فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیچیده شدن ساختارهای شهری، مشارکت شهروندان در امور شهرها دیگر یک انتخاب و حتی حق شهروندی نبوده، بلکه نیازی در اجرا و پیشبرد امور قلمداد می گردد. این نیاز، در فرآیند نوسازی بافت های فرسوده شهری به عنوان رویکرد اصلی در توسعه درونی شهرها، نیز ضروری می نماید. منطقه ۱۴ شهرداری تهران از جمله مناطقی در این شهر است که در بخش غربی خود سطح گسترده ای از بافت فرسوده را در خود جای داده و زمینه ساز بروز مشکلاتی برای ساکنان شده است. در این راستا هدف از این پژوهش بررسی زمینه های اقتصادی، اجتماعی، محیطی و نهادی مؤثر در افزایش تمایل ساکنین این منطقه به مشارکت در فرآیند نوسازی و همچنین شناخت شاخص های اصلی در این زمینه جهت پیشبرد امور مشارکتی در بافت های فرسوده سایر نقاط کشور بوده است. بدین منظور اقدام به توزیع ۳۸۰ پرسش نامه در میان ساکنین محلات گردید. تحلیل نتایج این پرسش نامه ها با استفاده نرم افزار SPSS نشان داده است که میزان تمایل ساکنان به مشارکت در سطح متوسط بوده و نبود تصویری از چشم انداز آینده محله پس از فرآیند نوسازی، مهم ترین معرفی بوده که تأثیرب قوی بر کاهش تمایل به مشارکت داشته است.
بررسی سیاست ها و راهبردهای توسعه گردشگری در مناطق آزاد تجاری با تاکید بر نظم و امنیت اجتماعی: مطالعه موردی منطقه آزاد قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت صنعت گردشگری به اندازه ای است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا نظیر؛ آلمان، فرانسه، سوئیس در رقابتی تنگاتنگ و در پی بهره گیری هرچه بیشتر از مزایا و فواید اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی این حوزه، توجه و تمرکز خود را بر توسعه روز افزون این صنعت معطوف نموده اند. جزیره پهناور قشم از جمله مکان هایی است که از قابلیت های گردشگری بالایی برخوردار است که با داشتن چشم اندازهای مختلف طبیعی و انسانی گام اول در راستای شناخت طبیعت ایران و تلاش در ثبت این آثار در سازمان های جهانی برداشته شده است. تأسیس و ثبت اولین پارک طبیعت ایران و خاورمیانه در همین راستا بوده است. منطقه آزاد از زمان تأسیس در قشم فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته است. اما تحولاتی که در زمینه گردشگری در این منطقه رخ داده، نشان دهنده فعالیت روزافزون منطقه آزاد بوده است. آگاهی از کمبودها و تنگناهای بخش گردشگری می تواند زمینه شکوفایی و توسعه پایدار را فراهم کند. هدف از این پژوهش؛ بررسی سیاست ها و راهبردهای توسعه گردشگری در قشم است. برنامه ریزی در این زمینه و استفاده از فرصت ها و نقاط قوت در قشم می تواند در آینده ای نزدیک این منطقه را از نظر جذب گردشگر در رتبه بالایی قرار دهد. از طرفی توجه به نظم و امنیت اجتماعی در قشم با توجه به رشد جمعیتی این منطقه در سال های اخیر یکی از ضرورت های توسعه گردشگری است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از مدل SWOT انجام شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیانگر این است که تدوین طرح جامع گردشگری و راهبردها و سیاست های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت می تواند با شناسایی نقاط قوت و فرصت ها، زمینه شکوفایی گردشگری را فراهم نماید و از طرفی تهدیدات و نقاط ضعف را به حداقل برساند. کمبود امکانات و خدمات در سایت های پارک طبیعت، عدم تبلیغات در رسانه های داخلی و خارجی، نبود نیروی انسانی متخصص در زمینه گردشگری در بدنه منطقه آزاد قشم و عدم جذب سرمایه گذار خارجی از مهمترین مشکلات بخش گردشگری در منطقه آزاد قشم است. همچنین در زمینه امنیت اجتماعی در آینده منطقه آزاد با مشکلاتی مواجه خواهد بود و در صورت فقدان اقدامات اصولی، ناامنی در مناطق گردشگری افزایش خواهد یافت.
سنجش سطوح توسعه یافتگی سکونتگاه های شهری با به کارگیری مدل تحلیل خوشه ای (نمونه تحت مطالعه: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت وضعیت موجود سکونتگاه های شهری برای سنجش سطوح توسعه یافتگی آنها از اهمیت ویژه ای در برنامه ریزی شهری برخوردار است. امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف شهرها، برای ارائه طرح ها، سیاست گذاری ها و برنامه های شهری ضروری است. در واقع استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، بهداشتی و غیره می تواند معیاری مناسب برای تعیین جایگاه سکونتگاه های شهرها باشد که با مقایسه شهرها با توجه به شاخص های توسعه، زمینه های رفع مشکلات و نارسایی های موجود برای دستیابی به توسعه مطلوب و واقعی به وجود می آید. با تعیین و ارزیابی سطوح توسعه سکونتگاه های شهری مشخص می گردد که کدام شهر نیاز به سرمایه گذاری بیشتر نسبت به دیگر شهرها دارد.
هدف این مقاله تعیین سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان تهران با بهره گیری از مدل تحلیل خوشه ای است. برای سطح بندی، 36 شاخص در سه بعد اجتماعی، اقتصادی، زیربنایی و کالبدی انتخاب گردید و با به کارگیری روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، طبقه بندی شهرستان های این استان صورت پذیرفت. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی – توسعه ای است. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و نیز از نرم افزار GIS برای سطح بندی سکونتگاه های شهری استفاده شده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که شهرستان های استان از نظر شاخص های توسعه در یک سطح قرار ندارند. نتیجه به کارگیری روش خوشه ای سلسله مراتبی این است که شهرستان های استان تهران در سه خوشه سطح بندی می شوند. شهرستان تهران در خوشه اول به عنوان برخوردارترین شهرستان و شهرستان های دماوند، پیشوا، پاکدشت، ری، بهارستان، رباط کریم، ورامین، اسلامشهر، قدس، ملارد و شمیرانات در خوشه دوم قرار گرفته اند. البته با اینکه 12 شهرستان در یک خوشه قرار گرفته اند، با توجه به امتیاز شاخص ها به 7 سطح رده بندی می شوند که از بین آنها شمیرانات بعد از تهران وضعیت بهتری دارد. شهرستان فیروزکوه در خوشه سوم قرار دارد. در نهایت فیروزکوه به عنوان محروم ترین شهرستان برای سامان دهی و سامان بخشی باید در اولویت قرار گیرد. بنابراین با تهیه طرح های کوتاه مدت فوری و سرمایه گذاری مناسب می توان وضعیت رفاهی و معیشی افراد این شهرستان را ارتقا بخشید. البته این بدان معنا نیست که بقیه شهرستان ها نیاز به ارائه خدمات رفاهی ندارند، بلکه با توجه به شاخص ها، این شهرستان نسبت به دیگر شهرستان ها به تمهیدات و برنامه های ویژه نیاز دارد.
امکان سنجی کاربست رویکرد کلان شهرهای شبکه ای چندمرکزی خلاق در منطقه ی کلان شهری مازندران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها بستر نوآوری و محمل هدایت انرژی خلاق بشر تلقی می شوند و همچنین نقش مؤثری در تمرکز و مدیریت سرمایه های انسانی بر عهده دارند. خلاقیت در دو حوزه ی صنایع و طبقه خلاق نیاز به بستری مناسب و مطلوب برای شکوفا شدن دارد. از این روی، اکثر صاحب نظران بر این عقیده اند که ساختارهای شبکه ای- چندمرکزی به دلیل ساختار فضایی خاص خود، اولویّت و مزیّت بیشتری در جذب این صنایع و طبقه ی خلاق دارند. بر این اساس در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی ابعاد و مؤلفه های مؤثر در جذب صنایع خلاق در منطقه ی کلان شهری مازندران مرکزی که شامل 4 شهر بزرگ استان اعم از مازندران، ساری، بابل و آمل می شود، مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع 14 شاخص در پنج رویکرد میراث تاریخی و فرهنگی، ساختار صنعت و صرفه های تجمع، تنوع وابسته، سرمایه ی انسانی و طبقه ی خلاق مورد آزمون قرار گرفت. تراکم میراث فرهنگی و تاریخی، اندازه شرکت، سهم متخصصان از کل اشتغال، معکوس شاخص هرفیندال، جمعیّت به عنوان اندازه ی بالقوه بازار، شاخص تنوع وابسته، شاخص سیسونه -هال، شاخص آنتروپی، تجمع افراد تحصیل کرده، شاخص همپایی، سهم افراد تحصیل کرده از متقاضیان کار و سهم مهاجران استان های دیگر شاخص های این پژوهش را تشکیل می دهند. نتایج حاکی از آن است که این منطقه ی کلان شهری از تنوع و آستانه ی تقاضایی کارامد و مطلوب برخوردار نیست و دلیل این امر را نیز می توان به ماهیّت تکه تکه منطقه و نبود محیط کلان شهری نسبت داد. همچنین، تراکم مطلوب فعالیّت های اقتصادی مشاغل خلاق نتوانسته فعالیّت های وابسته را در کنار هم تجمیع نماید و منجر به تولید محصولی با کیفیت تر گردد. ولی در مقابل، این منطقه محیط مناسبی را برای جذب طبقه ی خلاق، فراهم می آورد که مواردی همچون تراکم امکانات فرهنگی و تاریخی شهرهای منطقه، پذیرش فرهنگی مردم اقوام دیگر، و استعداد منطقه در جذب فناوری های جدید این موضوع را اثبات می کند.
ارزیابی وضعیت ایمنی در پار ک های شهری نمونه موردی؛ پارک های شهر ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تردیدی وجود ندارد که لازمه زیستن پایدار انسان، همزیستی با طبیعت است و هرجا و هر زمان این همزیستی در معرض مخاطره و آسیب قرار گیرد، زندگی انسانها نیز به اشکال مختلف با نابسامانی های گوناگون روبرو می گردد. از آنج ا که پارک ها حلقه بارز واسط بین انسان و طبیعت هستند، می توان این اماکن را به عنوان یکی از نخستین کارکردهایی دانست که ساکنین شهرها به نوعی همواره با آن در تماس اند. با توجه به ضرورت مساله ایمنی در فضاهای عمومی و پارک های شهری، این موضوع برای شهر ایذه در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس روش انجام تحقیق، از نوع توصیفی- تحلیلی است. اخذ اطلاعات با تهیه و توزیع پرسشنامه در میان 391 نفر بعنوان حجم نمونه، انجام و با استفاده از آزمون پارامتریکOne Way ANOVA ، به تجزیه و تحلیل استنباطی تحقیق اقدام شده است. نتایج تحلیلی نشان دهنده آن است که از بین 10 پارک مورد بررسی در این پژوهش، پارک های لاله، شادی، بانو، سلطان دین آور، شهر، شهربازی، صخره ای، ولیعصر، بهاران و آزادگان بر اساس طیف لیکرت با میانگین های 04 / 2، 02 / 2، 85 / 1، 81 / 1، 80 / 1، 77 / 1، 75 / 1، 74 / 1، 58 / 1،56 / 1، (با توجه به میانگین نرمال 3)، هیچکدام از شرایط نرمال ایمنی برخوردار نمی باشند، اینک لازم است مدیران شهری بیش از پیش به این مهم عطف توجه شان جلب شده و اقدامات عاجل در جهت بهبود و ارتقا شرایط ایمنی پارک های شهری اتخاذ نمایند.
تبیین نقش شاخص های کالبدی در راستای ارتقای امنیت شهروندان با رویکرد C.P.T.E.D (مطالعه موردی: بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از مهم ترین عوامل سازنده کیفیت مطلوب در طراحی شهری است که در حضور شهروندان مؤثر است. محله های شهری به مثابه یکی از اجزای اساسی ساخت کالبدی شهر از اهمیت زیادی برخوردارند. جرم معلول عوامل متعددی است که یکی از آن ها عوامل کالبدی است CPTED، طراحی مناسب و به کارگیری بهینه محیط مصنوع در راستای کاهش جرایم شهری است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، ارتقای امنیت محیطی در محله های شهری با بهره گیری از رویکرد CPTED است. به این منظور به ارزیابی شاخص های کالبدی که در وقوع جرم در محله های شهری تأثیر می گذارند، می پردازد. مورد مطالعه این پژوهش، بافت فرسوده محله زینبیه اصفهان است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و نوع آن از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای است. با توجه به حجم نمونه تعداد ۲۵۶ پرسش نامه جمع آوری شد و با استفاده از آزمون های «هم بستگی»، «خی دو»، «نسبت» و «فریدمن» در نرم افزار آماری SPSS تجزیه وتحلیل شد. بنابر نتایج حاصل، بین تمامی شاخص های کالبدی که از طریق پرسش نامه تجزیه وتحلیل شدند به جز پوشش گیاهی، به عنوان متغیر مستقل و امنیت (متغیر وابسته)، رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، با توجه به نتایج آزمون هم بستگی، کاربری اراضی و مبلمان شهری بیشترین هم بستگی را با امنیت محیطی محدوده زینبیه داشته اند. از نظر شهروندان مبلمان شهری و کاربری اراضی و دانه بندی بافت بیشترین تأثیر را بر امنیت خواهند داشت. به منظور تحقق اهداف پژوهش راهبردهایی به صورت مجزا در مورد هر شاخص ارائه شده است.
تدوین راهبردهای باززنده سازی بافت قدیم شهر سمنان با استفاده از تکنیک های FAHP و SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیری گذرا بر سیمای شهر سمنان، بافت های قدیمی با ارزشی را به نمایش می گذارد که همگی در گذشته نه چندان دور، از تحرک، نشاط و سرزندگی مطلوب برخوردار بودهاند. کم توجهی به برنامه های ساماندهی و احیای بافت های قدیم در طول سالیان متمادی سبب شده تا آنها رونق، کارایی و فعالیت پیشین را از دست داده و به عنوان بافت مسئله دار و چالش برانگیز در سیستم شهری مطرح گردند. در همین راستا مقاله حاضر با هدف تدوین و اولویت بندی راهبردهای باز زنده سازی بافت قدیم تدوین شده است. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات توصیفی- پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را خبرگان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، شهرداری سمنان و تنی چند از اساتید رشته جغرافیا تشکیل داده اند. در گام اول شاخص های مناسب سنجش مؤلفه های باز زنده سازی احصاء و در گام دوم جهت تعیین نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت شاخص ها توسط آزمون t استیودنت مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. سپس راهبردهای مؤثر باز زنده سازی بافت قدیم توسط تکنیک SWOT تدوین و با کمک تکنیکFAHP اولویت بندی شد. در این راستا و جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه محقق ساخته در قالب طیف لیکرت و مقایسات زوجی استفاده شد. نظرات اساتید و استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، روایی محتوا و سازه، ابزار سنجش را تأیید نمود. همچنین ضریب پایایی 0.856 برای ابزار سنجش محاسبه شده است که میزان مناسبی است. نتایج نهایی حاصله از تکنیک FAHP نشان می دهد سه راهبرد بازنگری در سیاست های اطلاع رسانی از جمله برگزاری کارگاههای آموزشی و اطلاع رسانی به مردم و بازاریان و سرمایه گذاران در خصوص فرصت های سرمایه گذاری، آموزش به ساکنان بافت قدیم در خصوص نحوه نگهداری و حفظ محل سکونت خود و تهیه نقشة جامع زیر ساخت ها جهت هماهنگی ارائه خدمات مؤثرترین راهبردهای باز زنده سازی بافت قدیم شهر سمنان هستند.
مطالعه تطبیقی مدل شبکه عصبی مصنوعی(ANN) و مدل عصبی -فازی وفقی (ANFIS) در پیش بینی تقاضای پروانه ساخت (مطالعه موردی: شهرداری زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع از میزان تقاضای موجود در زمینه صدور پروانه ساخت در هر دوره یکی از مباحث اساسی است که شهرداری ها در راه پاسخگویی به تقاضاکنندگان نیازمند آن هستند. عدم اطلاع در این زمینه سبب ایجاد مشکلاتی مانند اتلاف وقت و انرژی، کاهش کارایی و نارضایتی ارباب رجوع و در نهایت فقدان برنامه ریزی مدون را سبب می شود. با توجه به روند پرنوسان و غیر خطی انگیزه افراد برای ساخت وساز و در ادامه تهیه مجوز ساختاز شهرداری و متغیرهای موثر بر آن، مدل های غیرخطی و بخصوص شبکه های عصبی (ANN) و سیستم استنتاج عصبی فازی تطبیقی (ANFIS) در این امر توفیق بیشتری داشته اند. به این منظور ترکیبی از اساسی ترین پارامترهای برون بخشی و درون بخشی تاثیر گذار در تصمیم گیری افراد برای ساخت وساز یعنی جمعیت شهرو نرخ رشد آن، متوسط درآمد وهزینه خانوار شهر (زابل)، تاثیرفصل های مختلف سال در قالب عامل دما، میزان تولید ناخالص داخلی(در سطح کلان)، تورم، ونوسانات مربوط به نرخ ارز (به عنوان پارامترهای برون بخشی) و عواملی مانند زمین و قیمت آن، تراکم و نرخ عوارض ساخت وساز (به عنوان عناصر درون بخشی) در نظر گرفته شده اند. در این بینبرای مقایسه توانایی آن ها نسبت به هم از معیارهای ارزیابی کارایی مدل ها مانند(ضریب تعیین)MAD,(میانگین قدر مطلق انحرافات) و RMSE (ریشه میانگین مربع خطا) استفاده شده است. در نهایت ANFIS به دلیل اتکا به ترکیب (( قدرت یادگیری شبکه عصبی و عملکرد منطقی سیستم های فازی)) ؛ بامقدار (9656/0، 9899/0), RMSE(0026/0، 0064/0) ,MAD (0018/0، 0061/0)به ترتیب برای آموزش و آزمون، بر روشANNبرتری نشان داده در نتیجه مدل مناسبتری برای پیش بینی هدف ماست.
ارزیابی توان اکولوژیک کاربری شهری با مدل MCDM و GIS (مطالعه موردی: شهر سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از سرزمین، بدون درنظرگرفتن تفاوت های اکولوژیک و پتانسیل های محیطی، باعث پیامدهای ناگوار و تخریب محیط زیست می شود که در نهایت، منابع طبیعی را در معرض تهدید قرار داده و محیط را از توسعه پایدار دور می کند. منطقه سهند با تنوع اکوسیستم های مناسب و مساعد برای زیست انسانی و تنوع جاذبه های طبیعی و چشم اندازها و مناظر باارزش زیست محیطی، از مهم ترین نقاط جمعیت پذیر استان آذربایجان شرقی است. از این رو، رشد شهرها و سکونت گاه های روستایی و در پی آن سایر زیرساخت ها و تأسیسات انسانی مورد نیاز، ناگزیر از ارزیابی توان اکولوژیک کاربری مناسب و اختصاص پهنه هایی از منطقه برای این نوع کاربری شده است. پژوهش پیشِ رو با هدف تعیین کاربری مناسب توسعه شهری در منطقه سهند استان آذربایجان شرقی تهیه شده است. توسعه زیاد شهر سهند و فقدان مطالعات جامع علمی در خصوص ارزیابی توان اکولوژیک توسعه آن، موجب شد «ارزیابی توان اکولوژیک کاربری توسعه شهری سهند با مدل تصمیم گیری چندمعیاری MCDM و GIS» به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شود. نتایج حاکی از آن است که از مجموعِ مساحتِ محدوده مطالعاتی سهند که در ۱۷۲۱ واحد اکولوژیک شناسایی شده و دارای ۴۵۲۰۰ هکتار مساحت است، ۳۳۲۶ هکتار دارای توان درجه ۱ و ۴۲۷۹ هکتار دارای توان درجه ۲ برای توسعه شهری است در حال حاضر، پراکنش فضایی مراکز جمعیتی شهرستان بیشتر در کاربری درجه ۲ (متوسط) قرار دارد که از مهم ترین دلایل آن می توان به شیب متوسط، بافت نسبتاً خوب خاک، شرایط زه کشی مناسب و شرایط اقلیمی مساعد اشاره کرد.
ارزیابی و مقایسه ی توسعه ی نواحی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهت اتخاذ سیاست های توسعه برای کشور، ارزیابی و تحلیل سطح توسعه یافتگی نواحی مختلف و ش ناسایی نابرابری های ناحیه ای از اهمیت فراوانی برخوردار است. با وجود تدوین برنامه ها و انجام اقدامات مختلف توسعه ی ناحیه ای در ایران که با هدف پیشرفت متعادل و متوازن و کاهش شکاف توسعه ی نواحی صورت پذیرفت، نارسایی و کمبود امکانات و خدمات ضروری در برخی از مناطق وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی سطح توسعه یافتگی شهرستان های ایران و نابرابری های بین ناحیه ای است. بدین منظور، تعداد 54 شاخص توسعه با استفاده از روش تحلیل عاملی و بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. در این فرایند، هشت عامل استخراج گردید که تحت عنوان عامل های امکانات زیربنایی و مسکن، امکانات درمانی، آموزشی، نیروی انسانی، صنعت، کشاورزی، امکانات روستایی، و امکانات فرهنگی نام گذاری شدند و در مجموع، تعداد 46 شاخص را پوشش دادند. عامل های مذکور رویهم رفته حدود 73 درصد از کل واریانس را تبیین کردند. جهت روشن تر شدن سیمای کلی توسعه یافتگی شهرستان ها، شاخص ترکیبی توسعه محاسبه گردید که مبنای رتبه بندی شهرستان ها قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که شهرستان های کشور از نظر سطح توسعه یافتگی، تفاوت قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند. بنابراین، ارتقاء شاخص های توسعه به ویژه در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته امری ضروری است.
الگویابی رقابت های مکانی ناشی از مِهر مکان در نواحی متجانس فرهنگی(مطالعه ی موردی: شهرهای اردکان و میبد در استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان علاوه بر بُعد مادی، از بُعد غیرمادی نیز برخوردار بوده و احساساتی را در ساکنان خود ایجاد می کند. به واسطه ی این احساسات، نوعی تعلّق به مکان در افراد ایجاد شده که به شکل گیری هویّت مکانی منجر می شود و از این نیروی معنوی، به عنوان حسّ مکان یاد می شود. تعلّق مکانی، به عنوان نتیجه ی منطقی زندگی اجتماعی انسان در یک مکان جغرافیایی خاص، در همه ی دوران های تاریخی وجود داشته است و احساس متفاوت بودن از دیگران، زمینه ساز بروز رقابت های مکانی شده است. این رقابت ها، در سطوح مختلف خرد تا کلان مطرح هستند. یکی از مصادیق رقابت های مکانی در ایران، رقابت شهرستان های میبد و اردکان در استان یزد است. از دلایل اصلی اهمّیّت مطالعه ی این رقابت، تجانس فرهنگی، تشابه هویّتی و مجاورت جغرافیایی و درواقع، درهم تنیدگی جغرافیایی این دو شهر است. آنچه در بررسی رفتار مردم این دو شهر مشاهده می شود، رقابت مکانی شدید بین آنهاست که نشان از شدّت مهرِ مکان است، به گونه ای که وجوه مختلف آن در بسیاری از موارد آشکارا دیده می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و تکیّه بر منابع کتابخانه ای، اسناد و همچنین مطالعه ی میدانی با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی، در پی آن است تا ضمن طرّاحی الگوی رقابت های مکانی در مطالعات جغرافیای سیاسی، به ریشه یابی شدّت گرفتن رقابت های مکانی بین این دو شهر و تأثیرات برگفته از آن بپردازد. یافته های پژوهش بیانگر این مطلب است که ریشه ی این رقابت را نباید تنها در مسائل امروزی بخش بندی های کشوری، بلکه در حافظه و رفتار تاریخی این دو شهر نسبت به هم جست وجو کرد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر در توسعه یکپارچه با تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری (مطالعه موردی: شهرستان مینودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری های ناحیه ای در بسیاری از کشورها چالشی اساسی در مسیر توسعه است؛ در این راستا برنامه ریزی ناحیه ای پاسخی به نارسایی ها و کاستی ها و کوششی در جهت از میان بردن نابرابری ها و تحقق توسعه یکپارچه ناحیه ای است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه یکپارچه ناحیه ای با تأکید بر پیوندهای روستایی- شهری در شهرستان مینودشت بوده است؛ بنابراین ماهیت تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. در این راستا از سه تکنیک طوفان مغزی، دلفی و ماتریس اثرات متقاطع (به کمک نرم افزار میک مک) استفاده شد. با استفاده از تکنیک طوفان مغزی و دلفی 54 عامل شناسایی شد که 11 عامل در بخش کشاورزی، 4 عامل در بخش صنعت، 13 عامل در بخش خدمات، 4 عامل در بخش نیروی انسانی، 4 عامل در بخش زیربنایی، 3 عامل در بخش آموزشی، 5 عامل در بخش اجتماعی، 4 عامل در بخش منابع طبیعی و 6 عامل در بخش مدیریت و برنامه ریزی قرار گرفته اند. این عوامل با استفاده از نرم افزار میک مک تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج به دست آمده سیستم مورد مطالعه از نوع ناپایدار بوده و بنابراین در آن با پنج دسته از عوامل تأثیرگذار، دو وجهی، تأثیرپذیر، مستقل و تنطیمی سروکار داریم. عوامل تأثیرگذار شامل دوازده عامل از جمله مدیریت یکپارچه ناحیه ای، برنامه محوری، زیرساخت ها، شبکه حمل و نقل ناحیه ای و... است. عوامل مستقل شامل پانزده عامل مانند کشت دانه های روغنی، جنگل ها و مراتع، شبکه های اجتماعی و سازمان های غیردولتی و... می گردد؛ عوامل دوجهی شامل شانزده عامل است که از آن جمله به کارآفرینان، گردشگری ورزشی، امنیت، تجارت الکترونیک، سرمایه های بخش خصوصی و... اشاره نمود. عوامل تأثیرپذیر نیز شامل یازده عامل می گردد که می توان در این زمینه از عواملی نظیر واحدهای خدماتی، تعاونی ها، باغداری، گردشگری فرهنگی، منابع آب و... نام برد. در سیستم مورد مطالعه عامل تنظیمی وجود ندارد.
اولویت بندی و تعیین استراتژی های توسعه شهر (CDSs)شیراز با استفاده از AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر دیدگاه های برنامه ریزی شهری، روش های رایج مربوط به تهیه طرح های توسعه شهری نیز مورد بازنگری جدی قرار می گیرند. استراتژی های توسعه شهر (CDSS)از دیدگاه های جدید و تاثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی شهر استو هدف پژوهش تعیین استراتژی های توسعه شهری شیراز و اولویت بندی آنها با استفاده از مدل AHP است. برنامه های کنونی شهر شیراز کالبدی و ایستا بوده و در تدوین آنها ابعاد اجتماعی، اقتصادی لحاظ نشده و پاسخگوی نیازهای فعلی نبوده و تحقق اهداف پیش بینی شده در آنها بسیار کم است، در این پژوهش ابتدا 6 استراتژی اصلی، ساماندهی فضایی، تقویت اقتصاد شهری، زیست پذیری اجتماعی، دسترسی پایدار، محیط زیست و حکمروایی خوب شهر، به همراه استراتژی های فرعی بر اساس درخت سلسله مراتبی ترسیم گردید و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا بر اساس مقایسه زوجی اولویتها را مشخص سازند. در کل نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیر معیارها با هدف (استراتژی توسعه پایدار شهری) نشان می دهد که کسب درآمدهای پایدار اولویت اول، عدالت فضایی و توزیع بهینه امکانات دارای اولویت دوم، گسترش توریسم اولویت سوم و در راستای دسترسی پایدار تکمیل مترو شهر در اولویت چهارم برنامه ریزی قرار داشته و اولویت پنجم برنامه ریزی نیز تدوین چشم انداز است و جلوگیری از گسترش کالبدی و شهر فشرده در اولویت اخر برنامه ریزی قرار گرفته است. در انتها نیز راهکارها و برنامه های اجرایی ده استراتژی اول شهر شیراز ارائه می گردد.
مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی با رویکرد برنامه ریزی محیط زیست و بهره گیری از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (مطالعه ی موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، مکان یابی و آمایش صنایع پتروشیمی از دیدگاه برنامه ریزی محیط زیست با استفاده از روش تلفیقی پرومته و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی در استان لرستان است. پردازش و تحلیل داده ها به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و براساس ده معیار مهم از نظر کارشناسان محیط زیستی شامل طبقات ارتفاع، طبقات شیب، فاصله از مناطق حفاظت شده، قابلیت کاربری اراضی، فاصله از رودخانه ها، فاصله از گسل، فاصله از نقاط روستایی، فاصله از نقاط شهری، فاصله از صنایع موجود و فاصله از راه ها صورت گرفته است. در این پژوهش از روش پرومته برای رتبه بندی آلترناتیوها و از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای تعیین وزن هریک از معیارها استفاده شد. برپایه ی نقشه وزن بندی نهایی، از مجموع مساحت منطقه، شانزده درصد (45 هزارو207 کیلومتر مربع) برای توسعه ی صنایع پتروشیمی مناسب هستند. نتایج تجزیه و تحلیل حساسیت مدل نیز نشان داد که بخش زیادی از مکان های ب ا ت وان نسبتاً مناسب و مناسب نقشه ی نهایی، منطبق بر کلاس های ک املاً مناس ب ه ریک از مشخصه های ورودی در مدل بوده است و این ام ر رض ایت بخ ش بودن مدل به کار رفته را در مطالعات مکان یابی صنایع پتروشیمی نشان می دهد.
تحلیل توزیع فضائی کاربری مسکونی از طریق بررسی تراکم های شهری و نقش آن در توسعه پایدار شهر (مطالعه موردی : شهر میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونت مهم ترین کارکرد شهری است که همواره بیشترین اراضی شهرها را دربرمی گیرد و قلمروهای مهم و متنوعی را در کنار یکدیگر قرار می دهد. نکتة بسیار مهم در مکان گزینی کاربری مسکونی، ضرورت های ارتباطی و زیست محیطی است. در پژوهش حاضر با رویکرد قیاسی و توصیفی- تحلیلی، وضع توزیع فضاهای مسکونی شهر میاندوآب ارزیابی شده و انواع تراکم مانند تراکم خالص مسکونی، تراکم خالص شهری یا تراکم کلی مسکونی، تراکم ناخالص شهری و تراکم ساختمانی مسکونی بررسی می شود. سپس ضمن تحلیل و مقایسة وضعیت کاربری مسکونی شهر میاندوآب و تراکم های شهری با استانداردهای کاربری مسکونی، میزان تراکم و نیاز به زمین با کاربری مسکونی، در مناطق مختلف شهر مشخص می شود. نتایج نشان می دهد میاندوآب، به دلیل مهاجرپذیری بالا و الحاق روستاهای اطراف به محدودة قانونی شهر، تراکم های متفاوتی در مناطق مختلف شهر دارد؛ به طوری که 3/60 درصد سطح شهر، تراکم خالص مسکونی بین 201 تا 250 نفر دارد که نشانة وجود واحدهای مسکونی بزرگ و دارای محوطة باز بیشتر و نیز وجود زمین های خالی بین آن هاست. از نظر تراکم خالص شهری، 86/46 درصد کل سطح شهر، تراکم بین 51 تا 100 نفر دارد که جزء تراکم های بسیار کم برای شهر محسوب می شود. تراکم ناخالص شهری، فقط در بخش کوچکی از شهر (22/3 درصد) زیاد است که بر بافت های قدیمی آن منطبق است، درحالی که بیش از نصف مساحت شهر، تراکم ناخالص کمتر از 50 نفر در هکتار دارد. نتایج نشان می دهد بیشترین تراکم ساختمانی این شهر بین 30 تا 50 درصد است که مهم ترین علت آن، الحاق روستاها به محدودة شهر و وجود فضاهای باز بیشتر در واحدهای مسکونی آن هاست.
دارالشفا
حوزههای تخصصی:
رتبه بندی برخورداری از شاخص های خدمات شهری با استفاده از مدلهای استورگس و V- PROMETHEE (مورد مطالعه: شهرهای استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد توازن در شاخص های توسعه به ویژه در شهرها، از جمله مصادیق بارز توسعه یافتگی بشمار می رود. گام اول این مهم، شناخت وضع موجود می باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدف سطح بندی شهرهای استان همدان از لحاظ برخورداری از شاخص خدمات شهری در هشت مؤلفه منتخب از زیرگروه خدمات شهری انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف گذاری، کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی است که در آن از روش پیمایشی و نظرخواهی از کارشناسان و نیز مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری شهرهای چهارده گانه استان همدان است که از نظر شاخص های خدماتی مانند: تعداد آتش نشانی، کتابخانه های عمومی، پارک های عمومی، بیمارستان های عمومی، خودرو حمل زباله، پایانه های مسافربری، مراکز آموزش عالی و دفاتر خدمات ارتباطی؛ که با استفاده از پرامیتی و مدل استورگس (در محیط نرم افزار ویژوال پرامیتی) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه: شکاف عمیقی بین شهرهای این استان از لحاظ برخورداری از خدمات شهری وجود دارد؛ به ترتیبی که شهر همدان از نظر برخورداری از خدمات، بیشترین جریان خالص خروجی (1) در مدل پرامیتی و بالاترین امتیاز (332) در مدل استورگس را به خود اختصاص داده است. شهر ازندریان نیز با (0.846-) و (6) امتیاز به ترتیب در مدل های پرامیتی و استورگس، محروم ترین شهر استان از نظر برخورداری از مؤلفه های مورد مطالعه بوده است. از مقایسه دو مدل مذکور همچنین مشخص شد که به جز دو شهر مذکور، رتبه حاصله از مدل پرامیتی برای شهرهای میانی، تناسب بیشتری با جایگاه فعلی این شهرها دارد. به عبارت دیگر رتبه شهرهای استان در پرامیتی به مجموع کمی خدمات هشتگانه مورد مطالعه، نزدیک تر است. در حالی که رتبه های حاصله از استورگس انطباق کمتری با مجموع خدمات مورد بررسی را نشان می دهد.
تحلیل ساختار فضایی جمعیت در شهر-منطقه مرکزی مازندران در دوره زمانی 1365-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، بسیاری از شهرهای بزرگ در سراسر جهان از روندهای جمعیتی مختلف اعم از شهرنشینی، حومه نشینی، شهرگریزی و شهرنشینی مجدد تأثیر پذیرفته اند که به ایجاد تحولاتی در ساختار فضایی آن ها منجر شده است. تغییرات جمعیتی همواره تحت تأثیر نیروهای مرکزگرا و مرکزگریز در موارد مختلف یا به تقویت و تشدید الگوی فضایی تک مرکزی با مرکزی قدرتمند در منطقه منجر شده یا با توجه به الگوی فضایی چندمرکزی به صورت شکل گیری مراکز حومه ای در پیرامون مراکز شهری موجود، تبلور فضایی یافته است. هدف از این پژوهش، تحلیل ساختار فضایی توزیع جمعیت در شهر-منطقة مرکزی مازندران و درک تحولات آن در بازة زمانی 1365-1390 است. براین اساس، پژوهش حاضر از نظر ماهیت و هدف به ترتیب کاربردی و توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. به منظور شناسایی ساختار فضایی جمعیت و ارزیابی چند مرکزیت مورفولوژیک، از ابزارهای تحلیلی نرم افزار GIS مانند میانگین نزدیک ترین فاصلة همسایگی، تحلیل لکه های داغ و مدل رتبه اندازه استفاده شده است. بررسی یافته های حاصل از بررسی شاخص های تمرکز نشان می دهد طی بازة زمانی 25 سال، روند تمرکز جمعیت همواره رو به افزایش بوده است. الگوی فضایی جمعیت به صورت کاهشی در دهستان های جنوبی و به صورت افزایشی در مراکز جمعیتی بزرگ تر و پراهمیت تر منطقه شناسایی شده است. نتایج بررسی شاخص های مورفولوژیک نشان می دهد طی دورة مذکور، شهرهای ساری، آمل، بابل و قائم شهر جایگاه خود را به عنوان مراکز اصلی منطقه حفظ کرده اند و عدم تسلط و برتری یک شهر و وجود چهار شهر تقریباً هم اندازه با سکونتگاه هایی در پیرامون آن ها گواهی بر شکل گیری ساختار چندمرکزی از جنبة مورفولوژیک آن است.
واکاوی روابط فضایی در بنادر جنوبی ایران و حوزه های پسکرانه آن؛ ارائه یک نظریه زمینه ای: مطالعه موردی مثلث فضایی شیراز، بندرعباس و بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط و نوع تعامل فضایی میان بنادر و مناطق پسکرانه ای آن در ساختار فضایی سرزمین، یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان شهری و منطقه ای است. بااین وجود، این موضوع در ایران، کمتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف این مقاله، کشف روابط آشکار و نهان فضایی میان بنادر جنوبی و کانون های اصلی مناطق پسکرانه ای در مقیاس سرزمین ایران و واکاوی ساختار فضایی بندر-پسکرانه بر مبنای داده های کیفی است. در همین راستا، پارادایم روشی مقاله برساختی-تفسیری، روش شناسی آن کیفی و رویکرد مورداستفاده بر اساس نظریه زمینه ای می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد بنادر جنوبی ایران، شامل بنادر اصلی و بنادر محلی، اغلب به عنوان توزیع کننده کالا از مناطق پیشکرانه به کانون های اصلی پسکرانه ای در مقیاس ملی، بخصوص شهر تهران، فعالیت دارند. هرچند وجود ذخایر غنی انرژی و معدنی در پسکرانه های سواحل جنوبی کشور و همچنین بنادر مهم پیشکرانه ای منطقه ای (همچون شهر-بندرهای جهانی دبی و شارجه)، سبب رونق اقتصاد محلی در کریدور ساحلی جنوب کشور شده است؛ درحالی که ساکنین پسکرانه های محلی و منطقه ای از این رونق اقتصادی بی بهره اند. نکته قابل تأمل این است که در اغلب بنادر توسعه یافته جهانی، انتشار جریان توسعه از بندر به سمت پسکرانه های محلی و منطقه ای بوده و الگوی منطقه گرایی بندرگاهی را شکل داده اند. بنابراین درصورتی که بتوان الگوی ساختار فضایی پیشکرانه-بندر-پسکرانه را در ایران مشابه الگوی مرکز-پیرامون-مرکز (ساختار هندسی مشابه لوزی) شبیه سازی نمود، در مقیاس بنادر توسعه یافته در سایر نقاط جهان، الگوی فضایی این ساختار اغلب به صورت پیرامون-بندر-پیرامون (ساختار هندسی مشابه هذلولی) شکل گرفته است.