مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
کاربری های شهری
حوزه های تخصصی:
هر شهربه عنوان یک کل متشکل از کاربری هایی است که در کنار یکدیگر زمین های شهری را شکل می دهند که هر یک از این کاربری ها به اقتضای نیاز شهروندان و خصوصیات فیزیکی شهر متفاوت از یکدیگر می باشند.شبکه معابر(شبکه ارتباطی) در شهر ها کمتر از یک سوم (3/1)از کل زمین های شهری را به خود اختصاص داده است و استخوان بندی شهر را تشکیل می دهد. در شکل گیری و ساخت مورفولوژی شهر هر یک از عناصر طبیعی و انسانی نقش به سزایی دارند که در میان عوامل انسانی ، شبکه معابر و خیابان ها و در مجموع شبکه های ارتباطی یکی از مهمترین عوامل در ساخت مورفولوژیک یک شهر می باشد. چنانکه خیابان ها شبکه مورفولوژیک شهر را به صورت یکپارچه نشان می دهند.البته عوامل توپوگرافی زمین شهر نیز مثل جلگه، پایکوه، میزان شیب زمین، و جریان رودخانه هر کدام به گونه ای در میزان توسعه خیابان ها و کیفیت شبکه بندی آنها و در نهایت در ساخت فرم و شکل شهر موثرند. در تهیه طرح های توسعه شهری نیز ، کاربری حمل و نقل و انبار شامل کلیه راه های زمینی ، آبی و هوایی می باشد که در واقع هر یک از این راه ها مجموعه ای از سیستم حمل و نقل و ارتباطی شهر می باشند که شامل پایانه ها، فرودگاه ها ، ایستگاه های راه آهن ، تاسیسات بندری ، سردخانه ، انبار، سیلو، پارکینگ عمومی است که معمولا در طرح ها با رنگ خاکستری و بنفش تیره و یا بنفش روشن نشان داده می شود. در این تحقیق سعی شده است تا به بررسی شبکه معابر در شهرها (راه های زمینی اعم از شریانی درجه1و2 ،جمع کننده ، محلی، و دسترسی، پیاده روها و خطوط ریلی)ونقش هر یک از آنها در شهر در جهت حل معضلات رفت و آمدی در شهرو تاثیر آنها در چگونگی شکل گیری مورفولوژی شهر پرداخته شود. شهر های ساحلی ، شهرهای کوهستانی و کوهپایه ای ، شهرهای رودخانه ای هرکدام مورفولوژی خاص خود را دارد که در هر یک از این نوع از شهر ها شبکه معابر به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل در شکل دهی مورفولوژی شهرهاست البته در این بین نمی توان نقش عوامل طبیعی را فراموش کرد. اما در این بین آنچه که مد نظر این تحقیق می باشد بررسی نقش شبکه معابر است که به عنوان یکی از اساسی ترین عوامل در شهرها در ساخت استخوان بندی شهر است.
تحلیل توزیع فضایی خدمات عمومی شهری با استفاده از روش استانداردسازی داده ها، تاکسونومی عددی و مدل ضریب ویژگی (مطالعه ی موردی : شهر اردکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی برابری در توزیع فضایی خدمات و امکانات شهری از مهم ترین عناوین در مطالعات شهری به شمار می آید. این پژوهش به دنبال بررسی توزیع فضایی خدمات عمومی شهری است. روش مطالعه، تحلیلی و توصیفی است و روش های گردآوری داده های پژوهش، ترکیبی از روش های اسنادی و میدانی است. برای تحلیل کمّی، از روش های آماری و مدل های کمّی شامل 4 روش مختلف جمع واحدها در ناحیه، روش استانداردسازی داده های مختلف الجنس، تاکسونومی عددی و مدل ضریب ویژگی استفاده شده است تا چگونگی توزیع فضایی خدمات و امکانات شهر اردکان بررسی شود. درنهایت، بازتاب فضایی آن در رابطه با قیمت زمین و ارزش افزوده مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش مبیّن آن است که در نواحی 13 گانه شهر اردکان، توزیع فضایی خدمات شهری نامتعادل است، به طوری که نواحی 4 و 7 به ترتیب بیش از سایر نواحی به امکانات توسعه دست یافته اند و نواحی 5 و 1 از این نظر کمترین رتبه را به خود اختصاص داده اند. قیمت زمین نیز همبستگی معناداری با شاخص های مورد بحث دارد، پس بنابر یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که برنامه ریزان شهری با رعایت توزیع مناسب خدمات شهری باعث تحقّق عدالت اجتماعی در شهر شوند، این امر می تواند در طرح های جامع شهری دیده شود، به این گونه که علاوه بر برنامه ریزی کالبدی، ابعاد اجتماعی توسعه نیز مورد نظر برنامه ریزان شهری قرار گیرد، همچنین سرانه ی کاربری ها در کلّ شهر محاسبه نشود؛ زیرا که مناطق فقیرنشین شهر نیازمند توجّه ویژه هستند.
سنجش سازگاری کاربری های شهری با تأکید بر الگوی همجواری با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره فازی (مطالعه موردی: کاربری های آموزشی دبیرستان شهر مراغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از شهرها، الگوی مکانی کاربری های آموزشی به دلایل مختلف مانند قرارگیری کاربری های مزاحمی چون کاربری های صنعتی، نظامی، مراکز پمپ بنزین، کاربری درمانی و ... از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار ناست همین امر باعث افت کیفیت خدمات مدارس و تأثیر نامطلوب روحی و جسمی بر روی دانش آموزان دارد. لذا در مکان یابی فضاهای آموزشی باید اصول و معیارهای لازم رعایت گردد تا این فضاها با سایر کاربری های شهری سازگاری داشته باشند. در این راستا هدف تحقیق حاضر سنجش کاربری های شهری با تأکید بر الگوی همجواری است و به سنجش کاربری های آموزشی (مدارس دبیرستان) در شهر مراغه می پردازد. روش تحقیق توصیفی _تحلیلی است. داده های تحقیق به روش اسنادی و میدانی جمع آوری گردیده و در نرم افزار GIS مورد تحلیل قرار گرفتند. متغیرهای مورد مطالعه تحقیق؛ آلودگی صوتی و هوا (فاصله از مراکز صنعتی، فاصله از بزرگراه، فاصله از راه های اصلی)، آسایش و امنیت عمومی (فاصله از ایستگاه های آتش نشانی، فاصله از جایگاه های سوخت، فاصله از مراکز درمانی، فاصله از مرکز انتظامی، نزدیکی به مزاکز فرهنگی، نزدیکی به مراکز ورزشی) و زیباشناسی (نزدیکی به فصای سبز، فاصله از گورستان) است. به منظور وزن دهی و تعیین اندازه اثر متغیرهای مورد مطالعه تحقیق از مدل FAAZY- AHP استفاده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار Arc Gis به تعیین حریم کاربری های آموزشی با توجه به معیارهایی که در پنج طبقه کاملاً سازگار، نسبتاً سازگار، بی تفاوت، نسبتاً ناسازگار و کاملا ً ناسازگار طبقه بندی شده اند، می پردازد. نتایج به دست آمده از بررسی همجواری 41 دبیرستان در شهر مراغه نشان می دهد که 37 درصد مدارس در وضعیت نامطلوب، 39 درصد در وضعیت نسبتاً مطلوب و 24 درصد در وضعیت مطلوب از لحاظ قرارگیری و همجواری با کاربری ها سازگار و ناسازگار قرار دارد و در بین مدارس، دبیرستان شهید باکری در مقطع پسرانه رتبه 1 و دبیرستان خواجه نصیر در مقطع پسرانه رتبه 41 را به دست آورده است.
امکان سنجی تهیه کمپوست از پسماندهای شهری؛ مطالعه موردی منطقه چهار تهران
حوزه های تخصصی:
کاربریهای شهری در شهر تهران به لحاظ نظری تا حد زیادی توجیه کننده مقدار و شکل زائدات جامد شهر است. با توجه به مطالعات صورت گرفته در این تحقیق سعی بر این است که همبستگی کاربری های شهری با زباله تولیدی مشخص شود. نتایج بررسی های آماری همبستگی بالایی بین کاربری ها و زباله تولیدی نمایان ساخت، به طوری که با فرض کردن کاربری ها به عنوان متغیر مستقل و زباله تولیدی هر کاربری به عنوان متغیر وابسته، همبستگی آن ها را به روش های رگرسیون Inter و Stepwise مورد بررسی قرار داده، به نتایج معناداری دست یافته شد. در تحلیل مکانی – فضایی از موضوع نیز وابستگی های مکانی – فضایی مقدار و شکل زائدات در مناطق مختلف با بهره گیری از آمار کل زائدات عمده شهر تهران به اثبات رسید و در نهایت نتیجه به دست آمده توجیه کننده این امر بود که کاربری های شهری تهران، زباله تولیدی آن را به لحاظ مقدار و شکل زباله توجیه می نماید. همچنین در این تحقیق با استفاده از آمار مربوط به جمعیت ساکن و تولید و تفکیک پسماند به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی، به بررسی میزان پسماند تفکیک شده در منطقه 4 شهر تهران طی سال های 89 تا 92 پرداختیم و در این راستا نتیجهگیری و پیشنهادها ارائه گردید.
تحلیل اقتصادی فرهنگ در محدوده فضایی شهرستان های گیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۷
113 - 126
حوزه های تخصصی:
فرهنگ به عنوان یکی از مهمترین ارکان توسعه جامعه، اگر با تضمین های اقتصادی همراه شود، زمینه ساز تحول های مثبت تاثیرگذار در جامعه خواهد شد.. هدف مطالعه حاضر مقایسه کارایی(بهره وری) نسبی شهرستان های استان گیلان و شناسایی واحدهای کارآ به لحاظ بهره وری شاخص های فرهنگی است. روش تحقیق حاضر از نوع تحلیلی-کاربردی بوده و جامعه آماری تحقیق حاضر را 16 شهرستان استان گیلان تشکیل می دهد. روش تحلیل داده ها نیز مبتنی بر تکنیک تحلیل پوششی داد ها بوده و برای تعیین ضریب کارایی واحدهای مورد بررسی و مشخص کردن واحدهای کارآ و ناکارآ از مدل CCR و BCC ورودی محور و برای رتبه بندی شهرستان هایی که با مدل CCR ورودی محور کارا شدند، از روش اندرسون-پیترسون(AP) استفاده شده است. جهت محاسبه مدل ها و تجزیه و تحلیل داده ها نیز از 2 بسته نرم افزاریDEAP و LINGO استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که طبق مدل CCR-I، 8 شهرستان و در مدل BCC-I، 11 شهرستان کارآ هستند. در کارآیی برتر(AP) و رتبه بندی نهایی شهرستان ها، شهرستان های کارآ به صورت زیر رده بندی می شود: رشت > لاهیجان > آستارا > املش > تالش > رضوانشهر> رودبار > بندرانزلی در نهایت، واحدهای مجازی به عنوان الگوهایی برای واحدهای ناکارآ معرفی و پیشنهاد شدند. واحدهای ناکارآ در صورت رسیدن به شرایط واحدهای مجازی متناظر با خود، کارآ می گردند.
بررسی تاثیرات کاربری های شهری بر هویت شهر اسلامی. محدوده مورد مطالعه: منطقه یک شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
133 - 146
حوزه های تخصصی:
شهرهای کشور ایران از لحاظ زمانی و مکانی و شاخص های فرهنگی اجتماعی ، در زمره شهرهای اسلامی قرار میگیرند و شهرها تنها از لحاظ ابعاد کالبدی و وجوه و مولفه های هویت ساز شهرهای اسلامی ( کاربریها، مظاهر معماری و ساختمانی، فعالیتهای شهری، خصوصیات تحرکی ، سیما و منظر شهر و از این قبیل ) در رده های مختلف قرار گرفته و حتی درون هر شهر ، شاهد بافتها و محلات متفاوت از لحاظ دارابودن هویت شهر اسلامی می باشد . لذا در این تحقیق سعی شده که با استفاده ا ز روش توصیفی –تحلیلی به بررسی تاثیرات کاربری های شهری ( مذهبی، فرهنگی، تجاری خدماتی) بر هویت شهر اسلامی و به طور خاص در منطقه یک شهر یزد با توجه به این مساله که در منطقه مورد مطالعه ، بخشهای تاریخی شهر بر اساس بی توجهی و شاید فقدان پاره ای از موارد و هسته های جدید و نوساز به دلیل ضعف در برنامه یزی و طراحی درست و اصولی و همچنین نادیده گرفتن هویت اصیل و دیرینه شهر ، شاهد از بین رفتن هرچه بیشتر و بیشتر هویت شهری و به دنبال آن شکل گیری بافتها و مناطق عاری از هرگونه هویت کالبدی، فرهنگی، اجتماعی و ... هستند، پرداخته شود . ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل ، نرم افزار GIS، برداشت میدانی ، مصاحبه و پرسشنامه می باشد و با استفاده از آزمون های آماری و روش تحلیل شبکه به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شده است . نتایج مطالعه نشان میدهد که ، بین تاثیر ویژگیهای کاربری بر هویت شهر اسلامی در منطقه یک، تفاوت معنی داری وجود دارد ، بیشترین تأثیر را کاربریهای مذهبی و در ویژگیهای بعد عینی و کمترین تأثیر را کاربریهای فرهنگی و در ویژگیهای بعد ذهنی در منطقه مورد مطالعه داشته اند.
طراحی و پیاده سازی مفهوم رابطه فعالیت ها جهت کاهش آسیب پذیری کاربری های شهری در برابر بحران زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از جنبه های مؤثر در جهت کاهش آسیب پذیری مناطق شهری در برابر خطر زلزله، برنامه ریزی کاربری زمین شهری به عنوان هسته اصلی برنامه ریزی شهری است. تغییر در نحوه استفاده از زمین در شهرها با هدف کاستن آسیب های ناشی از زلزله، یکی از راهکارهایی است که نقش مؤثر آن در مقابله با آسیب های زلزله به اثبات رسیده است. هدف : برنامه ریزی کاربری اراضی شهری با تدوین ضوایط و مقررات منطقه بندی (ارتفاعی، تراکمی و کارکردی) تفکیک اراضی، تخصیص فضاهای کافی برای انواع فعالیت، در نظر گرفتن سازگاری کاربری ها، تعیین حریم نواحی خطرناک، انتقال کاربری های ناسازگار، تدوین ضوابط و مقررات در زمینه تناسب توسعه و نهایتاً پیش بینی شرایط بحران و نیازهای مطرح در آن، قادر به کاهش آسیب پذیری مناطق شهری می باشد. روش شناسی: در این پژوهش براساس روش توصیفی- تحیلی، ابتدا به بررسی برنامه ریزی کاربری اراضی شهری برای مقابله با آسیب های ناشی از زلزله، طبق سه شاخص ارزیابی اختلاط کاربری ها که شامل دسترسی پذیری، کثرت (تراکم) و نحوه ی توزیع می باشند، پرداخته شده است. سپس با استفاده از نمودار رابطه فعالیت ها، درجه لزوم نزدیکی هر کاربری با کاربری دیگر براساس معیارهای سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت و وابستگی تعریف و دیاگرام رابطه فعالیت ها پیشنهاد شده است. یافته ها: کارکرد ویژه این کاربری ها (حین و بعد از بحران)، ایجاد فضا و مکانی مناسب برای اجتماع و پناه گرفتن شهروندان در حین وقوع حادثه و انجام تمهیداتی مناسب برای اسکان ضروری آسیب دیدگان و ... است. توجه به نوع قرارگیری این کاربری ها در شهر و ارتباط آن ها با سایر کاربری ها، کارآیی شهر را در برابر بحران ناشی از زلزله، افزایش می دهد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که هرگاه در تعیین کاربری اراضی شهری، همجواری ها رعایت گردد و کاربری های ناسازگار در کنار یکدیگر قرار داده نشوند، امکان تخلیه سریع افراد و امدادرسانی فراهم می گردد. همچنین اگر کاربری ها در شهر به گونه ای توزیع شوند که سبب عدم تمرکز گردند، می توان انتظار داشت آسیب پذیری شهر در برابر زلزله تا حد زیادی کاهش یابد.
تحلیل کاربری های اراضی شهری با توجه به شاخص های راهبرد رشد هوشمند شهری (مورد مطالعه: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۵
147 - 168
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون شهرنشینی از نظر تعداد و جمعیت در دو دهه اخیر بدون تغییرات اساسی در الگوهای شهرنشینی مشکلات عدیده ی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را برای ساکنان آن به همراه داشته است. در راستای غلبه بر این مشکلات، تفکر توسعه پایدار شهری و هماهنگ با آن رویکردها و راهبردهای جدیدی همچون رشد هوشمند شهری از سوی اندیشمندان شهری ارائه شده است. رشد هوشمند شهری یکی از الگوهای نوین برنامه ریزی شهری جهت ساماندهی به روند توسعه شهرها و پاسخی در برابر رشد پراکنده شهری است. در حقیقت راهبرد رشد هوشمند، سعی در شکل دهی مجدد شهرها و هدایت آنها به سوی اجتماع توانمند با دسترسی به محیط زیست مطلوب، سیستم حمل و نقل یکپارچه شهری، تراکم و فشردگی شهرها و اختلاط کاربری ها را دارد. در مقاله حاضر نواحی پنجگانه شهری مرند از نظر کاربری زمین شهری با توجه به شاخص های راهبرد رشد هوشمند شهری مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق در این مقاله «کاربردی» و شیوه آن «توصیفی- تحلیلی» می باشد. با استفتاده از روش AHP شاخص های مورد نظر وزن دهی گردیده و به وسیله مدل تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS به تحلیل و ارزیابی نواحی پنجگانه شهر مرند بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری پرداخته شده است. نتایج تحقیق مدل تاپسیس نشانگر تفاوت های معناداری از نظر شاخص رشد هوشمند شهری و کاربری های شهری در نواحی شهری مرند می باشد. به طوری که ناحیه 3 مرند با نمره ی تاپسیس 1133/0 در رتبه یک و ناحیه ی 5 با امتیاز تاپسیس 0128/0 در رتبه آخر قرار گرفته است. با توجه به نابرابری نواحی می باید ضمن توجه به راهبرد رشد هوشمند شهری در کل شهر، نواحی1 و5 که نواحی کمتر توسعه یافته می باشند، در اولویت برنامه های توسعه مد نظر برنامه ریزان و دست اندرکاران شهر قرار گیرد.
بررسی معیارهای مرتبط با تغییرات حجم مسافران حمل و نقل عمومی در دوران پاندمی کرونا در محدوده خط2قطارشهری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
83 - 106
حوزه های تخصصی:
اثرگذاری پاندمی ها(نظیرکرونا)برحمل ونقل عمومی یکسان نیست. بااین حال کمتر مطالعه ای به نقش معیارهای میانجی دراین اثرگذاری پرداخته است. براین اساس تحقیق حاضر برآن است در قالب روش توصیفی-تحلیلی، معیارهای مرتبط با تغییرات تعدادمسافران قطارشهری مشهد در دوران کرونا را بررسی کند. جامعه آماری شامل مسافران خط2قطارشهری به تفکیک ایستگاه دربازه زمانی 1397تا1398(قبل از کرونا) و 1399تا 06/1400(پس از کرونا) و کاربری های خدماتی 500متری پیرامون هرایستگاه و متغیرهای تحقیق نیز شامل تغییرات مسافران خط2قطارشهری بعدکرونا(متغیر وابسته)، تعدادجمعیت و درآمدساکنین و نوع کاربری های پیرامون هر ایستگاه(متغیر مستقل) می باشد. پس از مطالعات نظری و تدوین مدل مفهومی، باتشکیل پایگاه اطلاعات مکانی از موقعیت هرایستگاه، داده های مربوط به تعدادمسافر، جمعیت ساکن، درآمدافراد و کاربری های پیرامون هرایستگاه، در آن ثبت گردید. بهره گیری از روش های آمارتوصیفی و استنباطی، اساس کار در این زمینه بوده است. نتایج نشان داد،کرونا تاثیریکسانی برتغییرات مسافران در ایستگاه های خط2نداشته، به گونه ای که در33% ایستگاه ها پس از کرونا تعداد مسافران افزایش و در67%کاهش یافته است. استفاده از آزمون های "تی دونمونه ای مستقل"، "ترند" و "همبستگی" بیانگرآن بودکه متغیرهای جمعیت، درآمد وتنوع کاربری به عنوان متغیرهای میانجی ارتباطی با تغییرات مسافران ندارند. درحالی که سطح و عملکرد کاربری های خدماتی ارتباط معناداری را با این موضوع نشان داد. یافته های تکمیلی حاصل از روش "تحلیل تمایزی" نشان داد که دربین کاربری های خدماتی، نحوه آرایش کاربری های تجاری و کارگاهی مهمترین عامل در تمایز محدوده های با افزایش و کاهش تعداد مسافران است. انطباق کاربری های کوچک مقیاس تجاری و همجواری آنها با کاربری های کارگاهی-تولیدی در محدوده های با افزایش مسافر، قابلیت انعطاف پذیری این الگو در مقایسه با الگوهای بزرگ مقیاس را در مواجهه با پاندمی ها نشان داد که می تواند دستمایه خوبی برای مطالعات آتی باشد.