فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۸۱ تا ۵٬۶۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
41 - 60
حوزههای تخصصی:
امروزه، یکی از چالش های پیش روی دولت ها در سراسر جهان، ایجاد شهرهایی است که از نظر مصرف انرژی بهینه باشد. در این زمینه، برنامه ریزی کاربری زمین و ابزار آن (تراکم، توزیع کاربری ها و غیره) نقش موثری در کاهش مصرف انرژی در شهرها ایفا می کند. ایران به عنوان یکی از نقش آفرینان مهم در عرصه انرژی در دنیا باید از این ابزار به منظور بهینه سازی مصرف انرژی در شهرهای خود استفاده کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه نحوه ادغام ملاحظات انرژی در قوانین برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری در ایران و انگلیس است. روش این تحقیق از نوع تطبیقی است و در آن ابتدا راهکارهای برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها از طریق بررسی کتابخانه ای و جستجو در منابع مرتبط استخراج شده و سپس مقایسه ای تحلیلی بین کشورهای ایران و انگلیس در زمینه چارچوب قانونی برنامه ریزی کاربری زمین برای کاهش مصرف انرژی شهرها و چگونگی اجرای این قوانین در طرح های توسعه صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در ایران نقش برنامه ریزی کاربری زمین در کاهش مصرف انرژی شهرها نادیده گرفته شده است، در حالی که می توان با ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین، از این ابزار موثر برنامه ریزی شهری به منظور افزایش پایداری توسعه شهرهای ایرانی استفاده کرد. با توجه به اینکه تا کنون در ایران و در چارچوب این تحقیق به موضوع انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین پرداخته نشده است، نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده مراجع دولتی و عمومی برنامه ریزی کشور به منظور ادغام ملاحظات انرژی در برنامه ریزی کاربری زمین و طرح های توسعه شهری قرار گیرد.
بررسی راهکارهای بهبود و سازماندهی یکپارچه بافت فرسوده ساحلی؛ نمونه موردی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۹۲-۸۱
حوزههای تخصصی:
بافت ساحلی بندر عباس به عنوان لبه یک شهر ساحلی و از آن مهم تر به مثابه پیشانی ارتباطات برون مرزی ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. این بافت به دلیل موقعیت سوق الجیشی خود می تواند به عنوان تجلیگاه فرهنگ و تمدن ایرانی مطرح گردد. علیرغم طرح های موضوعی و موضعی متعددی که در سال های اخیر در ساحل بندر عباس تعریف شده و نیز برخلاف تلاش های بی شائبه طراحان و سازندگان در راستای به روز کردن طرح های در دست احداث ساحلی، سیمای فرسوده و آکنده از اغتشاش این بخش از سواحل کشور نشان از فقدان مدیریت یکپارچه در سازماندهی این بافت دارد. آگاهی از مقتضیات طراحی در بافت های ساحلی، مشخصات فرهنگی، شرایط اقلیمی، مسائل هویتی، ملاحظات اقتصادی و الزامات زیست محیطی و همچنین اشراف به فناوری های روز و مصالح نوین در سازماندهی بافت فرسوده و واجد ارزش تاریخی ساحل بندر عباس بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور مقاله حاضر اقدام به بررسی شرایط وضع موجود ساحل بندر عباس در کلیه محورهای فوق نموده و سعی دارد در راستای سازماندهی ساحل با رویکرد مدیریت یکپارچه راهکارهایی را ارائه دهد. روش تحقیق مبتنی بر مطالعه میدانی و هدفمند در شهر بندر عباس است. در این مقاله پس از معرفی الگوها و معیارهایی چند، ارزیابی و تحلیل داده ها بر اساس جدول SWOT صورت گرفته و در نهایت براساس این معیارها مبادرت به استخراج چند استراتژی اساسی شده است. سپس به منظور تحقق بخشیدن به استراتژی ها در بازه های زمانی کوتاه، میان و بلند مدت به تعیین راهکارها و اقدامات اجرایی پرداخته ایم.
لزوم مشارکت پلیس در برنامه ریزی شهری
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفیت کالبدی و کارکردی مبادی ورودی شهری نمونه مورد مطالعه: شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبادی ورودی به عنوان یکی از اصلی ترین اجزای ساختار کالبدی و فضایی شهر، علی-رغم اهمیتی که به لحاظ کالبدی، کارکردی و زیبایی شناسی دارد با جانمایی کاربری های ناهمگن و ناسازگار به فضایی با ساختاری منفصل، فاقد هویت و مغشوش مبدل شده است. بدین ترتیب فضای ورودی بسیاری از شهرهای کشور با اُفت شدید کیفیت کارکردی و کالبدی روبروست و این امر آسیب های جدی به سیما و هویت شهرها واردکرده است. هدف این مقاله بررسی کیفیت کالبدی و کارکردی مبادی ورودی شهر بابلسر به عنوان یک شهر توریستی و دانشگاهی است. بدین منظور از روش های توصیفی و تحلیلی با استناد به معیارها و شاخص-های مربوطه استفاده شده است.
مجموعه معیارهای تحقیق در زمینه ی انواع کاربری ها، عناصر و اجزای معبر اصلی، اطلاع-رسانی شهری و کیفیت کالبدی و نمای ساختمان های مجاور می باشد. نتایج نشان می دهد کیفیت کالبدی و کارکردی محدوده ی مورد مطالعه براساس مجموعه شاخص های تحقیق در سطح نازلی است و در صورت بی توجهی به سیما و هویت شهر آسیب خواهد رساند.
بررسی جایگاه مدیریت عمران شهری در تحقق طراحی شهری مطلوب ؛ نمونه موردی: برنامه های توسعه و عمران در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۲۷۲-۲۵۵
حوزههای تخصصی:
نظام تصمیم گیری شهری نمی تواند کارگزار ناکارایی توسعه شهر و عنصری منفعل و غیر مسئول در قبال عدم تحقق طراحی مطلوب شهرها باشد. امروزه با گذشت چند دهه از تبیین نقش مؤثر طراحی شهری در بهبود شریط زیستی شهرها و ارائه نظریات متعدد در این زمینه، بیشتر گروه های ح رفه ای، س ازمانها و اتحادیه های توسعه شهری جهان در این ارت باط موضع گیری نموده و ت لاش ک رده اند تا جایگاه طراحی شهری را (اگرچه با تعابیر متفاوت) در اسناد حقوقی و الزام آور توسعه شهری تقویت نمایند. این امر متاسفانه بازتاب مؤثری در سازمانهای تخصصی کشورمان نداشته است. از مهمترین جلوه های عدم تحقق پذیری طراحی شهری در کشور می توان به مواردی چون؛ ضعف کیفیت اجرا، زمان طولانی اجرا یا حتی اجرا نشدن طرح ها، ضعف مدیریت تهیه طرحها (نیازسنجی و تعریف پروژه ها، هدایت و نظارت بر پروژه ها و غیره) و در بسیاری از موارد تهیه طرح های موازی و یا متفاوت بودن طرح اجرا شده از طرح (یا طرح های) تهیه شده اشاره کرد. این امر نه تنها موجب اتلاف هزینه های زیاد می شود، بلکه منجر به صرف زمان و منابع تخصصی و آسیب های اجتماعی فراوان نیز می گردد. در این میان نظام مدیریت توسعه شهری بعلت گستردگی وظایف و اختیارات خود در مدیریت و هماهنگ سازی بقیه عوامل مؤثر در نظام مدیریت توسعه شهری، به عنوان مهمترین عامل بسترساز یا مرتبط و مؤثر بردیگر عوامل تأثیرگذار در تحقق طراحی شهری مطرح است. در این تحقیق با بررسی چالش های تحقق پذیری طراحی شهری در ایران به واکاوی عوامل آن در نظام مدیریت توسعه شهری پرداخته و موضوع را از این منظر مورد مداقه قرار داده ایم. در مجموع جامعه مخاطب این تحقیق، مهمترین چالش های مدیریتی تحقق پذیری طراحی شهری را در سطوح و موضوعات زیر مطرح کردند. این چالش ها بعنوان مبنای این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته اند که عبارتند از: سطح کلان: مسائل مربوط به ساختارهای کلان تأثیرگذار؛ چالشهای حقوق و قوانین توسعه شهری؛ چالشهای ساختار مدیریتی (تشکیلات، اختیارات، وظایف و غیره)؛ سطح میانی: ویژگی های نهادی و روابط سازمانی و عوامل مرتبط با آن: 1. چالشهای جلب مشارکت اجتماعی و اقتصادی (سرمایه گذاری)؛ 2. چالشهای فنی و مهندسی نظام مدیریت توسعه شهری؛ 3. سطح خرد: نظام های خرد مؤثر در توسعه شهر؛ 4. چالشهای مدیریت توسعه شهری در ارتباط با بخش تخصصی (حرفه ای و دانشگاهی).
تحلیل درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان اصفهان در شاخص های عمده بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت تفاوت های موجود بین مناطق مختلف در سطح استان از نظر میزان برخورداری آنها از شاخص های گوناگون، به منظور آگاهی از سطوح توسعه و یا محرومیت، کاهش نابرابریهای منطقه ای و تنظیم برنامه های متناسب با شرایط و امکانات هر منطقه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این پژوهش با بهره گیری از روش موریس، به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان اصفهان در زمینه شاخص های عمده بخش کشاورزی پرداخته و هدف اصلی آن یافتن میزان شکاف موجود بین شهرستان ها و نوع محرومیت آنهاست. جامعه آماری تحقیق کل شهرستان های استان اصفهان را شامل می شود. چهارده شاخص مورد استفاده در این تحقیق که از سرشماری های عمومی کشاورزی 1382 و نفوس و مسکن 1385 استخراج گردیده اند، بیشتر بر مسایل مدیریت منابع شهرستان ها در زمینه کشاورزی تاکید دارند. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که؛ شکاف و نابرابری بین شهرستان ها در زمینه فعالیت های کشاورزی عمیق بوده و نسبت آن تا 6/ 14 برابر است. شهرستان اصفهان، فلاورجان، نجف آباد در زمره شهرستان های توسعه یافته و خوانسار، چادگان و فریدون شهر از محروم ترین شهرستان ها از نظر شاخص های مورد بررسی هستند.
گسترش فضایی شهر و تغییر کاربری زمین در روستاهای پیرامونی شهرسنندج؛ طی دوره 1387-1355(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
گسترش فضایی شهرها و ادغام روستاها و اراضی پیرامونی آنها، یکی از پیامدهای مهم شهرنشینی شتابان است، که در مادرشهرهای منطقه ای نمود چشمگیری داشته است. شهر سنندج به عنوان مادرشهر منطقه ای طی سه دهه اخیر رشد شتابانی هم در افزایش جمعیت و هم در گسترش سطح داشته است؛ به گونه ای که گسترش فضایی پیوسته این شهر طی دوره مذکور هشت روستا را با تمام زمین های زراعی، باغی و مراتع پیرامونشان در بافت خود ادغام کرده است. علاوه بر این، گسترش فضایی منفصل این شهر منجر به تورم جمعیتی و رشد کالبدی روستاهای پیرامونی شده است. نتیجه این فرایند تغییرات وسیع در کاربری اراضی این روستاها بوده است. دوره زمانی این پژوهش (1387- 1355)، جامعه آماری آن یازده روستای پیرامونی شهر سنندج و حجم نمونه ها 315 خانوار می باشد. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر مطالعات اسنادی و میدانی وسیع از جمله تکمیل پرسشنامه های خانوار و روستا، تعیین کاربری اراضی وضع موجود ، گذشته و ... بوده است. نتایج این تحقیق نشان از سطح بالای تغییرات در کاربری اراضی روستاهای مورد مطالعه دارد. به گونه ای که طی دوره زمانی 1387-1355 به طور متوسط سالیانه 104 هکتار و درمجموع 3319 هکتار از اراضی زراعی، باغی و مراتع این روستاها تبدیل به کاربری های دیگر شده اند. تمام تغییرات یاد شده توسط عوامل و نیروهای مختلف شهر سنندج و در جریان گسترش فضایی ناپیوسته این شهر صورت گرفته است.
ارزیابی تحقق پذیری پیش بینی های کاربری اراضی و پیشنهادهای جهات توسعه در طرح جامع شهر لار
حوزههای تخصصی:
طرحهای جامع، در واقع طرحهای توسعه شهری به شمار میروند که به منظور ایجاد زمینه توسعه کالبدی موزون و هماهنگ شهرها تهیه شدهاند. هرچند این طرحها با مقدمات فنی و تخصصی و نیز صرف هزینههای زیادی تهیه گردیدهاند و البته تاثیرات مثبتی در منطقهبندی کاربریها، رعایت ضوابط و مقررات ساختمان و بهبود نسبی حیات شهرها داشتهاند، اما به دلایل متعددی نتوانستهاند به تمام اهداف خود برسند. پرداختن به مبحث ارزیابی طرح جامع، به عنوان ابزاری مهم در راستای سنجش موفقیت و تحقق پذیری پیشنهادهای طرح جامع به شمار میرود و به برنامهریزان شهری کمک خواهد نمود بهتر با مشکلات تهیه و تدوین طرحهای جامعی که قبلاً تهیه شدهاند، آشنا شوند. هدف این مقاله ارزیابی تحققپذیری پیشنهادهای اصلی و تاثیرگذار در طرح جامع شهر لار است. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، بر پایه روش ارزیابی کمی است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که اغلب پیشبینیهای سطوح و سرانه کاربریها در این طرح، با توجه به پیشبینی افق جمعیتی شهر، نادرست بوده و علیرغم این که اکنون چندین سال از پایان دوره اجرایی طرح جامع گذشته است، هنوز تعدادی از سرانههای پیشنهادی کاربری محقق نشده است. در عین حال، بر اساس ارزیابی صورت گرفته از طریق منطق فازی، جهات پیشنهادی توسعه شهر در این طرح، در جهاتی مناسب تشخیص داده شده است که با پیشنهادهای جهات توسعه در طرح جامع سازگار نیست. مطالعات وضع موجود شهر لار نشان میدهد جهات توسعه فعلی شهر لار، سازگار با نتایج تحلیل منطق فازی و مغایر با پیشنهادهای طرح جامع است؛ به طوری که بر خلاف پیشنهاد طرح جامع که ناحیه جنوب غربی را مناسبترین جهت توسعه در نظر گرفته است، روند توسعه در وضع موجود، به سمت ناحیه مرکزی شهر و فاصله فضائی مابین شهرقدیم و شهرجدید لار گرایش پیدا کرده است.
فرایند درآمدزایی و نقش آن در مهاجرت روستا- شهری به سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل عمده ی مهاجرت از نواحی روستایی به شهرها در کشورهایی مانند ایران، تفاوت سطح درآمد در روستاها نسبت به نواحی شهری است به طوری که مهاجران روستایی وارد شده به شهر سبزوار نیز تحت تأثیر این فرایند بوده اند. در این مقاله تلاش شده تا فرایند درآمدزایی مهاجران روستایی قبل و بعد از مهاجرت به شهر بررسی شود. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی- تحلیلی است که بخش عمده ای از داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که بیشتر مهاجران در سنین فعالیت و همراه افراد خانواده خود به سبزوار مهاجرت نموده اند. از نظر موقعیت شغلی قبل از مهاجرت دارای مشاغلی از قبیل کارگری، کشاورزی و غیره هستند که بعد از مهاجرت ضریب اهمیت فعالیت های کارگری افزایش می یابد. در زمینه دارایی های مهاجرین نیز افزایش قابل ملاحظه ای در بین خانواده های مهاجر مشاهده و سطح درآمد نیز پس از مهاجرت افزایش می یابد به نحوی که درآمد کمتر از 100هزار تومان در ماه (در سال 1385) که قبل از مهاجرت 2/69 درصد مهاجرین را شامل می گردد، بعد از مهاجرت تنها 8/32 درصد آنان را شامل می شود. با توجه یافته ها، راهکارهایی شامل کنترل نرخ رشد جمعیت و افزایش اشتغال، ایجاد تشکل های محلی و مردمی، ورود هسته های جمعیتی به محدوده شهری، به رسمیت شناختن مالکیت و مسکن و غیره در راستای ارتقای وضعیت اقتصادی و اجتماعی مهاجران پیشنهاد می شود.
تحلیل مقایسه ای روش های رتبه بندی در اندازه گیری توسعه یافتگی (مطالعه موردی: شهرستان های استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه آگاهی از نقاط قوت و ضعف و شکاف های موجود بین نواحی، نوعی ضرورت جهت ارایه طرح ها و برنامه ها به منظور برطرف نمودن آن هاست. لذا در این پژوهش به منظور شناخت موقعیت توسعه ای شهرستان های استان خوزستان با استفاده از سه روش تاکسونومی عددی، تحلیل عاملی و منطق فازی ضمن رتبه بندی شهرستان های این استان از لحاظ درجه توسعه یافتگی به تحلیل مقایسه ای روش های رتبه بندی در اندازه گیری توسعه یافتگی این شهرستان پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد موقعیت توسعه یافتگی بسیاری از شهرستان های استان در سال 1386 در مقایسه با سال 1379 تخریب شده است. هم چنین نتایج بیانگر کم تر بودن شدت تغییرات در روش تاکسونومی در مقایسه با دو روش دیگر است. دلیل شاید این باشد که در روش تاکسونومی بسیاری از خصوصیات و ویژگیهای متغیر مورد استفاده با استاندارد کردن داده ها حذف شده و به همین علت بسیاری از این تفاوتها از بین رفته است.
امکان سنجی ارتقاء کیفیت محیط از طریق پیاده راه سازی محورهای شهری مورد: محور خیابان ارم بخش مرکزی شهر قم
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها یا مسیرهای پیاده برای تبدیل فضاهای سکونتگاهی به مکانهای امن و لذت بخش برای پیادهروی اختصاص داده شدهاند. امروزه، در سیاستهای برنامهریزی شهری به دنبال تقویت محیطهای پیاده و از بین بردن موانعی هستیم که توانایی ما را برای پیادهروی آسان و ایمن، محدود میکند . مطالعه حاضر به منظور بررسی و سنجش تمایل به حضور گروههای مصرف کننده و ایجاد شرایطی به منظور ارتقاء کمی و کیفی محیط شهری، افزایش ارتباطات و تعاملات اجتماعی افراد با یکدیگر در محیطی امن و سالم، رفع آلودگیهای زیست محیطی و مهمتر از همه احترام به هویت عابر پیاده به عنوان جزئی مهم از سیستم حمل و نقل شهری در قالب بستر کالبدی مناسب، انجام شده است. فضای پیاده پیشنهاد ایجاد مسیرهای خاص حرکت پیاده و فضاهای مکث در جهت بهبود کیفیت فضاهای شهری را مطرح میکند . این مقاله به سنجش کیفیت محیط، به بررسی امکان ایجاد پیاده راه، از سه بعد کالبدی، کارکردی و ادراک محیطی پرداخته است. کیفیت محیط با ایجاد مدل تجربی سنجش کیفیت (درخت ارزش) توسط روش کل به جزء و بررسی 13 معیار ارائه شده در 4 سطح ارزیابی شد. تحلیلهای آماری (رگرسیون چند متغیره، تحلیل مسیر،آزمون همبستگی پیرسون و tb کندال و...) نشان می دهد که بین متغیر وابسته (کیفیت محیط) با متغیرهای مستقل(معیارها) با اطمینان ٩٩ ٪ رابطه معنی داری وجود دارد، به عبارت دیگر، بین متغیرهای مستقل تحقیق با متغیرافزایش کیفیت محیط پیرامون حرم حضرت معصومه(س) به واسطه پیاده محور کردن خیابان ارم، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ بنابراین، با توجه به یافتههای تحقیق امکان ایجاد پیاده راه در این محیط به منظور ارتقاء کیفیت محیط در بخش مرکزی شهر قم وجود دارد.
تحلیل جغرافیایی کانون های جرم خیز جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهرکرمانشاه
حوزههای تخصصی:
بزهکاری از جمله مفاهیمی است که به شدت تحت تاثیر مشخصه های مکانی و زمانی، زمینه های فرهنگی، مناسبات اجتماعی، ساختار اقتصادی و ملاحضات سیاسی قرار دارد. لزوم برقراری نظم و امنیت سبب شده است تا در تمامی جوامع، همواره رویارویی با بزهکاری مورد توجه قرار گرفته و حائز اهمیت باشد. بررسی ها نشان می دهد در بین انواع ناهنجاری های اجتماعی در شهر کرمانشاه جرایم مرتبط با مواد مخدر بیشترین میزان را به خود اختصاص داده و یکی از مشکلات مهم این شهر در مقطع کنونی محسوب می شود. این پژوهش با هدف تحلیل سازمان فضایی این ناهنجاری ها در شهر کرمانشاه با استفاده از مدل های آماری و سامانه اطلاعات جغرافیایی انجام یافته است. روش پژوهش تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی الگوهای فضایی توزیع جرایم در سطح شهر از آزمون مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه بندی، شاخص های نزدیک ترین همسایه، تخمین تراکم کرنل و تحلیل شبکه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی جرایم مرتبط با مواد مخدر است که در دوره زمانی یکساله در محدوده شهر کرمانشاه به وقوع پیوسته است. یافته ها نشان می دهد منطقه اسکان غیررسمی جعفرآباد و چهارراه رشیدی از مهمترین کانون های وقوع بزهکاری در ارتباط با جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهر کرمانشاه محسوب می شوند و توزیع فضایی جرایم مورد بررسی در این شهر از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند. بالا بودن کاربری های مسکونی و تجاری در این محدوده ها سبب شده است که بیشترین فراوانی وقوع جرایم در مجاورت این کاربری ها صورت بگیرد. همچنین بین تراکم جمعیت در این محدوده ها و نرخ وقوع بزهکاری در آنها رابطه مستقیم وجود دارد.
سطح بندی و برنامه ریزی فضاهای گردشگری روستایی بخش مرکزی شهرستان بویراحمد
حوزههای تخصصی:
فقدان رتبه بندی علمی و نظام مند در تعیین جایگاه مکانی- فضایی کانونهای جاذب گردشگری روستایی و بالطبع توزیع نامتناسب تاسیسات و تجهیزات از جمله کاستیهای بنیادی و مشهود در مطالعات و طرحهای توسعه صنعت گردشگری در کشور و به ویژه در بخش مرکزی شهرستان بویراحمد است. شهرستان بویراحمد برخوردار از توانمندیهای بالقوه در توسعه گردشگری است که به دلایل مختلف از جمله عدم مطالعه جامع، به فعلیت نرسیده است، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تواناییهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی و نیز چگونگی توزیع و پراکنش مکانی- فضایی خدمات گردشگری در نقاط و حوزههای روستایی واقع در قلمرو تحقیق متناسب با جایگاه و عملکرد هر یک بوده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و با بهرهگیری از روش اسنادی- میدانی در 239 نقطه روستایی دارای سکنه بخش مرکزی شهرستان بویراحمد با اجرای مدل گاتمن و تکنیکهای آماری ویلیام گاست( t )، تحلیل واریانس یک طرفه (آزمون F ) و آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزارهای Excel ، Spss ، Gis به منظور ، سطح بندی و تعیین سطح فضاهای روستایی از لحاظ توسعه صنعت گردشگری و دستیابی به اهداف تحقیق انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که قلمرو تحقیق از جاذبههای طبیعی، فرهنگی و تاریخی متعدد و متنوعی، در توسعه گردشگری برخورداراست اما توزیع خدمات و تاسیسات در کانونهای جاذب روستایی نا متعادل و نامتناسب با جایگاه مکانی، فضایی هر یک بوده است از این رو راهبردهای اجرایی در توسعه ساختار و سازمان فضایی حاکم بر حوزه های گردشگری روستایی ارائه گردید و برای هرکدام از سطوح، تجهیزات و زیرساختهای متناسب با آن پیشنهادگردید.
گردشگری ورزشی و مکان گزینی بهینه فضایی- مکانی آن با تاکید بر استفاده از تابش خورشید مطالعه موردی کوه های پرآو- بیستون کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروزی، گردشگری ورزشی منبعی سرشار از سلامتی و در عین حال سود و درآمد است و هر کشوری که بتواند شرایط بهتر استفاده از این منبع را فراهم کند از مواهب و مزایای بیشتر آن بهره مند خواهد شد. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از شاخصه های مورفولوژیک( ارتفاع، شیب و جهت شیب) مناطق مستعد را برای ورزش کوهنوردی در ارتفاعات پرآو- بیستون مکان یابی نماید. شالوده اصلی در این پژوهش و فرآیند مکان گزینی ورزش کوهنوردی، شاخصه های مورفولوژی از قبیل توپوگرافی، شیب، جهت شیب و غیره است. برای تهیه نقشه های مورد نیاز پژوهش با استفاده از توپوگرافی 20000 منطقه و نقاط ارتفاعی اقدام به تهیه نقشه های ارتفاعی دیجیتال(DEM)، مدل ارتفاعی مثلثی(TIN)، شیب و جهت شیب گردید. پس از آن، شروط منطقی در رابطه با ورزش کوهنوردی تعریف گردید. نوآوری پژوهش حاضر را می توان در دخیل کردن عامل جهت شیب و به موجب آن استفاده از تابش خورشیدی در انجام ورزش کوهنوردی در فصول پاییز، زمستان و بهار به دلیل ارتفاع و درجه حرارت پایین بلندی ها و همچنین اجتناب از آن در فصل تابستان به جهت گرمای آزار دهنده و آفتاب سوختگی در ارتفاعات است. با استفاده از عرض جغرافیایی، زاویه ارتفاع و آزیموت تابش خورشید در هر چهار فصل برای منطقه مطالعاتی با استفاده از فرمول های تجربی محاسبه گردید. نتاج یافته های حاصل از مدل تحلیلی نشان دهنده آن است که از لحاظ عامل جهت شیب برای فصول مختلف در تابستان همه جهت های شیب به جز جهتی که تابش را دریافت می کند مناسب برای کوهنوردی است و مساحت پهنه مناسب برای کوهنوردی به بیش از 90 درصد مساحت محدوده می رسد. لیکن در زمستان بیش از 80 درصد از مساحت محدوده را پهنه نامناسب برای کوهنوردی تشکیل داده و پهنه مناسب آن کمتر از 20 درصد است. در اعتدالین نیز در نوبت صبح تنها 23 درصد از مساحت منطقه را پهنه مناسب تشکیل می دهد در حالی که در نوبت عصر تنها 10 درصد از مساحت منطقه پهنه مناسب است. در نهایت، نقشه های نهایی با استفاده از روش همپوشانی وزنی تولید گردید و نشان دهنده آن است که مساحت پهنه های مساعد از برای آزیموت تابش، تفاوت فاحشی با پهنه های مساعد، بدون در نظرگیری جهت تابش دارد. این تفاوت حدود ی 15 تا 20 درصد را در بعضی از فصول از مساحت کل تشکیل می دهد.
شناسایی عوامل کلیدی توسعة منطقه ای با رویکرد برنامه ریزی بر پایة سناریو: مطالعه موردی استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربة تهیة برنامه های توسعة منطقه ای و میزان تحقّق و انعطاف پذیری آن ها در دهه های اخیر، باعث سلب اعتماد مدیران و برنامه ریزان از روش های برنامه ریزی مبتنی بر پیش بینی و تحلیل روندها شد. با پیشرفت های علمی و ظهور علم جدید آینده پژوهی و آینده نگاری، محققان برنامه ریزی سعی کردند از قابلیت های این علم در توسعة فنون برنامه ریزی استفاده کنند؛ که به این ترتیب به تدریج با استفادة گسترده از آن ها، روش ها و فنون آینده نگاری وارد بطن فعالیت های برنامه ریزی شد. یکی از این روش ها، تحلیل عوامل کلیدی و شناسایی پیشران های توسعة است. در این روش به جای برنامه ریزی برای توسعة بلوکی تمام عناصر و عوامل دخیل در واحد برنامه ریزی، سعی میشود عوامل کلیدی و پیشران های اصلی توسعه شناسایی شود؛ سپس با مدیریت آن عناصر و عوامل اصلی و با طراحی سناریوهای ممکن در آینده، چارچوب برنامه ریزی و سیاست گذاری انعطاف پذیری متناسب با شرایط منطقة برنامه ریزی ارائة شود. این مقاله سعی دارد ضمن ارائه الگویی برای شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر روند توسعة در مقیاس منطقه ای، زمینة تهیة سناریوهای ممکن و محتمل در ده سال آیندة استان آذربایجان شرقی را فراهم کند. داده های این مقاله شامل 76 عامل است که با روش دلفی از کارشناسان توسعة استان جمع آوری و با نرم افزار میک مک تحلیل شده است و سر انجام سیزده عامل به عنوان عوامل کلیدی و پیشران توسعه، شناسایی و وضعیت احتمالی آن ها در ده سال آینده جهت تهیه سناریوها تدوین شده است.
نقش الگوی مشارکت مردمی در بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی : مطالعه ی موردی : محله عامری اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از شهرهای کشور به دلیل افزایش جمعیت ، مهاجرت های بی رویه و توسعه افقی شهر ،عدم خدمات رسانی جدید به هسته های قدیمی شهر ، تمرکز فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در این بخش باعث شده است بافت قدیمی از نظر امنیتی، اجتماعی و اقتصادی با مشکلاتی روبرو شده و به مرور زمان دچار فرسودگی شوند که این فرآیند شهرها را از درون می پوساند و محله های خوب شهری را به محله های پست تبدیل می کند. شهر اهواز از جمله شهرهایی است که از مشکلات بافت فرسوده رنج می برد از میان محلات شهر می توان به محله عامری اشاره کرد. این محله هسته اولیه شهر بوده و دارای قدمتی تاریخی می باشد. در این پژوهش به وضعیت ابنیه و مساکن بافت از نظر کمی و کیفی پرداخته می شود و اینکه آیا وضعیت اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ساکنین در فرسودگی بافت محله موثر بوده است؟ فرایند مشارکت مردمی در امر نوسازی و بهسازی به چه صورت موثر است؟ هدف از این پژوهش شناسایی بافت های فرسوده در این محله، تعیین شاخص های فرسودگی ، جایگاه و میزان مشارکت مردم در نوسازی و بهسازی بافت محله ، تحلیل مدل SWOT ، ارائه راه حل ها جهت برطرف کردن مشکلات ناشی از فرسودگی و ایجاد زمینه های مطالعات بعدی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی- پیمایشی است. جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای (اسنادی، نقشه ، عکس هوایی و ... ) و میدانی (مشاهده ، پرسشنامه و مصاحبه ) و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS وArc GIS صورت می گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در بافت موجود پایین بودن کیفیت ابنیه، مصالح ساختمانی ، کم عرض بودن معابر ، ناهنجاری های اجتماعی ، پایین بودن درآمد ساکنین و عدم توانایی در نوسازی و بهسازی بافت باعث شده است که این بافت ها روز به روز بر مشکلاتشان افزوده گشته و به مکان های آشفته و تخریبی تبدیل شوند لذا چاره اندیشی برای رفع این مشکلات ضروری است.
بررسی نقش کیفیت محیط سکونتی در مهاجرت های درون شهری مطالعه موردی: بافت قدیم خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط، از عوامل موثر بر حرکات جمعیتی درون شهری محسوب می شود. در چند دهه اخیر پدیده تنزل کیفیت محیطی همچون شبحی بر ساختار اقتصادی کهن شهرهای ایرانی سایه افکنده و پایداری درازمدت آن را با خطر مواجه ساخته است. نتیجه این امر برون رانی بومیان از هسته های باارزش قدیم شهری به سمت مناطق نوساز و میانی است. کاهش عملکردی و فرسودگی کالبدی بیش از پیشِ بافت و کاهش کیفیت آن، از بدیهی ترین نتایج حاصل از توالی این چرخه (مهاجرت بیشتر = کیفیت نازل تر محیطی) است که امروزه گریبانگیر شهر قدیمی خرم آباد نیز شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی این چرخه و ناپایداری شهری در بافت قدیم شهر خرم آباد صورت گرفته است و پیش فرض اساسی آن این است که با درک و شناخت میزان و علل رضایت مندی شهروندان از محیط زندگی شان، می توان مانع خروج جمعیت از این محله ها و کاهش جمعیت بافت تاریخی و مرکزی شهرها و ایجاد تعادل فضایی در محله ها و بافت های شهری شد. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه و انجام مصاحبه میدانی و حجم نمونه 388 عدد بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری Spss انجام شده است. فرضیه این پژوهش، عبارت است از: میان سطح رضایت شهروندان از کیفیت محیط سکونتی شان و تمایل به مهاجرت درون شهری آنها ارتباط معنا داری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که، حدود 60 درصد از جامعه نمونه، تمایل به مهاجرت از بافت دارند. میزان رضایت مندی ساکنان بافت قدیم از محیط سکونتی شان تقریبا در حد متوسط (1<2.6<5) با میانه نظری 3 ارزیابی شده است.میزان رضایت مندی از معیار هویت محیطی، نسبتا زیاد است. ساکنان از امنیت محله شان و آرامش در آن، اظهار رضایت نسبی داشتند و در مورد سایر معیارها، رضایت مندی کمتر از حد متوسط بوده است. نتایج حاصل از ارتباط کیفیت محیط سکونتی و تمایل به مهاجرت های درون شهری، در جهت تایید نسبی تاثیرپذیری این گونه حرکات از کیفیت محیط سکونتی است و نشان از عدم ارتباط معنا دار بین دو معیار مهاجرت های درون شهری و مالکیت مسکن؛ و برعکس، وجود ارتباط معکوس برخی از معیارها مثل امنیت، هویت محیط شهری، خدمات عمومی و بهداشتی، ویژگی های کالبدی با مهاجرت های درون شهری دارد. همچنین رابطه خویشاوندی و طایفه ای محکم، موجب تحکیم روابط همسایگی می گردد و این خود منجر به کاهش مهاجرت های درون شهری می شود.
تحلیلی بر دلایل مهاجر فرستی شهرهای کوچک «مطالعه موردی شهر قیدار»
حوزههای تخصصی:
مهاجرت از شهرهای کوچک یکی از اساسی ترین مسایلی است که کشورهای جهان سوم با آن روبرو هستند. این نوع مهاجرت ها نشان دهنده پیامد عدم تعادل در مجموعه سکونت گاهای شهری و سطوح نابرابر توسعه در جوامع شهری است. جمعیت زدایی ناشی از مهاجرت در شهرهای کوچک به عنوان یک عامل خارجی، نظم طبیعی رشد جمعیت را بر هم می زند و اختلالات عمده ای را در وجوه ساختاری جمعیت و حرکات آن ایجاد می کند. در این پژوهش به منظور درک زمینه های مهاجر فرستی در شهرهای کوچک، یکی از شهرهای استان زنجان (شهر قیدار) مورد بررسی قرار گرفته است. شهر کوچک قیدار علی رغم پتانسیل ها به دلیل برخورداری اندک از سطح امکانات و زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی، به عنوان شهر مهاجر فرست عمل می نمایند. تحقیق حاضر با شناخت عوامل موثر بر مهاجر فرستی در شهر قیدار و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. داده های تحقیق عمدتاً از طریق روش میدانی (مصاحبه و پرسشگری و پیمایش) جمع آوری شده است. پایایی پرسشنامه ها با محاسبه ضریب آلفای کروبناخ 88% به دست آمده است که نشان دهنده همسانی درونی بالای پرسش های میدانی است. بعد از گردآوری داده ها، از نرم افزار SPSS برای تحلیل آنها استفاده شده است. در این پژوهش به منظور شناسایی زمینه های مهاجر فرستی شهر قیدار، متغیرها و شاخص هائی شناسایی و مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج تحلیل پرسشنامه ها از 400 نفر از سرپرستان خانوار که از شهر قیدار مهاجرت کرده اند نشان دهنده آن است که اگر چه شاخص های اقتصادی در ایجاد انگیزه مهاجرت از شهر قیدار موثر است اما بدون تردید بین فرآیند تصمیم گیری برای مهاجرت و متغیر های تاثیرگذاری دیگری نظیر کمبود مکانی – فضائی خدمات شهری، کیفیت زندگی در شهر مبدا، تاثیر عملکرد مدیریت شهری، عوامل جاذبه در مرکز استان، اعتقادات هنجاری و شاخص های تبعی (طیف گسترده ای از زمینه های مهاجرت را تشکیل می دهند) و مهاجر فرستی از شهر قیدار رابطه معنی داری وجود دارد.