فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۶۱ تا ۴٬۱۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
305 - 319
حوزههای تخصصی:
امروزه، گردشگری به پدیده ای تأثیرگذار در اقتصاد جهانی تبدیل شده است؛ به طوری که براساس آمار و ارقام منتشره از سوی سازمان جهانی گردشگری در هزاره جدید به بزرگ ترین منبع درآمد جهانی تبدیل شده است. از این رو، برنامه ریزیوتوسعه گردشگریبه منزلهیکیازمنابعبسیارمهمکسب درآمدوایجاداشتغال،کهتأثیراتاجتماعی، فرهنگیوزیست محیطیفوق العاده اینیزدارد،به منزلهیکنیازمطرحمی شود. بنابراین، در این مقاله به ارزیابی و تدوین استراتژی های توسعه پایدار گردشگری با توجه به قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدها و تعیین موقعیت استراتژیک بخش گردشگری شهرستان بانه پرداخته شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و ماهیتأ از نوع توصیفی تحلیلی مبتنی بر مشاهدات میدانی، آرای مردم، برنامه ریزان و گزارش های مستند ارگان ها و سازمان های مربوطه، داده ها و اطلاعات پایه جمع آوری و طبقه بندی شدند. همچنین جامعه آماری پژوهش حاضر سیصد نفر از مردم، برنامه ریزان و نهادهای دولتی است که با روش نمونه گیری هدفمند و تصادفی ساده انتخاب شده اند. در تحلیل داده ها نیز از ابزارهای تحلیلی IEA , SWOT استفاده شده است. در فرایند تحقیق، ضمن بررسی ها و اطلاعات جمع آوری شده، یافته ها با استفاده از ابزار SWOT طبقه بندی و جمع آوری شده است. در نهایت نیز، با استفاده از ابزار IEA، موقعیت استراتژیک بخش گردشگری شهرستان بانه تعیین شد. نتایج نشان می دهد که بخش گردشگری شهرستان بانه در راستای توسعه پایدار گردشگری به لحاظ محیط درونی با ضعف های زیاد و به لحاظ محیط بیرونی با تهدیدهایی روبه رو است که در صورت اتخاذ استراتژی های تدافعی (WT) می توان به نتایج مطلوبی رسید.
بهبود فضاهای جمعی مسکونی در جهت ارتقا پایداری اجتماعی: راهکارها و تدابیر طراحی در مجتمع های مسکونی
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه توسعه پایدار در دهه های اخیر یکی از اساسی ترین دغدغه های معماران و شهرسازان می باشد و پایداری اجتماعی نیز از ارکان حصول به این مهم بوده و با نظر به اینکه مسکن نقشی تعیین کننده در شکل گیری فرهنگ و هویت جامعه را داراست و در عین حال افزایش سکونت در آپارتمان و اقامت در مجتمع های مسکونی، توجه به عوامل توسعه پایدار در مجتمع های مسکونی امری ضروری است. این پژوهش با مطالعه پژوهش های حاضر در زمینه پایداری اجتماعی در سطح شهری، محلی و در نهایت مجتمع مسکونی ابتدا سعی در بررسی تعاریف مختلف پایداری اجتماعی از دیدگاه صاحب نظران و استخراج عوامل موثر، این پژوهش ها را همگرا کرده و در نهایت به دنبال ارائه راهکارهای طراحی جهت افزایش پایداری اجتماعی در مجتمع های مسکونی می باشد. سعی شده تا با روش تئوری مبنا و با توجه به کارکردهای مجتمع های مسکونی به ارایه راهکارهایی طراحی فضاهای جمعی در این محیط ها بپردازد. این راهکارها بر اساس شاخص های مکانی موثر بر ارتقاء پایداری اجتماعی در دو سطح راهبرد و تدبیر بررسی شده. مولفه های به دست آمده شامل امنیت، عدالت اجتماعی (مردمداری)، فعالیت پذیری (سرزندگی)، هویت مندی، انسجام فضایی کالبدی می باشد.
ارزیابی پراکنش مکانهای سوم در ارتباط با سطوح طبقات اجتماعی مختلف شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
81 - 92
حوزههای تخصصی:
در تعریفی که پروفسور الدنبرگ از مکان سوم ارائه می دهد، یک مکان سوم عرصه ای معرفی شده است که مردم را بدون در نظر گرفتن درجات و طبقات اجتماعی و تفاوت های قومی، نژادی و ... گرد هم می آورد. این در حالی است که به نظر می رسد حضور چنین مکان هایی در جامعه ما، خود ارتباط ویژه ای با طبقات اجتماعی داشته باشد. به این معنا که سطوح طبقات اجتماعی مختلف، مستعد شکل گیری تعداد و البته گونه متفاوتی از مکان های سوم هستند. بنابراین پژوهش حاضر برآن است که به مطالعه ارتباط طبقات اجتماعی شهر زنجان با نحوه پراکنش مکان های سوم پرداخته و دلایل آن را مورد بررسی و کاوش قرار دهد. در این راستا، در پژوهش حاضر شهر زنجان که بین دو کلانشهر اصلی ایران قرار گرفته ولی برخلاف آنها از یکپارچگی نسبی اجتماعی برخوردار بوده و همچنین در جریان تحولات اجتماعی سیاسی دهه های گذشته، کمترین تغییرات کالبدی و عملکردی را تجربه کرده، به عنوان نمونه مطالعاتی در نظر گرفته شده و داده های مورد نیاز با استفاده از روش های مصاحبه با متخصصان، پرسشنامه، مصاحبه گروهی متمرکز و مشاهده گردآوری شده و در محیط GIS تحلیل شده اند. به صورت کلی باید گفت، روش تحقیق در پژوهش حاضر روش ارزیابی است. نتایج پژوهش نشان می دهند، ویژگی های خاص هر یک از طبقات اجتماعی، نوع خاصی از روابط و مناسبات اجتماعی را میان اعضای طبقه یاد شده با یکدیگر و با سایر شهروندان تعریف کرده و بدین ترتیب بر نوع و تعداد مکان های سوم شکل گرفته، تأثیر مستقیمی می گذارد. با توجه به این موضوع، به نظر می رسد بتوان با گسترش چنین مکان هایی در محدوده های کمتر توسعه یافته و محدوده هایی که در سطوح طبقاتی پایین تر قرار دارند، به تقویت روابط اجتماعی ساکنان هریک از این محدوده ها با یکدیگر و نیز با سایر شهروندان کمک کرد و با فراهم نمودن زمینه ورود افراد از طبقات اجتماعی بالاتر به محدوده های کمتر توسعه یافته از طریق ارتقای مکان های سوم و به تبع آن اختلاط هر چه بیشتر شهروندان از طبقات اجتماعی مختلف، نابرابری اجتماعی را کاهش داده و بدین ترتیب موجبات ارتقای زندگی اجتماعی عمومی شهر را فراهم آورد.
Analysis of Spatial Fragmentation in Tehran Metropolis Using ANP (Analytic Network Process)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۰
۱۳۲-۱۱۹
حوزههای تخصصی:
Nowadays, Spatial and social inequalities are universal and expanding phenomenon. Identification and spatial analysis of social, economic and ecological inequalities in metropolises is one of the essential and basic proceeding for planning and achieving urban sustainable development. The present research method is descriptive-analytical and using 13 sub criteria based on three main criteria of social, economic and environmental analyzes the status of spatial fragmentation among the metropolis Tehran's districts. For this purpose, the criteria and sub- criteria's internal and external dependencies was determined using the Delphi and ANP method in Super Decisions Software and assessed and scored relative to each other. The results of assessing the indicators shows that Tehran metropolis lacks of the physical unity and spatial heterogeneity between the north and south of the city remains as main feature of its spatial structure. It is necessary that the authorities of Tehran urban management to take actions for better understanding of this phenomenon and consequently offer new and efficient solutions for reducing the effects of various impacts of spatial inequality and duality. For this reason, it is essential to rethink the concept of city in terms of social, economic, political, and ecological and sustainability dimensions.
تحلیلی بر استفاده از روشهای تصمیم گیری چندمعیاره و بهینه سازی چندهدفه برای مکانیابی جغرافیایی مدارس، مطالعه موردی منطقه 17 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت، استقرار مراکز خدماتی جدید مختلف از جمله مراکز آموزشی را ضروری میسازد. یکی از گامهای اساسی در استقرار این مراکز، انتخاب مکان بهینه برای آن ها با توجه به اهداف و معیارهای مختلف است؛ به گونهای که ضمن برخورداری مراکز از توزیع فضایی مناسب و تخصیص متعادل، ناسازگاری بین کاربریها نیز در سطح منطقه تا حد ممکن کاهش یابد. افزایش تعداد معیارها و عوامل مؤثر، منجر به پیچیدهتر شدن مسأله میشود و استفاده از روشهای قوی و کارآمد را ضروری میسازد. در این پژوهش به منظور تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار چندین مدرسه ابتدایی دخترانه در بخشی از منطقه 17 تهران و تخصیص آن ها به دانشآموزان، از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی[1]، روشهای تصمیمگیری چندمعیاره[2] و رویکرد بهینهسازی تکاملی چندهدفه[3] استفاده شده است. برای انجام بهینهسازی، اصل عدالت در دسترسی، تعادل ظرفیت مدارس و نیز تناسب و مطلوبیت مکانهای انتخابی با توجه به موقعیت کاربریهای سازگار و ناسازگار مدنظر قرار گرفته است. به دلیل استفاده از یک روش تکاملی چندهدفه، نتایج تحقیق به جای یک پاسخ، شامل چندین پاسخ بهینه است. در این تحقیق پنج پاسخ به طور نمونه انتخاب و بررسی شدند. در حالتی که مکان ها از سازگاری و مطلوبیت بالایی برخوردار بوده اند، تابع تعادل ظرفیت وضعیت مناسبی نداشته است. در بهترین پاسخ مربوط به تابع عدالت در دسترسی، مکان های پیشنهادی از توزیع فضایی مناسبی برخوردار هستند اما مطلوبیت و سازگاری آن ها چندان مناسب نیست. مکان های مربوط به بهترین پاسخ تابع تعادل ظرفیت نیز از نظر مطلوبیت و سازگاری ضعیف هستند. در هر صورت تصمیمگیرندگان میتوانند پاسخهای بهینه را از دیدگاههای مختلف با یکدیگر مقایسه و پاسخ نهایی را با توجه به اهمیت نسبی هر یک از اهداف از بین آن ها برای پیادهسازی انتخاب نمایند.
تبیین مکانیزم های اولیه موثردرساختارفضایی منطقه قزوین
حوزههای تخصصی:
هر فضای جغرافیایی در گذر زمان تحت تاثیر مجموعه ای از عوامل طبیعی و انسانی دچار تغییر و تحول شده و نمایش متفاوتی از چیدمان فضایی عناصر را عرضه می کند. در این مقاله ساختار فضایی منطقه قزوین مورد بررسی قرار گرفته و مکانیزم های اولیه موثر در چنین ساختاری تبیین می گردد. روش مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی و از نوع تبیین علی بوده و در چارچوب مطالعات کاربردی قرار می گیرد. مجموعه داده های مورد نیاز این مقاله بر گرفته از مرکز آمار ایران و سازمان های فعال در استان قزوین است. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک های آماری شامل رتبه-اندازه، Global Moran's I،Standard Deviational Ellipse و تابع K استفاده شده است. بر مبنای بررسی های انجام گرفته ساختار فضایی منطقه قزوین یک ساختار متمرکز و تک هسته ای است که بخش قابل توجهی از جمعیت و فعالیت در یک نقطه شهری یعنی شهر قزوین متمرکز شده است و در تبیین چنین ساختار، مکانیزم های اولیه در سطح جهانی، ملی و منطقه مورد بررسی قرار گرفت. که می توان بستر طبیعی، روند تاریخی، تاثیر فرایند صنعتی شدن منطقه، موقعیت مواصلاتی، دولت و ... از فرایندهای اولیه اصلی در شکل یابی ساختار فضایی منطقه است
نقش خانه های اکولوژیکی در توسعه پایدار گردشگری (مطالعه موردی: بخش هنزاء، شهرستان رابر)
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای توجه گردشگران به مناطق، خانه های اکولوژیکی است که با هدف گذراندن اوقات فراغت در نواحی با طبیعت بکر راه اندازی می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خانه های اکولوژیکی در توسعه پایدار گردشگری بخش هنزاء انجام گرفته است. این پژوهش، مطالعه ای کاربردی است که رویکرد حاکم بر آن توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را مردم بخش هنزاء (چهار شهر و روستا با جمعیتی برابر با ۸۹۷ خانوار) تشکیل می دهند. تعداد ۲۷۰ پرسش نامه (خانوار) با استفاده از فرمول کوکران، به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. مقدار آلفای کرونباخ برای قابلیت اعتماد پرسش نامه ۰/۸۷ محاسبه گردید. داده های گردآوری شده در محیط نرم افزاری GIS و SPSS با استفاده از آزمون های T تک نمونه ای، F (تحلیل واریانس) و دانکن تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد راه اندازی خانه های اکولوژیکی تأثیرات اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی به دنبال دارد. تأثیرات مثبت خانه های اکولوژیکی در محدوده مورد مطالعه (با میانگین ۳/۱۳) در حد متوسط است و بین نواحی مورد مطالعه، از نظر تأثیرات خانه های اکولوژیکی (به استثنای بُعد اقتصادی) تفاوت معنی داری در سطح ۰/۹۵ اطمینان وجود دارد. تأثیرات منفی خانه های اکولوژیکی در محدوده مورد مطالعه (با میانگین ۴/۳۰) بالاتر از حد متوسط است و بین مناطق مورد مطالعه از نظر تأثیرات خانه های اکولوژیکی، تفاوت معناداری در سطح ۰/۹۵ اطمینان وجود دارد.
ارزیابی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر تمایل به مشارکت اعضای شورای اجتماعی محلات مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکیل شوراهای اجتماعی محلات مشهد، یکی از راهکارهای مشارکت شهروندان برای همکاری و تعامل با مدیریت شهری است. بدون شک از مهم ترین عوامل مؤثر بر عملکرد شوراها، سطح اعتماد اعضا در قالب شاخص های سرمایه اجتماعی اعضای شورا است. در این پژوهش ارتباط بین اعتماد به شهرداری، اعتماد به اثربخشی شورا، اعتماد به توانمندی سایر اعضای شورا به عنوان شاخص های سرمایه اجتماعی و احساس تعلق به محله به عنوان متغیر مؤثر بر سرمایه اجتماعی و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله، در بین اعضای شورهای اجتماعی محلات منطقه ۹ شهرداری مشهد بررسی شد. گردآوری اطلاعات به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفت و پرسش نامه در بین اعضای ۱۲ شورای اجتماعی محله در منطقه ۹ شهرداری مشهد توزیع شد. با تحلیل نتایج حاصل از پرسش نام، مشخص شد که بین اعتماد به شهرداری و اعتماد به اثربخشی شورا، اعتماد به سایر اعضای شورا و اعتماد به اثربخشی شورا، اعتماد به شهرداری و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله، اعتماد به اثربخشی شورا و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله، احساس تعلق به محله و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله رابطه مثبتی وجود دارد و دو متغیر اعتماد به سایر اعضای شورا و تمایل به مشارکت اعضا در امور محله با همدیگر همبستگی نداشتند.
مکان یابی ایجاد فضای سبز در شهرستان تبریز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش نگرانی ها در زمینه گرمایش جهانی و تغییر اقلیم، روش ترسیب خاک در نتیجه جنگل کاری در اراضی بایر و تخریب شده و مدیریت بهینه آن، روش مناسبی برای کاهش تراکم دی اکسید کربن اتمسفری است. لذا با توجه به مسأله گرمایش جهانی و گسترش صنایع شهری در آلایندسازی هوا؛ استطاعت اراضی شهرستان تبریز در ایجاد پارک جنگلی با استفاده از تکنیک های اطلاعات مکانی و تحلیل سلسله مراتبی AHP مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های مورد استفاده در این پژوهش از نقشه های پایه در دسترس و تصویر ماهواره ای اسپات 2005 هم چنین مطالعات میدانی جمع آوری شد. نقشه های رقومی شده منطقه با استفاده از تکنیک های اطلاعات مکانی به نقشه های معیار (شیب، جهت، ارتفاع، کاربری اراضی، زمین شناسی، خاک، شهر، شبکه ارتباطی، روستا و آبراهه اصلی) تبدیل و جهت مقایسه دوبه دوی ارزش گذاری گردید. به طوری که ارزش هر یک از معیارها با توجه به استطاعت هر واحد در نظر گرفته شد. مقایسه دوبه دوی معیارهای حاصل از تکنیک های اطاعات مکانی با استفاده از برنامه الحاقی ماریونی تحت محیط GIS انجام پذیرفت و وزن معیارهای مورد بررسی محاسبه شد. سپس نقشه نهایی در فرمت رستر و با استفاده از وزن هر یک از معیارها استخراج و در 5 کلاس از بسیار ضعیف تا بسیار مناسب طبقه بندی و بهترین مکان با مساحتی در حدود 4 درصد از کل شهرستان استخراج گردید.
CDS، رویکردی مشارکتی در فرآیند چشم اندازسازی توسعه شهری (مورد پژوهش: شهر مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت شهری ایران از آغاز نوگرایی در دوره حکومت قاجار و گسترش آن از دوران پهلوی تا امروز، در عرصه های مختلف اداره شهر، به ویژه مدیریت محلی و مشارکتی، عملکرد مناسبی نداشته و نیازهای مختلف شهروندان را به دلیل ضعف وجود روابط دوسویه و مناسب میان مردم و مدیریت شهری، برآورده نکرده و بدین ترتیب شهر و شهرسازی معاصر را با چالش های بسیاری مواجه نموده است. در این میان فرآینداستراتژی توسعه شهری (CDS) که مهم ترین ویژگی آن براساس رهنمودهای Cities Alliance، چشم اندازسازی مشارکتی و ظرفیت سازی اجتماعی در توسعه و مدیریت پایدار شهری است، به عنوان رویکردی نوین از برنامه ریزی راهبردی در مدیریت و برنامه ریزی شهری امروزی، جهت کاهش فقر، افزایش کیفیت زندگی و نیز مشارکت و همفکری متقابل مردم و مسئولان در مدیریت شهری بسیاری از شهرهای جهان، مطرح می باشد. از این رو مقاله حاضر درنظر دارد، فرایند مذکور را با هدف ایجاد بستری جهت مشارکت، برنامه ریزی و ایجاد زمینه ای برای چشم اندازسازی مشترک توسعه آتی شهر که خود چارچوبی قابل توجیه برای برنا مه ریزی و طرح های آتی خواهد بود، درشهر مهاباد مورد بررسی قرار دهد. تحقیق حاضراز نوع کاربردی بوده و روش استفاده شده در آن نیز، تحقیق توصیفی-تحلیلی و زمینه یابی(پیمایشی) می باشد. نتایج تحقیق حاضر که براساس نظرات سه گروه عمده و تأثیرگذار در ابعاد مختلف شهر می باشد، نشان می دهد که ساکنان شهر مهاباد، شناخت مناسب و نسبتاً مشترکی از فرصت ها، تهدیدها، قابلیت ها و مشکلات شهرخود دارند که این موضوع زمینه را برای چشم اندازسازی آتی شهر مهیا می کند.
مکانیابی بهینه دفن زباله های جامد شهری منطقه هشتگرد به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان یابی دفن زباله یکی از مهم ترین جنبه های مدیریتی مواد زائد جامد شهری است و علم ژئومورفولوژی با توجه به ماهیت خود که به منشاء وتحول اشکال زمین و فرایندهای تشکیل آنها مربوط می شود، در امر مکان یابی بهینه نقش بسزایی دارد. منطقه هشتگرد با وسعت 398 کیلومترمربع در جنوب شهرستان ساوجبلاغ استان البرز واقع شده است. در این منطقه به دلیل قرارگیری بر روی مخروط افکنه رودهای دائمی(کردان) و زمین های با نفوذپذیری فراوان، وجود آب های سطحی و لایه های آب زیرزمینی بعضاً در عمق های کم (کمتر از 50 متر)، نواحی جمعیتی (شهری و روستایی) و زمین های کشاورزی فراوان، مکانیابی بهینه دفن زباله بطوری که به محیط زیست اطراف آسیب وارد ننماید دارای اهمیت و ضرورت فراوانی است. هدف این تحقیق مکان یابی بهینه دفن زباله منطقه هشتگرد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و باتوجه به پارامترهای ژئومورفولوژی می باشد. روش تحقیق به صورت تحلیلی – مقایسه ای است. در این پژوهش از نقشه های توپوگرافی 25000 : 1 و نقشه زمین شناسی 1:100000 و داده های مربوط به آب های زیرزمینی منطقه مورد مطالعه استفاده شد و همچنین نرم افزار ArcGIS برای تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. در مقاله ی حاضر براساس چهار معیار اصلی یعنی زمین شناسی، هیدرولوژی، توپولوژی و کاربری اراضی پنج ناحیه برای مکانیابی به دست آمد که نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نواحی کاملاً مناسب برای دفن زباله در قسمت شرقی و جنوبی منطقه در حوالی روستای محمد آباد افشار و نواحی کاملاً نامناسب برای دفن زباله ناحیه غربی منطقه به دلیل قرارگیری نواحی جمعیتی و کشاورزی و عمق کم آب زیر زمینی (7 تا 32 متر) در این قسمت از منطقه می باشد.
پدافند غیرعامل و ضرورت ایجاد کاربری های چند منظوره: رویکردی جدید درآینده نگری توسعه و امنیت پایدارشهری با تأکید بر زلزله خیزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب پژوهش ها در زمینة کاهش خسارت های ناشی از زلزله، حول محور روش های ساخت وساز واحدهای ساختمانی برای افزایش مقاومت بنا در برابر زلزله بوده است. با توجه به اینکه شهر تاریخی- فرهنگی تبریز، یکی از زلزله خیزترین شهرهای ایران محسوب می شود، این مقاله با توجه به داده ها و نقشه های وضع موجود این شهر و استفاده از داده های طرح جامع و تفصیلی آن، به ویژه کاربری اراضی شهری، به نقش راهبردی و ضرورت ایجاد کاربری های چندمنظوره در آینده نگری توسعة شهری در این شهر زلزله خیز می پردازد. همچنین نقش پدافند غیر عامل در شهر را در بعضی از حوزه های راهبردی برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، مانند بررسی های طبیعی و استقرار کاربری اراضی شهری و... مطالعه می کند. درنهایت، ضرورت ایجاد و توجه به کاربری های چندمنظوره در طرح های توسعه و عمران شهری را بررسی می کند. سپس با توجه به نتایج GIS، با تأکید بر موقعیت راهبردی (ارتباطی، اقتصادی- صنعتی) و زلزله خیزی شهر تبریز، محدوده ها و مناطق دارای پتانسیل ایجاد کاربری های چندمنظوره را مشخص می سازد. درنهایت، با توجه به ضوابط و ملاحظه های پدافند غیر عامل، الگویی بهینه در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری به دست می دهد که حاصل آن، امنیتی پایدار برای توسعة آتی شهر و امنیت ساکنان آن است.
ارزیابی احساس امنیت در مناطق شهری کرمان با استفاده از مدل کوپراس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت مفهومی اجتماعی است و کاربرد آن نیز به گونه ای مرتبط با جوامع شهری معنی پیدا میکند. بدون احساس امنیت، هیچ فضای شهری عرصه حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان نخواهد بود. با گسترش شهرنشینی و ایجاد شرایط خاص زندگی، امن سازی فضاهای شهری به عنوان یکی از ضرورت های اساسی شهرسازی مطرح می شود و برنامه ریزان و طراحان فضاهای اجتماعی، به ویژه شهرها، تلاش میکنند تا با شناسایی عوامل تهدیدکننده امنیت، ایمنی را برای استفادهکنندگان از فضاها فراهم کنند تا علاوه بر ابعاد عینی، بر فرایندهای ذهنی ادراک امنیت نیز تأثیر گذاشته و به آسایش روانی ساکنان کمک کند. در این راستا با توجه به اینکه شهر کرمان به عنوان بزرگ ترین جاذب جمعیت جنوب شرق ایران است، این شهرستان به دلیل وجود مراکز خدماتی در جنوب استان، مهاجرپذیری بودن، رشد سریع جمعیت، گسترش فیزیکی شهر، ناهمگونی و انسجام اجتماعی، در زمینه ارتکاب ناهنجاری و جرایم شهری از آمار بالایی برخوردار است که متأسفانه موجب بروز مشکلات متعدد و تحمیل هزینه های غیر قابل جبران مالی، جانی و روحی بر این منطقه شده است؛ ازاین رو، این مطالعه درصدد است، میزان امنیت شهری در مناطق چهارگانه شهر کرمان را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری مرتبط مؤلفهای «کاربری اراضی، کیفیت معابر، آسایش بصری، آسایش محیطی، تناسب فرم و اندازه فضا، دسترسی به حمل و نقل عمومی، احساس آشفتگی محیطی و نظارت و کنترل محیط» به عنوان شاخص های منظر شهری بر اساس سنجش احساس امنیت شهروندان عمومی به دست آمد. سپس با توزیع 20 پرسش نامه در میان متخصصان، داده های مورد نظر جمع آوری، در ادامه با روش آنتروپی به ارزیابی شاخص های امنیت پرداخته شده و سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل کوپراس به رتبهبندی مناطق چهارگانه شهر کرمان پرداخته شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بر اساس شاخصهای هشتگانه ارزیابی؛ منطقه 2 دارای وضعیت مناسب تری نسبت به سایر مناطق دارد و منطقه 3 در وضعیت نامطلوبی به لحاظ امنیت شهری قرار دارد.
تحلیل و گونه شناسی پلیس جامعه محور شهر خرم آباد با بهره گیری از تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد پلیس جامعه محور در یکی دو دهه گذشته نه تنها به لحاظ نظری، بلکه به لحاظ تجربی نیز رشد قابل توجهی داشته است و به جرأت می توان گفت یکی از مهم ترین ملاک های اثربخش و کاراییِ پلیس جامعه محور توانایی آن در کاهش احساس ناامنی شهروندان است. به لحاظ نظری با توجه به اتخاذ رویکرد پایین به بالا و از طریق پلیس شناسایی و پیش گیری از وقوع جرم و توجه به دیدگاه های شهروندان، پلیس جامعه محور می تواند به افزایش احساس امنیت، پیش گیری و کاهش جرم کمک کند؛ بنابراین این پژوهش با هدف تحلیل چگونگی پلیس جامعه محور و گونه شناسی این نوع عملکرد پلیس در شهر خرم آباد به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و در تلاش برای پاسخ گویی به این سؤال است که گونه شناسی و اولویت بندی عملکرد پلیس جامعه محور در شهر خرم آباد باید چگونه باشد؟ ابزار پژوهش، پرسش نامه است که توسط 387 تن از شهروندان شهر خرم آباد به روش خوشه ای تکمیل شد. یافته های پژوهش به کمک تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS نشان داد که عوامل و گونه های پلیس جامعه محور در شهر خرم آباد به ترتیب؛ پلیس محله، پلیس علمی – آموزشی، پلیس پیش گیرنده، مردم – پلیس، پلیس اطلاع رسان و همیاران پلیس هستند.
بررسی و تحلیل رضایتمندی شهروندان از شهرهای جدید با تأکید بر توسعه پایدارمطالعه موردی: شهر جدید عالی شهر
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید پدیده ای هستند که در چند دهه اخیر به دنیای سکونتگاه های انسانی پا گذاشتند، این شهرها در ایران بیشتر به منظور جذب جمعیت سرریز کلان شهرها برنامه ریزی شده و در پیرامون شهرها ساخته شده اند. یکی از معضلاتی که شهرهای جدید با آن روبرو هستند مبحث پایداری می باشد. این مقاله با تبیین رویکرد فلسفی، جامعه شناسانه و جغرافیایی، پارادایم پایداری را به صورت تئوریک موردبررسی قرار داده و با در نظر گرفتن ابعاد مختلف پایداری سعی دارد تا در شهر جدید عالی شهر -که برای جذب سرریز جمعیتی شهر بوشهر ساخته شده است- مهم ترین چالش های پایداری را ازنظر ساکنان این شهر با استفاده ازنظر ساکنان این شهر با استفاده از آزمون های آماری تجزیه وتحلیل نماید. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی-تحلیلی و میدانی می باشد در این راستا برای دستیابی به اهداف موردنظر پرسشنامه ای برای ساکنین شهر جدید عالی شهر طراحی گردید و با استفاده از فرمول کوکران 210 نفر از ساکنین به عنوان جامعه نمونه تعیین و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان می دهد که اگرچه میزان رضایت شهروندان در برخی از مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی، اکولوژیکی و نهادی نسبتاً مطلوب به نظر می رسد، اما به دلیل توزیع نامناسب امکانات و خدمات در سه فاز شهر جدید عالی شهر، عدم برنامه ریزی برای ساکنین پس از بازنشستگی و احتمال مراجعت آنان به موطن اصلی و کمبود زیرساخت های مناسب شهری؛ این شهر در وضعیت ناپایداری قرار دارد. شایان ذکر است که میانگین های رتبه ای به دست آمده از آزمون کروسکال والیس نابرابری پایداری در فضای جغرافیایی شهر جدید را نشان می دهد به گونه ای که ازلحاظ پایداری فاز یک عالی شهر مطلوب تر از دو فاز دیگر بوده و فاز 3 در شرایط کاملاً ناپایداری به سر می برد.
تحلیل و ارزیابی سرمایة اجتماعی شبکه های خرد توسعه در راستای توسعة پایدار محلی (مطالعة موردی: پروژة بین المللی RFLDL، شهرستان سرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایة اجتماعی بین گروهی یا برون گروهی، به ارتباطاتی اشاره دارد که به جای اتکا به مشابهت های فردی و هویت مشترک، به علایق مشترک می پردازند و از مهم ترین مؤلفه های اجتماعی توسعة پایدار محلی و منطقه ای است. اعتماد و مشارکت اجتماعی از ابعاد مهم سرمایة اجتماعی قلمداد می شوند. این مفهوم در پژوهش حاضر، در چهار روستای دوست آباد، بسطاق، زنگویی و شهر سه قلعة شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی سنجش شد. در این منطقه، پروژة بین المللی RFLDL با هدف توانمندسازی جوامع محلی و جلب مشارکت مردمی در احیای مناطق خشک عملیاتی شد. در این پروژه گروه های خرد توسعة روستایی مبنای مشارکت و ظرفیت سازی اجتماعی قرار می گیرند. در این مقاله میزان سرمایة اجتماعی در شبکة ذی نفعان محلی با هدف دستیابی به توسعة پایدار در مناطق چهارگانة تحت پوشش پروژة RFLDL بررسی شد. برای این منظور با استفاده از پرسشنامه های تحلیل شبکه ای و مصاحبة مستقیم با کنشگران شبکه (اعضای گروه های خرد توسعه در چهار منطقه)، پیوندهای اعتماد و مشارکت مطالعه شدند. شاخص های سطح کلان شبکه ازجمله تراکم، تمرکز، اندازة شبکه، میانگین فاصلة ژئودزیک و نسبت پیوندهای برون گروهی به درون گروهی محاسبه گردید. نتایج این مطالعه نشان از اندک بودن میزان اعتماد، مشارکت، انسجام و سرمایة اجتماعی پیش از اجرای پروژة RFLDL دارند. پس از اجرای این پروژه تغییراتی از این دست رخ داد: میزان شاخص ها ی مذکور افزایش یافت و به حد متوسطی رسید،سرعت گردش و تبادل اعتماد و مشارکت بین افزایش یافت و اتحاد و یگانگی بین افراد بالا رفت، میزان پیوندهای برون گروهی یا پلی دوبرابر شد، سرمایة اجتماعی برون گروهی بین چهار منطقه افزایش یافت، که بر کاهش مطرودیت اجتماعی، افزایش رفاه اجتماعی و مشارکت گستردة ساکنان اثرگذار خواهد بود.
مدلسازی مکانی همجواری کاربری های ویژه از منظر پدافند غیرعامل در کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلانشهر اهواز به واسطة موقعیت حساس و منحصر به فردى که در استراتژى انرژى و قلمروهاى ژئواکونومیک، ژئو کالچر، موقعیت هیدروپولیتیک و ژئواستراتژیک ایران دارد، پژوهش حاضر، از لحاظ ماهیت، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش به روش کتابخانه ای و میدانی و تهیه، بروز رسانی و تکمیل بانک داده مکانی گردآوری شده اند. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کاربری های حیاتی و حساس شامل پنج دسته کاربری تاسیسات و تجهیزات شهری، مراکز مدیریتی، نظامی – انتظامی، پشتیبانی، حمل و نقل در محدوده شهری اهواز می باشد. رویکرد حاکم بر آنالیز داده ها، تحلیل مکانی است و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات مکانی از مدل ترکیبی FGIS - FAHP استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده اند که 57/0 درصد از کاربری های (ویژه) حیاتی و حساس در پهنه ای با خطرپذیری زیاد مستقر هستند که اصول همجواری بین آنها از 55/0 – 29/0 رعایت نشده است. همچنین نتایج مطالعه نشان داده است که منطقه 7 شهرداری اهواز از نظر رعایت اصول همجواری آسیب پذیرترین منطقه شهرداری و منطقه 5 به عنوان ایمن ترین منطقه شهرداری شناخته شده اند.
Centralization and decentralization: Theories and Models(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۰
۱۴۸-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
The questions of centralization and decentralization arise in every polity. The constitution or the practice or both have to settle how much of policy making is to be decided by the central government and by component bodies. By and large liberalism and decentralization tend to go together while authoritarianism tends to be associated with centralization. The constitutional model which is generally regarded as bringing about the largest amount or decentralization is federalism. This is said to sonstitute a half way house between confederacies (where component units dominate)and unitary states (where the center dominates) In its classical form at least , federalism stipulates that there have to be two independent levels of government (the centre and upper level component bodies (often named states) each of these levels has the right to decide on matters falling within its own sphere. There are difficulties in practice especially with respect to the constituent power and to the fields allocated to each level. Federalism must be based on a rigid constitution there has to be s supreme court protecting the independence of the two levels of government there has to be a second chamber defending the rights of the component bodies at the central level.yet there are variations in the extent to which the component bodies are protected and generally in the extent to which there is decentralization. On the one hand federal states are becoming more centralized on the other centralization cannot go beyond a given point without leading to gross inefficiency and perhaps to a break up of the regime as the communist experience showed. Partly for this reason there is a degree of convergence between federal and unitary states. Federalism is also associated with efforts to bring together independent states but this has occurred in a smell number of polities only. Attempts at achieving closer cooperation between states has led more commonly to confederacies, such as the Unites Nations. The European community or European :::union::: has innovated by forming a type of association labeled supranational which is intermediate between the confederal and the federal models. There is innovation in that developments take place gradually with new fields beings progressively covered new structures being set up and new member states joining. The problems of centralization and decentralization have exercised the minds of many in relation to many types of organization : both efficency and freedom appear to be at stake . federalism succeeded in a number of contexts but it is not the panacea which some suggest it is it is also so diverse that one has to refer to federalisms rather than to federalism . what is at stake is the need to find an equilibrium between the two extremes of over centralization and break up. Given the large number of situations in the contemporary world one should look for a variety of solutions and for a continuous evolution of the models which have hitherto been proposed.
ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در نظام شهری استان لرستان با استفاده از مدل های ضریب کشش پذیری، TOPSIS و L.Q(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ نواحی متروپلیتن در کشورهای در حال توسعه به شدت در حال رشد هستند. این نواحی تمامی امکانات، خدمات و سرمایه های کشور را در خود بلعیده، ولی با این وجود با انواع مشکلات و معضلات شهری دست و پنجه نرم می کنند. از طرف دیگر سایر نقاط در این کشورها اعم از شهرهای میانی، کوچک و نقاط روستایی از توسعه عقب مانده اند و دچار رکود و توقف پیشرفت خود شده اند. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای– کاربردی و روش تحقیق ترکیبی (پیمایش و توصیفی– تحلیلی) به ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در نظام شهری استان لرستان پرداخته است. همچنین با استفاده از مدل های ضریب کشش پذیری، تاپسیس، ضریب مکانی و نرم افزار EXCEL و GIS داده ها و اطلاعات، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داده است طی دوره 1355-1390 بیشترین و کمترین ضریب کشش پذیری را در بین کل شهر های استان لرستان به ترتیب شهرهای الیگودرز و دورود با ضریب 3/2 و 026/- دارا بوده اند، همچنین نتایج مدل L.Q نشان داده است شهرهای نام برده فعالیت پایه آنها فقط بخش صنعت می باشد. در نهایت رتبه بندی مدل TOPSIS نشان داده شهر بروجرد از لحاظ ایده آل منفی کمترین فاصله (217/0) را با ایده آل مورد نظر داشته است.
تبیین ابعاد موثر بر منظر خیابان به منظور ارتقای خوانش منظر فضاهای شهری مطالعه موردی: خیابان های بافت مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵
17 - 36
حوزههای تخصصی:
شهرها با منظر خود در معرض قضاوت ناظران قرار می گیرند. اما مسئله مهم در این میان، نحوه درک و خوانش منظر شهری از سوی مردم و کاربران فضاست. در این پژوهش سعی شده، ابعاد و عوامل مؤثر در خوانش منظر خیابان، تبیین و اولویت هر یک از عوامل نسبت به مکان های مورد مطالعه از دیدگاه شهروندان در راستای ارتقای کیفی منظر فضاهای شهری همدان مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا در انجام این پژوهش، این نوشتار از روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و از روش تحقیق موردی و شیوه تحقیق مشاهده و پیمایش در بستر مطالعات میدانی بهره گرفته است. همچنین به منظور تحلیل چارچوب مفهومی پژوهش و پاسخگویی به سئوال های تحقیق، از مدل فرآیند تحلیل شبکه و نرم افزار سوپر دسیژن استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، مؤلفه های خوانش منظر خیابان را می توان در دو بعد عینی و ذهنی و سه مؤلفه، زیباشناختی (عینی_ذهنی)، معنایی_ادراکی، عملکردی_فعالیتی و پنجاه و نه شاخص طبقه بندی و ارائه نمود. همچنین بررسی ها نشان می دهند، ارزش کیفی منظر خیابان های مرکزی شهر همدان در سطح متوسطی قرار دارد که با استفاده از عواملی چون ارتقای نظم بصری خیابان، ساماندهی جداره ها و بناهای قدیمی، زمینه سازی حضور هنرهای خیابانی و گرافیکی، تعریف و تقویت نشانه ها در بعد معنایی و کالبدی می توان به منظور ارتقای سطح خوانش شهروندان و مطلوبیت منظر این فضاها اقدام نمود.