فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کشورها در مراحل مختلفی از فرآیند گذار به شهری هوشمند، سعی در ارزیابی مطالعات انجام یافته در ارتباط با شهرهای خود، از جمله رصد مجامع علمی، دارند؛ که در این رهگذر، قادر باشند نقاط ضعف و به عبارتی حوزه های مغفول ماند شناسایی گردد. اما مسئله این است که تاکنون، مطالعات انجام یافته در مجامع علمی کشور مورد ارزیابی و واکاوی واقع نگردیده است. لذا هدف اصلی این پژوهش، واکاوی روند مطالعات حوزه شهر هوشمند در مجامع علمی کشور ایران می باشد؛ تا با شناسایی زمینه های کم کار و ضروری، بر این حوزه ها تمرکز شود. این پژوهش از نوع کاربردی علم سنجی بوده؛ و روش تحلیل محتوا انجام شد. اطلاعات 310 مقاله که در پایگاه استنادی سیویلیکا در بازه زمانی ده ساله 1399-1389 نمایه شده است، گردآوری شد؛ و سپس از سه بعد موضوع، زمان و جغرافیا مطالعه گردیدند. بر اساس یافته های تحقیق، نزدیک به 83 درصد از مقاله ها، بدون مورد مطالعه و با روشی مروری و به صورت توصیفی قرار گرفتند؛ که در این میان، بیش از یک سوم مقاله ها بر رویکردی فناورانه متمرکز بوده اند؛ و در مقاله هایی که دارای مورد مطالعه بودند؛ بیش از 35 درصد مقاله ها بر تهران متمرکز بوده اند. بر مبنای نتایج تحقیق، به لحاظ موضوعی و جغرافیایی؛ و نیز مشارکت در تولید مقاله ها در استان های کشور توزیع یکنواختی وجود ندارد. ضمن این که با توجه به بازه زمانی ده ساله و تحولات پرشتاب جهانی، تکامل از مقاله های مروری به مقاله های کاربردی در مجامع علمی کشور مشاهده نمی گردد.
تعیین پهنه های مناسب مکان گزینی «خوشه های صنعتی» با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره در محیط GIS مطالعه موردی: خوشه صنایع چوبی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
69 - 86
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری و منطقه ای در کشورهای در حال توسعه تا حد زیادی به استفاده مطلوب از بخش صنعت بستگی دارد. در این میان، صنایع کوچک و متوسط نقش بسیار مهمی دارند. اغلب صنایع کوچک و متوسط به دلیل صرفه های در مقیاس، خوشه های صنعتی را شکل می دهند. در کشورهای در حال توسعه همانند ایران، به دلیل ضعف برنامه ریزی فضایی منطقه ای، اغلب خوشه های صنعتی به شکل برنامه ریزی نشده در فضای منطقه ای پخش می شوند. این مسئله به شکل گیری و تشدید ناپایداری توسعه منطقه ای می انجامد. استفاده صحیح از مزیت های خوشه های صنعتی، نیازمند مکان گزینی مناسب آنها در سطح منطقه ای است. برای مکان گزینی مناسب خوشه های صنعتی، استفاده از روش های مناسب علمی ضروری است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که با توجه به ویژگی های منطقه ای، کدام پهنه های استان اردبیل برای مکان گزینی خوشه های صنعتی مطلوب هستند؟ هدف اصلی این پژوهش، شناسایی پهنه های مناسب مکان گزینی خوشه های صنعتی در استان اردبیل است. در این زمینه، با توجه به قابلیت های استان در خوشه صنعتی چوب، این خوشه برای نمونه انتخاب شده است. در این پژوهش از 20 شاخص در قالب مدل تصمیم گیری VIKOR در محیط GIS استفاده شده است. از نرم افزارهای Arc GIS 10.3 و IDRISI SELVA به عنوان ابزارهای تجزیه و تحلیل داده ها و خروجی گرفتن از اطلاعات، استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که حوزه بلافصل سکونتگاه های شهری استان، به دلیل مزیت های جغرافیایی، مناسب ترین پهنه های استقرار خوشه های صنعتی چوب در استان محسوب می شوند. در پایان، بر مبنای یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای برنامه ریزی فضایی در حوزه توسعه خوشه های صنعتی منطقه مورد مطالعه، ارائه شده اند.
بررسی و تحلیل دیپلماسی شهری و توسعه در فضای جریانها با مطالعه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۲
29-44
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی شهری امروزه به عنوان ابزاری کارآمد در جهت نیل به اهداف شهرها و کلان شهرها است. دیپلماسی شهری را می توان درواقع تلاشی هدفمند در فضای جریان ها دانست که اهداف مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را دنبال می کند و در راستای دستیابی به توسعه ملی هدایت می گردد. بر این اساس در این مقاله دیپلماسی شهری در فضای جریان ها با تأکید بر شهر تهران به عنوان مرکز تحولات ملی موردبررسی و تحلیل قرارگرفته است. این مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که مکانیزم تعامل درونی و برون مرزی در چارچوب دیپلماسی شهری چگونه بر دستیابی به توسعه در سطح ملی (تهران به عنوان مرکز ثقل سطح کلی) مؤثر است؟ روش مطالعه مقاله توصیفی- تحلیلی است. ازآنجایی که هدف این تحقیق به نحوی کشف روابط دیپلماسی و فضای جریان ها است لذا در دسته بندی تحقیقات اکتشافی نیز قرار میگیرد. از جنبه پارادایمی نیز تحقیق حاضر در پرتو پارادایم تحقیق کیفی و گردآوری داده ها و تحلیل آن ها محقق شده است. بر مبنای بررسیهای انجام شده می توان گفت شهرها نقش مهمی در توسعه و رشد اقتصادی ملی بازی می کنند. این مهم در سایه بهره گیری صحیح از توانمندی ها و ظرفیت های موجود و در مواردی ظرفیت سازی صورت می پذیرد. امروزه جذب سرمایه های خارجی و حضور فعال نیروهای خارجی برای شکوفایی اقتصاد شهر به عنوان ابزار ی مهم جهت دستیاب ی ب ه اقتصا د شهر ی پایدا ر و پوی ا می باشد. د ر ای ن میا ن شه ر تهران و نیز سایر کلان شهرهای کشور به واسطه تمرکز زیرساخت ها و امکانات مهم سیاسی و اقتصادی می توانند نقش فعالی را در این عرصه بازی کنند.
واکاوی موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
147 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام بوده است. روش شناسی پژوهش، توصیفی و از میان روش های توصیفی از پیمایش بهره برده است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان و متخصصین آشنا با حوزه ی شبکه توزیع کالا شرکت توزیع و پخش مواد غذایی بوده است که تعداد 30 نفر از خبرگان و 3 شرکت پخش مواد غذایی به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز با انجام مصاحبه ساختارمند و استفاده از پرسشنامه نه ارزشی آل ساعتی گردآوری شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصان مرتبط با موضوع بررسی شد. پایایی آن نیز با بررسی میزان ناسازگاری ماتریس های تصمیم حاصل از قضاوت هرکدام از پاسخ دهندگان تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزارهای SPSS 23 و Expert choice 11 انجام گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، مهم ترین موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات عوامل اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی، زیرساختی، اداری- حقوقی، انسانی و بازاریابی بودند. بیشترین موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات و زیرساختی، و کمترین موانع این کسب و کارها نیز فرهنگی بود. همچنین نتایج بررسی زیر معیارهای موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات نشان داد که ضعیف بودن اتحادیه هایی که درزمینه ی نظارت، توزیع و پخش کالا فعالیت دارند، بیشترین بازدارنده کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام هستند. به عبارتی دیگر اتحادیه ها در سطح استان ایلام عملکرد خوبی در زمینه نظارت بر شبکه ی توزیع کالا و خدمات و پخش کالا ندارند.
بررسی عوامل اجتماعی– فرهنگی موثر بر فرایند توسعه پایدار در شهرهای صنعتی، مورد: شهر عسلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۸
137 - 152
حوزههای تخصصی:
شهر و شهرنشینی روند اجتماعی برجسته ای است که بیشتر موجب دگرگونی در روابط متقابل انسان با محیط و با انسان های دیگر شده است. این کانون سکونتگاهی در گذر زمان با توجه به متقضیات محیطی و شرایط اجتماعی- اقتصادی حاکم رشد، گسترش و توسعه یافته است. انچه که در دهه فعلی حائز اهمیت است، بحث پایداری در ابعاد مختلف کیفیت زندگی شهروندان در شهرهای مختلف می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی– فرهنگی موثر بر روند توسعه پایدار در شهر عسلویه صورت گرفته است. این پژوهش؛ نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی و همبستگی بوده است و جامعه آماری آن را کلیه شهروندان بالای 18 سال ساکن عسلویه تشکیل داده اند. تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان انتخاب شده است که در نهایت از تعداد 397 پرسشنامه صحیح، برای تحلیل نهایی استفاده شد و روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی بود. ابزار اندازه گیری در این پژوهش نیز پرسشنامه بود. و با کمک نرم افزار Spss داده های به دست آمده تجزیه و تحلیل شده است. نتایج بدست امده نشان می دهد در شهر مورد مطالعه متغیرهای مستقل همچون استفاده از رسانه های جمعی دارای ضرایب (215/5T=)، استفاده از کتاب و مجله (29/6T=)، تخصص و مهارت (07/3T=)، حکمرانی خوب (65/6T=)، رفتارهای زیست محیط (44/4T=)، تمایل به مشارکت (56/4T=)،حقوق شهروندی (02/9T=) و اوقات فراغت (74/4T=) بوده اند. بنابراین تغیرات درونی متغیر توسعه پایدار شهری را پیش بینی کرده اند و بیشترین نقش را عوامل اقتصادی بر عهده داشته اند.
سنجش عوامل بهبود پایداری اجتماعی در بازآفرینی از منظر ساکنان مطالعه موردی: محله شیوا تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
59 - 74
حوزههای تخصصی:
امروزه بافت های فرسوده شهری ناهنجاری های بسیاری را پیشِ روی ساکنان خود قرار داده اند؛ از جمله مهم ترین این مشکلات و ناهنجاری ها، ناپایداری اجتماعی آنهاست. از این رو معضلات اجتماعی بافت های فرسوده یکی از مهم ترین موضوعات پیشِ روی نوسازی و مداخله در این بافت ها می باشد. از سوی دیگر، نوسازی بافت های فرسوده نیز همانند بسیاری دیگر از مسائل شهری امروزه تحت تأثیر مفاهیم پایداری قرار دارند. بنابراین در مداخله با رویکرد اجتماعی در بافت های فرسوده در نظر گرفتن موضوعات پایداری اجتماعی ضروری به نظر می رسد. به همین سبب، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی ادبیات موجود پیرامون پایداری اجتماعی، عوامل کلیدی موضوع را استخراج کرده و به تحلیل آنها در بافت فرسوده شیوا بپردازد. هدف این پژوهش توجه به مشکلات اجتماعی بافت های فرسوده و از جمله آن بافت فرسوده شیوا و بررسی عوامل تأثیرگذار در ارتقای پایداری اجتماعی آنها می باشد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی پیمایشی در بستری از مطالعات کتابخانه ای برای استخراج معیارها و همچنین نرم افزار SPSS برای تحلیل داده های آماری، بهره گرفته شده است. این پژوهش از نوع کیفی_کمی بوده و از حیث هدف، کاربردی قلمداد می شود. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که تساوی حقوق، کیفیت زندگی، امنیت اجتماعی، تعامل اجتماعی، عدالت اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب بیشترین تأثیر را در ارتقای پایداری اجتماعی بافت فرسوده شیوا دارا می باشند که با در نظر گرفتن این عوامل در نوسازی بافت می توان شاهد حفظ و تقویت نظام های اجتماعی_فرهنگی محله بود و از ناهنجاری های رفتاری، روانی، شغلی و هویتی پیشگیری کرد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیر رسمی بر اساس نظر مطلعان و ذینفعان کلیدی (مطالعه موردی: محلات حاشیه نشین شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: در حال حاضر یکی از مهمترین چالش های پیش روی مدیریت شهری، اسکان غیررسمی است. این پدیده از پیامدهای نامطلوب شهرنشینی در جهان معاصر است که به ویژه در نتیجه صنعتی شدن شتابان و نابرابری های منطقه ای شکل گرفته و به دلیل محرومیت و عدم برخورداری سکونتگاه های غیررسمی از تسهیلات زندگی شهری در قیاس با دیگر نواحی شهری، آنها را کانون مسائل و مشکلات حاد شهری و ضد توسعه پایدار انسانی نموده است. با توجه به اهمیت موضوع فوق؛ پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی عوامل مؤثر بر ناپایداری اسکان غیررسمی در شهر یزد گردآوری گردیده است. روش: پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کارشناسان و مدیران شهری و خانوارهای ساکن در محلات حسن آباد، اسکان و کشتارگاه تشکیل می دهند که برای جامعه اول به منظور شناسایی نماگرهای مؤثر بر ناپایداری اسکان غیررسمی به صورت گلوله برفی و هدفمند 31 نفر از کارشناسان و مدیران شهری و برای جامعه دوم به منظور بررسی میزان اثر هر نماگر 366 خانوار از طریق روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردیده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از یافته های کیفی (تحلیل محتوای مصاحبه ها در نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا) و کمی (آزمون آماری T تک نمونه ای و تحلیل عاملی اکتشافی) استفاده گردیده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد 44 نماگر در قالب 5 عامل در منطقه مورد مطالعه مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی بوده است. که از میان عامل های بارگذاری شده، عامل اقتصادی با 9 نماگر و مقدار ویژه 11.757 و درصد واریانس 26.722 مهمترین عامل و عامل زیست محیطی- بهداشتی با 4 نماگر و مقدار ویژه 5.843 و درصد واریانس 13.280 کم اهمیت ترین عامل مؤثر بر ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی بوده است. نتایج: این پدیده اجتناب ناپذیر و رو به رشد است و باید آن را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر پذیرفت، لذا بر دیدگاه ساماندهی و توانمندسازی که به مشارکت همه جانبه مردم در رفع مسائل و مشکلاتشان تکیه می کند و این امکان را برای آنان فراهم می سازد که با توجه به اولویت ها و نیازهایشان به بهبود شرایطشان بپردازند، تأکید می گردد.
تراژدی توسعه شهری مدرن: تحلیل نوسازی کالبدی در تخریب اجتماع محلی مطالعه موردی: کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۹
5 - 14
حوزههای تخصصی:
شهرسازی مدرن معلول عقلانیت ابزاری و نگاه سودمدار اقتصادی است که زمین شهری را به عنوان کالای ارزشمند اقتصادی در چرخه عرضه و تقاضا وارد می کند و از این رهگذر است که برنامه ریزی شهریِ کالبُدی جایگزین برنامه ریزی شهری اجتماعی می شود. توسعه فضایی کلانشهر تبریز همانند اکثر شهرهای بزرگ ایران مسبوق به همین بنیاد معرفت شناختی و هستی شناختی مدرنیستی است. اساسی ترین تراژدی شهرسازی مدرن تخریب و نوسازی واحدهای همسایگی، محلات تاریخی و نیز جابجایی جمعیتها و گروههای انسانی است. ما این پدیده را به وضوح از رهگذر پروژه های وسیع نوسازی کالبدی که در محدوده محلات تاریخی کلانشهر تبریز اجرا شده است مشاهده کردیم. بنابرابن در چارچوب نظریه متاخر سرمایه اجتماعی سعی شده است کیفیت روابط اجتماعی گروههای اجتماعی جابجا شده را در محدوده محلات جدید و حومه ای بررسی کنیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که اغلب گروههای جمعیتی با افزایش تراکم و نوسازی کالبدی در محلاتی نظیر راسته کوچه، دارایی، بازار، امین و ... عمدتاً به سمت محلات جدید نظیر منظریه، ولیعصر، رشدیه، میرداماد و زعفرانیه حرکت کرده اند. در عین حال سرمایه اجتماعی محلات مدرن بسیار پایین تر از محلات قدیمی است.
تحلیل روند و الگوی فضایی پراکنده رویی منطقه 22 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
857 - 879
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی پدیده پیچیده و پویایی است که شامل تغییرات بزرگ مقیاس در کاربری اراضی در سطح محلی است. منطقه 22 بزرگ ترین منطقه شهر تهران است و در سال های اخیر شاهد افزایش ساخت وساز در این منطقه هستیم. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و تحلیل رشد پراکنده شهری در منطقه 22 تهران بود. بدین منظور، شاخص های کمی مورداستفاده در این پژوهش شامل آنتروپی نسبی، شاخص موران، ضریب جینی، مدل و شاخص نسبت رشد عمودی به افقی بودند. روش تحقیق کنونی تحلیلی-تطبیقی و از نظر نوع، کاربردی – توسعه ای بود. مقدار آنتروپی جمعیت در سال 1397، 96/0 بوده و نسبت به سال 1390 افزایش یافته و به یک نزدیک تر شده است؛ بنابراین مقایسه آنتروپی سال 1397 نسبت به سال 1390 نشان دهنده پراکندگی بیشتر جمعیت در سال 1397 بود. ضریب موران منطقه موردمطالعه در دو مقطع زمانی 1390 و 1397 نشانگر الگوی تجمع خوشه ای است. با توجه به مجموع ضرایب محاسبه شده می توان گفت منطقه 22 شهر تهران دارای الگوی پراکنده است و الگوی پراکندگی آن تک قطبی کامل نیست. میزان تراکم در ناحیه یک بیشتر از سایر نواحی و در سایر نواحی (2، 3 و 4) الگوی پراکندگی غالب تر است. مطابق نتایج مدل هلدرن، در منطقه موردمطالعه به جز ناحیه 4، رشد شهری بیشتر در ارتباط با رشد جمعیت بوده است. نتایج شاخص VHG ، نشان دهنده غالب بودن رشد عمودی در منطقه موردمطالعه است. به منظور کنترل مؤثر پراکندگی شهری، باید برنامه یکپارچه برای استفاده از اراضی شهری تدوین و استراتژی های توسعه فشرده تدوین شود.
بررسی رابطه فضایی- مکانی تراکم جمعیت و ناهنجاری های اجتماعی در شهر کرمانشاه (نمونه موردی: جرم اعتیاد به مواد مخدر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
1-14
حوزههای تخصصی:
کرمانشاه از جمله شهرهایی است که طی دو دهه اخیر با مشکلات فراوانی در روند شهرنشینی مواجه بوده است، این شهر به دلیل شرایط خاص فضایی، کالبدی، اجتماعی، دارای آمار بالای جرم و جنایت است. لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه فضایی- مکانی تراکم جمعیت با نرخ وقوع جرم و همچنین شناسایی کانون های جرمخیز جرم اعتیاد به مواد مخدر در شهر کرمانشاه می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی میباشد و برای تشخیص کانون های جرمخیز شهری از شاخص موران و تکنیک درون یابی تخمین تراکم کرنل استفاده شده است. همچنین برای برآورد تعداد جمعیت در بلوک های آماری از روش طبقه بندی تراکم استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، جرم اعتیاد به مواد مخدر است که در سال 1390 در محدوده قانونی شهر کرمانشاه به وقوع پیوسته است و به عنوان نمونه آماری، 404 فقره از جرائم اعتیاد به مواد مخدر اتفاق افتاده شهر بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین کانون های جرمخیز اعتیاد به مواد مخدر در جنوب شرقی شهر کرمانشاه یعنی منطقه اسکان غیررسمی جعفرآباد و بلوار سید جمال الدین اسدآبادی و چهارراه رشیدی و خیابان بعثت و خیابان جمخانه منطبق است و توزیع فضایی جرائم از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند. همچنین بین تراکم جمعیت در این محدوده ها و نرخ وقوع بزهکاری در آن ها رابطه مستقیم وجود دارد. از اینرو بیشتر کانون های جرمخیز جرم اعتیاد به مواد مخدر در محدوده های پرازدحام و متراکم شهر متمرکز شده که این مناطق دارای ساختار کالبدی- فضایی نامناسبی هستند و باعث امکان کنترل کمتر و افزایش بزهکاری در این مناطق شده است.
بررسی قابلیت های اقلیم گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کلیماگردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد جهت بهره گیری پایدار از ظرفیت های طبیعی شهرهای استان در جهت توسعه گردشگری و ارتقاء جایگاه آن در صنعت گردشگری کشور انجام شده است. برای این منظور، آسایش اقلیم گردشگری شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از شاخص TCI در پنج ایستگاه هواشناسی یاسوج، سی سخت، دهدشت، دوگنبدان و لیکک بررسی شد. تحلیل توأم پتانسیل اکوتوریسمی و شرایط کلیماگردشگری نوآوری تحقیق محسوب می گردد. نتایج نشان داد که در ماه های فصل بهار و پاییز هم در شهرهای پهنه گرمسیری و هم در شهرهای پهنه سردسیری استان می توان مکان های مناسب جهت گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی پیدا کرد. در ماه های فصل تابستان فقط شهرهای پهنه سردسیری استان یعنی شهرهای سی سخت و یاسوج شرایط مناسبی برای گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی دارند، در حالی که در ماه های فصل زمستان وضعیت شهرهای پهنه گرمسیری استان از لحاظ گردشگری مناسب است. برای سفر به شهر یاسوج و سی سخت بهترین زمان در سال، ماه های خرداد، اردیبهشت و شهریور با وضعیت اقلیم گردشگری عالی است. برای سفر به شهر دوگنبدان، دهدشت و لیکک بهترین زمان در سال ماه های فروردین، آبان و اسفند با وضعیت اقلیم گردشگری عالی و خیلی خوب است. برای دید و بازدید از کل شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد بهترین زمان در سال ماه های مهر، آبان و اردیبهشت با وضعیت اقلیم گردشگری خیلی خوب است.
شناسایی و سنجش عوامل مؤثر بر سیر تحولات روستا به شهر در پهنه های اقلیمی متفاوت (مطالعه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشکال سکونتگاه های انسانی در ادوار مختلف تاریخی تحت تأثیر عوامل مختلف، همواره در حال تغییر بوده اند. یکی از مهم ترین این تغییرات، که در دهه های گذشته در کشور ایران به صورت ملموس قابل مشاهده بوده، تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر است. در این تغییر شکل سکونتگاهی، همواره عوامل مختلفی دخیل بوده اند. بسترهای متفاوت جغرافیایی و بویژه اقلیم، این عوامل را تحت تأثیر قرار داده و درجه اهمیت آن ها تابعی از شرایط متفاوت محیطی و جغرافیایی بوده است. هدف از این پژوهش شناسایی و ارزیابی عوامل اثرگذار مختلف در تبدیل روستاها به شهر در اقلیم های متفاوتِ استان خوزستان است. در همین راستا سعی بر آن بوده تا عوامل مؤثر بر روستاهایی که در سه پهنه بندی دشت، کوهپایه و ساحلی استان خوزستان واقع شده اند و به مرور زمان به شهر تبدیل گشته اند مورد شناسایی قرارگرفته و میزان نقش هر یک از این عوامل در هر یک از این سه پهنه مورد سنجش کمی قرار گیرد. جهت دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و برای جمع آوری داده های مورد نیاز از روش پیمایشی استفاده شده است. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و روش تحلیل عاملی (Factor Analysis) و ترسیم نقشه ها نیز با نرم افزار ArcGIS Desktop 10.3 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بجز عامل زیرساختی- نهادی که در هر چهار پهنه اقلیمی به بعنوان عاملی که بیشترین تأثیر را در تبدیل روستا به شهر داشته و نیز به عنوان مهم ترین عامل در تبدیل در روستا شناسایی شده است، چهار عامل دیگر (اقتصادی، خدمات آموزشی- فرهنگی، خدمات خصوصی، خدمات اجتماعی) در پهنه های اقلیمی متفاوت، تأثیرات متفاوتی داشته و میزان اثرگذاری آن ها نیز با توجه به بار عاملی شاخص ها متفاوت بوده است. نتایج به دست آمده می تواند در آمایش آتی استان و سکونتگاه های آن مورداستفاده قرار گیرد.
سنجش وضعیت بافت مرکزی شهرهای کوچک برای ایجاد پیاده راه (نمونه مطالعاتی: شهر خوانسار)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، بسیاری از شهرها در سراسر جهان به تلاش هایی برای بهبود شرایط بافت مرکزی خود اقدام نموده اند. یکی از این اقدامات تبدیل برخی خیابان ها به پیاده راه بوده است که با حذف یا کاهش تردد اتومبیل ها در خیابان های پرترافیک، سعی در ارتقای کیفیت محیط داشته است. در پی تبدیل خیابان به پیاده راه، آسایش و آرامش برای عابران پیاده فراهم می شود و با افزایش تعاملات اجتماعی، ارتقای کیفیت محیطی و تقویت فعالیت های تجاری، درنهایت سرزندگی به بافت مرکزی شهر بازمی گردد. چنین نتایج مثبتی سبب گردید تا در این تحقیق شرایط بافت مرکزی شهرهای کوچک برای ایجاد پیاده راه موردبررسی قرار گیرد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی بوده است. معیارهای اصلی برای تبدیل خیابان به پیاده راه از طریق مرور منابع داخلی و خارجی و تجارب صورت گرفته در این حوزه گردآوری شده اند. در این تحقیق از فن سوات برای رسیدن به راهبردهای آماده سازی بافت مرکزی شهر خوانسار برای ایجاد پیاده راه استفاده شده است. بر این اساس، نخست عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر ایجاد پیاده راه در بافت مرکزی نمونه موردمطالعه در 6 بعد «اقتصادی»، «جمعیتی-اجتماعی»، «زیست محیطی»، «کالبدی» «حمل ونقل» و «مدیریت شهری» شناسایی شده اند. پس ازآن با امتیازدهی به عوامل اصلی، راهبردهای مناسب استخراج گردیده اند. در ادامه اولویت های اقدام برای فراهم شدن شرایط ایجاد پیاده راه در شهر تبیین شده اند. بر اساس نتایج این تحقیق، راهبردهای اصلی برای فراهم نمودن شرایط تبدیل خیابان به پیاده راه در بافت مرکزی شهر خوانسار، شامل تکمیل و ساماندهی خیابان های سواره بافت مرکزی شهر، تسریع در نوسازی بافت فرسوده مرکز شهر، احداث پارکینگ های عمومی، ارتقای شرایط پیاده مداری در بافت و ساماندهی کاربری ها خواهد بود. درنهایت می توان انتظار داشت با دستیابی به راهبردهای اولیه، زمینه برای انتخاب یکی از خیابان های بافت مرکزی برای تبدیل شدن به پیاده راه فراهم شود.
ارزیابی میزان تحقق چشم انداز و اهداف برنامه 5 ساله راهبردی عملیاتی شهر شیراز (سال های 1397-1392)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
287 - 304
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه روزافزون به امر برنامه ریزی و لزوم توجه به چالش های پیشرو، از ضرورت های اصلی جوامع امروزی است، ارزیابی و پایش برنامه راهبردی به عنوان بخش منطقی و حلقه ای از زنجیره برنامه ریزی برای بازخورد عملکرد بشمار می آید. از آنجا که جوهر و عنصر محور برنامه ریزی «تعهد و مسئولیت» است، ضرورت دست یابی به شناختی دقیق از میزان واقعی عمل بر این تعهدات اجتناب ناپذیر است. بر این اساس این پژوهش در تلاش است میزان تحقق اهداف و چشم اندازهای برنامه راهبری عملیاتی شهر شیراز طی سال های 1397-1392 را مشخص کند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی-تحلیلی است. روش: گردآوری داده های پژوهش نیز با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای و پرسش نامه که توسط 30 متخصص و کارشناس حوزه شهری تکمیل شده، گردآوری شده است. هم چنین، از روش میانگین وزنی و تحلیل عاملی برای تحلیل ارزیابی میزان تحقق چشم اندازها و اهداف برنامه 5 ساله راهبردی_عملیاتی شهر شیراز استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین وزنی همه چشم اندازهای شهر شیراز در افق طرح، بالاتر از حد متوسط قرار دارد؛ میزان تحقق پذیری چشم انداز محور اجتماعی و فرهنگی در بخش گردشگری با میانگین وزنی 8/6 و محور مدیریت شهری در بخش فناوری با میانگین وزنی 8/6 نسبت به سایر محورهای چشم انداز شهر شیراز در وضعیت مطلوب تری قرار دارد. ازجمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار در عدم تحقق اهداف برنامه، نداشتن توجه کافی به ویژگی های اجتماعات محلی و نیازهای آن ها، ناپیوستگی میان مراحل گوناگون برنامه ریزی، توجه نکردن به زمان بندی برنامه ها، انعطاف نا پذیری برخی از محورهای برنامه، ناپایداری درآمدی شهرداری و ... است. نتیجه گیری: درنهایت، با استفاده از مدل تحلیل عاملی، 5 عامل مؤثر در تحقق چشم اندازها و اهداف برنامه راهبردی و عملیاتی شهر شیراز مشخص شد. ازجمله مهم ترین پیشنهاد ارائه شده در این پژوهش برای افزایش تحقق پذیری برنامه های آینده، می توان به برقراری ارتباط منسجم بین قسمت های گوناگون برنامه، به گونه ای که چشم اندازها و اهداف گوناگون برنامه، یکدیگر را پوشش دهد اشاره کرد.
آینده پژوهی رشد شهری کلانشهر تبریز با تاکید بر رویکرد شهر هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلانشهر تبریز دارای منابع و ظرفیت های فراوانی برای هوشمندشدن در ابعاد گوناگون با توجه به ظرفیت های درونی و بیرونی است و این امر امروزه به یکی از دغدغه های اصلی شهروندان و مسئولان این شهر تبدیل شده است. در این پژوهش به تیین آینده پژوهی تحولات رشد کلانشهر تبریز مبتنی بر رویکرد شهر هوشمند پرداخته شده است.جهت تجزیه و تحلیل منابع پژوهش به شناسایی و تعیین سطح اهمیت شاخص های عملیاتی توسعه آتی کلانشهر تبریز و تعیین روابط تأثیر و تأثری بین مهم ترین شاخص های شناسایی شده مبتنی بر رویکرد مخبره محور پرداخته شده است. به این صورتکه ابتدا شاخص های عملیاتی پژوهش (شاخص های شش گانه شهر هوشمند) و گویه های پژوهش (شامل 25 مورد)، استخراج و در مرحله اول با استفاده از روش AHP در نرم افزار Expert Choice به ارزیابی و مقایسه زوجی معیارها مبتنی بر ارزیابی خبرگان پرداخته شد. در مرحله دوم مبتنی بر فرمول نویسی بهینه در محیط اکسل و شناسایی سطوح تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخص ها، از روش دیمتل فازی بهره برده شده است. مطابق با تحلیل های کمی، از 10 گویه مرتبط با عوامل آینده شهر تبریز، به رتبه بندی سلسله مراتبی 25 گویه وزن دار شده پرداخته شد و در مجموع نمودار ماتریسی 10*10 ترسیم شد. براساس نتایج کیفی به دست آمده مشخص گردید که بارزترین ویژگی کلانشهر تبریز توجه به عرصه منابع طبیعی و محافظت از منابع زیست کره (آب، خاک و هوا) است. پس از این ابعاد، توجه به دولت الکترونیک، توسعه زیرساخت ITC، حمل و نقل هوشمند، منابع انسانی و توسعه اجتماعی به ترتیب دارای بیش ترین اهمیت بوده اند. در زمینه بررسی مقادیر تاثیرگذاری و تاثیرپذیری (دیمتل) مشخص گردید که توسعه مبتنی بر دانش برنامه ریزی شهری، با تأسیس شرکت های دانش بنیان در این حوزه (و سایر حوزه های مرتبط با مدیریت شهری در عرصه فیزیکی و مجازی) مهم ترین عامل تاثیرگذار در تحقق شهر هوشمند آینده است.
تحلیلی بر ارتباط مشارکت آنلاین شهروندان و سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1057 - 1077
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر سازمان های عمومی شهری به صورت روزافزونی از پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات برای گشودن فرایندهای سازمانی و اجرایی به روی کنشگران بیرونی و شریک کردن آنان در این فرایندها استفاده می کنند. دسترسی آنی به فناوری های ارتباطاتی، شکل های متفاوتی از مشارکت در تصمیم سازی های شهری را مطرح کرده و به بهبود ارائه خدمات عمومی کمک می کند. در این تحقیق، تأثیر سرمایه اجتماعی، انگیزه های مشارکت و قصد استفاده از ابزار مشارکت بر مشارکت آنلاین شهروندان در شهر رشت بررسی و تحلیل شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنان شهر رشت در سال 1399 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر درنظر گرفته شد که پس از تعیین نمونه ها براساس نمونه گیری هدفمند، بین نمونه آماری توزیع شد. همچنین برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های سرمایه اجتماعی، انگیزه های مشارکت، قصد استفاده از ابزار مشارکت آنلاین و مشارکت آنلاین استفاده شد. شاخص های پرسشنامه های تحقیق از مطالعات مرتبط و پیشینه تحقیق اخذ شد. سپس براساس شرایط تحقیق و شهر مورد مطالعه بومی سازی صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، سرمایه اجتماعی تأثیر معنا داری بر قصد استفاده از ابزار مشارکت و نیز مشارکت آنلاین دارد . علاوه براین نتایج تحقیق نشان می دهد که انگیزه های مشارکت تأثیر معنا داری بر قصد استفاده از ابزار مشارکت و نیز مشارکت آنلاین دارد . همچنین قصد استفاده از ابزار مشارکت نیز تأثیر معنا داری بر مشارکت آنلاین دارد.
پراکنش فضایی «فقرشادی» و تبیین «پدیده شادمانی فقیرانه» (مطالعه موردی: محله های شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
119 - 141
حوزههای تخصصی:
شادمانی شالوده زندگی خوب و سلامت روان است. نبود یا ضعف آستانه های لازم احساس شادمانی، چالش برانگیز و آسیب زاست. رتبه شادمانی ایران در میان 69 کشور جهان 61 است. این پژوهش پیمایشی معطوف سه هدف است: سنجش میزان شادمانی شهروندان، تحلیل پراکنش فضایی شادمانی در 46 محه لشهر زاهدان و تحلیل رابطه شادمانی شهروندان، با سطح اقتصادی، اجتماعی و کالبدی محله شان. این پژوهش، کاربردی، توصیفی- تحلیلی، با نمونه برداری تصادفی دومرحله ای است. مدل های تحلیل عبارت اند از: کولموگروف-اسمیرنوف، شاپیرو–ویلک، U مان ویتنی، کروسکال والیس، کای دو، تست نشانه، مدل فی، وی کرامرز و جدول متقاطع. حجم نمونه 386 واحد از 46 محله است که بر پایه جایگاه اقتصادی- اجتماعی و کالبدی به پنج سطح تفکیک شده اند. یافته ها با سطح معنا داری 000/0 نشان می دهد، میزان شادمانی شهروندان، نامطلوب است (65 درصد، خیلی کم، کم، تا متوسط). همچنین 26 درصد ساکنان محله های تراز 1 و 2 شهر، میزان شادمانی خود را زیاد تا خیلی زیاد می دانند. از سوی دیگر 55 درصد ساکنان محله های تراز 4 و 5، میزان شادمانی شان را زیاد تا خیلی زیاد می دانند. ارتباط معکوس فوق میان سطح اقتصادی، اجتماعی و کالبدی محله با میزان شادمانی وجود «پدیده شادمانی فقیرانه» را آشکار کرده است. براساس دو آزمون تکمیلی، 28 درصد جمعیت فارس و در مقابل 42 درصد جمعیت بلوچ میزان شادمانی خود را زیاد تا خیلی زیاد می دانند. همچنین رابطه میان سطح بندی محله ها و بافت قومیتی آن ها در سطح معناداری 003/0 تأیید شد. این پدیده ها می تواند ناشی از مقایسه کیفیت زندگی با همسایگان هم تراز، نه اقشار بالاتر و همچنین روحیه تقدیرگرایی نسبی اقوام غیرفارس باشد. نوآوری پژوهش حاضر آشکارسازی «پدیده شادمانی فقیرانه» و ارتباط قومیت و احساس شادمانی است.
نقش رسانه های جهانی در اتصال مکان های قطب رشد به فضای جریان ها (مطالعه موردی: منطقه آزاد انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مناطق آزاد هم چون گره شبکه ها در متن اقتصاد جهانی و در کانون برون سپاری و دور سپاری قرار گرفته اند و از این رو توانایی جذب فرایندهای تولیدی و یا خدماتی اقتصاد جهانی را در چارچوب اقتصاد پست فوردیسم را دارند. مکان های جغرافیایی هم چون بنگلور در هند در واقع هم گره شبکه اقتصاد جهانی است و هم مرکز رشد اقتصادی در جنوب هند و به عنوان یک قطب رشد در مقیاس منطقه ای جهانی. در این راستا رسانه های جهانی با نمایش ویژگی های مناطق آزاد سبب ایجاد برندینگ مکانی و جذب سرمایه های جهانی به سمت مناطق آزاد می شوند. رسانه های جهانی می توانند به رقابت پذیری و بازاریابی مکان برای اتصال بیشتر مناطق آزاد به شبکه ها عمل نمایند. با چنین رویکردی در این مقاله به جایگاه و اهمیت رسانه در بازنمایی منطقه آزاد انزلی توجه شده است. از این رو منطقه آزاد انزلی علاوه بر توجه به ضرورت دیپلماسی رسانه ای باید تلاش هایی در زمینه اهمیت برندینگ مکانی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و هم چنین در سطح جهانی داشته باشد. این مقاله به اهمیت حضور رسانه ها در مکان های قطب رشد و ایجاد حس رقابت پذیری و بازنمایی تصویر رسانه ای منطقه آزاد انزلی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا می پردازد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی می باشد و در پایان به ذکر راهبردهای پیشنهادی رسانه ای در نمایش اهمیت و شکل دهی به بازاریابی مکان های قطب رشد و برندینگ مکانی، جهت سرمایه گذاری در منطقه آزاد انزلی می پردازد.
سنجش معیارهای سرزندگی در مکان های تاریخی با تأکید بر رویکرد توسعه گردشگری میراثی، مطالعه موردی: سراهای تاریخی منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
103 - 115
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان سومین صنعت اقتصادی جهان در زمینه رونق بخشیدن به شهرها و احیا و باززنده سازی بافت های تاریخی شناخته شده است. از طرفی مداخلات کالبدی نامناسب در محدوده های ارزشمند تاریخی موجب کاهش سرزندگی و زیست پذیری آن ها گشته و حاصلِ چنین اقداماتی، ظهور محلاتی ناامن و ناسالم اند شده است. ازاین روی مطالعه حاضر درصدد "بررسی میزان تأثیر معیارهای سرزندگی در راستای بهبود و ارتقای سطح گردشگری شهری در مکان های تاریخی" برآمده است. به منظور دست یابی به این هدف، از راهبرد کمی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. اطلاعات کیفی بر پایه مطالعه منابع مکتوب پیرامون سه مفهوم "سرزندگی شهری"، "گردشگری شهری"و "مکان های تاریخی"، و اطلاعات کمی مبتنی بر پیمایش میدانی (مشاهده و پرسشنامه) در محدوده مکانی تحقیق حاصل گردیده است. یافته های استنباطی SPSS در خصوص ارزیابی میزان اثرگذاری پارامترهای سرزندگی بر ارتقا گردشگری در سراهای تاریخی منطقه 12 تهران حاکی از آن است که معیارهای (تنوع بصری، زیبایی و جذابیت بصری، تنوع کاربری) و (زیبایی و جذابیت بصری) به ترتیب از منظر 2 گروه آماری متخصصین و گردشگران، از بیشترین میزان اثرگذاری برخوردارند. همچنین نتایج حاصل از بررسی نوع و میزان ارتباط میان معیارهای سرزندگی و گردشگری در مکان های تاریخی منتخب، مبین وجود رابطه ای مستقیم و معنادار میان این دو متغیر می باشد. علاوه بر این شدت این رابطه قوی می باشد، زیرا ضرایب همبستگی اسپیرمن برای هر دو شاخص بیشتر از 7/0 و نزدیک به 1 می باشند. رتبه بندی معیارهای سرزندگی در 4 سرای تاریخی به لحاظ میزان اهمیت نشان داد که ازنظر متخصصین، این 4 مکان ازلحاظ زیبایی و جذابیت های بصری در یک سطح بوده ولیکن از دید گردشگران، وضعیت هر عامل در هر یک از سراهای تاریخی با هم تفاوت دارند.
ارزیابی نقش المان های شهری بر ارتقای حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
حس مکان بر ارزش ها، نگرش ها و به ویژه رفتار اجتماعی افراد در مکان تاثیر می گذارد و عاملی برای احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی و هویتمندی افراد می باشد. المان های شهری به عنوان یکی از اصلی ترین اجزای شهر، می توانند نقش بسزایی در ایجاد روابط عاطفی افراد با فضاهای شهری و به تبع آن ارتقای سرزندگی و پویایی این گونه فضاها ایفا نمایند، بنابراین بررسی نقش المان های شهری در ایجاد حس تعلق و وابستگی به مکان در فضاهای عمومی شهرهای امروزی امری ضروری است، چرا که این امر به هدایت و راهنمایی مدیران شهری جهت بکارگیری مناسب این عنصر کالبدی کمک شایانی خواهد نمود. با توجه به اهمیت این حس در ارتقای کیفیت فضای شهری، هدف از این پژوهش تحلیلی- پیمایشی، بررسی نقش المان های شهری به عنوان یکی از عوامل کالبدی تشکیل دهنده ی فضای شهری در ارتقای حس تعلق و دلبستگی به مکان می باشد، بنابراین به منظور تعمیق در موضوع، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و ابزار پرسشنامه، به ارزیابی نقش المان های موجود در شهر همدان پرداخته شده است. نتایج حاصل حاکی از آن است که المان های شهری در کنار سایر عوامل تاریخی و فرهنگی، عامل تداعی خاطره و سرزندگی مکان از عوامل مهم و برجسته در ایجاد و ارتقای حس تعلق و دلبستگی به مکان در شهر همدان می باشد؛ همچنین نقش معیارهای زیبایی و چشم نوازی، خاطره انگیزی و معانی و مفاهیم المان های شهری در ارتقای این حس در شهر همدان به عنوان پایتخت تاریخ و تمدن ایران بسیار زیاد است.