فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از داده های روزانه دوره آماری بلندمدت (سال های 1385-1340) شرایط اقلیم آسایشی چهار شهر اصلی گردشگری مشهد، اصفهان، رشت و کیش به وسیله شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET) مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که دوره آسایش اقلیمی در شهر های مورد مطالعه کوتاه بوده و به صورت دو دوره مجزا در ابتدای فصل پاییز و بهار واقع شده است. طول این دوره که بهترین زمان برای امور گردشگری توصیه می شود در مشهد و اصفهان 35، رشت 37 و کیش 85 روز از سال است. از نظر اقلیمی عمده ترین محدودیت گردشگری شهرهای مشهد و اصفهان و رشت، دارا بودن شرایط تنش سرمایی زیاد طی ماه های آذر و دی و بهمن است. محدودیت عمده اقلیم گردشگری در کیش مربوط به تنش گرمایی بسیار زیاد آن در فصل گرم سال است. شهر اصفهان نیز طی تیر و مرداد ماه دارای محدودیت تنش گرمایی است. مقایسه تطبیقی نتایج بین شهرهای مورد مطالعه نشان داد که بهترین مقصد برای گذراندن سفرهای نوروزی جزیره کیش است. اولویت دومِ مسافرت های نوروزی، از آنِ رشت است. شهرهای مشهد و اصفهان در هنگام تعطیلات نوروزی داراری محدودیت تنش سرمایی هستند. برای مسافرت های تابستانه شهرهای مشهد و رشت تنها نیمه دوم شهریور ماه شرایط نسبتاً مناسب دارند. جزیره کیش و اصفهان در طی این زمان به دلیل دارا بودن تنش های گرمایی توصیه نمی گردند. جزیره کیش طی فصل سرد سال در شرایط کاملاً آسایش و مناسبی قرار دارد و بهترین مقصد برای گردشگران زمستانی است.
تأثیر مهاجرت بر توسعه شهری با استفاده از مدلSWOT، مورد مطالعه: شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها بستر مهم ترین فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی محسوب می شوند. مطالعه روند رشد شهرنشینی نشان دهنده این موضوع است که رشد جمعیت شهری به سرعت در حال افزایش بوده و شهرها با نرخ بالای رشد جمعیت مواجه و تاکنون نیز قادر به کنترل مشکلات ناشی از این رشد نبوده اند. پدیده مهاجرت امروزه به عنوان یکی از مهم ترین و پیچیده ترین معضلات کشورهای جهان سوم مطرح است. بدیهی است کشور ما نیز از این مسائل به دور نبوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرات مهاجرت بر توسعه شهر بابل هست. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و تعداد 322 به عنوان حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران به دست آمده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزارهای SPSS و مدل SWOT استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که باید در نحوه اجرای طرح های احیاء شهری با بازنگری پایداری به عنوان عاملی مهم در پایداری پروژه های شهری در نظر گرفته شود. با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها با مدل سوآت از دیدگاه کارشناسان، برنامه ریزان، مسئولان و مدیران شهر بابل نشان می دهد که نقاط ضعف و تهدیدات مهاجرت بر توسعه شهر بسیار بیش تر از نقاط قوت و فرصت های آن می باشد. بنابراین مهاجرت به شهر باعث ناپایداری در شهر شده و راه رسیدن به توسعه پایدار را مشکل کرده است.
مدل سازی معادلات ساختاری ابعاد موثر بر پیاده سازی شهر الکترونیک در سبزوار
حوزههای تخصصی:
با وجود مزایای بی شمار شهر الکترونیک، پیاده س ازی آن ب ه عن وان کاری دشوار و پیچیده در نظر گرفته می شود. ب ه هم ین دلی ل، بس یاری از شهرها در پیاده سازی موفق شهر الکترونیک با شکست مواجه م ی ش وند بنابراین، ارزیابی عمیق و اصولی عوامل تاثیر گذار بر آن ضروری می نمای د. با توجه به اجرای پروژه شهر الکترونی ک در ای ران و همچن ین در اس تان خراسان رضوی، این پژوهش با هدف تعیین عوامل تاثیر گذار ب ر اس تقرار موفق شهر الکترونیک و تعیین میزان اهمی ت ه ر ی ک از ای ن عوام ل، در سبزوار انجام شده است.از این رو، با مرور ادبیات موضوع، که ب ه برر سی عوامل و چالش های تاثیر گذار برای اجرای شهر لکترونی ک م ی پ ردازد، عوامل موثر اصلی استخراج گردیده است. برای تحق ق اه داف تحقی ق از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است، همچنین روش جم ع آوری داده ها و اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی می باشد حجم جامع ه با توجه به تعداد کارمندان آشنا به فناوری اطلاعات در ک ل س ازمان ه ای شهری سبزوار حدود 140 نفر تخمین زده شده اس ت، بن ابراین براس اس جدول مورگان بین 103نفر پرسشنامه پخش شد. در مرحل ه بع د، می زان ارتباط عوامل با پیاده سازی شهر الکترونیک و همچنین چالش های ممک ن، با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری به کم ک ن رم اف زار AMOS،تعیین گردیده است. نتایج پژوهش بیانگر نیاز به توجه بیشتر به عوامل تاثیر گذار به خصوص عامل سیاسی در این زمینه می باشد. در این زمین ه ص رف بودجه کافی در سازمان ها در جهت تحقق ب ه اه داف ش هر الکترونی ک و پذیرش و درک اهمیت اجرای شهر الکترونیک توسط مدیریت سازمان ها در اولویت می باشد
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگردی تفرجگاه بند ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه برنامه و طرح های اجرا شده برای توسعه روستاها، موفقیت چندانی در مشکلاتی چون فقر، بیکاری، مهاجرت روستاییان، سطح بهداشت و...، نداشته است، امروزه برای حل این مشکلات بسیاری از برنامه ریزان و صاحب نظران معتقدند، یکی از راهکارهای توسعه همه جانبه روستاها، گسترش گردشگری در این مناطق است. تفرجگاه بند، یکی از مناطق گردشگری شهر ارومیه، به دلیل نزدیکی به شهر و طبیعت زیبایش، نظر گردشگران زیادی را به خود جلب کرده است، ولی به دلیل نبود برنامه ریزی و مدیریت گردشگری، سود اقتصادی چندانی برای ساکنان محلی به همراه نداشته است. با توجه به اینکه هدف هر نوع برنامه ریزی دستیابی به رفاه و توسعه است، این پژوهش نیز با هدف برنامه ریزی راهبردی برای توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه، به منظور افزایش درآمد، بالا بردن سطح اشتغال و بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی صورت گرفته است. پژوهش پیش رو از نوع کاربردی است و از لحاظ تحلیل در چارچوب روش های توصیفی تحلیلی قرار می گیرد، ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری پژوهش را سه گروه ساکنان محلی، گردشگران و مسئولان شکل داده اند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران تعیین شد. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS انجام گرفت، سپس با استفاده از روش SWOT و QSPM، راهبردهایی برای توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد شده است. با توجه به نتایج پژوهش، منطقه از شروط اولیه توسعه گردشگری برخوردار است، لذا برای پایداری آثار گردشگری و بهره مندی از آثار اقتصادی ناشی از این فعالیت در منطقه مورد مطالعه، برنامه ریزی و مدیریت گردشگری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
ذهنیت سنجی در خصوص عملکرد دفاترتسهیل گری بافت های فرسوده شهری درفرایند بازآفرینی شهری جامع پایدار (نمونه موردی دفاتر تسهیل گری کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی اصول، اهداف و شاخص های بازآفرینی شهری درتعدادی ازکشورها و قیاس آنها با ایران و همچنین ارزیابی عملکرد دفاتر تسهیل گری بافت های فرسود در دستیابی به اهداف بازآفرینی شهری جامع پایدار درکلان شهر شیراز انجام شده است. عملکرد این دفاتر از نظر سه گروه ساکنین، کارشناسان مدیریت شهری و کارشناسان دفاتر در ارتباط با دستیابی به اهداف رویکرد بازآفرینی شهری جامع پایدار در شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق ترکیبی از روش های اسنادی (مکتوبات موجودو...) و پیمایشی (پرسشنامه، مصاحبه و...) و با استفاده از روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی صورت گرفته و در مرحله ارزیابی میزان موفقیت و تاثیر دفاتر در دستیابی به اهداف بازآفرینی از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مولفه های بازآفرینی شهری جامع پایدار در ایران با دیگر کشورهای مورد بررسی انطباق دارد، همچنین شرح خدمات دفاتر تسهیل گری با مولفه های بازآفرینی جامع پایدار شهری در ایران منطبق است. ارزیابی عملکرد دفاتر از دید سه گروه مردم، مدیریت شهری و دفاتر تسهیلگری موفق ارزیابی گردیده است. چنانکه دستیابی به اهداف کالبدی در رتبه اول و به ترتیب اهداف اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی قرار دارد.
جستاری در سنجش توسعه یافتگی نواحی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش وضعیت توزیع امکانات شهری برای بسترسازی تعادل در مناسبات مختلف شهری حائز اهمیتی اساسی است. مسئله ای که شاکله اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد «چگونگی توزیع خدمات و امکانات شهری در گستره ی کلان شهر شیراز» است. جهت پرداختن به این مسئله، در مقام گردآوری داده ها از روش های مختلف اسنادی، کتابخانه ای و نیز میدانی استفاده شده و در مقام تحلیل و داوری داده ها از روش تحلیل عاملی و نیز تاکسونومی عددی بهره گیری شده است. با بهره گیری از این روش ها، ابتدا 60شاخص که 35مورد از آنها به وسیله پرسشنامه سنجیده شده اند و 25مورد نیز به وسیله اطلاعات اسنادی و مراجعه به دستگاه های دولتی مختلف شهر شیراز گردآوری شده اند، بررسی شده و سپس با استفاده از تحلیل عاملی داده ها، در مجموع 15عامل یا شاخص پنهان، استخراج شده است. یافته های تحلیل تاکسونومی در این پژوهش نشانگر آن است که بافت تاریخی- فرهنگی و ناحیه های حاشیه ای جنوب، شرق و شمال شرقی شیراز دارای سطح پایینی از توسعه یافتگی هستند و بین نواحی مختلف شهر اختلاف زیادی به لحاظ توسعه یافتگی وجود دارد. طبق یافته های این پژوهش، توجه به سه عامل می تواند تا حد زیادی این اختلاف توسعه یافتگی را کاهش دهد که این عوامل سه گانه به ترتیب عبارتند از: عامل اول، شعاع دسترسی به دستگاه های زیربنایی در زمینه ورزش و سلامتی (مانند درمانگاه و بیمارستان) و اقتصاد (مانند بانک). عامل دوم، مؤلفه های رفاه خانواده مانند درآمد، اشتغال و توانمندسازی خانواده های برخوردار از کمک نهادهای حمایتی و عامل سوم، توجه به کیفیت زیرساختهای شهری مانند آسفالت و آب.
مدل سازی رشد شهری با استفاده از تصاویر ماهواره ای متوسط مقیاس و مبتنی بر روش خودکاره های سلولی (مطالعة موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مد ل سازی رشد شهری و تغییرات صورت گرفته د ر کاربری اراضی جزء جد ایی ناپذیری از برنامه ریزی برای توسعه پاید ارند . تحقیق حاضر نیز د ر نظر د ارد رشد و توسعه شهری را برای کلان شهر تهران از بعد زمانی و توزیع مکانی، مد ل سازی نماید . بد ین منظور ابتد ا با استفاد ه از تصاویر سری زمانی ماهواره لند ست، نقشه های کاربری اراضی برای سال های 1988، 2002 و 2013 با رویکرد شئ پایه مورد طبقه بند ی قرار گرفت. د ر گام بعد ی با بهره گیری از مد ل رگرسیون لجستیک میزان تأثیر متغیرهای مستقل د ر رابطه با گسترش شهری شامل چهارد ه متغیر د ر قالب د و گروه متغیرهای محیطی-طبیعی و اجتماعی – اقتصاد ی د ر د وره 1988 تا 2002، به صورت ضریب د ر معاد له رگرسیون محاسبه شد ه و نقشه پتانسیل گسترش شهری تولید گرد ید . ارزیابی عملکرد رگرسیون لجستیک با استفاد ه از د و شاخصPseudo R2 و ROC با مقاد یر به ترتیب 32/0 و 89/0 نشانگر برازش خوب رگرسیون و قابلیت تشریحی مناسب آن بود . د ر اد امه مساحت تغییرات برای سال مورد انتظار با استفاد ه از تحلیل زنجیره مارکوف به صورت کمی پیش بینی شد . د ر نهایت با استفاد ه از خروجی های د و مد ل رگرسیون لجستیک و تحلیل زنجیره مارکوف، با بهره گیری از مد ل خود کاره های سلولی ، رشد شهری برای سال 2013 مد ل سازی گشت که مقایسه آن با تصویر طبقه بند ی شد ه سال 2013 نشان می د هد مد ل مورد استفاد ه با د قت نسبی برآورد مساحت93/0 و ضریب کاپای 87/0 یک مد ل موفق بود ه است. بر این اساس از همین مد ل برای برآورد رشد شهری د ر سال 2025 استفاد ه گرد ید و برای این کار از تصاویر سال های 2002 و 2013 استفاد ه شد .
ارزیابی جابجایی سلولی شاخص های کالبدی – اجتماعی در مناطق حاشیه نشین مورد شناسی: حاشیه نشینان شمال شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش فیزیکی نابسامان و بی رویه ی شهرها یکی از مشکلات شهر و شهرنشینی جهان سوم در دوران معاصر است؛ به طوری که طی فرآیندی مداوم، محدوده های فیزیکی و فضاهای کالبدی شهر در جهات عمودی و افقی به لحاظ کمی و کیفی رشد می یابد و اگر این روند سریع و بی برنامه باشد، به ترکیبی نامتناسب از فضاهای شهری مشکل زا خواهد انجامید؛ لذا یکی از علل شکل گیری این روند و همچنین یکی از مهمترین پیامدهای آن، حاشیه نشینی شهری است. این مناطق از لحاظ شاخص های کالبدی – اجتماعی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. از این رو هدف این مقاله ارزیابی روند تغییرات سلولی شاخص های کالبدی – اجتماعی در مناطق حاشیه نشین شمال شهر تبریز می باشد. جامعه آماری این پژوهش مناطق حاشیه نشین شمال شهر تبریز در سال های 85-1375 است. روش پژوهش کاربردی از نوع توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است و برای ارزیابی تغییرات طی بازه زمانی 1385-1375 نیز از روش LCM و Crosstab در محیط نرم افزار Edrisi Selva استفاده گردیده است. نتایج پژوهش با استفاده از روش Crosstab حاکی از آن است که شاخص های کالبدی – اجتماعی طی این دوره زمانی در سطح مناطق حاشیه نشین شمال شهر تبریز ارتقای کیفی و ک پیدا کرده است و طی این دوره زمانی هر چقدر از حاشیه جغرافیایی به متن شهر نزدیک می شویم، کمیت و کیفیت شاخص ها افزایش می یابد و نشان می دهد که در این دوره حرکات شاخص ها در بلوک های شهری از حاشیه به متن ارتقا پیدا کرده است.
تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و عوامل تهدید کننده امنیت مورد شناسی: سکونتگاه های مرزی استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سکونتگاه های واقع در مرزهای شرقی ایران (مرزهای بین ایران-افغانستان و ایران-پاکستان)، - که بنا به دلایل امنیتی و غیر امنیتی در زمره مناطق مرزی بحران زا قلمداد شده اند- میزان سرمایه اجتماعی پایین تر از حد انتظار به نظر می رسد. این در حالی است که این سرمایه از عوامل کلیدی در توسعه پایدار سکونتگاه های مرزی شمرده می شود؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل تهدید کننده امنیت در چارچوب رهیافت سرمایه اجتماعی و بررسی تفاوت های مکانی آن در سکونتگاه های مرزی استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. سرمایه اجتماعی، شاخص های اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی را در بر می گیرد. عوامل تهدید کننده امنیت نیز بی سازمانی اجتماعی، محرومیت نسبی و فقدان کنترل اجتماعی را شامل می شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. به دلیل گستردگی جامعه آماری، 382 نفر از مردم محلی به روش کوکران و 136 نفر مدیر محلی به روش سرشماری از میان شهرستان های میرجاوه، سراوان و زهک به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. داده های تحقیق به روش منطق فازی (نرم افزار MATLAB ) و روش های آماری ( SPSS ) پردازش و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از میزان نسبتاً بالای سرمایه اجتماعی و میزان متوسط تهدید کننده های امنیت به ترتیب با درجه (628/0) و (593/0) و نیز همبستگی بالا و معکوس بین سرمایه اجتماعی و تهدید کننده های امنیت (838/0-) است. همچنین یافته ها بیانگر وجود تفاوت معنادار مکانی از نظر موقعیت سیاسی- جغرافیایی و نبود آن از نظر نوع سکونتگاه (روستایی و شهری بودن) است؛ بنابراین نتایج پژوهش نشانگر فقدان مدیریت کارآمد مناطق مرزی در منطقه و فقدان نگاه فرصت زا و فرصت ساز به مرز و مناطق مرزی است که معیشت و سایر ابعاد زندگی مرزنشینان را در پیوند با امنیت و توسعه منطقه ای و ملی تأکید کند.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر مشارکت زنان در چرخه ی مدیریت بحران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروه های گوناگون جامعه می توانند نقش بسیار مهمی در مدیریت بحران ایفا کنند. کشورهایی آسیب پذیریِ کمتری خواهند داشت که قشر های مختلف مردم به صورت مستقیم در فعالیت های کاهش خطر شرکت کنند و هر کدام توانمندی های خود را برای درک و پاسخ به سوانح متفاوت به عرضه گذارند. بنابراین، با توجه به نقش مشارکت زنان در فرایند مدیریت بحران، شناسایی مؤلفه ها و تحلیل بر این امر می تواند زمینه ساز حضور مؤثر آنان گردد. شناخت این مؤلفه ها می تواند زمینه ساز تبدیل گروه از قشری آسیب پذیر به قشری توانمند، فعال و مؤثر باشد. از این رو، تحقیق به شیوه ی پیمایشی با تکمیل پرسش نامه به استخراج این عوامل پرداخته است. برای تکمیل داده ها از روش نمونه گیری تناسبی استفاده شد و داده ها با روش تحلیل عاملی بررسی گردید. با استفاده از این روش داده ها و متغیرها مورد نظر خلاصه شد و مؤثرترین عوامل در این مشارکت تعیین گردید. این عوامل شامل دانش مدیریت بحران، عوامل فرهنگی و جنستی، تقدیرگرایی، احساس قدرت و اعتماد به نفس بود که نتایج در این چهار بعد با استفاده از تحلیل عاملی بررسی شد. در بخش دانش مدیریت بحران مقدار KMO معادل 74/0 بود و مجموع متغیرهای این بخش در چهار عامل 42/67 درصد از تغییر پذیری (واریانس) متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO در بخش احساس قدرت و اعتماد به نفس 72/0 بود و متغیرهای این بخش نیز با چهار عامل 27/65 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO تقدیرگرایی معادل 599/0 بود و این بخش با چهار عامل توانست 56/59 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کند. سرانجام، مقدار KMO هنجارهای فرهنگی- اجتماعی معادل 71/0 است و 52/70 درصد از تغییر پذیری متغیرها از طریق پنج عامل در این بخش تبیین شده است
تحلیلی بر استفاده از روشهای تصمیم گیری چندمعیاره و بهینه سازی چندهدفه برای مکانیابی جغرافیایی مدارس، مطالعه موردی منطقه 17 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت، استقرار مراکز خدماتی جدید مختلف از جمله مراکز آموزشی را ضروری میسازد. یکی از گامهای اساسی در استقرار این مراکز، انتخاب مکان بهینه برای آن ها با توجه به اهداف و معیارهای مختلف است؛ به گونهای که ضمن برخورداری مراکز از توزیع فضایی مناسب و تخصیص متعادل، ناسازگاری بین کاربریها نیز در سطح منطقه تا حد ممکن کاهش یابد. افزایش تعداد معیارها و عوامل مؤثر، منجر به پیچیدهتر شدن مسأله میشود و استفاده از روشهای قوی و کارآمد را ضروری میسازد. در این پژوهش به منظور تعیین مکانهای مناسب جهت استقرار چندین مدرسه ابتدایی دخترانه در بخشی از منطقه 17 تهران و تخصیص آن ها به دانشآموزان، از قابلیتهای سیستم اطلاعات جغرافیایی[1]، روشهای تصمیمگیری چندمعیاره[2] و رویکرد بهینهسازی تکاملی چندهدفه[3] استفاده شده است. برای انجام بهینهسازی، اصل عدالت در دسترسی، تعادل ظرفیت مدارس و نیز تناسب و مطلوبیت مکانهای انتخابی با توجه به موقعیت کاربریهای سازگار و ناسازگار مدنظر قرار گرفته است. به دلیل استفاده از یک روش تکاملی چندهدفه، نتایج تحقیق به جای یک پاسخ، شامل چندین پاسخ بهینه است. در این تحقیق پنج پاسخ به طور نمونه انتخاب و بررسی شدند. در حالتی که مکان ها از سازگاری و مطلوبیت بالایی برخوردار بوده اند، تابع تعادل ظرفیت وضعیت مناسبی نداشته است. در بهترین پاسخ مربوط به تابع عدالت در دسترسی، مکان های پیشنهادی از توزیع فضایی مناسبی برخوردار هستند اما مطلوبیت و سازگاری آن ها چندان مناسب نیست. مکان های مربوط به بهترین پاسخ تابع تعادل ظرفیت نیز از نظر مطلوبیت و سازگاری ضعیف هستند. در هر صورت تصمیمگیرندگان میتوانند پاسخهای بهینه را از دیدگاههای مختلف با یکدیگر مقایسه و پاسخ نهایی را با توجه به اهمیت نسبی هر یک از اهداف از بین آن ها برای پیادهسازی انتخاب نمایند.
پیش بینی تغییرات توسعه شهری شهرستان نوشهر با استفاده از مدل LUCIA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربری زمین به عنوان یکی از ابزارهای برنامه ریزی همواره مورد توجه برنامه ریزان شهری و منطقه ای بوده است. این ابزار سعی در شناخت میانکنش پیچیده ی بین جامعه ی بشری و محیط زیست دارد تا از این طریق بتواند رابطه ای منطقی بین نیازهای توسعه ای بشر و معیارهای زیست محیطی برقرار کند. در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از مدل کاربری LUCIA که مدلی تلفیقی از محرک های اقتصادی-اجتماعی و زیست محیطی است به دو سؤال اساسی در مورد تغییر کاربری زمین که همانا «چگونگی تغییر» و «موقعیت تغییر» را هدف قرار می دهد، پاسخ دهد. با توجه به ساختار دو سطحی مدل، در سطح اول از متغیرهای زیست محیطی به عنوان سنجه ای جهت ظرفیت سنجی مناطق مختلف، در میزان تغییرپذیری استفاده می شود و در سطح دوم متغیرهای اقتصادی-اجتماعی را به عنوان محرک های اصلی تغییر کاربری بررسی می کند. روش تحقیق از لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی و بر حسب روش شناختی از نوع تحقیقات تحلیل-توصیفی است. در جمع آوری و طبقه بندی داده ها و اطلاعات، از روش کتابخانه ای-اسنادی استفاده شده است. چارچوب و روش تحلیل این پژوهش بر مبنای چارچوب مدل مفهومی مدل تغییر کاربری زمین LUCIA قرارگرفته و با استفاده از داده های موجود شهرستان نوشهر مدل اجرا و خروجی های آن برای توسعه ی شهری تحلیل شده است. نتایج خروجی این مدل پاسخ سؤالات تحقیق را به خوبی بیان می کند و نشان می دهد که مناطق پیرامونی سکونتگاه ها به خصوص مناطق پر جمعیت و همین طور مناطق اطراف تأسیسات زیرساختی برای تغییر کاربری زمین به توسعه ی شهری مستعدترند؛ و در نهایت با توجه به شرایط زیست محیطی و اجتماعی-اقتصادی تنها 14 در صد از کل مساحت شهرستان دارای شرایط بسیار مناسب برای تغییر کاربری زمین به توسعه ی شهری تشخیص داده شده است.
ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی در بهسازی بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: محله سرشور (مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر پارادایم برنامه ریزی شهری از نگاهی غیر انعطافی با حاکمیت دولتی و مبتنی بر پایه فلسفی عقل گرایی، به سوی اصول نسبیت گرایی همراه با تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی، زمینه لازم را برای مطرح شدن بحث سرمایه اجتماعی فراهم کرده است. هدف مقاله حاضر، بیان ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی است که از عناصر مهم در برنامه ریزی شهری و توانمندسازی بافت های فرسوده به شمار می رود. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت کتاب خانه ای و پیمایشی (میدانی) است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسش نامه و به روش نمونه گیری تصادفی به دست آمده است. جامعه آماری بر اساس سرشماری نفوس ۱۳۸۵ جمعیت محلّه سرشور۷۵۶۰ نفر بوده است که حجم نمونه پژوهش۲۷۰ نفر به دست آمده و درصد اطمینان این روش ۹۰ درصد است. بر اساس تحلیل صورت گرفته، نتایج این پژوهش نشان از عدم شکل گیری روابط انجمنی، سطح مشارکت و انسجام اجتماعی پایین و اعتماد نهادی در سطح کلان و میانی (مدیریت شهری) ناچیز است و صرفاً اعتماد در حوزه شخصی و بین شخصی در حد قابل قبول باقی مانده است؛ بنابراین، می توان گفت که وضعیت سرمایه اجتماعی محله سرشور به جز در موارد استثنایی که آن هم به جنبه سنتی و سرمایه اجتماعی قدیم مربوط می شود، در اغلب موارد مطلوب نیست؛، بنابراین در جهت بهسازی و بهبود سازمان فضایی محله، اولین مسأله ای که باید قبل از هر چیز حل شود، جلب اعتماد مردم و ذی-نفع های پروژه نسبت به متولیان بهسازی است.
بررسی و تحلیل نقش بازارچه های مرزی در قیمت زمین و مسکن شهری (نمونه موردی شهر بانه در مقطع زمانی 1392-1375)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر در تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی به مناطق مرزی و مسائل آن ها توجه بسیاری شده است. این رغبت و علاقه وافر از آن نشأت گرفته است که این مناطق ویژه ممکن است موجب ایجاد سازگاری و همسانی اقتصادی در همگرایی بین کشورها گردند. در کل مبادله تجاری و اقتصاد پویای مناطق مرزی می تواند نقش اساسی در ترقی و پیشرفت توسعه پایدار، به ویژه اقتصاد نواحی مرزی، بهبود استانداردهای زندگی مردم، کاهش فقر، توزیع مناسب درآمد و تسریع همکاری های بیشتر بین نواحی مرزی داشته باشد. ایجاد بازارچه های مرزی در چند دهه اخیر تأثیرات زیادی بر شهرها گذاشته است. ازجمله این تأثیرات می توان به رشد و توسعه شهرها، افزایش تجارت و مبادلات و افزایش قیمت زمین و مسکن اشاره کرد. این پژوهش به بررسی نقش بازارچه مرزی در قیمت زمین و مسکن بر روی شهر بانه در طی دوره 1392-1375با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. آمارهای مورداستفاده از بنگاه های املاک زمین و مسکن گردآوری شده است. و همچنین آمار تعداد پروانه ای ساختمانی از شهرداری بانه اخذشده است. در این تحقیق با استفاده از سه شاخص(حداقل، حداکثر و میانگین) دو متغیر زمین مسکونی و زمین تجاری مورد بررسی قرارگرفته اند. همچنین از روش Crosstab برای ارزیابی روند قیمت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که محلات واقع در مرکز شهر به دلیل دسترسی به خدمات و مراکز تجاری از افزایش قیمت بیشتری برخوردار بوده و به موازات دور شدن از مرکز شهر قیمت زمین و مسکن روند نزولی پیدا می کند.
ارزیابی آسیب پذیری کاربری آموزشی با رویکرد پدافند غیرعامل شهری دربرابر زلزله (مطالعه موردی: منطقه 6 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از اصول ضروری ایمن سازی فضاهای شهری، توجه به عملیاتی کردن الزامات پدافند غیرعامل شهری به منظور کاهش آسیب پذیری و ایمن سازی آن هاست. کاربری های آموزشی، یکی از کاربری های عمومی در نظام کاربری اراضی شهری است که مدیریت ایمنی و توجه به الزامات پدافندی آن، به دلیل تولید سفر بالا و تراکم جمعیتی در ساعات مشخص و گاهی دائم، بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر، در زمینه ارزیابی آسیب پذیری کاربری های آموزشی دربرابر زلزله با رویکرد پدافند غیرعامل شهری در منطقة 6 تهران است که در قالب مطالعات فضایی- مکانی و با اجرای مدل تحلیلی در سه گام انجام شد. ابتدا شناسایی و دسته بندی اصول و الزامات پدافند غیرعامل در سه گروه پارامترهای جمعیتی، سازه ای و مکانی صورت گرفت و با استفاده از ابزار پرسشنامه و نظرسنجی کارشناسی، اولویت های اصول پدافند غیرعامل در ارتباط با فضاهای آموزشی مشخص شد. در ادامه، بر پایة فرایند تحلیل شبکه ای، تعیین وزن هریک از معیارها انجام گرفت. وزن حاصل از مدل ANP، در محیط نرم افزار ArcGIS بر لایه های مکانی منطقه اعمال شد. نتایج اجرای مدل نشان داد که از نظر شاخص های سازه ای، بیش از 55 درصد واحدهای آموزشی منطقه، در گروه سازه هایی با میزان آسیب پذیری زیاد قرار می گیرند و از نظر شاخص های جمعیتی، در 60 درصد واحدهای آموزشی درصورت وقوع زلزله میزان آسیب پذیری زیاد است. از لحاظ شاخص های مکانی، بیش از 75 درصد فضاهای آموزشی، با چند نوع کاربری ناسازگار همجوار هستند و بیشترین آسیب پذیری را دارند. به طورکلی، نتایج حاصل از روی هم گذاری لایه ها نشان داد بیش از 67 درصد واحدهای آموزشی محدوده در پهنه های آسیب پذیر واقع شده اند و میزان آسیب پذیری واحدهای آموزشی در این پهنه ها بسیار بالاست.
تبیین نسبت و همبستگی توسعه و امنیت عمومی در چارچوب تقسیمات کشوری ایران مطالعه موردی: شکل گیری استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین ارتباط دو مؤلفه توسعه و امنیت عمومی در بستر تقسیمات کشوری، موضوع اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. توسعه امری چندبعدی است که مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در ساختارهای اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم، تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری ها و ریشه کن کردن محرومیت است. محرومیت از دید بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، فقط در معنای اقتصادی و مادی آن فهمیده نمی شود و تمام جنبه های زندگی اجتماعی را شامل می شود. رویکرد اصلی در این پژوهش، محرومیت نسبی است. محرومیت نسبی یکی از ابعاد اساسی توسعه بوده و یک احساس است. یکی از نمودهای اصلی احساس محرومیت نسبی، احساس تبعیض است. احساس تبعیض زمینه ساز بروز نارضایتی و آشوب های اجتماعی بوده و ممکن است امنیت عمومی یک کشور را با مشکل مواجه کند. این پژوهش با استفاده از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای در صدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا ارتباط توسعه و امنیت عمومی، نظام تقسیمات کشوری ایران را متأثر کرده است؟ فرضیه در نظر گرفته شده آن است که ارتباط توسعه و امنیت عمومی، توانایی تأثیرگذاری بر نظام تقسیمات کشوری ایران (و منطقه مورد مطالعه) را دارد. همه بررسی های تاریخی و رویدادهای جاری حاصل از این پژوهش در منطقه مورد مطالعه (استان قزوین)، گویای این واقعیت است که ارتباط توسعه و امنیت عمومی، بر تقسیمات کشوری ایران تأثیرگذار بوده است.
بررسی نقش مساجد در توسعه محله ای در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه اسلامی برای بستر سازی اندیشه مهندسی اجتماعی خردنگر و مشارکت مدنی، نهادهایی وجود دارد که سابقه هزار و چهار صد ساله دارد. مساجد که مهمترین محل حضور توده های مردم در هر عصری بوده و هستند، با ایجاد زمینه برای فعالیت های جمعی داوطلبانه، می توانند نقش مؤثری در توسعه محله ای داشته باشند.
تحقیق حاضر با بررسی فعالیت های چندگانه مساجد در سطح محله در هشت محور کلی (نقش مسجد در غنی سازی اوقات فراغت، ایجاد فضای فرهنگی، ارائه کمک های مالی، برگزاری مراسم و جلسات مذهبی – فرهنگی، افزایش میزان مشارکت ساکنان محله، ارائه کمک های مشاوره ای، اولویت سنجی مسائل، مشکلات و نیازهای محله، ارتقاء امنیت فردی و اجتماعی از طریق افزایش نظارت درونی و بیرونی) وهمچنین بررسی استقبال مردم محله از فعالیت ها، برنامه ها و بستر های فراهم شده توسط مساجد، به تحلیل نقش مسجد به عنوان گسترده ترین شبکه فراگیر اجتماعی و نقش آفرینی آن در توسعه ی محله ای در مشهد مقدس می پردازد.
در این تحقیق ازروش توصیفی – تحلیلی سود جسته شده و تکنیک پرسشنامه و مصاحبه، ابزار نیل به اهداف بوده است.به همین منظور، به تکمیل پرسشنامه به حجم نمونه ای برابر با ۳۸۵ نفر از شهروندان ونظر خواهی از تعدادی از کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع مبادرت گردیده و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار spssاستفاده شده است. به منظور توصیف داده ها از شاخص های میانگین، میانه، انحراف استاندارد ، فراوانی و درصد استفاده شده و در سطح استنباطی برای بررسی روابط ، از آزمون کی دو استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، مساجد در محورهای مورد بررسی، برنامه های مؤثری در جهت توسعه محله ای دارند. از طرف دیگر ساکنان محله از بسترهای فراهم شده توسط مسجد استفاده کرده و از فعالیت ها و برنامه های مسجد استقبال می کنند. همچنین نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که مساجد برای نیل به جایگاه واقعی خود در جهت ارتقاء میزان اثربخشی در توسعه محله ای، نیازمند برنامه ریزی صحیح و مدیریت هماهنگ، از سوی کلیه مراکز و سازمان هایی است که به نوعی با مساجد در ارتباط هستند. در بخش پایانی این تحقیق، پیشنهادات و راهکارهایی در همین ارتباط، ارائه گردیده است.