فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۴۱ تا ۴٬۸۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه در آغاز قرن21، بحران برنامهریزی و کیفیت زندگی شهری در اکثر نقاط جهان، ابعاد گستردهای یافته و موجب گردیده وعدة آرمانشهر مدنی، تعالی انسان و عدالت فضایی در جوامع سرمایهداری غرب، همچنین وعدههای ایدئولوژی و آرمانگرایی کمونیسم مبتنی بر برخورداری یکسان افراد از مواهب رشد و توسعه در کسب جهان مادی و معنوی، در عمل توَهمی بیش نباشد. شهرهای امروزی بویژه در کشورهای درحال توسعه، با توجه به رشد جمعیت و شهرنشینی مستمر، بیش از هر دورة دیگری نیازمند توجه به برقراری عدالت فضایی در برخورداری مطلوب از خدمات مختلف شهری میباشند. در این میان، موضوع خدماترسانی و برخورداری نامناسب و گاه متناقض مناطق مختلف شهرها از خدمات عمومی، با مفهوم عدالت فضایی در تضاد است، بطوریکه کاستیهای موجود در تأمین این خدمات از اساسیترین چالشهای موجود در شهرهای جهان بویژه شهرهای کشورهای درحالتوسعه است. از اینرو پژوهش حاضر با توجه به مفهوم عدالت فضایی، کیفیت برخورداری و دسترسی مناسب ساکنین محلات مختلف شهر بابلسر از خدمات عمومی شهری, به بررسی میزان برخورداری محلات11 گانة این شهر از خدمات مذکور پرداخته است. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و به منظور جمعآوری اطلاعات از روشهای کتابخانهای و میدانی بهره گرفته شده است. استفاده از مدل آنالیز تاکسونامی و تدوین پرسشنامه، مهمترین مراحل کار در این زمینه بوده است و نتایج آنکه با استفاده از نرمافزار SPSS وArcGIS بوده، نشان میدهد که بین جمعیت بهعنوان مهمترین عامل تأثیرگذار در ارائة خدمات و میزان برخورداری محلات مختلف شهر از خدماتشهری رابطة متناسبی برقرار نیست و غالب ساکنین محلات نیز از وضعیت دسترسی به خدمات مذکور رضایت ندارند.
رویکردها وسیاست های نوسازی شهری (از بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
17 - 30
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی سیرتحول رویکردها و سیاست های نوسازی شهری از نخستین اقدامات در چارچوب بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار می پردازد. در دهه های اخیر، سیاست های متعددی در رویارویی با مسئله افت کیفیت محیطی، منزلت اجتماعی و سرزندگی اقتصادی شهرها (به ویژه در نواحی درونی آنها) مطرح و برنامه های گوناگونی در این خصوص به اجرا درآمده اتد. در یک نگاه تحلیلی_تاریخی مراحل متمایزی در فرآیند تکاملی این سیاست ها قابل تشخیص هستند. طی سه دهه اخیر در کشورهای توسعه یافته متأثر از دگرگونی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین در گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد خدماتی به منظور حل معضلات و تنگناها در محدوده های شهری رو به افول، رویکردهای مختلفی در تئوری و عمل تجربه شده اند. ادبیات موجود در این عرصه تا آغاز هزاره سوم میلادی به این رویکردها و عوامل مؤثر بر آنها و همچنین تأثیرات آنها بر تحولات شهرها به شکل مشروحی پرداخته است. در سال های اخیر با اولویت یافتن پارادایم(الگو) پایداری، توسعه پایدار و رویکرد بازآفرینی شهری پایدار، عرصه موضوعی جدیدی در ادبیات جهانی مطرح شده است. پرسش این پژوهش و هدف اصلی مطالعه نیز در راستای تبیین این رویکرد نوین و ابعاد و مؤلفه های آن شکل گرفته است، مبنی بر اینکه ابعاد و مؤلفه های "بازآفرینی شهری پایدار" چیستند و چگونه متأثر از "پایداری اجتماعی" به عنوان رویکرد متأخر تبیین می گردند. روش تحقیق پژوهش حاضر متأثر از ماهیت پرسش پژوهش بر مبنای مطالعه اسنادی ، کتابخانه ای و همچنین روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی تهیه و تنظیم شده است. در مقاله حاضر دیدگاه های اندیشمندان و عوامل مؤثر بر دگرگونی ها از حدود نیمه دوم قرن بیستم میلادی تاکنون استخراج، طبقه بندی و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن هستند که رویکرد یکپارچه، کاربرد مفهوم مشارکت در همکاری بخش های خصوصی و دولتی، تأکید بر هویت محلی و حس مکان، شهرها به عنوان مکان های رقابتی ، محیط هایی به لحاظ اجتماعی همه شمول و به لحاظ اقتصادی شکوفاو عرصه های عمومی سرزنده از اهمّ مؤلفه ها و معیارهای بازآفرینی شهری پایدار با اولویت پایداری اجتماعی می باشند.
بررسی تطبیقی رابطه ی انسان-محیط در دو بافت متفاوت با عملکردهای مشابه
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است درراستای شناسایی مفاهیم پایه ی مرتبط با نیاز دانش طراحی شهری به بسط موضوع احتیاجات و نیازهای فرد در محیط پرداخته، از این مسیر زمینه ی شناخت بهتر و دستیابی به پاسخ های مسائل شهری را که ریشه در شناخت نیازها دارد هموار نماید. ازآنجاکه تحلیل رابطه ی افراد با فضا در فضاهای عمومی در دانش امروز بسیار پراهمیت جلوه می کند، تلاش دارد با بررسی عناصر گوناگون که شاکله اصلی این ارتباط را تشکیل می دهند تفاوت های موجود در مؤلفه های سازنده ی ارتباط انسان با محیط را در دو زمینه ی مختلف که عملکردهای مشابهی دارند را به بحث گذاشته شود. در تبیین رابطه انسان-محیط، رویکرد این نوشتار پذیرش افراد به عنوان بخشی از محیط پیرامون فرد است.
بررسی و تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر سرزندگی از دیدگاه تعاملات اجتماعی در ارزیابی عملکرد فضاهای عمومی شهری (نمونه مطالعاتی: محدوده ی پارکینگ شهرداری کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
توجه به فضای شهری به عنوان یک ضرورت در برنامه های توسعه شهری قرار داده شده است. شناسایی محیطی سرزنده ملزم به برقراری ارتباط منطقی و در مسیری هدایت شده بین افراد است. بدون لحاظ نمودن عوامل اجتماعی در هر جامعه، استراتژی های توسعه شهری پایدار نخواهد توانست در برنامه ریزی فضایی محقق شود. یکی از مؤلفه های اصلی پایداری اجتماعی، حضور شهروندان در فضاهای شهری به منظور انجام فعالیت های اجتماعی انتخابی آنان است که اساسی ترین رکن سرزندگی اجتماعی نیز محسوب می شود. ایجاد سرزندگی اجتماعی در فضاهای شهری موضوعی است که در اغلب شهرهای کشورمان نادیده گرفته می شود. فضاهای عمومی شهری بدون هیچ گونه بار معنایی و اجتماعی به حیات خود ادامه می دهند و این امر باعث تشدید بحران هویت آن ها شده است. مقاله حاضر تلاشی است در جهت بررسی و شناسایی جنبه های مختلف سرزندگی اجتماعی در فضاهای عمومی در قالب تحلیل یک بستر شهری. متد پژوهش از نوع ترکیبی است که در آن بامطالعه ی مبانی نظری پژوهش در قسمت کیفی، به چارچوب نظری تحقیق در قالب مدلی جامع رسیدیم. در ادامه در بخش کمی که برای اعتبار دهی پژوهش و نتایج حاصل از بخش کیفی مورداستفاده قرارگرفته، به مطالعه محدوده ی پارکینگ شهرداری کرمانشاه پرداخته شده است. درنهایت در قسمت گردآوری داده ها از فن پرسشنامه در باب تدقیق ارتباط بین مفهوم تعاملات اجتماعی و فراهم آوردن شرایط سرزندگی در یک بستر شهری سود جسته است. نتایج حاصل از پژوهش نشانگر این مدعاست که محیط موردبررسی، تا حدودی زنده است اما کیفیت لازمه برای سرزندگی را دارا نیست. در ادامه شاخصه های به دست آمده از پژوهش را در محدوده ی مطالعاتی مورد ارزیابی و سنجش قرار می دهیم.
سنجش وضعیت بافت مرکزی شهرهای کوچک برای ایجاد پیاده راه (نمونه مطالعاتی: شهر خوانسار)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، بسیاری از شهرها در سراسر جهان به تلاش هایی برای بهبود شرایط بافت مرکزی خود اقدام نموده اند. یکی از این اقدامات تبدیل برخی خیابان ها به پیاده راه بوده است که با حذف یا کاهش تردد اتومبیل ها در خیابان های پرترافیک، سعی در ارتقای کیفیت محیط داشته است. در پی تبدیل خیابان به پیاده راه، آسایش و آرامش برای عابران پیاده فراهم می شود و با افزایش تعاملات اجتماعی، ارتقای کیفیت محیطی و تقویت فعالیت های تجاری، درنهایت سرزندگی به بافت مرکزی شهر بازمی گردد. چنین نتایج مثبتی سبب گردید تا در این تحقیق شرایط بافت مرکزی شهرهای کوچک برای ایجاد پیاده راه موردبررسی قرار گیرد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی بوده است. معیارهای اصلی برای تبدیل خیابان به پیاده راه از طریق مرور منابع داخلی و خارجی و تجارب صورت گرفته در این حوزه گردآوری شده اند. در این تحقیق از فن سوات برای رسیدن به راهبردهای آماده سازی بافت مرکزی شهر خوانسار برای ایجاد پیاده راه استفاده شده است. بر این اساس، نخست عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر ایجاد پیاده راه در بافت مرکزی نمونه موردمطالعه در 6 بعد «اقتصادی»، «جمعیتی-اجتماعی»، «زیست محیطی»، «کالبدی» «حمل ونقل» و «مدیریت شهری» شناسایی شده اند. پس ازآن با امتیازدهی به عوامل اصلی، راهبردهای مناسب استخراج گردیده اند. در ادامه اولویت های اقدام برای فراهم شدن شرایط ایجاد پیاده راه در شهر تبیین شده اند. بر اساس نتایج این تحقیق، راهبردهای اصلی برای فراهم نمودن شرایط تبدیل خیابان به پیاده راه در بافت مرکزی شهر خوانسار، شامل تکمیل و ساماندهی خیابان های سواره بافت مرکزی شهر، تسریع در نوسازی بافت فرسوده مرکز شهر، احداث پارکینگ های عمومی، ارتقای شرایط پیاده مداری در بافت و ساماندهی کاربری ها خواهد بود. درنهایت می توان انتظار داشت با دستیابی به راهبردهای اولیه، زمینه برای انتخاب یکی از خیابان های بافت مرکزی برای تبدیل شدن به پیاده راه فراهم شود.
توسعه مدل ارزیابی اثرات اختلاط کاربری های شهری بر پایه شاخص ها و تحلیل های مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامهریزی کاربری اراضی شهری به چگونگی اختصاص نواحی به کاربریهای مختلف میپردازد. در طول چند دهه گذشته توسعه اختلاط کاربری، تبدیل به یک الگوی برنامهریزی مهم در کشورهای پیشرفته شده است و به عنوان یک جزء کلیدی در توسعه هوشمند و شهرسازی نوین مطرح گردیده است. اختلاط کاربریها، هنگامی به بهترین نحو کار میکند که تحت یک برنامه اندیشیده شده، توسعه یابد. در این زمینه سامانه اطلاعات جغرافیایی به علت دارا بودن قابلیت تجزیه و تحلیل بالا در حل مسائل مکانی میتواند به توسعه و فهم درست این مفهوم جدید کمک کند. در این تحقیق ضمن ارائه یک چارچوب مفهومی برای ارزیابی اثرات اختلاط کاربریهای شهری، یک مدل ارزیابی بر پایه شاخصها و تحلیلهای مکانی ارائه شده است. شاخصهای مورد توجه در این مدل عبارتند از: دسترسی پذیری، تراکم و سرانه کاربریهای اساسی شهری در ردههای مختلف شهر و همچنین میزان تنوع و خوشه بندی مربوط به کاربریهای مختلف؛ با توجه به مدل مفهومی ارائه شده، شاخصهای فوق برای بُعد افق در مقیاس محلات و نواحی شهری در منطقه هفت شهرداری تهران به کار گرفته شد. در نهایت با توجه به خروجی مدل حاصل از تلفیق معیارهای مختلفِ بررسی شده، به ارزیابی اثرات اختلاط کاربریهای منطقه مورد تحلیل پرداخته شد. نتایج حاکی از توانایی مدل فوق در شناسایی اثرات اختلاط کاربریها و همچنین تعیین میزان محدودیتها و تواناییهای هر محله و ناحیه در رابطه با هر کدام از شاخصهای ارائه شده، میباشد. با توجه به شاخصهای در نظر گرفته شده، در مقیاس محله، چهار محله شهید دکتر قندی، اندیشه، کاج و نیلوفر و در مقیاس ناحیه، نواحی چهار و سه از لحاظ اختلاط کاربریهای شهری در وضعیت مطلوبتری قرار دارند.
اولویت سنجی تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی، نقش محوری در برنامه ریزی و توسعه شهرها دارند و از اجزای اصلی یک محیط شهری سالم و با نشاط به حساب می آیند. توسعه کیفی و کمی فضاهای عمومی شهرها، هنگامی روند مطلوب اجرایی و قابل تحققی پیدا خواهد نمود، که اولویت سنجی مسائل موجود در شهرها، مبتنی بر نظریات نوین مشارکت مردمی (دیدگاه استفاده کنندگان) و استفاده از روش های علمی مناسب و کارآمد باشد. از آنجا که نظرات و آراء مختلفی در سطح شهر پیرامون مسائل و اولویت های شهری وجود دارد و اتخاذ تصمیمات می بایست همگرا و در راستای پوشش همه جانبه اولویت ها باشد، بنابراین هدف مقاله حاضر، اولویت سنجی و تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه با استفاده از مدل «فرآیند تحلیل شبکه» (ANP) می باشد. در این پژوهش روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی- کتابخانه ای، بررسی های میدانی، مراجعه مستقیم به سازمان های مربوطه و استفاده از ابزار پرسش نامه بوده که محدوده مورد مطالعه شامل فضای عمومی؛ پارک، خیابان و بازار و هفت فضای شهری مورد بررسی است. ابتداء مهمترین مسائل مرتبط با فضاهای عمومی شهر با استفاده از منابع، مصاحبه و پرسشنامه استخراج گردید، سپس با توجه به ویژگی های ANP و ویژگی مسائل شهر عسلویه، داده ها و اطلاعات اولیه طبقه بندی و به تبع آن مدل مفهومی ANP تهیه گردید. مدل ANP مبتنی بر فضاهای عمومی شهر عسلویه شامل 4 خوشه (معیار/گروه) و 14 گزینه (نود/زیر گروه) با استفاده از نرم افزار Super Decisions تولید شد و نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. خروجی های مدل به شیوه های مختلف متنی و نمودارهای متنوع و قابل تأمل برای تمام معیارها و گزینه ها قابل ارائه است، از این رو، به سبب حجم گسترده عملیات، تنها برخی از خروجی ها برای نمونه در مقاله آورده شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد، بیشترین و بالاترین اولویت ها مربوط به تعاملات اجتماعی (0.644 نرمال شده خوشه فضای مطلوب شهری)، دسترسی اجتماعی (0.625 نرمال شده خوشه قابلیت دسترسی به فضاهای عمومی) و سازگاری (0.415 نرمال شده خوشه کاربرد بهینه فضاهای عمومی)، با تأکید بر توسعه فضای عمومی بازار شهر (بخش مرکزی) و بخش ساحلی شهر- پارک نگین جهت تعیین راهبردهای توسعه فضاهای عمومی شهر عسلویه تعیین گردید.
سطح بندی و میزان توسعه یافتگی خدمات بهداشتی و درمانی شهرستانهای استان کرمان با استفاده از شاخص های تمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی حقی همگانی است که مجامع بین المللی و دولت ها بر آن تأکید دارند. بهره مندی افراد جامعه از امکانات بهداشتی و برخورداری از سلامت جسمی، روانی و اجتماعی حقی همگانی است که مجامع بین المللی و دولت ها بر آن تأکید دارند. بهره مندی افراد جامعه از امکانات بهداشتی و درمانی در اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن تأکید شده است. اگر چه سطوح متفاوت خدمات بهداشتی و درمانی به دلیل سطوح متفاوت جمعیتی شهرها پذیرفته شده است اما در بسیاری موارد این نسبت بر قرار نیست زیرا شهرها و مناطقی وجود دارند که با داشتن جمعیت زیادتر، از سطح پایین تری از خدمات بهداشتی و درمانی بهره می برند در این صورت است که بحث محرومیت بهداشتی و درمانی مطرح می شود. در این مقاله چگونگی توزیع و سطوح متفاوت برخورداری از خدمات بهداشتی و درمانی در شهرستان های استان کرمان مورد بررسی قرار می گیرد. هدف پژوهش بررسی امکانات بهداشتی درمانی هر یک از شهرستانهای استان، تحلیل امکانات هر یک، مقایسه آنها با یکدیگر و پی بردن به میزان نابرابری ها، اختلافات و امکانات بهداشتی و درمانی درگستره وسیع استان کرمان است. روش پژوهش از نوع کمی- تحلیلی بوده است و قلمرو پژوهش را شهرستان های استان کرمان در سال 1390 تشکیل می دهند. یافته های پژوهش با بهره گیری از شاخص تمرکز وگستاف، پاسی و دورسلر نشان می دهد که بیشترین بهره مندی از خدمات بهداشتی و درمانی متعلق به در شهرستان کرمان است این شهرستان با شاخص ترکیبی 10.5 در رتبه نخست استان قرار گرفته است. نتایج این مدل نشان می دهد که در سطح ورا تمرکز، شهرستان کرمان؛ در سطح فرا تمرکز شهرستان رفسنجان؛ در سطح میان تمرکز شهرستان های بم، جیرفت و سیرجان و در سطح فرو تمرکز شهرستان-های بافت، زرند، کهنوج، شهر بابک، بردسیر، عنبرآباد، راور، رودبار جنوب، فهرج، انار، رابر، ریگان، منوجان، قلعه گنج و کوهبنان قرار دارند. شاخص تمرکز وگستاف نشان می دهد که بیشترین تمرکز خدمات بهداشت و درمان به شهرستان کرمان تعلق داشته است و این شهرستان با شاخص ترکیبی 147.25 در رتبه نخست استان کرمان قرار گرفته است. شاخص ترکیبی مدل تمرکز وگستاف نشان می دهد که در سطح ورا تمرکز شهرستان کرمان؛ در سطح میان تمرکز شهرستان های رفسنجان، بم، جیرفت، سیرجان و بافت؛ در سطح فرو تمرکز شهرستان های زرند، کهنوج، شهر بابک، عنبرآباد، بردسیر، انار، رابر، ریگان، فهرج، منوجان، رودبار جنوب، قلعه گنج، راور و کوهبنان قرار دارند. یافته های پژوهش با بهره گیری از این دو مدل نشان می دهد که شهرستان کرمان در رتبه نخست و شهرستان کوهبنان در رتبه بیستم استان قرار گرفته است.
ارزیابی وضعیت ایمنی در پارک های شهری نمونه موردی: پارک های ناحیه ای شهر یزد
حوزههای تخصصی:
پارک ها و فضاهای سبز شهری از اهمیت استراتژیک و مهمی برای کیفیت زندگی در جامعه به شدت شهرنشین شده عصر حاضر برخوردارند. به طوری که امروزه جایگاه آن ها از یک محیط تفریحی فراتر رفته و به عامل مهمی در توسعه شهری بدل شده است. از این رو شناخت مسائل و مشکلاتی که افزایش احتمال وقوع حوادث جانی و مالی را به همراه دارد و آگاهی از وضعیت پارک ها از نظر این مسائل و مشکلات، می تواند نقش مهمی در کاهش حوادث ناگوار ناشی از فقدان ایمنی در آنها، به همراه داشته باشد. این پژوهش از نوع کاربردی است که با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی، با هدف رتبه بندی متغیرها و شاخص های ایمنی در پارک های ناحیه ای شهر یزد و سنجش و رتبه بندی پارک های مزبور براساس این شاخص ها صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کل جمعیت شهر یزد بوده و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 322 نفر برآورد شد. سپس با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه که روایی آن از طریق پیش آزمون تأیید شده بود، اطلاعات مورد نیاز از بازدیدکنندگان پارک های ناحیه ای شهر یزد جمع آوری شد. و در نهایت با ورود داده ها به محیط نرم افزاری Spss و تعیین پایایی پرسشنامه با آزمون کرونباخ، با استفاده از مدل های آماری فریدمن و کروسکال والیس تحلیل نهایی بر روی داده ها صورت گرفت. نتایج مطالعات صورت گرفته نشان داد که شاخص های ایمنی بهداشتی، دسترسی فیزیکی، ایمنی فیزیکی، روشنایی، طراحی خوانا و احساس ایمنی به ترتیب با میانگین رتبه های 49/7، 40/5، 5، 99/4، 4 و 49/3 ، دارای بیشترین تا کم ترین تأثیر در ایمنی پارک های مورد مطالعه بوده و پارک های بزرگ شهر، هفت تیر، غدیر، شهدا، باغ ملی و دانشجو با میانگین رتبه های 76/156، 67/150، 225/139، 51/132، 535/107و 62/75 به ترتیب در رتبه های اول تا ششم از نظر شاخص های ایمنی مورد مطالعه قرار دارند.
تحلیل الگوهای رشد هوشمند شهری در مناطق چهارده گانه اصفهان بر اساس مدل های برنامه ریزی منطقه ای
حوزههای تخصصی:
رشد پراکنده شهری، گسترش فیزیکی سریع و بی برنامه شهرها و در پی آن استفاده بی رویه از وسایل نقلیه موتوری، این مکان ها را با چالش های زیست محیطی فراوانی مواجه کرده است که حاصل آن افزایش آلودگی های محیطی و از بین رفتن زمینهای کشاورزی و افزایش هزینه زیرساخت های شهری بوده است. بنابراین جهت سامان دهی به چنین رشدی، از الگوهای نوین برنامه ریزی همچون رشد هوشمند استفاده می شود که این الگو بر افزایش تراکم شهری، اختلاط کاربری ها و کاهش استفاده از اتومبیل تأکید دارد و هدف اصلی آن تأمین سلامتی و رفاه شهروندان است، لذا با دستیابی به رشد هوشمند می توان زمینه تحقق توسعه پایدار شهری را فراهم نمود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از 45 شاخص از جنبه های مختلف اقتصادی-اجتماعی، کالبدی، زیست محیطی و دسترسی، به تحلیل الگوهای رشد مناطق شهری اصفهان پرداخته است که در این راستا از مدل های تاپسیس و امتیاز استاندارد جهت رتبه بندی و تحلیل های تطبیقی استفاده گردید. نتایج حاصله بیانگر این است که؛ بر اساس مدل تاپسیس، مناطق 5 و4 کاملا برخوردار، مناطق 13و2 و6 برخوردار، مناطق 8 و12 نیمه برخوردار و سایر مناطق محروم می باشند و بر اساس مدل امتیاز استاندارد مناطق 13 و5 و4 کاملا برخوردار، مناطق 2 و 6 برخوردار، مناطق14و12 نیمه برخوردار و سایر مناطق محروم می باشند و نتایج کاربرد هر دو مدل تقریبا یکسان بوده است به طوری که در هر دو مدل، مناطق 5 و 4 برخوردار ترین منطقه و مناطق 9،10،11،7، 3، 1 جزء مناطق محروم بوده اند. با مد نظر قرار دادن نتایج حاصله، توجه به رشد هوشمند شهری در 14 گانه اصفهان امری اجتناب ناپذیر است.
ارائه الگویی برای برنامه ریزی و طراحی باغشهرها در نظام شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۲۸۸-۲۶۳
حوزههای تخصصی:
تهیه طرح «باغشهرها» یا «باغستان ها» با تصویب شرح خدمات آن توسط شورای عالی شهرسازی در سال 1389در دستور کار سازمان ها و مهندسین مشاور قرار گرفت و هر چند هم اکنون پیشبرد این موضوع در برخی از استان های کشور با مشکلاتی مواجه شده ولی به طور کلی تدوین سیاست های برنامه ریزی باغشهرها در ایران نیازمند مطالعه ای ویژه است . براین اساس مقاله ی پیش رو بر آن است تا با ارائه ی الگویی برای طراحی و برنامه ریزی چنین سکونتگاه هایی، گامی هرچند کوچک در راستای عملیاتی کردن مفهوم باغشهرها در ایران بردارد در راستای دست یابی بدین هدف، نگارندگان برآنند تا پس از بررسی جایگاه این بحث در ادبیات شهرسازی ایران و جهان، شاخص های مورد نیاز و متناسب با شرایط ایران را از منابع مرتبط استخراج و با بهره گیری از این شاخص ها به نظرسنجی از متخصصین، اساتید و کارشناسان مربوطه در این زمینه بپردازند. گفتنی است که نتایج حاصل از این نظرسنجی از طریق بررسی های آماری-تحلیل عاملی و تحلیل رگرسیونی- به ارائه ی الگویی بهینه منتج می گردد. این تحقیق در زمره ی پژوهش های کاربردی می باشد، رویکرد آن کمی و روش تحقیق تحلیلی است. جامعه ی آماری مورد نظر برای انجام پژوهش در حدود 100 کارشناس متخصص را در بر می گیرد.. بر مبنای الگوی بدست آمده حاصل از یافت های پژوهش در راستای طراحی و برنامه ریزی باغشهرهای ایران می بایستی، نخست، با پیش بینی شرایط سکونتی و شغلی برای تمامی گروه های اجتماعی در پهنه ی باغشهرها و پس از آن، با استقرار مراکز خدماتی، بهداشتی، آموزشی، اداری و نظامی مورد نیاز روستاییان در پهنه ی باغشهرها در راستای ایجاد جاذبه های عملکردی برای انتقال بخشی از جمعیت شهری به این سکونتگاهها و جذب جمعیت روستایی گام برداشت.
بررسی کارایی نواحی مختلف شهرداری مشهد با رویکرد تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به ارزیابیکارایی نواحی شهرداری مشهد با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها در حالت بازده ثابت نسبت به مقیاس و با رویکردی ورودی-محور و خروجی-محور پرداخته است. داده های مربوط به نهاده ها و ستاده ها بر اساس اطلاعات موجود در شهرداری از مدیران نواحی اخذ شده است. 11 عامل نهاده ای و ستاده ای (5 عامل نهاده ای و 6 عامل ستاده ای) بر اساس مطالعات پیشین، وظایف نواحی و نظرات کارشناسان خبره شهرداری مشهد احصا شده است. تعداد نواحی مناطق مختلف شهرداری مشهد 40 ناحیه است که پس از حذف 4 ناحیه به علت فقدان اطلاعات، تعداد 36 ناحیه برای ارزیابی مشخص شده است. نتایج نشان می دهد که در هر دو رویکرد ورودی محور و خروجی محور، 55 درصد نواحی صددرصد کارا است وکمترین میزان کارایی معادل20 درصد و میانگین کارایی36 ناحیه برابر 84 درصد می باشد. نتایج بیانگر آن است که 15 ناحیه از 36 ناحیه مورد بررسی دارای بازده صعودی نسبت به مقیاس و سایر نواحی دارای بازده ثابت به مقیاس هستند. بر اساس نتایج بدست آمده از رویکردهای ورودی محور و خروجی محور پیشنهادهایی مربوط به کاهش لازم در نهاده ها (بدون افزایش ستاده ها) و یا افزایش لازم در ستاده ها (بدون کاهش در نهاده ها) جهت بهبود کارایی نواحی ناکارا (16 ناحیه) ارائه شده است.
بهبود سیستم مدیریت پسماند شهر تهران با تأکید بر دفع نهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۱۶۲-۱۵۳
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش انگیز ترین بخش های سیستم مدیریت پسماند بویژه در شهرهای بزرگ، انتخاب روش دفع نهایی پسماند است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی روش بهینه دفع نهایی پسماند شهر تهران است. بدین منظور، تقدم و تأخر روش های دفع نهایی پیشنهادی پسماند شهر تهران، با ترکیب تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی تعیین گردید. قیاس روش های دفن در زمین، تولید RDF، بازیافت مواد همراه با دفن بقایا در زمین، تولید کمپوست و سوزاندن بدون استحصال انرژی بعنوان گزینه های تصمیم گیری انتخاب و با بگارگیری 4 گروه معیار اصلی شامل اثرات زیست محیطی، جنبه های اقتصادی، امور اجتماعی و ملاحظات تکنولوژیکی و 14 زیر معیار با هم مقایسه و رتبه بندی شدند. مقادیر ضریب نزدیکی حاصل از اجرای تکنیک تاپسیس فازی نشان داد که گزینه بازیافت مواد و دفن بقایا در زمین با ضریب نزدیکی 237/0 روش بهینه دفع نهایی پسماند شهر تهران است. تولید کمپوست، تولیدRDF، دفن در زمین و سوزاندن بدون استحصال انرژی بترتیب با ضرایب نزدیکی 212/0، 207/0، 195/0 و 148/0 در رتبه های بعدی جای گرفتند.
سنجش خطر پذیری سکونتگاه های شهری از پدیده فرونشست زمین مطالعه موردی:منطقه 18 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین یکی ازمخاطرات ژئومورفیک محسوب می شود، که دارای حرکتی کند و بطئی بوده و در بلند مدت آثار مخرب خود را نشان می دهد. وقوع این مخاطره می تواندعاملی درایجاد و تشدید آسیب پذیری کانون فعالیت های انسانی واقع دربستر هایی با زیرساخت مخاطره آمیزطبیعی باشد. درچنین شرایطی شناخت کافی ازدرجه ومیزان آسیب پذیری وتحلیل وتبیین ویژگی هاوشرایط گروه های انسانی،تاسیسات ومکان های درمعرض خطر می تواند مجال برنامه ریزی وآمایش محیطی فضارادرجهت تعدیل خطر پذیری وبه تبع آن دوری ازبحران رافراهم آورد. بدین منظور برای سنجش خطر پذیری سکونتگاه های شهری منطقه 18 شهر تهران ناشی از پدیده فرونشست زمین از داده های ماهواره ای راداری و به کمک تکنیک تداخل سنجی رادار دهانه ترکیبی (InSAR)میزان فرونشست زمین در طی دوره یک ساله مورد بررسی قرار گرفت. روش مورداستفاده برای انجام این تحقیق پیمایشی- توصیفی- تحلیلی است بدین منظور منابع داده ای مختلف مورد نیاز به همراه دادهای میدانی وپیمایشی تهیه وپس از رقومی سازی،پردازش اولیه،درجهت ایجادپایگاه داده های مکانی درمحیطGISبر روی آن صورت گرفت. درمرحله بعدبه کمک تکنیک تداخل سنجی راداری اقدام به استخراج نرخ ودامنه فرونشست شده است. نتایج حاصل از پردازش تصاویر راداری سنجنده PALSAR ماهواره ALOS در سال 2009-2010 نشان می دهد که پدیده نشست در منطقه 18 و مناطق اطراف آن از الگوی پهنه ای برخوردار است.نقشه الگوی توزیع فضایی نواحی مسکون نشان دهنده استقرار بخش قابل توجهی از مساکن این منطقه در عرصه درگیر با پدیده نشست است. مساحت کلی منطقه در حدود380 هکتاربرآورد شده که 150 هکتار(40%) از این مساحت واقع در سه ناحیه (1-2 و3) در حال فرونشینی به نرخ 1-25 سانتیمتر است. فروریزش ناگهانی زمین و تخریب و ریزش سازه های آسیب پذیر از سوانح محتمل ناشی از عوارض فرونشست است که در منطقه مورد مطالعه به سبب تراکم زیاد جمعیت می تواند با ایجاد تلفات انسانی زیاد، فاجعه آفرین باشد. فاجعه بارترین وضعیت محتمل برای این منطقه هم زمانی سانحه نشست با زمین لرزه است. زمین لرزه می تواند به عنوان عامل ماشه ای برای رویداد سانحه فروریزش در این اراضی به شمار آید. چنین فاجعه ای در منطقه به خاطر دارا بودن پتانسیل لرزه خیزی منطقه به دلیل همجوار بودن با گسل فعال ری دور از انتظار نیست.
تـأثیر ساختار فضایی شهر بر رفتار سفر شهروندان مطالعه موردی؛ شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه سریع شهرنشینی و به دنبال آن گسترش صنعت و عرضه اتومبیل، باعث رشد ناموزون شهری، آلودگی هوا، حجم بالای میزان ترافیک و تصادفات و افزایش زمان سفر شده و عدم بکارگیری شیوه های مناسب حمل و نقل به تشدید این عوامل منجر شده است. در این راستا مهمترین هدف برنامه ریزی حمل و نقل شهری، ترغیب شهروندان به استفاده از سایر سیستم های حمل و نقل می باشد. پرسش اصلی تحقیق این است که آیا بین ساختار فضایی نامناسب شهر رشت و افزایش سفرهای درون شهری رابطه وجود دارد. هدف مقاله نیز تعیین عوامل موثر بر رفتار سفر شهروندان در رابطه با سازمان فضایی شهر است. در این مطالعه، نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای و روش انجام آن ""پیمایشی"" است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان شهر رشت می باشد که با استفاده از جدول مورگان 382 نفر تعیین گردید، و در عین حال شیوه نمونه گیری نیز جهت شناسایی نمونه ها خوشه ای است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، برای تعیین میزان رابطه معنی داری بین متغیرها، از آزمون آماری ناپارامتریک دو متغیره ""اسپیرمن"" در قالب جداول دو بعدی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. این پژوهش پس از واکاوی شواهد اذعان دارد که بین متغیرهای موجود در ساختار فضایی نامناسب شهر رشت و نحوه سفرهای درون شهری شهروندان رابطه معنی داری وجود دارد.
مدل سازی گسترش شهر در اراضی پیرامونی با استفاده از سلول های خودکار (CA) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) (مطالعه موردی: منطقه 7 اصفهان)
حوزههای تخصصی:
گسترش بی رویه شهر در اراضی پیرامونی از مهم ترین مسائل برای مدیران و برنامه ریزان شهرها در سطوح گوناگون است. از آن جا که امروزه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی به کاربری شهری نقشی اساسی را در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های بلند مدت بازی می کند، پیش بینی روند گسترش شهر و مدل سازی آن در آینده با روش های دقیق جهت مدیریت و کنترل گسترش شهری بیش از پیش ضرورت می یابد. در این میان یکی از روش های مدل سازی گسترش و توسعه شهری مدل سلول های خودکار است. این مدل به دلیل برخورداری از ماهیت پویا، قابلیت تلفیق با سایر مدل ها، امکان اصلاح مدل و در دسترس بودن داده های مورد نیاز، به طور گسترده ای در مطالعات شهری به کار گرفته شده است. این مدل دارای محدودیت هایی نیز بوده که تلاش هایی برای رفع محدودیت های آن در تحقیقات مختلف صورت گرفته است. در این مقاله برای افزایش کارآیی مدل سلول های خودکار و رفع محدودیت های آن از تلفیق مدل سلولهای خودکار با مدل AHP استفاده شده است؛ و میزان دقت آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. مقاله حاضر از نظر هدف، کاربردی بوده که مبانی نظری آن به شیوه ی اسنادی گردآوری و جهت تحلیل موضوع از روش های کمّی و مقایسه ای استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا عوامل تاثیر گذار در گسترش شهری تدوین شده است. سپس نقشه ی احتمالی تناسب اراضی با استفاده از روش AHP در محیط GIS تولید شده و پس از تعریف اجزا مدل سلول های خودکار، گسترش شهری در سال 1390 بر مبنای داده های سال 1385 مورد پش بینی قرار گرفته است. به منظور بررسی دقت مدل، از محاسبه ی ضریب کاپا استفاده شده است. ضریب کاپای محاسبه شده برابر با 89/0 بوده که بیانگر توافق 89 درصدی پیش بینی صورت گرفته با واقعیت است. مقایسه ی ضریب کاپای به دست آمده با مقدار استاندارد آن نشانگر دقت مناسب مدل و افزایش کارآیی مدل سلول های خودکار در صورت تلفیق با مدل AHP است.
نقش شهرهای میانی درتوسعه منطقه ای، مطالعه موردی؛ شهر ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر در اغلب کشورهای در حال توسعه گرایش برنامه ریزان به تمرکز زدایی فضایی، کاهش نابرابری های منطقه ایی، دوگانگی شهری–روستایی متمرکز شده و منجر به اتخاذ راهبردهای شهرنشینی متفاوتی گردیده است؛ یکی از مهمترین این راهبردها؛ تقویت شهرهای میانی و حمایت از آنها می باشد. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، نقش شهر میانی ایرانشهر در توسعه منطقه ای با استفاده از روش ها و مدل های کمی مانند مرتبه- اندازه، آنتروپی، کشش پذیری، جاذبه، ضریب مکانی مورد ارزشیابی و تحلیل قرار گرفته است . در بررسی صورت گرفته نتایج نشان می دهد که تمرکز جمعیت ، امکانات و خدمات اقتصادی – اجتماعی در ایرانشهر بیشتر از بقیه ی شهرها به خصوص شهرهای کوچکتردر سطح شهرستان است؛ در این صورت راه حل توسعه متوازن منطقه ایی ، علاوه توسعه و تقویت شهرهای میانی، استقرار خدمات و امکانات در سایر شهرها و نقاط روستایی پیرامون در سطح شهرستان نیز می باشد. بنابراین با توجه به نتایج تحقیق توسعه و تقویت شهرهای میانی مانند ایرانشهر می تواند علاوه بر ایجاد تعادل در نظام سلسله مراتبی استان، نقش زیادی در توسعه مناطق پیرامونی این شهر به خصصوص شهرهای کوچک و نقاط روستایی داشته باشد.
بررسی تاثیر هویت کالبدی بر انسجام اجتماعی مطالعه موردی؛ محله اوین شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت کالبدی از نظر مفهومی با اصطلاحات"" شخصیت"" و ""حس مکان"" مترادف بوده و درارتباط با محله، با موضوعات بسیاری از جمله ساکنین محله، باورها، شیوه زیست، آرمانها، فرهنگ، جهان بینی و... مرتبط و غیر قابل تفکیک است. هدف اصلی این پژوهش سنجش وابستگی هویت کالبدی محله اوین شهر تهران با میزان انسجام اجتماعی موجود در محله است. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد که به صورت پیمایشی در جامعه نمونهای به حجم 95 نفر انجام شده است.محله اوین با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، تحت تاثیر شرایطی، هویت کالبدی و میزان تعلقات مکانی ساکنین آن دچار تحول گردیده است. در این پژوهش جهت سنجش میزان وابستگی هویت کالبدی و انسجام اجتماعی از روشهای تی- تست و آزمون اسپیرمن استفاده شده که نتیجه تحقیق، کاهش هویت کالبدی در محله اوین و متعاقبا گسستگی و سردی روابط اجتماعی و انسجام محله ای، در محیط محله را نشان می دهد. بنابراین رابطه تنگاتنگی بین دو متغیر هویت کالبدی و انسجام اجتماعی وجود دارد.
بررسی جغرافیایی جرایم در بخش مرکزی شهرها مورد مطالعه: بزه قاچاق و سوء مصرف مواد مخدر در بخش مرکزی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهران به عنوان بزرگترین کلانشهر کشور به سبب شرایط خاص کالبدی، جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از بالاترین نرخ بزهکاری در بین شهرهای کشور برخوردار است. در بخش مرکزی این شهر که به طور تقریبی بر منطقه 12 و بخشی از منطقه 11 شهرداری تهران منطبق است، نسبت وقوع جرایم بسیار بیشتر از سایر مناطق است. هدف مقاله حاضر شناسایی نحوه توزیع فضایی نوع و میزان جرایم مرتبط با مواد مخدر در محدوده بخش مرکزی تهران و بررسی عوامل مکانی و کالبدی تسهیل کننده ارتکاب جرایم در این محدوده از شهر است. روش پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی، تحلیلی است و برای شناسایی الگوهای فضایی بزهکاری از آزمون های آماری مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه-بندی، روش درون یابی و تخمین تراکم کرنل در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش به صورت تمام شماری (بدون استفاده از روش های نمونه گیری) از پرونده های کیفری نیروی انتظامی و واحدهای اجرایی مرتبط فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از تاریخ 1/1/87 لغایت 30/11/87 استخراج گردیده است. بدین ترتیب جامعه آماری مطالعه حاضر مجموعه جرایم ارتکابی قاچاق و سوءمصرف مواد مخدر است که در دوره زمانی پژوهش (فروردین تا اسفند 87) در محدوده بخش مرکزی شهر تهران به وقوع پیوسته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد پراکندگی جرایم مورد بررسی در بخش مرکزی تهران از الگوی فضایی خوشه ای پیروی می کند، به این معنی که محل های خرید و فروش و سوءمصرف مواد مخدر تحت تأثیر ویژگیهای ساختاری و کالبدی این بخش و قرار گیری ایستگاههای مترو و راه آهن در این بخش تأثیر پذیرفته است. همچنین تفاوت در ساختار اجتماعی و اقتصادی ساکنین این محدوده، الگوی مصرف انواع مواد مخدر را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین ساماندهی و توانمند سازی کالبدی این بخش از شهر تهران جهت مقابله با ناهنجاری های اجتماعی مورد بررسی در کنار اتخاذ سیاست های پیشگیرانه اجتماعی و فرهنگی یک ضرورت محسوب می شود.
شرکت های مردم نهاد شهری؛ راهکاری برای مشارکت شهروندان در مدیریت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش ناهمگونی ساختار شهری با نیازهای جمعیت، به بستری برای بروز معضلات فرهنگی و اجتماعی وگاه لاینحل تبدیل گردیده؛ به گونه ای که دامنه تغییرات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... به حوزه های سیاسی نیز کشیده شده است. در فقدان نظام مدیریت، برنامه ریزی و نظارت مردم محور، در یک رویکرد متمرکز و یک طرفه، طبعاً نظام برنامه ریزی و نظارت نیز تحت تأثیر قرار گرفته، مدیریت شهری را نیز با مشکلاتی مواجه می نماید و امکان اجرای مدیریت واحد محلی، منطقه ای و مشارکتی را نیز ناممکن می سازد؛ در نتیجه، برنامه ها و توسعه شهری دارای هویت و متکی به مردم، محقق نشده و برخوردار از مشروعیت و قدرت عملی نخواهد بود. به عبارت دیگر، ساختار مدیریت شهر در امتداد ساختار مدیریت کشور است و تناسب ماهیتی بین این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند.
شهر به عنوان بخشی از حاکمیت ملی، ماهیتی کلی دارد که دارای اجزای متنوعی می باشد. به اقتضای این خصوصیات، شهر نیازمند مدیریت کلان در سطوح محلی و ملی نیز خواهد بود، تا توازن توسعه شهر و تناسب آن با ساختار کلی کشور حفظ گردد. از این منظر، دولت از طریق مقررات، هدایت گر سیاست های کلان و شهرداری به عنوان مسئول برنامه ریزی همه جانبه برای کل سیستم شهر و ناظر اجرای برنامه های محلات و مناطق، حافظ ساختار و قواعد شهری می باشند. ساختار مدیریتی فعلی شهرها در ایران، متناسب با سازماندهی و مشارکت مردم در اداره شهرها نمی باشد.
هدف از تنظیم این مقاله ارائه راهکار مناسب جهت بالا بردن مشارکت مردم در ساختار مدیریت شهری است. در این راستا، استفاده از روش تحقیق توصیفی - تطبیقی به منظور تحقق عینی و ساختاری مشارکت مردمی با ویژگی های فرهنگی ایرانیان و سابقه ساختار موفق محلات و شهرهای گذشته و به منظور ایجاد منافع حاصل از مشارکت شرکت های مردم نهاد به عنوان راهکاری برای مشارکت شهروندان در مدیریت شهر پیشنهاد شده است. به طور طبیعی ساختار جدید با موانع قانونی، مقررات و استانداردهای فنی، روش های برنامه ریزی و مدیریت، سازمان های موجود شهرداری ها و بعضاً نهادهای دولتی و نبود الگوهای کاری و ... مواجه خواهد شد. با اصلاح قوانین موضوعی موجود و اصلاح ساختار شهرداری ها به نفع ساختار جدید، انتظار می رود ساختار جدید در چارچوب استراتژی های شهرمحور، محله محور، تخصص محور و فرایندمحور، ساختار شهرها را در قالب محلات، مناطق و شهرهای هویت یافته، بازآفرینی کرده و برای شهروندان امروزی سکونتگاهی شایسته فراهم شود