مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
شاخص مرکزیت
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلاتی که برنامه ریزان شهری و منطقه ای با آن مواجه هستند، رشد نابرابر شهرها و مناطق است، به طوری که با نگاه به توزیع فضایی خدمات در شهرها و مناطق مشخص می شود که این خدمات به شکل متعادلی توزیع نشده اند. در پژوهش حاضر سعی شده که به تحلیل فضایی شاخص های توسعه شهری در مادرشهرهای منطقه ای ایران پرداخته شود. برای نیل به این مهم با استفاده از تکنیک های شاخص مرکزیت، پرستون و مک گراناهان و بهره-گیری از 20 متغیر توسعه شهری و 5 متغیر جمعیتی که از متروپل های منطقه ای ایران جمع آوری شده، سعی دارد تا وضعیت خدمات شهری را در این شهرها تحلیل و ارزیابی نماید. یافته های پژوهش با استفاده از شاخص مرکزیت نشان می دهد که مادرشهرهای تهران، مشهد و اصفهان در رتبه اول تا سوم و سمنان و یاسوج در رتبه های 29 و 30 قرار دارند. تکنیک مک گراناهان نیز نشان می دهدکه مادرشهرهای تهران، مشهد و اصفهان در رتبه اول تا سوم و شهرهای یاسوج و سمنان در رتبه های 29 و 30 قرار دارند. یافته های پژوهش با بهره گیری از تکنیک پرستون نیز نشان می دهد که شاخص های توسعه در مادرشهرهای منطقه ای ایران دارای روند متعادلی نیست و جایی که شکستگی در شیب نمودارها نمایان می شود، تغییر در سطح مرکزیت مادرشهرها اتفاق افتاده است.
ضرورت ها و دلایل تقسیمات استانی در ایران با رویکرد منطقه ای (مطالعه موردی: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت ها برای اداره قلمرو سرزمین خود ناگزیرند که کشور را به واحدهای اداری کوچک تر تقسیم کنند، تا بتوانند در زمینه اعمال حاکمیت، ارائه خدمات و ایجاد سرمایه اجتماعی مؤثر، به ایفای نقش بپردازند. هرچند تقسیمات کشوری به منظور تمرکززدایی، ضرورتی انکارناپذیر برای بیشتر کشورها است، اما هدف گذاری منطقی برای تقسیمات کشوری مهم تر از هر مسئله ی دیگر است؛ زیرا هر نوع تقسیم سیاسی سرزمین باید با هدف پایدار، غیرقابل دگرگون و دائمی دولت- کشور که بقای ملی است، سازگاری داشته باشد. بقای ملی خود در گرو امنیت ملی است که به واسطه دسترسی مناسب ساکنان به خدمات و امکانات امکان پذیر می شود. از این رو نظام تقسیمات کشوری باید به گونه ای کارآمد عمل نماید که کمترین تنش و بیشترین هماهنگی و همکاری متقابل را در درون مناطق و بین مناطق همجوار به وجود آورد. هدف از این مقاله بررسی و تحلیل دلایل و ضرورت های تقسیم استان فارس می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی با رویکردی توسعه ای می باشد. اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی گردآوری شده است. در این مقاله ابتدا ضمن معرفی وضعیت موجود تقسیمات سیاسی در استان فارس، به ذکر مشکلاتی که امروزه استان فارس در بخش های مختلف با آن روبرو می باشند، پرداخته خواهد شد و سپس به معرفی مدل تقسیم استان فارس و مراحل اجرای آن اشاره خواهد شد. از نتایج این تحقیق می توان به مسائل و مشکلاتی مانند وسعت زیاد استان فارس، گسترش افقی استان فارس، نامناسب بودن شاخص های توسعه در سطح شهرستان های استان فارس، تعداد زیاد شهرستان، نامناسب بودن وضعیت راه های ارتباطی و ... اشاره نمود که این مسائل زمینه تقسیم استان فارس را ضروری نموده است. لذا با انتخاب شهر جهرم به دلیل دارا بودن شرایط مناسب به عنوان مرکزیت سیاسی- اداری دوم در این استان، زمینه انجام تقسیم استان فارس هموارتر خواهد شد.
اولویت بندی استقرار صنایع روستایی در شهرستان مرودشت با استفاده از شاخص مرکزیت و مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مناطق روستایی درکشورهای درحال توسعه با چالش ها و مشکلات متعددی مانند گسترش فقر و تخریب فزآینده منابع طبیعی روبرو می باشند. از این رو بسیاری صاحب نظران توسعه روستایی معتقدند که یکی از مهم ترین راهکارهای مبارزه با فقرو جلوگیری از تخریب منابع طبیعی، استراتژی صنعتی شدن روستاها می باشد. در واقع صنعتی شدن روستاها می تواند سنگ بنای توسعه در مناطق روستایی کشورهای درحال توسعه باشد. شهرستان مرودشت امروزه به عنوان یکی از مهم ترین قطب های جمعیت روستایی در سطح استان فارس می باشد. عدم وجود برنامه های مناسب درحوزه توسعه روستایی باعث شده این شهرستان با مسائل و مشکلات روبرو باشد و همین مشکلات زمینه را برای مهاجرت های روستایی فراهم نموده است. در این مقاله کوشش است که با استفاده از مدل های شاخص مرکزیت و AHP نسبت به مکان یابی و اولویت بندی استقرار صنایع در سطح مناطق روستایی این شهرستان اقدام شود. تحقیق حاضر بر مبنای هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش توصیفی– تحلیلی می باشد. بر اساس نتایج، سیزده روستای محمدآباد، سیوند، بیدگل، فتح آباد سفلی، زنگی آباد، کوشک، کوه سبز، احمدآباد کته، حصار دشتک، خانمین، مهجن آباد، شول بزی و مجدآباد به عنوان سایت های مورد نظر انتخاب شدندکه از بین روستاهای مذکور، روستای فتح آباد سفلی با امتیاز نهایی 2402/0 به عنوان مساعدترین سایت برای استقرار صنایع روستایی در شهرستان انتخاب شد.
تبیین سازمان فضایی شهرستان بابل با استفاده از شاخص های کمی و کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار فضایی یک ناحیه نیز همچون یک سیستم، محصول یک فرایند دائمی سازمان یابی فضاست. ساختار فضایی شهرستان بابل نیز همچون یک سیستم، محصول فرایند دائمی سازمان یابی فضاست. در این خصوص برای بررسی علمی سازمان فضایی شهرستان بابل نقش نیروهای درونی ( اقلیم، توپوگرافی، حاصلخیزی زمین و. .. ) و بیرونی (عوامل اداری و سیاسی، دسترسی و .. ) در شکل گیری و تکوین سازمان یابی فضایی شهرستان بابل تحلیل و ارزیابی شد. این تحقیق در دو قالب شکلی و محتوایی صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق سکونتگاه های روستایی و مراکز شهری شهرستان بابل طی دوره 1365 تا 1390 می باشند. شاخص های های تحقیق نخست شهر (تمرکز هرفیندال، دو شهر، چهارشهر، شهر مهتا، مومار و الوصایی و شاخص مرکزیت پرستون می باشد. نتایج نشان می دهند طی چهار دهه گذشته شهرستان بابل از شکل مرکز پیرامون به صورت شبکه شهری منطقه ای (11 شهر ) تغییر ساختار داده است، اما از بعد محتوایی هنوز بخش اعظم فعالیت و خدمات و جمعیت در شهر بابل (بیش از 80 درصد جمعیت شهری) واقع شده اند. همچنین مشخص شد شهرهای نوپا برای توزیع بهتر خدمات و امکانات، کاهش تمرکزگرایی و ایجاد نظام توزیع فضایی جمعیت و خدمات همگن، بنا به صلاحدید نهادهای ذیربط شکل گرفته اند و با توجه به اختلاف زیاد مراکز شهری این ناحیه فاقد نظام سلسله مراتبی است.
ساختار مطالعات سازماندهی دانش بر اساس تحلیل شبکه هم نویسندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تحلیل ساختار مطالعات سازماندهی دانش بر اساس تحلیل شبکه هم نویسندگی مقاله های در وبگاه علم است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی است که با رویکرد علم سنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام گرفته است. رکوردهای پژوهش بر مبنای کلیه مقاله های دو مجله Knowledge Organization و Cataloging Classification Quarterly و کلیدواژه های مرتبط با حوزه سازماندهی دانش نمایه شده در وبگاه علم در سال های 1900 تا 2019 گردآوری شده است.سپس از بین 23525 نویسنده که در چاپ 17950 مقاله نقش داشتند، تعداد 311 نفر که دست کم 8 مقاله داشتند با استفاده از نرم افزار یوسی آی نت مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از آن ماتریس مربعی در ابعاد 311 در 311 تشکیل شد و در نهایت شبکه هم نویسندگی بر اساس شاخص های مرکزیت ترسیم شد. یافته ها: در پژوهش حاضر، متوسط تعداد نویسنده برای هر مقاله 31/1 است. پروفسور یورلند (43 مقاله)، پروفسور ولفانگ جی استوک (36 مقاله) و پروفسور بورگمن (31 مقاله) به ترتیب دارای بیشترین تعداد مقاله های در سازماندهی دانش می باشند. الگوی تک نویسندگی (93/49 درصد) و دو نویسندگی (68/24 درصد)، رایج ترین رویکردها در مطالعات سازماندهی دانش به شمار می روند. در بررسی شاخص های مرکزیت، ژنگ، فرو، گیلز و گوه به ترتیب نفرات برتر در شاخص های مرکزیت درجه، مرکزیت نزدیکی، مرکزیت بینابینی، مرکزیت بردار ویژه هستند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد پژوهشگران مطرح حوزه سازماندهی دانش، با وجود پرتولید بودن نتوانسته اند نقش برجسته ای در شکل گیری شبکه هم نویسندگی این حوزه ایفا نمایند.
تحلیل تناسب توزیع فضایی و مکانیابی مراکز آتش نشانی با استفاده از تلفیق مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیاییGIS)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۹
77 - 90
حوزه های تخصصی:
ارائه خدمات مورد نیاز جمعیت شهرها، یکی از اساسی ترین وظایف متولیان امور شهر به حساب آمده و این امر می تواند میزان کارآیی و امنیت مردم را ارتقا بخشد. این در حالی است که با افزایش جمعیت و قیمت اراضی شهری، دستیابی به این هدف هر روز با تنگناهای بیشتری روبرو می شود. شهر اهواز با جمعیتی در حدود 1133003 نفر(1390)، از نظر تعداد و پراکندگی واحدهای خدماتی از جمله ایستگاه های آتش نشانی با مشکلاتی روبرو شده و نگرانی های مردم در این ارتباط رو به افزایش نهاده است. هدف اصلی نوشتار حاضر، تحلیل تناسب فضایی جهت مکان یابی مراکز آتش نشانی در سطح شهر اهواز است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز تحقیق از طریق منابع اسنادی و میدانی بدست آمده است. در پژوهش حاضر با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، مبادرت به تعیین وضعیت مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی در سطح شهر اهواز شده و در نهایت مکان های مناست برای جایگذاری ایستگاه های جهت معرفی شده است. به این منظور با استفاده از اطلاعات میدانی و نقشه های موجود(نقشه طرح تفضیلی)، اطلاعات رقومی شده و به صورت Shape file درآمده است. سپس با وزن دهی اطلاعات با استفاده از AHP نقشه تناسب فضایی جهت مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی شهر اهواز ارائه گردید. نتایج حاصل از تلفیق لایه ها، گزینه های مورد نظر در پنج دامنه ی بسیار مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب، و خیلی نامناسب قرار گرفته اند.
نقش شاخص های مرکزیت شبکه های اجتماعی در سازمان دهی فضایی مبتنی بر سوابق طراحی (مطالعه موردی: بخش اورژانس بیمارستان ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
43 - 54
حوزه های تخصصی:
سازمان دهی فضایی، مرحله ای بسیار حائز اهمیت به خصوص در طراحی پلان های کارکردی است. جهت سازمان دهی کارکردی نیاز است فضاها به درستی جانمایی شوند. معماران در مراحل مختلف طراحی از سوابق طراحی بهره می برند. فرض اصلی این پژوهش مبتنی بر این موضوع است که می توان از سوابق طراحی، شاخص های لازم برای ارزیابی روابط فضایی پلان را در مرحله برنامه ریزی معماری استخراج نمود. هدف اصلی پژوهش به کارگیری دانش موجود در سوابق طراحی جهت ارزیابی سازمان دهی فضایی پیش از اجرا و پس از بهره برداری است. جهت انجام پژوهش 60 پلان اورژانس بیمارستان به عنوان جامعه آماری (سوابق طراحی) انتخاب شدند. شاخص های مرکزیت بینیت و نزدیکی برای تمامی حوزه های موجود در سوابق طراحی توسط نرم افزار سایتواسکیپ محاسبه شدند. تمرکز اصلی پژوهش بر سازمان دهی عملکردی اصلی ترین حوزه درمانی اورژانس (حوزه فوریت) قرارگرفته است. با محاسبه این شاخص ها مشخص شد که حوزه فوریت باید به نحوی سازمان دهی شود که بالاترین مرکزیت بینیت و نزدیکی را داشته باشد.
تحلیلی بر درجه بندی شاخص های توسعه یافتگی در نواحی روستایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال یازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
37 - 50
حوزه های تخصصی:
سکونتگاه های روستایی در قامت اولین زیست بوم های انسانی به ویژه در جوامع درحال توسعه با توجه به روندهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی حاکم بر این کشورها با فقر مضاعف، نابرابری و عدم توسعه یافتگی روبه رو شده اند. در این زمینه تلاش در جهت رفع نابرابری های روستایی و کم برخورداری حاصل از آن در روستاها نیازمند شناخت همه جانبه از وضعیت توسعه یافتگی اینگونه مراکز جمعیتی می باشد. در تحقیق پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استناد به داده های کتابخانه ای– میدانی ضمن شناخت؛ به ارزیابی درجه توسعه یافتگی نواحی روستایی شهرستان رستم با موردشناسی دهستان رستم دو اقدام شده است. سنجش داده ها با استفاده از شاخص های توسعه انسانی و شاخص مرکزیت انجام گرفته است. در این پژوهش با 17 شاخص و متغیر اقتصادی، زیرساختی، آموزشی و بهداشتی سطوح توسعه یافتگی روستاها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. نتایج تحقیق نشان می دهد که: روستاهای مورد مطالعه به لحاظ درجه برخورداری و توسعه یافتگی از سطح بسیار پایینی برخوردارند که این امر سبب مهاجرت روستائیان به شهرهای پیرامون شده است. فقط شهرک دهنو به عنوان مرکز دهستان دارای ضریب برخورداری بالایی بوده و دیگر روستاها از رتبه بسیار پایینی برخوردارند. همچنین به لحاظ شاخص های آموزش و بهداشتی روستاهای دهستان در شرایط مطلوب تری قرار گرفته اند. از نظر اشتغال و شاخص های اقتصادی نیز تمام روستاها توسعه نیافته و کم برخوردار هستند. در نهایت بررسی شاخص ها بیانگر غیربرخورداری و نیمه توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه است، که این موضوع نیازمند برنامه ریزی یکپارچه در جهت ایجاد تعادل و زمینه سازی به منظور توسعه یافتگی در اینگونه مراکز سکونتگاهی می باشد.
تحلیل و سنجش سطح برخورداری مناطق روستایی از خدمات کشاورزی و تعیین دهستان مرکزی برای خدمات رسانی کشاورزی در شهرستان ایذه
بخش کشاورزی به دلیل توانمندی در ایجاد ارزش افزوده و اشتغال زایی از یک سو و تأمین امنیت غذایی و حیات اقتصادی اجتماعی کشور از سوی دیگر، از اهمیت بسیار بالایی در رشد و شکوفایی اقتصاد ملی برخوردار است. از این روتأسیس نظام خدماتی مؤثر برای کشاورزان در توسعه یافتگی جوامع روستایی نقشی بسزای خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر سنجش سطح برخورداری دهستان های شهرستان ایذه از خدمات کشاورزی بر اساس 25 شاخص کشاورزی و تعیین دهستان مرکزی بر اساس تعداد خدمات کشاورزی موجود در آن ها می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و آمار و اطلاعات از نتایج سرشماری نفوس و مسکن 1385 و همچنین از گزارشات مراکز ترویج خدمات کشاورزی دهستان هاگردآوری و تنظیم گردید. تحلیل دادها و ترسیم نقشه ها با استفاده از نرم افزارهایSPSS وArc GIS انجام گرفت و در همین راستا از فنون برنامه ریزی شاخص مرکزیت و شاخص ناموزون موریس استفاده شد. نتایج پژوهش با استفاده از هر دو روش نشان می دهد که در بین دهستان های مختلف شهرستان به لحاظ برخورداری از شاخص های کشاورزی، اختلاف بسیار بالایی وجود دارد به گونه ای که اختلاف بین برخوردارترین دهستان (دهستان حومه شرقی) نسبت به محروم ترین دهستان (دهستان سوسن شرقی)تقریباً پنج برابر بوده است. در پایان نیز با مشخص شدن تفاوت و اختلاف در سطوح برخورداری این دهستان ها، پیشنهاداتی برای برنامه ریزان و متولیان توسعه روستایی برای از بین بردن این نوع نابرابری ها توصیه شده است.