فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۶۱ تا ۲٬۹۸۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
جایگاه اکوتوریسم بیابانی در توسعه سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: اقامتگاه گردشگری متین آباد - بادرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان ها با کیفیت قابل ملاحظه ای در سطح مهمی از طبیعت گردی با پیشرفت فراوان قرار دارند و می توانند پاسخگوی بخش زیادی از نیاز های روحی و تفریحی گردشگران باشند. بیابان ها و نواحی کویری به عنوان بخش وسیعی از کشور ایران دارای قابلیت مهمی در زمینه توسعه اکوتوریسم بیابانی است. در این راستا اقامتگاه گردشگری متین آباد بادرود (استان اصفهان) به عنوان نخستین کمپ طبیعی بیابانی در ایران بر اساس گردشگری پایدار و بر مبنای اصول اکوتوریسم پایدار شکل گرفته است. در این پژوهش که با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و میدانی و انجام شده است، علاوه بر شناخت و معرفی این کانون اکوتوریستی، با الگو قراردادن مدل مشارکت جوامع محلی، با پرسشگری از روستاییان ساکن در روستای متین آباد به عنوان جامعه میزبان، نگرش آنان را نسبت به توسعه گردشگری و اثرات گوناگون آن بر توسعه این روستا مورد سنجش و بررسی قرار داده است. جامعه آماری شامل 547 نفر از ساکنین روستا می باشد که در آن 50 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتایج پژوهش حاکی از این است که بیشتر ساکنان نسبت به توسعه گردشگری بیابانی نگرش مثبت داشته اند؛ همچنین، توسعه گردشگری بیابانی می تواند زمینه ساز توسعه روستایی در این ناحیه گردد.
پیامدهای بی ثباتی امنیتی بر موازنة قدرت در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات اخیر در خاورمیانه را می توان به عنوان محور اصلی تغییر در موازنة قدرت منطقه ای دانست. هرگونه جابجایی در ساختار قدرت سیاسی کشورهای منطقه ، دارای پیامدهای راهبردی برای کشورهای مختلف خواهد بود. به عبارتی دیگر، جابجایی قدرت و رهبران سیاسی در خاورمیانه نه تنها منجر به ایجاد خلاء قدرت در محیط منطقه ای می شود بلکه می توان آن را زمینه ساز دگرگونی های بنیادی تری در حوزة امنیت منطقه ای دانست. بنابراین تحولات مربوط به بهار خاورمیانه بر معادلة قدرت و موازنة منطقه ای خاورمیانه و خلیج فارس تأثیرگذار خواهد بود. در این فرایند کشورهایی همانند عربستان و ترکیه در صدد برآمدند تا بر موازنة منطقه ای تأثیر به جا گذارند. آنان تلاش دارند تا نقش ایران در برقراری امنیت منطقه ای در خاورمیانه را کاهش دهند. به طور کلی کشورهای عربستان، ترکیه و اسرائیل را می توان به عنوان اصلی ترین رقبای ژئوپلیتیکی ایران در خاورمیانه دانست. به همین دلیل است که آنان از یک سو در صدد تغییر در موازنة قدرت منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران هستند، از سوی دیگر، تلاش می کنند تا موج های جدید نوگرایی را در حوزة شکل بندی های قدرت منطقه ای تحت تأثیر قرار دهند. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه و منابع الکترونیکی در پی تبیین پیامدهای بی ثباتی امنیتی بر موازنة قدرت درخاورمیانه بر اساس تغییر در مدل موازنة قدرت منطقه ای و بین المللی میباشد. یافته های مقاله حکایت از این دارد، اگرچه جلوه های هستی شناسانة تحولات خاورمیانه براساس بیداری اسلامی مورد توجه قرار می گیرد، اما کشورهایی که نقش رقیب منطقه ای ایران را ایفا می نمایند، درصدد تغییر در موازنة قدرت منطقه ای هستند. این امر در میان مدت ژئوپلیتیک خلیج فارس و خاورمیانه را تحت تأثیر قرار می دهد. این تحولات توانسته است فرصت های نوین و همچنین چالش های جدید برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد.
تبیین ژئوپلیتیک روابط قدرت در منطقه شبه قاره هند پس از وقایع 11 سپتامبر 2001م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقایع 11 سپتامبر 2001م. نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیک و مناسبات قدرت در منطقه شبه قاره هند به شمار می رود. مقوله ای که به شدت تحت تأثیر موقعیت جغرافیایی و نقش جدید هند به عنوان قدرت نوظهور در عرصة سیاست های جهانی از یک طرف و گزاره های امنیتی و سیاسی جدید ایالات متحده آمریکا پس از حادثه فوق، از طرف دیگر قرار گرفته است.
پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی درصدد برآمده است تا ضمن بررسی و تحلیل علل و زمینه های مناسبات و روابط قدرت در منطقه ژئوپلیتیک شبه قاره هند تحت تأثیر فضای سیاسی- امنیتی غالب بر سیاست های جهانی پس از حادثه 11 سپتامبر 2001م، الگوی روابط ژئوپلیتیک بین منطقه شبه قاره هند با بازیگران مطرح نظام جهانی را ارائه دهد. براساس دستآوردهای این پژوهش، روابط قدرت در شبه قاره هند با نظام جهانی به شدت تحت تأثیر روابط هند با ایالات متحده آمریکا و سایر بازیگران مطرح در نظام ژئوپلیتیک جهانی قرار گرفته و براساس الگوی تعاملی در جریان است.
تمایزات منطقه ای و سطوح تکنولوژی تولیدات صنعتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه تولیدات هر منطقه به تنهایی می تواند، به عنوان معیاری برای سطح رفاه آن منطقه قلمداد شود، اما در ادبیّات جدید در این زمینه، نه تنها تولید، بلکه سطح تکنولوژی به کار گرفته شده ی تولید در هر منطقه نیز، از اهمّیّتی اساسی برای رتبه بندی مناطق از دیدگاه سطح توسعه یافتگی و به ویژه توسعه ی پایدار قلمداد می شود. این در حالی است که توزیع فضایی نامتعادل منابع و عوامل تولید، پتانسیل های متفاوتی را برای مناطق مختلف به همراه داشته و از این رو، می توان سطوح تکنولوژی متفاوت در تولیدات مناطق را انتظار داشت. با این همه، اگرچه بررسی تمایزات منطقه ای بر اساس متغیّرهای گوناگون یکی از موارد با اهمّیّت در اقتصاد و به ویژه در حوزه جغرافیای اقتصادی و اقتصاد منطقه ای قلمداد می شود، اما بررسی تمایزات تولیدات مناطق برحسب سطوح تکنولوژی، موضوعی است که با همه ی اهمّیّت، کمتر مورد توجّه قرار گرفته و از این رو، این مطالعه با هدف بررسی تمایزات منطقه ای در سطوح تکنولوژی بخش صنعت استان های کشور طراحی شده است. سطح تکنولوژی با توجّه به سه معیار اساسی تولیدات صورت گرفته، ارزش افزوده ی ایجادشده و اشتغال صنعتی موجود و در بازه های زمانی سال های 1374، 1379 و 1384 (سال های نخست برنامه های دوم، سوم و چهارم توسعه) انجام گرفته است. برای تعیین سطح تکنولوژی نیز از شاخص کیفیّت نیروی انسانی، تبلوریافته در سطح مهارت کارکنان استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان دهنده ی آن است که سطح تکنولوژی در صنایع تولیدی ایران، به شدّت تحت تأثیر مکان استقرار بنگاه های صنعتی و درنتیجه تمایزات موجود استان ها قرار داشته و تغییر معیار تعیین سطح تکنولوژی نیز این نتیجه را تغییر نداده است.
عوامل مؤثر بر توزیع جغرافیایی مرگ و میر در استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از وضعیت بهداشتی و سلامت در هر جامعه ای از مهم ترین اطلاعاتی است که در برنامه های توسعه ی اجتماعی و برنامه ریزی برای تأمین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از دستاوردهای مهمّ توسعه ی اقتصادی و اجتماعی دو قرن اخیر، توسعه ی بهداشت و در نتیجه کاهش اساسی و مستمر مرگ و میر بوده است. استان خراسان شمالی یکی از مناطق محروم و کمتر توسعه یافته ی کشور است که کمتر تحقیقاتی در خصوص بررسی وضعیت مؤلفه های جمعیتی، به ویژه مرگ و میر، در آن صورت گرفته است. این مقاله به دنبال تحلیل و بررسی توزیع جغرافیایی و علل شناسی مرگ و میر در استان خراسان شمالی است، تا از این طریق رهنمودهایی جهت برنامه ریزی در حوزه ی بهداشت، سلامت و امنیت در اختیار مسؤولان قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی گذشته نگر و تحلیل وضع موجود است که به بررسی علل مرگ و میر در دوره ی 5 ساله (1383 تا 1388) در بین کلیه ی متوفیات ثبت شده در استان خراسان شمالی می پردازد. برای گروه بندی علل مرگ و میر از طبقه بندی بین المللی (ICD) سازمان بهداشت جهانی استفاده شده، که در 17 گروه طبقه بندی انجام گردید. برای تحلیل موضوع از داده ها، جداول، نمودارها و نقشه به کمک تکنیک GIS بهره برداری شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهند، که مرگ به علت بیماری های دستگاه گردش خون، سوانح و حوادث، سرطان ها و تومورها در استان در تمام سال های مورد بررسی به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار داشته است، البته شهرستان فاروج از این امر مستثنی می باشد. در این شهرستان شایع ترین علت مرگ و میر را بیماری های دستگاه تنفسی تشکیل می دهد. نتایج تحقیق حاکی از تفاوت معنیدار علل مرگ و میر برحسب سن و جنس در استان میباشد. به عبارت دیگر، علل مرگ ومیر در بین مردان و زنان از الگوهای خاصی تبعیّت میکند. بیش ترین تفاوت در الگوهای علل مرگ ومیر در بین مردان و زنان، مربوط به مرگ ومیرهای ناشی از حوادث و سوانح غیرعمدی است، که در مردان بیشتر از زنان میباشد. بررسی علل مرگ و میر در بین جمعیت جوان استان حاکی از آن است، که شایع ترین علت مرگ و میر جوانان را سوانح، مسمومیت و خودکشی (4/54 درصد) تشکیل می دهد.
عوامل مؤثر بر میزان رضایت مندی روستاییان نسبت به عملکرد دهیاران: مطالعة موردی بخش کونانی شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به روش پیمایش میدانی و در بازه زمانی تابستان 1390 انجام شده و در پی پاسخ بدین پرسش است که «روستاییان بخش کونانی به چه میزان از عملکرد دهیاران رضایت دارند؟». جامعة آماری شامل یازده روستای دارای دهیاری فعال در این بخش با 7443 نفر جمعیت است که از آن میان، براساس فرمول کوکران، حجم نمونه 368 نفر انتخاب، و پرسشنامة تحقیق با روش انتساب متناسب و تصادفی ساده بین آنها توزیع می شود. تحلیل
داده های جمع آوری شده با آزمون های آماری ویلکاکسون، T زوجی و رگرسیون لجستیک بیانگر آن است که در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- زیست محیطی، رضایت مندی روستاییان با عملکرد دهیاری ها رابطة معنی دار در سطح 99 درصد دارد؛ و همچنین، بیشترین تأثیرگذاری در رضایت روستاِیان از عملکرد دهیاران به عامل اقتصادی بازمی گردد.
تحلیل اثرات نظام های آبیاری نوین بر وضعیت بهره برداران کشاورزی در شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیت منابع آب همراه با رشد روزافزون جمعیت و مصرف محصولات کشاورزی، ضرورت توجه هرچه بیشتر به شیوه های صرفه جویانه مصرف آب و اصلاح سیستم های آبیاری را می طلبد. این امر نیز ضمن تأمین منابع کافی آب، افزایش تولید و کمک به اقتصاد کشور را در پی خواهد داشت. با توجه به این که کشاورزی اصلی ترین بخش اقتصاد نواحی روستایی است، افزایش تولید محصول همراه با کاهش هزینه های آن می تواند نقش اساسی در روند توسعه اقتصادی و اجتماعی روستاها ایفاء نماید.هدف این تحقیق بررسی اثرات اجرای طرح آبیاری تحت فشار بر وضعیت کشاورزی منطقه خدابنده بوده است. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد و به روش پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری 800 نفر از بهره برداران خانوادگی شهرستان خدابنده در سال زراعی 90 – 1389 بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 168 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به روش نمونه گیری تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن به تائید اساتید و متخصصین ترویج و آموزش کشاورزی رسید و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 79/0 به دست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که اجرای این طرح اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بر وضعیت کشاورزی منطقه داشته است. به طوری که بر اساس آزمون T همبسته، با اطمینان 99% میزان عملکرد در واحد سطح و همچنین، اشتغال زایی طرح بعد از اجرای آن تفاوت معنی داری با قبل از اجرا نشان می دهد و روند افزایشی داشته است. علاوه بر این، تحلیل عاملی شاخص ها و متغیرهای وابسته نشان می دهد که چهار عامل اقتصادی (با 261/17 درصد واریانس کل)، زیست محیطی (با 262/16 درصد)، نهاده های کشاورزی (با 729/14 درصد) و اجتماعی (با 201/12 درصد) مجموعا 45/60 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کنند.
تحلیل ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان از سال 1991 تا 2010 میلادی با رویکرد جغرافیای برساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دهه ی 1990 و استقلال کشورهای تحت سیطره ی آن، ایران در مرزهای شمال و شمال شرقی خود؛ یعنی آسیای مرکزی و قفقاز با کشورهای نوظهوری همسایه شد. یکی از این کشورها جمهوری آذربایجان است که روابط بین ایران و این کشور به دلایل بسیاری اهمّیّت دارد و انتظار می رود در آینده، بین دو کشور روابط بیشتری را مشاهده کنیم. اما با وجود فرصت ها و مزیت های فراوان برای افزایش همکاری، در عمل شاهد روابط سطح پایین، عادی و گاه رو به تعارض و آشفتگی هستیم. بنابراین ما برآنیم تا با نگاهی برساخت گرایانه به فهم و درکی از ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان دست یابیم. از این رو به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان چگونه و تحت تأثیر چه فرایندهایی برساخته شده است؟ این مقاله دارای دو فرضیه است: یکی اینکه به نظر می رسد ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان از دیالکتیک (جدل و کشمکش) میان فرایندهای همگرا ساز و واگرا ساز برساخته می شود و در فرضیه دوم نیز چنین به نظر می آید که هرچه فرایندهای واگرا ساز بیشتر و گسترده تر از فرایند های همگرا ساز باشند، آشفتگی در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه بیشتر است. در این پژوهش به صورت بینابین، هم از روش هرمنوتیک و هم اثباتی برای دستیابی به پاسخ سؤال و رسیدن به درکی از موضوع استفاده شده است.
سنجش تناسب اراضی استان مازندران بر اساس عناصر اقلیمی برای کشت کلزا با استفاده از مدل TOPSIS
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق ارزیابی تناسب اراضی برای کشت کلزا در سطح استان مازندران می باشد رای انجام تحلیل ها از سه شاخص نیازهای دمایی (میانگین سالانه درجه حرارت، میانگین حداقل درجه حرارت، میانگین حداکثر درجه حرارت، دمای جوانه زنی و دمای گلدهی، شاخص نیازهای بارشی (میانگین بارش سالانه، بارش پاییز، بارش زمستان، بارش دوره رشد و گلدهی و بارش دوره رسیدگی و شاخص سایر نیازهای اقلیمی (درجه روز – رشد، ساعات آفتابی، یخبندان و رطوبت نسبی)، استفاده شده است. به علت متفاوت بودن مقیاس اندازه گیری داده ها آماری سایر نیازهای اقلیمی از روش نمره استاندارسازی داده ها استفاده شد. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی است، به طوری که از روش اسنادی (جستجوی کتابخانه ای)، برای گردآوری اطلاعات اولیه و مبانی نظری تحقیق و سوابق مطالعاتی و از داده های آماری ایستگاه های سینوپتیکی و کلیماتولوژی برای پردازش سنجش تناسب اراضی ارائه گردید. به طور کلی نتایج تجزیه و تحلیل اقلیمی زمانی قابل تعمیم به پهنه ای گسترده خواهد بود که با استفاده از روش های میانیابی داده های نقطه ای به داده های پهنه ای تبدیل شود. به همین دلیل از روش میانیابی IDW در محیط GIS برای سنجش تناسب اراضی برای کشت کلزا در منطقه مورد مطالعه استفاده شده است. و در نهایت نقشه نهایی تهیه شد. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که بیشتر اراضی استان دارای محدویت متوسط و کمترین اراضی دارای بدون محدویت هستند.
طبقه بندی و تحلیل پدیده های ژئومورفیکی سواحل غربی خزر با رویکردی به نوسانات سطح آب دریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجم و سطح آب حوضه و شکل سواحل، تابعی از تراز آب حوضه می باشد. شناخت عوارض ژئومورفولوژیکی ساحلی و تغییرات در آن می تواند نقش تعیین کننده ای در برنامه ریزی و مدیریت سواحل داشته باشد. عوامل مؤثر در شکل گیری و تحوّل ژئومورفولوژیکی آن مانند عوامل زمین شناسی، تکتونیکی، کلیماتیک، پالئوکلیماتیک و تغییرات سطح دریا، مدّ نظر قرار گرفته و هدف اصلی، بررسی و طبقه بندی ژئومورفولوژی سواحل و تغییرات آن در مقابل نیروهای حاصل از نوسانات سطح آب دریای خزر، از سواحل انزلی تا آستارا می باشد. در این تحقیق با در نظر گرفتن ضرورت شناخت منطقه ی ساحلى غرب استان گیلان، به طبقه بندی سواحل با استفاده از روش شپارد پرداخته شده است. روش تحقیق، بر پایه ی مطالعات تصاویر ماهواره ای، GIS و پیمایش های میدانی بوده است. بررسی با استفاده از کلیه خصوصیات سواحل، خصوصیات هیدرودینامیکی (امواج، جریان های دریایی، نوسانات تراز آب)، خصوصیات زمین شناسی، اقلیمی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی مورد مطالعه قرار گرفته است، وسعت و نرخ تغییرات اشکال ژئومورفولوژیکی نیز شناسایی و طبقه بندی شده اند. همچنین نقشه ی پهنه بندی بر اساس تصاویر ماهواره ای و تقسیم بندی شپارد تهیه شد و رده هاى شاخصى چون دلتا، تپه های ماسه ای، تالاب و... شناسایى شد.
ارزیابی مخاطرات محیطی و ژئومورفولوژیکی و نقش آن در حمل و نقل جاده ای (مطالعه موردی: گردنه الماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمل و نقل جادهای نقش کلیدی و موثر در اجرای برنامه توسعه پایدار کشورها ایفا میکند و سلامت عبور و مرور در طول سال از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. گردنه الماس یکی از ارتفاعات البرز غربی بین خلخال و اسالم جادهای به طول 30 کیلومتر میباشد. این راه ارتباطی از بخش های پرشیب و از محدوده های پرخطری عبور میکند و همواره در معرض تهدید انواع خطرات، بویژه در معرض وقوع انواع حرکات دامنه ای قرار دارد. بررسی آثار ژئومورفیکی ایجاد خطوط ارتباطی و شناسایی مخاطرات طبیعی و تصادف جادهای ناشی از عوامل ژئومورفولوژیکی، رابطه بین پدیدههای اقلیمی، حوادث جادهای و تعیین نقاط پرخطر و ارائه پیشنهادات و راهکارهایی برای بالا بردن ضریب ایمنی حمل ونقل جادهای در یکی از محورهای ارتباطی شمال کشور یعنی محور اسالم-خلخال (گردنه الماس) اهداف این تحقیق را شامل میشوند. روش مطالعه در این پژوهش مبتنی بر مشاهدات میدانی و تفسیر این مشاهدات از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی، عکسهای هوایی میباشد. همچنین با تهیه نقشه پهنهبندی مخاطرات زئومورفولوِیکی منطقه نتایج نشان داد در مسیر ارتباطی بررسی شده 64 درصد از خطر بسیار زیاد و زیاد برخوردار است و در مجموع، از مسیری مخاطرهآمیز عبور میکند. ارزیابی ژئومورفولوژیکی انجام شده در این تحقیق، آسیبپذیری جاده و سایر تأسیسات ایجاد شده در منطقه را بخوبی نشان میدهد.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای در منطقة یک شهر تبریز با استفاده از مدل تحلیل چندمعیارة فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی میزان آسیب پذیری، برنامه ریزی جهت آمادگی و کاهش خطر قبل از وقوع زلزله، امری ضروری است. با توجه به واقع شدن شهر تبریز در جایگاه پهنه بندی با خطر نسبی بالا، وقوع یک زلزلة بزرگ در این شهر خسارت ها و تلفات زیادی را به دنبال خواهد داشت؛ این میزان آسیب لزوم کسب آمادگی های لازم جهت مقابله با بحران ناشی از زلزله را آشکارتر می کند. در مقالة حاضر، برای ارزیابی میزان آسیب پذیری (خسارت ها و تلفات) در برابر زلزله در منطقة یک شهرداری تبریز، نقشة عوامل انسانی، کالبدی و تأسیسات و امکانات حیاتی تأثیرگذار بر آسیب پذیری منطقه از طریق تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل ارزیابی چندمتغیرة فضایی (SMCE) تولید شده است؛ همچنین با ارائة وزن های درون گروهی و بین گروهی شاخص های مؤثر بر آسیب پذیریِ ناشی از زلزله، درجات آسیب پذیری مناطق مختلف مشخص شده است. بر اساس نقشة آسیب نهایی، بخش های شمالی و شرقی منطقة یک به عنوان محدوده های بحرانی از نظر میزان آسیب پذیر بودن در برابر زلزلة احتمالی شناخته شده اند. نزدیکی به گسل، افزایش شیب زمین، فرسودگی بافت ساختمان ها و عدم دسترسی مناسب به شبکة معابر شهری به ترتیب از عوامل مهم افزایش آسیب های ناشی از زلزله در این
تحلیلی بر نقش واحدهای بزرگ صنعتی در توسعه منطقه ای جنوب فارس (مطالعه موردی: شهرستان های لامرد و مهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور ایران از مزیّت های نسبی فراوانی به ویژه در صنایع مربوط به نفت و گاز، کانی های فلزی و غیر فلزی برخوردار است. دو مورد از این صنایع بزرگ شامل پالایشگاه گازی پارسیان و کارخانه ی سیمان لامرد است، که اولی در شهرستان مُهر و دومی در شهرستان لامرد از توابع استان فارس قرار دارد. پژوهش حاضر بر این فرض کلی استوار است که: احداث واحدهای صنعتی در منطقه ی لامرد قدیم، زمینه های پیشرفت و توسعه ی آن را فراهم نموده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است؛ که پس از تأیید روایی و پایایی، داده های جمع آوری شده توسّط spss پردازش گردید. در بخش تجزیه و تحلیل نیز از روش تحلیل عاملی برای شناسایی عوامل اصلی، از روش همبستگی پیرسون و اسپیرمن برای سنجش چگونگی و میزان شدّت همبستگی میان متغیّرها، از روش رگرسیون برای ارایه ی مدل ریاضی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که احداث واحدهای بزرگ صنعتی موجب افزایش اشتغال، افزایش رفاه، افزایش مهاجرت به منطقه، بهبود و توسعه ی زیرساخت های فیزیکی (جادّه ها و خطوط ارتباطی از یک سو و فعّالیّت های ساخت و ساز مسکن از سوی دیگر) و به طور کلّی باعث تسریع در فرآیند زمینه سازی رشد و توسعه ی منطقه ای گردیده است.
تحلیلی بر آسیب پذیری روستاهای ساحلی دریای عمان در برابر حرکت ماسه های روان (مطالعه موردی: بخش لیردف شهرستان جاسک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت و پیشروی ماسه های بادی به عنوان یکی از فرآیندهای مهم حاشیه سواحل دریای عمان، سکونتگاه های روستایی منطقه را تهدید می کند و خطر عمده ای در زندگی مردم به شمار می آید. شناسایی و تحلیل آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر بحران ناشی از هجوم ماسه های روان به منظور مقابله با آن و برنامه ریزی توسعه روستایی اهمیت بسیاری دارد. نوع تحقیق کاربردی و روش به کاررفته از نوع توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای و مطالعات وسیع میدانی صورت گرفته است. مدل به کاررفته برای وزن دهی به عوامل مؤثر و بررسی آسیب پذیری روستا ها، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عوامل اقلیمی مانند کمبود پوشش گیاهی و سرعت باد بیشترین وزن و تأثیر، و عوامل انسانی همچون زمین های کشاورزی و تأسیسات تحت تأثیر ماسه های بادی، کمترین وزن را در شناسایی روستا های آسیب پذیر داشته اند. تلفیق وزن های به دست آمده برای معیارها و زیر معیار ها و امتیاز های کسب شده نشان می دهد که اکنون 17 روستا (30 درصد) در محدوده مورد مطالعه در طبقه سکونتگاه های با آسیب پذیری زیاد و 16 روستا (29 درصد) در طبقه سکونتگاه های آسیب پذیری متوسط و 22 روستا (40درصد) در طبقه سکونتگاه های با آسیب پذیری کم قرار دارند.