فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایران به لحاظ جاذبه های فرهنگی و طبیعی در بین پنج کشور برتر دنیا و از نظر جاذبه های تاریخی در رتبه 10 قرار دارد. به رغم نقش راهبردی و کلیدی گردشگری در توسعه پایدار منطقه ای، فقدان برنامه مناسب از سوی برنامه ریزان، ناآگاهی گردشگران از پتانسیل های گردشگری، و تمایل ضعیف سرمایه گذاری بخش خصوصی در این حوزه باعث شده است صنعت گردشگری در برخی مناطق دچار توسعه نیافتگی شود. پژوهش حاضر در منطقه مرزی سردشت با توجه به ظرفیت های موجود گردشگری آن و در راستای پاسخ گویی به چالش ها و محدودیت های گردشگری در این منطقه و ارائه راهکارهای مناسب انجام شده است. برای شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای پیش رو، با تعدادی از گردشگران و صاحب نظران مرتبط با صنعت گردشگری، هتلداری، و صاحبان آژانس های گردشگری در سطح شهرستان و استان به شیوه اشباع نظری مصاحبه شد و با استفاده از مدل SWOT استراتژی های WT،WO ،ST ، و SO تعیین شد. برای انتخاب بهترین استراتژی جهت توسعه این صنعت، ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی(QSPM) و برای تعیین وزن های عوامل پرسش نامه ای SWOT بر اساس مقیاس لیکرت به صورت پنج گزینه ای طراحی و توسط پنجاه نفر از کارشناسان و خبرگان گردشگری تکمیل شد. یافته ها نشان داد با وجود نقاط قوت و فرصت میزان تهدیدها و ضعف ها بسیار بالاست و منطقه به لحاظ توسعه گردشگری از سطح آسیب پذیری برخوردار است و توزیع مجدد منابع و برنامه ریزی بهینه در منطقه امری الزامی است. همچنین، راهبرد WO3 با نمره 56/4 یعنی تقویت و ارتقای سطح زیرساخت ها و خدمات گردشگری به عنوان بهترین راهبرد پیشنهاد شده است.
بررسی تطبیقی نقش مولفه های جغرافیایی در ارتکاب جرایم اقتصادی از منظر حقوق ایران و فقه امامیه و اسناد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولفه های جغرافیایی نقش بارز و اساسی در ارتکاب جرایم اقتصادی ایفاء می نمایند به نحوی که عواملی مانند موقعیت سرزمینی و اقلیمی ، تغییرات آب و هوایی و ... به عنوان یکی از عوامل بارز در ارتکاب این جرایم درنظر گرفته شده اند. البته این موضوع که این عوامل به طور پیوسته در ارتکاب این جرایم نقش ایفاء می نمایند، هم چنان به طور کامل به عنوان عوامل مانع و جامع در نظر گرفته نشده اند.این تحقیق که با استفاده از یک رویکرد توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته است درصدد پاسخ به این پرسش است که نقش مولفه های جغرافیایی در ارتکاب جرایم اقتصادی با توجه به موازین و استانداردهای حقوق ایران ، فقه امامیه و اسناد بین المللی چیست ؟ نتیجه تحقیق حاضر بدین صورت است که با وجود اینکه مولفه های جغرافیایی هم چون جمعیت غیرنظامی در ارتکاب برخی جرایم مانند جرایم بین المللی و هم چنین محاربه و برخی از مصادیق افساد فی الارض در فقه و حقوق داخلی و بین المللی مهم شمرده اند، اما در زمینه جرایم اقتصادی مولفه های جغرافیایی به عنوان عوامل مستقل نه در اسناد حقوق داخلی ، نه در اسناد حقوق بین الملل و نه در فقه امامیه مورد توجه قرار نگرفته اند. با این حال، این غفلت تا حدودی به ویژه در زمینه اسناد بین المللی با ظهور تفاسیر بر مواد این اسناد مرتفع شده است و نقش عوامل جغرافیایی تا حدودی مهم جلوه داده شده اند.
ارزیابی منظرخیابان شهری با تاکید بر مبلمان شهری (مورد مطالعاتی :خیابان چهارباغ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظر شهر واسطه ای میان انسان ،پدیده شهر،تبلور بصری و معنایی اجزای تشکیل دهنده ی فضا است.که یکی از اجزای آن مبلمان شهری است.مبلمان شهری عناصری از فضای شهری هستند که کم تر مورد توجه قرار می گیرند و درپرداختن و برنامه ریزی و طراحی شهرها بیشتر مورد غفلت واقع می شوند، با گسترش بی ضابطه بسیاری از شهرهای بزرگ از جمله اصفهان و افزایش جمعیت، کم کم تسلط مسئولان شهری به کنترل اوضاع اجتماعی و پرداختن به امور سیماهای شهرها و سامان دهی آن کمتر از گذشته شده است به طوری که در بسیاری از موارد دقت فدای سرعت شده و حفظ هویت و زیبایی، به ویژه در مبلمان شهری،قربانی نیازهای مقطعی و نسنجیده روزمره شهری می شود.نبود طراحی خاص، اعمال سلیقه،در نظر نگرفتن( ارگونومی، همه شمولی، رنگ مناسب، نورپردازی) و عدم تناسب با فرهنگ از مهمترین مشکلات مبلمان شهری در سطح شهر اصفهان می باشد.خیابان چهارباغ به دلیل سوابق تاریخی از قدرت جذب بالای گردشگر برخوردار بوده و به لحاظ نوع خدمات رسانی پذیرای تعداد زیاد مسافرو شهروندان است ولی مبلمان شهری این بخش نه تنها از نظر کمی کافی نیست بلکه دچار مشکلاتی نظیر:پراکندگی نامناسب،مکان یابی نادرست،عدم هماهنگی محیطی،عدم مطابقت با فرهنگ عمومی ،طراحی نامناسب ،استفاده از مصالح نامرغوب ،عدم رعایت استانداردهای لازم و...می باشد و در پی بعضی از تخریب ها به منظور اجرای پروژه مترو اغتشاشات بصری و اختلال در منظر شهری این محور ایجاد شده است.هدف از پژوهش حاضر، ارتقاء این فضای شهری از طریق بهبود منظر شهری با تأکید بر مبلمان شهری می باشد.در پژوهش حاضر روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی،شیوه گردآورد داده هااسنادی- میدانی و روش تجزیه تحلیل داده ها کمی و کیفی است نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با درنظرگرفتن شاخص هایی چون: مکان یابی صحیح، هماهنگی بیشتر با بافت سنتی و تاریخی،همه شمولی،رنگ، راحتی ،ارگونومی،عملکرد مناسب و ...می توان به منظر پایدار و مناسب در این محور دست یافت.
واکاوی موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
147 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام بوده است. روش شناسی پژوهش، توصیفی و از میان روش های توصیفی از پیمایش بهره برده است. جامعه آماری پژوهش، خبرگان و متخصصین آشنا با حوزه ی شبکه توزیع کالا شرکت توزیع و پخش مواد غذایی بوده است که تعداد 30 نفر از خبرگان و 3 شرکت پخش مواد غذایی به عنوان نمونه آماری به صورت هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز با انجام مصاحبه ساختارمند و استفاده از پرسشنامه نه ارزشی آل ساعتی گردآوری شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصان مرتبط با موضوع بررسی شد. پایایی آن نیز با بررسی میزان ناسازگاری ماتریس های تصمیم حاصل از قضاوت هرکدام از پاسخ دهندگان تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزارهای SPSS 23 و Expert choice 11 انجام گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، مهم ترین موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات عوامل اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی، زیرساختی، اداری- حقوقی، انسانی و بازاریابی بودند. بیشترین موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات و زیرساختی، و کمترین موانع این کسب و کارها نیز فرهنگی بود. همچنین نتایج بررسی زیر معیارهای موانع کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات نشان داد که ضعیف بودن اتحادیه هایی که درزمینه ی نظارت، توزیع و پخش کالا فعالیت دارند، بیشترین بازدارنده کسب وکارهای شبکه توزیع کالا و خدمات در استان ایلام هستند. به عبارتی دیگر اتحادیه ها در سطح استان ایلام عملکرد خوبی در زمینه نظارت بر شبکه ی توزیع کالا و خدمات و پخش کالا ندارند.
برنامه ریزی راهبردی به منظور تجدید حیات شهری با استفاده از رویکرد پایداری محیطی؛ نمونه مطالعاتی: محدوده خیابان شهید مدنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
374 - 390
حوزههای تخصصی:
باتوجه به رشد شهر ها در سالیان اخیر و بالطبع آن مسائل و مشکلاتی در سطح شهر نیز ایجاد شده است که این مشکلات تمامی جنبه های شهرنشینی را تحت تاثیر قرار داده و از طرفی برخی از آنها زندگی بشر را مختل کرده است که نیازمند برنامه ریزی در جهت ارتقا وضع موجود می باشد. به کارگیری اصول توسعه پایدار و تلفیق آن با رهیافت تجدید حیات شهری می تواند رویکردی مناسب جهت حل تعارضات در بافت های کهن و مسئله دار شهری تلقی شود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد که ابزارهای تحقیقاتی مانند پرسشنامه و مشاهده میدانی در محله نظام آباد و خیابان شهید مدنی بکار گرفته شده است. تحلیل داده های مستخرج با شیوه های AHP و SWOT و نرم افزار Expert choice صورت گرفت. به این صورت که ابتدا نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید در محدوده شناسایی و قالب جدول ارائه شده و سپس با کمک پرسشنامه های تکمیل شده در سطح محله که تعداد 100 پرسشنامه است، وزندهی در نرم افزار انجام پذیرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد، راهبردهای استحکام بخشیدن و تقویت ابنیه بافت در راستای نجدید حیات شهری، تغییر کاربری ناسازگار، تقویت و بازآفرینی بافت قدیمی و فرسوده ی محله در راستای تجدید حیات شهری و توسعه بخش مسکونی در نواحی با تراکم کمتر به ترتیب از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
بررسی الگوی کاشت گیاهان در مقیاس بصری مطلوب در پارک های محله ای، نمونه مورد مطالعه: پارک های محله ای منطقه 18 و 1 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
31 - 42
حوزههای تخصصی:
پارک های محله ای در ارتباط بین مردم با طبیعت نقش مهمی را ایفا می کنند. در واقع فضای سبز مهمترین انگیزه برای حضور و تفریح در پارک است. به منظور ارتقای کیفیت فضای سبز پارک های محله ای و افزایش مشارکت مردمی، طراحی منظر پارک در ارتباط با ترجیحات مردم و ادراک آنها از منظر مطلوب ضروری به نظر می رسد، در حالی که در این زمینه کاستی هایی وجود دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی پسندهای بصری مردم در راستای طراحی مطلوب پوشش گیاهی است. پژوهش حاضر قصد دارد این پسندها را در زمینه ترکیب فضایی پوشش گیاهی بر اساس شاخصه مهم و تأثیرگذار مقیاس بصری، مورد مطالعه قرار دهد. در این بررسی عوامل زمینه ای سن، جنسیت و تفاوت سطح اجتماعی _ اقتصادی در نظر گرفته شد. روش پژوهش حاضر ترکیب روش کیفی و کمی است؛ ابتدا با مطالعه منابع و مشاهده میدانی ترکیب فضایی گیاهان در ایجاد انواع مقیاس بصری مورد شناسایی قرار گرفت سپس برای روش علی _ مقایسه ای، داده ها مبتنی بر پیمایش جمع آوری شدند. با نمونه گیری تصادفی، 363 نفر از مراجعه کنندگان به پارک های محله ای در دو منطقه شهر تهران، مورد پرسش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحلیل داده ها بیانگر این مهم است که بین نظرات پاسخ دهندگان در زمینه مقیاس بصری مطلوب در گروه های مختلف تفاوت کمی قابل مشاهده است. برای همه گروه ها مقیاس بصری کاملاً بسته و دید کاملاً باز مطلوب نیست. مناظر با مقیاس بصری میانه و دید باز در فضای سایبانی مطلوب تر هستند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، الگوی کاشت بر اساس ترکیب گیاهان در لایه های عمقی فضای سبز و در ارتفاعات مختلف پیشنهاد شد. پژوهش حاضر گام های نخستین را در برنامه ریزی منظر براساس آگاهی از پسندهای عمومی برداشته و این یافته ها ارائه کننده راهکارهای عملی برای طراحی کاشت در منظر هستند.
بررسی عوامل کالبدی مؤثر در ایجاد و ارتقاء حس تعلق مکانی در طراحی شهری (مطالعه ی موردی: فضای عمومی بلانش شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
حس تعلق به مکان بین فرد و مکان، پیوند ناگسستنی ایجاد می کند، موجب هماهنگی فرد با محیط و رضایتمندی وی می شود و انگیزه ی لازم برای ماندگاری فرد در محیط را فراهم می کند.کافی شاپ یکی از مهم ترین فضاهای شهری می باشد که افراد نه صرفاً برای نوشیدن چای یا قهوه، بلکه برای تجربه ی معنا و احساس و گذراندن ساعاتی دور از زندگی کاری و استرس به آن مراجعه می کنند. بنابراین شناخت عوامل مؤثر در ایجاد حس تعلق و آن چه که انسان را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد الزامی است. هدف کلی پژوهش حاضر، پرداختن به شناخت مفهوم حس تعلق و عوامل مؤثر بر ایجاد آن، به خصوص عوامل کالبدی مؤثر بر ایجاد این حس در محیط کافی شاپ می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و روش پژوهش از نوع کیفی و توصیفی تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات و مبانی نظری پژوهش، از روش مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و برای بررسی و تحلیل مؤلفه های کالبدی مؤثر بر ایجاد حس تعلق در نمونه ی موردی از شیوه ی پیمایش میدانی (مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند، مؤلفه ی کالبدی مؤثرترین مؤلفه در ایجاد و ارتقاء حس تعلق در کافی شاپ بوده و تحت تأثیر ده شاخص رنگ، هندسه، مصالح، نور طبیعی و مصنوعی، مقیاس، تنوع، زیبایی و عناصر طبیعی می باشد. بررسی مؤلفه های کالبدی در کافی شاپ بلانش نیز، نشان داد شاخص نور، عناصر طبیعی و تنوع فضایی بیش ترین تأثیرگذاری را در ارتقاء حس تعلق به مکان در نمونه ی مورد بررسی دارند. در نهایت نیز، برای هرکدام از مؤلفه های کالبدی راه کارهایی جهت ارتقاء حس تعلق به مکان ارائه شده است.
تحلیل نقش گردشگری مذهبی اربعین در توسعه ی پایدار شهرهای گذرگاهی- مرزی (مطالعه ی موردی: شهر مهران)
حوزههای تخصصی:
گردشگری مذهبی عامل بسیار مهمی در توسعه ی شهرها محسوب می شود؛ زیرا توان بالایی برای جذب گردشگران دارد و یکی از مهم ترین و پررونق ترین گونه های گردشگری است که اثرات قابل توجهی را در ابعاد مختلف جوامع برجای گذاشته است. امروزه در اقتصاد بسیاری از کشورها که با صادرات تک محصولی مانند نفت مواجه هستند، گردشگری مذهبی می تواند درآمدهای بسیاری برای مناطق گردشگری داشته باشد. شهر مهران یکی از مناسب ترین شهرهای گذرگاهی- مرزی برای فعالیت های گردشگری - زیارتی؛ به ویژه به عنوان گذرگاه مرزیِ کنگره ی عظیم اربعین و تردد عمده ی زائران عتبات عالیات و از مطمئن ترین مناطق غرب کشور برای فعالیت های تجاری و اقتصادی است؛ بنابراین ضرورت دارد توسعه ی آن در بستر برنامه ریزی صحیح و مدیریت اصولی قرار بگیرد تا توسعه ی پایدار شهری در آن نمود فضایی پیدا کند. هدف پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی نقش گردشگری مذهبی در توسعه ی پایدار شهر مهران است، نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است که در آن از روش های پیمایشی و اسنادی استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش 17435 نفر ساکن در شهر مهران و تعداد 376 نمونه است که با استفاده از فرمول کوکران برآورد شده است. برای انتخاب نمونه های آماری از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون T تَک نمونه ای و آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر رابطه ی مثبت و معنادار بین گردشگری مذهبی و توسعه ی پایدار شهری مهران است؛ چنان که با سطح معنا داری 000/0 و اطمینان 99 درصد؛ به ترتیب و به طور میانگین در شاخص های کالبدی- فضایی (56/3)، اجتماعی- فرهنگی (27/3) و اقتصادی (25/3) بیش ترین تأثیر مثبت و مطلوب، اما در بُعد زیست محیطی (30/3) با عنایت به این که گویه های مورد بررسی، توابع منفی از شاخص یاد شده اند، تأثیر منفی و نامطلوب داشته و شهر را با چالش ناپایداری زیست محیطی مواجه ساخته است.
بررسی تأثیر تغییرات نظام فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که سبک زندگی ناشی از رفتارها و فعالیت ها است، پژوهش در این زمینه تغییراتی را که در طول زمان رخ داده اند و همچنین فاصله میان آنچه نظام ارزشی در گذشته یاد می شد با آنچه امروزه تحقق می یابد را آشکار می سازد. بدین منظور این پژوهش تلاش می کند تا با استفاده از روش نحو فضا در خانه های برداشت شده از شهر مشهد در سده اخیر، به تحلیل نتایج حاصل بپردازد تا از این طریق تاثیر تداوم و تغییر در نظام کالبدی فضایی خانه های مشهد بر سبک زندگی مردم را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با استفاده از روش ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت استدلال منطقی با بهره گیری از ابزار مشاهده، برداشت، مطالعات کتابخانه ای و شبیه سازی به کمک نرم افزار تخصصی نحو فضا (UCL Depthmap) صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره پهلوی اول و نیمه اول پهلوی دوم، در هر دو سازماندهی مرکزی و محوری بیشترین تغییرات در فضای باز (حیاط و تراس-ایوان) و کمترین تغییرات در این دوره مربوط به فضای نشیمن و اتاق بوده است؛ لیکن از دوره نیمه دوم پهلوی دوم تاکنون، توجه از فضای باز و بیرون به فضای درون به خصوص فضای عمومی و نیمه عمومی مانند نشیمن و پذیرایی معطوف می گردد. بنابراین در خانه های قبل از سال1340ه.ش، عملکرد حیاط به عنوان فضایی که بخشی از فعالیت های فرهنگی، اعتقادی، رسوم سنتی و فعالیت اجتماعی، تفریحی و سرگرمی در آن رخ می داد تغییر کرده و همان طور که نتایج حاصل از پرسشنامه ها نشان می دهند، از نیمه دوم پهلوی دوم به بعد این فعالیت ها در فضاهای دیگر خانه مانند پذیرایی- مهمان خانه و نشیمن رخ می دهند. از سال 1340ه.ش به بعد با ایجاد فضایی بعنوان اتاق کار، فضایی مختص فعالیت های معیشتی در خانه ها ایجاد گردید که این فضا در خانه های قبل از سال 1340ه.ش مشاهده نمی شود. همچنین در خانه های بعد از سال 1340ه.ش به بعد فضایی بعنوان نهارخوری نیز به خانه ها افزوده می شود که قسمتی از فعالیت های زیستی در آن رخ می دهد.
سنجش شبکه برند سازی بافت تاریخی شهرها با رویکرد گردشگری، مطالعه موردی: شهر دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
13 - 27
حوزههای تخصصی:
وجود یک صنعت می تواند در زمینه سازی و شکل گیری یک تصویر مناسب از شهر تأثیرگذار باشد. صنعت گردشگری در هزاره سوم از صنایع پاکی است که به یکی از پررونق ترین و پردرآمدترین صنایع جهان تبدیل شده است. درنتیجه می توان با استفاده از این صنعت اقدام به یک برند سازی شهری نمود، بافت تاریخی دزفول از مهم ترین بخش های هویتی شهر محسوب می شود و پیدایش آن پیرو اطلاعات از ساختارهای اقلیمی و فرهنگی است. برای بسیاری از شهرها این تغییر نگرش به بافت شهری و شکل گیری برند شهری به تأکید به روی صنعت گردش گری به عنوان موتور رشد اقتصادی و درنتیجه، احیای اجتماعی و کالبدی بافت تاریخی ش هری می شود. پژوهش حاضر ماهیت توسعه ای – کاربردی و ازنظر روش تحقیق (توصیفی – تحلیلی – کتابخانه ای – میدانی) است که از طریق تکنیک PROMETHEE اقدام به بررسی موضوع نموده است. همچنین شاخص های موردنظر در سه بعد تجاری (اقتصادی)، جامعه شناسی و فرهنگی بین 28 محله بافت تاریخی شهر دزفول تقسیم و توزیع گردیده است. همچنین جهت تحلیل و ترسیم از نرم افزارهای Pherafer، VISIO و VPAPRO استفاده گردیده است. بر اساس یافته ها تحقیق که حاصل بررسی سه بعد تجاری، جامعه شناسی و فرهنگی در بافت دزفول است محله سید محمد به عنوان الگو در صنعت گردشگری دزفول ازنظر شاخص های اشاره شده در بالاترین سطح قرارگرفته است. لذا نتایج نشان داده است در طرح برند سازی دزفول فضا به صورت صفحه ای نمی باشد بلکه محلات به صورت خطی بوده است. و ازنظر برند شاخص گردشگری نیز در بافت قدیم شهر دزفول معیار جامعه شناختی با 42 درصد بیشترین امتیاز را دارا می باشد. و محله قلعه شهر دزفول با میزان 733/0- درصد پایین میزان برند سازی گردشگری در هر سه بخش دارا می باشد.
تعیین میزان توسعه یافتگی مناطق یازدهگانه شهرستان شیراز از نظر شاخص های خدمات شهری و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: گسترش شهرنشینی و مسائل و مشکلات خاص زندگی شهری، بیش از پیش ضرورت توجه همه جانبه به راهبردهای سودمند برای بهینه سازی زندگی ساکنان شهرها را لازم ساخته است. در این راستا مفهوم توسعه پایدار شهری به عنوان یک چارچوب مفهومی وسیع در راستای دستیابی به رشد اقتصادی و تأمین عدالت اجتماعی حرکت می کند. بررسی و شناخت نواحی شهری و تحلیل قابلیت ها و تنگناهای آن ها در فرآیند برنامه ریزی شهری اهمیتی بسزا دارد. روش: هدف اصلی این پژوهش ارزیابی توسعه یافتگی مناطق یازده گانه شهر شیراز از نظر معیارهای توسعه پایدار شهری "خدمات شهری و فرهنگی" در غالب 24 شاخص است. این پژوهش از نظر هدف، نظری کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی _کمی و تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و آمارنامه سال 1397 گردآوری شده است. برای تحلیل، ابتدا داده ها استانداردسازی شده و در نهایت، با بهره گیری از روش های موریس و اسکالوگرام مناطق یازده گانه شهر شیراز رتبه بندی شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بر اساس روش موریس نشان داد که از نظر شاخص خدمات شهری و فرهنگی منطقه 1 و 8 با امتیازهای 87/47 و 13/42 در رتبه نخست و دوم و مناطق 5 ،4 و 11 با امتیازهای 55/22 و 93/15 و 52/12 در جایگاه آخر می باشند.هم چنین، بر اساس روش اسکالوگرام نیز مناطق یک و 8 با امتیازهای 55 و 49 در مرتبه نخست قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش حاکی از وجود شکاف بین مناطق یازده گانه شیراز از نظر بهره مندی از شاخص های مورد بررسی است و در این بین منطقه 1 با توجه به مرکزیت سیاسی و اقتصادی به دلیل وجود امکانات شهری در رتبه نخست از نظر توسعه یافتگی قرار گرفته است.
شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری منطقه ای به عنوان یکی از اشکال موجود نابرابری، ازجمله مباحثی است که در نظام فرصت مطرح بوده و حضور/غیاب و شدت/ضعف آن تأثیر مهمی بر کمّیت و کیفیت نظم و انسجام جامعه در سطوح و ابعاد مختلف دارد. این مسئله به ویژه در کشورهای درحال توسعه یک مسئله جدی است. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه درصدد شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-اکتشافی بوده است و جامعه آماری تحقیق را کارشناسان آشنا به موضوع نابرابری و توسعه منطقه ای ایران تشکیل می دهند که به روش گلوله برفی، تعداد 10 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا، مدل سازی ساختاری- تفسیری( (ISM و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین 47 عامل شناسایی شده اولیه، 14 عامل ازجمله عوامل ضعف برنامه ریزی درست، تصمیم های مدیران و برنامه ریزان و ضعف دسترسی به امکانات و تجهیزات، در محاسبه روایی محتوایی، ضریب CVR بالای 75/0 را کسب کردند و به عنوان عوامل نهایی نابرابری منطقه ای شناخته شدند. همچنین سطح بندی عوامل نشان داد که عوامل مربوط در شش سطح قابل طبقه بندی هستند. عوامل منابع منحصر به فرد و قابلیت ها با 29 درصد اشتراک در پایین ترین سطح و عوامل تمرکزگرایی و ناکارآمدی دولت با 90 و 91 درصد اشتراک در بالاترین سطح قرار گرفتند. دسته بندی آن ها نیز نشان داد که عوامل محدودیت نیروی انسانی (با امتیاز قدرت نفوذ 10 و میزان وابستگی 5)، کمبود منابع مالی و سرمایه گذاری (با امتیاز قدرت نفوذ 8 و میزان وابستگی 7) و کم توجهی به پژوهش (با امتیاز قدرت نفوذ 13 و میزان وابستگی 5)، کلیدی ترین عوامل نابرابری منطقه ای هستند و تأثیر بسیار زیادی بر نابرابری دارند.
تحلیلی بر ارتباط مشارکت آنلاین شهروندان و سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1057 - 1077
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر سازمان های عمومی شهری به صورت روزافزونی از پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات برای گشودن فرایندهای سازمانی و اجرایی به روی کنشگران بیرونی و شریک کردن آنان در این فرایندها استفاده می کنند. دسترسی آنی به فناوری های ارتباطاتی، شکل های متفاوتی از مشارکت در تصمیم سازی های شهری را مطرح کرده و به بهبود ارائه خدمات عمومی کمک می کند. در این تحقیق، تأثیر سرمایه اجتماعی، انگیزه های مشارکت و قصد استفاده از ابزار مشارکت بر مشارکت آنلاین شهروندان در شهر رشت بررسی و تحلیل شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنان شهر رشت در سال 1399 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر درنظر گرفته شد که پس از تعیین نمونه ها براساس نمونه گیری هدفمند، بین نمونه آماری توزیع شد. همچنین برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های سرمایه اجتماعی، انگیزه های مشارکت، قصد استفاده از ابزار مشارکت آنلاین و مشارکت آنلاین استفاده شد. شاخص های پرسشنامه های تحقیق از مطالعات مرتبط و پیشینه تحقیق اخذ شد. سپس براساس شرایط تحقیق و شهر مورد مطالعه بومی سازی صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، سرمایه اجتماعی تأثیر معنا داری بر قصد استفاده از ابزار مشارکت و نیز مشارکت آنلاین دارد . علاوه براین نتایج تحقیق نشان می دهد که انگیزه های مشارکت تأثیر معنا داری بر قصد استفاده از ابزار مشارکت و نیز مشارکت آنلاین دارد . همچنین قصد استفاده از ابزار مشارکت نیز تأثیر معنا داری بر مشارکت آنلاین دارد.
تحلیلی بر زیست پذیری شهری با تاکید بر شاخص مسکن (مطالعه موردی: کلانشهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکردهای گوناگونی برای حل مسائل و مشکلات موجود در شهرها مطرح و به کار گرفته شده اند. عوامل متعددی در زیست پذیری یک مکان تأثیر دارند که از جمله آن ها می توان به حضور مردم، کاربری مختلط، مسکن، ایمنی و امنیت، حس تعلق، کارایی و محیط زیست اشاره کرد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل زیست پذیری شهری کلانشهر مشهد با تاکید بر شاخص مسکن می باشد. روش تحقیق این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. از نرم افزارهای GIS، SPSS و مدل ویکور و آنتروپی برای تحلیل اطلاعات استفاده شده است. براساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، تراکم نفر در واحد مسکونی در شهر مشهد 4/3 نفر می باشد. بیشترین سرانه مسکونی با 9/56 و 8/56 مترمربع مربوط به منطقه 13 و 8 بوده است. همچنین کمترین سرانه با 7/20 و 1/20 در منطقه 4 و 5 مشاهده می شوند. به لحاظ شاخص های قدمت، دوام، مالکیت، دسترسی به فاضلاب شهری و قیمت مسکن بهترین وضعیت به ترتیب مربوط به مناطق 12، 12، 1، 11 و 1 می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که منطقه 11 کلانشهر مشهد، بهترین منطقه از نظر شاخص مسکن می باشد. پس از منطقه 11، مناطق 10 و 9 به لحاظ مسکن دارای بهترین شرایط می باشند. بدترین منطقه هم به لحاظ مسکن، به ترتیب مناطق 5، 4 و 13 می باشند. حدود 38 درصد مناطق شهر مشهد در سطح بسیار نامطلوب مسکن به لحاظ زیست پذیری شهری قرار دارند.
ارزیابی زیست پذیری شهری در شهرهای نفتی ایران، مطالعه موردی: بندر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
69 - 80
حوزههای تخصصی:
شهر نفتی ماهشهر همچون سایر همتایان خود با نابرابری فضایی در برخورداری از امکانات، خدمات و کیفیت مطلوب شهری مواجه است. در حقیقت نقش نفتی و صنعتی این شهر بر اکولوژی اجتماعی دوگانه شهری، ساختاریابی، سلسله مراتب شغلی-طبقاتی، و طراحی و توسعه فیزیکی شهری مؤثر بوده است. در این راستا، ارزیابی شاخص های زیست پذیری در سطح محلات بندر ماهشهر به عنوان یکی از مهم ترین بندرها نفتی ایران، می تواند بیانگر تأثیرگذاری نقش و کارکرد شهر در ایجاد فضاهای نابرابر بوده و راهبردهایی جهت افزایش شاخص های زیست پذیری و کیفیت زندگی شهروندان را به همراه داشته باشد. هدف این مطالعه ارزیابی زیست پذیری شهری در 32 محله مسکونی بندر ماهشهر است. در گام بعد، تحلیل اثرات شاخص های زیست پذیری در تعیین میزان کیفیت زندگی شهری موردنظر است. برای این منظور از ابزار پرسشنامه به همراه اطلاعات جمعیتی سازمان آمار استفاده شده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. برای سنجش تفاوت حق به شهر در محله ها و سطح بندی محلات، نواحی، و مناطق از آزمون های آنالیز واریانس، تحلیل رگرسیون و تحلیل مکانی استفاده شده است. یافته ها نشان داده است که محله های موردمطالعه با نابرابری فضایی دوگانه ای در رضایت شهروندان در ابعاد مختلف زیست پذیری و متعاقباکیفیت زندگی مواجه بوده است. مطابق نتایج آنالیز واریانس میانگین زیست پذیری در محلات شهر ماهشهر در سطح معناداری 95/0 درصد یکسان نبوده و محلات مختلف از میزان متفاوت زیست پذیری برخوردارند. مناطق زیست پذیرتر عمدتاً بر ماهشهر جدید و محلات کمتر زیست پذیر بر ماهشهر قدیم و حومه های مهاجرپذیر کارگری منطبق اند. همچنین مطابق نتایج تحلیل رگرسیون زیست پذیری و ابعاد دوازده گانه ی در سطح معناداری 95 درصد بر کیفیت زندگی در شهر ماهشهر مؤثر است. به نحوی که طی سه گام، ابعاد زیست پذیری (زیرساخت های اوقات فراغت و تفریحی، اشتغال و اقتصاد، امنیت، امکانات و خدمات، محیط زیست+ویژگی های مسکن، امکانات حمل ونقل، سلامت و بهداشت+ویژگی های خانوار، حکمروایی و ویژگی های مدنی، تأسیسات و تجهیزات) قادر به پیش بینی کارایی کیفیت زندگی شهروندان بوده اند.
عناصر طبیعی فضای جغرافیایی از منظر مفهوم منابع (مورد: جنگل های ناحیه فومنات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب منابع جنگلی و مراتع طبیعی کشور دارای عوامل گوناگونی است و پیامدهای نامطلوب اکولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در بردارد. هدف اصلی مقاله حاضر آن است که با تکیه براطلاعات اسنادی و مطالعات محلی، تخریب منابع جنگلی ایران را از منظر مفهوم منابع در رویکرد رابطه ای با تکیه بر ناحیه نمونه فومنات تبیین نماید و به این سئوال پاسخ دهد که از منظر مفهوم منابع در رویکرد رابطه ای چه عواملی در تخریب منابع جنگل های طبیعی کشور اثرگذارند. از مجموعه یافته های تحقیق چنین استنباط می شود که در متن اجتماعی مورد بحث، ترکیب منابع دارای تعاملاتی بوده اند که کاربری منابع مادی را به سوی کاربرد منابع در سیستم سنتی به پیش رانده است. در متن جامعه مورد مطالعه، تعاملات منابع طبیعی، دانش، قدرت و سرمایه اجتماعی به گونه ای بوده است که می توان اذعان داشت. تعاملات پیچیده، خلاقانه و نوآورانه شومپیتری جایگاهی نداشته و ندارد.
سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساختی در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد بر این است که تجهیز یک کشور یا منطقه به زیرساخت های کافی و مناسب، یک عامل مهم برای تداوم رشد اقتصادی، جذب سرمایه گذاری خارجی و گسترش تجارت است. با وجود این، نتایج چند پژوهش حاکی از این است که دسترسی به امکاناتِ زیرساختی در شهرستان های استان اردبیل نابرابر بوده است و زیرساخت های کافی برای بهره برداری از توان های بالقوه طبیعی این استان درجهت رشد اقتصادی وجود ندارد. با آگاهی از نبود مطالعه ای جامع در مورد زیرساخت های استان اردبیل، پژوهش حاضر با هدف تحلیل نابرابری فضایی توسعه یافتگی زیرساخت ها در استان اردبیل انجام شده است. هدفِ پژوهش، کاربردی؛ رویکرد آن، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوردی داده ها، کتابخانه ای- اسنادی بوده است. برای نیل به این هدف، 100 شاخص زیرساختی به کار برده شد که در شش گروهِ زیرساخت های حمل ونقل و ارتباطات، اجتماعی- رفاهی، آب و انرژی، کشاورزی، مالی و مناطق سبز دسته بندی شدند. برای تجزیه وتحلیل این شاخص ها از مدل بولزای در قالب اعداد خاکستری سه پارامتره استفاده شد که وزن آن ها با روش انتخاب ارجحیت (PSI) محاسبه شد. محاسبات این مدل نشان داد که در بولزای مثبت (486/0) و نسبی (522/0)، شهرستان مغان و در بولزای جامع (488/0)، شهرستان اردبیل در جایگاه اول قرار دارند. شهرستان پارس آباد در هر سه جواب با امتیازهای 57/0، 19/0 و 776/5 به عنوان محروم ترین شهرستان ها شناخته شد. محاسبه بولزای جامع به تفکیک گروه های زیرساختی نشان داد که شهرستان «بیله سوار» در زیرساخت حمل ونقل و ارتباطات، شهرستان «پارس آباد» در زیرساخت اجتماعی- رفاهی، شهرستان «نیر» در زیرساخت انرژی، شهرستان «خلخال» در زیرساخت کشاورزی، شهرستان های «خلخال و مغان» در زیرساخت مالی و شهرستان «اردبیل» در زیرساخت سبز دچار کمبود شدیدی هستند. با توجه به تأثیر زیاد زیرساخت های سلامت بر توسعه ناخالص داخلی استان، اولویت سیاست اقتصادی و سرمایه گذاری عمومی، به زیرساخت های بهداشت و درمان داده شد. نتیجه این است که در استان اردبیل در توزیع امکانات زیرساختی، نابرابری وجود دارد و برنامه ریزی درست برای رفع این کاستی ها به مطالعاتی فراتر از پژوهش حاضر درجهت افزایش تولید ناخالص داخلی، همگرایی درآمد و رشد اقتصادی نیاز دارد.
سنجش و ارزیابی تاب آوری اکولوژی و کالبدی-زیرساختی شهر فریمان در برابر مخاطرات طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
155 - 168
حوزههای تخصصی:
تاب آوری در شهرها به خصوص در مقابل مخاطرات طبیعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که حیات و دوام یک شهر را تحت تأثیر خود قرار می دهد. نگاهی که تاکنون در مدیریت شهری وجود داشته است، بیشتر نگاهی مقابله ای و کاهشی در برابر مخاطرات بوده است. هدف از این مطالعه، ارزیابی و سنجش میزان تاب آوری اکولوژی-زیرساختی شهر فریمان در برابر مخاطرات طبیعی است؛ بنابراین روش پژوهش در این مطالعه از حیث هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی-تحلیلی است و جامعه آماری مورد مطالعه تعدادی از خبرگان و متخصصان مسائل شهری است. متغیر مورد مطالعه بُعد اکولوژی و کالبدی-زیرساختی تاب آوری و 23 مؤلفه وابسته به آن است. درجهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای و فریدمن کمک گرفته شده است. نتایج حاصل از سنجش تاب آوری اکولوژی-زیرساختی شهر فریمان نشان می دهد که این تاب آوری به سمت طیف نسبتاً زیاد تمایل دارد. از میان مؤلفه های مورد مطالعه در آزمون تی تک نمونه ای، مؤلفه «سیاست های محافظت از زیربناهای عمومی و سیل بندها وجود دارد» با 53/11 دارای بیشترین امتیاز و مؤلفه «در شهر به دلیل ساختمان متراکم کمک رسانی به آسیب دیدگان در هنگام بحران با مشکل مواجه می شود» با 47/4 دارای کمترین امتیاز است. نتایج رتبه بندی با آزمون فریدمن نیز نشان می دهد که مؤلفه «دسترسی به معابر اصلی شهر به سهولت وجود دارد» با امتیاز 96/15 بیشترین امتیاز و مؤلفه «در شهر به دلیل ساختمان متراکم کمک رسانی به آسیب دیدگان در هنگام بحران با مشکل مواجه می شود» با امتیاز 96/5 کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
تعیین مکانی پهنه های فقر شهری (موردپژوهی: منطقه 12 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
307 - 321
حوزههای تخصصی:
در هزاره سوم، شهری شدن فقر اتفاق افتاده است. در همین راستا، فاصله طبقاتی و دوگانگی به ویژگی مسلط بیشتر شهرهای کشور تبدیل شده است. بر همین مبنا، هدف از پژوهش حاضر، تعیین پهنه های فقر در منطقه 12 کلان شهر تهران به منظور برنامه ریزی بهتر برای سامان دهی، توانمندسازی، و ارتقای کیفیت زندگی و مکانی آن است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل Factor Analysis و برای تهیه و تولید نقشه ها از نرم افزار GISاستفاده شده است. با استفاده از نرم افزار GISو مدل تحلیل عاملی به تعیین مکانی پهنه های فقر در منطقه 12 اقدام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد تعداد 53 بلوک معادل 5 درصد خیلی مرفّه، 277 بلوک معادل 26 درصد مرفّه، 401 بلوک معادل 38 درصد متوسط، 257 بلوک معادل 24 درصد فقیر، و 73 بلوک معادل 7 درصد خیلی فقیرند. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 31 درصد جمعیت منطقه 12 کلان شهر تهران فقیرند؛ در حالی که 38 درصد آن ها متعلق به طبقه متوسط اند. فقر با شدت و ضعف در محله های منطقه 12 عینیت جغرافیایی پیدا کرده است. به این معنا که فقر در محله های مرکزی، جنوبی، و شمالی نظیر سیروس، دروازه غار شوش، پامنار ارک، بهارستان سعدی، و فردوسی- لاله زار بیشترین نمود را دارد. در محله های دیگر نظیر امین حضور، کوثر، آبشار دردار، مختاری تختی، قیام، سنگلج، و دروازه شمیران نیز با شدت کمتری فقر ریشه دوانده است. کاملاً بین فقر و شاخص های بافت فرسوده (ریزدانگی، نفوذناپذیری، و ناپایداری) رابطه مستقیمی وجود دارد؛ به طوری که بیشترین تمرکز بافت های فرسوده در محله هایی نظیر دروازه غار شوش، سیروس، مختاری تختی، سنگلج، پامنار، امین حضور، بهارستان، و بخش هایی از لبه های دروازه شمیران وجود دارد. بنابراین، پهنه های فقیرنشین بر پهنه های بافت فرسوده منطبق اند.
هموارسازی فضایی نرخ باروری در نواحی روستایی ایران (1395-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
734 - 749
حوزههای تخصصی:
باروری یکی از فرایندهای اساسی جمعیت است که تأثیر مهمی در پویایی و تغییر ساختار جمعیت دارد. کاهش باروری پدیدهای جهانی است؛ در دهه های گذشته، کشورهای توسعه یافته و امروزه بسیاری از کشورهای درحال توسعه آن را تجربه می کنند و در ایران نرخ باروری کلی به کمتر از سطح جانشینی رسیده است. برآورد نرخ باروری در نواحی روستایی عمدتاً متأثر از اندازه جمعیت و اندازه واحد فضایی است. به همین دلیل برآورد نرخ باروری و تهیه نقشه در مناطق جغرافیایی کوچک و کم جمعیت چالش برانگیز است. این پژوهش با هدف برآورد صحیح و شناسایی الگوهای فضایی باروری نواحی روستایی با استفاده از روش های هموار سازی فضایی برای سال های 1395و1390 انجام شده است. برای تحلیل داده ها از روش های هموارساز بیز تجربی و بیز تجربی فضایی استفاده شد. درحالی که میانگین GFR سال های 1390 و 1395 به ترتیب 1/51و 6/71 (فرزند به ازای هر 1000 زن) است، یافته ها نشان می دهد که روش های هموارسازی فضایی و به ویژه روش بیز تجربی فضایی در برآورد باروری در مناطق کوچک کارایی مناسبی دارد به طوری که میزان تعدیل نرخ باروری در مناطق پرجمعیت، کمتر و در مناطق کم جمعیت تعدیل قابل توجهی را ایجاد می کند. نتایج همچنین وقوع باروری بالای روستایی در نواحی مرزی کمتر توسعه یافته (جنوب شرق، شرق و جنوب)و گسترش روند باروری پایین روستایی از شمال به جنوب و سپس روستاهای مرکزی و غربی را نشان می دهد. تداوم باروری پایین در بخش عمده ای از نواحی روستایی، کشور را با چالش های جدی در حوزه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی روبه رو می کند.