فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
109-122
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار، نحوه استخراج الگو های ریخت شناسانه ای است که سالیان متمادی جواب خود را در پیوند با یکدیگر و با کل شهر پس داده اند و مادامیکه هویت شهر را شکل داده اند، غریب افتاده اند. از این رو توسعه های میان افزا و پروژه های مداخله در بافت های تاریخی، نیازمند اصولی هستند که نه بر اساس ضوابط مجرد که برخاسته از ویژگی های فرم مآبانه و مکان محور باشد. تحقیق مذبور به دنبال کاربست چهارچوبی است تبارشناسانه، که بتواند مسئله استخراج الگو ها و گونه های فرم شهری به صورت طبقه بندی شده و سیستمی را پوشش دهد. ساختار سه ردیفه پژوهش در ابتدا شامل یک نقشه تبارشناسانه از بافت تاریخی بر اساس نقشه های دارالسلطنه و دارالخلافه ناصری تا پیش از اقدامات مدرنیستی بوده و مرحله دوم بررسی الگوهای ساخت در یاخته های معماری با استفاده از تیپومورفولوژی ارتباط میان فضاهای ساخته شده و فضای باز است. در آخر نیز الگوی ارتباطی فضاهای باز در سلسله مراتب مراکز گذر گاهی برداشت شده است که در نتیجه ریخت های شهری در ابعاد و مقیاس های مختلف با استفاده از طبقه بندی داده های تحلیلیِ برآمده از مطالعه ای تبارشناسانه در مورد گونه های فرم شهری، قابل تجزیه و کالبد شکافی شده و آماده استخراج اصول فرم محور بر اساس مشخصه های هویت کالبدی و محلی می شود.
ارزیابی اثرات زیست محیطی پیوستن سکونت گاه های پیرامونی به شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شهر ها به شکلی بی برنامه ای رشد کرده اند و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه خود رسیده و یا توسعه آنها در قطعاتی مجزا، بدون برنامه ریزی، جسته و گریخته بوده است باعث الگوی گسترش شهر شده است و به موازات این الگوی گسترش شهری، اراضی کشاورزی پیرامون با تغییر کاربری مواجه شده اند. شهر اصفهان هم مانند سایر شهرها در طول دهه های اخیر رشدی نامتوازن و به شکلی پراکنده داشته است، بطوریکه این رشد منجر به آثار زیست محیطی مخربی مانند از بین رفتن اراضی کشاورزی مرغوب شده است. یکی از راه کارها برای جلوگیری از گسترش شهری، پیوستن شهرهای پیرامونی به کلانشهر است. هدف از این پژوهش در وهله ی اول شناسایی مشکلات زیست محیطی پیوستن شهرهای پیرامونی به شهر اصفهان و در مرحله بعد ارزیابی اثرات زیست محیطی پیوستن شهرهای پیرامونی به شهر اصفهان می باشد. روش پژوهش حاضر روش آمیخته بود. بدین منظور با بهره گیری از روش تحلیل مضمون برای شناسایی مشکلات زیست محیطی و در ادامه برای ارزیابی اثرات پیوستن شهرهای پیرامونی از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار amos استفاده شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که آلودگی شامل آلودگی خاک، آب، هوا، آلودگی محیط زیست و .. فضای سبز و چشم انداز شامل تغییر کاربری، حفظ و نگهداری زمین های کشاورزی، چشم انداز های مناسب ساختمان ها و بافت فرسوده از مشکلات زیست محیطی می باشند که پیوستن شهرهای پیرامونی بیشترین تاثیر را بر زمین های کشاورزی و کمترین تاثیر را بر سرانه جمعیت داشت.
تحلیل فضایی خوشه های آسیب پذیر بافت کالبدی شهر گرگان در برابر زلزله (با استفاده از آمار فضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از خطرناک ترین، مخرب ترین، و غیرقابل پیش بینی ترین مخاطرات طبیعی شهری به شمار می آید. طبق اعلام سازمان مدیریت بحران کشور، 78درصداز مساحت کشور در محدوده خطر لرزه خیزی بالا قرار دارد و 10درصداز تلفات انسانی ناشی از بلایا در نتیجه زلزله است. استان گلستان جزو استان های رده دوم خطر زلزله و در رده خود اولین استان پُرخطر است. بر همین اساس، هدف از پژوهش حاضر سنجش و تحلیل مکانی خوشه های آسیب پذیر بافت کالبدی شهر گرگان در شرایط بحرانی به منظور تعیین نقاط نیازمند مداخله فوری است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل مرزهای جغرافیایی شهر گرگان براساس سرشماری سال 1395 است. برای تعیین پهنه های آسیب پذیر از مدل هایی نظیر ANP و VIKOR استفاده شده است. برای تحلیل فضایی خوشه های آسیب پذیر بافت کالبدی نیز از آماره فضایی Getis-Ord بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که شاخص مصالح ساختمانی با وزن 452/0 و شاخص ریزدانگی (مساحت قطعات) با وزن 126/0 به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیرگذاری را در ارزیابی آسیب پذیری بلوک های شهر گرگان دارند. همچنین، بیشترین میزان آسیب پذیری از لحاظ کالبدی مربوط به مناطق مرکزی و جنوبی و حاشیه های شرقی و تا حدودی غربی شهر گرگان است. تحلیل Hotspot به طور واضح شکاف بین مرکز و جنوب را با سایر مناطق شهر گرگان نشان می دهد. درواقع، پهنه های آسیب پذیر شهر گرگان عمدتاً بر بافت های تاریخی و مناطق حاشیه نشین منطبق است.
تاثیر ویژگی های عمومی مکان های سوم بر تعاملات اجتماعی؛ نمونه مورد مطالعه: کافه های شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
29 - 40
حوزههای تخصصی:
مکان های سوم نمونه ای موفق از مکان های عمومی هستند که به دلیل ویژگی های خاص خود نقش مهمی در کیفیت زندگی شهری دارند. تأمین محیطی با توانایی شکل دهی و تقویت تعاملات اجتماعی یکی از نقش های مهم مکان سوم است. هر چه جامعه تعاملات اجتماعی بیشتر و مؤثرتری داشته باشد، سالم تر و پویاتر خواهد بود؛ بنابراین توجه به ایجاد و شکل دهی اصولی مکان های سوم که کافه ها نمونه بارزی از آنها هستند، ضروری به نظر می رسد. نمونه ها براساس نظرسنجی آنلاین انتخاب شده اند. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه، همبستگی است. شیوه جمع آوری اطلاعات مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و منابع آرشیوی است. هدف از این پژوهش بررسی هشت ویژگی عمومی بیان شده برای مکان های سوم در نمونه های مطالعاتی و واکاوی تأثیر آنها بر تعاملات اجتماعی شکل گرفته در بستر مورد مطالعه است. ابتدا به کمک منابع آرشیوی، مشاهده و نقشه برداری رفتاری مکان محور نمونه ها مورد مطالعه قرار گرفت. سپس از مدل معادلات ساختاری و ابزار پرسشنامه طراحی شده در طیف لیکرت و براساس یافته های پژوهش استفاده شده است. نتایج نشان می دهند، حریم ها و فواصل در تعاملات اجتماعی تأثیرگذارند. ویژگی های مکان های سوم در کافه های مورد مطالعه وجود دارند و بر تعاملات اجتماعی اثرگذارند اما میزان ظهور آنها متفاوت است. چهار ویژگی گفت وگو به عنوان فعالیت اصلی، جو صمیمی، دسترسی و امکان سکونت و مشتری ثابت به ترتیب بیشترین تأثیر را در تعاملات اجتماعی دارند. سایر ویژگی ها با اثرگذاری بر این چهار ویژگی به صورت غیرمستقیم در تعاملات اجتماعی شکل گرفته در کافه های مورد مطالعه نقش دارند.
ارائه مدل توسعه دیپلماسی زیست محیطی با تأکید بر نقش شهرداری ها: بر اساس رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
224 - 235
حوزههای تخصصی:
در شرایط متغیر و نامطمئن کنونی شهرداری ها باید منابع ملموس و ناملموس و قابلیت های درونی خود را گسترش داده تا بتوانند به تغییرات محیطی پاسخ دهند. لذا در صورتی می توانند به اهداف کلان و بلند مدت دست یابند که برنامه استراتژیک مدونی داشته باشند. در این پژوهش محقق به ارائه مدل توسعه دیپلماسی زیست محیطی با تاکید بر نقش شهرداری ها به روش داده بنیاد پرداخت. بر این اساس نمونه این پژوهش، آن دﺳﺘﻪ از کﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن و ﺧﺒﺮﮔﺎن ﻣﻄﻠﻊ محیط زیست، ﺗﺸکیﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ کﻪ ﻣیﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﺎ ارزﺷی را در اﺧﺘیﺎر ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ. نمونه نظری مورد مصاحبه بر اساس روش نمونه گیری نظری و با استفاده از روش هدفمند، ابتدا تعداد 6 نفر به عنوان نمونه هدفمند اولیه پژوهش و در نهایت از 19 نفر مصاحبه شد تا اینکه مدل به اشباع تئوریک رسید. نرم افزار مورد استفاده جهت تجزیه و تحلیل داده ها MAXQDA می باشد. یافته های اصلی پژوهش در دو بخش چارچوب مفهومی و مدل مفهومی ارائه شده است. در این مدل بر عوامل داخلی مؤثر بر بهره وری مانند نیروی انسانی ، سرمایه های فکری و همچنین بستر و ساختار فناوری مدنظر قرار داده است، این مدل باعث افزایش بهره وری مدیریت دانش شهرداری و عملکرد اقتصادی شد. همچنین بدون به کارگیری استراتژی های مناسب در سازمان تحقق استراتژی زیست محیطی در شهرداری با چالش روبرو می گردد، از طرف دیگر محقق بیان می دارد کاربرد استراتژی زیست محیطی در زنجیره خدمات شهرداری، پیشبرد رویه های مذکور را تسریع می بخشد.
واسنجی مشارکت شهروندان در بسترهای مختلف در مدیریت مناطق شهری (مورد مطالعه: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندان ابزاری برای تقویت مدیریت شهری در جوامع پیشرفته امروزی و از شاخص های زندگی جوامع مختلف محسوب می شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر؛ واسنجی مشارکت شهروندان در بسترهای مختلف در مدیریت مناطق شهری زاهدان می باشد. رویکرد حاکم بر فضای تحقیق کیفی و کمی و نوع تحقیق، کاربردی است. در این مورد مطالعات جامعی در خصوص شاخص های تحقیق در محدوده مورد مطالعه انجام و سپس برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از نرم افزار (SPSS) و مدل (Fuzzy Mamdani)، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شهروندان مناطق پنجگانه شهر زاهدان می باشد. که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین شد. نتایج آزمون آزمون T تک نمونه ای، جهت بررسی میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری در بسترهای مختلف، در بین مناطق شهر زاهدان نشان داد که در بین بسترهای مطرح شده، فقط در بستر اجتماعی - فرهنگی میانگین به دست آمده بالاتر از حد متوسط عدد 3 می-باشد، که این گویای تاثیر زیاد، بستر اجتماعی- فرهنگی، در مشارکت شهروندان در مدیریت شهری بین مناطق شهر زاهدان می باشد. نتایج وضعیت مشارکت در مدیریت شهری در بستر های (اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی و فضایی، سیاسی و مدیریتی، قانونی و حقوقی)،در تعیین و رتبه بندی مناطق پنجگانه شهر زاهدان، با استفاده از مدل فازی ممدانی نشان داد، از میان مناطق 5 گانه شهر زاهدان مناطق 1 و 5 در حوزه تقویت مشارکت شهروندان در مدیریت شهری موفق تر بوده اند
طبقه بندی استراتژی های ساختمان های سنتی و معاصر سازگار با تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵
41-54
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تغییرات اقلیمی به عنوان تهدیدی برای عملکرد ساختمان ها و سکونتگاه های انسانی مطرح شده است. گرمایش جهانی بزرگ ترین چالشی است که زمین با آن روبرو است و این در حالی است که وابستگی فزاینده به سوخت های فسیلی قدرت انطباق با گرمایش اقلیمی در آینده را کاهش خواهد داد. تاب آور سازی سیستم های معماری و شهرسازی برای مقابله با این مخاطره در آینده ضروری است و آنچه ساخته یا طراحی می شود باید باهدف غلبه بر تغییرات اقلیمی باشد. حتی اگر غلظت گازهای گلخانه ای در جو تثبیت شود، حوادث شدید اقلیمی به دلیل بی تحرکی جو چندین قرن ادامه خواهد داشت. لذا، سازگاری یک راهکار لازم جهت تلاش برای کاهش کربن دی اکسید خواهد بود؛ بنابراین این سؤال مطرح می شود که چه استراتژی هایی در برابر های سنتی پاسخگوی تغییرات اقلیمی، ساختمان ها را تاب آور و سازگار می کند؟ بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که مسکن چنین شرایطی هستند. در مقابل در استراتژی های معاصر، اصول تکامل یافته و فنّاوری وجود دارد. تحقیق حاضر با رویکرد کیفی به مفهوم تاب آوری و سازگاری اقلیمی می پردازد و سپس استراتژی های معماری سنتی سازگار با تغییرات اقلیمی و کارکرد آنها در اقلیم گرم و خشک را معرفی می کند و به بررسی این استراتژی ها در یک نمونه خانه سنتی و یک نمونه خانه معاصر جریان ساز می پردازد و در نهایت معماری سنتی و معاصر معمول اقلیم گرم خشک از نظر میزان سازگاری اقلیمی مقایسه شده است.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه مسکن اجتماعی با تأکید بر آینده نگاری (مورد شناسی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
157 - 176
حوزههای تخصصی:
هم اکنون مسئله تامین مسکن به عنوان کلیدی ترین مسئله در شهرهای جهان سوم مطرح می باشد. رشد شتابان شهرنشینی، نبود منابع کافی ، ضعف مدیریت و نبود برنامه ریزی جامع مسکن در کشورهای در حال توسعه، دسترسی گروه های کم درآمد به مسکن مناسب را به معضلی جدی تبدیل کرده است . هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل کلیدی موثر بر توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام با رویکرد آینده نگاری است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پایش محیطی است که با استفاده از مطالعات موجود در زمینه توسعه مسکن اجتماعی، هفت شاخص(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، جمعیتی، کالبدی- فضایی، زیست محیطی و کلان)، انتخاب، طبقه بندی و تدوین شده است. همچنین جامعه آماری پژوهش، شهر ایلام و نمونه آماری آن 30 نفر از کارشناسان و متخصصان امر برنامه ریزی شهری و منطقه ای می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد انجام شده است که پس از بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر بر وضعیت توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام، 10 عامل کلیدی(رشد شهرنشینی، حاشیه نشینی، نرخ تورم، سیاست های تامین مسکن، کیفیت مسکن، رویکرد محله محوری و توسعه پایدار محلی، طرح های توسعه شهری، میزان خانوار فاقد مسکن، قیمت زمین و مسکن، بافت فرسوده) که بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه مسکن اجتماعی شهر ایلام دارند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از قابلیت های نرم افزار سناریو ویزارد 2 سناریوی قوی، 1772 سناریوی ضعیف و 10 سناریوی باورکردنی استخراج شد.
شهرت مقصد گردشگری و ادراک شناختی و عاطفی بازدیدکنندگان مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
113 - 126
حوزههای تخصصی:
شهرت یک مقصد نقش مهمی در جذب گردشگران داشته و توجه به مؤلفه های شهرتِ شهری و شناسایی آن ها بر اساس ادراک بازدیدکنندگان نیز اهمیت به سزایی در درک درست نیازهای گردشگران دارد. بررسی وجهه شهرت اصفهان و فاکتورهای اثرگذار بر شهرت این شهر، بر مبنای ارزیابی عاطفی و ادراک شناختی بازدیدکنندگان از طریق توزیع 384 پرسشنامه میان گردشگران بازدیدکننده اصفهان به روش نمونه گیری تصادفی از جامعه در دسترس بررسی شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. نتایج نشان داد که در میان فاکتورهای اثرگذار بر شهرت مقصد گردشگری اصفهان، فاکتور تصویر مقصد بیش از هر چیز بر شهرت آن اثرگذار است و تفاوت چشمگیری میان نگرش افرادی که به اصفهان سفر کرده و افرادی که سفر نکرده اند در خصوص شهرت این شهر وجود ندارد. این پژوهش نشان داد که شهرت و آوازه مقصد و توصیه دوستان و آشنایان عوامل اصلی آشنایی و شناخت افراد از اصفهان هستند و رسانه ها، نمایشگاه ها و آموزش نقش بسیار کمرنگی را در معرفی و توسعه این مقصد دارند. در نتیجه تدوین محتوی مناسب و معرفی هرچه بیشتر اصفهان در فضای مجازی در قالب وب سایت های استانداردی که قابلیت دیده شدن در فضای مجازی را دارند و همچنین تدوین برنامه های مستند رادیو و تلویزیونی، تدوین اقلام چاپی با کیفیت، متنوع و به روز لازم است موردتوجه دست اندرکاران گردشگری اصفهان قرار گیرند.
ارزیابی زیست پذیری مبتنی بر متغیرهای حس تعلق به مکان (مطالعه موردی: منطقه ۱ کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
361 - 385
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته، رشد فناوری و اجرای مبانی مدرنیته در ساخت شهرها موجب روند کاهشی در زیست پذیری شهرها شده است که به اثراتی نامطلوب در فضاهای شهری منجر شده است. یکی از برجسته ترین این اثرات که می توان از آن به عنوان آسیب شهری نام برد، افول ارزش های مرتبط با حس تعلق به مکان در شکل گیری این فضاها است. این امر در کلان شهرها جلوه بیشتری دارد که طبیعتاً رشد فناوری در آن ها سرعت بیشتری داشته است. این پژوهش با هدف تخمین زیست پذیری، با در نظر گرفتن عوامل مرتبط با متغیر حس تعلق به مکان در منطقه ۱ شهر تهران انجام شده است. در این خصوص، یک مدل تخمین گر جدید با ترکیب سیستم استنتاج فازی تطبیق یافته و ژنتیک الگوریتم تهیه شده است. برای این منظور، متغیرهای مبتنی بر حس تعلق به مکان شامل کالبد، معنا، فعالیت، سرمایه اجتماعی، حس مکان و کیفیت زندگی به عنوان متغیرهای تخمین گر استفاده شده است. نتایج نشان داد مدل سیستم استنتاج فازی تطبیق یافته ژنتیک شامل همه متغیرهای ورودی (926/0=R)، بهترین مدل تخمین گر زیست پذیری است. همچنین شاخص سرمایه اجتماعی تأثیر بسیار کمی در زیست پذیری دارد. اهمیت شاخص کیفیت زندگی ذهنی به طور معنادارتری از سایر شاخص ها بیشتر است و می تواند بیشتر از سایر عوامل به بهبود زیست پذیری مناطق منجر شود.
شناسایی و ارزیابی عوامل ساماندهی بصری موثر بر بهبود سیمای کالبدی روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
572 - 589
حوزههای تخصصی:
سیما و منظر روستایی به عنوان عناصر مؤثر بر درک بصری مردم از محیط، یکی از مسائل مهم امروزی بوده که در حال حاضر برای متولیان و برنامه ریزان روستایی قابل تأمل است. از آنجایی که ماهیت طراحی و نظارت بر جنبه های بصری مؤثر در غنی سازی و شکل گیری محیط روستایی و تجربه روستاییان از سیمای کالبدی آن، با کاستی هایی رو به رو است، جهت تشریح بیشتر، شناسایی عوامل ساماندهی بصری و بررسی میزان اثرگذاری آن بر سیمای کالبدی روستا ضرورت دارد. این پژوهش از لحاظ ماهیت، اکتشافی و از حیث روش گردآوری داده ها، توصیفی - پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق از طریق تحلیل محتوای اسنادی و پیمایش دلفی گردآوری شد. جامعه آماری در بخش دلفی، 21 نفر و در بخش پیمایشی، 265 نفر متخصص است که پس از تأیید روایی و پایایی پرسشنامه توسط اساتید و تکنیک آلفای کرونباخ، مورد پرسشگری قرار گرفتند. در این پژوهش جهت تحلیل داده ها از آزمون T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد که نتایج نشان داده است؛ از 53 شاخص ارزیابی شده در ابعاد چهارگانه شامل: زیبایی شناختی - فرمی، کارکردی - فعالیتی، ادراکی - شناختی و طبیعی - زیستی، شاخص های تزیینات و مواد و مصالح با امتیاز وزنی کل (52/4) بیشترین اثرگذاری و شاخص تعادل با امتیاز (24/2) کمترین اثرگذاری را بر ساماندهی بصری روستا دارند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داده است؛ 61 درصد از عوامل ساماندهی بصری، موجب بهبود سیمای کالبدی روستا می شود، که از میان عوامل چهارگانه، عامل ادراکی-شناختی با ضریب تأثیر 378/0 بیشترین اثر را بر بهبود سیمای کالبدی روستا دارد.
ارزیابی شاخص های کمی و کیفی مسکن شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن، مسئله ای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فراتر از آن مسئله یک حق است که به دلیل برتری منافع شخصی بر نفع جمعی (سیاست های بازار آزاد) این حق در اختیار صاحبان قدرت و سرمایه قرار گرفته و به عنوان یکی از چالش های اساسی نظام شهرنشینی جهانی بدل شده است. در ایران نیز ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر مسئله مندی مسکن مؤثر بوده و تقاضاهای سوداگرانه در بازار سرمایه، مسکن را به کالایی سرمایه ای بدل کرده است. ازاین رو در این پژوهش با نگاهی همه جانبه پس از بررسی بنیان های نظری و پیشینه ی پژوهش، شاخص هایی کمی و کیفی مسکن مورد بررسی قرار گرفت و چارچوب مفهومی موضوع استخراج شد. سپس در سطح کشور، رتبه بندی استان ها براساس شاخص های موجود توسط مدل تاپسیس و فازی صورت گرفت. نتایج این رتبه بندی نشان می دهد که تجمع ثروت در مناطق کلانشهری در کشور، افزایش مسکن سرمایه ای و رشد مسکن استیجاری و مسئله سکونت گروه های کم درآمد شهری و مسکن در استطاعت در این مناطق بیش از سایر استان ها بوده است به گونه ای که استان های دارای کلانشهر رتبه های اول تا دهم را به خود اختصاص داده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مسئله اصلی ریشه در ساختارهای مدیریتی دارد و تا زمانی که میان الیگارشی سیاسی و اقتصادی هم پوشانی باشد، امکان برون رفت از بحران فراهم نیست. همچنین توجه به رویکردهای نوین و نیز سلسله قوانین مالیاتی همراه با نظرات می توانند به عنوان یکی از گزینه های مهم در حل مسئله مسکن راهگشا باشد؛ چراکه افزایش هزینه های مالی عدم عرضه و نبود چشم انداز رشد برای عرضه کنندگان از ارزش مبادله ای و سوداگری در بازار مسکن می کاهد.
ارزیابی منظرخیابان شهری با تاکید بر مبلمان شهری (مورد مطالعاتی :خیابان چهارباغ اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظر شهر واسطه ای میان انسان ،پدیده شهر،تبلور بصری و معنایی اجزای تشکیل دهنده ی فضا است.که یکی از اجزای آن مبلمان شهری است.مبلمان شهری عناصری از فضای شهری هستند که کم تر مورد توجه قرار می گیرند و درپرداختن و برنامه ریزی و طراحی شهرها بیشتر مورد غفلت واقع می شوند، با گسترش بی ضابطه بسیاری از شهرهای بزرگ از جمله اصفهان و افزایش جمعیت، کم کم تسلط مسئولان شهری به کنترل اوضاع اجتماعی و پرداختن به امور سیماهای شهرها و سامان دهی آن کمتر از گذشته شده است به طوری که در بسیاری از موارد دقت فدای سرعت شده و حفظ هویت و زیبایی، به ویژه در مبلمان شهری،قربانی نیازهای مقطعی و نسنجیده روزمره شهری می شود.نبود طراحی خاص، اعمال سلیقه،در نظر نگرفتن( ارگونومی، همه شمولی، رنگ مناسب، نورپردازی) و عدم تناسب با فرهنگ از مهمترین مشکلات مبلمان شهری در سطح شهر اصفهان می باشد.خیابان چهارباغ به دلیل سوابق تاریخی از قدرت جذب بالای گردشگر برخوردار بوده و به لحاظ نوع خدمات رسانی پذیرای تعداد زیاد مسافرو شهروندان است ولی مبلمان شهری این بخش نه تنها از نظر کمی کافی نیست بلکه دچار مشکلاتی نظیر:پراکندگی نامناسب،مکان یابی نادرست،عدم هماهنگی محیطی،عدم مطابقت با فرهنگ عمومی ،طراحی نامناسب ،استفاده از مصالح نامرغوب ،عدم رعایت استانداردهای لازم و...می باشد و در پی بعضی از تخریب ها به منظور اجرای پروژه مترو اغتشاشات بصری و اختلال در منظر شهری این محور ایجاد شده است.هدف از پژوهش حاضر، ارتقاء این فضای شهری از طریق بهبود منظر شهری با تأکید بر مبلمان شهری می باشد.در پژوهش حاضر روش مورد استفاده توصیفی-تحلیلی،شیوه گردآورد داده هااسنادی- میدانی و روش تجزیه تحلیل داده ها کمی و کیفی است نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با درنظرگرفتن شاخص هایی چون: مکان یابی صحیح، هماهنگی بیشتر با بافت سنتی و تاریخی،همه شمولی،رنگ، راحتی ،ارگونومی،عملکرد مناسب و ...می توان به منظر پایدار و مناسب در این محور دست یافت.
هموارسازی فضایی نرخ باروری در نواحی روستایی ایران (1395-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
734 - 749
حوزههای تخصصی:
باروری یکی از فرایندهای اساسی جمعیت است که تأثیر مهمی در پویایی و تغییر ساختار جمعیت دارد. کاهش باروری پدیدهای جهانی است؛ در دهه های گذشته، کشورهای توسعه یافته و امروزه بسیاری از کشورهای درحال توسعه آن را تجربه می کنند و در ایران نرخ باروری کلی به کمتر از سطح جانشینی رسیده است. برآورد نرخ باروری در نواحی روستایی عمدتاً متأثر از اندازه جمعیت و اندازه واحد فضایی است. به همین دلیل برآورد نرخ باروری و تهیه نقشه در مناطق جغرافیایی کوچک و کم جمعیت چالش برانگیز است. این پژوهش با هدف برآورد صحیح و شناسایی الگوهای فضایی باروری نواحی روستایی با استفاده از روش های هموار سازی فضایی برای سال های 1395و1390 انجام شده است. برای تحلیل داده ها از روش های هموارساز بیز تجربی و بیز تجربی فضایی استفاده شد. درحالی که میانگین GFR سال های 1390 و 1395 به ترتیب 1/51و 6/71 (فرزند به ازای هر 1000 زن) است، یافته ها نشان می دهد که روش های هموارسازی فضایی و به ویژه روش بیز تجربی فضایی در برآورد باروری در مناطق کوچک کارایی مناسبی دارد به طوری که میزان تعدیل نرخ باروری در مناطق پرجمعیت، کمتر و در مناطق کم جمعیت تعدیل قابل توجهی را ایجاد می کند. نتایج همچنین وقوع باروری بالای روستایی در نواحی مرزی کمتر توسعه یافته (جنوب شرق، شرق و جنوب)و گسترش روند باروری پایین روستایی از شمال به جنوب و سپس روستاهای مرکزی و غربی را نشان می دهد. تداوم باروری پایین در بخش عمده ای از نواحی روستایی، کشور را با چالش های جدی در حوزه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی روبه رو می کند.
ارزیابی نقش میانجی هویت در مفهوم زیست پذیری با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر زیست پذیر از مفاهیم نوین و مؤثر در نظام های کنونی شهری است که به واسطه نقش مهم و اساسی که در تحول اندیشه ها و آرمان های جامعه معاصر دارد، جایگاهی بایسته پیدا کرده است. نظر به اهمیت ارتقاء و بهبود شرایط زیست در بخش مرکزی شهرها از یک سو و تاکید بر مباحث کیفی به جای توجه صرف به کمیت، هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی گرانه هویت در ارتباط بین زیست پذیری بخش مرکزی شهر بجنورد با برخی شاخص های منتخب و کلیدی این مفهوم است. برای دستیابی به این هدف، مبانی نظری تحقیق با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل با استفاده از ابزار پرسشنامه از 384 نفر از ساکنان بخش مرکزی شهر جمع آوری شد. به فراخور نیاز تحقیق از نرم افزارهای SPSS و Smart PLSبرای آماده سازی و پردازش داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش بیان کننده معنادار بودن نقش مهم و اثرگذار متغیر هویت و حس تعلق به مکان به عنوان میانجی بر سایر شاخص های مورد مطالعه این پژوهش؛ یعنی مشارکت اجتماعی، امنیت و آموزش در میزان زیست پذیری بخش مرکزی شهر بجنورد است. بنابراین، متغیر هویت و حس تعلق به مکان نه تنها عوامل مؤثر در زیست پذیری یک مکان هستند، بلکه در میزان تاثیرگذاری سایر عوامل و متغیرها نیز نقشی قابل توجه دارند، که این مساله بر اهمیت متغیر هویت و حس تعلق به مکان در مطالعات زیست پذیری می افزاید. لذا توجه ویژه به این مفاهیم نقشی اساسی در بهبود زیست پذیری شهری خواهد داشت.
شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری منطقه ای به عنوان یکی از اشکال موجود نابرابری، ازجمله مباحثی است که در نظام فرصت مطرح بوده و حضور/غیاب و شدت/ضعف آن تأثیر مهمی بر کمّیت و کیفیت نظم و انسجام جامعه در سطوح و ابعاد مختلف دارد. این مسئله به ویژه در کشورهای درحال توسعه یک مسئله جدی است. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه درصدد شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری منطقه ای در ایران است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-اکتشافی بوده است و جامعه آماری تحقیق را کارشناسان آشنا به موضوع نابرابری و توسعه منطقه ای ایران تشکیل می دهند که به روش گلوله برفی، تعداد 10 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا، مدل سازی ساختاری- تفسیری( (ISM و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین 47 عامل شناسایی شده اولیه، 14 عامل ازجمله عوامل ضعف برنامه ریزی درست، تصمیم های مدیران و برنامه ریزان و ضعف دسترسی به امکانات و تجهیزات، در محاسبه روایی محتوایی، ضریب CVR بالای 75/0 را کسب کردند و به عنوان عوامل نهایی نابرابری منطقه ای شناخته شدند. همچنین سطح بندی عوامل نشان داد که عوامل مربوط در شش سطح قابل طبقه بندی هستند. عوامل منابع منحصر به فرد و قابلیت ها با 29 درصد اشتراک در پایین ترین سطح و عوامل تمرکزگرایی و ناکارآمدی دولت با 90 و 91 درصد اشتراک در بالاترین سطح قرار گرفتند. دسته بندی آن ها نیز نشان داد که عوامل محدودیت نیروی انسانی (با امتیاز قدرت نفوذ 10 و میزان وابستگی 5)، کمبود منابع مالی و سرمایه گذاری (با امتیاز قدرت نفوذ 8 و میزان وابستگی 7) و کم توجهی به پژوهش (با امتیاز قدرت نفوذ 13 و میزان وابستگی 5)، کلیدی ترین عوامل نابرابری منطقه ای هستند و تأثیر بسیار زیادی بر نابرابری دارند.
واکاوی عدالت فضایی در تخصیص کاربری های اراضی شهری (مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
637 - 662
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری اراضی شهری یکی از هسته های مهم در نظام برنامه ریزی شهری است. بدین منظور نظم فضایی و توزیع منابع و امکانات در مناطق شهری (از جمله شهر اردبیل) و برخورداری از عدالت فضایی برای بهره مندی مردم و نیازهای جامعه شهری حائز اهمیت است. در همین خصوص، رشد جمعیت و مهاجرت به همراه رشد فیزیکی شهر اردبیل به طرف روستاهای پیرامون موجب شده است در برخی موارد کاربری اراضی شهری آن به صورت نامتناسب و دور از اصول ایجاد شود که در نگاه اول نشانگر توزیع و مکان گزینی ناهمگون و ناسازگار کاربری ها در سطح شهر است. از همین رو هدف این پژوهش واکاوی عدالت فضایی در تخصیص کاربری های اراضی شهری با استفاده از تکنیک های تحلیل منطقه ای در مناطق پنج گانه شهر اردبیل است. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی و جمع آوری منابع و اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است. برای سنجش وضعیت عدالت فضایی در شهر اردبیل از مقایسه سرانه ها، سطوح اشغالی و تحلیل شاخص ظرفیت از مدل LQI و GIS و تکنیک های تحلیل منطقه ای نظیر آنتروپی شانون و ضریب اختلاف یا پراکندگی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در ارزیابی کمی با توجه به مقایسه مناطق در شهر اردبیل، کاربری مسکونی بیشترین و کاربری تأسیسات شهری کمترین سطوح اشغالی و سرانه را به خود اختصاص داده است. مقایسه کاربری ها با استفاده از مدل ضریب مکانی با خط نرمال LQI بیانگر آن است که بیشتر کاربری ها پایین تر از خط نرمال یک قرار دارند که این مسئله نشان دهنده کمبود امکانات در مناطق شهرداری اردبیل است. براساس بررسی مدل ضریب آنتروپی با توجه به Ln به دست آمده، همه کاربری های موردمطالعه در مناطق، دارای وضعیت نامتعادل و نامتوازن فضایی است. همچنین بررسی ضریب پراکندگی بیانگر آن است که به غیر از ضریب پراکندگی کاربری مسکونی، سایر کاربری ها نیز دارای ضریب پراکندگی بسیار بالا هستند که نشان می دهد توزیع فضایی بسیار نامتعادل و عدم تحقق اصل عدالت محوری در توزیع شاخص های موردمطالعه در مناطق پنج گانه اردبیل است.
بررسی رقابت های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک چین و هند در اورآسیا: کریدورهای ارتباطی و ژئوپلیتیک بنادر چابهار و گوادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۵)
213 - 226
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر دو کشور چین و هند با رشد اقتصادی بالا و حجم بزرگ اقتصادی و تجارت گسترده به عنوان دو قدرت آسیایی و حتی جهانی مطرح شده اند. دو کشور آرمان های بزرگ منطقه ای و جهانی دارند؛ به گونه ای که چین با طرح ابرپروژه ابتکاری کمربند و جاده به دنبال نظام جدیدی از روابط قدرت و مناسبات بین الملل است و هند می کوشد با سیاست اورآسیایی، ضمن گسترش حوزه نفوذ خود، همگرایی جدیدی از مناسبات قدرت را ایجاد کند. هر دو کشور با اتخاذ استراتژی ژئواکونومیک سیاست اتصال و دسترسی به حوزه های ژئوپلیتیکی اورآسیا را دنبال می کنند. در این چارچوب، فضای پاکستان و ایران گزینه های مناسبی برای ایجاد کریدورهای ارتباطی در اورآسیا از سوی چین و هند انتخاب شده اند که نقطه محوری آن ها دو بندر گوادر و چابهار است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی و تبیین رقابت های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک میان چین و هند در کریدور اقتصادی چین - پاکستان و کریدور بین المللی حمل و نقل شمالی - جنوبی و بررسی نقش دو بندر چابهار و گوادر در این رقابت است. این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز تحقیق به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد هند در تلاش است تا از طریق بندر چابهار و کریدور ایران وزن ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک خود را در برابر چین و پاکستان بهبود بخشد و از طریق آن نوعی توازن و تعادل قدرت منطقه ای با چین برقرار کند.
تحلیل عوامل و زمینه های اجتماعی - فرهنگی شکل گیری مشکلات محیط زیستی: کاربرد نظریه داده بنیاد (مطالعه موردی: مناطق روستایی طوالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
536 - 551
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی زمینه های اجتماعی و فرهنگی مشکلات محیط زیستی در روستاهای غرب استان گیلان؛ مناطق روستایی طوالش با رویکرد کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند با 20 نفر از روستاییان و کارشناسان در بهار 1399، مصاحبه های عمیق صورت گرفت. روایی و پایایی این پژوهش بر اساس کنترل یا اعتباریابی توسط مشارکت کنندگان ارزیابی گردید. تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری صورت گرفت. در کدگذاری باز، 10 مفهوم شناسایی و در کدگذاری محوری، 29 مقوله عمده استخراج گردید. همچنین، از طریق کدگذاری انتخابی بین مقولات عمده، هسته اصلی کشف و مدل نهایی پارادایمی ترسیم شد. «تخریب محیط زیست» به عنوان پدیده اصلی شناخته شد. شرایط علّی شامل: موانع زیرساختی، خلأ قانونی، ضریب مشارکت، خوش نشینی، فقدان آینده نگری، چگالی ارزش؛ شرایط مداخله گر شامل: گردشگری گذرا، آبادسازی متعارض، خلأ اعتباری و گذرگاه های خلاف قانون ارائه شد. در مجموع، یافته ها نشان داد که تخریب محیط زیست یک پدیده چند علیتی است که همگرایی مجموعه شرایط علّی و مداخله گر در بستر اجتماعی جامعه روستایی، زمینه های بروز آن را موجب شده اند. بازنگری در قوانین و تجهیز زیرساخت ها، توسعه بوم گردی و ارتقاء آموزش همگانی به عنوان راهبردهای تعاملی، پیامدهایی چون کاهش تصرف و تخریب، مدیریت بهینه پسماند، گردشگری پایدار و حفظ محیط زیست را به دنبال خواهد داشت.
تحلیل فضایی شاخص های کالبدی مسکن با تاکید بر شهر عادل (مطالعه موردی: مناطق 22گانه کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های مسکن به عنوان شالوده اصلی یک برنامه جامع و ابزاری ضروری برای بیان ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی مسکن از جایگاه ویژه ای در امر برنامه ریزی مسکن برخوردارند. ازاین رو، شناخت وضعیت شاخص های مسکن مناسب و تلاش در جهت تحقّق سکونتگاه مطلوب و کاهش نابرابری ها، امر مهمی در بحث تحقق پذیری شهر عادل و نهایتا توسعه پایدار شهری تلقی می گردد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر سنجش و تحلیل فضایی شاخص های کالبدی مسکن درچارچوب شهر عادل است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف آن کاربردی است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل های کمی آنتروپی شانون، تاپسیس (TOPSIS)، ضریب پراکندگی (C.V)، آمار خودهمبستگی فضایی موران و از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که شهر تهران در توزیع یکسان و دسترسی به شاخص های کالبدی مسکن، شهری عادل نیست. به طوری که الگوی توزیع فضایی شاخص های مورد مطالعه در سطح مناطق 22 گانه به صورت خوشه ای می باشد و توزیع شاخص های مورد مطالعه به صورت خوشه ای به چند منطقه (مناطق شمالی) تهران از جمله مناطق 1، 3 و 2 اختصاص دارد که به ترتیب با کسب میزان امتیاز تاپسیس 855/0، 447/0 و 385/0 رتبه های اول تا سوم به خود اختصاص داده اند. از نظر جغرافیایی توزیع شاخص های کالبدی مسکن از مناطق شمالی به سمت جنوبی، شرقی و غربی سیر نزولی داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که افتراق و ناعدالتی فضایی در توزیع شاخص های کالبدی مسکن در بین مناطق 22 گانه تهران وجود دارد و فضای غالب در مناطق، پهنه های نامناسب (27/0 درصد) و بسیار نامناسب (32/0 درصد) است.