فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۴۲۱ تا ۱۸٬۴۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ماهیت پیچیده فرایندهای زمین ساختی عامل ایجاد توپوگرافی و همچنین ابعاد مناظر طبیعی زمین را نمی توان با ساختارهای کلاسیک، مانند هندسه اقلیدسی یا منطق ارسطویی، ارزیابی نمود. برای این منظور ، تحلیل فرکتالی آبراهه ها و شکستگی ها با استفاده از روش شمارش جعبه ای برای تعیین بلوغ ساختاری زاگرس شمال غرب انجام گرفت. همچنین با کمک معیارهای مرتبط با مورفوتکتونیک ، پتانسیل فعالیت تکتونیکی منطقه با روش عدم قطعیت فازی مشخص و نتایج این دو روش با کانون های سطحی زلزله مقایسه شدند. مناطق دارای بعد فرکتالی بالای گسل و پایین زهکشی فعالیت تکتونیکی بیشتری دارند. طبق این تحقیق، محدوده A یعنی غرب کرمانشاه، دارای بالاترین بُعد فرکتالی (32/1) گسل و بُعد فرکتالی کمتر برای شبکه زهکشی (432/1) است و شواهد لرزه ای از جمله زلزله اخیر کرمانشاه با 3/7 ریشتر نیز پویا بودن آن را تأیید می کند. محدوده E که رو به فروافتادگی دزفول است، کمترین بُعد فرکتالی گسل (07/1) و بیشترین بُعد فرکتالی شبکه زهکشی (470/1) را دارا است. با این حال گسل های مدفون نقش مهمی در تولید زلزله در شمال این محدوده دارند. هم پوشانی مربع های فرکتالی با گاماهای مختلف در مدل فازی تا حد زیادی تأیید کننده نتایج بود و محدوده A در این مدل نیز بالاترین پتانسیل فعالیت تکتونیکی را نشان می دهد. واژه های کلیدی: تکتونیک، زاگرس شمال غرب، فرکتال، فازی.
تجزیه و تحلیل رویکرد و منافع سه کشور ایران، ترکیه و عربستان در قبال تحولات سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۵
105 - 132
حوزههای تخصصی:
امروزه بحران سوریه به یکی از مهم ترین موضوعات بین الملل تبدیل شده و توجّه بسیاری از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای را به خود معطوف کرده است. در این میان، بررسی رویکرد و منافع سه کشور ایران، ترکیه و عربستان نسبت به این بحران و تلاش هر یک برای شکل دهی به معادلات و نظم منطقه ای مطلوب در راستای اهداف و منافع خود و هم پیمانان منطقه ای حائز اهمّیّت فراوان است. سؤال اصلی مقاله این است که سه کشور ایران، ترکیه و عربستان در قبال تحولات سوریه چه رویکرد و منافعی را دنبال می کنند؟ فرضیّه مقاله این است که ایران برای حفظ و افزایش نفوذ راهبردی خود در منطقه شامات به ویژه لبنان، به حمایت از بشار اسد برخاسته است. از طرفی، ترکیه اگرچه در ابتدا رویکرد براندازانه را اتخاذ می کرد؛ اما به خاطر نگرانی از امنیت و ثبات سیاسی خود ناشی از تحولات منطقه کردستان نشین سوریه، هم اکنون سیاست همکاری و همراهی با ایران و روسیه را در پیش گرفته و برای حل بحران سوریه و آینده این کشور، راه حل دیپلماتیک را دنبال می کند. همچنین عربستان برای مقابله با نفوذ منطقه ای ایران و گسترش گفتمان سلفی گری، همچنان سیاست براندازی اسد را دنبال می کند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیلِ کیفی استفاده شده است.
بررسی تأثیر هندسه شهری بر چگونگی شکل گیری جزیره حرارتی شهر تهران (مطالعه موردی: ناحیه دو و شش منطقه 3)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال بیستم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به منظور محاسبه حداکثر شدت جزایر حرارتی منطقه 3 (ناحیه دو و شش) شهر تهران بر اساس داده های هندسه شهری، یک مدل شبیه سازی ارائه شده است که در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) گنجانده شده است. روش این تحقیق بر مبنای معادله نظری - عددی اوک، مطالعه و انتخاب ابزارهای موجود در GIS و طراحی مدل محاسبه و الگوریتم حاصله در سیستم عامل GIS است. داده های مورد نیاز برای تحقیق حاضر، شامل ارتفاع طبقات ساختمان ها و عرض معابر اصلی 227 بلوک شهری در منطقه 3 شهر تهران است. نتایج بررسی ارتفاع بلوک های شهری نشان داد که شمار بلوک های دارای ارتفاع متوسط بین 10 تا 12 متر 99 بلوک شهری می باشد، همچنین در نواحی دو و شش، غالب معابر دارای عرض متوسط 21 متر می باشند. نهایتاً نتیجه شبیه سازی معادله اوک بیانگر این است که ضریب پایین نسبت H/W باعث شد که بیشتر بلوک ها دارای توزیع همگنی باشند. به عبارتی دیگر، شدت جزیره حرارتی در بلوک های شهری نواحی دو و شش منطقه سه تهران بین 4-7 درجه سانتی گراد می باشد که چشمگیر نبوده است و دلیل این امر را می توان در پیکربندی مناسب هندسه ساختمان ها با استفاده از شاخص های بکارگرفته شده در اصول معماری و شهرسازی این منطقه دانست. بنابراین، این ابزار توسعه یافته به محققان در شبیه سازی UHI در سناریوهای مختلف شهری کمک خواهد کرد و بحث های در مورد تأثیر تنظیمات مختلف هندسه شهری در شکل گیری جزایر حرارتی را پیشنهاد می کند.
ارزیابی و مقایسه دو سیاست پیاده راه سازی و پیاده مداری در مراکز شهری مطالعه موردی: بافت مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
17 - 32
حوزههای تخصصی:
از جمله جنبش های نوین در حوزه حمل ونقل شهری که با هدف ارتقای جایگاه عابران پیاده در سطح شهر و کاهش تسلط اتومبیل مطرح شده است، سیاست های پیاده مداری و پیاده راه سازی هستند. در این میان نوع طراحی های اتومبیل محور در دهه های گذشته، منجر به وابستگی شدید مردم به وسایل نقلیه شخصی شده است که تغییر این سبک جا بجایی به الگوهای پیاده محور را با دشواری مواجه ساخته است. از همین رو، در پژوهش حاضر با هدف گزینش سیاست مناسب برای کاهش تسلط اتومبیل در بافت مرکزی شهر همدان سعی شده است تا با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به مقایسه دو سیاست پیاده مداری (تقلیل تردد خودروهای شخصی) و پیاده راه سازی (حذف کامل خودروهای شخصی) در داخل رینگ مرکزی شهر همدان پرداخته شود. معیارها و شاخص های ارزیابی این دو سیاست از منابع داخلی و خارجی استخراج شده و با توجه به شرایط وضع موجود محدوده با روش دلفی (30 کارشناس) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد تأثیرگذارترین معیارها در سنجش ظرفیت پیاده گستری یک محدوده به ترتیب شامل «ساختار شبکه حمل ونقل»، «وضعیت ترافیک»، «شرایط اجتماعی»، «کاربری و فعالیت»، «ساختار کالبدی»، «شرایط طبیعی»، «ملاحظات اقتصادی» و «سیما و منظر» است که بررسی این معیارها در نمونه مطالعه، بیانگر برتری سیاست پیاده مداری نسبت به سیاست پیاده راه سازی است. در حقیقت این پژوهش نشان می دهد به سبب تأثیر منفی عواملی همچون شرایط طبیعی، ملاحظات اقتصادی، ساختار کالبدی و ... بر پیاده روی عابران در مرکز شهر همدان، نمی توان اقدام به حذف کامل خودروهای سواری از داخل بافت مرکزی شهر نمود. از همین رو، تلاش برای تقویت پیاده مداری در بافت مرکزی شهر از طریق کاهش وابستگی مردم به استفاده از وسایل نقلیه شخصی و نیز انتقال ترافیک عبوری از داخل بافت به رینگ پیرامونی، می تواند به نحو مؤثری میان تردد سواره و پیاده تعادل ایجاد کند و به رضایت عمومی بینجامد. بنابراین پیشنهاد می شود ضمن حفظ امکان دسترسی خودروهای شخصی تا مرکز بافت (میدان امام)، صرفاً با تبدیل میدان امام به یک فضای پیاده ارتباط خیابان های شعاعی داخل رینگ مرکزی قطع شده تا از این طریق سهم قابل توجهی از ترافیک غیرضروری (عبوری) داخل محدوده به رینگ پیرامونی منتقل شود.
تاثیر به کارگیری اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
۱۴۱-۱۵۶
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ، تاثیر اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی است. از این رو این پژوهش، به دنبال پاسخگویی به دو پرسش اصلی است ؛ نخست تفاوت تعلیم و تربیت ریزوماتیک با تعلیم و تربیت درخت گونه چیست؟ دوم، تفکر ریزوماتیک چگونه می تواند در بهبود کیفی فضای آموزشی و پرورش تفکر خلاق مؤثر واقع گردد؟ روش تحلیل مفهومی برای پاسخ به پرسش نخست و روش استنتاجی برای پاسخ به پرسش دوم بکار گرفته شده اند. یافته های پژوهش نشان داد فضای ریزوماتیک با خصایصی چون نقشه برداری، جهت گیری های نو، ورودی و خروجی های مکرر ، سیالیت و انعطاف، بر تولید ایده ها و معانی نو تأکید دارد. تفکر خلاق نیز بر سیالیت، انعطاف پذیری، اصالت، ابداع و تفکر واگرا و... تأکید دارد. بنابراین نسبتهای مشترک میان اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز و مؤلفه های تفکر خلاق وجود دارد از جمله سیالیت و شکنندگی، انعطاف پذیری، صیرورت و شدن، بسط وکثرت گرایی، فولدینگ ، تفکر واگرا و افقی و... را میتوان اشاره کرد. بر این اساس، اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز می تواند دلالتهای قابل ملاحظه ای در پرورش تفکر خلاق داشته باشد از جمله ؛سیالیت( عدم تأکید روی سؤالاتی که یک پاسخ مشخص دارند و توانایی برقراری رابطه معنی دار بین فکر و اندیشه و بیان) انعطاف پذیری( تغییر مسیر فکر و چند بعدی بودن مسائل)، تفکر واگرا (سیر تفکر در جهات مختلف)، عدم تمرکز (عدم بسنده کردن به یک راه حل)، غیر خطی( منع از تحمیل یک الگوی خاص) صیرورت و شدن (تغییر و حرکت مداوم در تفکر) بسط (توانایی توجه به جزییات در حین انجام فعالیت) و ابتکار ( اختراع ، نوآوری و ارائه جوابهای غیر معمول و زیرکانه به مسائل) اصالت (ارائه راه حل های منحصر بفرد ) را اشاره نمود.
بررسی جایگاه معلولین و مسکن معلولین در حوزه شهر و حقوق شهری و ارائه پیشنهادات بهبود بخشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال بازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۳
122 - 141
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معلولان مانند دیگر افراد جامعه نیازمند استفاده از امکانات عمومی در جامعه می باشند. عدم انطباق فضاهای داخلی مسکن و فضاهای بالافصل آن با نیازهای این افراد سبب عدم تحقق زندگی آسان این گروه گردیده است. پژوهش حاضر به دنبال آن است تا پس از شناخت قوانین مرتبط با این افراد و مشکلات موجود بر زندگی ایشان به ارائه پیشنهادهایی در جهت بهبود شرایط زندگی این افراد اقدام نماید. روش تحقیق: به منظور شناسایی حقوق مرتبط با افراد دارای شرایط ویژه در جهت برابرسازی فرصت های اجتماعی، به ارائه حقوق و قوانین مرتبط با این قشر، در دو سطح جهانی و کشور ایران با مطالعه اسناد موجود در این کشورها پرداخته شده است. سپس مشکلات مرتبط با این قشر با استفاده از شیوه کتابخانه ای، اسنادی و مشاهدات میدانی معرفی گردیده است. یافته ها: این پژوهش در راستای پاسخ به پرسش های حقوق و قوانین مرتبط با معلولین و مسکن معلولین کدام است؟ چه مشکلاتی بر سر تحقق زیست با کیفیت و متناسب با ویژگی های جسمی و روحی معلولین وجود دارد؟ و چگونه می توان سبب ارتقا کمی و کیفی زندگی افراد معلول گشت؟؛ پس از شناسایی مشکلات موجود، به منظور حل مشکلات و بهبود کمی و کیفی شرایط زندگی این افراد، به ارائه پیشنهادهای بهبودبخشی در دو دسته خرد(در دو دسته پیشنهادهای مرتبط با فضاهای خارج از مسکن و فضاهای داخل مسکن) و کلان (راه حل هایی چون مناسب سازی، مسکن انعطاف پذیر و مسکن فراگیر) پرداخته می شود. نتیجه گیری: طراحی مناسب و تصویب قوانین حمایت گرانه در محیط شهری و فضای داخل مسکن بر انگیزه فرد معلول برای فعالیت در جامعه اثر گذار بوده و در تامین نیازها و توجه به کرامت انسانی این قشر نقش مهمی ایفا می نماید. تدوین قوانین و اجرای آن در حوزه طراحی، فضاسازی و مناسب سازی فضاهای شهری و مسکونی می توان گام مهمی در راستای تحقق این امر باشد.
پهنه بندی خطر وقوع ناپایداری دامنه ای در حوضه آبریز بالقلو چای اردبیل با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۰
169-188
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها و ناپایداری های دامنه از جمله مخاطرات طبیعی مهمی هستند که همه ساله موجب خسارت های جانی و مالی و از دست رفتن منابع اقتصادی می شوند. این مخاطرات بیشتر در شیب های طبیعی یا تغییر یافته به دست انسان اتفاق می افتد. پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش از جمله روش هایی است که با استفاده از آن می توان مناطقی را که در معرض خطر وقوع زمین لغزش هستند تعیین کرد و با استفاده از نقشه های پهنه بندی شده جهت تقلیل خسارات ناشی از آن برنامه ریزی و مدیریت انجام داد. در این تحقیق به بررسی پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبریز بالقلو چای پرداخته شده است. در این تحقیق ابتدا عوامل مهم هشت گانه شیب، جهت شیب، زمین شناسی، خاک، اقلیم، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و کاربری اراضی تشخیص داده شدند. مواد و روش مورد استفاده در این تحقیق سلسله مراتبی فازی در محیط GIS می باشد به این صورت که پس از تهیه لایه های اطلاعاتی با استفاده از پارامترهای فوق و وزن دهی به آن ها در محیط GIS نقشه پتانسیل خطر با روش سلسله مراتبی (AHP) تهیه شد و طبقه بندی با روش فازی در محیط GISانجام شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشترین درصد در سطح حوضه به ترتیب مربوط به پتانسیل پایین (32.21%) و کمترین درصد مربوط به پتانسیل بسیار بالا (13.5%) می باشد. مناطق با پتانسیل بسیار بالا و بالا برای وقوع زمین لغزش با مساحت 327.39 کیلومتر مربع در شمال غرب و قسمت های کوچکی در جنوب و شرق حوضه واقع شده اند و پتانسیل بسیار پایین و پایین با مساحت 504.06 بیشتر قسمت های میانی تا شمال شرق و جنوب حوضه را در بر می گیرند.
سنجش و تحلیل وضعیت آگاهی محیط زیستی در سکونتگاه های روستایی پیرامون شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
783 - 796
حوزههای تخصصی:
دستیابی به پایداری محیط زیستی روستایی متأثر از سطح آگاهی محیط زیستی افراد است. آگاهی محیط زیستی نیز از عوامل متعددی تأثیرپذیر است. پژوهش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی حاضر با هدف سنجش و تحلیل آگاهی محیط زیستی در روستاهای پیرامون شهر یاسوج انجام شده است. اطلاعات مورد نیاز به کمک روش های میدانی (پرسشنامه و مصاحبه)، اسنادی و مراجعه به سازمان های مرتبط جمع آوری شده است. جامعه آماری پژوهش خانوارهای روستایی ساکن روستاهای پیرامون شهر یاسوج هستند که براساس فرمول کوکران 384 خانوار در 10 سکونتگاه روستایی به صورت تصادفی سنجیده شدند. هم بستگی میان آگاهی محیط زیستی و سن پاسخگویان نشان دهنده رابطه ای منفی و معنادار است. سنجش رابطه میان آگاهی و جنسیت پاسخگویان نیز نشان دهنده نبود رابطه معنادار است. درحالی که میان آگاهی محیط زیستی و سطح تحصیلات پاسخگویان رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل هم بستگی نشان می دهد میان سطح آگاهی محیط زیستی ساکنان و گرایش به تخریب محیط طبیعی رابطه ای منفی و معنادار وجود دارد به طورکلی نتایج پژوهش نشان می دهد آگاهی محیط زیستی روستاییان در سکونتگاه های پیرامون شهر یاسوج در سطح متوسطی قرار دارد. با توجه به مشاهداتی که از منطقه مورد مطالعه به دست آمد، به نظر می رسد تصور ساکنان از مشکلات محیط زیستی بیشتر متأثر از تجربه های روزمره است. از سوی دیگر، اقدامات مردم و وضع محیط زیست سطح متوسطی از آگاهی محیط زیستی را در منطقه مورد مطالعه نشان نمی دهد؛ یعنی میان نگرش و عمل در رفتارهای محیط زیستی شکاف عمیقی وجود دارد.
واکاوی ظرفیت های توسعه درونی محلات مسکونی با نگرش توسعه میان افزا ، مطالعه موردی: محله شریعتی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
119 - 134
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر با ظهور انگاره های جدید، رشد و توسعه شهری به صورت هوشمند مطرح شده است و توسعه درون زا جزئی از آن به شمار می آید. به ویژه با گسترش مفهوم توسعه پایدار شهری که در آن بهره گیری مؤثر و پایدار از ظرفیت های توسعه ای رهاشده در درون مناطق شهری را توصیه می کند اهمیت ویژه و بخصوصی پیدا کرده است. هدف از این تحقیق ظرفیت سنجی توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی محله شریعتی (شهناز سابق) در شهر تبریز و به دست آوردن پتانسیل های توسعه مسکونی آن می باشد که از چندین شاخص ازجمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده موردمطالعه در این پژوهش شهر محله شهناز تبریز می باشد. هدف تحقیق کاربردی و روش تحقیق آن، تحلیلی – توصیفی می باشد. نتایج نشان می دهد که 04/34 درصد از مساحت محله دارای پتانسیل خیلی زیاد و 42/37 درصد پتانسیل زیاد، 37 /23 درصد پتانسیل متوسط، 7/5 درصد دارای پتانسیل کم می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت محله موردمطالعه که از محلات فرسوده کلان شهر تبریز به شمار می رود، نیاز مبرم به برنامه ریزی به منظور توسعه میان افزا دارد. در نتیجه استفاده از الگوی رشد هوشمند و ظرفیت های درونی خود محله می تواند به توسعه و پایداری محله کمک شایانی کرده باشد. با در نظر گرفتن دو گروه توسعه پذیری خیلی زیاد و زیاد می توان گفت که بیش از نیمی از مساحت کل محدوده موردمطالعه مستعد توسعه از درون می باشد که این امر الزامی برای تدوین برنامه ریزی مناسب بر اساس اصول رشد هوشمند می باشد.
ارزیابی پایداری اجتماعی محلات شهری با تاکید برشاخص ترکیب کاربری اراضی (مطالعه موردی منطقه 15 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
363 - 376
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه گذشته توجه به پایدار اجتماعی در سطح محلات شهری تبدیل به یک الگوی برنامه ریزی مهم در کشورهای پیشرفته شده است. هدف این پژوهش ارزیابی پایداری اجتماعی محلات شهری منطقه 15 شهر تهران با تاکید برشاخص اختلاط کاربری اراضی است. اختلاط کاربری ها و توزیع فعالیت ها از عوامل تاثیرگذار بر الگوهای پایداری اجتماعی در سطح محلات شهری است .این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای، شاخص های اختلاط کاربری مؤثر بر پایداری اجتماعی در ۵شاخص دسترسی پذیری به کاربری ها، نحوه توزیع کاربری ها، تنوع و برابری کاربری ها، قدمت و سازگاری کاربری ها، ملاحظات طراحی در برنامه ریزی کاربری ها تعیین شدند. جامعه آماری مدیران و کارشناسان شهری وساکنین محلات مورد مطالعه است. . ابتدا میزان اختلاط کاربری هر یک از محله های شهر از طریق ضریب آنتروپی شانون محاسبه وشاخص های مورد مطالعه در محلات ، با استفاده ازتکنیک کوپراس رتبه بندی شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد مقدار بتای شاخص دسترسی پذیری به کاربری های(485/0β=)، تراکم کاربری ها(482/0β= )و نحوه توزیع کاربری ها(479/0 β= )به ترتیب بیشترین اهمیت را در سطح پایداری اجتماعی محلات مورد مطالعه دارند و محلات مورد مطالعه از نظر پایداری اجتماعی سطوح متفاوتی دارند؛ به طوری که محلات افسریه شمالی (23/98) و افسریه جنوبی (83/96) و کیان شهر شمالی(23/84) از لحاظ شاخص های اختلاط کاربری اراضی بهترین وضعیت را دارند و محلات هاشم آباد با (043/27 NJ= )و مینایی با (43/22 NJ=) در بدترین وضعیت قرار دارند.
بررسی ضرورت تعامل متغیرهای محیطی -انسانی موثر بر نوآوری محصول در سازمان های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت نوآوری و به ویژه نوآوری در محصول برای رقابت در عرصه های داخلی و جهانی از یک سو و اهمیت توسعه محصول جدید، به عنوان یکی از حوزه های زایشی درآمد برای شرکت ها و نیز کشور از سوی دیگر، و همچنین شناسایی عوامل و بسترهای لازم برای ایجاد توانمندی های نوآوری، به فرآیندی راهبردی تبدیل شده است. در پژوهش حاضر، سعی شده است تا ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد و تقویت توانمندی های نوآوری محصول، مدل ارتباطی میان این عوامل نیز شناسایی و مطرح گردد. بدین منظور، ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای، عوامل مؤثر در نوآوری محصول، شناسایی و در قالب شش عامل دسته بندی گردید. در گام بعدی از طریق توزیع پرسشنامه طراحی شده، وضعیت متغیرهای پژوهش مورد سنجش قرار گرفت. در این راستا 250 پرسشنامه در میان کارکنان، مدیران ارشد و میانی شرکت های فناوری اطلاعات توزیع و پس از تکمیل جمع آوری گردیده است. در نهایت، تجزیه و تحلیل داده ها به کمک مدل سازی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی تاییدی و آزمون همبستگی رگرسیون به اثبات مدل پیشنهادی تحقیق پرداخته شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از معادلات ساختاری تاثیر سرمایه انسانی، دانش، فرهنگ، ارتباطات درونی و ارتباطات بیرونی بر نوآوری محصول مثبت و معنی دار بوده است.
بررسی آسیب توفان های گرد و غبار بر راه های ارتباطی سیستان (1396-1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
203 - 214
حوزههای تخصصی:
توفان های گرد و غبار یکی از مخاطرات طبیعی است که آسیب هنگفت اجتماعی و اقتصادی را بر سیستان تحمیل می نمایند. از آنجایی-که بررسی پیامدهای این توفان ها و آسیب های ناشی از آنها در بخش های مختلف دشوار است در این مطالعه تنها بخشی از پیامدها و آسیب های ناشی از این توفان ها در سیستان طی سال های 1398-1396 مورد بررسی قرار گرفته است. آسیب وارده بر راه های ارتباطی شامل آسیب وارده به بدنه راه، آسیب وارده به تاسیسات و تجهیزات و آسیب ناشی از نگهداری راه می باشد. به منظور برآورد آسیب ها و دریافت اطلاعات مورد نیاز جداولی تهیه شد و با مراجعه به اداره راهداری و حمل و نقل راه های شهرهای زابل، زهک و هیرمند تکمیل شدند. تحلیل توفان های گرد و غبار با استفاده از داده های سرعت باد و دید افقی ثبت شده در ایستگاه هواشناسی زابل انجام گرفت. نتایج نشان داد که توفان های گرد و غبار به تابلوها و تأسیسات و آسفالت راه ها آسیب هایی را وارد نموده بطوری که هزینه نگهداری و بازسازی آنها را افزایش داده است. بین فراوانی ماهانه و سالانه توفان های گرد و غبار و مقادیر ماهانه و سالانه رسوبات انباشته شده در سطح راه ها انطباق مناسبی وجود داشت. بیشینه تجمع ماسه در نیمه اول سال و ماه تیر و در سال 1397 مشاهده شده که منطبق با بیشینه فراوانی توفان های گرد و غبار می باشد. مقدار آسیب های وارده از توفان های گرد و غبار بر راه های ارتباطی سیستان 5/32 میلیارد تومان طی سه سال مورد بررسی برآورد شد.
ارزیابی اثرات محیط زیستی واحد تولید سنگ آهن (مطالعه موردی: معدن سنگ آهن قینرجه تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
157-168
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر به منظور دستیابی به توسعه پایدار در کشور و به منظور پیشگیری از آلودگی و تخریب محیط زیست کلیه فعالیت های عمرانی و توسعه ای در کشور با در نظر گرفتن ملاحظات محیط زیستی صورت می گیرد. بر همین اساس پیش از اجرای بسیاری از پروژه های عمرانی و توسعه ای پیامدها و اثرات این گونه طرح ها بر محیط زیست منطقه شناسایی و پیش بینی گردیده و اقدامات لازم به منظور کنترل و کاهش آن ها به کار بسته می شود و این کار عموماً از طریق انجام ارزیابی اثرات محیط زیستی طرح های توسعه بر اساس قوانین موجود در کشور انجام می شود. برای ارزیابی اثرات محیط زیستی طرح واحد تولید سنگ آهن قینرجه تکاب و تحلیل دو گزینه اجرا و عدم اجرای پروژه در دو فاز ساختمانی و بهره برداری، از ماتریس ساراتوگا استفاده گردید. در این مطالعه اثرات گزینه عدم اجرا توأم با گزینه اجرای طرح ارزیابی گردید و در گزینه اجرائی آثار تمام فعالیت های پروژه بر محیط زیست مورد بررسی قرار گرفت. محوریت توجه در ارزیابی محیط زیستی بر آثار قطعی می باشد لکن اثرات احتمالی شاخص نیز مهم تلقی شده و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج برآیند اثرات در فاز ساختمانی (108-) و در فاز بهره برداری (127+) نشان می دهد که اجرا و بهره برداری از واحد تولید سنگ آهن قینرجه تکاب اثرات مثبت به دنبال دارد و با توجه به غالب بودن اثرات قطعی، ریز فعالیت های پروژه ی واحد تولید سنگ آهن قینرجه تکاب، قابل اجرا می باشند.
Climate change impacts on vegetation and agricultural drought in the basin of Panjshir River in Afghanistan(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
77 - 88
حوزههای تخصصی:
The agricultural drought, severely affecting human life, occurs unpredictably at different times with different intensities. The conventional methods for assessing drought often relay on indices obtained using meteorological data, but due to the low spatial coverage, incompleteness and inaccuracy of these data, meteorological indices cannot be considered as a comprehensive method. Therefore, it is suggested that remote sensing constitute more versatile approach, as it allows to assess the drought using the adequate spatial and temporal coverage for the study area. In the study, performed for the Panjshir river basin in Afghanistan, the 2010-2019 period is used to evaluate vegetation rate using NDVI data from MODIS. To calculate agricultural drought indices (DSI, VCI and TCI), May and June were selected, as the peak vegetation time occurs for these months. On the base of the remote sensing indicators it was shown that during the study period the drought conditions were normal in the region, except for 2011, 2017, and 2018, which were the driest years, and for 2019, which was the wettest year. Agricultural drought indices were compared to SPI index calculated using winter and spring precipitation data recorded at the meteorological stations. It was observed that the remote sensing indices showed the highest correlation with data from Kabul meteorological station, which is located at the same altitude and climate as the dense vegetation zone. Furthermore, the comparison showed that the ground precipitation data is characterized by higher amplitudes than the remote sensing data. From the above it steams that the vegetation in the Panjshir basin is influenced by both seasonal rainfall and rivers that continuously flood the area.
شاخص های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مؤثر در آمایش مناطق مرزی (مورد مطالعه: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمین به عنوان مجموعه ای از دانش ها، فنون، اصول، سیاست ها، برنامه ها، اقدامات و عملیات هماهنگ و منسجمی است که به منظور از بین بردن نابرابری ها، ساماندهی و نظم بخشیدن به فضاها و مکان های زیستی و جغرافیایی به کار گرفته می شود. استان کرمانشاه به دلیل واقع شدن در مناطق مرزی غرب کشور و هم جواری با کشور عراق و دارابودن مرزهای طولانی و درعین حال پیچیده، همواره مسائل خاصی به همراه داشته است. تحقیق حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری کتابخانه ای – پیمایشی با هدف شناسایی معیارهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی مؤثر تحقق برنامه های آمایشی استان کرمانشاه با استفاده از روش های آماری T تک نمونه ای و رگرسیون خطی صورت گرفته است. نتایج آزمون T تک نمونه ای در بخش شاخصه ای ژئوپلیتیکی نشان داد که نزدیکی به قلمرو سیاسی بی ثبات و بحران زای کشور عراق با امتیاز میانگین 3.84 و در بحث شاخصهای ژئواکونومی عدم توسعه مناسب اقتصادی با امتیاز 3.92 بیشترین اهمیت را از نظر کارشناسان بر روی تحقق پذیری برنامه های آمایشی داشته اند. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که معیارهای ژئوپلیتیکی دارای تأثیرگذاری بیشتری بر روی تحقق پذیری آمایش سرزمین در استان کرمانشاه بوده است.
طراحی و تبیین مدل بازاریابی قومی گردشگران خارجی مطالعه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
65 - 79
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد فزاینده تجارت جهانی و جهانی شدن زمینه را برای بازاریابی قومی، مهاجرت و گردشگری فراهم کرده است. دراین بین پتانسیل کشور ایران با داشتن قومیت های گوناگون و متنوع در این زمینه بسیار مهم است و نیاز به تبیین و طراحی مدلی از بازاریابی قومی برای گردشگری دارد. در این راستا این پژوهش باهدف شناسایی مؤلفه ها و عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر طراحی و تبیین مدل بازاریابی قومی برای گردشگران خارجی و با استفاده از روش شناسی پژوهش آمیخته مورد تحلیل قرارگرفته است. بدین منظور، از ادبیات موضوع و روش فراترکیب، همچنین نظرسنجی خبرگان به کمک پرسشنامه و تکنیک دلفی، با روش نمونه گیری غیر احتمالی (قضاوتی و گلوله برقی) از نظرات 10 نفر از خبرگان دانشگاهی و 10 نفر از مدیران و متخصصان بازاریابی و گردشگری استفاده شده است و جهت توافق نظرسنجی از ضریب توافق کندال بهره گرفته شده است و طی مرحله کیفی، جهت رسیدن به اجماع نظر خبرگان سه مرحله تکنیک دلفی اجرا و مدل نهایی پژوهش استخراج گردید. با توجه بااینکه صنعت گردشگری راه حلی برای اقتصاد محسوب می شود، برای بهره ور کردن آن لازم است پیش بینی هایی انجام شود تا از آثار منفی آن جلوگیری شود. در این راستا پژوهش بر روی مدل بازاریابی قومی برای گردشگران خارجی در شهر تهران و در این زمینه بیشتر بر کالایی کردن غذا، به منظور دست یابی به راه هایی برای سودآوری بیشتر و توسعه اقتصادی تمرکز دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ازنظر خبرگان به ترتیب ابعاد بازاریابی قومی، فرهنگ پذیری گردشگران خارجی، فرهنگ، قومیت، غذاهای قومی، در اولویت هستند.
بررسی تغییرات سطح پوشش برف و تعیین خط ذوب برف در مناطق کوهستانی با استفاده از تصاویر مودیس و شاخص NDSI (مطالعه موردی یخچال های زاگرس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
25 - 36
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ مشکلات ﻣﻮﺟﻮد در ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﺮف ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ﻫﺎی اﭘﺘﻴﻜﻲ، ﺗﻔﻜﻴﻚ اﺑﺮ و ﺑﺮف ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻨﻈﻮر ما در این تحقیق با استفاده از ویژگی متغیر بودن ابرها نسبت به برف و با استفاده از ویژگی رفتاری ابر در طول موج های مختلف، با تعریف شاخص تفاضلی نرمال شده ی ابر در داده ﻫﺎی MODIS، ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ و حذف ﺳﻄﻮح ابری از این تصاویر اقدام کردیم. سپس نقشه های برف یخچال های زاگرس، منطقه ی استان کهکیلویه و بویر احمد را با استفاده از تصاویر بازتابش روزانه MODIS در سال آبی 1392-1393 برای یک دوره ی زمانی پنج روزه بدست آوردیم و با استفاده از نتایج آن به تخمین پهنه ی ذوب برف در این دوره ی زمانی پرداختیم و در انتها برای نمایش بهتر پهنه ی دینامیک ذوب برف، اقدام به تلفیق نقشه ی پهنه ی بندی ذوب برف با مدل ارتفاع رقومی منطقه (SRTM)گردید. برای این کار با توجه به اینکه قدرت تفکیک تصویر SRTM، 100 متر می باشد. تصمیم گرفته شد قدرت تفکیک تصویر MODIS بوسیله ی روش Resampling به 100 متر تبدیل گردد و سپس با انجام همگام سازی بین تصاویر، لایه های اطلاعاتی را با هم تلفیق کرده و در محیط GIS با انجام طبقه بندی ارتفاعی بر روی لایه های اطلاعاتی به تصویری رسیدیم که همزمان علاوه بر نمایش دینامیک خط ذوب برف، توزیع ارتفاعی پهنه ی ذوب برف را نیز نمایش می دهد.
تحلیل فرایند توسعه کالبدی شهر و ارائه الگوی راهبردی مناسب آن، مطالعه موردی: شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی و توسعه کالبدی شهری به عنوان پدیده ای جهانی، همه ی شهرهای دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. شهر اهواز در طول حیات پرفراز و نشیب خود بافت های کالبدی متنوعی به خود دیده است. با گذشت زمان کاربری زمین شهر اهواز به واسطه عوامل و نیروهای محرک دستخوش تغییرات زیادی شده است و گسترشی نامطلوب داشته است به گونه ای زمین کشاورزی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. این پژوهش از لحاظ ماهیت و هدف کاربردی و از نظر روش شناسی توصیفی تحلیل به تبیین روند گسترش کالبدی شهر اهواز پرداخته است. برای دستیابی به این هدف ابتدا روند گسترش کالبدی در سطح شهر اهواز در طرح جامع مصوب سال 1389 بررسی شد و سپس 14 شاخص برای بررسی گسترش بهینه توسعه شهر اهواز استخراج گردید که با استفاده از منطق فازی ( FUZZY ) این شاخص ها استاندارد شدند و در ادامه برای مدل بهینه با استفاده از مدل تحلیل ترکیبی ANPDEMATEL سه سطح برای گسترش این شهر مشخص شده که در ترکیب با OVERLAYFUZZY و GAMA 9/0 در محیط GIS نقشه های خروجی نیز با استفاده از نرم افزار های ENVI و ARC GIS استخراج گشت. نتایج نشان داد در سطح مدل های پیش بینی کننده زمین کشاورزی با وزن های 101،0و 118،0 بیشترین اهمیت و مهم ترین عامل تغییر یافته در روند گسترش کالبدی شهر اهواز بوده است همچنین با روی هم اندازی نقشه حاصل از گسترش کالبدی در سال 1389 و نقشه خروجی سطح بندی گسترش کالبدی در این پژوهش مشخص شد که جهت گسترش کالبدی کلان شهر اهواز با طرح جامع مصوب سال 1389 مطابقت ندارد.
ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی، مطالعه موردی: منطقه3 شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی توزیع کاربری پارک های محله شهری از نظر استاندارد دسترسی نسبت به مناطق مسکونی و تراکم جمعیتی در منطقه3 شهر تبریز می باشد. روش تحقیق روش، تحلیلی – توصیفی است. روش جمع آوری داده ها اسنادی است. جامعه آماری پژوهش منطقه3 شهر تبریز می باشد..داده های توصیفی و مکانی این پارک ها در قالب یک بانک اطلاعاتی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ذخیره و سپس با طراحی شبکه، دسترسی محدوده منطقه 3 شهرداری تبریز و تعیین موقعیت جغرافیایی پارک ها در آن، محدوده سرویس دهی هر پارک با استفاده از مدل تحلیل شبکه ( مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین با استفاده از رویکرد نزدیکی فضایی پارک ها، وضعیت موجود منطقه سه شهرداری تبریز از نظر مدت زمان دسترسی شهروندان به پارک ها مورد مطالعه قرار گرفته و مناطق خارج از پوشش خدمات رسانی پارک ها برآورد گردید. علاوه بر روش فوق از روش های تحلیل تیسن و بافرینگ نیز برای تعیین حوزه عملکردی و مدت زمان دسترسی به هرکدام از پارک ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با محاسبه فضای مورد پوشش خدمات رسانی پارک های محله ای منطقه 3 شهرداری، پارک های موجود محله ای این محدوده تنها 1/71 درصد از محدوده موردمطالعه را پوشش می دهند. لذا قسمت شمالی این منطقه از شهر نیازمند مکان یابی پارک های جدید محله ای می باشد تا پوشش دسترسی این بخش از منطقه 3 را به حداکثر برسانیم. علاوه بر این بخش جنوبی این منطقه از شهر به دلیل خالی از سکنه بودن عدم وجود شبکه دسترسی در حال حاضر نیازی به ایجاد پارک محله در آن احساس نمی گردد. بررسی و ارزیابی نحوه دسترسی شهروندان به پارک های شهری از دو بعد یکی در قالب نرم افزار GIS و دیگری بهره گیری از دو مدل بافرینگ و تسین از نوع آوری در این حوزه مطالعاتی می باشد.
بررسی تغییرات ژئومورفولوژیکی مئاندرهای رودخانه ای با استفاده از تصاویر ماهواره ای در بازه زمانی 1990 تا 2018 (مطالعه موردی: رودخانه بشار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها به عنوان مهم ترین عامل موثر در تنوع ژئومورفولوژیکی عوارض سطح زمین به شمار آمده و تحت تاثیر عوامل و متغیرهای مختلف پیوسته در حال تغییر می باشند. در این پژوهش تغییرات هیدروژئومورفولوژی رودخانه بشار از منظر مئاندرشدگی آن مورد بررسی واقع شده که برای این منظور ابتدا با استفاده از فاکتورهای هندسی و زاویه مرکزی، مئاندرهای رودخانه مشخص و مورد بررسی قرار گرفته. در شناسایی تنوع سیستم مئاندری مسیر رودخانه بشار، انواع مئاندرها تقسیم بندی شد که 20 درصد از مئاندرهای این رودخانه از نوع مرکب، 15 درصد از نوع شریانی، 15 درصد مستقیم و 50 درصد از نوع ساده تشکیل شده اند. در این تحقیق از روش سنجش از دور برای نمایش تغییرات 28 ساله رودخانه استفاده شده است در ادامه با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست مرز حوضه آبخیز بشار جدا و طی سال های 1990 و 2018 در نرم افزار ENVI به صورت طبقه بندی نظارت شده به روش Maximum likelihood یا حداکثر احتمال طبقه بندی صورت گرفت. سپس مسیر رودخانه رقومی گردید و تغییرات در هر دو دوره به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که 62 درصد مسیر رودخانه از سال 1990 تا 2018 جابجایی داشته است و 38 درصد دیگر بدون تغییر باقی مانده است. بنا به نتایج بدست آمده میزان تغییرات در سال 1990 حاکی از فعال بودن عوامل تغییرات هیدرولیکی رودخانه مانند حجم دبی، سرعت جریان و... در این بازه زمانی بوده است ولی با این وجود فعالیت های انسانی عامل اصلی تغییرات تا سال 2018 به حساب می آیند.