فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۳۴۱ تا ۱۸٬۳۶۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
29 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی کاربرد شیوه های تصمیم گیری چندشاخصه TOPSIS، SAW و تاکسونومی در سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های استان همدان انجام شد. بدین منظور، 53 متغیر در قالب هشت شاخص جمعیتی، زیربنایی، آموزشی، بهداشتی- درمانی، ارتباطی، خدماتی، اداری – سیاسی، و اقتصادی- تولیدی تعریف و وزن آنها با بهره گیری از روش های آنتروپی و AHP تعیین شد. برای مقایسه نتایج، از ضریب پراکندگی، میانگین درصد تغییرات و مجموع شدت تغییرات استفاده شد. بر اساس نتایج ضریب پراکندگی، شیوه تاکسونومی روش بهینه برای رتبه بندی است. مقایسه میانگین درصد تغییرات شیوه ها نشان داد که شیوه های SAW و تاکسونومی درصد تغییرات کمتری نسبت به شیوه TOPSIS دارند و روش مجموع شدت تغییرات نیز نشان داد که شیوه SAW در مقایسه با دو روش دیگر دارای کمترین شدت تغییرات است. در مجموع، سنجش سطح توسعه با استفاده از شیوه های SAW و تاکسونومی منطقی تر و به واقعیت نزدیک تر است.
تحلیل تأثیر مبلمان روستایی در افزایش کیفیت محیط کالبدی (مطالعه موردی: دهستان زوارم شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستا کالبد زندگی است که روح پُرهیاهوی انسان ها و طبیعت در آن دمیده می شود و فضایی همراه مبلمان زیبا آذین این کالبد است. مبلمانِ روستایی مناسب و کارآمد نه تنها موجب ارتقای کیفیت محیط روستایی، بلکه سبب پایدار سازی سکونتگاه های روستایی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت مبلمان روستایی و اثرهای آن در افزایش کیفیت محیط کالبدی در سکونتگاه های روستایی شهرستان شیروان است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است که از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل همه خانوار روستایی دهستان زوارم شهرستان شیروان است که با استفاده از فرمول کوکران 258 خانوار با سطح خطای 06/0 به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه ای است که روایی آن به وسیله پانل تخصصی و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از SPSSانجام گرفته است. یافته های پژوهش براساس آزمون خی دو نشان می دهد که در میان ابعاد کیفیت محیط کالبدی روستایی، ابعاد معنایی- ادراکی و در میان مبلمان های روستایی، مبلمان زیرساختی در افزایش کیفیت محیط کالبدی بیشتر اثرگذار بوده است. همچنین، نتایج حاصل از همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی ساده نشان داد ارتباط و اثرگذاری معنادار و قوی میان مبلمان روستایی و کیفیت محیط کالبدی به شکل مستقیم وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که مبلمان زیرساختی با ضریب 607/0 بیشترین تأثیر کلی را در افزایش کیفیت محیط کالبدی داشته است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی داخلی ( مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
25 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری پزشکی پدیده ای مهم و رو به رشد در جهان به شمار می رود. ایران از گذشته یکی از مراکز فعال گردشگری پزشکی در منطقه خاور میانه بوده است. در عین حال همواره نگرانی های پیرامون چالش های و فرصت های پیش روی آن در خصوص جذب گردشگران پزشکی مواجه بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی در کلانشهر اهواز صورت گرفته است. نوع تحقیق کاربردی–توسعه ای و روش مطالعه اسنادی و پیمایشی است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل گردشگران پزشکی وارده به کلانشهر اهواز 384 نفر برآورد گردید. نتایج به دست آمده نشان میدهد: 6 فاکتور مورد مطالعه نقش مؤثری بر توسعه گردشگری پزشکی دارند که میزان ضریب پیرسون(49/0-) در مورد قیمت خدمات پزشکی منفی و دارای جهت معکوس می باشد بدین معنی با افزایش قیمت خدمات درمانی میزان گردشگران پزشکی کاهش می-یابد ولی میزان ضریب پیرسون در مورد کیفیت خدمات درمانی(41/0)، فرهنگ(39/0)، امکانات و تسهیلات(38/0) و پزشکان حاذق و با تجربه(42/0)، تبلیغات و اطلاع رسانی (44/0) مثبت و دارای جهت مستقیم می باشد. همان گونه که ضریب استاندارد شده Beta نشان می دهد فاکتور قیمت با ضریب تأثیر 612/0 - دارای رتبه اول و فرهنگ با ضریب تاثیر 412/0 دارای کمترین اثر در توسعه گردشگری پزشکی داخلی کلانشهر اهواز می باشد. در خاتمه پیشنهاداتی برای توسعه گردشگری پزشکی در کلانشهر اهواز ارائه گردیده که نیازمند توجه جدی سیاستگذاران، برنامه ریزان، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و مدیران بخش بهداشت و درمان می باشد.
مقایسه و اعتبار سنجی دو رویکرد بهینه سازی کاربری ها در آمایش سرزمین شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
47 - 60
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسئله ها در آمایش سرزمین، رفع تعارض میان کاربری های متضاد و یا رقیب در یک مکان است. این امر باید با توجه به میزان مطلوبیت و در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی آنها انجام شود. بدین منظور رویکردهای مختلفی شکل گرفته است که هر کدام برای رفع این تعارضات به شکلی این کار را انجام می دهند. هدف این تحقیق مقایسه دو رویکرد بهینه سازی تخصیص کاربری چندهدفه زمین (MOLA) و انتخاب چندبُعدی (MDCHOICE) است. نخست نقشه های حاصل از دو رویکرد برای محدوده شهرستان گرگان تهیه شدند و سپس این نتایج با روش های آماری و بوم شناختی و سنجه های سیمای سرزمین مقایسه شدند. نتایج مقایسه مبتنی بر پارامترهای آماری و بوم شناختی حاکی از برتری رویکرد تخصیص کاربری چندهدفه زمین بود. به منظور اعتبارسنجی بنابر نتیجه مرحله قبل، نقشه حاصل از رویکرد MOLA به عنوان نقشه مرجع و رویکرد دیگر به عنوان نقشه مورد مقایسه، استفاده گردید. سپس، میزان شباهت و میزان توافق نقشه ها به کمک الگوریتم های مختلف موجود در نرم افزارهای ایدریسی و MCK، بررسی گردید. نتایج حاصل از بکارگیری هر یک از الگوریتم ها، شاخص های مفیدی مثل مقایسه طبقه به طبقه و سلول به سلول و انواع دیگری از ضرایب کاپا مانند کاپای هیستو، کاپای مکانی و کاپای فازی را ارائه کردند که به-نوع خود باب مباحث تکمیلی در روش های مقایسه را باز می کند. درنهایت، به عنوان یک نتیجه گیری فرعی پیشنهاد می شود برای مقایسه نقشه هایی که به روش های مختلف مدلسازی شده اند و یا در اعتبارسنجی ها، بجای ضریب کاپای معمول یا استاندارد، از انواع مختلف کاپا که میزان توافق در مکان و تعداد را نشان می دهند، استفاده شود.
تحلیل ریشه ای عوامل محدودکننده موفقیت پروژه ایستگاه پمپاژ آب در روستای قمشه فرامان، شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه متخصصان آب احداث و راه اندازی ایستگاههای پمپاژ آب را در مناطق روستایی، یکی از اقدامات سازنده مدیریت بهینه آب کشاورزی به شمار می آورند. با وجود راه اندازی این ایستگاهها، بیشتر آنها با مشکلات و چالش های جدی روبه رو هستند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، تحلیل عوامل محدودکننده موفقیت پروژه ایستگاه پمپاژ آب روستای قمشه فرامان در شهرستان کرمانشاه است. در این پژوهش اکتشافی، از روش مطالعه موردی استفاده شد. جامعه مطالعه شده ۱۵ نفر از بهره برداران و ۱۱ نفر از مسئولان پروژه بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند و تشکیل گروههای متمرکز بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل علل ریشه ای استفاده شد. نتایج نشان داد شش مشکل ایستگاه شامل تمایل نداشتن روستاییان به همکاری با مسئولان، کاهش توان درآمدی بهره برداران و افزایش بیکاری، مشخص نبودن مالکیت اراضی، وجود دوباره کاری ها و تکرار اشتباهات گذشته، افت وضعیت معیشتی اقتصادی بهره برداران و تحمیل بخشی از هزینه ها به بهره برداران، عوامل ناکارآمدی و محدودکننده پروژه محسوب می شود. در ادامه راهبردهای اجرایی از قبیل مشارکت دادن بهره برداران در برنامه ریزی های مربوط به ایستگاه، مشخص کردن میزان اراضی زیر پوشش ایستگاه در فاز دوم ، کمک جهاد کشاورزی به روستاییان برای احداث طرح های کشاورزی، حل قانونی مشکل مالکیت زمین های زراعی ، شروع و اتمام فاز دوم در موعد مقرر اعلام شده و به کارگیری مدیری متخصص و ثابت تا پایان پروژه به مثابه مهم ترین راهبردها پیشنهاد شدند.
جغرافیای تاریخی ماکو
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
349 - 368
حوزههای تخصصی:
ماکو با نام باستانی شاوارشان و آرتاز، در گوشه شمال غرب ایران، جایگاه ویژه ای در طول تاریخ ایران داشته و در دوره باستان از مناطق مورد درگیری ایرانیان و ارامنه بود. بر اساس روایت منابع ارمنی، سکونت اولیه در منطقه ماکو به دوران مادها بر می گردد. این سرزمین به علت تدفین «تادئوس» از حواریون حضرت عیسی (ع) جایگاه دینی و مذهبی برجسته ای در بین ارامنه جهان دارد. درباره ریشه لغوی ماکو و محدوده آن و نیز پیوستگی های اداری و سیاسی آن با سرزمین ایران، نظرات متفاوتی وجود دارد. مقاله حاضر بر آن است که جغرافیای تاریخی ماکو، وجه تسمیه و حدود جغرافیایی آن را با استفاده از متون تاریخی و جغرافیایی بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای بررسی و تحلیل کند. حاصل بررسی های انجام گرفته در این مطالعه نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی ماکو تأثیر عمده ای بر حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن داشته است و ابعاد مختلف زندگی مردمان آن تحت تأثیر جغرافیا و واقع شدن در نقطه مرزی آن قرار داشت. ماکو به علت قرار گرفتن در نقطه مرزی سه کشور ایران، روسیه و عثمانی از اهمیت ویژه ای در روابط بین این سه قدرت برخوردار بود و خوانین حاکم بر آن حکومت خودمختاری برای خود تشکیل داده بودند.
بازشناسی قابلیت های بازآفرینی در بافت های ناکارآمد (مطالعه موردی: منطقه چهار شهرداری کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری به عنوان بخشی از بافت های قدیمی شهر در پی تحولات رشد و گسترش شهری به ویژه در طی سده اخیر دچار دگرگونی و تغییرات عمیق گردیده اند. با تأکید برتوسعه پایدار شهری، بازآفرینی شهری به مثابه ی یکی از رویکردهای متعارف توسعه مجدد شهری محسوب می شود. 36 درصد از کل بافت ناکارآمد شهر تبریز، معادل 1200 هکتار در محدوده ی منطقه 4 شهرداری تبریز واقع شده است. نتایج مشاهدات حاکی از آن بود که منطقه 4 تبریز، پتانسیل مناسبی جهت اجرای پروژه های بازآفرینی دارد که در طرح های بازآفرینی توجه جدی به آن نشده است. مقاله حاضر به بازشناسی قابلیت های بازآفرینی در بافت های ناکارآمد در جهت بازآفرینی مطلوب شهری در منطقه موردمطالعه پرداخت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار GISو مدل بولین به منظور بازشناسی مکان-های مناسب بازآفرینی در منطقه مربوطه استفاده گردید و با استفاده از مبانی نظری و پیشینه تحقیق، نسبت به انتخاب معیارهای پژوهش شامل معیار طبقات، اسکلت، مصالح، عمر بنا، دانه بندی قطعات، تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی و سطح اشغال اقدام شد. بازشناسی بافت محلات با تاکید بر رویکرد بازآفرینی، گواه قدمت زیاد ساختمان ها و فرسودگی، کیفیت ابنیه پایین، نفوذناپذیری و عرض معابر پایین در اکثر محلات، تراکم بالای ساختمانی و جمعیتی ناشی از ریزدانگی قطعات، و وضعیت نامناسب مسکن در منطقه 4 بود. همچنین، نقشه پهنه بندی اجرای طرح باز آفرینی برای منطقه، نشان داد 34.76 درصد از منطقه(بخش شمال شرقی و بخشی از محدوده مرکزی) بیشترین و 0.88 درصد از منطقه(بخش جنوبی) کمترین قابلیت اجرای طرح های بازآفرینی را دارند. بنابراین با رویکرد بازآفرینی شهری می تواند نسخه بهینه ای برای ارتقاء وضعیت زندگی و مسکن باشد.
بررسی نقش مؤلفه های اثرگذار اجتماعی و زیست محیطی اقتصاد سیاسی بر سازمانیابی فضایی کلانشهر رشت با تکنیک Dematel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش تعداد کلانشهرها، که نمودی از تمرکز فوق العاده جمعیت در فضای معینی در کشورهای در حال توسعه است؛ با تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی در فضا رو به رو هستیم. متناسب با چگونگی شرایط محیط طبیعی و نظام اجتماعی اقتصادی شهر، اَشکال متفاوتی از سازمان فضایی در نواحی کلانشهرها به وجود می آید. که این امر سبب تحول در سازمان یابی فضایی این گونه شهرها شده است.در این بین اقتصاد سیاسی و مؤلفه های متاثر از آن یکی از این متغیر های تاثیرگذار بر روی تحولات و دگرگونی های فضاهای شهری است. هدف اصلی این تحقیق نیز، شناسایی مؤلفه های اثرگذار اجتماعی و زیست محیطی اقتصاد سیاسی بر سازمان یابی فضایی کلانشهر رشت با استفاده از تکنیک دیماتل است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش توصیفی تحلیلی است. یافته ها حاکی از آن است که در بین مؤلفه های اجتماعی اقتصاد سیاسی، متغیر وضعیت اجتماعی ساکنین شهر، با رتبه 51.08 ؛ در بین مؤلفه های زیست محیطی اقتصادسیاسی؛ متغیر انجام پروژه های ساخت و ساز انبوه بدون توجه به مسایل زیست محیطی با 53.01 امتیاز، اترگذارترین نقش در دگرگونی سازمانیابی فضایی را دارند.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و تعیین الگوی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف و تصاویر ماهواره ای چندزمانه (مورد پژوهی: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
113 - 147
حوزههای تخصصی:
تغییرات سریع پوشش زمین در حومه شهرهای بزرگ ایران، از جمله شهر اراک به عنوان یک شهر صنعتی و کلانشهر، در دهه های اخیر مشکلات فراوانی از جمله تخریب منابع طبیعی، آلودگی های زیست محیطی و رشد نامناسب شهرها را در برداشته است. که در اغلب موارد، این عوارض ناشی از تغییر غیر اصولی کاربری اراضی بوده است. مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته و امکان سنجی و پیش بینی این تغییرات و الگوی رشد شهردر سال های آینده میتواند گام مهمی در راستای برنامه ریزی و استفاده بهینه از منابع در آینده باشد. در این تحقیق، با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست مربوط به سال های 2000، 2010 و 2018 اطلاعات جانبی و مدل زنجیرهای مارکوف و شبکه های عصبی مصنوعی، تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین به وقوع پیوسته، طی 18 سال، در شهر اراک مدل شده تا با آشکارسازی تغییرات، میزان تبدیل برای هر دوره و پیش بیتی کاربری ها در چهار کلاس مورد نظر بدست آید. جهت انجام تحقیق ابتدا تصاویر مورد استفاده از نظر بهترین باندها جهت ترکیب باندی بررسی و انتخاب گردید. در ادامه با روش شبکه عصبی طبقه بندی انجام وارزیابی صحت و دقت طبقه بندی با ضریب کاپا و دقت کلی صورت گرفت. در پایان با بکارگیری مدل پیش بینی مارکوف و رویکرد مدلساز LCM تغییرات کاربری اراضی برای سال 2028 پیش بینی شد. نتایج بدست آمده حاکی از گسترش بی رویه مناطق ساخته شده و تخریب شدید اراضی کشاورزی طی دوره2000 تا 2010 و کاهش شدید اراضی بایر و تبدیل آنها به اراضی ساخته شده در درون محدوده و حاشیه شهر و کاهش اراضی کلاس کوهستان در دوره 2010 تا 2018 می باشد. مدل سازی تغییرات همچنین نشان می دهد در دوره 2018 تا 2028 جهت رشد شهر از شمال و شمال شرق به جنوب و جنوب غرب (به سمت اراضی کوهستانی و باغی دو روستای الحاق شده به شهر) تغییر خواهد یافت.
ارائه مدل علی روابط ادراک از حمایت اجتماعی و مسئولیت پذیری محیط زیستی با توجه به نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی در میان دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی روابط ادراک از حمایت اجتماعی و مسئولیت پذیری محیط زیستی با توجه به نقش واسطه ای سرمایه های روان شناختی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان لارستان به روش تحلیل مسیر انجام شد. روش: برای این منظور 341 نفر (181 نفر دختر و 160 نفر پسر) از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و به پرسش نامه ای خود گزارشی متشکل از مقیاس های حمایت اجتماعی واکس (1999)، سرمایه های روان شناختی لوتانز (2007)، مسئولیت پذیری محیط زیستی هوی سائوس (2005) پاسخ دادند. جهت اطمینان از پایایی خرده مقیاس ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. به طورکلی نتایج پژوهش نشان داد که حمایت اجتماعی (حمایت خانواده، معلمان، همسالان) از طریق واسطه گری سرمایه های روان شناختی (تاب آوری، امیدواری، خودکارآمدی، خوش بینی) بر مسئولیت پذیری محیط زیستی دارای اثر غیرمستقیم و مثبت می باشد. از میان مؤلفه های سرمایه روان شناختی، خوش بینی و امیدواری دارای بیشترین اثر مستقیم بر مسئولیت پذیری محیط زیستی می باشد. در بین ابعاد حمایت اجتماعی، حمایت خانواده بیشترین اثر غیرمستقیم را بر مسئولیت پذیری محیط زیستی دارد.
ارائه مدل اکتشافی- تجربی عوامل بازدارنده تحقق پذیری طرح های جامع شهری (مطالعه موردی: کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1391 - 1408
حوزههای تخصصی:
به رغم صرف هزینه های کلان برای تهیه طرح جامع شهری، شواهد نشان می دهد این طرح در بسیاری از فضاهای شهری کشور با مشکل و چالش عدم تحقق پذیری مواجه است. هدف از پژوهش حاضر، که با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است، شناسایی عوامل بازدارنده تحقق پذیری طرح جامع شهری در کلان شهر شیراز است. جامعه آماری را مدیران و کارشناسان شهری و همچنین استادان دانشگاهی متخصص تشکیل می دهد که از میان آن ها 170 نفر نمونه آماری درنظر گرفته شده اند. ابزار اصلی پژوهش برای جمع آوری داده های مورد نیاز پرسش نامه محقق ساخته است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amosاستفاده شده است. نتایج نشان داد پنج عامل شناسایی شده مهم ترین بازدارنده های تحقق پذیری طرح جامع در محدوده مطالعاتی اند که توانسته اند 7/69 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین کنند. عوامل شناسایی و درصد تبیین هر یک به ترتیب اهمیت عبارت اند از: ضعف عوامل مدیریتی (09/20)؛ ضعف فرایند تهیه، تدوین، و تصویب طرح (9/13)؛ بنیان مالی و اقتصادی ضعیف نهادهای متولی (15/13)؛ موانع اداری - قانونی (38/11)؛ و بی اعتنایی به بسترهای مشارکتی(18/11). همچنین، نتایج پژوهش نشان داد مدل تجربی نهایی عوامل بازدارنده تحقق پذیری طرح جامع با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری در کلان شهر شیراز از برازش مناسبی برخوردار است و تأییدکننده مدل اکتشافی شناسایی شده است. همچنین، نتایج نشان داد نظارت دقیق علمی بر فرایند تهیه و تصویب و اجرای طرح، ممانعت از دخالت آرایشخصی و دیدگاه های سیاسی در فرایند تهیه، تصویب و اجرای طرح،و درنظرگرفتن مشارکت و همکاری شهروندان در همهمراحل تهیه، تصویب،و اجرای طرح به ترتیب با 145، 138، و 135 مورد تکرار مهم ترین راهکارهای عملیاتی برای رفع موانع شناسایی شده اند.
تأثیر آسیب های اجتماعی بر زیست پذیری در فضاهای شهری (مطالعه موردی: شاهین دژ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر، توجه به آسیب های اجتماعی در فضاهای شهری بسیار افزایش یافته و این امر بر کم و کیف زیست پذیری تأثیر گذاشته است. شهر شاهین دژ به عنوان شهری کوچک اندام با آسیب های اجتماعی مواجه بوده و به همین دلیل بررسی آن از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این پژوهش به دنبال شناسایی میزان اثرگذاری آسیب های اجتماعی بر زیست پذیری شهر شاهین دژ و اثرپذیری از این شهر است. این پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش براساس دیدگاه های شهروندان نشان می دهد وضعیت بیشتر شاخص های مورد مطالعه کمتر از 3 است و زیست پذیری در شهر مورد مطالعه در وضعیت خوبی قرار ندارد. همچنین نتایج حاصل از روش دیمتل فازی براساس دیدگاه خبرگان و برنامه ریزان شهری نشان می دهد، شاخص های آسیب های اجتماعی مانند بیکاری با امتیاز 93/4، بیگانگی و بی هویتی اجتماعی با امتیاز 64/4 و مدیریت ناکارآمد با امتیاز 57/4 به ترتیب در جایگاه های اول تا سوم از لحاظ اهمیت واقع شده اند و نقش مهمی در کاهش زیست پذیری شهر شاهین دژ دارند؛ بنابراین در بخش علی یافته های پژوهش مشخص شد که درآمد نامناسب، نابرابری اجتماعی و بیکاری در جایگاه های نخست واقع شده اند و نشان دهنده میزان اثرگذاری آن ها بر زیست پذیری فضاهای شهری و شاخص های اثرپذیر هستند. همچنین در بخش معلول نتایج گویای آن است که کمبود امکانات بهداشت و سلامت جزء اثرپذیرترین شاخص ها و متأثر از مؤلفه های اثرگذار هستند. در پایان کار با هدف کاربردی سازی پژوهش و بهبود زیست پذیری در راستای کاهش آسیب های اجتماعی راهکارهایی ارائه شده است.
بررسی تأثیر امواج گرمایی بر جزایر حرارتی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
111-128
حوزههای تخصصی:
امواج گرمایی از فرین های آب و هوایی آسیب زا بر انسان و محیط زیست است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر امواج گرمایی بر جزایر حرارتی کلانشهر تبریز طی سال های 2018-2003 بود. بدین منظور داده های حداکثر دمای ایستگاه سینوپتیک تبریز از سازمان هواشناسی اخذ و روزهایی توأم با موج گرمایی با کمک شاخص فومیاکی و در محیط نرم افزار متلب تعیین شدند. جهت بررسی تأثیر امواج گرمایی بر تشدید جزایر حرارتی، امواج گرمایی در ماه های گرم و سرد سال انتخاب و جزایر حرارتی برای آن روزها و یک روز بدون موج گرمایی با کمترین دمای حداکثر قبل از هر موج گرمایی در روز هنگام و شب هنگام به کمک داده های دمای سطح زمین سنجنده مودیس آکوا محاسبه شد. طبق نتایج، طی دوره موردمطالعه حداکثر تداوم امواج گرمایی 4 روزه و لذا کوتاه مدت بوده است. بیشترین فراوانی سالانه و ماهانه امواج گرمایی به ترتیب در سال 2010 و در ماه های آوریل، ژوئن و دسامبر بوده و روند امواج گرمایی در دوره موردمطالعه کاهش جزئی غیرمعنادار داشته است. براساس نتایج، هم در ماه های گرم و هم در ماه های سرد اغلب در هر دو شرایط وجود و عدم موج گرمایی، در روز جزیره سرمایی و در شب جزیره گرمایی در مرکز شهر وجود داشته که با وقوع موج گرما در مقایسه با روزهای عادی بر شدت جزیره سرمایی روزانه و جزیره گرمایی شبانه افزوده شده است که این وضعیت در ماه های گرم محسوس تر از ماه های سرد بود. همچنین طبق یافته ها، تداوم امواج گرمایی نقش چندانی در تشدید جزایر حرارتی نداشته است.
تببینی بر عدالت نور و سایه اندازی آن بر بهزیستی ذهنی شهروندان در بزنگاه کووید 19 (مورد مطالعه: شهرک ثمین زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش نور طبیعی به مثابه کامل ترین و مطلوب ترین نور انکارناپذیر است. تحقیقات سال های اخیر نشان می دهد که نور روز علاوه بر نقش و اهمیتی که در حفظ و بهبود چرخه حیاتی انسان ایفا می کند، اثر درمانی ویژه ای بر بعضی از بیماری های جسمی و روانی داشته و می تواند تا حد زیادی در درمان این گونه بیماران موثر باشد. با این رویکرد نوشتار حاضر اعتقاد دارد نور و کیفیت بخشی آن بر زندگی انسان بر رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تاثیر دارد و به سهم خود می کوشد نور و کیفیت بخشی آن را بر بهزیستی ذهنی را در بزنگاه کووید 19 مورد مداقه قرار دهد. تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت روش ترکیبی شامل راهبردهای کیفی و همبستگی می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ قلمرو زمانی مقطعی (بهمن 1399) بوده است که محقق با توجه به سکونت در محدوده مورد مطالعه طی انجام کار میدانی اقدام به اخذ داده های مورد نیاز کرده است. جه ت جم ع آوری داده ه ای بهزیستی ذهنی شهروندان بر اساس تحلیل و مشاوره با متخصصین روانشناسی از پرسشنامه مقیاس بهزیستی روان شناختی کییز (1995) بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد نور تاثیر قابل توجهی در بهزیستی ذهنی ساکنان مجتمع های مسکونی ثمین داشته است. امری که پسایند آن انطباق و شکوفایی اجتماعی را برای ساکنین (تعامل در قالب روابط و شبکه خانوادگی، گروه دوستان و ارتباطات اجتماعی با ساکنین مجتمع) و (امید به بهبود شرایط زندگی، معنادار دانستن زندگی، باور به پیشرفت اجتماعی) بوده است. همچنین بر اساس آزمون کروسکال-والیس با هدف بررسی اختلاف بهزیستی ذهنی ساکنان بین بلوک های پنج گانه با زیربنای عدالت نور؛ نتایج نشان داد بلوک های جنوبی؛ شرقی و غربی دارای سطح بهزیستی ذهنی مطلوبتری بوده و بر اساس تحلیل رگرسیونی، میزان ارتباط و دوسویگی عدالت نور با بهزیستی ذهنی شهروندان محرز گردید در نتیجه برای ارتقاء بهزیستی ذهنی ساکنان مجتمع های مسکونی، باید برنامه ریزی ویژه ای در زمینه طراحی و معماری ساختمان ها و مجتمع ها جهت برقراری تعادل در دریافت نور انجام شود.
تغییرات لبه بیرونی چرخش فصلی سلول هادلی نیمکره جنوبی در کمربند گرمسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چرخش سلول هادلی برای سیستم آب و هوایی از اهمیّت اساسی برخوردار است و تغییرات آن مخاطرات و دگرگونی های آب و هوایی مهمی بر آب و هوای کمربند گرمسیری و نیمه گرمسیری دارد. میزان گسترش مناطق گرمسیری و متعاقب آن خشک شدن مناطق نیمه گرمسیری زیر شاخه های فرونشینی سلول هادلی رو به افزایش است؛ بنابراین در این مطالعه به بررسی تغییرات فصلی لبه بیرونی سلول هادلی در نیمکره جنوبی از داده های بازتحلیل پیش بینی میان مدت هواسپهر اروپایی (ECMWF) نسخه (ERA5) با تفکیک مکانی 25/0*25/0 درجه و بازه زمانی 40 سال (2018-1979) از تابع جریان عملکرد نصف النهاری در سطح 500 هکتوپاسکال با استفاده از نرم افزارهای گردس و متلب پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد، تغییرات لبه بیرونی سلول هادلی در فصل زمستان از عرض های 35 تا 38 درجه جنوبی، در فصل بهار از عرض های 29 تا 32 درجه جنوبی، در فصل پاییز از عرض های 30 تا 5/35 درجه جنوبی و در فصل تابستان از عرض های 28 تا 29 درجه جنوبی قابل مشاهده است؛ و همچنین با افزایش هر سال، لبه بیرونی سلول هادلی در فصلهای زمستان، پاییز، بهار و تابستان به طور متوسط به اندازه 039/0-، 048/0-، 014/0- و 012/0- درجه جغرافیایی افزایش می یابد. به طور کلی، نتایج نشان می دهد که گسترش لبه بیرونی سلول هادلی نیمکره جنوبی در فصلهای زمستان و پاییز به اندازه 2 تا 5/3 درجه عرض جغرافیایی افزایش یافته است و نسبت به فصول تابستان و بهار بسیار برجسته و آشکار است و شواهدی از تغییرات و گسترش چرخش سلول هادلی را به سمت عرض های جغرافیایی بالاتر را نشان می دهد و افزایش خشکی و بیابان زایی را در پیش رو خود دارد.
ارزیابی و تحلیل میزان ناپایداری بافت های شهری در برابر زلزله (نمونه موردی کلانشهر مشهد)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳
589 - 608
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد شهرنشینی و گسترش سکونتگاههای غیر رسمی و بافت های فرسوده، وقوع مخاطرات محیطی همچون زلزله در پهنه کلان شهرها می تواند خسارات سنگینی را ایجاد نموده و توسعه ی شهرها را دچار وقفه نماید. شهر مشهد به عنوان دومین کلانشهر کشور به دلیل قرار گرفتن بر روی چند گسل و واقع شدن در کمربند زلزله دنیا، یکی از نقاط آسیب پذیر به شمار می آید. بنابراین با توجه به موقعیت مشهد، سوال اینجاست که کدام پهنه های شهری به لحاظ کالبدی و مخاطرات طبیعی دارای سطوح ناپایدار و آسیب پذیر می باشند؟ این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. در همین راستا در این بررسی سه شاخص اصلی( جمعیتی، کالبدی و مخاطرات طبیعی) و 8 معیار(بعد خانوار، تراکم جمعیتی، تعداد مطلق جمعیت، تعداد خانوار در واحد مسکونی، نوع مصالح، قدمت ساختمان، کیفیت ابنیه) به عنوان شاخص های جمعیتی و کالبدی و فاصله از گسل به عنوان مهمترین شاخص مخاطرات طبیعی در 17260 بلوک شهری با استفاده از AHP و GIS مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که محدوده بافت های فرسوده مرکزی و میانی شهر(8 درصد) و سکونتگاههای غیر رسمی شکل گرفته در محدوده های شمال و شمال شرقی شهر(11درصد) به دلیل فرسودگی و ناپایداری بافت و استفاده از مصالح کم دوام در ساخت و ساز و نیز عمر بالای ساختمان ها و همچنین محدوده جنوبی شهر (21 درصد) به دلیل قرارگیری روی خط گسل، از آسیب پذیری بالایی برخوردار است.
ارزیابی عملکرد چشم انداز و ساختار طبیعی شهر در مناطق گردشگر پذیر، مطالعه موردی شهر چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر ماهیت و روش کار توصیفی-پیمایشی و استنباطی است. جامعه آماری پژوهش تمامی شهروندان بالای 20 سال محلات شهر چالوس هستند روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت اتفاقی از مردم شهر و گردشگران به تعداد 484 نمونه (بر اساس فرمول کوکران) می باشد.جهت تعیین پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ (0.734) استفاده شد و تحلیل داده ها از ابزار پرسشنامه و تحلیل آن در SPSS و بهره گیری از آزمون هایی همچون میانگین ، آزمون T تک نمونه ای و همبستگی پیرسون و نیز تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. نتایج حاصلحاکی از آن است که شاخص ساختار طبیعی شهر، دارای مقدار آماره T مثبت بوده و در سطح معناداری کمتر از 0.05 قرار گرفته و در نتیجه وضعیت آن بیش تر از حد متوسط است.همچنین شاخص های تابلوهای اطلاع رسانی، فضای سبز، نورپردازی، دارای مقدار آماره T منفی است و در سطح معناداری کمتر از 0.05 قرار گرفته اند. در نتیجه وضعیت آن ها کم تر از حد متوسط است.ضمن اینکه شاخص های توپوگرافی، هندسه ساختمان ها، خیابان ها و شبکه گذرگاهی، نمای ساختمان ها، مبلمان شهری، مصالح ساختمانی، در سطح معناداری بیش تر از 0.05 قرار گرفته اند. ارزیابی کلی از شاخص های چشم انداز و ساختار طبیعی در جذب و ماندگاری گردشگر در شهر چالوس نیز بیانگر این امر است که محله 10 با میانگین وزنی کل (3.70)، در بهترین شرایط و محله 5 با میانگین وزنی کل( 2.65) در ضعیف ترین شرایط وجود دارد.
ارزیابی توسعه کالبدی شهر اصفهان بر اساس تحلیل خطر زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای تحلیل خطر زمین لرزه شهر اصفهان، مطالعات لرزه زمین ساخت و مطالعات مخاطرات لرزه ای انجام شده است. در مطالعات لرزه زمین ساخت و مخاطرات لرزه ای هر منطقه لازم است گسل های فعال آن منطقه به شعاع حدود 300 کیلومتر مورد بررسی قرار بگیرند، لذا در این تحقیق، گسل های فعال استان اصفهان هم مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده روند تنش شمالی– جنوبی استان اصفهان در اثر فعالیت گسل های راستالغز و روند تنش شمال غرب– جنوب شرق حاکی از فعالیت دوباره گسل های پی سنگی می باشد. قسمت های جنوبی استان شامل گسل های کلاه قاضی و گسل پیربکران و بخشی از گسل خوانسار و همچنین محدوده گسل نجف آباد در شمال غرب و قسمتی از گسل بهارستان و دهق بیشترین فعالیت را در منطقه نشان می دهند. بخش های جنوب، جنوب شرق و جنوب غرب استان اصفهان، نسبت به سایر قسمت های استان فعالیت متوسطی دارند. بر اساس این تحقیق، شهر اصفهان و به ویژه مناطق شمالی آن از لحاظ خطر زمین لرزه در محدوده کم خطر و کم فعالیت قرار گرفته است، ولی بخش های جنوبی شهر اصفهان به دلیل تراکم گسل های شناسایی شده، در محدوده خطر متوسط لرزه ای قرار می گیرد. بنابراین با توجه به ویژگی های لرزه خیزی منطقه و توان لرزه زایی گسل های فعال، باید در سیاست گزاری ها و برنامه ریزی های شهری و یا توسعه شهر، نسبت به مقاوم سازی ساختمان ها و سازه ها اقدامات لازم صورت گیرد.
پایش روند تغییرات ارتفاعی سطح زمین در شهرکرمان و تعیین مناطق پرخطر با استفاده از تصاویر راداری ASAR و SENTINEL 1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات ارتفاعی رخداده در سطح زمین که غالباً به صورت فرونشست و گاهی بالاآمدگی ظاهر می شود، به عنوان یک مخاطره خاموش ولی جدی در محدوده شهر ها به حساب می آید، که می تواند به مرورزمان صدمات جدی به تأسیسات شهری وارد سازد. به دلیل تغییرات رخداده در سطح آب های زیرزمینی شهر کرمان، پدیده فرونشست و بالاآمدگی با شدت زیادی در این محدوده وجود دارد که می تواند خسارات جبران ناپذیری به شهر وارد نماید و هدف تحقیق پایش این تغییرات است. در این تحقیق سعی شده است که با استفاده از تکنیک تداخل سنجی تصاویر راداری میزان تغییرات ارتفاعی رخداده در محدوده شهر کرمان بررسی و نحوه تغییرات مکانی آن در طول 14 سال اخیر مورد پایش قرار گیرد. در این راستا از 6 تصویر از سنجنده ASAR و 2 تصویر از سنجنده SENTINEL1 مربوط به چهار دوره زمانی، استفاده شد و با انجام تکنیک تداخل سنجی، چهار تداخل نگاشت از محدوده مورد مطالعه تهیه گردید. با مطالعه تداخل نگاشت ها، نرخ و دامنه فرونشست و بالاآمدگی استخراج گردید. بر این اساس حداکثر نرخ فرونشست و بالاآمدگی در چهار دوره زمانی مربوط به سال های 1386 - 1383، 1389- 1386، 1391-1389و 1396-1393، به ترتیب 3/7، 6/7، 9 و 6/10 سانتیمتر در سال فرونشست و 6، 6/6، 5 و 6/4 سانتیمتر در سال بالاآمدگی بوده است. استخراج عرصه در معرض مخاطره نشان داد از مجموع مساحت محدوده در حدود 43 درصد در پهنه های پرخطر تا نسبتاً پرخطر قرار دارد. شواهد میدانی نشان می دهد که علاوه بر محدوده های فرونشستی، در مناطق با نرخ تورم و بالاآمدگی زیاد نیز آثار و شواهد خسارات به ساختمان ها به وضوح دیده می شود. نقشه های جابجایی ایجاد شده نشان می دهد که سطح زمین در شهر کرمان از سال 1383 تاکنون دچار یک روند فرونشست فزاینده ای شده است به طوری که علاوه بر افزایش نرخ فرونشست، محدوده های بیشتری از شهر درگیر آن شده است.
ارزیابی پایداری روستاهای نمونه گردشگری بر اساس مدل بارومتر پایداری و چرخه حیات (موردمطالعه: شهرستان بروجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و تعیین سطوح پایداری روستایی، نخستین مرحله در فرآیند برنامه ریزی به شمار می رود. در این زمینه استفاده از شاخص های توسعه متناسب با فضای روستایی جهت رسیدن به هدف موردنظر می تواند موردتوجه قرار گیرد. مقاله با هدف ارزیابی پایداری در روستاهای نمونه گردشگری شهرستان بروجن و همچنین نمایش موقعیت روستاها در مراحل مختلف مدل چرخه حیات گردشگری و بررسی ارتباط بین سطح پایداری با مراحل مدل چرخه حیات صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی و به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری ساکنین روستاهای موردمطالعه بوده که با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر به روش تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. روایی پرسشنامه با بهره مندی از پنل متخصصین مورد تأیید و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 924/0 محاسبه گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از مدل بارومتر پایداری، مدل چرخه حیات گردشگری و آزمون کندال تجزیه وتحلیل شد. یافته های حاصل از بارومتر پایداری نشان داد که روستاهایی موردمطالعه ازلحاظ سطح پایداری متفاوت بوده و درمجموع در سطح پایداری متوسط قرار دارند و در بین ابعاد بررسی شده، بعد اجتماعی وضعیت پایداری بهتری دارد. همچنین نتایج حاصل از مدل چرخه حیات نیز نشان می دهد که روستای کتک با امتیاز (249/0) در مرحله اکتشاف و روستاهای آورگان، سیبک، گردبیشه و متویی به ترتیب با امتیازهای (443/0)، (305/0)، (287/0) و (280/0) در مرحله درگیری هستند. نتایج حاصل از آزمون کندال نیز نشان داد که بین سطوح مختلف پایداری و قرارگیری روستاها در مدل چرخه حیات همبستگی مثبت وجود دارد.