فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶٬۵۴۱ تا ۱۶٬۵۶۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بزهکاری ازجمله مهم ترین معضلات اجتماعی در اکثر شهرهای جهان است که بر زندگی افراد تأثیرات منفی روحی، جسمی و مالی می گذارد. این مقاله باهدف تحلیل فضایی بزهکاری در بافت ناکارآمد محله شهید هرندی در منطقه 12 تهران انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تحلیلی و تطبیقی است و برای شناسایی و درک الگوهای مکانی بزهکاری در محله هرندی از آزمون های آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی GIS استفاده شده، که اطلاعات موردنیاز از میزان و نوع جرائم به صورت کتابخانه ای از نیروی انتظامی تهران بزرگ اخذشده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که کانون های جرم خیز در محله هرندی به صورت تصادفی توزیع شده است. از سوی دیگر بالا بودن میزان شدت فرسودگی، نفوذناپذیری بالا، وجود زمین های خالی و متروکه و همچنین کمبود یا نبود برخی کاربری های موردنیاز شهروندان، در افزایش توزیع جغرافیایی نوع و میزان جرائم و شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری مؤثر بوده است. به نظر می رسد با بهسازی و نوسازی بافت فرسوده و اصلاح فیزیکی و کالبدی فضاهای مسکونی، تعریض معابر زیر 6 متر و ایجاد راه در رو برای کوچه های بن بست، مکان یابی مراکز انتظامی و ایجاد فضاهای تفریحی و فراغتی سالم جهت افزایش نظارت رسمی در این محله می توان امکان آسیب پذیری این گونه محلات و میزان وقوع جرائم را کاهش داد.
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در منطقه اسپیران استان آذربایجان شرقی با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع زمین لغزش از جمله مخاطراتی است که خسارات جانی و مالی فراوان به دنبال دارد. یکی از اقدامات اولیه جهت پیش گیری یا کاهش خسارات ناشی از این پدیده، تهیه نقشه پهنه بندی خطر و شناسایی نواحی مستعد برای وقوع آن است. در این مقاله، نقشه حساسیت به رخداد زمین لغزش در بخش اسپیران واقع در شهرستان تبریز، استان آذربایجان شرقی، به دست آمده است. برای این منظور ابتدا عوامل مؤثر در وقوع پدیده مذکور شناسایی و سپس لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های زمین شناسی، طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، بارش، گسل، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. این لایه ها به عنوان متغیر مستقل وارد مدل رگرسیون لجستیک گردیدند تا وزن و نقش هریک از آنها در وقوع زمین لغزش در منطقه مطالعاتی مشخص شود. علاوه بر آنها نقشه پراکنش زمین لغزش های قبلی منطقه نیز آماده سازی و به عنوان متغیر وابسته مدل رگرسیون لجستیک در نظر گرفته شد. به این ترتیب ضرایب مدل تعیین شدند و با شاخص هایPseudo R Square، راک (ROC) و کای اسکور ارزیابی گردیدند و مورد تأیید قرار گرفتند. به عنوان نمونه، مقدار شاخص راک برابر 957/0 به دست آمده که مقدار بالایی است و نشان می دهد که زمین لغزش های مشاهده شده، رابطه قوی با مقادیر احتمال حاصل از مدل رگرسیون لجستیک دارند. در ادامه با استفاده از این ضرایب، معادله ای تشکیل شد تا احتمال وقوع در قسمت های مختلف منطقه مطالعاتی مشخص شود. با توجه به مقدار ضرایب به دست آمده می توان گفت که زمین شناسی و کاربری اراضی مهم ترین عوامل در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه می باشند. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر ایجاد گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که حدود 10 درصد از سطح منطقه در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته اند که اغلب دارای پوشش مرتع می باشند.
بررسی اثر حرارتی گیاهان در فضاهای شهری با مدل PMV مطالعه موردی محله ازگل تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
119 - 130
حوزههای تخصصی:
شهرها طی بیش از یک قرن تغییرات اساسی که در فعالیت ها و کالبد آنها رخ داده، ارتباط حیاتی خود را با طبیعت از دست داده اند. در سال های اخیر توسعه شهرنشینی و پیوستن روستاها به کلانشهرها موجب از بین رفتن بسیاری از پوشش های گیاهی این مناطق شده است. محله ازگل از جمله محلات شمال تهران است که بخش عمده ای از فضای سبز آن در فرایند توسعه از بین رفته و کیفیت فضایی در کانون های متمرکز آن کاهش یافته است. با توجه به اثر گیاهان در ایجاد شرایط آسایش، این مقاله با هدف ارتقای کیفیت فضاهای عمومی و افزایش آسایش حرارتی در مراکز محله به دنبال یافتن رابطه بین سطوح سبز با میزان کاهش دما در گرم ترین روز سال است. مقاله با راهبردی ترکیبی متکی بر استدلال منطقی و سنجش نرم افزاری به مطالعه یک سایت در محله ازگل تهران در دو وضعیت موجود و حالت بهینه طراحی پرداخته است. داده های وضع موجود با برداشت های میدانی و اطلاعات خرداقلیم در وضعیت دوم که با افزودن گیاهان به فضا مورد بررسی قرار گرفت، با شبیه سازی کامپیوتری به دست آمد. در نهایت شرایط آسایش با مدل PMV سنجیده شده تا اثر دقیق گیاهان بر عناصر خرداقلیم مشخص شود و دو حالت باهم مقایسه شدند تا تأثیر طراحی با گیاهان در ارتقای کیفیات محیطی مشخص شود. معیارهای ارزیابی، دما و رطوبت نسبی است که محاسبات با اولویت دهی به پیاده، در ارتفاع 1.65 متری انجام شده است. یافته های به دست آمده از این مطالعه حاکی از این است که با اختصاص درصد کمی از فضای شهر به سبزینگی تا حد زیادی می توان شرایط خرداقلیم را بهبود بخشید. محاسبات رایانه ای نشان داد به ازای افزودن هر مترمربع فضای سبز در موقعیت مکانی مورد مطالعه، 71/3 برابر آن به محدوده آسایش اضافه می گردد. همچنین در نمونه مورد بررسی، با ثابت نگه داشتن رطوبت نسبی می توان 1.5 تا 2 درجه از گرمای هوا کاست. با توجه به این که گرمایش جهانی در صد سال اخیر حاصل یک درجه اضافه شدن به دمای کره زمین است، نتایج مقاله قابل توجه خواهد بود. به بیانی با تعمیم نتایج در کل محله و در مقیاسی بزرگتر، اثربخشی آن چشمگیرتر خواهد بود.
کاربست سیاست های کاربری زمین در راستای ارتقای تاب آوری شهری، مطالعه موردی: شهر رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
39 - 54
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین قابلیت بالایی در بهبود شرایط سکونتگاه های انسانی و افزایش تاب آوری شهرها در برابر مخاطرات دارد. با توجه به ابعاد ساختار مکانی- فضایی و تأثیرگذاری ابزارهای تحلیلی و سیاست های برنامه ریزی کاربری زمین بر شدت و نوع توسعه، ابزاری مهم برای کاهش خطرات محسوب می شوند. درواقع هدف از این پژوهش، کاربرد سیاست های برنامه ریزی کاربری زمین در راستای بهینه سازی و استفاده از توانایی ها و تاب آور کردن شهر در برابر مخاطرات طبیعی است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش ماهیتی توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها با مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و برداشت های میدانی از طریق ابزارهایی همانند مشاهده و تکمیل پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان ساکن در شهر رودبار بوده که تعداد نمونه ها با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر محاسبه شده است. پایایی پرسشنامه نیز با آزمون آلفای کرونباخ 915/0 محاسبه شد. از رگرسیون چندگانه که یک پیش شرط لازم برای موردبررسی قرار دادن رابطه معناداری است استفاده شد. متغیر سیاست کالبدی کاربری زمین به میزان 68 درصد توانایی برآورد ارتقاء شاخص نهادی، 61 درصد اقتصادی، 57 درصد کالبدی و 55 درصد بعد اجتماعی تاب آوری شهری را دارد. و همچنین ضریب بتای متغیرها نیز از بیشترین به کمترین بدین شرح است؛ 826/0 نهادی، 761/0 کالبدی و 742/0 اجتماعی. این ضرایب مثبت بیان گر آن است که اگر یک انحراف معیار از متغیر سیاست کالبدی کاربری زمین در شهرستان رودبار افزایش یابد به این میزان که اگر سیاست کالبدی حفظ تناسب میان توسعه عمودی و افقی اجرا شود به همان میزان نیز تنوع مسکن به لحاظ تاب آوری در شهر افزایش می یابد. با مقایسه برخی از شاخص های تاب آوری شهری با ابعاد سیاست های کاربری زمین مشخص شد که اگر سیاست های کاربری زمین در شهر رودبار طبق برنامه ها و طرح های تهیه شده اجرا شود شاخص های تاب آوری شهری رودبار نیز قابل ارتقاء است.
تحلیل فضایی پارک ها و فضاهای سبز شهری با استفاده از مدل کوپراس و GIS (مورد مطالعه: مناطق 22گانه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای سبز نماینده طبیعت در شهر است و به عنوان جزء ضروری و لاینفک پیکره یگانه شهرها در متابولیسم آن ها نقش اساسی را داراست و کمبود آن می تواند اختلالات جدی در حیات شهرها به وجود آورد. با توجه به اهمیت فضای سبز در زندگی شهری امروزی، هدف از تحقیق حاضر بررسی کمّی فضاهای سبز در مناطق 22گانه کلا ن شهر تهران است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل کوپراس و روش های خودهمبستگی فضایی در Arc Gis استفاده شده است. یافته های حاصل از تحلیل کوپراس نشان می هد مناطق 12، 3، و 16 به ترتیب با بیشترین امتیاز در جایگاه نخست و در مقابل مناطق 20، 14، و 13 با وضعیتی نامناسب تر در جایگاه آخر قرار گرفته اند. مقدار شاخص موران نیز 142/0 به دست آمده است که با توجه به نزدیکی به منفی یک نشان می دهد نحوه توزیع فضاهای سبز شهری به صورت تصادفی و بدون برنامه ریزی است. همچنین، نتایج k ریپلی نیز نشان داد فضاهای سبز شهری در سطح مناطق به صورت پراکنده توزیع شده و با افزایش فاصله بین فضاهای سبز شهری به صورت خوشه ای نزدیک تر شده است. درمجموع، وضعیت شاخص ها و سرانه فضای سبز شهری در مناطق 22 گانه در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. با این حال، با مقایسه ای که انجام گرفته است برخی مناطق وضعیت بهتری نسبت به دیگر مناطق داشته اند.
سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی: مطالعه موردی روستای حیدرآباد، شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سازوکارهای توسعه گردشگری روستایی در حوزه طبیعی در روستای حیدرآباد از توابع شهرستان ایلام بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی، به لحاظ ماهیت، کمّی و از لحاظ شیوه جمع آوری اطلاعات از نوع تحقیقات پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش سه گروه کارشناسان، خانوارهای ساکن در روستا و گردشگران را دربرمی گرفت، که نمونه های آماری گروه های کارشناسان و خانوارهای ساکن در روستا به صورت سرشماری و نمونه های آماری جامعه گردشگران به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مجموع، 250 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای بود که مبنای طراحی آن، بررسی منابع داخلی و خارجی، اهداف و سؤالات پژوهش بود. روایی ابزار پژوهش توسط پانل صاحب نظران ترویج و توسعه روستایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام و نیز خبرگان گردشگری روستایی استان ایلام بررسی و تأیید شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که در حوزه طبیعی، سازوکارهای زیرساختی – فرهنگی (با درصد واریانس 158/29)، رفاهی- خدماتی، اطلاع رسانی و اقتصادی- فرهنگی به عنوان مهم ترین مؤلفه های توسعه گردشگری روستای حیدرآباد شناسایی شدند.
عوامل مؤثر بر تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار (موردمطالعه: روستاهای هدف گردشگری شهرستان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
684 - 699
حوزههای تخصصی:
رفاه جامعه گردشگری روستایی با میزان تاب آوری آن ها در ارتباط است. با وجود اهمیت تاب آوری جامعه و پتانسیل آن برای تحقق توسعه اقتصادی دراز مدت، عوامل مؤثر بر تاب آوری جامعه گردشگری برای توسعه پایدار، غالباً در مراحل برنامه ریزی پروژه های توسعه گردشگری نادیده گرفته شده است. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار گردشگری در ارتباط با سه مؤلفه آن یعنی تاب آوری اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی است. برای این منظور، مطالعه عمیق ادبیات موضوع و مصاحبه با خبرگان و کارشناسان حوزه توسعه گردشگری روستایی و آشنا با توسعه پایدار صنعت گردشگری با رویکرد اکتشافی تحلیل تم صورت گرفت که به پدیدار شدن 3 بعد، 9 مولفه و 45 شاخص منجر شد. سپس با استفاده از پرسشنامه و روش مدل سازی ساختاری - تفسیری (ISM) و همچنین به کارگیری نرم افزار MATLAB، موقعیت، میزان اهمیت، اثرگذاری و اثر پذیری این عوامل در پنج سطح ارائه شد. یافته ها نشان دادند، مؤلفه حمایت مالی دارای بیشترین اثرگذاری و سنگ زیربنای تاب آوری جامعه گردشگری روستایی در راستای توسعه پایدار گردشگری است و مؤلفه بهداشت و ایمنی نیز دارای بیشترین اثرپذیری است.
آینده پژوهی عوامل موثر بر شاخص های کمی و کیفی مسکن در کلانشهر تبریز با استفاده از رویکرد سناریونویسی و ماتریس تاثیرات متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۶
233 - 248
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای برنامه ریزی و مدیریت شهری جهت شناخت مهم ترین فاکتورهای موثر بر کیفیت مسکن و تطبیق مسکن بر نیازهای افراد و خانوارها می باشد. لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی وضعیت شاخص های کمی و کیفی مسکن در شهر تبریز و مقایسه تطبیقی آن با نقاط شهری استان و کشور، تعیین مهم ترین فاکتورهای موثر بر کیفیت مسکن و در نهایت شناسایی محتمل ترین سناریوهای آینده مسکن در کلانشهر تبریز می باشد. روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری داده از سالنامه های آماری، سرشماری های ادوار مختلف و همینطور تکمیل پرسشنامه از 40 نفر از متخصصین و کارشناسان حوزه مسکن استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها و تعیین شاخص های استراتژیک از روش تحلیل اثرات متقابل/ساختاری با نرم افزار MICMAC و جهت تعیین محتمل ترین سناریوها از نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد طی دوره 1395-1355 شاخص های کمی و کیفی مسکن در شهر تبریز بهبود داشته است. همینطور از میان 16 شاخص موثر بر کیفیت مسکن، 5 شاخص متوسط زیربنای واحد مسکونی، مساکن با عمر کمتر از 30 سال، تراکم خانوار در واحد مسکونی، تراکم نفر در واحد مسکونی و متوسط اتاق در واحد مسکونی به عنوان متغیرهای استراتژیک و کلیدی موثر بر کیفیت مسکن شناخته شده و نهایتا دو سناریو، به عنوان محتمل ترین سناریوهای بخش مسکن در کلانشهر تبریز شناسایی شدند. در سناریوی اول شاهد کاهش و در سناریوی دوم شاهد ثبات متغیرهای کلیدی هستیم و فقط متغیر مساکن با عمر کمتر از 30 سال در هر دو سناریو افزایش می یابد.
بررسی ریخت-گونه شناسانه بافت های مسکونی جدید در راستای بهینه سازی مصرف انرژی اولیه مطالعه موردی: سپاهان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
41 - 54
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت سریع فناوری و در پی آن رشد روزافزون جمعیت شهری، توسعه ی محلات مسکونی امری اجتناب ناپذیر بوده است. ساخت وسازهای خارج از ضابطه، تغییرات شکلی بافت های شهری و عدم تطابق آن با ویژگی های اقلیمی، افزایش تقاضای انرژی مصرفی ساختمان ها را به دنبال داشته است. به گونه ای که بخش عمده ای از انرژی که در شهرها به مصرف می رسد به ساختمان های مسکونی تعلق دارد و یکی از عوامل تأثیرگذار بر این مسئله شکل بافت شهری است. اما اغلب پژوهش هایی که تاکنون در این حوزه انجام شده است، به بررسی اثرات شکل شهری بر مصرف سوخت حمل ونقل پرداخته اند و یا مصرف انرژی ساختمان ها را در مقیاس خرد ارزیابی نموده اند. ازآنجایی که عملکرد حرارتی ساختمان ها در مقیاس های فراتر از مقیاس ساختمانی متفاوت می باشد، این مسئله اهمیت تحلیل عملکرد حرارتی ساختمان ها را در مقیاس هایی بالاتر نظیر واحد همسایگی برای محققین روشن می سازد. لذا این پژوهش در پی آن است که با به کارگیری رویکرد ریخت-گونه شناسانه و سنجش مصرف انرژی اولیه گرمایشی، سرمایشی و روشنایی ریخت گونه های مختلف، به بررسی روابط بین شاخص های ریخت شناختی و مصرف انرژی اولیه بپردازد و بر اساس معیار انرژی اولیه، الگوهای کارآمد و ناکارآمد را شناسایی نماید. با توجه به ماهیت کاربردی این تحقیق، روش مورد استفاده در آن توصیفی-تحلیلی است و برای یافته اندوزی از روشهای اسنادی و میدانی( مشاهده، پرسشنامه)بهره جسته است. پژوهش حاضر در سه گام متفاوت تعریف شده، به طوری که نخست با مطالعات اسنادی به شرح مباحث کلیدی پرداخته، سپس بر اساس رویکرد ریخت-گونه شناسی و با روش میدانی، بافت مسکونی سپاهان شهر در مقیاس واحد همسایگی ریخت-گونه بندی شده است. در پایان نیز با مدلسازی مصرف انرژی اولیه سرمایشی، گرمایشی و روشنایی ریخت گونه های مختلف از طریق نرم افزار دیزاین بیلدر، نتایج بر اساس نگرش مقایسه ای، آزمون همبستگی و آنالیز واریانس تحلیل گردیده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، بین مصرف انرژی اولیه و شاخص های طرح چیدمان، مکان قرارگیری توده، فرم ساختمان، ارتفاع ساختمان، سطح معابر و فضاهای باز رابطه همبستگی قوی و بین مصرف انرژی اولیه و شاخص تناسبات بلوک رابطه همبستگی متوسط وجود دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از تحلیل واریانس، الگوهای متداول ردیفی و الگوهای مربع شکل، به ترتیب کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوی بافت مسکونی جدید به شمار می آیند. سایر الگوها نظیر گونه های L,I,T,H شکل ازلحاظ مصرف انرژی اولیه در سطح میانی قرار می گیرند و در این میان، الگوهای H شکل بهترین گزینه برای ساختمان متراکم چهار طبقه می باشند.
ارزیابی ناهمگونی مکانی در کیفیت بوم شناختی با استفاده از فن آوری سنجش ازدور (مطالعه موردی: حوضه آبخیز قره سو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
145 - 161
حوزههای تخصصی:
محیط زیست در حال تجربه تغییرات مختلف محیط زیستی است که هم منشأ انسانی و هم منشأ طبیعی دارند. تغییرات کاربری زمین در حوزه قره سو، نیاز به مطالعه درباره کیفیت بوم شناختی این منطقه را نشان می دهد. در این مطالعه، شاخص سنجش ازدوری کیفیت بوم شناختی (RSEI) بر اساس چارچوب فشار-وضعیت-پاسخ و با استفاده از داده های میانگین تصاویر تابستانه ماهواره لندست در سال های 1368 و 1397 ( سنجنده های ETM+/OLI/TIRS)، برای ارزیابی تغییرات کیفیت بوم شناختی در حوزه قره سو استان گلستان استفاده شد. شاخص های مورد نیاز برای استخراج شاخص کیفیت بوم شناختی با ایجاد شاخص فشار محیط زیستی (NDBI)، شاخص وضعیت (NDVI) و شاخص های پاسخ اقلیمی محیط به تغییرات (LST و LSM) از سامانه گوگل ارث انجین انجام شد. در این پژوهش پس از تهیه شاخص های پایه، با استفاده از تحلیل مؤلفه های اصلی، وزن هر شاخص تهیه و سپس شاخص کیفیت بوم شناختی بر اساس مؤلفه اول تحلیل مؤلفه ها اصلی تهیه شد. تحلیل تغییرات مؤلفه اول با استفاده از روش آستانه گذاری نشان از افت کیفیت بوم شناختی دارد؛ به طوری که میانگین شاخص RSEI در سال 1368، 57/0 حاصل شد و در سال 1397 این مقدار به 48/0 رسید که نشان دهنده کاهش مقدار RSEI است. همچنین میزان طبقه خیلی خوب در سال 1368، 83/32821 (267/16 درصد) و در سال 1397، 66/36879 (27/18 درصد) است. نتایج تحلیل مکانی نشان داد که مقدار ضعیف کیفیت بوم شناختی شاخص RSEI در بخش های شمالی منطقه رخ داده است که به دلیل رشد سریع مناطق انسان ساخت بوده است. این تغییر در افزایش شاخص مناطق انسان ساخت در این مناطق مشخص است.
سنتز پژوهی در مطالعات مدل برند سازی کارآفرینانه بین المللی در صنعت گردشگری سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۳)
51 - 66
حوزههای تخصصی:
امروزه برندسازی مقصد به یکی از جذاب ترین مباحث در حوزه صنعت گردشگری تبدیل شده است. در این میان صنعت گردشگری سلامت نقش مهمی در توسعه پایدار ایفا نموده و یکی از پویاترین فعالیت های اقتصادی عصر حاضر به شمار می رود. این پژوهش از منظر هدف، از نوع «کاربردی تحلیلی» می باشد و بر حسب گردآوری داده ها، کیفی است. جامعه ی آماری تحقیق، خبرگان گردشگری سلامت شامل: اعضای هیئت علمی و پزشکان، مدیران مراکز درمانی و آموزشی، مدیران و صاحبنظران حوزه بازاریابی و برند و گردشگری سلامت می باشند. به منظور استخراج مولفه های موثر در طراحی الگوی برندسازی کارآفرینانه بین المللی صنعت گردشگری سلامت با 25 نفر خبره مصاحبه ی عمیق انجام گرفت. روش گردآوری داده ها به روش متاسنتز است. بدین ترتیب که مقالات با کلید واژه های کارآفرینی، برندسازی کارآفرینانه، کارآفرینی بین المللی، گردشگری سلامت گردآوری شد. پس از استخراج 100 مقاله، زمینه های اصلی را از طریق کدگذاری باز و محوری استخراج کردیم. در پایان، با نظر خبرگان این ویژگی ها در سیزده مقوله و چهار زمینه اصلی، انتخاب کشور مقصد، انتخاب شهر مقصد، تصویر برند و وب سایت با کدگذاری محوری طبقه بندی شدند که به ترتیب زمینه انتخاب کشور مقصد شامل مقوله های حاکمیتی، تعهد مدیران، زیرساخت ها، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی؛ زمینه انتخاب شهر شامل مقوله های دسترسی آسان، جذابیت های گردشگری در شهر مورد نظر و آشنایی، زمینه برند مرکز درمانی شامل مقوله های ترفیعات، کیفیت مرکز درمانی و کیفیت منابع انسانی می باشد.
تحلیلی بر تأثیر کاربری اراضی بر هویت بخشی به محله (نمونه موردی: محله تلگرد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کمبود عناصر هویت بخش در یک محله منجر به عدم ارتباط بین شهروندان، از بین رفتن تعاملات اجتماعی و درنهایت نیز منجر به از بین رفتن حس تعلق به محیط شهری می شود. این عناصر را بر اساس نوع می توان شامل عناصر کالبدی- عملکردی و معنایی به شمار آورد. بر این اساس مطالعه پیش رو سعی دارد تأثیر کاربری اراضی بر هویت بخشی به محله تلگرد واقع در منطقه4 شهرداری مشهد را مورد سنجش قرار دهد. این محله از گذشته به عنوان مرکز تولید جارو در شهر مشهد محسوب می شده است به گونه ای که 150 کارگاه جاروبافی در این محدوده فعالیت داشته اند و کلیه نیازهای شهر را تأمین می کرده اند. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و شیوه جمع آوری داده ها مبتنی بر پرسشنامه است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power و با توجه به جمعیت محله (27328 نفر)، 377 نفر برآورد شده است. داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های خی دو، فریدمن، تائوبی کندال و پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. این مطالعه نشان داد که عناصر هویت محله در شرایط فعلی از نظر ساکنین، کارگاه های جاروبافی و کاربری مذهبی (مسجد جوادالائمه) است به گونه ای که ارتباط معناداری میان حضور کارگاه های جاروبافی، حس تعلق و هویت به محله تلگرد وجود دارد. این درحالی است که تعداد این کارگاه ها در شرایط فعلی روبه کاهش است. این کارگاه ها امروزه نیز باعث تمایز محله، ایجاد اشتغال و عامل همبستگی اجتماعی در محله شده است. با این که کارگاه های جاروبافی برطرف کننده نیاز شهر هستند ولی از نظر هویت بخشی فیزیکی نیازمند توجه بیشتر در برنامه ریزی های شهر و همچنین مرمت می باشند.
نقش باززنده سازی هویت در برقراری نظم و امنیت اجتماعی با رویکرد فرهنگ و هنر (موردپژوهی:محله ی امام زاده یحیی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات رشد شهرنشینی، وجود بافت کهن در دل شهرهای امروزی است. این بافت ها و بناهای با ارزش تاریخی مانند منطقه (۱۲) تهران و به ویژه عودلاجان، میراث گران بهایی هستند که حفاظت و بازگرداندن روح زندگی و برقراری نظم و امنیت در آن منطقه و باز زنده سازی هویت و ارزش های فرهنگی به منظور کاهش جرائم در این گونه فضاها را می بایست موردتوجه قرار داد. هدف از این پژوهش باززنده سازی هویت در محله امامزاده یحیی در راستای ارتقاء فرهنگ، هنر و کاهش کانون های جرم خیز است. در این پژوهش ارزش های پنج مورد از خانه های تاریخی آن محله و تطبیق با نمای خانه های نوساز آن راسته بررسی شده و تحلیل پرسشگری (دو گونه پرسشنامه با رویکرد ارتباط کاهش جرم و باززنده سازی اصولی به همراه (۸) شاخص و تعیین معیارهای باززنده سازی هویت با دیدگاه ارزش های فرهنگی-هنری در خانه ها با (۲۸) شاخص و (۱۴) مؤلفه) از (۱۶۰) نفر ساکنین محله امامزاده یحیی با استفاده از نرم افزار SPSS به منظور تبیین رابطه بین کاهش جرم و باززنده سازی هویت در آن منطقه انجام گرفته است. نتایج به دست آمده ازاین قرار است که فرسودگی بافت، پایین بودن کیفیت ابنیه و مسکن ارزان، وجود خانه های مخروبه یا نیمه تخریب شده، باعث آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی مانند جذب افراد غیربومی کم درآمد یا بیکار شده است. ازاین رو با باززنده سازی هویت محله با اتخاذ سیاست های مناسب توسعه شهری، کاهش کاربری های غیرفعال، افزایش پویایی حضور مردم در محله، از بین بردن بی نظمی های کالبدی و استفاده از فنّاوری و حفظ الگوهای قدیمی در طراحی های امروز، می توان باعث ارتقاء کیفیت زندگی ساکنین بافت تاریخی و کاهش کانون های جرم خیز شد.
Assessing the Stability of Farming System in Rural Production Cooperatives in Isfahan Province and the Effective Strategies to Achieve it(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - Rural production cooperatives (RPCs) play an important role in sustainable development in rural areas by considering three principles: domination, possession, and agency in the agriculture sector. The purposes of this study are to measure the stability of RPCs and presenting effective strategies to achieve it from the managers’ view point. Design/methodology/approach - The present study is a mixed-research method using analytic-descriptive method, including two different questionnaires. One questionnaire aiming at prioritizing and measuring the stability of the RPCs was prepared and presented to the members of RPCs. Stability was measured with 24 indices in three economic, social, and environmental dimensions using Shannon Entropy technique, according which the cooperatives were prioritized. The other questionnaire was prepared to present the best approach to achieve sustainable development from the view point of the managing directors and the board of directors. The best strategy was adopted using SWOT and ANP analysis. Findings - Regarding the sustainable development, the findings of the study indicated that among rural production cooperatives in Isfahan, 12 cooperatives were unstable, 8 cooperatives were semi-stable, and 8 cooperatives were stable; this type of farming system is semi-stable. Developmental strategy (SO) was adopted as the best strategy to achieve sustainability, and the focus was on endogenous development through reinforcing internal strengths to obtain external opportunities. It includes promoting self-reliance through increasing members’ participation in cooperative, empowering the staff and members (i.e. the experienced managing director and the staff with required specialty and expert holding promotional classes), using multilevel, multi-sectorial, multi-cluster, collaborative, and holistic approaches to manage the RPCs, and promoting systems based on collaborative team work. Practical Implications - In rural sustainable development planning, sustainable farming systems must be considered as the focal core of any development plan. Since a big part of farming system in rural areas is devoted to smallholdings, promoting cooperation culture by the rural development planners can prepare the ground for empowering the villagers to obtain sustainable development. Originally/value: For the first time in Iran, the current research attempted to present functional strategies for RPCs development using a mixed-method design.
بایسته های مدیریت سیاسی شهر در نظریه های انتقادی پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، شهرها، با جمعیت فزاینده و استفاده روزافزون از منابع، از چنان پیچیدگی و مسائلی برخوردارند که توجه بسیاری از حکمرانان و سیاست ورزان را به خود جلب کرده اند. کلان شهرهای امروزی با جمعیت پُرشمار و استفاده حداکثری از منابع، چالش های پُرمناقشه ای در سپهر سیاسی کشورها پدید آورده اند. مسائل و مناسبات شهری در جغرافیا در زیرشاخه هایی چون جغرافیای شهری (در ایران با نام جغرافیا و برنامه ریزی شهری، جغرافیای سیاسی، یا ژئوپلیتیک شهری) بررسی می شود. شهر در جهان امروز گسترده ترین و پیچیده ترین فضایی است که در آن ابعاد مهم سیاست و قدرت متبلور می شود. مجموعه متعدد و متنوعی از ساختارها و نهادهای مالی- پولی و سیاسی، انجمن ها، مؤسسه ها و شرکت ها و ساخت های دولتی شهر را به یکی از فضاهای بازیگری مهم و سرنوشت ساز در کشورها تبدیل کرده است. به دلیل اهمیت مسائل و معضلات مدیریتی-سیاسی کلان شهرها، که در ابعاد کشوری نیز تبلور می یابد، پژوهش حاضر با روش توصیفی به بررسی چگونگی مدیریت سیاسی شهر از منظر نظریه پساساختارگرایی پرداخته است. نتایج نشان می دهد ساده سازی و استانداردسازی فضا در شهرها یکی از مهم ترین کاستی های مدیریت سیاسی آن محسوب می شود؛ به گونه ای که شهرها، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، از ساختار پیچیده سیاسی، اقتصادی، و محیطی قدرت محور بهچارچوب هندسی- رقابتی توسعه محور تقلیل یافته اند. در یک نمونه عینی، در کلان شهر تهران با مدیریتی هندسی-فیزیکی صرفاً به گردش سرمایه و سودآوری در فضای این شهر توجه شده است که نتیجه آن افزایش لجام گسیخته ساخت وسازها، تخریب طبیعت، انفجار جمعیت، و نیز تشدید فاصله مرکز-پیرامون است.
نقش مؤلفه های کالبدی و ادراکی-روان شناختی فضاهای عمومی در ارتقای تعاملات اجتماعی مطالعه موردی: ساکنان مجتمع های مسکونی منطقه 22 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
23 - 40
حوزههای تخصصی:
مناسب سازی مکان های عمومی در مجتمع های مسکونی علاوه بر ارتقاء سطح کیفیت محیط مسکونی می تواند تعاملات و روابط اجتماعی بین ساکنین را تا حد زیادی افزایش دهد. چنانچه این فضاها پاسخگوی نیازهای و خواسته های فردی و اجتماعی ساکنین باشند، می توان بخشی از فعالیت های زندگی را از فضای داخلی به فضای باز مجتمع ها منتقل و کمبودهای زندگی در واحدهای مسکونی با مساحت کم را جبران نمایند. با درک این موضوع مسئله اصلی پژوهش حاضر نیز نقش مؤلفه های کالبدی و ادراکی –روان شناختی فضاهای عمومی در ارتقای تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی منطقه 22 شهر تهران می باشد. پژوهش حاضر کمی-کیفی و دارای ماهیت کاربردی و روش انجام آن نیز توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز ساکنین مجتمع های مسکونی پارسیا، باران و عرفان در منطقه 22 کلان شهر تهران می باشد. حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران برابر 359 نفر محاسبه شد. شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای-میدانی (مشاهده و پرسشنامه محقق ساخته) است. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزارهای SPSS و مدل سازی معادلات ساختاری در محیط AMOS استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین متغیرهای کالبدی و تعاملات اجتماعی با ضریب 315/0 رابطه معناداری برقرار است. همچنین بین دو متغیر ادراکی-روان شناختی با متغیر تعاملات اجتماعی نیز رابطه معنادار برابر 666/0 برقرار است. رابطه معناداری دو متغیر کالبدی و متغیر ادراکی-روان شناختی نیز برابر 0.590 محاسبه شد. بار عاملی ضریب رگرسیونی تأثیر مؤلفه های کالبدی، ادراکی روان شناختی بر تعاملات اجتماعی نیز به ترتیب برابر 567/0 و 736/0 می باشد. که تأثیر متغیرهای فوق بر تعاملات اجتماعی را در سطح بالایی تائید می نماید. با بررسی هر یک از این مؤلفه ها و ر فضاهای عمومی مجتمع های مسکونی، انتظار می رود که سطح تعاملات اجتماعی ساکنین به میزان قابل توجهی افزایش یابد.
منشأ یابی ماسه های بادی با استفاده از کانی شناسی و مورفوسکوپی دانه های ماسه (مطالعه موردی: قوم تپه صوفیان- شمال دریاچه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قسمت های شمال غرب حوضه آبریز دریاچه ارومیه در بخش قوم تپه صوفیان، تپه های ماسه ای به صورت محدود قابل مشاهده است که پس از بررسی های علمی صورت گرفته علت اصلی شکل گیری آن ها برآیند فعالیت بادهای غالب و ماسه های ریزدانه است. هدف غایی این تحقیق بررسی کانی شناسی در منشأ یابی و تحلیل مقطع تپه های ماسه ای در قم تپه صوفیان است. با توجه به اهمیت تحلیل آماری باد در منطقه، آم ار ب اد 2 ایستگاه پیرامونی اخذ و از طریق ترسیم گلبادها، تجزیه وتحلیل شده است. تغییر راستای وزش فصلی این بادها در محدوده مورد مطالعه، نتیجه تأثیر شرایط کم فشار حاکم در چاله دریاچه ارومیه و دشت تبریز است. اقلیم خشک و نیمه خشک، فقر پوشش گیاهی و همواری نسبی سطح زمین از مهم ترین ع واملی هستند که باعث غلبه فرایندهای فرسایش بادی در منطقه قوم تپه شده اند. ماسه های نمونه برداری ش ده از 5 مقطع، از طریق آزمایش های XRF و XRD تجزیه وتحلیل شده است و درص د زی اد کانی های آذری ن (ک انی سنگین) در نمونه ها، زیاد بودن میانه قطر نمونه ها (293 میکرون)، رابطه میانگین قطر ذرات ب ا فاص له حم ل (کمت ر از 20 کیلومتر)، ضرایب گردش دگی نیم ه زاویه دار در اکث ر نمونه ها مورد تائید است. همچنین نمونه ها برآیندی از حمل آن ها توسط باد و آب بوده و نشان دهنده ارتباط منطقی مورفوسکوپی دانه هاست به دلیل فاصله زمانی حمل با منشأ رس وبات تپه های ماسه ای نزدیک و از سطوح مخروط افکنه (دشتسر) و اراضی زراعی متروکه واقع در نواحی شرق و جنوب و همچنین بس تر رودخانه های قدیمی در بخش جنوب شرقی منطقه است. نتایج تحقیق نشان می دهد بالا بودن نسبت ذرات ماسه های کمتر از 250 میکرون، ضعف پوشش گیاهی و جهت بادهای غالب محلی، محیطی مناسب برای گسترش فرسایش بادی مهیا می سازد، به طوری که با کاهش این نسبت از شدت فرسایش نیز کاسته می شود. این مورد با بررسی نمونه های دانه سنجی، عملیات میدانی و مشاهده عکس های هوایی نیز تأیید می گردد.
تأثیر سنت و مدرنیته بر بناهای عمومی دوره پهلوی اول شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود معماری مدرن به ایران، ساختمان های عمومی بیش از هر نوع ابنیه دیگر تحت تأثیر این گرایش قرار گرفته و شکل خاصی، عملکردگرا و ساده به خود گرفتند. با روی کار آمدن پهلوی، رضاشاه که سعی در زدودن خاطره قاجار و ایجاد ذهنیت و هویت جدید بود، شهر تبریز را نیز با ساخت و سازهای مدرن بسیاری مواجه نمود. در دوره پهلوی اول، آمیختگی سبکی حاصل از تأثیرپذیری و یا تلفیق، خود منجر به نوعی معماری با سبک شاخص شد. در این پژوهش، تلاش شده میزان تأثیرپذیری بناهای عمومی دوره پهلوی اول (1300-1318) تبریز از سنت و مدرنیته، بر اساس نظر متخصصین و خبرگان معماری بررسی و تحلیل شود. روش تحقیق بصورت توصیفی- تحلیلی با روش پیمایشی می باشد. برای جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه با روش طیف لیکرت استفاده شده، جامعه آماری 102 نفر متخصص معماری که حجم نمونه برابر 50 نفر شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک تاپسیس با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد که کارخانه ی چرم بر مبنای نظر پاسخ گویان از سایر بناها بر مبنای هر یک از مؤلفه های پلان ، تزیینات داخلی ، فرم ، هندسه نما ، مصالح با درجه نزدیکی 737/0 نسبت به سایر بناها مدرن تر است و عمارت شهرداری تبریز با درجه نزدیکی 0916/0، نسبت به سایر بناها سنتی تر می باشد. نتیجه گرفته می شود که در اکثر این ساختمان ها تلفیقی از عناصر سنتی و مدرن به کار رفته که با توجه به نتایج تحقیقات مشابه، نشانگر ماهیت منحصر بفرد معماری آن دوره می باشد.
واکاوی محدودیت های بازاریابی محصولات ارگانیک روستایی (مطالعه موردی: روستاهای حاشیه دریاچه هامون، سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامدهای منفی ناشی از مصرف مواد غذایی صنعتی و شیمیایی سبب شده اند که در عصر حاضر گرایش به محصولات ارگانیک افزایش یابد؛ با این وجود یکی از عوامل مهمی که مانع موفقیت تولید محصولات ارگانیک می شود، محدودیت های بازاریابی این محصولات هستند که نمونه آن را می توان در روستاهای حاشیه دریاچه هامون مشاهده کرد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی و الویت بندی محدودیت های بازاریابی کشت محصولات ارگانیک دریاچه ای است. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و از نظر هدف کاربردی است. جامعه نمونه شامل هفت روستای دارای کشاورزی ارگانیک (با 600 خانوار) است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 120 سرپرست خانوار به عنوان نمونه بررسی شدند. همچنین برای انجام مقایسه زوجی از نظرهای 10 کارشناس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری T تک نمونه ای در نرم افزار اس پی اس اس، روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) و روش تحلیلی رتبه ای خاکستری (GRA) بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی نشان می دهد که محدودیت های بازاریابی به سه مؤلفه محدود می شوند که در این بین موانع سیاست گذاری با ضریب تأثیر 51/0 درصد در رتبه اول، موانع زیرساختی با ضریب تأثیر 40/0 درصد در رتبه دوم و عامل طبیعی با ضریب تأثیر 9/0 درصد در رتبه سوم قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان داد که در تمامی ابعاد به جز موانع فنی (با میانگین 60/2)، محدودیت های بازاریابی محصولات ارگانیک دریاچه ای بالاتر از میانه نظری (3) هستند.