مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
مدل رگرسیون لجستیک
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت و گسترش شهری در دهه های اخیر در شهر مراغه باعث تغییر پوشش/ کاربری زمین در اطراف شهر شده، به طوری که مساحت شهر از 350 هکتار در سال 1353 به حدود 1799 هکتار در سال 1390 رسیده است. شناخت عوامل مؤثر در گسترش شهری و مدل سازیِ تأثیر آنها در مدیریت و برنامه ریزی شهری ضروری است. عوامل تأثیرگذار را می توان به دو دستة متغیرهای بیوفیزیکی و اجتماعی- اقتصادی تقسیم کرد. با توجه به قابلیت های مدل رگرسیون لجستیک در شناخت عوامل اجتماعی- اقتصادی و بیوفیزیکی تأثیرگذار در رشد شهر، از این مدل برای تحلیل عوامل رشد شهر مراغه طی 22 سال اخیر و پیش بینی روند گسترش شهر طی 22 سال آینده استفاده شده است. میزان Pseudo R-square و ROC برای این مدل نیز به ترتیب 2764/0 و 8537/0 به دست آمد که به دلیل قرار داشتن در محدوده مورد قبول، تأییدکننده مدل سازی اند. حساسیت سنجی مدل برای شناخت میزان تأثیر متغیرها با استفاده از روش حذف هر کدام از متغیرهای مستقل در هر بار اجرای مدل، حاکی از تأثیر بیشتر فاصله از اراضی شهری و در مرحله بعد متغیرهای ارتفاع، فاصله از کاربری های صنعتی، فاصله از اراضی کشاورزی و فاصله از جاده های دسترسی در رشد شهر طی 22 سال اخیر است.
ارزیابی عملکرد الگوریتم های آماری لجستیکی و ناپارامتریکی به منظور مدیریت مناطق حساس به حرکات توده ای در حوضه آبریز گویجه بل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی مناطق مستعد حرکات توده ای ازجمله زمین لغزش از طریق مدل سازی خطر با مدل های مناسب و کارا، یکی از اقدامات اساسی در کاهش خسارت احتمالی و مدیریت خطر است. زمین لغزش به عنوان یکی از انواع حرکات توده ای، فرایند پیچیده ای است که تحت تأثیر پارامترهای داخلی و خارجی روی می دهد که شناخت این پارامترها و میزان تأثیرشان در وقوع مخاطرات و استفاده از ابزاری مناسب برای کمی سازی، برنامه ریزان و مدیران را در برنامه ریزی های توسعه و مدیریت بهینه منطقه به ویژه مناطق کوهستانی در مقیاس های منطقه ای و محلی یاری می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی وقوع بالقوه زمین لغزش در حوضه گویجه بل با استفاده از مدل های رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پرسپترون چند لایه به منظور شناخت مناطق حساس به وقوع پدیده مذکور می باشد. برای مدلسازی از ۹ پارامتر مستقل اعم از لایه بارش، لیتولوژی، پوشش و کاربری اراضی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از شبکه زهکشی، فاصله از گسل و فاصله از جاده استفاده گردید. بعد از استانداردسازی فازی هر یک از پارامترها، نه فاکتور به عنوان متغیر مستقل و زمین لغزش های رخ داده نیز به صورت یک لایه باینری و به عنوان متغیر وابسته برای مدل رگرسیون لجستیک؛ همچنین فاکتورهای استاندارد شده به عنوان نرون های ورودی و زمین لغزش های رخ داده به عنوان آموزش دهنده مدل شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پرسپترون چند لایه معرفی گردید. نتیجه اعتبارسنجی ROC نشان می دهد مساحت زیر منحنی در مدل شبکه عصبی مصنوعی بیشتر از مدل رگرسیون لجستیک بوده است و دقت برابر با ۹۱/۰ را نسبت به رگرسیون لجستیک با دقت ۸۹/۰ نشان می دهد. همچنین ۹ درصد از مساحت منطقه مورد مطالعه در پهنه های خطر زیاد و بسیار زیاد و ۵/۹ درصد جزو پهنه های خطر متوسط می باشد. پهنه های خطر متوسط می توانند با سومدیریت و ساخت و سازهای عوارض انسانی ازجمله جاده تحت تأثیر قرار گرفته و به پهنه های خطر زیاد و بسیار زیاد تبدیل گردند.
کاربرد تکنیک های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی با هدف شبیه سازی توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش جمعیت و رشد سریع شهرنشینی تغییراتی اساسی در کاربری اراضی شهرها ایجاد شده است. که نیازمند مدیریت و برنامه ریزی برای توسعه شهری با توجه به تغییرات ایجاد شده در کاربری های شهری می باشد و شهر مهاباد از این قاعده مستثنی نمی باشد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک میزان تغییرات کاربری اراضی شهری و توسعة آتی شهر مهاباد با در نظر گرفتن معیارهای خطوط انتقال نیرو، مخاطراتی (گسل، زمین لغزش)، سازندهای زمینةشناسی، رودخانه و شیب در بازه زمانی ۱۳۶۵-۱۳۹۳ و توسعة آن تا سال ۱۴۲۰ با استفاده از تصاویر ماهواره لندست ۸ و ۵ مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار ابتدا اقدام به تهیة نقشه های کاربری اراضی برای دو دورة زمانی۱۳۶۵ و ۱۳۹۳ در محیط نرم افزاری اکوگنیشن کردیم و با بررسی نقشه های کاربری حاصل مقدار اراضی ساخته شدة شهر مهاباد در سال ۱۳۶۵ برابر ۹۸۹.۹۳۲ هکتار و در سال ۱۳۹۳ وسعت آن حدود دو برابر افزایش یافته و به وسعتی به مساحت ۲۰۰۰.۰۲ رسیده است. تحت تأثیر این عوامل، روند رشد و توسعة شهر از وسعت کاربری های غیرساخته شده به مساحت ۱۴۲۲.۳۵۴۵ هکتار کاسته و بر وسعت اراضی ساخته شده افزوده است به طوری که با استفاده از مدل رگرسیون و معیارهای در نظر گرفته شده، مقدار پیش بینی آن برای سال ۱۴۲۰ مساحتی به مقدار ۳۴۳۴.۰۲ هکتار می باشد. همچنین سناریوی اثرات توسعة شهر بر محیط زیست و تأثیرپذیری از مخاطرات با روش فازی در محیط آرک جی ای اس مورد بررسی واقع شد.
اثر پدیده عدم تقارن اطلاعات در بازار بیمه آتش سوزی بر عملکرد مالی شرکت (مطالعه موردی یک شرکت بیمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی ام بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
33 - 52
حوزه های تخصصی:
انتخاب نامساعد و مخاطرات اخلاقی از نتایج وجود اطلاعات نامتقارن در بازار بیمه است. وجود یا عدم وجود انتخاب نامساعد در بازار بیمه یکی از موارد مورد توجه بیمه گران است. فرض بر این است که افراد با دو سطح ریسک (پایین و بالا) وجود دارند. در بازار بیمه، تئوری انتخاب نامساعد بیان می کند که افراد با سطح ریسک بالا، خدمات بیمه ای بیشتری نسبت به افراد با سطح ریسک پایین تقاضا می نمایند. هدف این تحقیق بررسی پدیده عدم تقارن اطلاعات در بازار بیمه آتش سوزی و تأثیر آن بر عملکرد مالی یک شرکت بیمه است. بدین منظور گروه مورد مطالعه در این تحقیق پرونده های خسارت تشکیل شده طی سال های 1392-1391در شهر تهران می باشد که با استفاده از رگرسیون لجستیک از آماره های کای دو، آزمون هاسمر و لمشو و والد برای بررسی معناداری رابطه ها و نیکویی برازش استفاده گردید. سپس همبستگی میان انتخاب نامطلوب و مخاطرات اخلاقی در بیمه آتش سوزی آزمون گردید. یافته های تحقیق نشان داد که اطلاعات نامتقارن در بازار بیمه آتش سوزی، خسارت های هنگفتی به شرکت های بیمه تحمیل می نماید.
پیش بینی احتمال وجود محوطه های باستانی پیش ازتاریخ، از دوره مس و سنگ تا عصر آهن با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک در محیط GIS، مطالعه موردی: دشت هرسین- بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردآوری داده ها و ثبت محوطه های باستانی در باستان شناسی با روش بررسی میدانی، هزینه بر بوده و نیاز به نیروی انسانی و صرف وقت بسیار دارد. بر این اساس، استفاده از روش هایی که بتواند بدون نیاز به مشاهده مستقیم، احتمال وجود محوطه های باستانی را پیش بینی کند، نقش چشم گیری در صرفه جویی در زمان و هزینه های بررسی های میدانی باستان شناختی خواهد داشت. مسئله اصلی این پژوهش، ارزیابی میزان توانایی مدل رگرسیون لجستیک در پیش بینی پراکندگی محوطه های باستانی دشت هرسین- بیستون است. متغیرهای پیش بینی کننده برای این پژوهش شامل متغیرهای محیطیِ شیب، ارتفاع، فاصله تا رودخانه، پوشش گیاهی و متغیرهای فرهنگیِ فاصله تا شهرهای امروزی، تراکم روستاهای امروزی و فاصله تا جاده های اصلی می شوند و متغیر وابسته، متراکم ترین پهنه به لحاظ وجود محوطه های باستانی پیش از تاریخ است. نتایج نشان داد که مدل رگرسیون لجستیک در پیش بینی پراکندگی محوطه های باستانی در دشت هرسین- بیستون در دوره های مختلف موفق بوده است. همچنین معرفی پهنه های پرتراکم به لحاظ وجود محوطه های باستانی به عنوان متغیر وابسته به مدل در مناطقی که به لحاظ ریخت شناختی، دشت محسوب می شوند، کارآمد تر از معرفی صرفاً نقاط GPS محوطه های باستانی است و به ترتیب متغیر فرهنگیِ تراکم روستاها در عصر مس وسنگ، تراکم روستاها، فاصله تا شهرها و فاصله از جاده های اصلی کنونی در عصر مفرغ، فاصله از شهرهای کنونی و فاصله از جاده های اصلی کنونی در عصر آهن، بیشترین تأثیر را در پیش بینی پراکندگی محوطه های باستانی داشته است.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در منطقه اسپیران استان آذربایجان شرقی با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع زمین لغزش از جمله مخاطراتی است که خسارات جانی و مالی فراوان به دنبال دارد. یکی از اقدامات اولیه جهت پیش گیری یا کاهش خسارات ناشی از این پدیده، تهیه نقشه پهنه بندی خطر و شناسایی نواحی مستعد برای وقوع آن است. در این مقاله، نقشه حساسیت به رخداد زمین لغزش در بخش اسپیران واقع در شهرستان تبریز، استان آذربایجان شرقی، به دست آمده است. برای این منظور ابتدا عوامل مؤثر در وقوع پدیده مذکور شناسایی و سپس لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های زمین شناسی، طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، بارش، گسل، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. این لایه ها به عنوان متغیر مستقل وارد مدل رگرسیون لجستیک گردیدند تا وزن و نقش هریک از آنها در وقوع زمین لغزش در منطقه مطالعاتی مشخص شود. علاوه بر آنها نقشه پراکنش زمین لغزش های قبلی منطقه نیز آماده سازی و به عنوان متغیر وابسته مدل رگرسیون لجستیک در نظر گرفته شد. به این ترتیب ضرایب مدل تعیین شدند و با شاخص هایPseudo R Square، راک (ROC) و کای اسکور ارزیابی گردیدند و مورد تأیید قرار گرفتند. به عنوان نمونه، مقدار شاخص راک برابر 957/0 به دست آمده که مقدار بالایی است و نشان می دهد که زمین لغزش های مشاهده شده، رابطه قوی با مقادیر احتمال حاصل از مدل رگرسیون لجستیک دارند. در ادامه با استفاده از این ضرایب، معادله ای تشکیل شد تا احتمال وقوع در قسمت های مختلف منطقه مطالعاتی مشخص شود. با توجه به مقدار ضرایب به دست آمده می توان گفت که زمین شناسی و کاربری اراضی مهم ترین عوامل در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه می باشند. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر ایجاد گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که حدود 10 درصد از سطح منطقه در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته اند که اغلب دارای پوشش مرتع می باشند.
مدل سازی حرکات توده ای و مدیریت مناطق حساس به وقوع این حرکات، با استفاده از الگوریتم های آماری و شبکه عصبی (مطالعه موردی: حوضه آبریز اوجان چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
147 - 174
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه مدل شبکه عصبی مصنوعی با مدل رگرسیون لجستیک ، جهت ارزیابی خطر حرکات توده ای و ناپایداری دامنه ای و شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد این پدیده در حوضه اوجان چای انجام گرفته است. هدف از نتایج به دست آمده از مدل های آماری، تعیین مناطق دارای پتانسیل وقوع ناپایداری و نهایتا تهیه ی نقشه پهنه بندی خطر برای منطقه ی مورد مطالعه می باشد.بدین جهت ابتدا پارامترهای مؤثر در وقوع ناپایداری دامنه ای استخراج شد و سپس لایه های مربوطه تهیه شده است. نقشه پراکنش ناپایداری های دامنه ای رخ داده شده در حوضه تهیه شد و با نقشه عوامل مؤثر بر حرکات و نقشه پراکنش ناپایداری های دامنه ای تلفیق شد و تأثیر هر یک از عوامل شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، سنگ شناسی، بارش، فاصله از گسل، کاربری اراضی، فاصله از روستا و جاده ، فاصله از شبکه ی زهکشی در محیط نرم افزار ArcGIS محاسبه گردید. برای ارزیابی نتایج خروجی مدل های مورد استفاده شده از ضرایب آماری ROC, Pseudo Rsquareو Chi Square استفاده شد. نتایج مدل ها نشان داد درصد پهنه هایی با خطر بسیار بالا در مدل شبکه ی عصبی و رگرسیون لجستیک به ترتیب 32/10 و 06/5 درصد می باشد که عمدتا محدوده های را شامل می گردد که از لحاظ لیتولوژی این مناطق در محدوده هایی با میزان مقاومت پایین قرار گرفته اند. همچنین مدل شبکه عصبی با مقدار شاخص ROC ، 89/0 مدل کارآمدتری نسبت به رگرسیون لجستیک جهت پهنه بندی وقوع ناپایداری های دامنه ای می باشد؛ براساس پهنه بندی صورت گرفته با استفاده از مدل شبکه عصبی، به ترتیب ،32/40 ،15/22 ،32/18 ،89/832/10 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
سنجش عوامل مؤثر بر رشد شهری با تاکید بر تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
گسترش افقی و بی برنامه شهرها متأثر از رشد جمعیت و مهاجرت، منجر به، کمبود زمین، تغییر اراضی مجاور به ساخت وسازهای شهری و ایجاد زاغه هایی در مکان های نامساعد طبیعی گشته است. شهر تبریز طی دهه های اخیر رشد و گسترش کالبدی سریعی را تجربه نموده است. رشد بی رویه شهری باعث تخریب اراضی باغی مرغوب اطراف شهرها، ایجاد زاغه هایی در نواحی پرشیب و بر روی گسل تبریز، ترافیک و انواع آلودگی ها شده است. برای مدیریت و برنامه ریزی رشد شهر و کاهش اثرات نامطلوب آن شناخت عوامل مؤثر بر تغییرات کاربری زمین و رشد شهری ضروری می باشد. در پژوهش حاضر مدل رگرسیون لجستیک به عنوان یک مدل اطلاعات محور توانایی بالایی در دخیل کردن متغیرهای زیاد دارد جهت تحلیل الگوهای گسترش شهر و روابط بین رشد شهری و عوامل محرکه آن مورد استفاده قرارگرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. در این تحقیق، ابتدا با استفاده از طبقه بندی تصاویر ماهواره ای طی دوره 22 ساله (1390-1368) با استفاده از روش حداکثر احتمال تغییرات پوشش/کاربری زمین شهر تبریز و اراضی اطراف کشف و تحلیل شد. سپس 14 متغیر مستقل یا عوامل محرکه رشد شهری و متغیر وابسته یا رشد شهری صورت گرفته طی 22 سال اخیر مورد آزمون قرار گرفتند. مدلسازی برای دو دوره 1390 و 1412 صورت گرفت. ابتدا با استفاده از داده های سال 1368رشد شهری برای سال 1390 مدلسازی شد مطابقت بالای نقشه خروجی سال 1390 با نقشه کاربری زمین واقعی سال 1390 صحت مدلسازی را مورد تأیید قرارداد. در نهایت رشد و گسترش شهر برای سال 1412 مدلسازی شد نتایج نشان می دهد که احتمال گسترش شهر به سمت جنوب شرق یا جاده تهران و شمال غرب (بطرف مرند و مرز بازرگان) و جنوب غرب (بطرف آذرشهر) بیشتر از نواحی دیگر می باشد. جهت اعتبارسنجی مدلسازی و شناخت میزان تأثیرگذاری عوامل مؤثر در رشد شهری از روش ROC استفاده گردید نتایج نشان دهنده تأثیر بالای فاصله از باغات و اراضی شهری و در مرحله بعد متغیرهای اراضی بایر و باغات در رشد شهر طی 22 سال اخیر می باشد.
تفاوت های شهر و روستا از نظر عوامل و شاخص های افزایش جذابیت مکان ها و مقاصد گردشگری (نمونه موردی: شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
173 - 204
حوزه های تخصصی:
گردشگری نقش کلیدی در توسعه جوامع دارد. در عین حال توسعه گردشگری نیازمند توجه به عوامل و شاخص های موثر بر جذابیت مقاصد و مکان های گردشگری است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این مطالعه به بررسی تفاوت های شهر و روستا از نظر عوامل و شاخص های افزایش جذابیت مکان ها و مقاصد گردشگری پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی(کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و متخصصان حوزه گردشگری می باشد که با روش نمونه گیری هدفمند 50 نمونه انتخاب شد. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل لجستیک باینری(روش LM- نیوتن- مارکارد- رافسون)، و تحلیل کیفی استفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که از میان عوامل پنجگانه، سه عامل تنوع فرصت های شغلی مرتبط با محصولات گردشگری، اصالت فرهنگی/دارایی های طبیعی و زیرساخت های گردشگری مهم ترین عوامل افزایش جذابیت جاذبه های گردشگری در شهرستان پلدختر می باشند. نتایج بررسی شاخص ها بر اساس مقاصد گردشگری نیز نشان داد که تفاوت قابل توجهی بین شاخص های جذابیت در مقاصد گردشگری شهری و روستایی وجود دارد. جذابیت مقاصد روستایی در درجه اول تحت تأثیر محصولات محلی/کشاورزی، سنت های محلی، صنایع دستی و دارایی های طبیعی می باشد. در حالی که مهارت های شغلی مرتبط با گردشگری، به کارگیری کارگران در شاخه های مختلف، خدمات اقامتی و جاذبه های فرهنگی/ تاریخی و باستانی، مهم ترین شاخص های جذابیت مقاصد گردشگری شهری هستند. از نتایج این پژوهش برای افزایش جذابیت جاذبه ها و مکان های گردشگری و توسعه گردشگری در مقاصد شهری و روستایی سایر مناطق ایران نیز می توان استفاده نمود.