فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۷٬۹۲۱ تا ۱۷٬۹۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
85 - 98
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با اتخاذ رویکردی توصیفی_تحلیلی، الگوهای فعالیتی و حرکتی (به صورت پیاده) زنان محله سنگلج تهران در طول یک هفته (به شکلی ناپیوسته) با اتکا بر روش های مدل سازی و تحلیل تئوری «جغرافیای زمان» مطالعه شده است. هدف اصلی، درک این نکته بوده است که زنان چگونه به صورت روزمره در فضای محله با اهداف و انگیزه های اجتماعی جابه جا می شوند و فعالیت اجتماعی آنها در چه فضاها و مکان های محلی تحقق می یابد؟ به منظور دسترسی به برنامه های اجتماعی روزمره زنان در محله، داده های موردنظر از طریق روز نگاشت ها و جلسات مصاحبه های حضوری نیمه ساخت یافته با 78 مورد از زنان محله طی چهار ماه استقرار در دفتر محلی، گردآوری و از طریق روش های بازنمایی در تئوری جغرافیای زمان مدل سازی شده اند. نتیجه این مطالعات چند نکته جامع را در مورد فعالیت اجتماعی و حضور روزمره زنان در فضای محلی آشکار می کند. نخست این که، کانون فعالیت اجتماعی زنانه کمتر در فضاهای عمومی محلی و بیشتر در فضاهای خصوصی و یا فضاهای عمومی فرا محله ای واقع است و سهم فضاهای عمومی محلی در تعاملات اجتماعی زنان ساکن محله بسیار اندک است. دوم این که، فعالیت اجتماعی زنان سهم بسیار اندکی از بودجه زمانی روزمره آنها را به خود اختصاص می دهد. سوم این که، حلقه های فضایی فعالیت اجتماعی زنان نه یک فعالیت مستقل بلکه زیرمجموعه ای از سایر فعالیت های روزمره (مانند خرید کردن) محسوب می شود. در مورد خاص این مقاله، استفاده از مدل های یاد شده و نتایج تحلیلی حاصله می تواند نقش کلیدی در برنامه ریزی و طراحی حرکت و فعالیت اقشار مختلف اجتماعی در فرایند توسعه اجتماعی محله محور دارا باشد.
تحلیل ناهنجاری های شبکه زهکشی و ارتباط آن با تکتونیک فعال در حوضه های آبریز شمال تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه های زهکشی فعال ترین و حساس ترین عناصری هستند که می توانند به عنوان ابزاری قدرتمند برای درک فعالیت های نئوتکتونیکی در یک منطقه مورد استفاده قرار گیرند. به منظور تحلیل اثرات تکتونیک فعال در حوضه های زهکشی از تحلیل های مورفومتری که ابزار مفیدی در مطالعات تکتونیکی محسوب می شوند، استفاده می شود. در این پژوهش تاثیر فعالیت های تکتونیکی گسل تبریز بر حوضه های آبریز ورکش چای، گمانج چای، نهند چای و سرند چای واقع در شمال تبریز با استفاده از شاخص های تراکم زهکشی(Dd)، فرکانس زهکشی(Df)، ضریب گردواری(CR)، نسبت طول آبراهه اصلی به متوسط عرض حوضه (LSBW)، حجم به سطح حوضه (VA)، نسبت کشیدگی(Re)، شاخص انشعاب(R)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، نسبت شکل حوضه (BS) و شاخص تعقر لانگبین(IC)، شاخص ناهنجاری های سلسله مراتبی (Da) و شاخص تراکم ناهنجاری های سلسله مراتبی(ga) بررسی شدند. بین شاخص های مذکور رابطه همبستگی پیرسون برقرار شد و ضریب تببین بدست آمد. نتایج نشان داد که ضریب همبستگی بین پارامتر هایDa-Re, Da-CR, Da-Bs, Da-LSBW, Da-R, Da-IC, به ترتیب 99/0، 91/0، 69/0، 87/0- ،85/0-، 55/0 است و بین پارامترهای ga-Re ga-CR, ga-Bs ,ga-LSBW, ga-R, ga-IC, ضریب همبستگی به ترتیب 95/0، 93/0، 83/0، 94/0-،80/0- ، 65/0 برقرار است. نتیجه تحلیل ها نشان می دهد که شاخص های Da وga کاملا تحت تاثیر کشیدگی حوضه ها که ناشی از اثر تکتونیک فعال می باشد قرار دارند. در ضمن ناهنجاری های شبکه زهکشی تمامی حوضه های شمال تبریز از شاخص تقعر نیمرخ رودخانه نیز متاثر می شوند.
بازسازی الگوهای فضایی- زمانی از فعالیت جریان مواد با استفاده از روش دندروژئومورفولوژی در حوضه آبریز تنگراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه آبریز تنگراه واقع در استان گلستان، یکی از زیر حوضه های رودخانه دوغ، به عنوان یکی از نواحی تحت خطر جریان مواد شناخته شده است. در سال های 1380 و 1381 طی یک بارش ناگهانی ، منطقه مورد نظر جریان مواد جبران ناپذیری را تجربه کرده است و خسارات جانی و مالی زیادی را محتمل شده است جهت بازسازی جریانات مواد قدیمی و اثبات وقوع این جریانات در حوضه از روش دندروژئومورفولوژی استفاده گردید، دندروژئومورفولوژی از تغییرات بوجود آمده در ساختار و حلقه های رشد درختان برای بازسازی زمان و نحوه عملکرد فرایند های ژئومورفیک استفاده می کند. بعد از عملیات میدانی و تعیین محدوده مطالعاتی نمونه برداری های لازم انجام شد. پس از آماده سازی نمونه ها، سطح نمونه ها با سمباده نرم صیقل داده شد و شمارش حلقه ها با میکروسکوپ اندازه گیری و ضخامت آنها پس از ترسیم روی کاغذ میلیمتری تغییر یافته، با دقت 1/0 میلی متر اندازه گیری شد و سال وقوع جریان مواد براساس تغییرات در حلقه ها و همچنین تعداد حلقه های رشد یافته در بافت پینه ای باسازی شد. همچنین مقاطع عرضی از محدوده نمونه برداری شده گرفته شده است که نتایج حاصل از آن حاکی از آن است که بیشترین زخم های ایجاد شده ناشی از جریان مواد سال 1380 با دبی پیک 64/850 حاصل شده است. با جمع آوری پانزده نمونه برداشتی و تجزیه و تحلیل حاصل از آن مشخص گردید که آنها مربوط به جریانات مواد سال 1380 و 1381 می باشند. با توجه به بررسی های انجام گرفته روی نمونه های گردآوری شده در حوضه آبریز تنگراه و تهیه پرسشنامه جهت تعیین اطلاع از وقوع جریانات مواد رخ داده در دهه های قبل به این نتیجه رسیدیم که در طی هفتاد سال اخیر جریانات مواد سال های نامبرده تنها سیلاب های رخ داده از نوع جریان مواد در این منطقه هستند.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه پایدار شهری با تأکید بر شکاف دیجیتال، به روش میک مک فازی (مطالعه موردی: تبریز 2018)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین تحولات دوره کنونی، انقلاب اطلاعاتی و دیجیتالی، فناوری ارتباطات، مجازی سازی و... است. فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان پدیده ای جامع و فراگیر، بر طیف کامل فعالیت های بشری (کاربردهای شخصی تا فعالیت های اقتصادی و سیاسی، و توسعه) تأثیر زیادی دارد. با توجه به اینکه شهر تبریز به عنوان پایتخت گردشگری جهان اسلام (2018) انتخاب شده است، باید تأثیرات به کارگیری این فناوری ها در آینده در این شهر مطالعه شود. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و علی-پیمایشی است و هدف آن، تحلیل عوامل تأثیرگذار شکاف دیجیتال بر توسعه پایدار شهر تبریز است. در این پژوهش، تمامی عوامل مرتبط با منع شکاف دیجیتال در توسعه با دیدی سامانمند بررسی شده اند. بدین منظور، متغیرهای شکاف دیجیتال و توسعه پایدار شهری در نرم افزار FL MicMac با استفاده از دیدگاه های کارشناسان تحلیل شد و عوامل تأثیرگذار مشخص شدند. نتایج نشان می دهد تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم متغیر میزان باسوادی از دیگر متغیرها بیشتر است. متغیرهای مداخلات مدیریتی، دانش زبان، محل جغرافیایی و... نیز بیشترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را دارند. تغییرات گوناگون هریک از این متغیرها پیامدهایی برای کل سیستم خواهد داشت. در این میان، تقویت اقتصادی اقشار کم درآمد در کنار مدیریت کارآمد و سرمایه گذاری های آموزشی و زیرساختی، از مهم ترین موارد کاهش شکاف دیجیتال و حرکت به سوی توسعه پایدار شهری محسوب می شود.
گروه بندی حوضه آبخیز کرخه براساس شاخص های فیزیکی- مکانی با استفاده از رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۰۷
85 - 98
حوزههای تخصصی:
مدیریت آبخیزها نیازمند درک شرایط آبخیزها در حوضه های دارای آمار و فاقد آمار است. شناسایی زیرحوضه های همگن ب همنظور اجرای هماهنگ عملیات آبخیزداری و کنترل سیلاب و نیز اولویت دادن به زیرحوضه ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این پژوهش به منظور خوشه بندی زیرحوضه های آبخیز کرخه از شاخص های مکانی و فیزیکی (شامل خصوصیات توپوگرافی، مورفولوژیکی، خاک و کاربری اراضی) استفاده شد و تعداد 53 شاخص برای زیرحوضه های کرخه استخراج گردید. برای کاهش تعداد متغیرها تحلیل عاملی به طور جداگانه برای هر گروه از شاخص ها انجام شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که از بین 53 شاخص فیزیکی- مکانی، 9 شاخص (4 شاخص مورفولوژیکی، 3 شاخص کاربری اراضی و 2 پارامترخاک) دارای بار عاملی بیشتر نسبت به سایر شاخص ها هستند. بنابراین، از بین شاخص مورفولوژیکی، شاخص های سطح حوضه، کشیدگی حوضه، میانگین طول زهکش ها و کل پستی و بلندی؛ از بین شاخص کاربری اراضی، شاخص های درصد سطح مراتع، درصد سطح اراضی کشاورزی و درصد سطح اراضی بایر و از بین پارامترهای خاک، شاخص ظرفیت آب موجود در لایه خاک و شاخص هدایت هیدرولیکی اشباع شده به عنوان شاخص های نهایی جهت گروه بندی زیرحوضه ها انتخاب شدند. بااستفادهازروشفازی ( FCM ) [1] 38 زیرحوضه مطالعاتی در سه گروه همگن قرار گرفتند. تعداد خوشه های بهینه از طریق سعی و خطا و توابع ارزیابی ضریب افزار و آنتروپی افزار تعیین شدند. نتایج نشان داد که گروه های سه گانه شامل زیرحوضه های مناطق شمال شرقی و بخ شهایی از مناطق مرکزی حوضه کرخه (گروه 1)،مناطق شمال غربی- جنوب شرقی به همراه مناطق جنوبی حوضه کرخه (گروه 2) و مناطق مرکزی و بخش هایی از مناطق جنوب غربی حوضه کرخه (گروه 3) رادربرمی گیرند. تفکیک یک حوضه به زیرحوض هها و گروه بندی آنها در دسته های مشابه از نظر خصوصیات مشابه می تواند به عنوان روشی در جهت اجرای عملیات آبخیزداری، کنترل سیلاب و اولویت قائل شدن برای زیرحوضه های بحرانی به کار گرفته شود. 5 - Fuzzy C-Mean
ارزیابی نقش نهادگرایی در روند توسعه پایدار مناطق مرزی(موردمطالعه: استان خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادگرایی در راستای پایداری یا عدم پایداری یک فضای جغرافیایی فقط یک ایده تحلیلی نیست، بلکه از زمان شکل گرفتن نهادگرایی جدید به عنوان پارادایم غالب توسعه و پایداری منطقه ای، در درون آن سیاستها و ابزارهای متنوعی برای برخورد با مشکلات گوناگون در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ارائه شده است. استان خراسان- جنوبی به عنوان یکی از استان های مرزی و محروم کشور در سالهای بعد از تقسیمات استانی مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان برای خروج از توسعه نیافتگی بوده است ولی با این وجود هنوز سهم تولید درآمد ناخالص ملی استان از کشور در حدود (0/5 % ) است که نمایانگر عدم خروج از چرخه توسعه نیافتگی است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام گرفته، بنابراین نخست عدم موفقیت رویکردهای پیشین را مورد بررسی و سپس از منظر نهادگرایی به مسئله توسعه استان و علل ضعف آن پرداخته شده است. حجم نمونه به روش در دسترس و روش نمونه گیری نهادها از نوع هدفمند می باشد. ارزیابی مدل مفهومی پژوهش از طریق تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار PLS VISUAL انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که در وهله نخست عامل آگاهی و سپس عامل زمینه ها و بسترهای شکل گیری، تداوم و گسترش نهادها بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار استان از منظر نهادی دارند. همچنین درک کلی تصمیم گیران و تصمیم سازان از نقش نهادها در توسعه پایدار استان تأثیر مستقیمی بر توسعه محلی و منطقهای پایدار منطقه دارد.
اولویت بندی راهبردهای مورد تأکید و منتخب پیاده مداری شهر نهاوند با استفاده از ابزار QSPM در تجزیه و تحلیل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از رموز موفقیت هر سازمانی، قدرت تجزیه و تحلیل آن سازمان و تعامل صحیح مدیریت آن با محیط خارجی و داخلی اش است. تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها (Swot) یک ابزار و تگنیک خوب برای تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی سازمان است. ولی در مراحل اندازه گیری و ارزیابی دارای نواقصی است زیرا عمدتاً Swot بر اساس تجزیه و تحلیل کیفی در فرایند برنامه ریزی عمل می کند. بنابراین یک رویه کارآمد برای برنامه ریزی استراتژیک این است که بعد از بررسی عوامل داخلی و خارجی، ماتریس Swot مانریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) را ایجاد نماییم. Swot به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل، می تواند برای ارزیابی در QSPM مورد استفاده قرارگیرد. QSPM برای مقایسه و اولویت بندی عوامل کلیدی داخلی و خارجی مورد استفاده قرار می گیرد و این احتمال را کاهش می دهد که این عوامل نادیده گرفته شوند یا به طور نامناسب وزن داده شوند. این مقاله گزارشی از تحلیل عوامل داخلی و خارجی، Swot و در نهایت به کارگیری QSPM در پیاده مداری شهر نهاوند است که به صورت مطالعه موردی در حوزه توسعه پیاده مداری شهر نهاوند انجام شده است.
تحولات روند و الگوهای مهاجرت داخلی در استانهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله پیش رو، واکاوی تحولات روند و الگوهای مهاجرت داخلی در ایران در سه دهه ی اخیر می باشد. روش تحقیق مورد استفاده در مقاله، کمّی از نوع توصیفی تحلیلی و مبتنی بر تحلیل ثانویه ی داده های مهاجرت سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال های 1375، 1385 و 1390 است. نتایج بیانگر تغییر الگوهای جریان مهاجرت های داخلی به سمت افزایش مهاجرت های برون استانی است. مهاجرت های بین استانی از 35 درصد در دوره ی 75-1365 به 40 درصد در دوره ی 90-1385 افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان داد بیشترین مبادله ی مهاجرتی استان های کشور با استان تهران و استان های همجوارشان بوده است. استان های تهران (به همراه البرز)، سمنان، قم، یزد و اصفهان همواره مهمترین استان های مهاجرپذیر کشور بوده اند. در مقابل، استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، ایلام، چهارمحال و بختیاری، سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمان، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد، لرستان و همدان از استان های مهاجرفرست کشور بوده اند. به طور کلی، با توجه به میزان های بالای بیکاری و کمبود فرصت های شغلی در استان های مهاجرفرست کشور و همچنین نابرابری های توسعه ای، انتظار می رود جریان مهاجرت های بین استانی در کشور افزایش یابد.
کاربرد شاخص اقلیمی تعطیلات ( HCI) در تعیین تقویم گردشگری زمستانه (مطالعه موردی: استان سیستان و بلوچستان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
اقلیم هر منطقه در ترسیم خطوط آینده توسعه گردشگری نقش بسیار مهمی ایفا می کند و ارزیابی اقلیم در برآورد قابلیت های طبیعی گردشگری در اولویت قرار دارد. شاخص HCI شرایط اقلیمی را برای فعالیت گردشگری با استفاده از پارامترهای میانگین حداکثر دما، میانگین رطوبت نسبی، میزان بارش، پوشش ابر و سرعت باد مورد ارزیابی قرار می دهد. در این پژوهش با استفاده از شاخص اقلیم گردشگری HCI و مقایسه نتایج آن با شاخص TCI؛ به ارزیابی اقلیم گردشگری استان سیستان و بلوچستان پرداخته شده است. در واقع هدف تحقیق بررسی میزان کارایی شاخص HCI در زمینه ارزیابی اقلیم گردشگری منطقه است. در این تحقیق، شاخص HCI برای 7 ایستگاه سینوپتیک استان که دارای آمار مشترک 24 ساله (1394-1370 (بودند محاسبه شد و پس از ورود نتایج به محیطGIS ، پهنه بندی اقلیم گردشگری استان در ماه های مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین انجام شد و همچنین تغییرات مقدار شاخص در سه دهه هر ماه در قالب نمودار نشان داده شد. براساس نتایج شاخص HCI در ماه های فصل زمستان، این استان از شرایط اقلیم گردشگری عالی برخوردار است. با توجه به یافته های فوق می توان گفت شاخص HCI، توانایی لازم را برای ارائه وضعیت اقلیم گردشگری زمستانه استان با در نظر گرفتن انگیزه های مختلف گردشگران برای سفر دارا می باشد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد شاخص HCI نسبت به شاخص های دیگر اقلیم گردشگری چون شاخص TCI انطباق بیشتری با واقعیات اقلیم استان دارد. به منظور انطباق و کارایی بیشتر شاخص HCI در شرایط کشور ایران، این شاخص تعدیل شد.این تغییرات در شاخص که هم نحوه امتیازدهی به پارامترهای اقلیمی مورد استفاده در شاخص و همچنین فرمول را شامل می شود باعث ایجاد فرمول جدیدی تحت عنوان "شاخص اقلیمی تعطیلات تعدیل شده"( MHCI) گردید. نتایج حاصل می تواند جهت برنامه ریزی صحیح در امر برنامه ریزی گردشگری در سایر نواحی ایران نیز کاربرد داشته باشد و سبب توسعه گردشگری در استان و کشور شود.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های سیاست گذاری گردشگری مؤثر در توسعه و عمران مجموعه روستایی با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی، مورد پژوهی؛ روستای ده بالا، شهرستان تفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
37 - 50
حوزههای تخصصی:
انتخاب و پیاده سازی سیاست های گردشگری روستایی به هدف توسعه و عمران، با چالش ها و نوسانات متعددی روبرو است زیرا عوامل مختلفی همچون؛ تعاریف پیچیده و متفاوت از گردشگری روستایی، دیدگاه کوتاه مدت عاملان درگیر با گردشگری و ناهمگونی سلایق و باورهای آن ها، نیروهای اقتصادی موجود، مدیریت مبهم، عبور مصوبات از بخش های متفاوت و ... بر سرا راه این امر وجود دارند. به منظور تعیین شناسایی و اولویت بندی شاخص های سیاست گذاری های توسعه و عمران در روستاها باید به چالش ها و موانع موجود را شناسایی و در جهت رفع آن ها کوشید در این تحقیق با رویکرد توصیفی – تحلیلی، سعی بر آن است که شاخص های سیاست گذاری گردشگری مؤثر در توسعه و عمران مجموعه روستایی ده بالا ابتدا شناسایی و سپس با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی، اولویت بندی گردد. جمع آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی (مقاله، کتاب، مجله، وب سایت های اینترنتی و...) و پیمایشی (پرسشنامه و مشاهده) بوده است. طبق سرشماری 1395 در مجموعه روستایی ده بالا 1012 خانوار موجود می باشد که بر اساس روش حداقل نمونه در تحلیل عاملی، 200 نمونه جهت پاسخ گویی به پرسشنامه انتخاب شد. روایی پرسشنامه توسط روش تحلیل محتوا و نظر خبرگان و متخصصین دخیل در توسعه روستایی تایید گردید و پایایی ان با روش ضریب تصنیف به مطلوب برآورد گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی با نرم افزارهای SPSS و Excel استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که شاخص ها در 5 مرحله اولویت بندی قرار دارند که در اولویت بندی مرحله اول؛ چهار متغیر وجود دارد که سه متغیر آن از مؤلفه های اجتماعی، در اولویت بندی مرحله دوم چهار متغیر وجود دارد که سه متغیر آن از مؤلفه های اقتصادی توسعه و عمران گردشگری در مجموعه روستایی ده بالا می باشد از سوی دیگر متغیرهای زیست محیطی در مرحله های سوم، چهارم و پنجم می باشند که این بیانگر اهمیت کمتر شاخص های سیاست گذاری زیست محیطی نسبت به شاخص های اقتصادی و اجتماعی است.
بررسی و سنجش پایداری اجتماعی شهری با استفاده از مدل کوپراس و نرم افزار Lisrel مطالعه موردی : شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
33 - 48
حوزههای تخصصی:
شهرها اکوسیستم های پیچیده ای هستند که برای رسیدن به توسعه ی پایدار شهری تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی قرار دارند. از طرفی عرف، سنت ها، هنجارها و ارزش ها در بستری از روابط اجتماعی و به صورت خودجوش در طول نسل ها شکل گرفته که موجب اعمال نوعی نظارت و کنترل اجتماعی غیراقتدارآمیز بر رفتار فرد جامعه پذیرسازی وی می شوند، که از یک منظر ویژه به عنوان «پایداری اجتماعی» در نظر گرفته می شود. در این راستا تحقیق حاضر با هدف سنجش پایداری اجتماعی در شهر اردبیل پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی و پیمایشی، ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه می باشد. جامعه ی آماری، کلیه ی ساکنان شهر اردبیل است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای و در نهایت با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از نرم افزار Lisrel استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های پایداری اجتماعی در مدل تی ( T )، شاخص های مشارکت، تعلق مکانی و عوامل محیطی بیشترین سطح معنی داری و شاخص های عدالت فضایی و سرزندگی، کمترین معنی داری را نشان می دهند. همچنین نتایج الگوی معادلات ساختاری نشان می دهد که با توجه به شاخص های الگوسازی می توان استدلال کرد که مدل پیشنهادی پژوهشگران، از برازش نیکویی خوبی برخوردار بوده، انطباق مطلوبی بین مدل به تصویر درآمده با مدل ساختاری شده با داده های تجربی فراهم گردیده است. به عبارت بهتر، شاخص های پژوهش، صلاحیت لازم جهت استفاده در قالب یک مدل نهایی پژوهش را دارند.
بررسی تاثیر تغییرات پوشش و کاربری زمین در قابلیت فرسایش خاک – مطالعه موردی حوضه قره سو گرگانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از ریسک های اصلی تهدیدکننده منابع آب و خاک در ایران است که رابطه ای قوی با نوع پوشش و کاربری زمین دارد. در این پژوهش بوسیله مدل RUSLE با بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM ، ETM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه سال 1985 ، 2000و 2015 تاثیر تغییرات پوشش زمین بر پتانسیل فرسایش خاک در حوضه آبخیز قره سو مورد بررسی قرار گرفت . نتایج تغییرات پوشش زمین نشان دهنده کاهش پوشش های جنگل متراکم، جنگل با تراکم کم و باغ و مرتع در برابر افزایش سطوح کشاورزی، زمین های بدون پوشش و سکونتگاه های انسانی در طی بازه سی ساله است. همچنین نتایج مدل RUSLE سیر افزایشی پتانسیل فرسایش خاک درحوضه آبخیز قره سو را نشان می دهد، هرچند که در نواحی جلگه ای با کاربری کشاورزی روندی معکوس با روند کلی در نتیجه اصلاح و تغییر الگوی کشت و رشد کشاورزی آبی دیده می شود. میانگین پتانسیل فرسایش خاک برآورد شده درحوضه قره سو برای 1985 ، 2000و 2015 به ترتیب 102.02، 103.11و 103.76 تن در هکتار در سال است. همچنین در کلاس های بیش از 100 (تن در سال در هکتار) یا طبقات با پتانسیل خیلی زیاد و بحرانی این مقدار از 43.8 درصد به 45.5 درصد از مساحت حوضه در سال 2015 افزایش یافته است. این روند افزایشی در سطح زیر حوضه ها نیز مورد آزمون قرار گرفت و در اکثر آنها پتانسیل فرسایش خاک بر اساس روند تغییرات کاربری زمین رو به افزایش است.
تحلیل فضایی نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی توزیع فضایی آراء کاندیداها در دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری ایران در سطح شهر مشهد و تحلیل تأثیر متغیرهای توسعة اقتصادی، توسعة رفاهی ، توسعة آموزشی در مناطق دوازده گانة شهرداری مشهد بر الگوی رأی شهروندان است. روش: این تحقیق از حیث ماهیت و روش جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. گردآوری اطلاعات تحقیق به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. جهت بررسی و تحلیل فضایی آراء و نشان دادن نقشه های آن در سطوح تحلیل منطقه های شهرداری مشهد از نرم افزار ArcGIS و ابزار Interpolation - IDW (درون یابی زمین مرجع) بهره گرفته شده و برای محاسبه و آزمون های آماری نیز از نرم افزار PASW استفاده شده است. یافته ها / نتایج: .یافته های پژوهش نشان می دهد در این کلان شهر نیز همانند دیگر مناطق ایران انتخابات دو قطبی بوده است و بیش از 90% آراء به دو کاندیدای مطرح؛ یعنی احمدی نژاد با 64% و موسوی با 33% اختصاص یافته است. تحلیل فضایی نتایج انتخابات در شهر مشهد نشان می دهد احمدی نژاد در 11 منطقه از مناطق شهرداری مشهد بیش از 50 درصد از آراء را کسب کرده است و موسوی نیز در دو منطقة 11 و 2 شهرداری مشهد بیش از 50% آراء را به خود اختصاص داده است. مقایسة تطبیقی این نتایج با شاخص های فرهنگی و اجتماعی شهر مشهد گویای این مطلب است که موسوی در مناطق توسعه یافته شهر مشهد و احمدی نژاد عمدتا در مناطق کم برخوردار و محروم بیشترین درصد آراء را به خود اختصاص داده اند . نتیجه گیری: توزیع فضایی آراء کاندیداها در مناطق مختلف شهر مشهد تابعی از ویژگی ها و شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق مختلف است. به عبارت دقیق تر، رفتار انتخاباتی شهروندان در مناطق مختلف متناسب با شاخص ها و سطح توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق مختلف بوده است و نیازها، علایق و ویژگی های مشترک شهروندان در مناطق مختلف موجب شده است الگوی رأی کاندیداها در مناطق شهری متفاوت باشد. در واقع در شهر مشهد با روند افزایش سطوح توسعه در متغیرهای گوناگون، از درصد آراء احمدی نژاد کاسته شده است و برعکس در مورد سه کاندیدای دیگر به ویژه در سبد رأی موسوی و کروبی این روند معکوس بوده است.
تبیین نقش سرمایه ی اجتماعی بر شکل گیری زمینه های کارآفرینی روستاییان (مورد مطالعه: بخش سیدان شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی فرآیندی است که در یک شبکه و با وجود روابط اجتماعی واقع شده است. این روابط اجتماعی می تواند شناخت فرصت ها و منابع را محدود یا تسهیل کند. تاکنون بیشتر پژوهش های کارآفرینی در قالب ویژگی های شخصیتی کارآفرینان بوده و توجه به شبکه های اجتماعی و سرمایه اجتماعی در آن ها نادیده گرفته شده است. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش سرمایه اجتماعی بر شکل گیری زمینه های کارآفرینی روستاییان در بخش سیدان شهرستان مرودشت است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام کار، توصیفی- تحلیلی است. در فرآیند پژوهش ابتدا مبانی نظری کارآفرینی و سرمایه اجتماعی و سوابق مطالعاتی آن مورد مطالعه قرار گرفت و براساس آن و با توجه به اطلاعات موجود در خصوص منطقه مورد مطالعه، مؤلفه ها، شاخص ها و گویه ها تعیین شده است. جامعه آماری پژوهش از سه گروه شغلی، کشاورزی، صنعت و خدمات انتخاب شده است که از بین آن ها حجم نمونه ای به تعداد 250 نفر تصادفی ساده انتخاب شده است. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از تحلیل عاملی،آزمون بارتلت، ضریب پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین کازآفرینی و سرمایه اجتماعی ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد. در بررسی تحلیل عاملی کارآفرینی دسترسی به امکانات با بیشترین بار عاملی در روند کارآفرینی مؤثر بوده اند و مشارکت در آبادانی روستا در شکل گیری سرمایه اجتماعی بیشترین بار عاملی را داشته است. در تحلیل رگرسیون ویژگی های روا ن شناختی بیشترین تأثیر در پیش بینی کارآفرینی روستایی داشته است.
بررسی تأثیر توسعه گردشگری بر تقویت قدرت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش قدرت ملی یکی از اهداف مهم کشورها است و همواره برای دستیابی به آن تلاش میشود. قدرت ملی که دارای مولفه های بسیار زیادی است در وزن ژئوپلیتیک کشورها نقش مهمی دارد. امروزه کشورها برای دستیابی به قدرت ملی، گردشگری را مورد توجه قرار می دهند. ایران یکی از ده کشور بزرگ دنیا از لحاظ برخورداری از انواع جاذبه های گردشگری اعم از تاریخی، مذهبی، طبیعی محسوب می شود که میتواند از این فرصت در جهت تقویت قدرت ملی خود استفاده نماید. لذا مطالعه حاضر با هدف تبیین اهمیت گردشگری در تقویت قدرت ملی ایران، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که توسعه گردشگری چگونه موجب تقویت قدرت ملی ایران میشود؟ روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی و به شیوه پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق، خبرگان و متخصصان در حوزه گردشگری و قدرت ملی میباشند که 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان بررسی شد، و سطح پایایی پرسشنامه نیز با روش آلفای کرونباج تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تحلیل واریانس اندازه های مکرر (GLMRM) و t تک نمونهای استفاده شده است. یافتههای نشان میدهد که توسعه گردشگری بر تقویت قدرت ملی ایران با میانگین 3.92 بسیار تأثیرگذار است. همچنین تأثیر گردشگری بر ابعاد اقتصادی (4)، سیاسی (3.91) و اجتماعی- فرهنگی (3.86) قدرت ملی ایران معنادار بوده است. همچنین یافتهها در خصوص تأثیر گردشگری بر مؤلفههای قدرت ملی نیز نشان داد که توسعه گردشگری بیشترین تأثیر را بر مؤلفه های افزایش درآمد ملی (4.39)، تقویت بخش خصوصی (4.13) و تقویت سیاست خارجی (4.07) دارد. در مجموع، نتایج پژوهش نشان میدهد که توسعه گردشگری با افزایش درآمد، تولید، اشتغال زایی، تقویت بخش خصوصی، توسعه تجارت، افزایش عدالت، تقویت سیاست داخلی و خارجی، افزایش رفاه، آموزش، افزایش انسجام و همبستگی ملی و تبادلات فرهنگی بطورهمزمان، هم باعث تقویت و توسعه اقتصادی کشور در سطح ملی و بین المللی خواهد شد، هم در شناساندن چهره واقعی کشور و ملت ایران به جامعه جهانی اثرگذار خواهد بود، و همچنین سیاست داخلی و خارجی کشور را تقویت خواهد کرد و در نهایت با تقویت قدرت ملی موقعیت و منزلت ژئوپلیتیک کشور در سطح منطقهای و جهانی افزایش بیشتری خواهد یافت.
ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی در مناطق شهری و تبیین عوامل مؤثر بر آن مطالعه موردی: شهر کنارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
51 - 64
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم توسعه رفاه در یک جامعه به کار می رود و دارای دو وجه ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. سنجش کیفیت زندگی در بُعد ذهنی به منظور پایش برنامه های توسعه در مناطق شهری از ضرورت های اساسی است. ازاین رو شهر کنارک که دریکی از محروم ترین مناطق کشور (جنوب استان سیستان و بلوچستان) ازلحاظ بیش تر شاخص های توسعه یافتگی و کیفیت زندگی قرارگرفته است، ضرورت و ارزش این پژوهش را دوچندان می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در شهر نامبرده انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اخذ اطلاعات میدانی آن مبتنی بر تکمیل پرسش نامه و به روش تصادفی ساده گردآوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در شهر کنارک شامل 7975 خانوار بوده است. نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 310 نفر محاسبه شد. روایی ابزار تحقیق (پرسش نامه) با بهره گیری از دیدگاه افراد متخصص و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ با ضریب 898/0 تأیید شد. یافته ها با روش های آماری آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون، با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت زندگی ذهنی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی کم تر از حد متوسط و باارزش میانگین (85/2) می باشد. درعین حال نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که شاخص های میزان تحصیلات خانوار، وضعیت شغلی، متوسط مالکیت زمین و کالاهای بادوام در کنار میزان تقدیرگرایی، باکیفیت زندگی ذهنی رابطه معناداری دارند، ولی بین نوع مالکیت مسکن و کیفیت زندگی ذهنی ارتباط زیادی وجود ندارد.
الگوی گسترش کالبدی- فضایی شهر با استفاده از مدل آنتروپی شانون (نمونه موردی: شهر سریش آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال یازدهم تابستان ۱۳۹۷شماره ۴۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
الگوی رشد و توسعه ی کالبدی شهر به عنوان الگوی فضایی فعالیت های انسان، در برهه ی خاصی از زمان تعریف می شود و به دو دسته ی گسترش افقی و الگوی شهرفشرده تقسیم می گردد. شناخت الگوی توسعه ی کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای توسعه ی پایدار شهری امری اساسی است، به طوری که بحث اصلی در تلاش برای متوقف کردن استفاده نادرست از زمین، این است که آیا کاربری زمین یا سیاست های استفاده از زمین عامل اصلی رشد پراکنده شهرها هستند یا رشد جمعیت نیروی غالب است؟ از طرف دیگر در دهه های اخیر شهرها به شکلی بی برنامه رشد نموده و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه ی خود رسیدند؛ این معضل به الگوی گسترش افقی شهری معروف گردیده و منشاً بسیاری از مشکلات در شهرهای کشورهای در حال توسعه شده است. از آنجایی که شهرسریش آباد نیز در طول سال های اخیر رشدی نامتوازن و پراکنده داشته است، محقق در این پژوهش با بهره گیری از مدل آنتروپی شانون به تحلیل چگونگی گسترش این شهر پرداخته است. روش پژوهش، تحلیلی- تطبیقی و به صورت مطالعه ی اسنادی بوده و جهت بررسی بیشتر موضوع به مشاهده ی مستقیم و غیرمستقیم پرداخته است. نتایج نشان می دهد شهرسریش آباد طی سال های 95-1390 به صورت پراکنده رشد نموده و دچار رشد بی قوارگی(اسپرال) شهر شده است، بر این اساس الگوی رشد فشرده(عمودی) به عنوان الگوی توسعه ی آتی شهر با در نظر گرفتن رشد سایر کاربری ها با کاربری مسکونی و ایجاد مجتمع های مسکونی در نواحی کم تراکم، پیشنهاد می گردد.
رتبه بندی توسعه یافتگی محلات شهری از نظر شاخص های فضای سبز عمومی با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره در محیط GIS، نمونه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال یازدهم زمستان ۱۳۹۷شماره ۴۳
125 - 146
حوزههای تخصصی:
توزیع مناسب فضای سبز شهری، اهمیت زیادی در ایجاد عدالت فضایی در سطح شهر دارد. شهر اردبیل از جمله شهرهایی است که با مسأله کمبود و عدم تعادل در توزیع مناسب پارک ها و فضای سبز عمومی مواجه است. به طوری که سرانه موجود فضای سبز عمومی در این شهر 3/7 مترمربع است. این رقم از استاندارد برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (20 تا 25 مترمربع برای هر نفر) و استاندارد فضای سبز شهری ایران (12 مترمربع) پایین تر است. این پژوهش با استفاده از 9 شاخص کلیدی به رتبه بندی 44 محله از شهر اردبیل، از نظر برخورداری از پارک ها و فضای سبز عمومی پرداخته است. داده های پژوهش از سازمان پارک ها و فضای سبز شهری اردبیل (1395) اخذ شده و به روش برداشت میدانی در سال 1395 نهایی شده است. از مدل های تصمیم گیری چند معیاره شامل TOPSIS، VIKOR، SAW وCOPLAND برای تحلیل، رتبه بندی و تلفیق نتایج استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که از نظر شاخص های فضای سبز عمومی، 14 محله از شهر اردبیل برخوردار، 15 محله نیمه برخوردار و 15 محله محروم هستند. در نتیجه از نظر کمی و کیفی، ناهمگنی و عدم تعادل فضایی در سطح شهر و محلات شهری وجود دارد. در پایان، بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهاد هایی ارائه شده اند.
چالش ها و رویکردهای توسعه ی گردشگری پایدار: از نظریه تا عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی گردشگری پایدار به عنوان یک راهبرد مدیریتی برای مقصدها اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. با این وجود بین مفهوم توسعه گردشگری پایدار و پارادایم اصلی یعنی توسعه ی پایدار به لحاظ نظری و اجرایی گسستگی هایی وجود دارد. هدف اصلی این مقاله بحث و بررسی پیرامون مهمترین چالش های نظری و عملی پیشروی مفهوم پارادایم توسعه ی گردشگری پایدار است. روش شناسی تحقیق مرور محتوایی پیشینه ی تحقیق و نظریات این حوزه است. در این مقاله سناریوهای مختلف توسعه ی پایدار گردشگری و پویایی های توسعه ی مقصدهای گردشگری در طول سه مسیر مجزای اورگانیک، افزایشی و ترغیبی که بر اساس یک پراگماتیسم محیطی در نهایت همگرا می شوند، نیز مورد بحث قرار می گیرد. در کنار مباحث نظری یاد شده یافته های این تحقیق شناسایی مهمترین چالش ها و نقدهای مفهومی و اجرایی است که توسعه ی گردشگری پایدار از دو وجه عرضه و تقاضای گردشگری با آن مواجه است. از وجه عرضه با چالش های چون ماهیت پیچیده ی سیستم گردشگری و وابستگی مقصد به کلان سیستم های خارجی و از وجه تقاضا با چالش های چون ماهیت منحصر به فرد تولید و مصرف تجربه ی گردشگری و اندازه ی واقعی بازار تقاضای گردشگری مواجه است. در پایان نیز برخی از مهمترین پیشنهادات و تکنیکهای اجرایی سناریوهای توسعه گردشگری پایدار برای موقعیت ایران ارائه شده است.
تحلیل چالش های توسعه بیمه محصولات کشاورزی در بین بهره برداران خرد (مورد مطالعه: دهستان سرجام، مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
215 - 240
حوزههای تخصصی:
اگرچه مخاطرات طبیعی، اجتماعی و اقتصادی و شخصی در تولید محصولات کشاورزی امری اجتناب ناپذیر است، اما مدیریت پذیر است. تولیدکنندگان و سیاستگذاران اقتصادی در جوامع مختلف به منظور مدیریت و کاهش ریسک در قبال خسارت های ناشی از سوانح طبیعی و حوادث قهری استراتژی های متفاوتی از جمله بیمه محصولات کشاورزی را به کار گرفته اند. با این حال استقبال کشاورزان از بیمه محصولات کشاورزی در کشور پائین است. از این رو پژوهش حاضر به شناسایی چالش های عمده پیش روی توسعه بیمه محصولات کشاورزی در بین بهره برداران خرد می پردازد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در این مطالعه به کمک مطالعات اسنادی و اکتشافی گسترده 23 چالش پیش روی توسعه بیمه محصولات کشاورزی شناسایی و به کمک160 نفر از کشاورزان خرده پا و بر اساس طیف لیکرت مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل شناسایی شده با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS ذیل 7 عامل اصلی با 67 درصد واریانس تبیین شده قرار گرفت. بر این اساس مهمترین چالش های پیش روی توسعه بیمه محصولات کشاورزی از دیدگاه کشاورزان خرد به ترتیب: «وجود ساختار نامطلوب در زمینه بیمه محصولات کشاورزی» با 3/24 درصد، «نارضایتی کشاورزان از عملکرد صندوق بیمه محصولات کشاورزی» با 12.1 درصد و «فقدان فضای رقابتی در عرصه بیمه محصولات کشاورزی» با 3/8 درصد واریانس تبیین شده است. لذا تغییرات ساختاری در بخش بیمه محصولات کشاورزی و سیاست گذاری مناسب و نظارت دقیق از سوی دولت در این زمینه می تواند راه گشا باشد.