فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۳۴٬۸۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
جرم شناسی در دهه های اخیر تکامل یافته و بر بُعد محیطی تمرکز نموده است. جرم شناسی محیطی بر تأثیر محیط فیزیکی و شهری بر جرم تأکید دارد. جرم از نظر ابعاد اجتماعی و فضایی بر گروه های اجتماعی و محله های شهری تأثیر می گذارد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی بزه حمل مواد مخدر در کلان شهر کرمانشاه است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی است. جامعهٔ آماری شامل محدودهٔ قانونی کلان شهر کرمانشاه در سال ۱۴۰۳ است. حجم نمونه مشتمل بر ۳۲۸ مورد از جرایم مربوط به حمل مواد مخدر است. برای تعیین کانون های بزه سوءمصرف مواد مخدر از بیضی انحراف معیار، مرکز میانگین، شاخص موران و تراکم کرنل استفاده شده است. از نرم افزار GIS و Crime Analysis برای تحلیل داده ها استفاده شده است.نتایج پژوهش نشانگر آن است که مرکز میانگین بزه حمل مواد مخدر در شهر کرمانشاه در محلهٔ شاطرآباد قرار گرفته است. بیضی انحراف معیار این بزه دارای کشیدگی شمالی-جنوبی است. میزان شاخص مورانِ حمل مواد مخدر برابر با ۰٫۹۳ است که تأییدکنندهٔ خوشه ای بودن آن می باشد. از لحاظ تخمین تراکم کرنل، مهم ترین کانون های مرتبط با جرم حمل مواد مخدر به ترتیب در محله های جعفرآباد، رشیدی، تازه آباد، باغ فردوس، باغ ابریشم، جوانشیر، چنانی، مسیر نفت، زورآباد، پارک شیرین، دیزل آباد، دولت آباد، سه راه شرکت، چاه صاحب الزمان، پارک لاله، میدان مرکزی، چقاگلان، آریاشهر، کیهان شهر، میدان امام حسین، حکمت آباد، فرهنگیان فاز ۲ و سه راه شریعتی بوده اند.در نتیجه، جرم در کلان شهر کرمانشاه به صورت خوشه ای اتفاق افتاده است. در واقع، کانون های جرم خیز در کلان شهر کرمانشاه بر محله های سکونت گاه های غیررسمی منطبق شده است.
بررسی تاثیر نورپردازی در جذابیت منظر شبانه پارک های شهری از دیدگاه شهروندان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مناظر و فضاهای سبز شهری به ویژه پارک های شهری از مهم ترین فضاهای شهری محسوب می شوند، به جهت اهمیت استمرار فعالیت در پارک های شهری به هنگام شب باید موانع موجود در فرآیند مذکور مورد شناسایی قرار گیرد بر همین اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر نورپردازی در جذابیت منظر شبانه پارک های شهری می باشد.روش بررسی: برای به دست آوردن داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای معتبر، مشاهده، پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است که پرسشنامه از ۴ شاخص و ۲۱ مولفه تشکیل شده و ۳۱۵ نفر در بخش پرسشنامه شرکت نمودند. سوالات مصاحبه نیمه ساختار یافته نیز برگرفته از ۴ شاخص موجود در پرسشنامه بوده است که در قالب چهار سوال مطرح گردید و ۲۷ نفر در این بخش شرکت نمودند. برای تحلیل داده های به دست آمده از پرسشنامه و مصاحبه نیمه ساختار یافته به ترتیب از میانگین امتیازی و روش تحلیل ساختاری استفاده گردید و در بخش ترکیب داده های کمی و کیفی از روش تحقیق ترکیبی بهم تنیده بهره برده شد.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد نورپردازی در ورودی ها و پیاده رو ها در جهت زیبایی، خوانایی، امنیت و سرزندگی این اماکن نقش مهمی را ایفا می نمایند. به طور کلی می توان بیان نمود که نورپردازی مناسب به پارک های شهری در شب زیبایی می بخشد، امنیت و ایمنی را افزایش می دهد، خوانایی پارک های شهری را بالا می برد و زیست پذیری شهرها در طی شبانه روز را سبب می گردد.
الگویی برای بهبود رفتارهای محیط زیستی گردشگران با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۳
83 - 103
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت رفتارهای محیط زیستی گردشگران در راستای توسعه گردشگری سبز، مطالعه حاضر با هدف ارائه الگویی برای بهبود رفتارهای محیط زیستی گردشگران اجرا شده است.
روش شناسی: این پژوهش، ماهیتاً اکتشافی و به لحاظ روش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری متشکل از خبرگان دانشگاهی و فعالان طبیعت گردی استان کرمانشاه هستند که 17 نفر با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و با توجه به قاعده اشباع نظری داده ها به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده است.
یافته ها: نتایج بیان گر این است که رفتارهای محیط زیستی گردشگران تحت تأثیر عامل علی (آگاهی و مسؤولیت پذیری) و عوامل زمینه ساز (ارزش های فرهنگی مرتبط با محیط زیست و ویژگی های رفتاری-نگرشی میزبانان و ساکنین) و عوامل مداخله گر (منفعت درک شده، شواهد فیزیکی و شواهد رفتاری) قرار می گیرند. راهبردهای توسعه رفتارهای محیط زیستی و پیامدهای حاصل از این رفتارهای نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج بیان گر این است که توسعه رفتارهای محیط زیستی گردشگران موضوعی است که می بایست از ابعاد و جنبه های مختلف مورد توجه قرار گیرد و لازم است تمامی مکانیزم های تأثیرگذار در این فرآیند در برنامه ریزی و سیاست گذاری لحاظ شود.
نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر رویکردی کل نگر به توسعه رفتارهای محیط زیستی گردشگران دارد و سازوکارهای اثرگذار در شکل گیری و بهبود این گونه رفتارها را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داده است.
یک رویکرد سنجش ازدور برای ارزیابی تغییرات دما با استفاده از تحلیل فضایی و رگرسیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
133 - 160
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی بر محیط حرارتی شهری تأثیر بسزایی دارد و این تغییرات بر اقلیم، محیط و کیفیت زندگی ساکنان تأثیر گذاشته است. هدف از این مطالعه ارزیابی روند تغییرات طولانی مدت دمای سطح زمین و جزایر حرارتی شهرستان اهواز با استفاده از روش الگوریتم پنجره مجزا 3 «SW» در بازه زمانی 2014 تا 2022 می باشد. در این تحقیق به منظور برآورد دقیق دامنه تغییرات دمای سطح زمین، از تخمین گر «تیل- سن» و مدل «من-کندال» استفاده شد. خودهمبستگی فضایی جزایر حرارتی با استفاده از شاخص موران محلی و ارتباط روند تغییرات دمای سطح زمین با پارامترهای کاربری شهری با استفاده از رگرسیون حداقل مربعات معمولی4 «OLS» و رگرسیون وزنی5 «GWR» مورد ارزیابی قرار گرفت. از الگوریتم فیوژن، گرام-اشمیت نیز برای افزایش قدرت تفکیک مکانی تصاویر ماهواره لندست-8 استفاده شده است. تحلیل روند «تیل- سن» نشان داده است که 61/93 درصد منطقه دارای روند افزایشی و 39/6 درصد دارای روند کاهشی می باشد، بر اساس نتایج آزمون معنی داری «من –کندال» تنها 6 درصد مساحت منطقه دارای روند کاهش یا افزایش دایم معنی دار می باشد و دیگر بخش ها فاقد روند معنی داری هستند. نتایج همبستگی پیرسون بین دمای هوای محاسبه شده با دمای ایستگاه زمینی برابر با 716/0 می باشد. ارزیابی دمای سطح زمین با استفاده از روش همبستگی فضایی موران جهانی نشان داد که دما دارای ساختار فضایی با الگوی خوشه ای است و مقدار آن بین 63/0 تا 68/0 متغیر می باشد. در نتایج شاخص موران محلی مشاهده شد که میزان جزایر حرارتی در سال 2019 نسبت به بقیه سال ها به طور چشمگیری کاهش یافته است. بررسی اثر عوامل کاربری شهری (فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از فضای سبز، فاصله از رودخانه، فاصله از صنایع و فاصله از جاده) بر روند تغییرات دما با استفاده از روش های «OLS» و «GWR»، نشان داد که همه پارامترهای مستقل درنظرگرفته شده، معنی دار می باشند و مدل «GWR» نتایج بهتری نسبت به «OLS» در منطقه مورد مطالعه داشته است.
بررسی تغییرات پوشش برف حوضه های آبریز غربی دریاچه ارومیه از طریق بهینه سازی و همجوشی تصاویر سنتینل-۲ و لندست (۸ و ۹)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
294 - 268
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق فعلی، تشخیص تغییرات سطح پوشش برف در حوضه های غربی دریاچه ارومیه، واقع در رشته کوه سیلوانه، با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای چند سنجنده ای و چند طیفی برای شناسایی دقیق مناطق پوشش برف می باشد. تصاویر ماهواره ای سنتینل-۲ و لندست (۸ و ۹) قابل دسترس عملیات پیش پردازش از قبیل تصحیحات جوی و رادیومتریک با استفاده از نرم افزار ENVI نسخه 1/10 انجام شد. پروژه ها برای ماه های مه سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳ ایجاد گردید. ابتدا، با استفاده از شاخص های تفاضلی نرمال شده برف، نقشه های پوشش برف مستقل برای تصاویر لندست و سنتینل برای کل حوضه های آبریز نازلو چای، روضه چای، شهرچای و باراندوزچای تولید گردید. در مرحله بعد، با بکارگیری یک روش بهینه سازی شده بر اساس توابع شیء گرا وابسته به رنگ بر روی باندهای اصلی سنجنده سنتینل-۲، تصاویر لندست با تصاویر سنتینل تلفیق شدند. این تلفیق به تولید محصولات متنوع، به ویژه تصاویر بهینه رنگی با وضوح بالا و نقشه های طبقه بندی صحنه مطالعه منجر شد. در نهایت، نقشه های سطح پوشش برف با دقت بالا برای دوره های زمانی مختلف برای هر یک از حوضه های گفته شده از تصاویر تلفیق شده استخراج گردید. بررسی نقشه های پوشش برف نشان داد که حوضه آبریز شهرچای علیرغم مساحت کمتر نسبت به حوضه های نازلوچای و باراندوزچای، دارای ضریب تجمع برف بالاتری بوده و در نتیجه امکان ذخیره پوشش برف بیشتری را دارا است. همچنین، مقایسه نقشه تراکم پوشش برف (سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳) با مدل ارتفاعی آلوس پالسار با وضوح ۵/۱۲ متر نشان می دهد که مساحت قابل توجهی از پوشش برف در ارتفاعات بالاتر از ۲۳۰۰ متر در محدوده مطالعه توزیع شده است. بنابراین، شناسایی دقیق پوشش برف، حتی در مقیاس روزانه و هفتگی، اطلاعات ضروری و دقیقی را برای مدیریت پیشگیرانه منابع آب به دنبال ذوب برف با اهداف متعدد در حوضه های آبریز اطراف دریاچه ارومیه فراهم می آورد.
تأثیر حکمرانی خوب منطقه ایی، وفور منابع طبیعی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر اشتغال بخش کشاورزی (مطالعه موردی کشورهای منتخب در حال توسعه)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مباحثی که در حال حاضر، اشتغال را تحت تاثیر قرار داده است، حکمرانی خوب منطقه ایی و سرمابه گذاری مستقیم خارجی در کشورهایی است که دارای منابع طبیعی فراوان دارند. در مطالعات اقتصادی به طور گسترده تاثیر وفور منابع طبیعی بر رشد اقتصادی مورد مطالعه قرار گرفته است اما مطالعه ای که تاثیر حکمرانی خوب منطقه ایی، وفور منابع طبیعی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی و اشتغال را بررسی کند، انجام نشده است. هدف این مقاله بررسی تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی، حکمرانی خوب منطقه ایی و منابع طبیعی بر اشغال در بخش کشاورزی برای 15 کشور منتخب در حال توسعه است. روش بررسی: در این خصوص مدل رگرسیونی با روش داده های پانلی مربوط به کشورهای منتخب در دوره 2011-2023 برآورد شده است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر مثبت و معنادار دارد. حکمرانی خوب منطقه ایی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین وفور منابع طبیعی بر اشتغال در بخش کشاورزی تاثیر منفی و معنادار دارد. حکمرانی خوب منطقه ای و نیز جذب سرمایه گذاری خارجی بر اشتغال تاثیر مثبتی دارند که با بهبود فضای سیاسی، حمایت از حقوق مالکیت و حسن اجرای قراردادها موجب افزایش اشتغال در بخش کشاورزی می گردد.
تحلیل فضایی شاخص های توسعه اجتماعی در شهرستان باشت
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
705 - 720
حوزههای تخصصی:
وجود نظام تأمین اجتماعی در هر جامعه ای سبب بالا رفتن امید به زندگی، بهبود کیفیت زندگی، کاهش فقر و متعادل نمودن توزیع درآمد و موضوعاتی از این دست می شود، به همین علت در سال های اخیر برنامه های حمایت اجتماعی و تأمین اجتماعی به سرعت در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران گسترش یافته اند. در پژوهش حاضر با استفاده از تکنیک آیداس به تحلیل فضایی نماگرهای توسعه و تأمین اجتماعی در استان کهگیلویه و بویراحمد اقدام شده است و درصدد بوده است که جایگاه شهرستان باشت را در این زمینه نشان دهد. پژوهش از نوع کمی و تحلیلی است و داده های مورد نیاز آن از سالنامه آماری استان کهگیلویه و بویراحمد به دست آمده است. امتیاز نهایی تکنیک تصمیم گیری آیداس نشان می دهد که شهرستان بویراحمد با امتیاز(0.996)، شهرستان گچساران با امتیاز(0.725) و شهرستان کهگیلویه با امتیاز(0.557) بیشترین امتیازات تکنیک آیداس را در نماگرهای توسعه و تأمین اجتماعی به خود اختصاص داده اند. امتیاز تکنیک آیداس برای شهرستان دنا (0.180)، شهرستان بهمئی (0.147)، شهرستان باشت (0.085)، شهرستان لنده (0.000) و شهرستان چرام (0.000) به دست آمده است. شهرستان باشت با کسب امتیاز (0.085) و جایگاه ششم کهگیلویه و بویراحمد در زمینه شاخص های توسعه اجتماعی وضعیت مطلوبی ندارد و برنامه ریزی برای نماگرهای توسعه و تأمین اجتماعی در این شهرستان مستلزم توجه جدی است.
سنجش تأثیر عوامل فردی، بین فردی و ساختاری در استفاده از پارک های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۴
41 - 63
حوزههای تخصصی:
مناظر و فضاهای سبز شهری از مهم ترین فضاهای شهری محسوب می شوند، لذا هدف از تحقیق حاضر سنجش میزان اثرگذاری عوامل فردی، بین فردی و ساختاری در مراجعه شهروندان به پارک های شهری است. در همین راستا از منابع کتابخانه ای، پرسشنامه با ۳۸۹ نفر شرکت کننده، در ۳ بخش و ۹ شاخص و مصاحبه نیمه ساختار یافته با ۲۰ نفر شرکت کننده در ۴ بخش و ۱۹ سوال بهره گرفته شد و در تحلیل پرسشنامه از میانگین امتیازی، در تحلیل مصاحبه از تحلیل ساختاری در نرم افزار کیفی اطلس تی آی و در نهایت برای ترکیب دو تحقیق کمی و کیفی از روش تحقیق ترکیبی بهم تنیده استفاده گردید. نتایج نشان داد استراحت و آرامش، دسترس پذیر بودن مهم ترین عوامل موثر در مراجعه شهروندان به پارک های شهری می باشند، همچنین افزایش سطح منظر نرم یا سرسبزی پارک های شهری مهم ترین رویکرد جهت افزایش استفاده و بازدید از این اماکن شناخته شد. به طور کلی می توان گفت که دسترس پذیری پارک های شهری به وسیله مکان یابی مناسب و بهینه اصلی ترین عامل برای مراجعه و استفاده از پارک های شهری توسط شهروندان می باشد و در مجموع شاخص های بیان شده در سه بخش فردی، بین فردی و ساختاری به وسیله شاخص طراحی می تواند به طور مناسب در پارک های شهری در نظر گرفته شود که این نکته باید توسط طراحان و برنامه ریزان شهری مورد توجه قرار گیرد تا در طراحی ها و برنامه ریزی های خود شاخص های مطرح شده در تحقیق حاضر را مدنظر داشته باشند و مورد استفاده قرار دهند تا پارک های شهری طراحی شده در سطح شهرها از میزان بازدید کننده و استفاده کننده قابل قبول برخوردار باشند و رضایت آن ها را نیز جلب نمایند.
سنجش پایداری مؤلفه های برآمده از استراتژی توسعه شهری (CDS) از منظر ساکنین (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی توسعه شهری رویکردی نوین در برنامه ریزی و مدیریت شهری است که با کاهش فقر، مشارکت شهروندی و افزایش سرمایه گذاری می تواند زمینه را برای رسیدن به توسعه پایدار شهری فراهم سازد. شهر اردبیل مانند بسیاری از شهرهای ایران با مشکلات عدیده ای از قبیل، حکمروایی نامناسب، بافت های فرسوده، مسکن نامناسب، ضعف زیرساخت ها و کمبود خدمات اجتماعی - بهداشتی مواجه است که مجموع این عوامل ضرورت توجه به برنامه ریزی استراتژیک را نشان می دهد. هدف این مقاله سنجش شاخص های استراتژی توسعه شهری در شهر اردبیل می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بررسی های میدانی است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 230 نفر برآورد گردید. جهت ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از آزمون های آماری T تک نمونه ای و نیز از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار AMOS Graphics استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای پژوهش نشان داد وضعیت شاخص های استراتژی توسعه شهری شامل زیست پذیری، حکمروایی مطلوب، بانکی بودن و رقابت پذیری در قلمرو موردمطالعه با میانگین های 2/21، 2/6، 2/62، 2/15، در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم پژوهش نشان داد از میان ابعاد استراتژی توسعه شهری، بُعد رقابتی بودن با بار عاملی 0/93 داری بیشترین اثرگذاری و بُعد بانکی بودن با وزن عاملی 0/62 دارای کمترین اثرگذاری در شهر اردبیل می باشند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که با افزایش شاخص حکمروایی خوب شهری بُعد بانکی بودن به میزان 0/55، بُعد زیست پذیری به میزان 0/76 و بُعد رقابتی بودن به میزان 0/86 افزایش می یابد.
راهبردهای مدیریت گردشگری ساحلی استان مازندران و تأثیر آن در توسعه امنیت اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۲
117 - 142
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدیریت گردشگری ساحلی در کنار متغیرهای اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی مستلزم وجود امنیتی است که توسط کارکنان انتظامی امکان پذیر خواهد بود. این پژوهش با هدف راهبردهای مدیریت گردشگری ساحلی و تأثیر آن در توسعه امنیت اقتصادی انجام شده است.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن پیمایشی و اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش از دو بخش کارشناسان و مسؤولان گردشگری و فرماندهان و مدیران انتظامی استان مازندران تشکیل شده است. بنابراین، نمونه گیری در بخش اول(38 نفر) از نوع تمام شمار و در بخش دوم از نوع نمونه گیری قضاوتی است که تعداد 52 نفر به عنوان خبرگان در نظر گرفته شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، راهبردهای گردشگری مدیریت ساحلی از دیدگاه کارشناسان و مدیران حوزه گردشگری، راهبرد محافظه کارانه و در بخش راهبردهای مناسب انتظامی، راهبرد های تنوع می باشد.
نتیجه گیری و پیشنهاد: با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت، اقدامات عملی مانند به کیفر رساندن مجرمین و مخلّان جرایم اجتماعی با بازنگری قانون آئین دادرسی کیفری در خصوص راهبردهای مناسب انتظامی و مؤلفه های بهره مندی از توان اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی منطقه در راستای ایجاد مدیریت یکپارچه گردشگری ساحلی و افزایش توجه دولت به برنامه ریزی و سرمایه گذاری در بخش گردشکری ساحلی می توان به عنوان راهبرد مؤثر دست یافت. بر اساس این پیشنهاد می شود؛ سیاست گذاران در بخش های کلان جامعه، هم زمان با اقدامات نرم (توجه به بخش سرمایه گذاری در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی) به اقدامات سخت (برخورد با عوامل مزاحم نظم و امنیت جامعه) توجه داشته باشند.
بررسی تطبیقی کارکرد شهرهای کوچک نوپا با تاکید بر موقعیت مکانی-فضایی (مطالعه موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیاست گذاران شهری دریافته اند؛ برای اینکه توسعه در محدوده سکونتگاه های انسانی صورت گیرد، شهرهای کوچک به عنوان حلقه اتصال بین روستاهای پیرامون و شهرهای بزرگتر باید در توسعه محلی، منطقه ای و ملی دیده شوند. چون این شهرها می توانند شکاف بین مناطق شهری و روستایی را برای ارتقاء موثر کیفیت شهرنشینی پرکنند. هدف: این مقاله با هدف تبیین و تحلیل، کارکرد شهرهای کوچک نوپا با تاکید بر موقعیت مکانی-فضایی این شهرها در استان گلستان انجام گرفت. روش شناسی: روش انجام پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. داده ها به روش پیمایشی و مبتنی بر پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شد. جامعه آماری شامل: تمام خانوار شهرهای کوچک نوپا و جامعه نمونه شامل 379 شهروند می باشند. قلمرو جغرافیایی: قلمرو جغرافیایی پژوهش، شامل تمام 14شهر کوچک نوپا هستند که بعد از انتزاع استان گلستان از مازندران در سال 1376 در سه ناحیه(دشت شمالی، جلگه میانی و کوهستانی جنوب) به وجود آمدند. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش از منظر آزمون فریدمن نشان می دهد، شهرهای کوچک نوپا در ناحیه دشت شمالی از نظر کارکرد(فرهنگی-مذهبی، ادارای- انتظامی، آموزشی) به ترتیب با میانگین رتبه ای (79/5، 36/5، 25/3) و ناحیه جلگه میانی از نظرکارکرد(بهداشتی-درمانی و مالی-تجاری) به ترتیب با میانگین(85/4، 31/3) بالاترین تغییرات کارکردی را تجربه کردند. نتیجه گیری: نتیجه نهایی اینکه؛ هر چند در بین شهرهای کوچک نوپا، شهر مراوه در ناحیه دشت شمالی و شهر فاضل آباد در ناحیه جلگه میانی از نظر شاخص های کارکرد شهری، یک رابطه جدید و پایدار، در بین سکونتگاه های ناحیه خود به وجود آوردند؛ ولی برای رسیدن به یک وضعیت مطلوب و مناسب باید تمامی شهرهای کوچک نوپا بتوانند از تراوش توسعه کارکردی بهره مند شوند.
بررسی تاثیر موقعیت قرارگیری ساختمان، نسبت به ساختمانهای مجاور و گذر، بر میزان مصرف انرژی(نمونه موردی : ساختمانهای مسکونی متداول در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۲۰۹-۱۹۴
حوزههای تخصصی:
ساختمان ها یکی از ارکان اصلی توسعه کشورها هستند که بخش زیادی از انرژی را مصرف می کنند. سهم این بخش از مصرف انرژی، بطور میانگین، 30-50 درصد می باشد. همچنین در کشور ما بر پایه ترازنامه انرژی سال های اخیر، حدود 33درصد از انرژی تولید شده مربوط به بخش خانگی، تجاری و عمومی می-شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر موقعیت قرار گیری ساختمان نسبت به ساختمان های مجاور وگذر، بر میزان مصرف انرژی آن است. محدوده تحقیق، ساختمان های مسکونی4 و 5 طبقه متداول در منطقه 5 شهر تهران و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده های سازمانی و میدانی بوده است با انتخاب 6 بلوک مسکونی مشابه و در موقعیت های نورگیری متفاوت، داده های مختلف گردآوری شد. این 6 بلوک از لحاظ مساحت زمین، مساحت زیربنا، تعداد طبقات، سیستم های گرمایشی و سرمایشی و سایر مشخصات، کاملاً همانند هم بوده و تنها تفاوت آنها، موقعیت قرارگیری آنها در یک گذر است. سپس با استفاده از شبیه سازی در نرم افزار دیزاین بیلدر، میزان مصرف انرژی آنها محاسبه و مقایسه شد. نتایج حاکی از آن است که، میانگین مصرف با دقت 98 درصد، بلوک های شمالی، 7 261 ، بلوک های جنوبی، 11 247 ، کل بلوک ها، 5 254 ، کیلووات ساعت بر متر مربع در سال، یعنی حدود 3 برابر ساختمان ایده آل است. بلوک های شمالی، حدود 5 درصد بیشتر از بلوک های جنوبی، انرژی مصرف می کنند. بلوکی که از 3 جبهه شمال، جنوب و غرب نور می گیرد، حدود 11 درصد ، بیشتر از میانگین و بلوکی که از 2جبهه شمال و جنوب نور می گیرد، حدود 5درصد، کمتراز میانگین، مصرف دارند. بلوکهای شمالی، برچسب انرژی D، بلوکهای جنوبی، به جز بلوک انتهایی که از سه جبهه شمال و جنوب و غرب نور می گیرد، بر چسب انرژی C می گیرند. نتیجه آنکه بلوکهای جنوبی، عموماً عملکرد بهتری در خصوص مصرف انرژی دارند.
تأثیرکاربرد و قابلیت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه شهری دانش بنیان درکلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۴۰۵-۳۸۸
حوزههای تخصصی:
در عصر دانش، پیشرفت سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات عنصر اصلی پاسخگویی به بحران های روزافزون محیطی و اجتماعی - اقتصادی شهری تلقی می شود و شهرهای دانش بنیان با استفاده از آن در بهبود کیفیت زندگی شهروندان و کارایی خدمات در راستای توسعه پایدار شهری پیش می تازند. در این پژوهش، قابلیت و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه شهری دانش بنیان هدف بررسی قرار گرفته است. داده-های مورد تحلیل به طریق پیمایشی و از نمونه خبرگان به تعداد 66 نفر بنا به اشباع نظری که متشکل از کارشناسان معاونت شهرسازی مناطق 22 گانه شهرداری تهران بوده اند، گردآوری شده است. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار SmartPLS3 استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان دادند که میانگین متغیرهای کاربرد و قابلیت فناوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه شهری دانش بنیان تهران، همراه با تمام مؤلفه های آن بر اساس طیف 5 سطحی لیکرت که در دامنه امتیازات از 1 تا 5 کمی سازی شده اند، در دامنه 51/2 تا 5/3 قرار داشته و بنابراین وضعیتی نیمه پایدار دارند. همچنین تأثیر کاربرد و قابلیت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه شهری دانش بنیان دارای ضریب معناداری بزرگ تر از 96/1 بوده و از این رو، مسیر برای مدل اصلی پژوهش مورد تأیید قرار دارد. نتیجه این که بهره گیری از کاربرد و قابلیت سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه بخش های فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند راه حلی برای رفع محدودیت های توسعه شهری دانش بنیان در کلان شهر تهران باشد
الگوی جدید برج سازی با رویکرد توسعه پایدار اجتماعی، و تأثیر آن بر حفظ محیط زیست با توجه به جغرافیای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۴۱۹-۴۰۶
حوزههای تخصصی:
صنعتی و مدرن شدن جوامع، تأثیر بسزایی را بر معماری-شهرسازی-محیط زیست، اقلیم و جغرافیا می گذارد؛ که در این میان می توان به پدید آمدن بلندمرتبه سازی، وارونگی اقلیم، تغییر در جغرافیای جوامع و تخریب محیط زیست اشار نمود. ریشه مسائل و مشکلات در چند دهه اخیر، افزایش جمعیت-مهاجرتِ روزافزون به شهرها و کلانشهرها-تغییر در نیازها و خواسته های ساکنین شهرها و غیره است؛ که مدیران شهری-طراحان و معماران را با چالشی عظیم روبه رو می سازد. هدف اصلی این مقاله، بررسی تئوریک کاربری ای همچون برج مسکونی از یک سو و اندیشه های مذکور در مقوله نظری از سوی دیگر با رویکرد توسعه پایدار اجتماعی و تأثیر آن بر حفظ محیط زیست با توجه به جغرافیای شهر تهران می باشد. این تحقیق بر اساس ماهیت، «توصیفی-تحلیلی» و به صورت «پیمایشی» است. به لحاظ هدف نیز «کاربردی» و به لحاظ داده ای، «کمی-کیفی» است. تعداد نمونه آماری 384 نفر بوده که از طریق ابزار پرسش نامه ها داده ها گردآوری شد. تحلیل ها در نرم افزار spss انجام گرفت. مهم ترین نتیجه از این تحقیق را می توان اینگونه بیان نمود که به واسطه ازدیاد جمعیت، بلندمرتبه سازی شکل گرفت و به واسطه آن، مسائلی همچون استفاد بیش از حد از منابع طبیعی و سوخت فسیلی، تخریب طبیعت، کاهش تعاملات اجتماعی، تغییر اقلیم، ایجاد ترافیک، افزایش آلودگی هوا و غیره، به بحرانی عظیم و ناینحل تبدیل گشته است.
عمق سنجی در جزیره بوموسی با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عمق سنجی به منظور مدیریت و پایش جزایر، مناطق ساحلی و همچنین تهیه نقشه ها و اطلاعات دقیقی از این مناطق کم عمق، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این راستا، عمق سنجی با استفاده از تصاویر ماهواره ای به دلیل کارایی بالا و هزینه کم، چشم انداز گسترده ای را در مناطق کم عمق ساحلی فراهم کرده است. بنابراین در مطالعه حاضر، به مطالعه عمق سنجی تجربی جزیره بوموسی با هدف کسب اطلاعات بیشتر از پدیده ها و عوارض مناطق کم عمق آب با استفاده از تصاویر سنتیل 2 و سامانه تحت وب گوگل ارث انجین ( GEE ) پرداخته شد. همچنین پیش پردازش هایی جهت حذف اثرات بازتاب سطحی برای تخمین دقیق عمق سنجی در دو بازه زمانی جزر و مد و خارج از جزر در مقایسه با داده های طرح ICZM نیز صورت گرفت. همان طور که نتایج نشان داد، در جزیره بوموسی طبقه بندی نقاط عمق سنجی در زمان جزر و مد دارای ضرایب همبستگی و خطای 0/96= R2 و 1/11= RMSE و در خارج از زمان جزر و مد 0/74= R2 و 2/3= RMSE می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میزان دقت عمق سنجی به دلیل اثرات جزر و مد در این جزیره کاهش یافته است. این بدین معنا است که به دلیل وجود ستون آب کم عمق در مناطق جزر و مدی، نمی توان به درستی رابطه بین نسبت لگاریتم و عمق آب را ارزیابی کرد، زیرا همبستگی کافی در بین داده های مورد استفاده برای تعریف رابطه لگاریتم/عمق وجود ندارد که نتیجه آن کاهش ضریب هبستگی بین نسبت نوار سبز/آبی و عمق آب در ناحیه جزر و مدی (طی کالیبراسیون تکنیک عمق سنجی تجربی) است. علاوه براین، نتایج اعتبارسنجی نقاط عمق اندازه گیری شده و نقاط عمق برآورد شده، نشان داد که همبستگی بالایی بین این نقاط وجود دارد. این نتایج حاکی از دقت بالای تصاویر ماهواره ای سنتینل2 و مجموعه پیش پردازش های صورت گرفته در فرایند عمق سنجی تجربی در مناطق کم عمق ساحلی است. از این رو، این تکنیک به عنوان روشی کارآمد می تواند در فرایند عمق سنجی در سایر جزایر و مناطق کم عمق ساحلی هدف نیز مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل راهبردی توسعه کارآفرینی در صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی (مورد مطالعه: شهرستان بدره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر در قالب رویکرد کیفی و با هدف تحلیل راهبردی توسعه کارآفرینی در صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی شهرستان بدره انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه، 18 نفر از کارشناسان صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی و مدیران صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی در شهرستان بدره بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از فن مصاحبه انفرادی نیمه ساختارمند، گروه متمرکز، مشاهده و یادداشت برداری میدانی، صورت گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از فن تحلیل محتوا و بر مبنای روش تحلیل راهبردی و ماتریس سوات، صورت پذیرفت و جهت اعتبارسنجی یافته های پژوهش نیز از روش های تنوع در جامعه مورد مطالعه، جمع آوری داده ها در مکان-های متنوع، حداکثر تنوع در انتخاب نمونه ها و کنترل توسط اعضا استفاده گردید. نتایج نشان داد که «ترغیب و تشویق اعضای صندوق ها به راه اندازی کسب وکارهای خانوادگی و مشارکتی در زمینه محصولات کشاورزی و صنایع دستی»، «طراحی و اجرای دوره هایی برای ارتقای صلاحیت های فنی و تخصصی اعضای صندوق ها در جهت بهره برداری از فرصت های کشاورزی و صنایع دستی» و «معرفی و تشویق الگوها و کارآفرینان موفق زن در حوزه کسب وکارهای تعاونی و مشارکتی در سطح ملی، استانی و محلی به منظور تغییر نگاه جامعه نسبت به زنان»، از جمله راهبردهای توسعه کارآفرینی در صندوق های اعتبارات خرد زنان روستایی شهرستان بدره هستند.
تحلیل مکانیسم های گفتمانی برای حل کردن مسئله خشکسالی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه ی گذشته، ایران با بحران شدید آب مواجه بوده است. حوضه ی رودخانه ی هیرمند که از جنوب غربی افغانستان تا شرق ایران امتداد دارد، نزدیک به یک قرن است که محل مناقشات پی درپی بین دو کشور بوده است، اما این تنش ها در سال های اخیر و به دنبال گسترش بحران آب در ایران و ساخت بند در بالادست افغانستان برجسته تر شده است. در حالی که ادبیات پژوهش ما حاکی از آن است که منابع آب فرامرزی در حوضه ی رودخانه ی هیرمند از سوی ایران سیاسی و حتی امنیتی شده است، هیچ مطالعه ای بررسی نکرده است که چگونه مقامات دولتی ایران آب را به عنوان یک موضوع سیاسی و امنیتی در نظر گرفته اند. این پژوهش با تحلیل مقالات خبری فارسی زبان از سال 2001 تا 2019 که حاوی اظهارات مقامات ایرانی مرتبط با حوضه ی رودخانه ی هیرمند است، به این شکاف پاسخ می دهد و مضامین و سازوکارهای گفتمانی در پس سیاسی شدن و امنیتی شدن این موضوع را شناسایی می کند. بر اساس تئوری امنیتی سازی، بخش قابل توجهی از این مقالات حاوی یک حرکت امنیتی سازی بوده اند که اکثریت درصد آن توسط مقامات محلی و نمایندگان مجلس انجام شده است. این موضوع نشان می دهد که امنیتی سازی تا حد زیادی یک پدیده ی محلی بوده است و منعکس کننده ی تنش های داخلی گسترده تر بر سر چارچوب بندی روابط آبی با افغانستان در میان مقامات ایرانی است. یکی دیگر از موضوعات کلیدی در طول فرآیند تحلیل گفتمان، پیوند بین سیستم های انسانی و محیطی بوده است که با اهمیت منابع آب فرامرزی از طریق ارتباط آنها با جامعه ایجاد می شود.
نقش توسعه صنعت گردشگری در رویکرد حفاظت از میراث ناملموس (مورد پژوهی: خانه موزه های حریم مجموعه میراث جهانی بازار تاریخی تبریز)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مفاهیم میراث با تأکید بر هویت، حیات مادی و غیر مادی جوامع را نمود می بخشند. از این رو، گسترش دامنه گردشگری، بعنوان حوزه مطالعاتی، نقش فزاینده ای را در حفاظت از میراث به موازات مستندسازی موزه ها منعکس می نماید. در این بین، توسعه صنعت گردشگری در حیطه میراث، علاوه بر رشد اقتصادی، درباب صیانت از منابع فرهنگی اهتمام می ورزد. روش بررسی: بدینسان، تفحص در مقوله هم افزایی صنعت گردشگری و میراث ناملموس در جهت گیری معیارهای منفعلانه ممانعت به عمل خواهد آورد. ازاینرو پژوهش حاضر در پی پاسخ به پرسش " تاثیر هم افزایی میراث ناملموس و صنعت گردشگری در توسعه پایدار به چه میزان است؟ " معیارهای توسعه را در خانه موزه های حریم حفاظت شده میراث جهانی بازار تاریخی تبریز، با هدف تبیین بینش ها در اذعان ارتباط این دو جستار، از مطالعات کتابخانه ای و اسناد تاریخی در تایید کارشناسان و متخصصین سازمان میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی استخراج نمود. همچنین، از حیث پاسخ به " تجارب گردشگران از خانه موزه های تبریز به چه میزان در توسعه گردشگری حائز اهمیت می باشد؟" به سنجش رضایت بازدیدکنندگان از میزان کیفیت زیرساخت ها و منابع موجود در 8 خانه موزه مثبوت در منطقه تاریخی مورد پژوهی، پرسشنامه های ساختاریافته در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت را در بین 78 نفر از گردشگران توزیع نمود. یافته ها و نتیجه گیری: در ادغام مولفه های مستخرج و تحلیل نرم افزار SPSS با آزمون تی مشخص گردید که در صورت نگرش توأم مدیران و ذینفعان حوزه میراث فرهنگی به مقولات هم افزایی صنعت گردشگری و میراث ناملموس، رویه حفاظت و انتقال میراث فرهنگی ناملموس در خانه موزه های محدوده مورد مطالعه ارتقاء می یابد.
نقش احزاب و نخبگان سیاسی در برنامه ریزی ها و جهت گیری جریان اصلاح طلب و اصول گرا در مسیر توسعه کشور (مطالعه موردی: دوران ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی نقش احزاب و نخبگان سیاسی در برنامه ریزی ها و جهت گیری های جریان اصلاح طلب و اصول گرا در مسیر توسعه کشور با تأکید بر دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و محمود احمدی نژاد بوده است. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش برداری از منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود انجام شده است. سوال اصلی تحقیق این است که چگونه احزاب و نخبگان سیاسی در دوران ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد بر جهت گیری ها و برنامه های توسعه کشور تأثیر گذاشتند و چه تفاوت هایی در رویکردهای اصلاح طلبان و اصول گرایان نسبت به توسعه وجود داشته است؟ نتایج تحقیق نشان می دهند که در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، جریان اصلاح طلب با تأکید بر دموکراسی، حقوق بشر و تقویت نهادهای مدنی تلاش کرد تا کشور را در مسیر توسعه پایدار و سیاسی قرار دهد. در حالی که احزاب اصلاح طلب و نخبگان این جریان به تقویت ارتباطات بین المللی و ایجاد فضای باز سیاسی اهمیت می دادند، در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، جریان اصول گرا با تأکید بر آرمان های انقلاب اسلامی و مقابله با سیاست های غرب، رویکرد متفاوتی در پیش گرفت. این رویکرد بیشتر برتقویت استقلال کشور و کاهش وابستگی به غرب متمرکز بود. همچنین، اصول گرایان توجه بیشتری به توسعه اقتصادی داخلی، کاهش واردات و تقویت صنعت ملی داشتند. در نتیجه گیری تحقیق، می توان گفت که تأثیر احزاب و نخبگان سیاسی درهر دودوره متفاوت بوده و این تفاوت ها موجب تغییرات اساسی در سیاست های توسعه ای کشور شده است. بنابراین، بررسی دقیق این تأثیرات می تواند به فهم بهتر دگرگونی های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در این دو دوره کمک کند.
Explaining the Criteria for Sustainable Development of University Campuses with an Emphasis on Environmental Values: A Case Study of the Central Campus of Shahrood University of Technology(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nowadays, due to increasing global environmental problems and challenges, the implementation of sustainable development concepts in various aspects related to university campuses has become critically important. In addition to their role in education and awareness, university campuses are considered small-scale cities that have significant direct and indirect effects on the environment due to their large size, multiple buildings, high population density, and complex activities. Moreover, the university, as a major educational institution, bears significant responsibility for planning and adopting effective strategies in implementing environmentally friendly programs, using renewable and sustainable resources, supporting clean energy, and preserving the environment. As awareness grows regarding the environmental impact of universities, they are expected to promote a development model that aligns with environmental safety, biodiversity, ecological balance, and intergenerational equity. The purpose of this research is to enhance the sustainability level of university campuses with an emphasis on environmental values. This study is both qualitative and quantitative, with the Central Campus of Shahrood University of Technology selected as the case study. It is a descriptive-survey in terms of nature and methodology and applied in terms of purpose. Data collection was carried out through both documentary (library) and case study methods. The theoretical framework and background information were gathered via a documentary approach, using scientific and research articles, books, and other credible domestic and international sources. In the case study phase, data were collected through questionnaires, interviews, and observations. The collected data were analyzed using SPSS 28 and AMOS 24 software. The results showed that most indicators of environmental sustainability on the central campus—including energy conservation, sustainable materials, waste separation and recycling, rainwater collection and storage, smart energy and water equipment, building greenness, bicycle use, water features, utilization of natural energy, waste reuse, and clean fuels—are currently in an unfavorable condition. Improving these indicators, based on the data analysis, can significantly enhance the environmental sustainability of the university campus. Accordingly, several solutions are proposed to develop sustainability in university campuses grounded in environmental values.