فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۵٬۲۵۵ مورد.
سیاست جغرافیایی و توسعه طلبی: شهرک سازی در اراضی اشغالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اعلام فلسطین به عنوان سرزمین موعود و آغاز مهاجرت یهودیان به این منطقه، همواره یکی از مباحث مورد مناقشه، توسعه طلبی اسرائیل نسبت به اراضی فلسطینی بوده است. این کشور تا پیش از دهة هفتاد با سوء استفاده از فضای سنگین جنگ سرد، در سرزمین های عربی، وارد درگیری های نظامی شد و بخش هایی از آنها را به اشغال درآورد. با عبور از دهه هفتاد، توسعه طلبی اسرائیل از طریق زور و اجبار از نظر جامعة جهانی قابل پذیریش نبود. از این رو اسرائیل، توسعه طلبی را از طریق انتقال یهودیان به مناطق اشغالی 1967 و اسکان آنان در آن مناطق در قالب شهرک سازی ادامه داد تا بتواند بافت جمعیتی این سرزمین ها را به نفع یهودیان تغییر دهد. در این مقاله ضمن بیان این روند سعی شده است این مسئله در قالب «نظریه میدان متحد» استفان بار جونز تحلیل و بررسی شود و به این مسئله پرداخته می شود که اسرائیل در پسِ شهرک سازی به دنبال توسعه طلبی و الحاق سرزمین های اشغالی فلسطین است.
خط مشی آمریکا در برابر بازیگران بزرگ و بازیگران دشمن
حوزههای تخصصی:
امروزه به ضرورت الزامات حاکم بر صحنه جهانی، تحولات کیفی متفاوت و معیارهای جهانی شاید بتوان آمریکا را بزرگ ترین بازیگران صحنه بین الملل قلمداد کرد. از همان آغاز شکل گیری به ضرورت نیازهای اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی اتخاذ سیاست بسط و توسعه طلبی – نه الزاماً جغرافیا محور– از اولویتهای سیاست خارجی آمریکا بوده است و این کشور خواهان صدور و اشاعه اقتصاد بازار، ارزشها ، نهاد ها و ساختارهای آمریکایی بوده است. پس از جنگ جهانی دوم دو عامل کیفیت تعامل بین بازیگران بزرگ را دگرگون کرد: یکی دستیابی کشورها به سلاحهای اتمی و دیگری رقابت بازیگران بزرگ درچارچوب دو اردوگاه ایدئولوژیک . همچنان که ویژگی های نظام بین الملل پس از جنگ سرد نیز کیفیت روابط آمریکا با دیگر بازیگران بزرگ و بازیگران رده دوم را متحول کرده است. به نظر می رسد آمریکا در رابطه با بازیگران بزرگ و بازیگران رده دوم را متحول کرده است. به نظر می رسد آمریکا در رابطه با بازیگران بزرگ سیاست تقسیم منابع را برگزیده است و در رابطه با بازیگران رده دوم به فراخور زمان و شرایط اقدام نظامی یا ابزارهای تخریبی غیر نظامی را بر می گزیند . این مقاله درصدد است دو سیاست مزبور را تبیین و ارزیابی کند .
واشنگتن و معادله چند مجهولی افغانستان
منبع:
گزارش تیر ۱۳۸۹ شماره ۲۱۸
حوزههای تخصصی:
جایگاه گازپروم در راهبرد انرژی روسیه
حوزههای تخصصی:
روسیه جدید با استفاده از انرژی بهعنوان یک سلاح درپی بازسازی امپراتوری خود است. از سال 2004 یک مدل اقتصادی توسط دولت روسیه اعلام شده است. این مدل «عقلایی شدن» نامگذاری شده و توسط دولت پوتین به مرحله اجرا در آمده است. کارشناسان معتقدند این نوع جدیدی از سرمایه داری دولتی است که توسط دولت روسیه اجرا میشود. گسترش مالکیت دولتی به ویژه صنعت نفت را در بر می گیرد که با مصادره اموال شرکت یوکوس و خرید شرکت سیب نفت توسط گازپروم، گسترش یافت. دولت روسیه شرکت های خارجی را از خرید هر نوع سهام در صنعت انرژی این کشور منع کرده و این امکان را برای شرکت گازپروم فراهم کرده است تا با خرید و کنترل شبکه انرژی روسیه به بازوی مهم اقتصادی دولت تبدیل شود. گازپروم اهرم قدرتمند دولت در مدیریت اقتصادی - سیاسی داخل روسیه و هم در بازارهای جهانی انرژی است. مقاله پیش رو با بررسی سیاست های داخلی و بین المللی روسیه در حوزه انرژی، واکاوی نقش گازپروم در روند تحولات سیاسی – اقتصادی این کشور و نقش آفرینی این شرکت در معادلات بین المللی برای فدراسیون روسیه را مورد توجه قرار می دهد.
مدیریت امنیت پایدار در منطقه خلیج فارس، مشارکت ناتو: سازنده یا مخرب؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارایه تعاریف جدید از مفاهیم امنیتی همچون امنیت دریایی، امنیت انرژی، مبارزه با تروریسم، حفظ محیط زیست، مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی، دفاع موشکی و... رویکردهای جدید نهادهای بینالمللی و منطقهای به این مقولات و به تبع آن ارایه تعاریف جدید از ماموریتها و حوزه اقدام آنها شرایطی را ایجاد کرده که کشورهای مناطق استراتژیک ازجمله حوزه خلیج فارس باید در پی راهبرد و راهکارهای مناسب دراین زمینه باشند. در چنین شرایطی، روابط امنیتی میان کشورهای منطقه و نوع نگاه آنها به موضوعات فوقالذکر نیاز به باز تعریف دارد تا بتوان رویکردهای نوینی که پاسخگوی نیازهای روز باشد را تبیین نمود.
سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به عنوان یکی از بازیگران اصلی حوزه امنیت بینالمللی با درک شرایط جدید، رویکرد صرف نظامی در مواجهه با بحث امنیت را کنار گذاشته و در قالب یک سازمان نظامی-سیاسی و امنیتی، حوزه اقدام و عملیات خود را به فراتر از مرزهای سنتی و از جمله به حوزه خلیج فارس گسترش داده است. این سازمان در راستای اهداف مشخص و بلندمدت خود در پی حضور نهادینه و ایفای نقش موثرتر در تحولات منطقه خلیج فارس بوده و در همین راستا از سال 2004 میلادی با تصویب طرحی موسوم به ابتکار همکاری استانبول (ICI) بستر لازم برای چنین حضوری را فراهم کرده است. این سازمان همچنین تلاش گستردهای را در قالب دیپلماسی عمومی برای توجیه و قانع کردن کشورهای منطقه به پذیرش چنین رویکردی انجام داده و ضمن گسترش دامنه فعالیتهای سخت افزاری در منطقه، مشوّق کشورهای خلیج فارس برای تسهیل نمودن ورود ناتو به حوزه مدیریت امنیت منطقه میباشد.
در این مقاله، ضمن تبیین فرایندهای نوین امنیتی، چگونگی حضور ناتو در منطقه و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گرفته و به این سوال اصلی میپردازیم که آیا چنین روندی میتواند برای منطقه ثبات و امنیت واقعی و پایدار را به ارمغان بیاورد و آیا ورود و مشارکت ناتو در مدیریت امنیت منطقه در راستای منافع کشورهای حوزه خلیج فارس قرار دارد؟
روابط ایران – سند در دوران تالپورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط سند و ایران به دوران تاریخی دره بین النهرین بر می گردد. این روابط موجب بوجود آمدن وابستگی های شدید فرهنگی و اقتصادی بین این دو ملت با فرهنگ گردید .مورخین بطور مشخص نشان داده اند که قبل و بعد از ظهور اسلام، سند و ایران چنان از این روابط عمیق دوستانه بهره بردند که حتی اثرات آن تقریبا بر تمامی فعالیتهای بشری تاثیر گذاشت.
در طول زمانی بین سالهای 1783 میلادی تا 1843 سند توسط میرهای تالپور حکومت می شد و همزمان با آن در ایران دودمان قاجار حکم می راند. تحقیق اخیر لیست دقیقی از پادشاهان و حاکمان این دو سلسله را برمی شمارد و نگاه روشنگرانه ای دارد برروابط سیاسی و دیپلماتیک بین سند و ایران در این دوران تحولات و چالشهایی هم که در سطح بین المللی در این دوران رخ داده است مورد بررسی قرار گرفته است.
بر پایه آثار تاریخی موجود، تجزیه و تحلیل کاملی از جنبه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز بعمل آمده است.این اولین پژوهش جدی در این زمینه است که ، با توجه به جمع آوری مطالب بسیار ارزشمند تاریخی ، می تواند گام موثری در جهت پژوهشها و بررسیهای بیشتر در آینده باشد.
نقش تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در اشغال کویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق در سال 1990 کویت را اشغال و آن را به عنوان استان نوزدهم ضمیمه خاک خود کرد. سوال این است که مهمترین دلایل اشغال کویت چه بوده است؟ اشغال کویت دلایل متعددی داشته است، اما فرض مقاله این است که مهمترین دلیل به تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق باز می گردد. برای تبیین این فرضیه، نخست در مورد نظریه های ژئوپلیتیک توضیح داده شده و سپس مهمترین عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار در اشغال کویت مانند موقعیت جغرافیایی، مرزها و منابع طبیعی یعنی محیط فیزیکی عراق مورد مطالعه قرار گرفته است.از نظر موقعیت جغرافیایی، عراق وضعیت مناسبی در خلیج فارس ندارد. به همین دلیل، این کشور ابتدا تلاش می کرد تا با طرح هلال خصیب و ایجاد عراق بزرگ به دریای مدیترانه دسترسی پیدا کند. اما با عدم توفیق در این مورد، توجه آن کشور معطوف به خلیج فارس گردید. عراق برای بهبود بخشیدن به وضعیت جغرافیایی خود در خلیج فارس و یا رفع تنگناهای ژئوپلیتیکی، همواره خواستار الحالق کامل کویت یا بخش هایی از آن به خاک خود بوده است. البته ذخایر نفتی کویت نیز در چشم داشت های این کشور نسبت به کویت بی تاثیر نبوده است.بر همین اساس، دولت های عراق هر چند تا سال 1990 در مورد مرزهای خود با کویت به توافقاتی رسیده بودند، اما حاضر نشده بودند که آن را بر روی زمین علامت گذاری نمایند. زیرا این مساله به مفهوم شناسایی کویت به عنوان کشوری مستقل تلقی می شد. از سوی دیگر رهبران عراق از جمله ملک غازی، نوری سعید، عبدالکریم قاسم و صدام حسین از تنگناهای ژئوپلیتیکی عراق در خلیج فارس آگاه بوده اند. آنها کویت را بخشی از عراق می دانستند و انگلستان را متهم می کردند که با ایجاد کشور کویت، قصد داشته دسترسی عراق را به خلیج فارس محدود کند. اشغال کویت در سال 1990 بر همین اساس و به منظور بر طرف کردن این تنگنای ژئوپلیتیکی انجام گرفت
تبیین روابط چین و آمریکا در برابر سازمان همکاری شانگهای؛ براساس نظریه موازنه قوای نرم
حوزههای تخصصی:
پس از یک دوره کشمکش روسیه و غرب، اکنون شواهد تازه ای از رویارویی آمریکا و چین نمایان شده است. چین به عنوان پرجمعیت ترین کشور جهان با داشتن بالاترین نرخ رشد اقتصادی در سطح نظام بین المللی، از جمله کشورهایی است که قدرت هژمونی ایالات متحده آمریکا را برنمیتابد، لکن قصد رویارویی مستقیم با آن کشور را نیز ندارد، بلکه سعی میکند با افزایش هزینه های رهبری ایالات متحده آمریکا در سطح نظام بین المللی، بدون رویارویی مستقیم، به کسب جایگاه خود در سطح نظام بین المللی بپردازد. یکی از این ابزارها سازمان همکاری شانگهای است که در واقع یک موازنه نرم در برابر هژمونی ایالات متحده آمریکا در عرصه نظام بین المللی است. آنچه که در این نوشتار به آن توجه خواهد شد، رویکرد چین و آمریکا به سازمان همکاری شانگهای و تقابل این دو کشور در چارچوب این سازمان براساس نظریه موازنه قوای نرم است.
القاعده پس از 11 سپتامبر (با تاکید بر عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده در این مقاله در صدد بررسی وضعیت القاعده پس از حادثه 11 سپتامبر است. بحث اساسی مقاله این است که القاعده پس از 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان از یک سازمان سلسله مراتبی به یک سازمان پیچیده، منعطف و پویا با دسترسی جهانی تبدیل شده است. در واقع، جهان پس از حادثه مزبور شاهد گذار از القاعده به مثابه یک سازمان به القاعده گرایی به مثابه یک ایدئولوژی بوده است. امروزه گروه های بنیادگرای بیشمار در سطح جهانی با بهره گیری و تقلید از اهداف، ایدئولوژی و شیوه القاعده به فعالیتهای تروریستی میپردازند بدون اینکه به لحاظ سازمانی با آن مرتبط باشند. این گروه ها در افغانستان، پاکستان، مصر، هند و عراق در سالهای اخیر به شدت فعال بوده اند. تمرکز این پژوهش بر عراق به عنوان یک پایگاه جدید برای القاعده است.
ملاحظات پاکستان در فرآیند مبارزه علیه تروریسم (2001-2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور پاکستان همواره از اهمیت ژئوپلیتیکی و جایگاه استراتژیکی خاصی، چه در دوران جنگ سرد و چه پس از جنگ سرد نزد امریکا برخوردار بوده است، طوری که اسلام آباد به عنوان یکی از مهم ترین سرپل های امنیتی و ارتباطی در سیاست های منطقه ای واشینگتن مطرح شده بود. اما با وقوع رویداد 11 سپتامبر 2001 و طرح استراتژی مبازه با تروریسم به عنوان مفهومی جدید جهت حفظ ثبات استراتژیکی ایالات متحده امریکا، پاکستان با نام خط مقدم جبهه مبارزه علیه تروریسم مورد توجه خاص دولتمردان کاخ سفید قرار گرفت. در حقیقت، امریکا با قرار دادن پاکستان در لبه پرتگاه جنگ و عملیاتی کردن سیاست چماق و هویج، اسلام آباد را وادار به شرکت در ائتلاف ضد تروریسم و همکاری با واشینگتن جهت مجازات عاملان حادثه تروریستی 11 سپتامبر نمود. اما به رغم پیوستن پاکستان به ائتلاف ضد تروریسم و تعهد برای نبرد با افراط گرایی، زمزمه هایی مبنی بر حمایت مخفیانه این کشور از طالبان مطرح می باشد.
اندیشه سیاسی طیب تیزینی
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی تطبیقی جوامع شهر نشین جنوب شرق ایران و دره هند (در عصر مفرغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه ی ارتباطی دره هند با جنوب شرق ایران به هزاره ی سوم ق.م بر می گردد. هر چند این ارتباط ممکن است در ادوار قبلی نیز بوده باشد اما هزاره ی سوم ق.م اوج این ارتباطات می باشد. این دوره که از طرفی به دوره مفرغ شهرت دارد، دوره ظهور جوامع شهرنشین نیز هست. محوطه های روستایی با افزایش جمعیت بزرگتر می شوند و با افزایش جمعیت، نیاز جوامع به منابع غذایی نیز افزایش می یابد. در این اثناء مناطقی که دارای شرایط آب و هوایی بهتری بودند، بعنوان قطب های کشاورزی عمل می کردند. در مقابل مناطقی نیز وجود داشتند که به دلیل شرایط مناسب معادن خصوصا سنگهای نیمه قیمتی حائز اهمیت بودند. در این دوره که جوامع گسترش پیدا نمودند، نیاز جوامع به کالاهای لوکس نیز افزایش یافت و ایجاد ارتباط بین این مناطق برخی دیگر از محوطه ها را مطرح کرد. با یک نگاه کلی متوجه می شویم که با یک سیستم بزرگ مواجه هستیم که منافع زیر سیستم های آن به هم گره خورده است.
هدف مقاله حاضر این است تا ضمن معرفی بخشی از این سیستم عظیم در هزاره ی سوم ق.م به چگونگی ارتباط محوطه های جنوب شرق ایران و دره هند بپردازد. زیر سیستم هایی که چنان بهم گره خورده بودند که با کوچکترین مشکلی در بخشی از این سیستم ممکن بود کل سیستم دچار مخاطره گردد. همین امر یعنی ارتباط محوطه های فوق از مهمترین ضروریات این تحقیق است تا از طریق آن بتوان به درک مناسبتری از تمدنهای فوق رسید. در این مقاله سعی شده است تا با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و میدانی به هدف فوق دست یابیم.
تحول در فدرالیسم روسی؛ مطالعه تطبیقی دوره یلتسین و پوتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه اتحاد شوروی با دغدغه ناشی از هراس تکرار سناریوی فروپاشی اتحاد شوروی برای رهبران جدید فدراسیون روسیه، همراه بوده است. در نخستین سال های پس از استقلال روسیه، رهبران جمهوری های خودمختار و استان ها، با استفاده از ضعف قدرت مرکزی، تقاضاهای استقلال طلبانه خود را افزایش دادند. یلتسین در دوران اتحاد شوروی با رهبران مناطق ائتلافی گسترده ایجاد کرده بود، که پس از فروپاشی هم ادامه یافت. تفاوت سطح توسعه، ظرفیت ها و توانایی های هر یک از مناطق، سبب تشدید دشواری شرایط پس از فروپاشی شد. سیاست های اقتصادی افراط گرایانه برای انتقال به نظام اقتصاد بازاری، بر وخامت اوضاع افزود. در دوره یلتسین جمهوری های خودمختار توانستند نهادهای تقنینی، اجرایی و قضایی خود را حفظ کنند. ولی با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین، دگرگونی در نظام فدراتیو روسیه با سرعت و شدت گسترش یافت. تهدیدهای امنیتی به ویژه در مناطق مسلمان نشین، زمینه را برای تمرکزگرایی جدید پوتین و عبور او از موازین فدرالیسم هموار ساخت. در این مقاله تحول در نظام فدرال روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، با تمرکز بر تفاوت های دوره یلتسین و پوتین مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش روشن کردن روند های تداوم و تغییر در نظام فدرال روسیه است. مفروض اصلی این نوشتار این است که در پی نابودی نظام کمونیستی و با سپری شدن دوره زمامداری یلتسین، پوتین روند تمرکزگرایی و عبور از استانداردهای نظام فدرال در روسیه را تقویت کرده است.