فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
در گلستان سعدی
رویکردی جدید در ادبیّات تطبیقی: ادبیّات مقایسه ای شبکه ای (در حوزة ادبیّات پایداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیام هدایت
تأثیر خیام بر تیسیر السبول، شاعر اردنی
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۳ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
جایگاه هند در عرفان شمس و مولانا
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی محورهای سه گانة بینامتنیت ژنت و بخشهایی از نظریة بلاغت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
تأثیر رباعیّات عمر خیّامِ فیتزجرالد بر اشعار هاوسمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید ترجمه می تواند موجب ابداع و نوآوری ادبی شود. معمولاً دوره های مهمِ نوآوری ادبی اغلب از پی دوره های فعالیت فشردة ترجمه می آیند. با این که اندیشه های نو، انواع ادبی جدید و ساختارهای تازه از طریق ترجمه ایجاد می شوند، ولی متأسفانه، تا همین اواخر، تطبیقی گران چندان به آن اهمیتی نمی دادند. رباعیّات عمر خیّامِ فیتزجرالد در مسیر پذیرش به اشعار بدبینانه ای تبدیل شدند و نسلی را مخاطب قرار دادند که با شک، بدبینی، تقدیرگرایی و اغتنام فرصت در نیمه دوم قرن نوزده دست به گریبان بودند. بنابراین، این ترجمه هم به عنوان اثری از ادبیات مشرق زمین و هم به صورت گفتمانی موافق با فضای ادبی این دوره مورد استقبال قرار گرفت. تأثیر این اشعار چنان بود که از یک سو الگویی برای نسل جدیدی از شاعران محسوب می شد که سعی داشتند شک، بدبینی، تقدیرگرایی را به دست مایه ای مناسب برای شعر پیشامدرن تبدیل کنند. از دیگر سو، این ترجمه معیاری برای مترجمان آینده بود؛ زیرا ظرفیت های شعر فارسی را به خوانندگان انگلیسی زبان عرضه می کرد. جستار حاضر درصدد است تا نشان دهد که این ترجمه در چگونگی شکل گیری شعر پیشامدرن انگلیسی، از حیث فرم و محتوا، به ویژه شعر هاوسمن، نقش داشته است. جوان شراپ شایری هاوسمن با رباعیّات فیتزجرالد اشتراکات انکارناپذیری، مانند بی ثباتی و ناپایداری جهان، فرصت جویی و عشرت طلبی، بدبینی و نومیدی دارد.
بررسی آثار نقدی در ادبیات داستانى ایران و سوریه «پژوهشی در ادبیات تطبیقی»
حوزههای تخصصی:
بررسی همسانی ها و تفاوت های ادبیات عربی و فارسی، هم چنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایه ی بسیاری از پژوهش های حوزه ی ادبیات تطبیقی بوده است.
از آنجا که در دهه های اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر می رسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه نقد ادبی نوین گرفته اند، از سوی دیگر، زمینه را برای بررسی نمونه های نقد عملی در حوزه های مختلف فراهم آورد و خلأ ناشی از فقدان یا کمبود ارتباط مستقیم میان ادبیات عربی و فارسی را پُر کند.
در این بررسی ها هم چنین تفاوت دیدگاه ایرانی و عربی و نیز اختلاف نظر در برداشت از نظریات غربی و نِمود آن در آثار نویسندگان ایرانی و عرب، می تواند در نوع نگاه منتقدانه به این دو حوزه مؤثر باشد.
در پژوهش حاضر شماری از نقدهای عملیِ صورت گرفته در ایران و سوریه، به عنوان بخشی از حوزه ی گسترده ی ادبیات عربی، در ادبیات داستانی (به ویژه داستان کوتاه) به منظور آشنایی با شباهت ها و تفاوت های نگاه منتقدان ِ هر دو حوزه به نقد ادبیات داستانی بررسی شده است و میزان موفقیت هر کدام از منتقدان با توجه به نوع پرداختن به داستان کوتاه و روند آن در ایران و سوریه مورد ارزیابی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام هند و ایران از دیرباز دارای مشترکات فرهنگی بوده اند. بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا، گویای بخشی از این فرهنگ مشترک است. از جمله عناصر مشترک این دو داستان، کنش ها و ویژگی های مشترک شخصیت هاست. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی کوشیده ایم شخصیت های دو داستان مذکور را بر اساس ویژگی ها و کنش های مشترک تطبیق دهیم. با تکیه بر این هدف، به این نتیجه رسیدیم که شخصیت هایی مانند سیاوش و رام در وفاداری به پدر، دنیاگریزی و...، سودابه و کیکئی در نیرنگبازی، حسادت، دشمنی با ناپسری و...، کاووس و جسرت در دودلی میان زن و فرزند، گیو و هنومان در بیباکی، تنهایی رفتن به درون دشمن و گذشتن از آب، افراسیاب و راون در قدرت طلبی و جهان آشوبی، فرنگیس و سیتا در گرفتار شدن به وسیله افراد ستمگر، کیخسرو و لو و کش در بالیدنشان در جای دیگر و بازگشت به وطن و پیران و والمیکی در خردورزی و نگهداری از شاهزادگان به هم شباهت دارند.
جلوه های رمانتیک در «سه تابلو مریم» میرزاده عشقی و «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزاده عشقی و جبران خلیل جبران، برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب داده اند و همین امر باعث وجوه مشترکی در آثار این دو شاعر ایرانی و لبنانی شده است. نوشتار پیش رو درصدد است تا با بررسی شعر «سه تابلو مریم» (ایده آل) میرزاده عشقی و «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران، به تفاوت ها و شباهت ها ی آن ها براساس معیارهای مکتب رمانتیسم بپردازد و میزان توفیق هرکدام از این شاعر و نویسنده را در این بررسی و تطبیق معلوم سازد. طبیعت گرایی، جانبداری از روستا در برابر شهر، آزادی، مرگ اندیشی، تخیّل گرایی، همدلی با محرومان، یأس و ناامیدی، آرمان گرایی و رؤیاپروری از ویژگی ها و اصول مکتب رمانتیسم است که در آثار این دو شاعر نمود می یابند. یافته های پژوهش حاضر، بیانگر این است که هم در اثر مورد بررسی میرزاده عشقی و هم در اثر جبران خلیل جبران، طبیعت گرایی و مظاهر آن، بیان توصیفی و روایتی داستانی - نمایشی دارند و این بیان، فضای غنایی و رمانتیکی را ایجاد کرده است که از نوع رمانتیسم احساساتی و عاشقانه نیست؛ بلکه صیغه ای اجتماعی و انقلابی دارد.
ایران و هند در گذر تاریخ
بررسی تطبیقی میزان جامعه پذیری لیلی در منظومه عربی و منظومه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد که براساس مکتب آمریکایی با تکیه بر رویکرد نقد اجتماعی، به بررسی ویژگی های شخصیّتی لیلی، میزان حضور و ظهور او در دو داستان، شیوه و نوع تلاش های او برای دیدار با مجنون و نقض قاعده ازداوج سنّتی بدون عشق و عوامل مؤثّر در عفّت ورزی او را مورد بررسی قرار دهد.
در هر دو منظومه، لیلی با وجود دربند بودنش و برخلاف تصوّر عامیانه، حالتی بین تسلیم پذیری و طغیانگری دارد، گرچه این طغیانگری در منظومه نظامی اوج می گیرد. او با کمال عفّت ورزی که در داستان عربی بیشتر جنبه عرفی دارد ولی در فارسی جنبه شرعی، بسیار فکورانه و با حالتی محتاطانه و شجاعانه، در متن داستان حضور می یابد و پا به پای مجنون ابراز وجود می کند تا بلکه قاعده حاکم بر جامعه را نسبت به خود نقض کند، گرچه زن بودنش در نهایت نقشه های او را ناکام می گذارد.
تصویرشناسی «بیگانه» در شاهنامه با تکیه بر کلیشه پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تصویرشناسی» یک نظریة ادبی است که در حوزة ادبیات تطبیقی قرار دارد. ژان ماری کاره را باید نخستین تصویرگر در حوزة ادبیات تطبیقی دانست. بعد از او تصویرگرانی دیگر نظریة او را تکمیل کردند و مؤلفه های تصویرشناسی را در شش مورد کلیشه، الگوی قالبی، پیش داوری، تصویر، سمبل و افسانه معرفی کردند. در این مقاله تصویر بیگانگان در شاهنامة فردوسی از منظر کلیشه پردازی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. کلیشه (عقیدة عمومی) مفهومی است که نخستین بار واتر لیپ من آمریکایی آن را برای بیان عقاید عمومی در میان یک قوم و یا فرهنگ به کار برد. با عنایت به این که شاهنامه اثری حماسی است و در دفاع از فرهنگ ملّی ایرانیان سروده شده است و همچنین در تعارض با فرهنگ بیگانگان است، به نظر می رسد نظریة تصویرشناسی در درک بهتر چگونگی رفتار ایرانیان با بیگانگان کمک شایانی کند. دستاورد پژوهش، ناظر بر این است که بازتاب بیگانگان در شاهنامه به صورت کلیشه پردازی شامل 13/58% از کل 43 مورد شخصیت بیگانه ای که در این پژوهش بررسی شده است را شامل می شود. بر این اساس شخصیت های بیگانه در شاهنامه با توجه به مبحث کلیشه در تصویرشناسی به سه دسته قابل تقسیم است: الف. شخصیت های بیگانه ای که با پیوند زناشویی با ایران ارتباط برقرارمی کنند؛ ب. شخصیت هایی که به قصد تحمیل قدرت و یا گرفتن باژ و ساو به ایران حمله می کنند؛ ج. استفاده از قدرت پهلوان ایرانی در کشور بیگانه که باز در این مرحله، بیشترین ارتباط از طریق برقراری پیوند زناشویی صورت می گیرد. فردوسی دلیل و پیامد این ارتباطات را به صورتی ناخوشایند تصویر می کند.
پذیرش ادبی گوستاو فلوبر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گوستاو فلوبر، پایه گذار مکتب رئالیسم و جزو نخستین نگارندگان رمان مدرن به شمار می آید. او علاوه بر دقت و وسواس بی حد در گزینش جملات که سبک نگارش وی را از دیگر نویسندگان متمایز می کند، نگاهی روان کاوانه به مسائل و دردهای اجتماعی دارد. شاهکار او رمان مادام بواری است که تأثیر بسزایی بر نگارش بسیاری از رمان های بزرگ جهان داشته است. باوجوداینکه برخی از آثار وی توسط مترجمان بنام به فارسی ترجمه شده اند اما مترجمان دیگری نیز، دست به ترجمه دوباره و چندباره این آثار زده اند که این مسئله خود به نوعی گواه اهمیت و حضور این نویسنده و آثار وی در ادبیات فارسی است. این مقاله خواهد کوشید تا به بررسی جایگاه این نویسنده، آثار وی و میزان تأثیرگذاری او بر نویسندگان ایرانی و سیر داستان نویسی فارسی بپردازد.