فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
133 - 151
حوزههای تخصصی:
فی منهج ریفاتیر السیمیائی المبتنی علی نظریه التلقّی لدی القارئ، یمکن دراسه القصیده الشعریه ضمن مستویین، هما القراءه الاستکشافیه والقراءه الاسترجاعیه. وفی هذه النظریه، تُکشَف بعض الجوانب الخفیه للقصائد مع الاهتمام بالجوانب المختلفه لهیکل القصیده، أی التراکم (التعابیر المتراکمه) والأنظمه الوصفیه والهیبوغرام أی الموضوعات الرئیسه والماتریس (النسیج) البنیوی، ویتجلّى أیضاً من خلال هذا المنهج التناسق والفکره والمضامین التی تکمن وراء المعانی الظاهریه والسطحیه للقصیده. یتطرق هذا المقال إلى استخدام المنهجیه السیمیائیه لریفاتیر فی خطوهٍ لإعاده قرائه قصیده "العبور إلی المنفی" لعدنان الصائغ، بأسلوب وصفی- تحلیلی بهدف فهم واستیعاب القدرات والطبقات الخفیه وتقدیم قراءه جدیده لتلک القصیده. فتُظهر نتائج البحث فی تحلیل هذه القصیده، أن التراکم فی القصیده یتمحور حول "السلطه والسیطره"، و"المعاناه والحزن"، و"الاستعمار"، و"النضال والاحتجاج"، والمنظومه الوصفیه ل "القطار"، و"المرأه"، و"الوطن"، و"المتهم". ویمکن کشف منشأ "الأوضاع المأساویه للماضی- وهی حاله ملازمه للقلق والحزن – والیأس من تحسن الأوضاع فی المستقبل". أما العناصر اللاقواعدیه (الانزیاحیه) أو الصور البلاغیه المستخدمه فی هذه القصیده هی؛ الاستعاره، والتشبیه، والکنایه، وکذلک مجاز الجزء من الکل. وقد تحوّل أصل دلاله هذه القصیده إلى نص قصیده "العبور إلى المنفى" من خلال ثلاث قواعد لتحدید العوامل المتعدده. فاکتشاف الماتریس (النسیج) البنیوی یثبت أن السیمیائیه الشعریه فی القصیده، على الرغم من اختلافها فی المظهر، إلا أنها فی الواقع تعکس حقیقه واحده وهی متغیرات (التعابیر المتراکمه والمنظومه الوصفیه) لصفه ثابته (الهیبوغرام).
جوشش هفت چشمه اثر ویلیام جونز انگلیسی در زیر هفت گنبد نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با نگرشی تطبیقی، اثرپذیری هفت چشمه ویلیام جونز را از هفت گنبد نظامی مورد بررسی قرار داده است. هفت پیکر، یکی از آثار غنایی نظامی است که تحّول روحی بهرام گور را به صورت نمادین روایت کرده که هفت شهدخت از هفت کشور را که نماد فرهنگ سرزمین خود بودند در هفت کاخ سکونت داده هر شب با شنیدن قصّه ای از آنها به بادهگساری می پرداخت. شب نشینی های شاه از شنبه با شاهدخت گنبد سیاه آغاز گردید و آدینه در گنبد سپید که مربوط به «دُرستی» شاهدخت ایرانی بود پایان پذیرفت. دُرسَتی با داستانی که محور آن پیروی از فرهنگ ایرانی و خردورزی بود شاه رااز نظر روحی متحوّل کرد و به جاودانگی رساند. ویلیام جونز ضمن علاقه و آشنایی با فرهنگ و ادب فارسی، منظومه ی هفت چشمه را برمبنای داستان های هفت پیکر نظامی پدید آورد. وی که از نفوذ و تأثیر عدد هفت در شوون مختلف اقوام و کاربرد آن در افسانه های شرقی آگاه بود به تقلید از نظامی بنیاد هفت چشمه را بر عدد هفت نهاد که از دیدگاه شکل شناسی با هفت پیکر مطابقت دارد.این پژوهش به روش تحلیلی و کتابخانه ای، همانندی ها و تفاوت های دو منظومه را مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه رسیده که شاه جوان منظومه جونز نیز سرانجام در برخورد با حوری اسطوره ای متحول شد و با پالوده شدن جسم و روح به جاودانگی رسید. هفت چشمه از نظر ساختار و محتوا چون جویبارانی از ساحت های هفت کاخ نظامی جریان یافته و آرام آرام به اقیانوس شعر و ادب فارسی پیوسته است.
نقش «تربیتی خود» در اندیشه های ادبی و عرفانی مولوی و اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی الهی نامه و منطق الطیر عطار بر اساس سلسله مراتب نیازهای مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار تجربه والای عشق، خودیابی، خودشناسی و معرفت الهی را در کتاب های خود در اختیار همگان قرار داده است. او راه رسیدن به کمال را عبور از وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا می داند، او با خودشناسی و نشان دادن وجوه مختلف آدمی، کمال انسانی و رسیدن به سرچشمه عشق را برای انسا ن ها تضمین می کند. مزلو با تعیین سطوحی برای نیازهای آدمی در تلاش است تا انسان خود شکوفا را معرفی نماید. عطار می کوشد تا جام وجود را از می صافی لبریز کند و از جامعه خود نیز غافل نمی ماند، با توجه به بیان خواست های آدمی از زبان پرندگان در منطق الطیر و شاهزادگان الهی نامه، بررسی تحلیلی - تطبیقی نظریه نیازهای مزلو و دو کتاب الهی نامه و منطق الطیر پرده ای دیگر از علم و شخصیت عطار و را برای ما بازگو خواهد کرد. عطار پس از تجربه های خود و رسیدن به من برتر، جامعه خود را نیز آگاهانه به رشد هرچه بیشتر و همه جانبه تر فرا می خواند، مزلو نیز با مطالعه بر روی اشخاص موفق در پی یافتن مفهوم کمی برای انسان کامل است. اشعار عطار، نمودار عملی و نظری او در رشد نیازها است.
صوره الشخصیه المثقفه فی القصه القصیره الإیرانیه: گلی ترقی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
51 - 70
حوزههای تخصصی:
تحاول هذه الدارسه إلقاء الضوء على صوره الشخصیه المثقفه فی القصه القصیره الإیرانیه، وذلک من خلال الترکیز على المجامیع القصصیه للکاتبه الإیرانیه گلی ترقی، وهی "أنا أیضاً غیفارا"(من هم چگوارا هستم) (1348ش/ 1969م)، و"الذکریات المبعثره" (خاطره های پراکنده) (1371ش/ 1992م)، و"مکان آخر" (جایی دیگر) (1379ش/ 2000م)، و"عالمین" (دو دنیا) (1381ش/ 2002م)، "الفرصه الثانیه" (فرصت دوباره) (1393ش/2014م). وتسعى الدراسه إلى تقسیم الشخصیات المثقفه إلى فئات حسب رؤى هذه الشخصیات وأقوالها، ومواقفها من الجمهور والسلطه، وما تتلقاه من ردود تنبثق من مجابهه بین قطبی ما یسمى بثنائیه الأصاله والحداثه. کما تکشف الدراسه عن غیاب النضج المعرفی لدى الشخصیه المثقفه وتأرجحها بین القطبین الحداثه والأصاله بوصفهما سمتین أساسیتین لهذه الشخصیه. کما تراءى للباحثین أن الشخصیات المثقفه فی قصص ترقی القصیره تضطر فی کثیر من الأحیان إلى إداره ظهرها إلى قناعاتها الفکریه الحداثیه، لأسباب أهمها: القمع الذی تمارسه السلطه السیاسیه والشارع ضد هذه الشخصیه، وخضوعها لاستمراریه الحیاه، وتفضیل مصالحها الشخصیه على هواجسها الإصلاحیه. وانقسمت الشخصیات المثقفه فی ضوء ما تقدم إلى (1) الشخصیه التی لا یهمها مصیر المجتمع، (2) الشخصیه المهمشه، (3) الشخصیه الخائنه لقناعاتها، (4) الشخصیه العاجزه عن الارتباط بالناس.
مطالعه تطبیقی بنمایه های سوگ سروده های سعدی شیرازی و شمس الدین کوفی در رثای بغداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتاب حمله مغول به سرزمینهای اسلامی از جمله بغداد، حزن و اندوه بسیار عمیقی را در جانهای مسلمانان بر جای نهاد که در این جستار ضمن بررسی بازتاب این فاجعه در شعر دو شاعر (سعدی شیرازی و شمس الدین کوفی)، کوشش می شود تا با رویکردی تاریخی- تطبیقی، بنمایه های سوگ سروده های این دو شاعر مورد تحلیل قرار گیرد تا از این رهگذر به همگونیها و ناهمگونیهای بنمایه سوگ سروده های آن دو در رثای بغداد دست یافت. برایند پژوهش نشان می دهد که هر دو شاعر در بنمایه هایی همچون گریه و افسوس، گلایه از ستم پیشگی روزگار، گرایش به سبک ادبیات پیش از اسلام، زبان عربی و ذکر مفاخر پیشینیان با یکدیگر مشترک هستند و هر دو با زبانی ساده و بی آلایش و در عین حال سرشار از اندوه و حسرت در رثای این شهر و خلیفه آن، مستعصم به نوحه سرایی پرداخته اند.
بینامتنیت در مصیبت نامه ی عطار نیشابوری با عرفای قرن شش هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت یکی از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. این نظریه ابتدا از نشانه شناسی فردیناند سوسور مایه گرفته و به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد؛ به این سبب که در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به بیان دیگر، متون جدید زاییده متن های پیش از خود هستند. ژارژ ژنت نظریه بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب حضور صریح و اعلام شده، پنهان و غیرصریح یا ضمنی یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. در این مقاله ابتدا با روش تحلیلی- توصیفی حکایات مصیبت نامه بر اساس نظریه بینامتنیت و معادل های آن در بلاغت اسلامی دسته بندی شده؛ سپس متن پیشین حکایات در آثار قرن ششم یافته شده و پس ازآن خوانش بینامتنی حکایات بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت در این سه حوزه، همراه با نمونه، تحلیل کاربردی و بیان تشابهات و تفاوت ها ازنظر حجم مطالب، شخصیت ها و اهداف دو نویسنده مطرح شده میان حکایات ارائه می گردد. بر اساس این بررسی دَه حکایت مصیبت نامه پیوند بینامتنی با آثار قرن شش دارند. در این سه حوزه یادشده، پنج مورد حکایت از نوع بینامتنیت صریح- آشکار هستند که دو مورد آن از نوع «عقد»؛ دو مورد از نوع «اقتباس» و یک مورد از نوع «ترجمه» است. همچنین پنج مورد بینامتنیت تعمدی- پنهان یافت شده است .
مطالعه تطبیقیِ اقتباس هایِ سینماییِ مرگِ یک فروشنده اثر آرتور میلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
225 - 255
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از رویکرد نقد جغرافیایی که از سوی برتراند وستفال نظریه پرداز فرانسوی معرفی شده است به بررسی دو نمونه از خودنگاره ها یا خودزندگی نامه های زنانه پرداخته می شود که مشخصاً بر فضای جنگ در دو شهر خرمشهر در ایران و فلوجه در عراق متمرکز هستند. هدف بیان آن است که روایت های موجود از جنگ، بدون توجه به ابعاد فضامند، فاقد دقت و صحت کافی هستند و نمی توانند واقعیت جنگ را به درستی بازنمایی کنند. نقد جغرافیایی با تاکید بر ضرورت به کارگیری سه مولفه دیدگاهِ چندکانونی، چندحسی و لایه نگارانه به فضا به مولفان کمک کرده است تا فضای جنگ را در تمامیتش دریابند. این روش در واقع بازنمایی دقیق تری را از فضای جنگ در اختیار می گذارد. با بازخوانی دو اثر یعنی دا روایت زهرا حسینی از جنگ سی و چهار روزه خرمشهر و قانون شماره دو هایدی اسکویر کرفت که روایتی است از جنگ آمریکا و عراق در شهر فلوجه نشان داده می شود که چگونه می توان با نگاهی فضامند/جغرافیایی، دریچه جدیدی را به سوی فهم فضای جنگ به طور عام و فضای شهری به طور خاص گشود. نقد جغرافیایی نشان می دهد که خودنگاره های زنان از جنگ صرفاً ملک طلق روایت های ایدئولوژیک رسمی نیستند و فضای واقعی جنگ را همانگونه که واقعاً بوده است بازنمایی کنند. نقد جغرافیاییِ خودنگاره ها واقعیت را از زاویه ای دیگر آشکار می سازد.
متن بر پرده ذهن : دو نسخه از یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پر واضح است که نظریات «تصویر شناسی» و «بینامتنیت» که بر قاعده قیاس استوار هستند، به ترتیب با مفاهیم «نویسنده» و «نوشتار» پیوند خورده اند. به همین ترتیب، می توان نوعی مقایسه را متصور شد که این بار متوجه بعد «خواننده» است و در نتیجه به مسأله «فهم» مرتبط می شود. در واقع، پایه بحث پیش رو اعتقاد به این امر است که، صرف نظر از نوع ادبی که یک اثر متعلق به آن است، درک آن نوعی «دریافت حسی» است که بواسطه نوعی «برابرسازی دیداری» توسط خواننده شکل می گیرد. در واقع، فهمیدن یک متن، جدا از اینکه متن موردنظر چه اندازه در برانگیختن تصاویر ذهنی نزد خواننده تواناست، به طور اجتناب ناپذیری با نوعی ارجاع دهی به جهان خارج پیوند دارد. به بیان ساده، می توان گفت خوانش نوعی اقتباس تصویری است، بطوریکه هر لحظه از آن یک لحظه یا سکانس از یک فیلم تصنعی می باشد. با توجه به این امر که هر خواننده، بنابر داشته (داده )های روانی-اجتماعی-فرهنگی خود نسخه خاص خود را از رمان ایجاد می کند (می بیند)، ما بر این باوریم که این امکان وجود دارد که به عنوان یک نظریه در حوزه مطالعات تطبیقی ادبیات این بار مقایسه را میان متن و بازنمودهای ذهنی گوناگونی که از آن نزد خواننده های مختلف ایجاد می شود درنظر بگیریم. در نتیجه، در این نوشته قصد داریم تا از ورای یک تحقیق نشان دهیم چه عناصری در این مقایسه، یا به بیان بهتر «انطباق»، دخیل هستند و چگونه خواننده های مختلف تصاویر ذهنی متفاوتی در برخورد با یک متن واحد می سازند، یعنی چه اصولی نزد همه آنها مشترک است
دراسه آلیّات الإقناع والحجاج فی رسائل الإمام علی(ع) فی نهج البلاغه (الرّساله الخامسه والأربعین نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
85 - 110
حوزههای تخصصی:
الإقناع کان ومازال من أفضل الوسائل تأثیراً علی الآخرین، وهو آلهٌ بیانیه فاعله لتحقیق التأثیر فی المتلقّی، والمحور الرّئیس فی إیصال الأفکار وتحقیق المقاصد بین المتکلّم والمتلقّی عبر وسائل الإقناع والإثاره، والحجاج میزهٌ من میزات هذا التخاطب (الشفویه والکتابیه). هذه الدّراسه تکشف عن جانب بسیط من العملیه الإقناعیه فی کلام خطیبٍ کان له الحظّ الأوفر فی هذه الصّناعه، لأنّ رسائل الإمام علی (علیه السّلام) مادّه غزیره بشکلها ومضمونها وتکامل مجموعه العلاقات فیها، وتنظّم النصّ ککلّ منسجم متلائم. قد تناولت هذه الدّراسه موضوع الحجاج والإقناع فی رساله الإمام علی (ع) إلی عثمان بن حنیف الأنصاری (کعامله الحکومی) وتحاول أن تقوم بدراسه کیفیه استخدام آلیات الإقناع ووسائله فی بناء الرّساله بمنهج وصفی- تحلیلی. ومن نتائج هذه الدّراسه أنها تهدف إلی إیجاد نظره عمیقه لمتلقّی رساله الإمام وتقدّمه رؤیه طریّه؛ هذه الرّساله تقوم علی الطّابع الحجاجی والإمام یحاول من خلالها تنفیذ أغراضه عبر الإقناع والتأثیر وکلامه البلیغ مزوّدٌ بأسالیب متنوّعه وکذلک یتحدّث المرسل عن نفسه تارهً یمتدحها وأخری یؤبّخها، وذلک وفق الإستراتیجیه التضامنیه، وتعدّ إحدی استراتیجیات التّخاطب أن یتضامن المتکلّم مع المخاطب فی حاله التنازل عن سلطته فی التخاطب ویعتمد المرسل فی صوره التشبیهیه علی الهیئات المختلفه، ما یجعل المتلقّی فی رقابه دائمه مع النصّ من أجل اکتشاف الخیوط المشترکه بین هذه الصّور.
مصادیق زیبایی شناسی در عرفان عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
143 - 163
حوزههای تخصصی:
سابقه زیبایی شناسی را باید در میان اقوام کهن و باستانی جست وجو کرد نخستین گام ها را در این مسیر تمدن های ایران، هند و یونانی برداشته اند و دستاوردهای خوبی را به یادگار گذاشته اند. مکتب زیبایی پرستی در عرفان ایرانی اسلامی با استفاده از دستاوردهای حکمت یونانی و اشراق شرقی و به ویژه با بهره گیری از حکمت ایران باستان در قرون نخستین اسلامی شکل گرفته و با استفاده از تعالیم قرآنی به مکتب بزرگی در عرفان اسلامی تبدیل شده است. البته بزرگان این مکتب همگی ایرانی بوده اند. عرفای بزرگی همچون مولانا جلال الدین رومی و عطار نیشابوری که همواره عشق به جمال پرستی و زیبایی شناسی در آثار عرفانی آن ها موج می زند. عطار نیشابوری نیز معتقد بر انعکاس جمال حق در سایر مخلوقات است؛ به خصوص معشوق زمینی که در داستان شیخ و دختر ترسا در «منطق الطیر» آمده است. در این مقاله کوشش شده است تا با نگاهی بر آثار و اندیشه های عرفانی عطار و مولانا درباره مفهوم زیبایی و زیبایی شناسی در عرفان اسلامی مطالبی ارائه گردد.
نگاهی تطبیقی به شکل گیری وضعیت نمایشی در «پیچک» دلدّا و «کریستین و کید» گلشیری بر اساس تقسیم بندی ژرژ پولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات نمایشی و داستانی از دیرباز با یکدیگر پیوند داشته اند؛ داستان به عنوان وسیله بیان رویدادهای زندگی و نمایش ابزار ارتباط با جهان پیرامون، همواره در ارتباط با یکدیگر، ضمن برآورده کردن برخی از مهم ترین نیازهای انسان، امکانات خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند و روند رو به گسترش آن همچنان هم ادامه دارد. امروزه نمایش از ظرفیت های ادبیات داستانی و داستان از برخی ویژگی های درام استفاده می کند. با این وصف در این پژوهش سعی می شود با تمرکز بر سی و شش وضعیت نمایشی ژرژ پولتی، دو اثر « پیچک» از گراتزیا دلددا و« کریستین و کید» از هوشنگ گلشیری بررسی شده و به روش توصیفی تحلیلی چگونگی خلق ظرفیت های نمایشی دو اثر از طریق وجوه اشتراک محتوا نشان داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند این دو اثر در دو مکتب با مختصات متفاوت شکل گرفته اند؛ اما با درونمایه مشترک عشق و روابط انسانی و عاطفی، از وضعیت های نمایشی مرتبط با این درونمایه برخوردارند؛ چنانکه گلشیری با توجه به بعد فردی روابط و دلددا با تمرکز بر بستر اجتماعی شکل گیری و رشد شخصیت ها، موفق به خلق موقعیت های نمایشی در آثار خود شده اند.
تحلیل روان شناختی منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی با تأکید برمکانیزم های دفاعی فروید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
87 - 115
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مؤلفه های نظریه روان کاوی فروید، «مکانیزم های دفاعی» است. به عقیده وی همه مردم برای رسیدن به آرزوهایشان کوشش می کنند، اگر در رسیدن به آرمانشان ناکام شوند، دچار فشار روانی می شوند و برای رویارویی با فشار روانی، از مکانیزم های دفاعی استفاده می کنند. منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی، ظرفیت های قابل تأمل برای بررسی مکانیزم های دفاعی فروید را دارد و می تواند از دید روان شناختی، بررسی شود. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل روان شناختی منظومه فرهاد و شیرین وحشی بافقی با تأکید بر مکانیزم های دفاعی فروید پرداخته است و به این پرسش پاسخ داده که هرکدام از شخصیت های این منظومه، برای کاهش و غلبه بر آسیب های روانی از چه راه های مقابله ای و مکانیزم های دفاعی استفاده می کنند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، این شخصیت ها نیز مانند دیگر افراد جامعه، هنگام ناکامی و پریشانی به مکانیزم های دفاعی، به خصوص فرافکنی و خیال پردازی و ... متوسل می شوند تا بر مسائل و اضطراب های ایجاد شده فائق آیند و آشفتگی درونی خود را کاهش دهند.
بررسی تاریخ گرایی نو در خاموشی دریا اثر ورکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح نوتاریخ گرایی، امروزه به رویکردی گفته می شود که تاریخ را آنگونه که تاریخ نگاران به نظر مخاطب می رسانند پذیرا نیست. این رویکرد، و نه نقد ادبی، در دهه هشتاد قرن بیستم و بیشتر بر مبنای اندیشه های استفِن گرینبلَت آمریکایی شکل گرفت. به عقیده گرینبلَت باید نوتاریخی گرایی را خوانشی از متن مورد نظر بدانیم و نه یک مکتب نقد. هدف نوتاریخ گرایان آثار ادبی دوران های گوناگون تاریخ را مد نظر قرار می دهند، تا با بررسی چند جانبه و شبکه ای ارتباط متون ادبی با سایر متون از جمله متون تاریخ جنبه های درون متنی و برون متنی اثر ادبی را روشنتر کنند و روابط قدرت و برساخت های فرهنگی،اجتماعی و ایدئولوژیکی هر دوره تاریخی رابشکافند. از دیدگاه آنان هیچ تفاوتی میان متون ادبی و غیرادبی وجود ندارد. در این مقاله سعی بر آن خواهد بود گونه ای تحلیل ارائه شود که علاوه بر تأثیر تاریخ و نویسنده در خلق اثر ادبی عوامل درون متنی مانند روابط قدرت به منزله مهم ترین بافت موجود در متن خاموشی دریا بر اساس نظریه گرینبلت و میشل فوکو بررسی شود .
آرای انتقادی سیالکوتی مل وارسته در مطلع السعدین نسبت به دیدگاه های سراج الدین آرزو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
124 - 147
حوزههای تخصصی:
سیالکوتی مل وارسته، از شاعران و نویسندگان فارسی گوی شبه قاره در قرن دوازدهم هجری است . مطلع السعدین، یکی از آثار وارسته در موضوع بلاغت است. وی در این اثر، به بیان دقیق نکات مربوط پرداخته و دقّت و ریزبینی اش در نگارش مطلع السعدین، قابل توجه و حائز اهمیت است. در این اثر ، وارسته به کتاب های بلاغی و نظر اندیشمندان معاصر و پیش از خود ارجاع داده و به عنوان موافق یا مخالف، نظراتی درباره آن ها ارائه کرده است. یکی از کسانی که در این اثر، بسیار از او نام برده می شود، سراج الدین آرزو است. آرزو، شاعر، نویسنده و منقد ادبی بوده، آثاری در نقد اشعار دیگران دارد. البته خود نیز مورد انتقاد برخی افراد قرار گرفته است. وارسته از او همواره به نیکی و با القابی چون سراج المحققین و سراج المدققین نام می برد؛ امّا در مواردی، آرا و اشعار وی را زیر سؤال برده ، رد می کند. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا به نمونه هایی از این موارد خواهیم پرداخت. استقلال رأی، دانش وسیع و مطالعه گسترده وارسته، در آرای انتقادی او نسبت به آثار بلاغی پیش از خود و نیز نظرهای اندیشمندان بزرگی چون سراج الدین آرزو، به روشنی نمایان است.
Analysis of Phatic Utterances in Fictional Dialogue: A Case study of Austen’s Persuasion(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
144 - 158
حوزههای تخصصی:
Any conversational exchange can be informational or phatic. Occasional exchanges are of no lesser importance than the informative content of the dialogue. One needs to establish the channel of communication by setting up a social environment which is conducive to the exchange of ideas among the participants. The present qualitative corpus based study was conducted to investigate a sociolinguistic framework designed for the analysis of naturally occurring conversations. Laver’s theoretical framework of phatic communion was applied to analyze phatic utterances in Austen’s Persuasion. Based on the theory, the kinds of comments or tokens that speakers use in phatic exchanges are classified as neutral tokens, self-oriented and other-oriented tokens. The conversation samples of persuasive criteria were selected for phatic communion, and thereby explain the process of persuading someone to think differently. The findings revealed that phatic communion can be informational and meaningful to follow certain special aims, as this paper demonstrated the novel’s phatic communions followed the aim of persuasion.
تبلور اندیشه رمانتیک در ساختار کرونوتوپیک حکایات عرفانی بررسی تطبیقی داستان ماهان از هفت پیکر نظامی گنجوی و وسوسه آنتونیوس قدیس از گوستاو فلوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تعاریفی که در کتابهای تخصصی از رمانتیسم ارائه میشود، برای این مکتب محدوده زمانی و مکانی مشخصی تبیین شده، در دوره ای خاص و در جغرافیایی معلوم شکل گرفته، به اوج رسیده، سپس رنگ باخته است. تعابیری همچون پیشرمانتیک یا پسارمانتیک گواهی است دالّ بر صحت این مدعا. در داستانهای رمانتیک، ساختار کرونوتوپیک یا فضازمان، آنگونه که باختین آن را تبیین کرده، مانند پاره ای دیگر همچون روایت یا توصیف، تابع بایسته های رمانتیسم است؛ یعنی پیرو مضامینی مانند تنهایی، تردید، ناخرسندی از زمانه، همچنین خیالپردازی. بررسی تطبیقی ساختار فضازمان حکایت ماهان از هفت پیکر نظامی که هدفش خودشناسی است، با یکی از آثار رمانتیک فرانسه، یعنی وسوسه آنتونیوس قدیس، اثر فلوبر که آن نیز هدفی جز ترسیم روند رستگاری شخصیت ندارد، نشان میدهد که شباهتهای فراوانی میان بایسته های مکتب رمانتیسم در داستان فلوبر و مضامین به کاررفته در اثر نظامی وجود دارد. در این مقاله، با تاکید بر ساختار فضازمان، نشان خواهیم داد که این شباهتها، هرچند به دلیل وجود پاره ای شاکله ها و، به رغم دوری فرهنگها و ادوار ادبی، به گونه ای متفاوت نامگذاری میشود، با این حال، نشان از مضامینی دارد که، باوجود چندین سده اختلاف، داستان عرفانی فرانسوی را به همتای خود در ایران نزدیک میسازد و گواهی دال بر وجود شیوه ای همسان در بازنمایی اندیشه ها و دغدغه های مشترک نوع بشر، به ویژه در گستره عرفان و خودشناسی
تصویری از حافظ در دیوان ناری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
151 - 168
حوزههای تخصصی:
ادیبان کُرد همواره شعر فارسی را به دیده اعجاب و تحسین نگریسته و از آن متأثر بوده اند. نمودهای گوناگون این تأثیرپذیری را در قالب تضمین، ترجمه و صور خیال مشابه و مضامین مشترک می توان دید و از این میان، شعر حافظ بیش از دیگر اشعار مورد توجه ایشان بوده است. در این مقاله پس از مقدم های درباره تأثیرپذیری ادیبان کُرد از شعر فارسی، به ناری، شاعر عار فمسلکی که در همین سده های اخیر می زیسته، پرداخت هایم. برای ترسیم خطوط چهره حافظ در دیوان شاعر کُرد، ابتدا به سراغ موضوعات و مضامین و مفاهیم مورد علاقه دو شاعر رفته و در نهایت چهار مخمس ناری، که در آنها غزلیات حافظ را، تضمین کرده است، بررسی کرد هایم.
بازخوانی واقعه غدیر در دو غدیریه احمد محمّد الشّامی و ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی رویدادهای مهمّ تاریخی و به ویژه مذهبی، ازجمله موضوعات مورد توجّه شاعران مسلمان است. واقعه غدیر خم، یکی از مهم ترین این رویدادهای تاریخی است که در شعر بسیاری از شاعران معاصر بازخوانی و تحلیل شده است. جستار پیش رو ضمن معرّفی دو شاعر شیعه عرب و فارس، یعنی احمد محمّد شامی و ادیب الممالک فراهانی، نحوه نگرش آن دو را نسبت به این رویداد مهم سنجش و ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش که در چارچوب مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، بیانگر آن است که هردو شاعر، با هدف تأکید بر لزوم پیروی از حاکمان مسلمان از بُعد سیاسی زندگانی حضرت علی (ع)، ضمن بازخوانی این واقعه در کنار برشمردن برخی حوادث مهمّ روزگار حضرت علی (ع)، قصیده خود را به پادشاه روزگار خود تقدیم کرده اند؛ همچنین یافته ها نشان دهنده برخی تفاوت ها و شباهت ها در شعر دو شاعر است. مهم ترین شباهت های دو قصیده، مقدّمه غزلی و استناد به آیات قرآنی و احادیث است. درمورد تفاوت میان دو قصیده نیز می توان گفت احمد شامی بیشتر توجّه خود را به شخصیّت حضرت علی (ع) و صفات ایشان و نیز حوادث پیش و پس از واقعه غدیر معطوف کرده و کمتر به جزئیات آن پرداخته است؛ درحالی که ادیب الممالک، حادثه غدیر را با جزئیات بیشتری مطرح کرده و کمتر به حوادث دیگر اشاره کرده است.
رئالیسم سوسیالیستی تطبیقی در ادبیّات داستانی آلمانی و روسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
76 - 95
حوزههای تخصصی:
ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی یا ژانر از لحاظ ساختار محتوا، همواره تحت تأثیر جریان های مختلف سیاسی و اجتماعی بوده است. ادبیّات جهان، پس از جنگ جهانی دوم، در نقش ابزاری برای تبلیغات در خدمت بازسازی جوامع بحران زده قرار گرفت. رئالیسم سوسیالیستی، مبتنی بر دورنمایی از جامعه سوسیالیستی و توصیف نیروهایی است که از درون، مشغول ساختن جامعه هستند. رمان نویس رئالیست، به ارائه تصویر درست تاریخی و ترسیم جلوه های مبارزاتی زندگی مردم، از ایدئولوژی مارکسیستی و ماتریالیسم تاریخی و توجّه به مفهوم مدرن کار در نگاه سوسیالیستی و تقدیس مردم گرایی، می پردازد. جستار حاضر، به بررسی سه اثر از سه نویسنده آلمانی و روسی؛ آنازگرس، کریستا ولف و میخائیل شولوخف از منظر واقع گرایی سوسیالیستی و انعکاس آن در آثار داستانی شان پرداخته است. گرچه این آثار در دوره های تقریباً متفاوتی از هم نوشته شده اند و درون مایه های متفاوتی نیز دارند، امّا هر یک به ترفندی، از این مبانی، به شیوه های مختلف بهره گرفته اند. نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده کاوی کتابخانه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که دیدگاه های میخائیل شولوخف در جهت نشان دادن آرمان های حکومت کمونیستی و بهره گیری از مؤلّفه های رئالیسم سوسیالیستی در مقایسه با فردیّت و توجّه به عشق در «آسمان تقسیم شده» ولف و «مرده ها جوان می مانند» اثر زگرس به صورت قوی تری عمل کرده است.