فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
61 - 87
حوزههای تخصصی:
ارتبطت الروایه منذ ظهورها کجنس أدبی بالحیاه وتطورها وواقعها الیومی، ولقد أتاحت سمات الروایه وممیزاتها للروائی أن یصور الحیاه الیومیه ویضع یده علی أهم قضایا المجتمع ومحاوله توصیفها من خلال عمله الإبداعی. وفی هذه الدراسه حاولنا بالمنهج الوصفی التحلیلی أن نکتشف کیف استطاع الروائی المصری "یوسف القعید" الکشف عن أهم صور العنف الذی ظهر وتجلی فی "صعید" مصر فی فتره السبعینیات من خلال روایته "قطار الصعید"، والسبب الرئیس فی اختیار هذا الموضوع هو أن ظاهره العنف فی صعید مصر ارتبطت بالتحول الفکری والثقافى الذی شهدته فتره السبعینیات فی مصر والذی وجد فی الصعید التربه الصالحه للنمو والتوغل مما جعل من ظاهره العنف بصورها المختلفه قرینه تقترن بصعید مصر وأهله وهذا الأمر هو ما ظهر بوضوح شدید فی رؤیه وکتابه یوسف القعید لروایته "قطار الصعید". ومن أهم ما توصل إلیه البحث أنه لقد تمثلت صور العنف داخل الروایه فی ثلاث صور أساسیه وهی الإرهاب، والثأر، والفتنه الطائفیه وهی التی استطاع "یوسف القعید" توظیفها داخل الروایه وتوصیفها وعرض أسبابها ونتائجها وذلک بشکل أدبی منمق. ویرى الکاتب أن السبب الأساس وراء هذه الظواهر هو تعامل الدوله مع القضیه والسبب الثانی هو انتشار التطرف الدینى المرتبط بالفکر الإسلامى المتشدد الذی انتشر فی تلک المرحله فی صعید مصر.
اهمیت انواع صناعات در خسرو و شیرین نظامی و ضیافت افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ضیافتِ افلاطون و خسرو و شیرینِ نظامی نوعی گردهمایی نیروهای اجتماعی وجود دارد که هر کدام از این نیروها شیوه تفکر خاصی درباره اروس (عشق) و ارتباط عاشقانه دارند. عشق، این افراد را با دیدگاه های مختلف کنار هم قرار می دهد تا با هم گفت وگو کنند. تخنه یا صناعت نیز که از مباحث مهم در ضیافت است، حاویِ نوعی شعور، آگاهی و عشق است که انسان را برای خلق آثار هنری یاری می کند. از سویی، در خسرو و شیرین هم تکثّر عشق در انواع هنرها مشاهده می شود: موسیقی، نقاشی، معماری، شعر و سیاست که همه جلوه هایی از تجلی اروس است. بنابراین یکی از موضوعاتی که در هر دو اثر قابل بررسی است، «تخنه» یا «صناعت» و ارتباط آن با «اروس» یا «عشق» است. در مقاله حاضر دیدگاه افلاطون و نظامی نسبت به صناعات در رساله ضیافت و خسرو و شیرین تحلیل شده است. نخست فرآیند خلق صناعات که از اتحاد عقل(لوگوس) و عشق (اروس) حاصل می شود و سپس اهمیت انواع صناعات در این دو اثر بررسی شده است. در همین معنی، در مبحث صناعت و سیاست، به این پرسش پاسخ داده شده که چرا پس از ادعای فرهاد مبنی بر اهل شهرِ عشق بودن، نخستین سوال خسرو از فرهاد این است که «آنجا به صنعت در چه کوشند؟»
مطالعه تطبیقی عناصر روایی منابع و اثر اقتباسی فیلم پری بر اساس الگوی روایت شناسی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
53 - 83
حوزههای تخصصی:
نظریات روایت شناسی، معیار روش مندی برای تحلیل روایت داستانی به حساب می آیند. در نظریه روایت شناسی گریماس ژرف ساخت روایت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این پژوهش الگوی روایت شناسی گریماس معیاری برای مطالعه عناصر روایی در منبع و اثر اقتباسی و مطالعه تطبیقی بین آن ها قرار می گیرد. فیلم پری داریوش مهرجویی با اقتباس از آثار سلینجر ساخته شده است و در میان آثار اقتباسی سینمای ایران جایگاه مناسبی دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. به روش کتابخانه ای و با رویکرد گفتمان رشته ای (اقتباسی) انجام گرفته است و در آن از روش استنباطی (کیفی ) و در بعضی موارد از روش کمی استفاده می شود. نتایج ، تغییرات خط روایی داستان و فرایندهای روایی به کار رفته در تبدیل منبع به اثر روایی را نشان می دهد. با استفاده از الگوی کنشی گریماس، فیلم پری را می توان در هشت اپیزود مورد مطالعه قرار داد. تقریبا در بیشتر موارد، هر شش عنصر روایی الگوی کنشی گریماس یافتنی است. اپیزودها درصد انطباق بالایی بین عناصر روایی منبع و اثر اقتباسی را نشان می دهد
بررسی تطبیقی گلستان سعدی و یادداشت های ایام سبک باری یوشیدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
197 - 214
حوزههای تخصصی:
تسوره زوره گوسا یا یادداشت های ایامِ سبک باری (Tsurezuregusa or Essays in Idleness) اثر راهب، نویسنده و شاعر قرن سیزدهم ژاپن، کنکو یوشیدا (Kenko Yoshida) است که هشتاد سال پس از گلستان نوشته شده است. به لحاظ مضمون و محتوا و ساختار شباهت حیرت انگیزی با کتاب شیخِ اجل سعدی شیرازی دارد. باوجودی که سعدی شاعر و نویسنده ای معتقد به آموزه های قرآنی و حکمت و عرفان اسلامی ایرانی بوده است و یوشیدا راهبی تربیت یافته عرفان بودایی، اما اندیشه و نوع نگرش این دو به جهان و هستی چنان به هم نزدیک است که گویی هر دو از یک آبشخور نوشیده اند. البته با این تفاوت که به لحاظ زیبایی شناسی، گلستان شیخ اجل به نسبت سرآمدتر از یادداشت های ایام سبک باری یوشیدا است. گلستان سعدی شاهکار ادبیِ جهانی است که به زبان های مختلفِ جهان ترجمه شده است و ادبای طراز اول بسیاری از آن تأثیر پذیرفته اند. در این مقاله، ضمن بررسی تطبیقی تعدادی از حکایات دو کتاب و بررسی شباهت هایشان، به ارزش های زیبایی شناختی آن ها نیز پرداخته ایم. تحذیر بر ناپایداری جهان، سخن در فضیلت قناعت و توصیه به ساده زیستی و وقار پیری از مشترکات معنایی این دو اثر است؛ همچنان که درج حکایت و آمیزه نثر و شعر از ویژگی های ساختاری آن هاست.
مقایسه تطبیقی معنای رنج در اندیشه ویکتور فرانکل و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
62 - 93
حوزههای تخصصی:
مفهوم رنج با زندگی بشری درآمیخته و جزءجدایی ناپذیر جهان مادی است. هر انسانی به نوعی طعم تلخ درد و رنجی را که سرنوشت برایش مقدر کرده می چشد. شناخت چیستی رنج و معنایش در اندیشه ویکتور فرانکل، بنیان گذار نظریه معنادرمانی، و مولانا، عارف قرن هفتم، محور این پژوهش است. دکتر فرانکل با تحمل رنج هایش در اردوگاه های کار اجباری نازی ها، نگرش معنادار به رنج را یکی از مبانی اساسی معنادرمانی قرار داد. او یکی از راه های معنا بخشیدن به زندگی را درک معنای رنج های گریزناپذیر می شمارد و بر این باور است که ارزش های نگرشی پذیرش و تحمل مصائب را آسان می کند. مولانا نیز عارفی است که بر ساحت روان شناسانه وجود انسان واقف است. در زندگی با رنج های بسیاری روبرو بوده و با جهان بینی وجودی و فلسفی، معانی رنج و غم مقدر را بیان می کند. به باور او هستی آمیخته با رنج های اجتناب ناپذیر است، اما با نگاهی دقیق می توان معنای باطنی رنج ها را دریافت. اگر آدمی به درک این معنا برسد، رنج ها را می پذیرد و بی تابی نمی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند توسعاً نگاهی یکسان به رنج دارند و محنت های انسان را دربردارنده مفاهیم و معانی می دانند، اما در آثار مولانا مؤلفه های رنجِ معنادار بیشتر است و برای معانی رنج تمثیل های متعددی بیان شده است.
بررسی تطبیقی علل توقّف حبسیه سرایی بر اساس مؤلّفه های متنی اشعار فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
65 - 88
حوزههای تخصصی:
سرایش شاعران در زندان و بیان شکواهای تلخ از زمانه از سویی و ستیز ادبی با جور حاکمان از سویی دیگر در دیباچه حبسیه-سرایی جای می گیرد که خود از گونه های کمیاب ادبیّات غنایی در ادب فارسی و عربی برشمرده می شود. بررسی حبسیات شاعران ایرانی و عرب نشان از این دارد که این نوع ادبی با گذشت زمان، تغییر مشهودی در ساختار و محتوا نداشته و این فرض ایجاد می شود که توقّف رشد ادبی داشته است. در این مقاله تلاش شده است با انتخاب چهار حبسیه برجسته فارسی و عربی که در بازه های زمانی متفاوت سروده شده است، نخست مؤلّفه های مشترک این نوع، تعیین و سپس علل و عوامل توقّف رشد آن به شیوه توصیفی – تحلیلی بررسی گردد. پژوهش حاضر با نگاهی به گزینش متن از دو دوره متفاوت تاریخی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد بینامتنیّت، خوانش برابر، الگوی تاریخی مشابه از مؤلّفه های ایستایی این نوع ادبی است. به علاوه چهار علّت که موجبات توقّف رشد ادبی حبسیات را فراهم کرده بازیابی شده است.
بررسی تطبیقی تمایز و یگانگی نفس و روح در معانی و کاربردها از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
219 - 237
حوزههای تخصصی:
از مسائل مهم مربوط به انسان و ابعاد وجودی اش، مسأله تمایز و یگانگی نفس و روح است. در حوزه تفسیر و فلسفه اسلامی، غالباً مسأله تعدد روح و نفس کم تر مطرح بوده است به این دلیل که این دو را، حقیقت واحد قلمداد نموده و نفس را به جای روح و روح را به جای نفس استعمال کرده و بیان می دارند که نفس و روح مفهومِ واحدی داشته است و لذا در کلمات مفسّرین و بزرگان نفس و روح در کنار هم استفاده شده است. ولی از نظر فلسفی آن ها دو مفهوم متفاوت اند به این معنا که نفس جوهری است که ذاتاً مجرد ولی در عمل مادی می باشد؛ یعنی افعال خود را از طریق ابزارهای مادی انجام می دهد؛ بر خلاف روح که ذاتاً و فعلاً مجرد است؛ یعنی همانطور که خود ماده نیست در کنش ها و فعالیت هایش نیز نیازمند به ابزار مادی نمی باشد. قابل ذکر است دانستن این مطلب از آن جهت دارای اهمیت است که اختلاف اندیشمندان در مسائلی مانند تجردیا عدم تجرد نفس، حدوث نفس و حرکت نفس به سبب عدم تفکیک این دو حقیقت رخ داده است.
تحلیل کهن الگوهای اسطوره زرقاء در مجمع الأمثال میدانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
401 - 428
حوزههای تخصصی:
اسطوره زرقاء نمود واقعیت های تلخ جامعه بوده به دلیل بن مایه های تاریخی در متون ادبی کهن و ادبیات عامیانه، تجلی یافته است. نگارندگان در این جستار به روش نقد ادبی به بررسی کهن الگوهای داستان زرقاء بر اساس کتاب «مجمع الأمثال» میدانی به روش نقد روان شناسانه و با هدف تحلیل کهن الگوهای موجود در حکایت پرداخته اند. این نقد بر اساس اندیشه های یونگ صورت گرفته است. این کهن الگوها در ادب کهن فارسی، از جمله اشعار شاعرانی چون سنایی ، خاقانی و... تجلی یافته است. از یافته های تحقیق بر می آید که این اسطوره دارای کهن الگوهای چون آنیما، آنیموس و شب، و... می باشد. از نتایج پژوهش این است که در دایره فرآیند سفر تکامل از من به خود، فقط نیمه هبوط به ظلمت اتفاق افتاده است. در این حکایت شر و بدی، همان غرایز حیوانی است که در بحران روانی عرب غالب شده است. این کهن الگوها ریشه در داستان حوا و آدم(ع) داشته از حیطه ناخودآگاه شخصی اقوام به جمعی منتقل شده و در اذهان جاودان گردیده اند و با گذشت زمان از بین نرفته اند. چه بسا در موقعیت های خاص از ناخودآگاه به خودآگاه منتقل شده اند.
مطالعه تطبیقی سیمای امام علی(ع) در آیینه فتوّت، با رویکرد به چند اثر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
481 - 503
حوزههای تخصصی:
فتوّت، یک حرکت اجتماعی و تکانه روحی از فرهنگ و تمدّن ایران باستان است که از آغاز ورود فرهنگ اسلامی به جغرافیای گسترده ایران، در میان توده مردم اثرگذار بوده و به نوعی با فرهنگ اسلامی درآمیخته است. این پژوهش به روش تحلیل محتوایی کیفی و با مراجعه به منابع و اسناد معتبر کتابخانه ای، به مشاهده سیمای امام علی(ع) در «فتوت نامه سلطانی» از ادبیات فارسی و «رساله الفتوه فی الاسلام»، یوسف بن صوشه و کتاب «الصله بین التصوف والتشیع» کامل مصطفی الشیبی ، از ادبیات عرب، پرداخته است. در طول تاریخ بسیاری از جوانمردان و عیّارانِ شیعه و سنّی که مبانی شریعت و طریقت را باور داشتند، امام علی(ع) را پیشوای جوانمردان و نقطه قوتِ این جریان فکری می دانستند. حضور تاریخی و پشتوانه معنوی حضرت علی(ع) شاه مردان به عنوان رهبر اهل فتوّت موجب شد که با شعار لا فتی الّا علی یار و یاور بینوایان باشند و با ستمگران مبارزه کنند.
بررسی معانی قصر در لایه های پنهان سخن حافظ شیرازی و سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
111 - 139
حوزههای تخصصی:
شعر زیبایی هایی دارد که شناخت آن ها با چند مبحث سر و کار دارد. کاوش در بیرونی ترین لایه شعر، مربوط به الفاظ بیت است که مربوط به علم بدیع می شود. پس از این لایه، علم بیان است؛ اما آن زیبایی پنهانی که برای یافتن آن، دقّت و تمرکز کافی نیاز است، زیبایی مربوط به بلاغت و دانش معانی است و در آفرینش هنری و زیبایی شعر نقش مؤثّری دارد. یکی از مهم ترین وظایف بلاغت به ویژه علم معانی، آن است که یاری گر انسان در انتقال درست تفکّر و احساس درونی خود می باشد. حافظ از شاعران توانای قرن هشتم است که از زبانی توانا برخوردار است و در بکارگیری شگردهای معانی شاعری قدرتمند و ماهر است. در این مقاله که به روش کتابخانه ای نوشته شده است، به بررسی معانی قصر در غزلیات حافظ شیرازی و سنایی غزنوی پرداخته شده است، نتایج تحقیق نشان می دهد که هنرمندی حافظ در کاربرد این قسم از معانی، گاهی به زیرساخت جملات نفوذ کرده است؛ طوری که در روساخت جملات نمی توان به راحتی آن را دریافت.
مقایسه ساختار داستانی دو منظومه خسرو و شیرین نظامی با شیرین و فرهاد میرزا شفیع پاوه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی با بهره گیری از روش مقایسه، به مطالعه و بررسی ادبیّات زبان های گوناگون و ارتباط پیچیده آن ها در زمان های مختلف و در حوزه های متنوّعی از موضوعات، مکاتب فکری، نظریه های ادبی، انواع ادبی و غیره می پردازد. در زبان کردی برخی داستان های غنایی منظوم و متأثر از خسرو و شیرین نظامی وجود دارد که تاکنون در حوزه تطبیق آن ها، پژوهش درخور توجهی انجام نشده است. منظومه کردی شیرین و فرهاد به روایت میرزا شفیع پاوه ای یکی از نظیره های است که به پیروی از خسرو و شیرین نظامی سروده شده است. این اثر به زبانی ساده و روان، روایتگر داستانی متفاوت درباره سرگذشت شیرین و فرهاد با ساختاری افسانه مانند است. در منظومه کردی جز نام شخصیّت ها، سیر اصلی حوادث و چارچوب کلی داستان با روایت نظامی اختلاف دارد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای صورت گرفته، نویسنده درصدد آن است تا با تجزیه و تحلیل عناصر سازنده داستان در دو منظومه «خسرو و شیرین» نظامی و «شیرین و فرهاد» میرزا شفیع، نقاط قوّت و ضعف آن ها را شناسایی کرده و به شناخت بیشتری نسبت به آن ها دست یابد. در این پژوهش وجوه تمایز این دو داستان در زمینه طرح داستان (کشمکش، گره افکنی، گره گشایی، حادثه)، شخصیّت پردازی و صحنه پردازی، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های انجام شده در این زمینه نشان می دهد که میرزا شفیع در تقلید از منظومه نظامی خوب عمل نکرده و عناصر داستان در اثر او به صورتی ضعیف نمایان شده است که این امر سبب شده طرح داستانِ میرزا شفیع سست تر از نظامی باشد.
مطالعه تطبیقی عناصر نقاشی در شعر سهراب سپهری و سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری در شعر معاصر فارسی و سوزان علیوان در شعر معاصر عربی، از جمله شاخص ترین چهره هایی هستند که عناصر نقاشی به طور بارز، در اندیشه ها و سبک شعری دو شاعر رخنه کرده است؛ مهمترین دلیل این موضوع، به فعالیت دو شاعر در زمینه نقاشی برمی گردد. پژوهش حاضر، این نقطه مشترک میان دو شاعر را زمینه ای برای واکاوی تطبیقی عناصر نقاشی و میزان حضور و بسامد آن ها در شعر دو شاعر مورد بحث قرار داده و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی به بررسی مؤلّفه های نقاشی دو دفتر شعری شاعر می پردازد. نتیجه نشان می دهد که عوامل و عناصر نقاشی چون، قلم گیری، قاب بندی، ترکیب بندی، رنگ آمیزی در سروده های شعری هر دو شاعر به کار رفته است.
بررسی شیوه های برگردان اغراض ثانوی افعال نهی در قرآن در ترجمه های طبری و صفارزاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
99 - 117
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های مهمّ علم معانی، بررسی أغراض ثانوی در جملات خبری و انشایی است. نقش علوم بلاغی در فهم قرآن و درک معارف آن غیر قابل انکار است. در مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، و با مطالعه شیوه های بیان معانی ثانوی در فارسی دو شیوه ی کاربردی در برگردان این عبارات به دست آمد، و برای آزمودن آن به نقد و بررسی ترجمه طبری و صفارزاده پرداخته شد، در ادامه برای دریافت دقیق معانی ثانوی عبارات مورد مطالعه، ضمن کمک گرفتن از تفاسیر قرآن و کتب بلاغت، ترجمه مترجمان موردنظر در برخی موارد با چهار ترجمه دیگر مقایسه گردید تا از بروز خطا در داوری، مصون حاصل شود. در این پژوهش تلاش شد تا با ارائه دو شیوه برای برگردان عبارات نهی در قرآن که دارای معانی ثانوی هستند، به بررسی ترجمه قرآن با تکیه بر دو ترجمه طبری و صفارزاده پرداخته شود. شیوه اول شامل آیاتی که ترجمه آن می تواند مفهوم ثانوی آیه را به خواننده فارسی زبان منتقل کند، و دریافت معانی ثانوی آیه به خواننده واگذار می شود و نیازی به قرینه، افزوده تفسیری و شرح ندارد؛ و شیوه دوم شامل آیاتی که برگردان فارسی آن گویای معنای ثانوی نهی نیست و مترجم باید برای انتقال آن به مخاطب قرینه، توضیح یا افزوده ی تفسیری بیاورد. بر اساس این شیوه ها تلاش شد تا دانسته شود که این دو مترجم قرآن در برگردان افعال نهی قرآن، در چه مواردی و از کدام شیوه بهره گرفته اند، و تا چه اندازه موفق بوده اند.
بررسی تطبیقی شگردهای طنزآفرینی در مثنوی های عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
35 - 54
حوزههای تخصصی:
هرچند در عصر عطار، شعر و نثر فارسی به اوج شکوفایی و باروری خود رسیده بود، اما از لحاظ تاریخی، این دوران به سبب کثرت حوادث و وقایع ناگوار، یکی از حسّاس ترین برهه های زمانی است. در این عصر، همه چیز از آشفتگی اوضاع و فقر و نابسامانی حکایت دارد. کمتر کسی است که در حوادث این ایّام غور و بررسی کند، ولی دچار حسرت و تحسّر نشود . در این میان با این که به نظر می رسد عطار در عوالم معنوی و عرفانی سیر می کرد و توجّهی به اوضاع زمان خود نداشت، با این همه، شکوائیه های فراوانی در ابراز ناخرسندی از زمانه اش دارد. اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی در قرن ششم، موجی از اعتراض در اندیشه عطار پدید آورده؛ لیکن از آنجا که نتوانسته این اعتراض ها را به صورت مستقیم بیان کند، به ناچار به شیوه غیرمستقیم، پاره ای از مصیبت های مردم ستمدیده را در قالب طنزهایی بیان کرده است؛ از این رو، در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به یاری شواهدی از متن و با تأکید بر شگردهای بیانی مختلف طنز از جمله تناقض، غافلگیری، واژگونی موقعیت، تمثیل، پارادوکس، سمبل، کنایه و ... ، به بررسی این نوع ادبی در مثنوی های عطار می پردازیم. یافته ها نشان می دهد که تکنیک های محتوایی از نظر کاربرد، سهم بسیار مهمی در خلق آثار این حکایات داشته است.
بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه مولوی در مثنوی و متون بودایی (پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن می تواند به یکی از مسائل مهم هستی شناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهره گیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیت های شاعرانه ، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار می روند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان می دهد عدم خواندن ماهیت پدیده های جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیده ها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوت ها را می توان در نوع معرفت و هستی شناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حق تعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم می رود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.
بازنمایی اضطراب شخصیّتی بر اساس نظریه کارن هورنای در رمان جزیره ی سرگردانی سیمین دانشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
78 - 97
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش اضطراب در رفتار و کنش های شخصیّت های اصلی رمان می پردازد. شخصیّت های اصلی رمان جزیره ی سرگردانی، هستی و مراد و سلیم، منطبق بر نظریّه ی کارن هورنای بررسی شده اند. در واقع، پرسش اصلی پژوهش، این است که شخصیّت های اصلی رمان و تغییر و تحوّل آنها تا چه اندازه مطابق با نظریّه ی هورنای هست؟ روش کار با استفاده از تحلیل محتوا برای توصیف، تجزیه و تحلیل شخصیّت های اصلی به شیوه ی گردآوری اطّلاعاتِ کتابخانه ای است. در تجزیه و تحلیل مشخص می گردد که تعارض ها یعنی؛ اضطراب ها و نگرانی ها و تضادهای بنیادینی بین رفتارهای سه گانه ی شخصیّت وجود دارد. تمام مردم چه سالم و چه روان رنجور، از تعارض موجود بین این روندهای ناهمساز رنج می برند. شخصیّت های رمان جزیره ی سرگردانی، نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بر اساس تجربیّاتی که در دوران کودکی داشته اند، ناگزیر تعارضاتی را داشته اند. به بیان صریح تر، شخصیت سه گانه ی این افراد از دوران کودکی آنها مایه می گیرد و تجربیات دوران کودکی دست مایه ای هستند برای این که کدام بُعد از ابعاد سه گانه ی شخصیّت، تا پایان عمر فرد، رهبری و قدرت اجرایی شخصیّت را در دست بگیرد و بر آن تأثیر عاطفی و روانی بگذارد. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که افراد مهرطلب، برتری طلب و عزلت طلب در هر شرایطی به همان خودِ اصلی و خویشتنِ خویش باز می گردند، امّا گاهی عواطف و احساسات شان و زمانی دیگر منافع شخصی و شاید گاهی جایگاه اجتماعی شان اجازه نمی دهد که بتوانند آن چهره ی واقعی خود را نشان بدهند. هستی در پایان داستان به همان خواسته ای می رسد که در تَهِ قلب خود آرزوی آن را داشت. مراد دچار تغییر و تحوّل شده و به شخصیّتی دیگرگونه تبدیل می گردد و سلیم نیز همچون اسمش، تسلیم شرایط اجتماعی حاکم بر زمان می گردد. بنابراین می توان گفت که در رمان جزیره ی سرگردانی، بر اساس نظریّه ی هورنای، بیشتر شخصیّت ها در همان طبقه بندی قرار می گیرند که بر شخصیّت آنها حاکم است و تسلّط دارد.
بررسی تطبیقی دیدگاه های نقدی ادونیس و شفیعی کدکنی در حوزه تعریف شعر، زبان و موسیقی شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی نظریه های نقدی شاعران معاصر عرب و ایرانی می تواند جایگاهی خاص در تحلیل های ادبی داشته باشد. به طور کلی نظریه های نقدی نوین شعری، متأثر از مبادی فکری فلسفه های معاصر آلمان و فرانسه است. ادونیس و شفیعی کدکنی دو تن از شاعرانِ ناقد تأثیرگذار هستند که با درایت خاصی مفاهیم و مولفه های شعری را در مقالات و کتاب های نقدی خوب به بحث گذاشته اند. پژوهش حاضر آرای نقدی این دو شاعر معاصر را با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی در حوزه های تعریف شعر، زبان و موسیقی شعر مورد واکاوی قرار داده است. از نتایج گرفته شده پژوهش این است که این دو منتقد خاستگاه های فکری مشترک و در نتیجه برخی دیدگاه های نقدی مشابه دارند؛ ولی رهیافت های نقادانه آنان به لحاظ روش شناسی و هم به لحاظ عمق فکری متفاوت جلوه می کند. ادونیس در قیاس با کدکنی نگاهی ژرفتر، منسجمتر به مقوله های شعری و زبان شاعرانه دارد.
بررسی تطبیقی اندیشه های مقاومت در شعر یحیی السماوی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
115 - 144
حوزههای تخصصی:
یحیی سماوی ، به عنوان یکی از شاعران برجسته معاصر عراق، و محمدرضا شفیعی کدکنی ، از شاعران معاصر ایران، می کوشند تا با سلاح قلم، زبان هنر و بهره گیری از شگردهای گوناگون ادبی، در افشای ماهیت استعمار و نیروهای اشغالگر، نفش بارزی داشته باشند. پژوهش حاضر گذشته از تبیین جایگاه ادبی این دو شاعر، می کوشد، با رویکردی تطبیقی بر اساس مکتب آمریکایی، به صورت تفصیلی و استقرایی اشتراکات و افتراقات شاعران مورد نظر را در مفاهیم مقاومت مورد مطالعه قرار داده و عوامل ظهور اندیشه های پایداری و مقاومت در شعر سماوی و شفیعی بررسی نماید. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که رد پای استعمار آمریکا در هر دو کشور پیامدهای ناگواری به دنبال داشته است. بنابراین دو شاعر، با تکیه بر ارزش های والای قرآن و اسلام و به پشتوانه فرهنگ غنی و تاریخ شکوهمند سرزمینشان، ضمن بهره گیری از اساطیر ملی- مذهبی به صورت نمادین و گاه آشکار، سهم بسزایی در بیداری ملت خویش داشته و با ایجاد همبستگی در میان آن ها، گام های استواری در مسیر پایداری برداشته اند.
سیر تحوّلات ادبیّات تطبیقی در اردن (از پژوهش های سنتی تا نقد فرهنگی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه تاریخچه ادبیات تطبیقی در کشور اردن، همگام و همپای دیگر کشورهای عربی از جمله مصر نبوده است، اما این کشور نمونه دیگری را از رشد ادبیّات تطبیقی در جهان عرب عرضه می کند؛ تطبیقگران اردنی، ابتدا به بررسی روابط تأثیر و تأثّر آثار پیشین ادبیّات عربی و سایر ملل؛ به ویژه غرب می پرداختند. لذا، پژوهش های دوره نخست، بیشتر بر محور ادبیّات سنّتی و پیشین؛ به طور خاص شعر، می چرخید. با ظهور مدرنیسم، پژوهش های تطبیقی در اردن نیز وارد مرحله جدیدی شد. تطبیقگران درصدد کشف میزان اثرپذیری ادیبان عرب زبان از تحولّات ادبیّات جهانی و جنبش های آزادی بخش غرب برآمدند. توجّه به سایر شاخه های ادبیّات در کنار شعر؛ داستان ها و نمایشنامه ها از جمله ویژگی های پژوهش های تطبیقی این دوره است. با رشد ملّی گرایی و پان عربیسم و همچنین نقد روش ها و نظریات کشورهای سابقاً استعمارگرِ جهان، تطبیقگر اردنی دریافت که پافشاری های نخ نما شده برای ردیابی خاستگاه اثر ادبی، دیگر مطلوب و شایسته ادبیات تطبیقی نیست. از این رو، پژوهش های تطبیقی پسامدرنیسم به عرصه مطالعات تطبیقی اردن گام نهاد. مقاله حاضر، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در صدد آن است تا ضمن به تصویر کشیدن تاریخ تحوّل ادبیّات تطبیقی در اردن به دوره پژوهش های تطبیقی آثار سنّتی (المقارنات التراثیه)، پژوهش های تطبیقی ادبیّات عصر تجدد (مقارنات أدب الحداثه) و پژوهش های تطبیقی- فرهنگی ادبیّات عصر پساتجدّد (المقارنات الثقافیه وما بعد الحداثه)، تحوّلات این دانش را در این کشور عربی بررسی و تحلیل نماید.
حضور ابرانسان در شعر احمد شاملو و رفعت سلّام با تکیه بر مدایح بی صله و هکذا تکلّم الکرکدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
105 - 124
حوزههای تخصصی:
امروزه انسان گرایی یکی از مهم ترین درون مایه های شعر جهان است. اومانیسم یا مکتب انسان گرایی، نگرش یا فلسفه ای است که اصالت را به رشد و شکوفایی انسان می دهد و انسان را حقیقتِ وجودی همه چیز می داند. طرّاح «ابرانسان»، فردریش نیچه مدّعی گذر از اومانیسم و پشت سرگذاشتن انسان به عنوان غایت هستی و دستیابی به مرحله ای بالاتر است. جستار حاضر، انسان گرایی و ابرانسان مبتنی بر اندیشه های نیچه را در شعر دو شاعر معاصر ایرانی و مصری، احمد شاملو و رفعت سلّام، به شیوه تحلیلی - توصیفی بررسی کرده است تا در حوزه ادبیّات تطبیقی، به نسبت میان اندیشه های این دو شاعر با یکدیگر و با طرّاح نظریه بپردازد. ازمیان مجموعه های شعری این دو شاعر، دو مجموعه مدایح بی صله و هکذا تکلّم الکرکدن دست مایه پژوهش پیش رو قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که انسان شاملو در این مجموعه، از مرحله انسان مبارز فراتر رفته و انسان فرزانه جانشین او شده است، انسانی که دل از آسمان و تقدیر برکنده و اکنون با تکیه بر نیروهای زمینی خود و امید به آینده پیش می رود. در شعر رفعت سلام دو مؤلّفه «طبیعت گرایی» و «محوریت انسان» پس از تعبیر «مرگ خدا» نمایان تر از دیگر مؤلّفه هاست.