فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
دراین نوشتار، آنچه نزد ناصر خسرو در دیوان اشعارش «دیو» قلمداد شده مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا معانی مختلف این واژه با مراجعه به فرهنگ ها و با عنایت به نحوه کاربرد آن در دین زردشت، شاهنامه فردوسی وبرخی منابع دیگر بازگو شده است.گفتنی است علاوه بر ناصرخسرو، بسیاری از شاعران کهن از این واژه در آثار خود استفاده کرده اند، اما ناصر خسرو در این زمینه پیشتاز است و «دیو» در دیوان او نمودی ویژه دارد. مطالعه سروده های این شاعر بزرگ نشان می دهد اشخاصی چون خلفای عباسی، امیران سلجوقی، عوام، جهال، فقهای دروغین، حریصان و ... دیو خوانده شده اند. علاوه بر اینها شاعر، جهان، جهل، جسم، نفس، دهر، آز و ...را نیز «دیو» می نامد. با ذکر شواهدی از اشعار ناصرخسرو و گاه شاعران دیگر، راجع به هریک از این «دیوها» به اختصار سخن گفته شده، از آنجا که شواهد موجود مربوط به هر موارد متعدد است، به ذکر شاخص ترین آنها اکتفا شده است.
زمین در اساطیر کهن (اسطوره شناسی 2)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اسطوره هوشنگ در شاهنامه و خدای نامه ها بر اساس فزون متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان هوشنگ در شاهنامه فردوسی و تواریخ عربی روایت شده است؛ تواریخی چون غررالسیر ثعالبی، آثارالباقیه بیرونی، البدء و التاریخ مقدسی و تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء حمزه اصفهانی که همگی به استفاده از خدای نامه ها و سیرالملوک ها در تدوین تاریخ پادشاهان ایران اذعان کرده اند. بنابراین این متون تنها بخش های بازمانده خدای نامه ها را در بر دارند. مقایسه روایات شاهنامه فردوسی با این تواریخ می تواند ابهامات موجود درباره نوع ارتباط شاهنامه با خدای نامه ها را برطرف کند. فزون متنیت ژنت رویکردی است که به ارتباط متون و میزان برگرفتگی یکی از دیگری می پردازد. مفهوم گشتار در این نوع رابطه تغییراتی است که در متن ب نسبت به متن الف روی می دهد. تقسیم روایت هوشنگ در متون مورد نظر به گزاره ها و پیرفت ها و تحلیل آن ها بر مبنای فزون متنیت ژنت نشان دهنده آن است که ارتباط روایت هوشنگ در شاهنامه با روایت این پادشاه پیشدادی در خدای نامه ها از نوع جایگشت شعرسازی است. جایگشت سبکی نیز در روایت شاهنامه تأثیرگذار بوده است.
بازآفرینی اسطورة بندهشی و مزدایی آفرینش در داستان ضحاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار از طریق مقایسة عناصر ساختاری اسطوره مزدایی آفرینش با داستان ضحاک از شاهنامه، به اثبات این فرضیه پرداخته شده است که داستان ضحاک در حقیقت الگوبرداری مجددی از اسطوره آفرینش است. در راستای این هدف، نخست خلاصه ای از اسطوره آفرینش در قالب تقسیم بندی سه گانه ای روایت و پس از آن با تقسیم داستان ضحاک به سه پاره مشخص، این نتیجه مطرح شده است که برش های سه گانه داستان ضحاک بر سه دوره سه هزارساله مورد بحث قابل تطبیق است و زروان، اهریمن، اورمزد و کنش های آنها به ترتیب در قالب شخصیت ها و کردارهای داستانی جمشید، ضحاک و فریدون بازآفرینی شده اند.
پرندگان و موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های کهن درباره موسیقی، آن را متعلق به طبیعت و عناصر دانسته اند و این علم را منشعب از اصوات طبیعت بخصوص آوای پرندگان خوش آهنگ فرض کرده اند. با جستجو در روایات کهن اساطیری، همچنین متون ادبی می توان رابطه پرندگان خوش نوا را با موسیقی بررسی کرد، پرندگانی چون قو، قمری و...،پرندگان اسطوره ای چون ققنوس، سیمرغ، سانگ سانگ و... و پرندگانی مقدس، مانند کرشیپ ته.
آفرینش نخستین مرد و زن
حوزههای تخصصی:
مفهوم دروغ در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار سیر تحول مفهوم دروغ در ایران عصر هخامنشی و چگونگی چفت و بست شدن آن با ساختارهای سیاسی بررسی می شود. تمدن ایرانی نخستین و تنها تمدن عصر پیشامسیحی است که مفهوم دروغ در آن هم طنینی سیاسی دارد و هم به مثابه کلیدواژه ای مرکزی در دستگاهی اخلاقی کاربرد یافته است. چرایی این اهمیت یافتن دروغ در دستگاه نظری ایرانیان باستان پرسش مرکزی این نوشتار است. بحث با واکاوی مفهوم دروغ در گاهان و اوستا آغاز و در ادامه، سیر تکامل مفهوم دروغ در متون اوستایی کهن و متاخر وارسی می شود. آنگاه این مفهوم به طور مقایسه ای با متون پارسی باستان به جا مانده از شاهنشاهان هخامنشی مقایسه و به ویژه کاربست مفهوم دروغ در کتیبه بیستون تحلیل می شود.
پدیدارشناسی زن جادو (با تکیه بر شاهنامه و شهریار نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله موجودات اهریمنی که در اساطیر، افسانه ها و حماسه های پارسی در تقابل با قهرمان داستان به ایفای نقش می پردازد و سعی در اغوای قهرمان و گاه کامگیری از او دارد، «زن جادو» است. در شاهنامه و شهریارنامه، دو اثر حماسی پارسی، نیز سه بار با این موجود اهریمنی روبه رو می شویم؛ در شاهنامه در خان چهارم رستم و خان چهارم اسفندیار، و در شهریارنامه در داستان مرجانة جادو با شهریار. در این مقاله پس از بحثی مختصر پیرامون «پری»، کوشیده ایم اثبات نماییم که زن جادو، همان پری است. آنگاه به بررسی تأثیر اعتقادات و افکار زرتشتی در شکل گیری این موجود اهریمنی با تکیه بر روانشناسی ژرفا پرداخته ایم.
کریمان کیست؟ بر پایة دستنویس هفت لشکر گورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژة «کریمان» ظاهراً در هیچ یک از داستان های مربوط به گرشاسپ در اوستا، متون پهلوی و متون فارسی زردشتی نیامده است. این واژه در دو بیت از داستان های «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» شاهنامه آمده است. فرهنگ نویسان و شاهنامه شناسان دو برداشت متفاوت از این ابیات داشته اند؛ گروهی کریمان را نام پدر نریمان و گروهی دیگر آن را واژه ای عربی و به معنای بخشنده و جوانمرد پنداشته اند. از آن جا که متون حماسی به دیگر زبان های ایرانی نیز یکی از سرچشمه های شاهنامه شناسی است، دستنویس هفت-لشکر به زبان گورانی و دیگر متون زبان و فرهنگ گورانی برای پی بردن به کاربرد واژة کریمان راه گشاست. واژة کریمان و گشتة آن یعنی «قهرمان»، بارها در این دستنویس و دیگر دستنویس ها و متون گورانی به عنوان دو شخصیت، پدر نریمان و پهلوان دوران هوشنگ و تهمورث، آمده است؛ بنابراین با توجه به این متون می توان گفت که در شاهنامه کریمان نام دو شخصیت است: 1- نام پدر نریمان در داستان رستم و سهراب؛ 2- نام فرزند هوشنگ در داستان رستم و اسفندیار و فردوسی در یادکرد واژة کریمان به سرچشمة دیگری غیر از گزارش های خدای نامه و شاهنامة ابومنصوری نظر داشته است
فضای مقدس
آرش کمانگیر و ویشنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از آنچه ما به عنوان میراث مشترک ایران و هند می شناسیم، ریشه در فرهنگ هند و ایرانی دارد و مربوط به گذشته دور خاور زمین و زندگی مشترک اقوام هندی و ایرانی است. وجوه شباهت «آرش کمانگیر» در اساطیر ایرانی و «ویشنو» در اساطیر هندی، نمونه ای ریشه دار در این زمینه قلمداد می شود. در این جستار، بر اساس روش تطبیقی مکتب فرانسوی و با شیوه تحلیل محتوا، شخصیت آرش کمانگیر در سه دوره باستان، میانه و اسلامی، بررسی شده و وجوه مشترک آن با ویشنو در اساطیر هند نشان داده شده و این نتایج به دست آمده است: دو اسطوره آرش و ویشنو دارای خاستگاهی مشترک و به تبع آن، وجوه اشتراک دامنه دار و گسترده ای هستند و در طرح شخصیت اساطیری آن دو، مسئله نبرد خیر و شر از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین وجه جنگاوری ایزد باران، در پروردن اساطیری نظیر آرش و ویشنو، پیکرینه بودن دو اسطوره و ارتباط آن دو، با عناصر طبیعی و عوالم آسمانی، از دیگر نتایج به دست آمده در این پژوهش است.
نگاهی به «چشم اندازهای اسطوره»
حوزههای تخصصی:
بررسی آیین های اساطیری «داوری ایزدی» در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشر اولیه با خدای خود ارتباطی نزدیک داشت و وی را از طبیعت می شمرد؛ بنابراین در محاکمی که عقل را در آن راهی نبود، با بینشی اساطیری، عوامل طبیعی را داوران آزمونی قرار می داد و این داوری را شمولی از داوری خدایان می دانست. در ایران باستان، به مثابه یکی از کهن ترین تمدن های جهان، این داوری ها همچون دیگر تمدن ها متداول بود. آن چنان که در محاکم پیچیده این سرزمین، این گونه داوری ها معمولاً به مدد قدرت تمییزبخشی آتش، فلز گداخته و آب آمیخته به گوگرد و زرنیخ صورت می پذیرفت. آگاهی از پیشینه این باورها در ایران باستان و بررسی دلایل به کارگیری عناصری چون آب، آتش و گوگرد، می تواند در شناخت اندیشه اقوام این سرزمین مؤثر باشد؛ لذا مقاله پیش رو مضامین فوق را هدف تحقیق قرار می دهد و می کوشد تا حقیقت اساطیری این آزمون ها را تبیین کند؛ حقیقتی که در ستایش برقراری راستی و عدالت به گونه ای سازمان یافته و اندیشمندانه، بروز می یافت تا ضمن دستیابی به آنچه می بایست، ارزشمندی عناصر طبیعی را نزد آنان خدشه دار نسازد.
بررسی دلایل اجتماعی تشتّت روایات در باره پادشاهی همای چهرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای چهرزاد به روایت حماسه ملی نخستین پادشاـ زن ایرانی است که سرگذشتش آمیزه ای از افسانه، حماسه و تاریخ است. او دختر،همسر و جانشین بهمن اردشیر، پسر اسفندیار و پادشاه ایران بود. حضور همای در نقش پادشاهی و رهبری سیاسی کشور، حضوری غیر متعارف و چالش برانگیز بود. تکثر و اختلاف روایات در مورد او چون ضبط 8 نامِ متفاوت، هویت یکسان پدر و همسر، رها کردن فرزند در رودخانه، یافتن فرزند، اختلاف در پادشاهی و مدت سلطنت و حتی ساختگی بودن شخصیت و پادشاهی او، موضوعی قابل بحث در حماسه، تاریخ و مطالعات زنان ایران است. از این رو در این جستار عامل این پراکندگی آرا و اطلاعات ریشه یابی و با خوانشی نو نقشِ جنسیتی همای و نگرش و واکنش سنتی جامعه به این تغییرِ نقش بیان شده است. در این تحلیل به این نتیجه رسیده ایم که موقعیت اجتماعی همای به عنوان زن ـ پادشا سبب تکثر روایات و رویدادهای زندگی او شده است.
«مرغ شُو» در باورهای کهن مردم جنوب کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پر رمزورازترین باورهای عامیانه مردم جنوب کرمان در گذشتهاعتقاد به پرنده ای به نام «مرغ شُو» بوده است. مردم این ناحیه می پنداشتد که این مرغ رنگ زرد طلایی دارد، قادر است اندازه خود را تغییر دهد، به طور معمول در شب ظاهر می شود، و با مکیدن خون نوزاد سبب مرگ او می شود. داستان های مربوط به مرغ شُو در گذر زمان، با واقعیت و خیال درهم آمیخته اند و این پرنده که به گونه ای با موجودات اساطیریپیوند دارد، در باور مردم، به مرغی شگرف و هراسناک تبدیل شده است. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی این پرنده و ردیابی آن در اسطوره های سایر ملل بپردازند. حاصل آنکه این مرغ اساطیری بخشی از بن مایه های داستان سیمرغ، موجودی به نام خون آشام، مرغ کَمَک، گارودا در اسطوره های هندی، و استیمفالی در یونان، و لیلیت یا لیلیتو در اسطوره های بین النهرین را با خود همراه دارد. خون آشام بودن مرغ شو و مرگ آفرینی آن نیز با ناشناخته بودن برخی از بیماری ها برای مردم گذشته در پیوند است.
دیرینه شناسی اسطوره ی ضحاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مباحث زیر مورد بررسی قرار گرفته است:
الف: ساختمان صفت که در جهانگشای چهار نوع صفت به کار رفته است.
ب: تعدد موصوف و صفت: در جهانگشای برای یک موصوف گاهی بیش از یک صفت آمده است. تعدد صفت هم قبل از موصوف و هم بعد از موصوف به چشم می خورد.
ج: مطابقت موصوف و صفت در شماره در زبان فارسی صفت همیشه مفرد است موصوف چه مفرد باشد چه جمع؛ اما در کتب قدیم و از جمله جهانگشای تحت تاثیر زبان عربی مطابقت موصوف و صفت زیاد بکار رفته است.
د: مطابقت موصوف و صفت در جنس؛ در زبان فارسی جنس دستوری وجود ندارد اما تحت تاثیر زبان عربی در کتب قدیم و از جمله جهانگشای مطابقت موصوف و صفت قابل توجه است.
ه: درجات صفت، در جهانگشای 3 نوع صفت: مطلق، تفضیلی و عالی به کار رفته است که هر یک انواعی دارند.