فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
بررسی ساز و کارهای هوش داستانی در نثر روایی آوینی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی روایت شناختی و سبک شناختی روایت محرم اثر سیدمرتضی آوینی در چارچوب نظریه هوش داستانی رندال (1999) است. گرچه تاکنون مطالب بسیاری در مورد منحصربه فرد بودن روایت های این نویسنده بیان شده، هیچ پژوهش علمی به واکاوی ویژگی های خاص روایت شناختی در آثار او نپرداخته است. بررسی آثار آوینی بر مبنایی علمی و مبتنی بر نظریه های معتبر روایت شناختی، گامی موثر در جهت فهم بهتر ویژگی های این آثار و استفاده از این ویژگی ها در شکل ها و موقعیت های دیگر خواهد بود. در این مطالعه، ساز و کارهایی که در ارتقای هوش داستانی در چارچوب تحلیلی رندال دخیل هستند، و نمود آن ها در متن روایت محرم، با بهره گیری از مدل روایت شناختی لبوف (2001) مورد بررسی و ارزیابی کیفی و کمی قرار می گیرد. همچنین بخشی از ویژگی های روایت شناختی نثر آوینی با ذکر مثال هایی از نثر وی و از دیدگاهی سبک شناختی و در قالب نمودهای زبانی تبیین می شود.
از عقل ناصر خسرو تا عقل سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مفاهیم شناور و مورد اختلاف در فرهنگ ایرانی، مفهوم «عقل» است که دایره معنایی وسیع و گاه متناقضی یافته است. ازاین رو، نحله های فکری مختلف برداشتهای متفاوتی از آن ارایه کرده اند. همین موضوع، ما را بر آن داشته است تا به بررسی نحوه نگرش دو نحله متفاوت فکری (یعنی حکیمان و صوفیان) از «عقل» بپردازیم و با بررسی اشعار دو نماینده برجسته آنها (ناصرخسرو و سنایی) نشان دهیم که ناصرخسرو، بدون اینکه در شعر خود به دفاع صوری از این مقوله برخیزد، محتوا، تصاویر و ساختار شعرش، مبنایی عقلانی و منطقی دارد. برخلاف او، سنایی با اینکه در جای جای حدیقه الحقیقه، ابیاتی در وصف عقل و دفاع از آن آورده است چون ساختار ذهن او با منطقِ عقلانی همسو نیست، محصول کارش با عقل، مباینت یافته است. براین اساس می توان گفت که کاربرد صفت «حکیم» برای سنایی - البته در مفهوم مورد نظر ما - جز به تسامح روا نیست، حال اینکه ناصرخسرو «حکیم» به معنای دقیق کلمه بوده است. دلیل این امر، این است که عقل نزد ناصرخسرو هم جنبه مادی دارد و هم بعدی معنوی، حال اینکه، عقل نزد سنایی در مجموع، عقل دینی است و تا حد زیادی از جنبه های مادی فاصله می گیرد
بررسی محورهای اصلی و شیوه ی گسترش روایت در کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان کلیدر شاهکار ده جلدی محمود دولت آبادی است که در گستره ی آن شخصیت ها و سرگذشت های متعدد حضور می یابند وجریان رمان را پیش می برند. کلیدر رمانی تودرتو است که در زنجیره ای از کنش ها و واکنش ها پدید آمده است، و نویسنده با تقسیم بندی کتاب در قالب بخش ها وپاره های شماره گذاری شده، هر یک از داستان ها را به طور جداگانه پیش می برد.
کلیدر دارای سه محور داستانی نسبتاً مجزاست: محور زندگی گل محمد، محور زندگی افراد روستای قلعه چمن و محور زندگی نادعلی. پیوند این سه محور را تنها در عواملی چون زمان، مکان و زبان روایت گونه ی داستان می توان جست وجو کرد. و در نتیجه منطق «وحدت موضوع» در محورهای سه گانه غایب می نماید. شیوه ی گسترش داستان ها در کلیدر بر اساس تقابل افراد داستانی است. این تقابل ها با ایجاد حوزه های کنش و واکنش، باعث گسترش طرح داستان می شوند. در این حوزه ها معمولاً سه شخصیت یا وضعیت به عنوان واحدهای پایه مشارکت دارند و اصلی ترین انگیزه های تقابل در این اثر دو موضوع عشق و مبارزه است.
نقد حماسه و تراژدی بر اساس کلیدر دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آن که حماسه و تراژدی از زمان شکل گیری ادبیات در جهان، همواره با اشکال گوناگون خود در فرهنگ ملت های مختلف وجود داشته است، اما تعریف آنها از زمان ارسطو تا به امروز تغییر چندان عمده ای پیدا نکرده است. در این نوشته، هدف نویسنده آن است که با نگاهی انتقادی، حماسه و تراژدی را به ارزیابی مجدد بگذارد و ویژگی های آن دو را به گونه ای امروزی تر تبیین کند. برای این منظور، رمان کلیدر از محمود دولت آبادی به عنوان یک اثر حماسی ـ تراژیک امروزی انتخاب شده است تا با تراژدی ها و حماسه های گذشته به مقایسه گذاشته شود و از طریق تطبیق ویژگی های آن با آثار گذشته و مقایسه خصوصیات حماسه ها و تراژدی های گذشته با کلیدر، هم تفاوت های آنها آشکار شود و هم دیدگاه های گذشته و حتی امروز به عرصه نقد و تحلیل و تعدیل آورده شود و هم از طریق مقایسه نمونه ها و دیدگاه های گذشته و امروز، خصوصیات مشترکی برای حماسه و تراژدی تدوین شود که قابل تطبیق به هر نوع اثری، صرف نظر از زمان و مکان آنها باشد. برای تکمیل مبحث، از نظرات شماری از منتقدان چون ارسطو، جورج لوکاچ، هنری میلر، و آندره بونار نیز استفاده شده است.
بررسی تطبیقی خواهرم و عنکبوت جلال آل احمد با طاعون و بیگانه آلبر کامو (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین (أختی والعنکبوت) لجلال آل أحمد، و (الطاعون) و (الغریب) لألبیر کامو)
حوزههای تخصصی:
درباره جلال آل احمد و آثارش کم نوشته نشده؛ اما آنچه در این مقاله به آن توجه شده، از رنگی دیگر است.این مقاله، تلاشی است درجهت بررسی تاثیر اندیشه های آلبرکامو بر جلال آل احمد. اگر بپذیریم که ادبیات فرانسه بر برخی از نویسندگان ایرانی تاثیر گذاشته است، در گفتار حاضر، جایگاه جلال آل احمد به عنوان یکی از نامدارترین و اندیشمندترین نویسنده معاصر که آثارش از حیث سیر تفکر و اندیشه با آلبر کامو شباهت هایی دارد، بررسی می شود. با بررسی تطبیقی، تاثیر و تاثرهایی آشکار می شود که قیاس آنها می تواند در بسیاری از موارد راهگشای پژوهشگران در درک بهینه آثار ادبی این نویسنده باشد. جهت نیل به این مقصود، در این مقال سعی شده است با انجام نقد روان شناسی از دیدگاه ژاک لاکان و نشانه شناسی رولان بارت، برروی یکی از داستان های کوتاه جلال آل احمد با نام خواهرم و عنکبوت، بتوانیم به ژرفای متن نفوذ کنیم و ناخودآگاه آن را بیرون بکشیم و مضامینی مانند نیهیلیسم، ماشینیسم و مدرنیته ستیزی را که این نویسنده ایرانی با الهام از تفکرات و اندیشه های کامو به عاریت گرفته است، استخراج کنیم، و به این ترتیب، به تشابهات و مشترکات فکری این دو نویسنده پی ببریم.چکیده عربی:الداراسات التی تتناول جلال آل أحمد ونتاجاته لیست قلیلة إلا أن ما تطرقنا إلیه فی هذا المقال یختلف عن مثیلاته حیث یحاول هذا المقال أن یدرس تأثیر آراء ألبیر کامو علی جلال آل أحمد. إذا قبلنا أن الأدب الفرنسی أثّر علی عدد من الکتّاب الإیرانیین، یمکننا أن نعتبر آل أحمد بوصفه مفکرا ذا شهرة أدبیة واسعة من أکثر الکتّاب المعاصرین الذین یقترب کثیرا فی نتاجاته من ألبیر کامو. فالدراسة المقارنة بین الأدیبین تمهد الطریق للباحثین فی استیعاب أفضل لنتاجات آل أحمد الأدبیة. یحاول هذا المقال أن یدرس إحدی قصص آل أحمد القصیرة بعنوان (أختی والعنکبوت) دراسة نقدیة وفقا لمکتب جاک لاکان للتحلیل النفسی وسیموطیقا رولان بارت؛ وذلک للوصول إلی أعماق النص وخفایاه کی یستخرج مضامین: کعداءه للعبثیة وثورة الماکینات والحداثة، التی استعارها هذا الأدیب الإیرانی من آراء ألبیر کامو. وأخیرا یبین المقال المشترکات الفکریة لدی الأدیبین.
بازخوانی و تفسیر تاریک خانه هدایت بر پایه باورهای باستانی در گور خمره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
این تهران دلبند
منبع:
آزما بهمن ۱۳۸۸ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
بررسی تکنیکهای روایی در رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در داستاننویسی مدرن بسیاری از شیوه¬های سنتی روایت از میان رفته و معمولاً صناعت داستان بیشتر از محتوای آن در کانون توجه قرار گرفته است. رمان کوتاه شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری یکی از نخستین داستانهای ایرانی¬ است که در آن به «فرم» داستان و شیوههای روایت بیش از هر چیز دیگر تکیه شده است. از نکته¬های مهم این رمان، چرخشهای به¬جا و به¬موقع زاویة ¬دید است. بررسی و تحلیل زاویه دید و شیوه¬های روایی با دیدگاههای متفاوت از بحثهای جدید نقد ادبی است که امروزه به عنوان شاخه¬ا¬ی مستقل و مهم در مباحث داستاننویسی به آن توجه می¬شود. گلشیری در این رمان از تکنیک¬های تکگویی درونی مستقیم روشن و تک¬گویی درونی غیرمستقیم بهشایستگی استفاده کرده و جریان داستان را پیش برده است. این اثر از نظر روایت، رمانی منسجم و ساختمند است که همه بخشهای آن به طور منظم و منطقی در جای خود قرار گرفته¬اند. روایت در این رمان به شیوه رمانهای جریان سیال ذهن است اما اغتشاش آنگونه از رمانها ندارد.
تصحیح چند بیت عربی از قصاید ملمع دیوان رشیدالدین وطواط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشیدالدین وطواط یکی از دانشمندان بزرگ قرن ششم هجری و از ادبا و دانشمندان مشهور بلاغت در زبان عربی و فارسی است. تنها تصحیحی که از دیوان این شاعر صورت پذیرفته، تصحیح مرحوم سعید نفیسی است که در آذرماه 1339 هجری در تهران به زیور چاپ آراسته شد. به دلیل متاخر بودن نسخ در دسترس مصحح و عدم دسترسی به نسخه های قدیم تر، بسیاری از ابیات این دیوان، به ویژه ابیات عربی، با تحریفات و تصحیفات ضبط گردیده است. نگارنده این سطور با در دست داشتن قدیم ترین نسخه موجود، مکتوب به سال 699 هجری قمری، ابیات عربی تحریف شده فراوانی از دیوان این شاعر را تصحیح کرده که در این نوشتار برخی از آن ها ارائه گردیده است.
چهار چهره، چهار نظر
منبع:
شعر زمستان ۱۳۸۸ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
نگاهی به حواشی کلیات شمس بر اساس نسخه مورخ 770 ، تصحیح دکتر توفیق ه سبحانی
حوزههای تخصصی: