فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به ادبیات پسااستعماری متوجه بروز گرایشهای جدید در ادبیات آفریقایی می شویم که سعی دارند بر برتری ادبیات اروپامحور غلبه کنند. در مقاله حاضر نشان خواهیم داد نویسندگان پسااستعماری آفریقای فرانسه زبان به مثابه تخطی گرانی هستند که قواعد ادبیات اروپامحور را از آن خود کرده، از آن تخطی می کنند و بدین ترتیب یادآور رئالیسم جادویی و زبانی برای دریافت واقعیات پیرامون هستند. این نویسندگان، الگوی اروپایی را از ادبیات تربیتی پسااستعماری و از متون خودقوم نگار حذف می کنند تا چشم انداز هویتی جدیدی را بگشایند که بیگانه نگاری و بومی نگاری را به دور افکنده، زبان اروپایی را در اختیار خود قرار داده و داستانهای بلند اروپایی را به مبارزه بطلبند.
ردیف و نقش آن در غزلهای فخر الدّین ابراهیم عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراسه سوسیونصیه فی روایه «ذاکره الجسد» ل «أحلام مستغانمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ البناء الدلالی للروایه فی نسقه اللغوی یحتوی علی الأنساق السردیه والخطابیه إلى جانب الأنساق الفکریه. فالنقد السوسیونصی یدرس البناء الدلالی للنص من المنظور السوسیولوجی اکتفاء بالنص دون الرجوع إلی خارجه. وتتجلی العلاقات الحواریه القائمه فی البناء الاجتماعی للروایه من الناحیه الجمالیه فی إطار هذا الاتجاه النقدی، إمّا بدیموقراطیه الأصوات فی الروایه البولیفونیه، وإمّا بهیمنه إیدیولوجیه واحده فی الروایه المونولوجیه. ومن هذا المنظار النقدی، اتخذت الراوئیه الجزائریه الشهیره، أحلام مستغانمی، فی روایتها ذاکره الجسد اتجاها متمیزا لإقامه العلاقات الحواریه فی بناء النص الذی لا یمکن الحکم علیه بسهوله.
قامت هذه المقاله بدراسه البناء الداخلی لهذه المدونه السردیه النسائیه، بأسلوب وصفی تحلیلی، فی ثلاثه مستویات: الأسالیب الکلامیه، ونوعیه الراوی والضمائر السردیه، والمنظور الآیدیولوجی، لکشف أسلوب الروایه فی إقامه العلاقات الحواریه بین الأصوات فی مجتمع النص حسب النقد السوسیونصی. وتشیر النتائج إلی أنّ هذه الکاتبه لا تختار الحیاد ولا الانحیاز السردی فی إعلاء صوت الشخصیات بل تستخدم الأسلوب الوسط فی تشخیص الأسالیب الکلامیه للشخصیات، وذلک بتلاعبها بالضمائر السردیه. کذلک تطرح الروایهُ الآیدیولوجیات المختلفه فی البناء الاجتماعی للنص فی قضیتی المرأه والوطن؛ حیث یتمّ المنظور الآیدیولوجی النهائی للروایه حسب خصائص الروایات المتعدده الأصوات محاولهً ترسیم الدیموقراطیه فی بناء النص. کذلک إمکانیه التأویل لدی المتلقی فی الخطاب المفتوح النهایه تسم هذه الروایه النسویه بخصائص تعددیه -الأصوات، خلافاً لمن لا یعتبر الکتابات النسویه سوى روایات مونولوجیه.
بازشناسی و معرفی تذکره ناشناخته «معارف العارفین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معارف العارفین تذکره ای ارزشمند از عارفان و مشاهیر متصوفه عصر قاجار است و از آن جا که این برهه تاریخی از نظرگاه ادبی و فرهنگی کمتر طرف توجه و اقبال پژوهندگان بوده است، در مقاله حاضر به بازشناسی و معرفی تنها نسخه این اثر سودمند پرداخته خواهد شد. معارف العارفین به قلم محمد کاظم تبریزی، ملقّب و متخلّص به « اسرار »، در شرح حال قریب به پنجاه تن از عرفای نامدار هم روزگار مولّف است که علاوه بر زندگی آنان، نمونه ای از بیانات و اقوال و گاه بخشی از اشعار و آثار آنان نیز در آن گنجانده شده است. بخش بندی این تذکره بر اساس زندگی اقطابی است که پس از شاه نعمت الله ولی پا به عرصه وجود گذارده اند و از این رو مؤلّف کتاب خود را به هفت باب تقسیم کرده و هر باب را «تعرفه» نامیده است. آشنایی با چهره هایی تاثیرگذار در عرفان و تصوف قاجار که برخی برای اولین بار در این اثر از آنان نامی به میان آمده، انشعاب ناشناخته ای که در سلسله نعمت اللهی روی داده بوده و تنها در معارف العارفین مطرح شده و زندگی نامه خودنوشت اسرار تبریزی، از مهمترین مطالبی است که در مقاله حاضر به تفصیل بدان ها پرداخته شده است.
مضامین غنایی در رباعیات مهستی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رباعی های مهستی گنجه ای سرشار از مضامین و بُنمایه های غنایی است، برخی از آن ها عبارتند از: شرح عشق، احوال عاشق و اوصاف معشوق(63%)؛ زبان شوخ و جسورانه به همراه طنزهای لطیف و توأم با ایهام (5/14%) که به تبیین افکار غنایی او منجر شده است؛ توصیفات طبیعت و بهره گیری از عناصر و اجزای آن (11%) که مهستی با این شیوه به پیشبرد توصیفات غنایی و بیان اوصاف معشوق پرداخته است، همچنین یکی دیگر از مهمترین مضامین غنایی شعر او، توجه به شهرآشوب و توصیف صاحبان مشاغل (5/6 %) است که بعضا به عنوان مخاطب و محبوب شاعر تصور می شوند. این ویژگی ها از مهمترین عوامل تمایز سبکی شعر مهستی است. اهمیت رباعیات او و نیاز به شناخت دقیق تر معانی غنایی شعری او از ضرورت های این پژوهش است و روش تحقیق نیز، کتابخانه ای و مبتنی بر توصیف، تحلیل است.
بررسی تطبیقی زیبایی شناسی «ایهام» در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایهام یا توریه، در اصطلاح بلاغت نوعی چند معنایی است که یک لفظ، دست کم محتمل دو معنی باشد؛ یکی معنی نزدیک و دیگری دور یا غریب؛ یعنی گوینده، معنی دور را اراده کند اما شنونده گمان کند معنی نزدیک، مورد نظر است.
برای ایهام انواع گوناگونی را برشمرده اند ازجمله: ایهام مجرد؛ مرشح؛ مبین؛ تناسب؛ تضاد؛ مرکب؛ توکید؛ توالد ضدین؛ ترجمه؛ تبادر و... که هریک جنبه ای خاص از زیبایی ادبی و پردازش معنا را در بر می گیرد.
اما آیا ایهام در توسعه و افزایش معنای سخن و تفسیر و تأویل کلام، نقش مؤثر و مهمی دارد و آیا می توان میان «ایهام» و «ابهام» رابطة ساختاری متصور شد؟ در این مقاله می کوشیم با توجه به اهمیت این مسئله، فرایند تولید ایهام و کارکردی که در حیطة معنی سازی دارد را مورد مطالعه قرار داده و ضمن بررسی ارتباط آن با هنر ابهام، تفاوت هایی که در گوناگونی آن از نگاه بلاغت فارسی و عربی وجود دارد را بررسی کنیم.
بررسی سه مؤلفه زمانیِ ""نظم""، ""تداوم"" و ""بسامد"" در رمان «ذاکره الجسد» اثر احلام مستغانمی (بر اساس نظریه زمان روایی ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی- اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه ""نور"" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایه های روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفه ای قابل اعتنا است. کامل ترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمان مندی روایت با در نظر گرفتن سه مؤلفه زمانی: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد. در جستار پیش رو، نگارنده با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد تا مؤلفه های گوناگون زمان روایی را بر اساس نظریه ژرار ژنت در رمان ذاکره الجسد بررسی نمایند. بررسی زمان روایت در رمان مذکور نشان می دهد که روند روایت در این رمان مبتنی بر شیوه شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است. شکل روایت در آن، یک سیر مدور دارد؛ به گونه ای که پایان داستان به آغازش ارتباطی مستقیم پیدا کرده است. مستغانمی با این تمهید هنری، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. در این اثر، به دلیل درنگ های توصیفی و همچنین استفاده فراوان از توصیف، عمل ذهنی، افعال انشایی، و تعهد اجتماعی نویسنده، سرعت روایت، کند شده است.
پژوهشی تطبیقی در عناصر روایتِ «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و «المسیح بعد الصلب» سرودة بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو در ادبیّات فارسی و بدر شاکر السّیاب در ادبیّات عربی، از شاعرانی هستند که مضمون های گوناگونی را در قالب شعر روایی، ارائه نموده اند؛ تا به وسیلة آن، مفاهیم ژرف تر و گسترده تری را به مخاطب خود عرضه نمایند. این پژوهش، کوششی در بررسی تطبیقی عناصر مشابه روایت، بر اساس رویکرد نقدی ادبیّات تطبیقی (مکتب آمریکایی)، در قصیده «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و قصیده «المسیح بعد الصّلب» سرودة سیاب، به هدف دستیابی به زیباشناختی عناصر روایی دو شاعر و استفادة آن ها از ابزارها و فضاهای تکنیکی و هنری روایت در این دو سروده است. پژوهش حاضر، نشان می دهد که هر دو شاعر در روایت خود، از عناصر روایی مانند پیرنگ، صحنه پردازی، کشمکش، گفتگو، وصف، زاویة دید و بن مایه، به شکل هنرمندانه ای بهره گرفته و با آفرینش تصاویر و فضاسازی های مناسب،تأثیر چشمگیری بر ذهن و روان مخاطب بر جای
شکستن قاب آینه ی زبان استعمار: نقد و بررسی نگرش مینا الکساندر به بازسازی خویشتن در فضای زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی مبتنی بر نظریه های پسا استعماری برای تحلیل تکاپوی بازسازی هویت در آثار مینا الکساندر نویسنده ی هندی-امریکایی معاصر و استاد دانشگاه در رشته ی ادبیات انگلیسی و مطالعات زنان در نیویورک است. شعر و نثر دکتر الکساندر مملو از موضوعاتی است که ریشه درخوانش پسا ساختارگرایی و پسا استعماری دارد که از آن میان میتوان از گفتمان هویت از هم گسیخته، ترس از تعلق، و چالش زندگی در تنی زنانه نام برد. اما آنچه بازنمایی تن در اسارت او را به مخاطره می اندازد زبان این بازنمایی است که همانا زبان استعمارگران تن و وطن اوست و لیک تنها آلتی است که او برای نواختن هویت خود در دست دارد. در این مقاله میکوشیم تا رویکرد الکساندر در بازاندیشی هویت خویش به عنوان زنی رنگین پوست و نگرش او به زبانی که برای واکاوی وجود خود بر می گزیند را در نظم و نثر او رصد کرده و روایت کنیم.
اسطوره تولد قهرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین مرحله اغلب داستان های اسطوره ای، فرایند تولد قهرمان است. تولد قهرمان در باورهای اسطوره ای، و با توجه به آراءِ میرچا الیاده و جوزف کمپبل، تولدی نمادین از بطن زمین است که بر میل بشر برای بازگشت دوباره به «زهدان نخستین» صحه می نهد و آرزوی اتحاد او با «مادر اعظم» را محقق می سازد. مسأله این پژوهش نیز تحلیل روان شناسانه و اسطوره شناسانه تولد قهرمان در داستان های اساطیری و مقایسه آن با روایت های عامیانه با تکیه بر آراءِ فروید و شاگردش اتو رانک و همچنین نظریه های اسطوره شناسانه راگلن، یونگ و الیاده است. در کنار تحلیل های اسطوره ای و روان شناسانه، بررسی نمادشناسانه «سبد» در روایت های تولد، مطالعه جانبی دیگر این پژوهش است. با توجه به چنین نگرشی می توان درون مایه اصلی و پیرنگ بنیادین بسیاری از داستان ها و روایت های اسطوره ای را بازگشت نمادین کودک به طرق مختلف به زادگاه اولیه خود قلمداد کرد که از ویژگی های مابعدالطبیعی بسیاری بهره می برد.
بررسی جناس در غزل های فروغی بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شناخت هرچه بهتر یک اثر ادبی به ویژگی بیان مطالب و نحوه ی خاص ایراد آن توجه می شود. بین زبان یک اثر و ذهن و روح صاحب اثر ارتباط تنگاتنگی برقرار است؛ چرا که ابزار یک نویسنده در انتقال اندیشه و احساسات وی، واژگان و الفاظ اند. از جمله امکاناتی که باعث زایش موسیقی درونی شعر است، می توان به صنایع بدیع لفظی از قبیل انواع سجع، انواع جناس و انواع تکرار اشاره کرد. جناس یکی از ابزارهای ایجاد موسیقی در کلام و از انواع قاعده افزایی است و کارکردهای مختلفی دارد. فروغی بسطامی از شاعران توانای عصر قاجار(قرن سیزدهم هجری) است. وی مدتی از عمر خود را به مدح شاهان قاجاری به ویژه ناصرالدّین شاه گذراند. او در فن غزل سرایی از استادان مطرح این دوره است. روش به کار رفته در این مقاله توصیفی- تحلیلی و استناد به آمار است به این گونه که پس از تعریف، به استخراج دقیق بسامد انواع جناس و تحلیل آن ها پرداخته شده است. نتایج بررسی نشان می دهد جناس اشتقاق با 8/16 % بیش ترین بسامد و جناس مرکب با .1% کم ترین بسامد را در غزل های شاعر دارند.
لایه های مورد بررسی در سبک شناسی انتقادی داستان کوتاه و رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد تقی بهار با انتشار تاریخ تطوّر نثر فارسی (1331) آغازگر سبک شناسی تاریخی در ایران است و شیوة وی تا به امروز ادامه یافته است. برای خروج از وضعیت رکودی که سبک شناسی نثر فارسی بدان دچار است، یکی از راه حل هایی که در این مقاله پیشنهاد می شود، به کارگیری شاخه های جدید سبک شناسی و بازیابی ابزارهایی مناسب برای تجزیه و تحلیل متون فارسی است. به منظور برداشتن گامی در این باره، در مقالة حاضر سبک شناسی انتقادی را به عنوان یکی از شاخه های جدید، مورد توجه قرار می دهیم و به طور خاص به لایه های سبکی قابل بررسی در سبک شناسی انتقادی داستان کوتاه و رمان می پردازیم.
پرسش اساسی ای که پژوهش حاضر به آن می پردازد، این است که در بررسی انتقادی سبک داستان کوتاه و رمان چه متغیّرهای سبکی ای را می توان مطرح کرد که منجر به کشف ایدئولوژی و رابطة قدرت در متن شود؟
برای پاسخ گویی به پرسش ذکر شده، بررسی داستان و رمان را در کلان لایه های روایی و متنی با تجزیه و تحلیل کانون سازی، میزان تداوم کانون سازی (کانونی سازی متغیر و چندگانه) و جنبه های کانون سازی (جنبة ادراکی: زمان؛ ترتیب، دیرش، بسامد و مکان؛ دیدی پرنده وار و کلی یا دیدی جزئی نگرانه و درشت نما، جنبة شناختی و جنبة ایدئولوژیکی) و نیز خردلایه های واژگانی، نحوی، کاربردشناسی و بلاغی را در ارتباط با لایة بیرونی آن (بافت موقعیتی متن) مورد توجه قرار می دهیم. با این هدف که به کارگیری شاخه های جدید سبک شناسی در بررسی متون ادب فارسی مورد توجه قرار گیرد. گفتنی است بسیاری از معیارها و مؤلفه های سبکی مطرح شده در این مقاله را در مطالعة ویژگی های سبکی دیگر شاخه های ادبیات داستانی: اسطوره، قصه، حکایت و رمانس نیز می توان به کار گرفت.
کاربست اشکال هنجار گریزی در اشعار احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم زمان با پیدایش نخستین نشانه های فرمالیسم روسی در 1914 در روسیه، رویکردی نوین به سبک و ساختار شعر آغاز شد. تأکید این گروه بر جنبه های صوری شعر باعث شد تا آنان چیزی جز خود متن را به کار نگیرند، بنابراین به دنبال ابزاری برای درک زیبایی اثر هنری بودند. آنان از این ابزار با اصطلاح «هنجارگریزی» یاد می کنند. دانش واژة «هنجارگریزی» از اصطلاحات پربسامد در نظریة صورت گرایان روسی است که امروزه این کاربرد در آثار شاعران بزرگی چون احمد شاملو به وضوح دیده می شود.
درخور تأمل است که شاملو، متناسب با ساخت بیانی شعرش، گاهی به عمد و گاه ناخودآگاه به هنجارگریزی روی می آورد و برای به کارگیری این شیوه از همة امکانات زبانی و هنری خود استفاده می کند. در قالب این مقاله کوشیده ایم، پس از اشاره ای گذرا به اشکال و مشخصه های «هنجارگریزی»، اشعاری از «احمد شاملو» را، که بیش ترین شباهت را به این شیوه دارد، از منظر برجسته سازی با رویکرد به هنجارگریزی انتخاب و بررسی کنیم.
الطقوس البدائیة والأنظمة الاجتماعیة الأولی؛ قصة ""العبد التاجر"" فی الباب الثانی من مرزبان نامه أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن حکایة العبد التاجر الواردة فی الباب الثانی من کتاب مرزبان نامه تحکی قصة عبد یمتهن التجارة عبر البحار بأمر من سیده ویتعرض فی طریقة لأحداث ممیتة یتمکن بدهائه من الخلاص منها لینال الملک فی نهایة المطاف. إن هذا العبد یمثل من ناحیة البعد الأسطوری لأدونیس وهو یرمز إلی إله الطبیعة الذی یختار الموت لأجل عباده لتتجدد بذلک الحیاة؛ وهو من ناحیة أخری یرمز إلی بطل النظام الاجتماعی الأباعد یغترب عن وطنه والذی ینال الملک فی أرض غریبة.
تکرارهای اساطیری در کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی کتاب کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرازی (متوفی522 ه.ق) از منظر اسطوره ای است. الیاده بر آن است که یادآوری و بازنمایی وقایع ازلی و زندگی کردن با اسطوره ها تجربه ای دینی است؛ زیرا شخص وقایع مهم اساطیری را دوباره تکرار و بازنمایی می کند و دوباره شاهد و ناظر اعمال خلّاق و آفرینندة موجودات فوق طبیعی می شود. شخص در زمانی ازلی قرار می گیرد، زمانی مقدس ودر مکانی مقدس با شخصیت های مقدس دیدار می کند. در این پژوهش برآنیم تا نشان دهیم که کتاب کشف الاسرار روزبهان بقلی شیرازی، روایتی خودنوشت ازتجربه های عارفی است که زمان و مکان را درمی نوردد و با تکرار وقایعی چون گذر از دریا و کوه و بیابان، دیدار با اولیا و انبیا و فرشتگان و در نهایت خود خدا، با تجربة مرحلة مرگ و نوزایی به ازدواج مقدس نائل می آید. در این طریق بسیاری از تجربه های روحانی پیامبران، چون معراج را دوباره تکرار می کند. در این نوشتار تحلیل متن زندگی نامة خودنوشت روزبهان از منظر نقد اسطوره ای و با تکیه بر آرای میرچا الیاده و نظریة تکرار اساطیری وی صورت می گیرد.
الظواهر الأسلوبیة فی سورة الأنعام (نمودهای سبک شناختی در سوره ی انعام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از شاخه های نقد ادبی است که از دانش زبان شناسی و بلاغت در تحلیل متن بهره جسته و در بررسی نقدی و ادبی اثر برسه عنصر اصلی متن، نویسنده و مخاطب تکیه می کند. سوره انعام یکی از سوره های بلند قرآن کریم است که موضوع اصلی آن بیان اصول سه گانه عقیده اسلامی است، و تمام واژگان و عبارات و تصاویر هنری موجود در آن در پی اثبات یگانگی و حقانیت خداوند است. این پژوهش با تکیه بر روش تحلیل سبک شناختی توصیفی بعد از مقدمه ای کوتاه در بررسی مبانی نظری سبک شناختی و ظواهر آن به بررسی مهمترین ظواهر سبک شناختی در سوره انعام پرداخته و با تکیه بر پنج مبحث تکرار، تقدیم و تأخیر، استفهام، التفات و گفتگو تلاش می کند تا سبک های ارائه شده در سوره را واکاوی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که تکرار واژگان و عبارت ها و جمله ها از مهمترین ظواهر سبک شناختی است و سبب انسجام موضوعی و هنری در بیان و تأکید توحید شده است. تقدیم و تأخیرها در سوره به هدف تاکید وحدانیت خداوند آورده شده است و مخاطب را به تامل در موضوع مورد بحث وا می دارد. گفتگو در سوره ابزاری هنری برای بیان حقانیت خداوند و پیامبر(ص) می باشد که گاهی با تصویرهای حقیقی در آمیخته می شود تا روشی مؤثر برای تبلیغ دین اسلام و اعتراف مشرکان و منکران به حقانیت خداوند باشد.
بررسی پیکربندی بافتی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت زمینه ای است که متن در آن آفریده و فهمیده می شود. این زمینه محیط، زمان و مکان (بافت موقعیت) یا واژه ها و عبارات اطراف هر واژه (بافت زبانی) را در بر می گیرد. دربارة بافت موقعیت، مسأله این است که در متون کهن به ویژه متون ادبی که دریافت بی واسطة بافت موقعیت ممکن نیست، چگونه می توان بخش هایی از آن را بازسازی کرد. هلیدی و حسن (۱۹۸۵) بر این باورند که سه سازه در ساخت این موقعیت یا همان عوامل برون زبانی مؤثر در خلق متن نقش دارند و می توان با آن ها، بافت موقعیت را توصیف کرد. از این منظر سه مؤلفة زمینة سخن، فحوا یا عاملان سخن و شیوة سخن به عنوان سه نقطة ورود به هر موقعیتی تلقی می شوند و از میان گزینه های موجود امکان گزینش سبکی را به دست می دهند. از ترکیب هر یک از گزینه ها با دیگری، ویژگی های منفردی در متن ایجاد می شود. مجموع این سه عامل پیکربندی بافتی نام دارد که نقشی اساسی در وحدت ساختاری متن دارد و استمرار در آن، متنی یکپارچه خلق می کند. در این پژوهش تلاش شده ابتدا بافت و سازه های پیکربندی بافتی تبیین شود؛ سپس با این ابزار، سازه های موقعیت و اجزای پیکربندی بافتی گلستان بررسی شود. بدین منظور همة عوامل قابل بررسی و نیز شگردهای سعدی و عوامل زیبایی شناختی مؤثر در القای مفهوم بیان شد و در نتیجه مشخص شد پیکربندی بافتی گلستان عامل انسجام متن و تداوم ارتباط خوانندگان در قرون متمادی با متن کتاب است.
تحلیل ساختاری غزل کوچه های خراسان از قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: