مذاهب، از دیرباز علاوه بر شباهت ها، تفاوت هایی با هم داشته اند که منجر به جدال بین آنها شده است. در این میان، اسماعیلیّه همانند فرقه های دیگر اسلامی، دارای اصول و فروع مشترک و بعضاً متفاوت با سایر مذاهب است. تأویل گرایی یکی از ویژگی های خاصّ اسماعیلیّه است که موجب تمایز آن، از سایر مذاهب می شود. ناصرخسرو به عنوان «حجّت» در مذهب اسماعیلی، بارها مسئلة تأویل را در متون نظم و نثر خود به کار برده است. وی معتقد است، شریعت و معارف دینی دارای ظاهر و باطن است و شریعت بدون تأویل هیچ ارزشی ندارد و مانند جسد بدون روح است. در این مقاله، ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی تأویل، بررسی، سپس به مسئلة تأویل از دیدگاه قرآن، حدیث، فلسفه، کلام، عرفان و تصوّف و هرمنوتیک پرداخته می شود. در ادامه به مبحث تأویل از دیدگاه اسماعیلیّه و به خصوص حکیم ناصرخسرو اشاره می شود.
رضی الدین عبدالله بن محمد، معروف به امامی هروی، ادیب و شاعر قرن هفتم هجری قمری، معاصر سعدی و مجد همگر و ملک الشعرای دربار قراختاییان کرمان بوده است. علاوه بر شعر و علوم بلاغی، در ادبیات عرب و علوم عقلی از سرآمدان روزگار خود بود و رساله ای به عربی در شرح قصیدة ذوالرمه (شاعر معروف عرب د 117 ق) دارد. دیوان این شاعر، فقط یک بار، آن هم در 1343 شمسی به کوشش همایون شهیدی از سوی انتشارات علمی چاپ شده است. مصحح در تصحیح این دیوان، سه نسخة متأخر و مغلوط در دسترس داشته و بسیاری از ابیات دیوان، به صورت تحریف شده، مبهم و ناقص ضبط شده است. نگارنده در این مقاله سعی کرده است که با معرفی قدیمی ترین نسخه از دیوان این شاعر، که فقط سیزده سال پس از وفات وی کتابت شده، و نیز مقابله و مطابقت این نسخة نفیس با نسخه های دیگر، از جمله نسخة مکتوب به سال 741 و 1003 هجری قمری، بسیاری از ابیات تحریف شده و ناقص این دیوان را تصحیح و تکمیل کند.
در این مقاله ابتدا دو نوع وزن عروضی (کمّی) و تکیه¬ای- هجایی در فارسی و گیلکی به صورت تطبیقی بررسی شده، سپس ویژگی¬های ترانه در آنها مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این، به این نکته نیز اشاره شده است که گویش گیلکی به خاطر نداشتن گونة معیار و به علت ویژگی های خاص دستگاه مصوتی آن، اصولاً مناسب وزن عروضی نیست و اشعاری که به وزن عروضی در این گویش سروده شده، اصول شعر عروضی در آنها، معیار یا یکدست نشده است و این همه، سبب شده است تا تمام این اشعار عملاً در قالب¬های وزن تکیه¬ای- هجایی، یعنی وزن اصیل و قدیم رایج در تمام گویش¬های ایرانی قرار بگیرند.
استعاره تا کنون بیشتر در شعر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. دراین پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که استعاره در نثر عرفانی ابوالفضل رشیدالدین میبدی چه کارکردهایی دارد؟ برای یافتن پاسخ، کاربردهای استعاره را در متن نوبت سوم ده جلد تفسیر کشف الاسرار، بررسی کردیم. یافته های پژوهش نشان می دهند که جهان عرفانی کشف الاسرار از استعاره ساخته شده و تنها راه ورود به این جهان، ادراک استعاره است. استعاره توانمندترین ابزار زبانی در بیان شناخت عارفانه میبدی از هستی است که برای بیان معانی پیچیده، مبهم، عمیق وگاه ناگفتنی به کار گرفته می شود. خلق زیبایی در سخن نیز نتیجه بدیهی استعاری بودن زبان است. بنا بریافته ها کارکردهای استعاره به دو حیطه شناختی و زیبایی آفرینی تقسیم شده است. کارکردهای شناختی استعاره در این متن عبارتند از: تجسم مفاهیم انتزاعی، قابل شناخت ساختن مفاهیم و پدیده های ناشناخته ،خلق معنا یا شبه معنا، روشنگری مفاهیم و اندیشه ها ، جاندار نمایاندن مفاهیم و پدیده ها، اقناع مخاطب، بیان عواطف عرفانی و توصیف. کارکردهای زیبایی آفرین استعاره نیز عبارتند از: خیال انگیزی، تناسبات تصویری، فشردگی معنا در کلام (ایجاز)، پویایی تصاویر، ابهام، تفسیرپذیری.
یکی از جذّاب ترین مباحث زیبایی شناسی متن، بحث پارادوکس یا متناقض نماست. بهره گیری از این شگرد، از عالی ترین شیوه های آشنایی زدایی هنری به شمار می رود که موجب دور شدن کلام از حالت عادی و برجسته سازی و اثرگذاری چشمگیر بر مخاطب می گردد. در شعر سبک آذربایجانی این ارائه بسامدی قابل توجّه و اثرگذار دارد. پارادوکس با قرار گرفتن در قالب صور خیالی چون تشبیه، استعاره، تشخیص و کنایه از پیچیدگی و ابهام نخستین خود فاصله می گیرد و در پی آن، مخاطب به زیبایی بافت اوّلیّه کلام پی می برد. امّا ایجاد آن در متن نیاز به ظرافت و خلاّقیّت بسیار دارد. پژوهش پیش روی، ضمن تقسیم بندی تازه از انواع پارادوکس، شعر سبک آذربایجانی را از این چشم انداز، به بوتة نقد و تطبیق می کشاند و موارد و مصادیق برجسته آن را رمزگشایی و تحلیل می کند.
"بحث درباره فصاحت و بلاغت دستگاه های گوناگون متن از قبیل دستگاه واژگانی، نحوی و بلاغی از دیر باز مورد توجه پژوهشگران و منتقدان آثار ادبی بوده است. در مطاوی هر یک از کتابهای بلاغی، درباره چنین موضوعاتی بحث شده است و همه آنان بر فصاحت و بلاغت ساختارهای مختلف متن و دوری از ابهام تاکید کرده اند.
بحث اصلی نیز درباره این مساله است که: سخن باید در نهایت فصاحت و دوری از هر گونه پیچیدگی به مخاطب عرضه شود؛ گذشته از این می توان گفت مبحث فصاحت و بلاغت در چنین کتابهایی عمدتا ذوقی و استحسانی است و تعریف و چارچوب دقیقی برای آن ارایه نشده است؛ امروز نمی توان با همان معیارها، متون را نقد و ارزیابی نمود. در دوران کنونی «مقوله ابهام در ادبیات» توجه بسیاری از منتقدان را به خود معطوف داشته است تا جایی که افرادی مانند امپسون به تالیف کتاب مستقلی در این باره مبادرت کرده اند؛ منتقدان ادبی در دوران معاصر نیز بر این مقوله تمرکز نموده و آن را در حوزه های مختلف ادبیات بویژه در حوزه های معنایی بررسی کرده اند.
در این پژوهش، نگارنده، ضمن مرور مختصر مقوله فصاحت و بلاغت در ادب فارسی و بررسی دیدگاههای صاحب نظران معاصر درباره ابهام، ابهامهایی را که از طریق ساختارهای بلاغی، بویژه تشبیه، حاصل می شود، با ذکر شواهد بررسی نموده و به این نتیجه می رسد که بسیاری از ابهام های دستگاه بلاغی شعر معاصر، از ابهام در ساختارهای تشبیهی ناشی می شود"
آغاز دو اثر بزرگ سعدی با مبحث پادشاهی و ماهیت قدرت، ناشی از تاکید عمدی و آگاهانه اوست. گویی وی چنانکه متذکر شده است بر ذمه خود میداند که روی خطاب اصلی در این دو اثر را که نتیجه سالها ممارست و جهانبینی او بوده است، به صاحبان قدرت دنیوی متوجه سازد. این توجه امری استثنایی و بیسابقه است که سعدی را بر پیشینیانش رجحان بخشیده است. اهیمت اثر سعدی از آنجاست که وی با مهارت کامل از قالب مقالهنویسی بهره جسته تا مضامینی در زمینه حکمت عملی و تفکر سیاسی عرضه کند که نسلها و قرنها محبوبیت عام یافته و به اجمال یا تفصیل دایر مدار بینش سیاسی خوانندگانش قرار گرفته است. این مقاله از این دید آثار سعدی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و نقش دولت و رعیت را در دیده سعدی بررسی مینماید.