فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم ذوقی تعریف در ادبیّات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعریف که در جواب ماهیّت و چیستی اشیاء و پدیده ها می آید، بیش تر در فلسفه و منطق شناخته شده است. امّا در ادبیات نیز از تعریف برای کارکردهای گوناگونی، از جمله تعلیم، طنز و بیان هنری استفاده شده است. تعریف در شعرِ معاصر نوعی اسلوبِ بیان است که در کتاب های بلاغت سنتی و جدید توجّه چندانی بدان نشده است. هر چند تعریف های هنری در شعر معاصر خالی از ارزش زیبایی شناختی و تصویر گری نیستند، امّا اهمیت این شیوه و الگوی بیانی در شعر کلاسیک بیش از آن که زیبایی شناسانه باشد، فکری و محتوایی است. از این رو، تعریف دریچه ای برای درک جهان بینی و افکار شاعر است. در این نوشتار به بررسی انواع تعریف، چه از نظر محتوایی و چه از نظر ساختارِ صوری آن در ادبیات پرداخته می شود. ساختار جملات تعریفی در ادبیات معاصر به صورت «بدل»، «جمله اسنادی» و «سه جزیی بی فعل» نمایان شده است.
بررسی تطبیقی رمانتیسم اجتماعی در داستان کوتاه گیله مرد اثر بزرگ علوی و النهر زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزرگ علوی و زکریا تامر، هر دو از نویسندگان توانای دنیای معاصر به شمار می روند. اوضاع آشفتة سیاسی و اجتماعیِ تقریباً مشابهِ حاکم بر عصر هر دو، باعث شده است که در نویسندگی و به خصوص داستان کوتاه، رویّه ای تقریباً یکسان را در پیش گیرند. داستان گیله مرد و النّهر که هر دو نمونه ای موفّق در زمینه داستان کوتاه به شمار می روند، اوضاع اجتماعی دوران خویش را با زبانی نمادین و تقریباً پوشیده به چالش می کشند. پرداخت صحنه های طبیعت و ویژگی شخصیّت های موجود در هر دو، در خدمت پیش برد داستان است؛ به طوری که خواننده را در فضای داستان سهیم و پیام مورد نظر صاحب اثر را به او انتقال می دهند. طبیعت، بازیابی شخصیّت زن، توجّه به نابرابری های موجود در جامعه، استبداد و خفقان حاکم، از مهم ترین مؤلّفه های اجتماعی موجود و مشابه در دو اثر به شمار می روند که ضرورت انجام این پژوهش را دوچندان کرده است. هدف از این پژوهش توصیفی – تحلیل، بررسی و تطبیق رمانتیسم جامعه گرا و بیان موارد تشابه و تفاوت موجود در هر دو اثر، در چارچوب مکتب آمریکایی است. هر دو داستان از وحدت تأثیر برخوردار هستند؛ تأثیر ظلم و بیدادی است که هیئت حاکمه بر عامّه مردم اعمال می کنند و به شکلی نمادین در پهنه هر دو داستان به تصویر کشیده شده است؛ با این تفاوت که پرداخت صحنه ها در داستان گیله مرد واقعی و عینی تر است؛ برخلاف داستان النّهر که همراه با تخیّل و دیریاب تر است.
شخصیّت رستم بر اساس داستان رستم و اسفندیار در شاهنامه و نظریّة «خودشکوفایی» آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره روشنفکران و متفکّران مکاتب مختلف به قصد ترسیم سیمای انسان کامل، مؤلّفه هایی را ارائه کرده اند. آبراهام مزلو از پایه گذاران روانشناسی انسان گرا، برای انسان کامل مورد نظر خود ک ه از آن به فرد خ ودش کوفا تعبیر می کند، ویژگی هایی را عرض ه می کند که طبق دیدگاه وی، در م ورد بیشتر افراد موفّق مصداق دارد. رس تم یکی از موفّق ترین و ک امیاب ترین شخصیّت های شاهنامه است و عناصر اصلی ویژة افراد خودشکوفای مزلو دراندیشه ها، رفتار و گفتار وی قابل بازیابی است. این مقاله، در آغاز «آبراهام مزلو»، نظریّة خودشکوفایی و عناصر آن را معرّفی می کند و آنگاهدر قسمت اصلی مقاله، به توصیف و تحلیل شخصیّت رستم (با تکیه بر داستان رستم و اسفندیار) مطابق با الگوهای معرّفی شده می پردازد. در واقع، این پژوهش رستم را به عنوان الگوی ایرانی برای نظریّة مزلو معرفی می کند که به نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار مستند شده است. به نظر می رسد که فردوسی در طرح این داستان که در واقع، آخرین حضور جدّی رستم در صحنه است، خواسته تا برتری جسمی، روحی، شخصیّتی و معنوی رستم را به نمایش بگذارد.
هنر محض در شعر فارسی
ضمایر تکراری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقطیع سنتی و تقطیع هجائی
رمزگان و وجه: دو عامل متمایزکننده در سبک شناسی گفتمانی قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سبک شناسی گفتمانی، ادبیات ظرفی است برای بیان اندیشه ها و عقایدی که فقط به پدیدآورندة آن مربوط نیستند؛ بلکه با محیط و بافتی ارتباط دارند که متن مورد نظر در آن تولید شده است. با این وصف، ادبیات محصول گفتمانی است که در آن بالیده است و محیط، بافت، مسائل فرهنگی و ایدئولوژی مسلط بر دورانی که مولد آن متن خاص است، همگی در رشد و پیدایی آن تأثیرگذار هستند. در ادبیات فارسی، سبک خراسانی محصول گفتمانی است که وجه غالب آن وفور اندیشه های فلسفی و به ویژه خردگرایی است. این دوره با نفوذ اندیشه های عقلانی و خردورزی همراه است و اشعار ناصرخسرو به عنوان یکی از شاعران شاخص و تأثیرگذار و یکی از نمایندگان برجستة ادبیات قرن پنجم، نمونة برجسته ای از این شاخصه های فکری محسوب می شود. نکتة قابل توجه در اشعار این شاعر، نفوذ اندیشه های فلسفی و دینی است؛ به طوری که بخش اعظمی از دیوان قصاید او به این مضامین اختصاص داده شده است. در سبک شناسی لایه ای قصاید ناصرخسرو، با توجه به وفور مضامین فلسفی و دینی، می توان سبک خاص این شاعر را تبیین کرد و به این نکته دست یافت که آثار این شاعر نتیجة گفتمان غالب فرهنگی دورة سبک خراسانی بوده که بسامد مفاهیم فلسفی و عقلانی در آن کاملاً چشمگیر است. در این پژوهش، با تکیه بر سبک شناسی لایه ای، دو لایة واژگانی و نحوی در تعدادی از قصاید دیوان وی بررسی می شود تا روشن شود که گفتمان غالب فکری و فرهنگی آن دوره، در نوع سبک واژگانی و نحوی این آثار چه نمودی داشته است. هدف این پژوهش دست یافتن به رمزگان های مسلط قصاید ناصرخسرو به منظور تبیین تأثیر شرایط گفتمانی بر آن ها است؛ بنابراین، با بررسی لایة واژگانی، رمزگان های این قصاید ارائه خواهند شد. این پژوهش در لایة نحوی و بررسی وجوه به کاررفته در قصاید مذکور نیز به دنبال همین تأثیر است و طبق این بررسی روشن می شود که رمزگان های برجستة اشعار ناصرخسرو و همچنین وجوه به کاررفته در آن ها تحت تأثیر گفتمان فرهنگی عقلانی و خردگرایی دوران مؤلف است.
اشارات دست ابزار شاعران
زنجیره ها، عناصر و گزاره های روایی در داستان «بانوی حصاری» از هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان «بانوی حصاری»، یکی از هفت داستان شگفتانگیز و پرماجرای هفتپیکر نظامی است. با توجه به ساختار ویژهای که این داستان دارد، مقالهی حاضر به نقد و تحلیل ساختار و اجزای روایت در آن براساس دیدگاههای گریماس اختصاص یافته است.شیوهی کار به این صورت بوده که ابتدا نظریات گریماس دربارهی ساختار وعناصر واجزای تشکیل دهندهی یک روایت، نقل وبررسی شده وسپس این عناصر و اجزا در داستان بانوی حصاری، شناسایی وتجزیه وتحلیل گردیده است. زنجیرههای روایی در ساختار این روایت شامل زنجیره های پیمانی، اجرایی وانفصالی است.زنجیرهی پیمانی، بیانگر پیمانی است که بین«بانوی حصاری» (فرستنده) با شاهزادهی جوان (شناسنده؛ گیرنده) بسته میشود، زنجیرهی اجرایی شامل آزمونها و مبارزههایی است که قهرمان باید پشت سر بگذارد تا به هدف برسد و زنجیرهی انفصالی، حاکی از سیر رخدادهای داستان از وضعیت نامتعادل به وضعیت متعادل و پایان خوش داستان است. در این روایت ساختارکلی« فقدان قرار داد (بینظمی) وجود قرار داد (نظم)» به کار گرفته شده است؛ یعنی درآغاز داستان، به دلیل عدم وجود قرارداد وضعیت پریشانی به وجود میآید.بعد فرستنده قرارداد و پیمانی وضع میکند؛ که در نتیجهی آن نظمی برقرار و در پایان داستان به خاطر اقدامات قهرمان، آرامش حاکم میشود.
ظهور و افول مکتب های ادبی
منبع:
زبان و ادب ۱۳۷۹ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
بازی با متن ها
حوزههای تخصصی:
استثنائی بر قاعده نون عروضی
حوزههای تخصصی: