فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۷۰۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
هزار و یک شب مجموعه ای از داستانهاست که از زمانی نامعلوم مخاطبان فراوانی به خود جلب کرده است. تصور عمومی بر این است که آنچه در این مجموعه آمده جملگی هزل و مایه سرگرمی برای عده ای عاطل و باطل است. اما در هزار و یک شب می توان داستانهایی یافت که مخاطب را به پرهیزگاری و شریعتمداری فرا می خواند. همچنین حدود سی داستان را می توان نشان کرد که علاوه بر دعوت به زهد و پرهیزگاری متشرعانه، حال و هوایی صوفیانه دارند. مقاله حاضر به بررسی بخشی از این حکایات صوفیانه و جستن ماخذ آنها و تا حد امکان سیر تحول و تطورشان پرداخته است. جستجو در این مراحل تغییر و تحول علاوه بر اینکه پژوهنده را در پیدا کردن زمان مطمئن تری برای تاریخ الحاق برخی از حکایات هزار و یک شب یاری می رساند، روانشناسی عوام را که احتمالا مخاطبان اصلی این گونه داستانها بوده اند و در پیدایش آنها نقش و تاثیر بسزایی داشته اند، بهتر بر آفتاب می افکند.
تمثیل، آیینه اجتماع (سیری در تمثیل های ادبیات عرفانی در آثار عطار و مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل یکی از صور خیال است و یکی از انواع تشبیه به شمار می آید. از آنجا که مشبه به در تمثیل معمولا حسی و ملموس است، می توان از ظاهر آن پی به واقعیت های اجتماعی برد. ادبیات عرفانی ما قسمت عمده ای از گنجینه ادبی ما را شامل می شود و عطار و مولانا کوه موج این دریای عظیم ادب عارفانه هستند. با نگاهی به تمثیل های این دو شاعر بزرگ می توان از ورای آموزه های عرفانی وبا دقت در ظاهر داستان های آنان، به واقعیت های جامعه قرن ششم و هفتم هجری پی برد. اگرچه محور ادبیات عرفانی، به ویژه در شعر این دو شاعر، برتری عالم غیب بر عالم شهادت است، باز هم می توان از ظاهر تمثیل ها و انتخاب موضوعاتی که پیام های عرفانی دارند، اجتماع شاعر را شناخت، زیرا اگر تمثیل را مشبه بهی ملموس برای مشبهی معقول بدانیم، شاعر ناگزیر است از حکایات و داستان هایی به عنوان مثل استفاده کند که برای مخاطبان او شناخته شده باشد؛ پس انتخاب چنین تمثیل هایی خواننده را به فهم اوضاع و احوال اجتماعی شاعر از ورای آموزه های عرفانی و تجربیات شخصی عارفانه نایل می کند.
یکی بود یکی نبود
یک حکایت، چند روایت نقد و نظری تطبیقی بر داستان «نگریستن عزراییل بر مردی...» در مثنوی و الهی نامه، با نگاهی به چند ماخذ دیگر (عنوان عربی: حکایة واحدة، روایات متعددة دراسة نقدیة مقارنة لقصة «نظرة عزراییل إلی رجل...» فی المثنوی و إلهی نامه، خلال دراستها فی مصادر أخری)
حوزه های تخصصی:
توضیح و تفسیر قصه ها و تمثیل ها در مثنوی مولانا، کلید شناخت این حماسه عرفانی بزرگ است؛ زیرا مولوی، قصه و تمثیل را برای اثبات دعاوی و آشنایی ذهن مخاطب با عقیده و نظر حکمی و عرفانی خود به کار می برد.در مقاله حاضر سعی شده است با مقایسه یکی از حکایات مثنوی به نام «نگریستن عزراییل بر مردی...» با چند ماخذ دیگر قبل از مثنوی، وجوه برتری قصه پردازی مولانا بر سایرین تبیین شود. به همین منظور، این حکایت از دفتر اول مثنوی با همین حکایت در آثاری مانند کیمیای سعادت غزالی، الهی نامه شیخ عطار، کشف الاسرار میبدی، ترک الاطناب فی شرح الشهاب ابن قضاعی و جوامع الحکایات عوفی، به شیوه نقد تطبیقی مقایسه شده است.مخاطب با مطالعه این آثار درمی یابد این حکایت در مثنوی، طرب انگیزتر و جامع تر از سایر آثار است و رابطه منطقی تری میان اجزای آن وجود دارد.چکیده عربی:إن المفتاح الحقیقی لمعرفة المثنوی بوصفه أکبر حماسة عرفانیة، یتمثل فی توضیح قصصه وتمثیلاته وتفسیرها؛ لأن مولانا جلال الدین یستخدم القصة والتمثیل لإثبات عقائده الحکمیة والعرفانیة وتعرّف المخاطب علیها. ومن هذا المنطلق یحاول هذا المقال جوانب تفوق مولانا فی تناول القصة علی الآخرین بعد مقارنة إحدی حکایات مثنوی بعنوان «نظرة عزراییل إلی رجل...» بمصادر أخری تسبق المثنوی. وتحقیقا لهذا الهدف تم دراسة تلک الحکایة الموجودة فی الدفتر الأول من المثنوی مع أخواتها الموجودة فی نتاجات أخری: ککیمیاء السعادة للغزالی، وإلهی نامه للعطار، وکشف الأسرار لمیبدی، وترک الإطناب فی شرح الشهاب لابن القضاعی، وجوامع الحکایات للعوفی علی سبیل الدراسات النقدیة المقارنة.والقارئ بعد قراءة تلک النتاجات یدرک أن الحکایة المذکورة فی المثنوی ألطف وأجمع من مثیلاتها فی باقی النتاجات وأن هناک انسجاما أکثر بین أجزاءها إذا ما قورن بتلک النتاجات.
ویژگیهای ساختاری و روایتی حکایتهای مشایخ در مثنویهای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حُکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینیِ یک عارفِ معتقد به مبانیِ نظری و عملیِ سلوک عرفانِ عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجسته عرفانِ تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعفِ کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگیهای ساختاری و رواییِ داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.
عنصر شخصیت در حکایت های حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از برجسته ترین و تاثیر گذارترین مثنوی های عرفانی - تعلیمی ادب پارسی و مهم ترین اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی (6 هـ. ق) است. سنایی پس از یک دیباچه دراز آهنگ منثور، مطالب و موضوع های این منظومه را، که تعداد آنها در بیشتر نسخه ها به 10000 بیت می رسد، در ده باب گنجانده است و برای بیان روشن تر و استوار تر مقاصد خود، که اغلب، مسایل غامض و بلند عرفانی هستند، از نوع ادبی پر تاثیر حکایت بهره برده و در لا به لای مطالب اصلی کتاب، حکایت های نسبتا زیادی را گنجانده که تعداد آنها در مجموع به 112 حکایت می رسد. این حکایت ها اغلب با عنوان هایی نظیر: «التمثل فی، التمثیل فی، حکایت در، و داستان...» از متن اصلی جدا می شوند و از نظر کوتاهی و بلندی متفاوتند و بی شک در ساده کردن و پر تاثیر کردن زبان حدیقه، نقش فراوان دارند. برای به انجام رسانیدن این پژوهش پس از بررسی شخصیت های اصلی این حکایت ها، آنها را در پنج گونه مذهبی - عرفانی، تاریخی - اسطوره ای، تیپیک، همراز، تمثیلی و نمادین جای دادیم و از دیدگاه عنصر داستانی «شخصیت» بدان ها نگریستیم. سعی شد بخشی از یافته های تحقیق در چند جدول نمایش داده شود.
حکایت های عرفانی و نقش آن ها در گفتمان منثور صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دقیقه اصلی این مقاله تبیین اهمیت و نشان دادن جایگاه حکایت در آثار منثور عرفانی است. از همینرو با اختیار منظری که تصوف را نگاه هنری و جمال شناسانه به الاهیات و دین می داند، یکی از فرم های پربسامد و هنری نثر عرفانی، یعنی «حکایت» بررسی شده است. بعد از تعریف لغوی و اصطلاحی و بیان قواعد اصلی و ویژگی هایش، اهمیت و کارکردهای آن در تصوف خاطر نشان شده و در ادامه بعد از بحث در باب شیوه های مختلف طبقه بندی حکایت های صوفیانه، با استناد به آثار برتر منثور عرفانی تقسیم بندی متفاوتی از این نوع حکایت ها در سه دسته رئالیستی ، خارق العاده و ابداعی ارائه شده است.
ر
نظری اجمالی بر تاویلِ بن مایه «گناه آغازین» در ادیان توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت گناه آغازین آدم و حوا ، پاره ای از پی رنگ اسطوره ای « تازش اهریمن بر هستی » و نمایانگر سرمنشاء و چگونگی پدید آمدن « رنج و مرگ » در سرنوشت انسانی است . تاویل پذیری داستان آفرینش انسان ، بویژه نافرمانی و گناه آغازین موجب می شود که از دیدگاه فلسفی و مکاشفه ای ، داستانی بارها از زبان عارفان و بزرگان ادیان ، بازآفرینی شود . در پژوهش حاضر ، کوشیده ایم با بررسی آرا و عقاید دینی و عرفانی در موضوع مورد بحث و تاویل نمادهای روایت ، مجموعه ای فراگیر از جهان بینی ها و رویکردهای هستی شناسانه و شهودی ، به دست دهیم . در نتیجه باید گفت که این مجموعه فرهنگ بشری به ظاهر گونه گون ، تنها تحول صوری به خود دیده است ، همه روایتها ، در زوایای پنهان ناخودآگاه جمعی بشر ، با ساخت همسان کهن الگویی ذهن ، با یکدیگر پیوند خورده اند . وجوه تمایز ، در شیوه روایت برگرفته از نگاه غایت شناختی به انسان ، نهفته است ، که جنبه و حیانی یا کارکرد زمینی شان را تعیین می کند .
مثل و تمثیل
حوزه های تخصصی:
مقایسه نگاه ارداویرافنامه و رساله الغفران در دنیای پس از مرگ (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین نظرتی أرداویراف نامه ورسالة الغفران للآخرة)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی معراج نامه ها، «سفر» است. مسافران اینگونه سفرهای روحانی درواقع شارحان سفرنامه روح و روان خویشاند؛ چراکه آنان خود باتوجه به ذوق و عقاید خویش، پله های نردبان عروج را طی می کنند.«ویراف» ــ موبد زرتشتی ــ و «ابن قارح» ــ شاعر و نویسنده عرب که البته از طرف ابوالعلا به این سفر فرستاده میشود ــ دو مسافر جهان آخرت هستند و این دو سفرنامه، شرح مشاهدات و چگونگی سفر این دو شخصیت است.در مقاله حاضر، کیفیت و چگونگی دو سفرنامه جهان آخرت بررسی و تحلیل شده است و ضمن بررسی ارداویرافنامه و رساله الغفران، این دو اثر با هم مقایسه تطبیقی شده و اشتراکات و افتراقات آن دو بیان شده است.نگارنده کوشیده است با بیان کردن مشابهات بسیاری که میان این دو اثر وجود دارد، میزان تاثیرگذاری ارداویرافنامه بر رساله الغفران را آشکار کند و این منبع ایرانی ـ زرتشتی را به عنوان اولین معراج نامه ادیان معرفی کند.چکیده عربی: تتناول کتب الرحلات السماویة (معراج نامه) موضوع الرحلة إلی الآخرة حیث یشرح الرحالون إلی هذه الرحلات المعنویة أسفارهم النفسیة والمعنویة لأنهم یسلکون سلالم العروج إلی السماء وفقا لأذواقهم ومعتقداتهم الخاصة.إن «ویراف» ــ شیخ الزرادشتیین ــ و«ابن القارح» ــ الشاعر والکاتب العربی الذی یرسله أبوالعلاء إلی هذه الرحلة ــ یعتبران رحالتین إلی الآخرة کما یعدّ رحلتیهما شرحا لمشاهداتهما وکیفیة رحلتهما.یدرس هذا المقال رحلة أرداویراف نامه ورسالة الغفران دراسة مقارنة مبیّنا مواضع الافتراق والاشتراک بینهما. إذ حاولت الکاتبة کشف اللثام عن تأثر رسالة الغفران بأرداویرافنامه بعد ذکر المشابهات الموجودة بینهما کما تعرّف بأرداویراف نامه الإیرانیة ـ الزرادشتیة بوصفها الرّحلة الأولی بین کتب الرحلات السماویة.
تحلیل ساختاری طرح داستان ورقه و گلشاه عیوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورقه و گلشاه، داستانی زیبا، دل انگیز و جذاب است که عیوقی آن را به نظم در آورده. تجزیه و تحلیل اجزا و عناصر سازنده متن یک داستان، زمینه شناخت بیشتر آن را فراهم می آورد و نقاط قوت و ضعف آن را باز می نمایاند. بنابراین در مقاله حاضر طرح این داستان، به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده آن، از دیدگاه ساختارگرایی بررسی شده است. در این داستان ورقه، قهرمان اصلی، در پی دستیابی به هدفی خاص، یعنی ازدواج با گلشاه است. در راه رسیدن به هدف با مقاومت نیروهای مخالف رو به رو می شود و در نتیجه وضع متعادل زندگی او و قبیله اش به هم می ریزد. ولی قهرمان با کمک نیروهای یاری گرش موفق می شود بر حریفان غلبه کند، به هدف برسد و وضع متعادل و سامان یافته ای را که محصول حوادث داستان است، به زندگی خود و قبیله اش بازگرداند. حوادثی که در داستان رخ می دهد باعث شکل گرفتن چهار سلسله (پی رفت) در طرح آن می شود. در این مقاله چنان که ذکر شد، طرح این داستان و اجزای تشکیل دهنده آن از دیدگاه چند تن از ساخت گرایان بررسی و تحلیل شده است.
ساختار روایت در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بررسیهایی که در روشن کردن سازوکار روایت به موفقیت چشمگیری دست یافته، تجزیه و تحلیل تودورف و روش او در بررسی قصه های عامیانه است. او نخست بر اساس نوع ارتباط منطقی واحدهای ساختاری، دو نوع روایت را از یکدیگر تمیز می دهد: روایت اسطوره ای و ایدئولوژیک. وی با برشمردن ویژگیهای روایت اسطوره ای این نوع روایی را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده است. تودورف با کشف ساختار این گونه روایتی، نظریه دستور جهانی خود را ارایه کرده است. این نوشته با برسی و تحلیل هفت پیکر، ساختار روایی آن را در دو مقوله صفت و فعل بررسی می کند. بدیهی است کشف ساختار این اثر راهگشای ما در کشف ساختار آثاری مشابه و درک نظریه دستور جهانی روایت خواهد بود. به این منظور ابتدا توضیحی درباره نظریه تودورف داده می شود. سپس ساختار روایی صفت و فعل در هفت پیکر بررسی می گردد.
قصه در نظم و نثر فارسی
حوزه های تخصصی: