فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
سلسله ذهبیه و تصوف ذهبی
آینه، الگویی برای تفسیر پدیداری در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر عرفان ابنعربی، هستی ـ که همان حق است ـ در مراتب و مراحل مختلف با جلوههای متعددی خود را نمودار ساخته است. ویژگیهایی در آینه است که تامل در آنها بستر مناسبی برای تفسیر پدیداری حق و خلق فراهم نموده است. در مکتب ابنعربی؛ از جهتی حق آینهای است که جلوههایی را نمودار ساخته است و نظاره آن جلوات همواره با اختفاء آینه توام میباشد. خلق پدیدار شده نیز چیزی جز تصویر آینهای حق نمیباشد. مقاله ذیل پژوهشی است که استفاده از «آینه» در مکتب ابنعربی را به عنوان الگویی برای تفسیر و تبیین هستی مورد بررسی قرار داده است.
تاثیرپذیریهای سهروردی از حدیقه سنایی در آفرینش داستانهای رمزی و تفاوت مصداق پیر در نظرگاه این دو در ماجرای «دیدار با پیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی میزان تاثیر اشعار حدیقه سنایی بر داستانهای رمز سهروردی است. در این مطالعه و بررسی نشان داده می شود که چگونه اندیشه های فیلسوفانه و تصویرهای شاعرانه سنایی در این کتاب، موجب می شود سهروردی در نگارش رساله های رمزی خود چون آواز پرجبرئیل، عقل سرخ، رساله مونس العشاق از آنها سود ببرد و از ابیات حدیقه در میان داستانهایش استفاده کند.
بحث دیگر این مقاله در تفاوت دیدگاه این دو در مصداق پیر است. بخش مرکزی رساله های رمزی را ماجرای دیدار با پیر در بر می گیرد. در نظام فلسفی سهروردی، پیر، نمایش عقل فعال در حکمت مشا و جبرئیل در نظرگاه دینی است. در طبقه بندی سنایی از عالم، مطابق نظر نوافلاطونیان این نفس کلی است که با سالک دیدار می کند و راهنمای او می شود. در واقع، سنایی در حدیقه و سیرالعباد، نفس کلی را به عنوان واسطه فیض رسانی عقل کل به عالم ماده معرفی کرده است در حالی که سهروردی از نظر حکمای مشا در این مورد سود می جوید.
شیوه مطالعه در این تحقیق، مقایسه تطبیقی است که بین ابیات حدیقه سنایی با داستانهای رمزی سهروردی چون عقل سرخ، آواز پرجبرئیل، مونس العشاق صورت می گیرد.
راز و رازداری در عرفان مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کنش هستی شناسانه عرفانی، هدف سالک وصال به حق و معرفت بر امور، پدیدهها و حالاتی است که کمیت عقل در راه آن لنگ است و بالهای پرواز دل، فربه. او برای نیل بدین هدف باید به مدد ریاضت و صداقت، پاکی را برای دل، روشنایی را برای دیده و آشنایی را برای گوش به ارمغان آورد. در این حالت، دلش روشن از نوری است که محرومان هرگز آن را نیافتهاند و دیدگانش گشوده به دیدنیهایی است که اغیار ندیدهاند و گوشهایش آشنا به رمز و رازهایی است که ناآشنایان نشنیدهاند. عرفا از حاصل این پاکی و روشنایی و آشنایی، با عنوان سر یا راز یاد میکنند و عارف واصل و کامل کسی را میدانند که در کتمان اسرار بکوشد. جلالالدین محمد بلخی در مثنوی و کلیات شمس، راز و رازداری و موضوعات مربوط بدان را مطرح کرده است و از جایگاه راز، رازداری و خاموشی، محرم و نامحرم، موانع رازدانی، عوامل افشای راز و رسولان یا پیامآوران راز و... سخن گفته است. این مقاله به تحلیل راز و رازداری در عرفان مولوی پرداخته است.
تاملی در اندیشه های زاهدانه و دینی نظامی گنجوی
حوزههای تخصصی:
چاه راز ( شرح بیتی از خاقانی شروانی )
حوزههای تخصصی:
سر، ودیعه ای است نهاده در دل، که باید از نااهلان و نامحرمان، نهان داشته شود، در فرهنگ ما، به نگاه داشت راز، بسیار سفارش شده تا آنجا که رسیدن به مراد و مالا رستگاری را ، در گرو نهان داشت آن، برشمرده اند، هر چند تنگی سینه گنجایی راز را ندارد...
شعر و شطرنج و عرفان
فنا از دیدگاه ابن عربی و ارتباط آن با معرفت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی درباره فنا دیدگاهی هستی شناسانه دارد که براساس آن همه چیز فانی است و حقیقتی جز حق تعالی وجود ندارد. از این رو هر قولی درباره فنای در حق تعالی که لازمه آن اثبات وجودی درمقابل وجود خداوند است شرک است، زیرا لازمه آن، قبول وجود برای سالک است که در انتهای سلوک، فانی می شود. از نظر وی، حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بیانگر این است که حقیقت نفس آدمی چیزی جز خداوند تعالی نیست و اگر کسی بر آن باشد که به غیر از خداوند واقعیتی هست، خواه مستقل یا وابسته به خدا و خواه از وجود خود یا از فنای خود فانی شده باشد، بوی از معرفت نفس به مشامش نرسیده است، زیرا کسی که موجودی غیرحق را ممکن بداند که قایم به حق و فانی در او باشد و فنایش نیز فانی در فنا باشد، گرفتار شرکی بعد از شرک می شود و راهی به معرفت نفس نخواهد یافت، مشرکی است که نه خدای را شناخته است و نه خود را.
زبان الهی
«گسترش تصوف و عرفان در شبه قاره و زبان فارسی در سده هفتم به وسیله چشتیه»
حوزههای تخصصی:
این بحث که تصوف از کجا شروع شده، نویسندگانِ بسیار زیادی را به بحث کشانده است بهر حال نظرات گوناگون در این باره وجود دارد، اما آنچه مورد قبول همه است، در ابتدای مسئله صحابی بودنِ پیغمبر خدا بزرگ ترین فضیلت محسوب می شد و سپس کسانی که صحابه کرام را درک کردند آنها را «تابعین» گفتند؛ و افرادی که از تابعین فیض بردند، «تبع تابعین» معروف شدند. پس از آن کسانی که به امور دینی بیش از دیگران توجه کردند، آنها را «زهاد و عباد» می گفتند ولی به مرور زمان بدعت ها در امور دین راه یافتند و آنهایی که از بدعت ها دوری می جستند کلمه «صوفی» برای آنان مخصوص شد. در این رابطه ابوهاشم کوفی(م150هـ /767 م) اولین شخصی بود که به نام «صوفی» معروف شد. او در زهد و توکل و ورع و محبت یک مقام ویژه ای داشت. معاصر وی سفیان ثوری (م161 هـ/778 م) پس از ملاقات با وی گفت: «اگر ابوهاشم نبود من نمی توانستم از دقایق ریا و صفا آگاه شوم». این مقاله از ابتدا به مطالعه عرفان و تصوف پرداخته و سپس سلسله چشتیه را معرفی نموده و پیروان آن را در شبه قاره هند معرفی می نماید.
طرح سه دیدگاه در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید منطق الطیر عطار، دل انگیزترین منظومه عرفانی فارسی است. در این اثر، سلوک سالکان خداجو از طلب تا فنا با بیانی رمزوار در قالب سفر مرغان سیمرغ جو ترسیم شده است. عطار، پیش از آغاز داستان در مقدمه ای هنرمندانه به معرفی سیزده پرنده )سالک(: هدهد، موسیچه، طوطی، کبک، تنگ باز یا تند باز، دراج، بلبل، طاوس، تذرو، قمری، فاخته، باز ،مرغ زرین می پردازد. سه دیدگاه نگارنده به همین مقدمه نمادین مربوط است. نویسنده در دیدگاه نخست با عنوان «پرنده گمشده عطار»، مرغ پنجم را «کبوتر» می داند نه «تنگ باز». در دیدگاه دوم با عنوان «هدهد و دوازده پرنده»، نگاه سوال برانگیز به شمار این پرندگان سیزده گانه را به سوی شمار نمادین «یک و دوازده» جلب می کند و بالاخره در دیدگاه سوم با عنوان «مرغ زرین» به رمز گشایی از این مرغ شگفت و نا آشنا می پردازد.
سلوک در طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا
حوزههای تخصصی:
پیمودن طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا از آن روی لذت بخش است که او را راه دانی کارآزموده می یابیم. پیری که می داند چگونه مخاطب را با جهان درونش آشنا و به سوی کمال ترغیب و هدایت نماید.او ابتدا از مخاطب می خواهد که از آن چه کرده توبه نماید و ظاهر و باطن خویش را از آلایش ها بزداید تا مزاجش تبدیل یابد و از آن پس جهان را در آینه صاف درونش مشاهده نماید.بنابراین به نظر او انسان ِخواهان تحقق خویش باید دردمند، عاشق، جان گرای، معنی طلب و اندیشه ورز باشد و در عین حال فکرهای مزاحم را از خود براند.چنین انسانی دانشور و بصیر است و می کوشد علم خویش را در عمل بیازماید. برای ژرف نگری در خویش، خلوت می گزیند و سکوت را بر پرحرفی ترجیح می نهد. در عین پذیرش جبر و قضا، در تمام مسیرهای جبر برای خویش نقاط اختیار می شناسد. اهل مشورت و بلند همت است و تلاش می کند.لذات مادی را فدای لذات معنوی می کند و نهایتاً انسانی اخلاقی است و خود را به آهستگی ، صبر، تواضع، قناعت و رازداری می آراید.
عرفان پست مدرن و عرفان اسلامی؛ تفاوتها و رویکردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر مروری اجمالی بر مبنای فکری، جهت گیریهای بنیادین و وجوه اختلاف عرفان (بر مبنای شریعت) اسلامی و عرفان (سکولار) پست مدرن دارد. عرفان در اصطلاح اسلامی آن، ظرفیت و نیروی شناخت درونی و قلبی است که به موجب آن انسان عارف به افقهای برتری از کمال در ارتباط خود با خداوند دست می یابد. رسیدن به آن ظرفیت و دست یابی به این کمال، در گرو گذشتن از علایق دنیوی و خود نفسانی است. با طی چنین مسیری، انسان عارف خویشتن حقیقی و الهی خود را در پیوند با حقیقت مطلق هستی می یابد. اما عرفان در اصطلاح مکاتب باطن گرای نوین و معنویتهای جدید در جوامع پیشرفته، بویژه از دیدگاه مکتب پست مدرن، صرفا فرآیندی ذهنی و خیالی است. در این گونه از نگرش عرفانی، دیگر دل آدمی به عنوان گرانیگاه معرفت تلقی نمی شود و در تعالیم آن تصفیه باطن از تعلقات و طی مراتب کمال معنوی جایگاهی ندارد، بلکه این فرآیند راهکاری است برای جلوگیری از به تحلیل رفتن قوای فکری، روحی و جسمی آدمی در مسیر شتابزده ای که امروزه در حرکت به سوی قله های پیشرفت مادی دارد. انسان متمدن با استفاده از ابزار عرفان در صدد تغییر موقت ذائقه زندگی است تا در بهره مندیهای مادی دچار یکنواختی نشود و بیشترین بهره مندی و لذت را از زندگی طبیعی ببرد. بنابراین، عرفان پست مدرن به عنوان شیوه ای معنوی در خدمت اهداف مادی قرار می گیرد.
پیشینة فنون و صناعات ادبی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی پیشینة فنون و صناعات ادبی و مبتکران آن می پردازد، موضوعی که تا کنون تحقیق جامع و دقیقی دربارة آن نشده است. بررسی پیشینة فنون ادبی به بحث و تحقیق پیرامون صناعات کمک زیادی می کند و باعث درک عمیق دانش پژوهان در راستای درست تشخیص دادن زیبایی های سخن و بهبود بخشیدن کلام ادبی می گردد.
در واقع، هدف از بررسی سابقه صناعات ادبی، آشنایی دانش پژوهان با مبدعان و تحول و تطور آن است تا با مراجعه به منابع گوناگون و مطالعة پیشینة این صناعات، بتوان به چگونگی شکل گیری آنها و نکات ارزندة بلاغی پی برد.
مطالعه در این مقاله به روش اصیل (Original) انجام گرفته و جامعة آماری شامل صناعاتی است که با تحقیقات گسترده در مباحث بلاغی، مبدعان آنها معلوم شده است.
در این روش ابتدا کتب مهم بلاغی از آغاز تاکنون بررسی شده و سپس این آثار با یکدیگر تطبیق و صنایع ادبی استخراج گردیده است.
با بررسی صناعات مشخص می شود ابداعات دانشمندانی مانند ابن معتز، قدامة بن جعفر، ابوهلال عسکری، ابن رشیق قیروانی و ابن ابی الاصبع در بلاغت از دیگران بیشتر بوده است و سابقة صنایع ادبی با نام اولین مبدع آنها ذکر گردیده است.