بررسی تناسبات رنگ در منظومه های هفت پیکر و هشت بهشت از منظر روانشناسی تحلیلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش دو منظومه هفت پیکر و هشت بهشت به عنوان یک پدیده زبانی، امری ظاهری فرض شده که باطن (محتوای) خود را آیینه وار منعکس می کنند. سفر بهرام رمزی از مواج است که حرکت وی می تواند نمادی از طی مراحل سلوک و مراحل تکوین آفرینش، حرکت از زمان (سیاه) به بی زمانی (سفید) و به آشتی رساندن و تعادل ابعاد وجود (سیاه و سفید به عنوان نماد دوگانگی وجود انسان) باشد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی_تطبیقی و با هدف بررسی تناسبات رنگ با محتوای قصه های هفت پیکر نظامی و هشت بهشت امیرخسرو دهلوی و با استفاده از روان شناسی تحلیلی در پی کشف آن است که آیا رنگ هم همانند سبک می تواند هنجارهای ذهنی و زبانی خالق متن را آشکار کند. نتایج حاکی از آن است که بین هفت پیکر نظامی و هشت بهشت امیرخسرو دهلوی تشابهات سبکی فراوانی وجود دارد و هر دو شاعر از همه ظرفیت های زبانی و دلالت های عنصر رنگ برای آب و رنگ بخشیدن به محتوای داستان های خود استفاده کرده اند. عنصر رنگ در دو داستان هفت پیکر و هشت بهشت ارتباط معنایی شگرفی با داستان و محتوای آن دارد. ساختار کلی داستان ها قصه هایی است برای آزمونی معنوی و توالی آموزه ای برای تشرف قهرمان از یک مرحله به مرحله ای متعالی تر.