فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بازآفرینی، هنرمند با الهام گرفتن از اثری کهن و به مدد تخیّل خویش، دست به آفرینش اثری مستقل، تازه و بدیع می زند و بنا به سلایق، خواسته ها و اهداف خویش، موضوعی را از ژانری به ژانر دیگر تبدیل می کند؛ ولی این باز آفرینی ها همیشه آشکار نیست. این مقاله با مقایسه تطبیقی میان دو اثرکاملاً متفاوت ادبی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که آیا شعر مهتاب نیمایوشیج، باز آفرینی حکایت تمثیلی شبتاب کلیله و دمنه است؟ بی گمان یکی از آبشخورهای اندیشه نیما، توجه او به ادبیات گذشته ایران بوده است. او بسیاری از مضامین اولیه اشعارش را از آثار کهن ادب فارسی اخذ می کرد؛ ولی همان اندیشه های کهن، در بیرون آمدن از کارگاه اندیشه آفرینش گر نیما، شمایل درونی و بیرونی کاملاً تازه، ابتکاری، متفاوت و امروزی به خود می گرفت. با توجه به همانندی های فراوانی که از حیث شخصیت ها، گفت و گوها، کردارهای اشخاص، حوادث، زمان، فضا و سایر ویژگی ها بین شعر مهتاب نیما و حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه به چشم می خورد، به این نتیجه می رسیم که نیمایوشیج در سرودن شعر مهتاب، تحت تأثیر حکایت تمثیلی شبتاب از کلیله و دمنه بوده است. به عبارت دیگر می توان گفت شعر مهتاب نیما، بازآفرینی حکایت ""شبتاب"" است.
ادبیات تطبیقی و ترجمه پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی یکی از حوزه های جدید پژوهشی در قلمرو ادبیات تطبیقی می پردازد. از دیرباز، ترجمه نقش مهمی در تأثیرات و ارتباطات ادبی بین ملل و فرهنگ های مختلف داشته است، ولی همیشه در مقایسه با متن اصلی در مقام نازل تر قرار گرفته و فعالیتی دست دوم و اشتقاقی محسوب شده است. در سه دهه اخیر، نظریه پردازان ادبیات تطبیقی این نگاه سنّتی را به چالش کشیده و برای ترجمه ادبی شأنی فعال و خلاق، هم تراز با متن اصلی، قائل شده اند. این مقاله در دو بخش کلّی چگونگی این روند را بررسی می کند. بخش اول به تعریف ترجمه و انواع آن از دیدگاه زبان شناختی و بخش دوم به بررسی نقش ترجمه در قلمرو ادبیات تطبیقی و ترجمه پسااستعماری می پردازد. نویسنده کوشیده است تا نظریه جدیدی را در قلمروِ رو به گسترشِ پژوهش های ادبیات تطبیقی مطرح کند و امکانات جدید و بدیعی برای پژوهشگران این رشته نوپا در ایران فراهم آورد.
ترجمه ادبیات کودکان: بررسی ترجمه اسامی خاص شخصیت ها به طور ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است تا در وهله نخست تفاوت های بین ادبیات کودکان و بزرگ سالان را از منظر روش های ترجمه مشخص نماید و سپس به رویکردهای ترجمه اسامی خاص شخصیت ها در ادبیات کودکان بپردازد. بخشی از ترجمه های فارسی «قصه های پریان» اثر هانس کریستن اندرسون به عنوان نمونه ای از ادبیات کودکان تک وجهی و بخش هایی از داستان های بلندی مانند «دیوید کاپرفیلد» اثر چارلز دیکنز و «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» از لوییس کارول به عنوان نمونه هایی از ادبیات کودکان چندوجهی مورد بررسی و تطابق با روش های رایج در ترجمه ادبیات کودکان قرار میگیرند. از نتایج مطالعه حاضر چنین برمی آید که ادبیات کودکان خصوصاً ادبیات کودکان تک وجهی به لحاظ ماهیت حاشیه ای در نظام چندگانه ادبی بیش تر مورد اقتباس مترجمان می گیرد در حالی که کاربرد این شیوه ها در ترجمه ادبیات بزرگ سالان پسندیده نمیباشد. در حقیقت ادبیات کودکان در مقایسه با ادبیات بزرگ سالان بیش تر مورد بومیسازی قرار می گیرد. علاوه بر این می توان ده روش متفاوت در ترجمه اسامی خاص شخصیت های ادبیات کودکان به کار برد که از این قرارند: بازآفرینی، بازآفرینی و اضافه کردن توضیحات به متن، جایگزینی اسم خاص مبدأ با نامی عام در زبان مقصد، انطباق اسم خاص با قواعد واجیآوایی زبان مقصد، جایگزینی اسم خاص با نامی آشناتر از زبان مبدأ و یا نامی با عملکرد یکسان و آشنا برای ملل متفاوت، حذف کردن، معادلیابی، جایگزینی اسم مبدأ با نامی در زبان مقصد که معنای ضمنی متفاوتی دارد، جایگزینی اسم خاص با نامی دیگر از زبان مقصد (جانشینی)، جایگزینی اسم خاص با اسم خاص معادل آن در زبان مقصد. این رویکردهای ترجمه بر حفظ نقش اسامی خاص متن مبدٲ نقش بسزایی دارند
تطبیق مبانی کلاسیسیم در فن شعر بوالو و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعهٔ روابط و مشابهت های مکتب های ادبی از مباحث مهم ادبیات تطبیقی به شمار می رود. یکی از مناسب ترین مکتب های ادبی برای مقایسه با ادبیات کهن فارسی مکتب کلاسیسیسم است که بیشترین نقاط اشتراک میان مبانی ادبیات اروپایی و ادب فارسی را در آن می توان یافت. اصول و مبانی کلاسیسیسم را شاعر و نظریه پرداز بزرگ قرن هفدهم فرانسه نیکلا بوالو در کتاب منظوم خود به نام فن شعر به زیبایی بیان کرده است. مهم ترین اصل کلاسیسیسم یعنی خردگرایی را در بنیاد نظریهٔ شعرِ بزرگان ادب فارسی نیز می توان دید. در تاریخ نقد و نظریه های ادبی، بوالو در میان سلسلهٔ شخصیت های ادبی بزرگی چون ارسطو و لونگینوس و هوراس قرار می گیرد که کتابی دربارهٔ فن شعر نوشته اند. در اولین قسمت این مقاله، نخست ویژگی های مهم حیات فکری و ادبی در فرانسهٔ قرن هفدهم، و سپس زندگی و شخصیت نیکلا بوالو بررسی شده است. آن گاه برای تبیین جایگاه کتاب فن شعر وی پیشینهٔ کتاب های فن شعر قبل از بوالو در اروپا به کوتاهی آمده است. در قسمت دوم مقاله، با استفاده از متن کامل نخستین سرودِ فن شعر، که حاوی کلیات و مبانی ادبی است، اساسی ترین اندیشه های ادبی بوالو بیان شده است. شباهت اندیشه های بوالو با نظریات ادبا و شعرای فارسی زبان که در سراسر مقاله یادآوری شده است، نشان می دهد که فن شعرِ بوالو را می توان محوری برای مطالعهٔ تطبیقی اصول مکتب کلاسیسیسم و مبانی ادب کهن فارسی در نظر گرفت.
داستان های شاهنامة فردوسی: از استقلال تا انسجام (بررسی و نقد آرای تاریخ محور و اسطوره محور در تحلیل ساختار روایی شاهنامه و ارائة طرحی الگویی از ساختار اثر با استفاده از رویکرد نقد توصیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک منظومه های داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای تاریخ بازتاب رویدادها و شخصیتهای تاریخی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد توصیفی
داستان های شاهنامة فردوسی در عین استقلال نسبی، در مجموعه ای منسجم، یک کل را تشکیل می دهند. این پیچیدگی روایی باعث شده است، شاهنامه پژو هان از دیرباز برای کشف پیوند هایی که داستان ها را به یکدیگر متصل می کند، کوشا باشند. در تحلیل ماهیت تاریخی یا اساطیری شا هان شاهنامه و خوانش محور طولی داستان ها، سه نوع دیدگاه وجود داشته است: تقسیم بندی سه گانه برتلس و پیروانش، چون صفا و استاریکف؛ تفسیر های تاریخ محور تاریخ گرایانی چون کریستن سن، بویس، هنینگ و خالقی مطلق از پیوند های تاریخی میان داستان های مستقل؛ تأویل اسطوره بنیاد اسطوره گرایانی چون دومزیل، ویکاندر، سرکاراتی و مختاری که انسجام محور طولی متن را بر ژرف ساخت اساطیری نظام مند آن مبتنی دانسته اند. در این جستار، ضمن بررسی و نقد این نظریات، کوشش شده، بر اساس رویکرد نقد توصیفی، دلایل انسجام روایی این اثر، تحلیل و محور طولی داستان های شاهنامة فردوسی به سه بخش اصلی که خاصیت الگویی دارند تقسیم شود: الگوی نخست: ""تاریخ اساطیری"" یا ""تاریخ نمادین انسان و ایران"" (از کیومرث تا کیخسرو)؛ الگوی دوم: ""تاریخ دینی"" یا ""تاریخ دین آوری"" (از لهراسپ تا بهمن کیانی) و الگوی سوم: ""تاریخ روایی"" (از بهمن هخامنشی تا انتها). این سه طرح، الگویی و تکرارشونده اند که با طبیعت چرخه و تسلسلی زمان در جهان اساطیر همخوانی دارند، در نتیجه می توان تجلیات ساختاری آنها را در پیکرة روایی شاهنامه مشاهده کرد.
اصطلاحات صوفیه
دو بانوی عشق مقایسه تحلیلی-انتقادی شخصیت و جایگاه «هلن» و «منیژه» در دو حماسه ایلیاد و شاهنامه
حوزههای تخصصی:
حماسه های بزرگ ایران و یونان -شاهنامه و ایلیاد- از جهات فراوانی قابل بررسی و مقایسه اند؛ از آن جمله جایگاه شخصیت زن در این دو کتاب و به ویژه «هلن» ملکه زیبایی و منیژه بانو فرد دلداده «بیژن».هلن» به روایت «هومر»، زیباترین زن جهان، همسر «منلاس» است که دلداده «پاریس» پسر «شاه پریام» پادشاه «تروا» میشود و به همراه «پاریس» با دستبرد به خزانه پادشاهی به «تروا» می گریزد و زمینه جنگ طولانی و طاقت فرسای یونانیان با «تروا» را فراهم می سازد.اما «منیژه» با آنکه دختر شاه توران زمین است و با عشق خود به «بیژن» -پهلوان ایرانی- به همسری او درمی آید، در پس گرفتاری همسر دلبندش، در کنار او می ماند و برای رهایی همسر و معشوقش، با «رستم» -پهلوان نامدار ایرانی- همکاری می کند. این دو بانو، هر دو، شاهزاده و عاشق پیشه اند ولی یکی همسر و فرزند را به سبب کامجویی با «پاریس» رها می کند و دیگری با رها کردن خانواده شاهی خود، از همسر محبوبش تا پای جان حمایت می کند و اسباب نجات او را فراهم می سازد.این نوشتار، عهده دار بررسی ویژگی های انسانی، اجتماعی و عاطفی این دو بانو در این دو حماسه جاوید است.
تحلیل جامعه شناختی مفهوم فره ایزدی در شاهنامه فردوسی
منبع:
کیان ۱۳۷۵ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
تحلیل داستان شاه و کنیزک در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان شاه و کنیزک نخستین داستان مثنوی و نخستین سخن مولوی پس از ذکر ماجرای نمادین و تمثیلی نامه نی است. به احتمال قوی به سبب قرابت زمانی و مکانی نی نامه با این داستان، یکی از جدی ترین داستانهای مثنوی است و همان گونه که مولوی تمام آن را که در مثنوی بیان آن را در نظر داشته، در نی نامه بیان کرده است، در این داستان نیز غالب اصول و عقاید مربوط به جهان بینی، تجارب روحانی و حیاتی و ماجرای روح آدمی در جسم را در قالب داستانی تمثیلی بیان کرده است. در این یادداشت، ضمن تحلیل این داستان، دلایلی از جزئیات داستان جهت اثبات وجود سطح تمثیلی آن- که مورد تردید برخی از شارحان مثنوی است- آمده و در کنار آن برخی عقاید و نظریات مولوی که در مطاوی داستان تجلی یافته، ذکر شده است.
سایه حافظ در غزل هاى سایه (هوشنگ ابتهاج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از قرن هفتم و هشتم (ه.ق) که دوران طلائى غزل فارسى است، شاعرى را نمى توان یافت که در سرودن غزل تحت تأثیر آن دوره نبوده باشد. غزل در دوره ى معاصر نیزکم وبیش متأثر از همان دوره است. بررسى غزل هاى امیر هوشنگ ابتهاج (هـ ا. سایه) که از غزل سرایان بنام روزگار ماست از جهت تأثیرپذیرى از حافظ موضوع این مقاله است. این بررسى از چند جنبه صورت گرفته است: ا- تأثیر ترکیبات و عبارات حافظ در غزل سایه 2- تأثیر مضامین حافظ در غزل سایه 3- تأثیر ساخت هاى شعرى حافظ در غزل سایه 4- تأثیر غزل حافظ در شعر نیمایى سایه.
مقایسه ماجرای بهمن در شاهنامه فردوسی و بهمن و فرامرز لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان بهمن، پسر اسفندیار، در شاهنامه فردوسی، با وجود استقلال ظاهری، روایتی مستقل شمرده نمی شود و درحقیقت، جزوی از روایت اصلی رستم و اسفندیار است. این داستان، به صورت مستقل، هم موضوع «بهمن نامه» سروده ایرانشاه بن ابی الخیر و هم دستمایه منظومه لکی بهمن و فرامرز سروده نوشاد ابوالوفایی، شاعر شهیر لکی سرا، در عصر صفوی قرار گرفته است. ماجرای بهمن در شاهنامه، داستانی مختصر است. در این داستان، پس از به پادشاهی نشستن بهمن، به کین جویی او از خاندان رستم پرداخته شده است. همچنین به برتخت نشستن بهمن، لشکرکشی او به سیستان (به کین اسفندیار)، اسارت زال و جنگ فرامرز نیز اشاره های مختصری شده است و درنهایت، به ازدواج بهمن با همای و مرگ او می انجامد. روایت لکی بهمن و فرامرز، تراژدی ای دردناک و جانبدارانه از مرگ مظلومانه فرامرز است. این منظومه، با شرح دلاوری های فرامرز شروع می شود، به شرح جنگ نابرابر بهمن با او می پردازد و پس از شرح مرگ سوزناک او، داستان انتقام آذربرزین را با بیانی زیبا و اثرگذار به تصویر می کشد. در این مقاله، بر آنیم تا وجوه اشتراک و اختلاف دو روایت را بررسی و مقایسه کنیم و میزان اثرپذیری نوشاد از فردوسی و نیز درجه استقلال او را نشان دهیم و سرانجام، ویژگی های خاص منظومه بهمن و فرامرز نوشاد را بنمایانیم. درمجموع، اختلافات بهمن و فرامرز لکی با روایت فردوسی در شاهنامه، به مراتب بیشتر از اشتراکات آن دو است. همچنین بهمن و فرامرز ویژگی های منحصر به فردی دارند.
شاعران بلوچ پاکستانی در دوره ی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحوّلات سیاسی و اجتماعی در پاکستان از ابتدای قرن بیستم میلادی آغاز شده است. به دنبال این تحوّلات کلّی در جامعه ی پاکستان، شاعران بلوچ زبان آن دیار نیز سهم عمده ای در شکل گیری این تحوّلات اجتماعی داشته اند. روند تحوّلات یاد شده بیشتر به خاطر مسائلی چون مهاجرت بلوچ ها به کشورهای دیگر و آگاهی از اوضاع جهان، تحوّلات جهانی که مستقیم یا غیر مستقیم جامعه را تحت تأثیر قرار داد، رواج و گسترش صنعت چاپ و نشر کتاب و روزنامه، تاسیس آکادمی بلوچی در ایالت بلوچستان و...بود که همگی باعث تحوّلی عظیم در فرم، قالب شعر و دگرگونی مضامین اشعار این دوره گردید. این مقاله سعی دارد تا زندگی نامه ی هفت تن از شاعران سرآمد این دوره را که سهم عمده یی در شکل گیری تحوّلات اجتماعی در جامعه ی پاکستان داشته اند، به روش توصیفی بررسی نماید.
تقابل آرای شمس و مولوی در باب حلّاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر عمیق و همه جانبه شمس تبریزی بر وجود مولوی بر هیچ کس پوشیده نیست تا آنجا که تعدادی از مولوی پژوهانِ بنام، آثار مولوی را انعکاسی از اندیشه های شمس دانسته اند و مثنوی مولوی را شرحی از انعام شمس خوانده اند. انقلاب روحی پدید آمده در مولوی و تأثیر آموزه های شمس در تفکّرات او در زمینه های عرفانی، فلسفی، کلامی و... به اثبات رسیده است. با وجود این، در مواردی بسیار نادر، اختلافاتی میان آراء این پیر و مرید پرآوازه دیده می شود که تاکنون از دیدگاه محقّقان پوشیده مانده است. یکی از این موارد، اختلاف دیدگاه های آنها درباره شخصیت حلّاج است که از محوری ترین شخصیت های عرفان اسلامی به شمار می رود. در پژوهش حاضر، ابتدا دیدگاه های شمس تبریزی درباره حلّاج را که به صورت بسیار پراکنده در مقالات او وجود دارند، گردآوری و طبقه بندی کرده ایم. سپس، آنها را با آراء مولوی در آثار مختلف او مقایسه نموده، نشان داده ایم که اختلاف نظرهای اساسی میان آرای شمس و مولوی در مورد حلّاج، شخصیت و جایگاه او وجود دارد که در حوزه عرفان اسلامی بسیار قابل تأمل است. به عنوان نمونه شمس در سخنان خود اناالحق گویی حلّاج را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است که حلّاج هنوز به مراتب عالی سلوک و اتصال به حق دست نیافته، عالم روح را بتمامی درک نکرده، در سکر ناتمام بوده و سخنانش بوی انانیت می دهد. این در حالی است که مولوی، مرید بلامنازع شمس، به دفاع از شخصیت حلّاج پرداخته و بر این باور است که او به مقام فنای فی الله و اتصال به حق رسیده است و انالحق او نه تنها ناشی از انانیت نبوده؛ بلکه تواضعی بزرگ در برابر حق محسوب می شود. علاوه بر این، مولوی در آثار مختلف خود، در صدد تأویل و توجیه اناالحق گویی حلّاج بوده و آن را رمزی از رموز الهی می داند، در حالی که شمس، آن را سخنی رسوا و بی تأویل نامیده است. در این مقاله بر آنیم تا علاوه بر بیان و بررسی این اختلاف دیدگاه ها، پاسخی مناسب برای این اختلاف نظر میان شمس و مولوی بیابیم.
مقایسه سبک شناختی غزلی از سعدی و بیدل دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های نسبتا درست و بایسته در شناخت سبک و سیاق آثار ادبی، بررسی و مقایسه سبک شناسانه آن آثار است.در این مقایسه می توان دو اثر ادبی را در یک سبک دوره (Period style) با هم مقایسه کرد، مانند غزلیات خواجوی کرمانی و حافظ که هر دو در مکتب تلفیق (زیر مجموعه سبک عراقی) قرار دارند و گاهی می توان دو اثر ادبی را که به دو دوره سبکی جداگانه تعلق دارند با هم مقایسه و ارزیابی کرد.در مقاله حاضر غزلی از سعدی به عنوان نماینده سبک عراقی (شعر ایرانی) و غزلی از بیدل دهلوی (نماینده شعر فارسی بیرون از ایران) که شباهتی کامل از نظر وزن و قافیه و ردیف دارند، مورد مقایسه قرار گرفته اند.در این مقاله نشان داده ایم که بیدل هنرمندانه کوشش کرده است مصداقی از «رستاخیز ادبی» را در استقبال هایش از شعر شاعران ایرانی نشان دهد. بنابراین با وجود شباهت های بلاغی و هنری میان شعر او و سعدی برخی تفاوت ها در نوع اندیشه و نگرش و نیز نوع تصویرسازی ها به چشم می آید.نتیجه این ارزیابی و مقایسه، درون مایه های اصیل هر دو سبک و رمز و راز جایگاه ارزشمند دو سبک و دوره مستقل از هم را نشان می دهد.
خطاهای روشی در یک مقاله روش شناختی (معرفی و نقد مقاله)
حوزههای تخصصی:
در چکیده یک مقاله علمی پژوهشی آمده است: «در اروپا نخستین گام ها در راه تحقیق روشمند از اوایل قرن 17 میلادی برداشته شده؛ در حالی که در مشرق زمین ... نظامی گنجه ای به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتی در مقدمه هفت پیکر با زبان شعر به موضوعاتی چون پیشینه تحقیق، طرح پژوهش، گردآوری منابع و نوآوری و نوگستری علمی تصریح کرده است».
مقاله «درخواست علاالدین کرپ ارسلان پادشاه وقت مراغه از نظامی برای سرودن هفت پیکر» را هدف تحقیق قلمداد کرده و گفته است شاعر در ازای «سفارش تحقیق» (150) «حق التحقیق» (151) دریافت می کرده است. نویسنده، هفتاد بیتی را که نظامی در سبب نظم کتاب سروده، به منزله پیشنهاده تحقیق علمی در پنج بخش (انگیزه تحقیق، توجه به پیشینه تحقیق، گردآوری منابع، طرح پژوهشی و نوآوری) به بحث گذاشته است. شگفتا مقاله ای با هدف ارتقای روش تحقیق دانشگاهی ارایه می شود، اما خود چنین بنیادهای سست و نادرستی دارد. میان منظومه داستانی هفت پیکر و پژوهش علمی دست کم سه تفاوت بنیادین وجود دارد.
مذهب فردوسی
حوزههای تخصصی: