فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
بررسی نظری و کاربردی «روایت اول شخص جمع» (در پنج داستان کوتاه از هوشنگ گلشیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت اول شخص جمع (ماروایت)، شیوهای است که از حدود صد سال پیش در داستان نویسی به کار رفته و از نزدیک به دو دهة پیش، توجه روایت شناسان و منتقدان را به خود جلب کرده است. در پاره ای از تحقیقات، ویژگی ها و صفات ممیزة این نوع روایت بررسی شده و در برخی دیگر، به جنبه های کاربردی آن توجه شده است. در این مقاله، ابتدا آرای سه محقق: یوری مارگولین، برایان ریچاردسون و آمیت مارکوس تشریح شده و سپس پنج داستان کوتاه از هوشنگ گلشیری، بر پایه این مباحث نظری بررسی شده است. کوشش بر آن بوده است تا از یک سو کارایی مباحث نظری سنجیده شود و از سوی دیگر، برخی ابعاد پنهان این داستان ها، شناسایی و بیان گردد. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که اگرچه مباحث نظری موجود در تحلیل متن، کارایی شایان توجهی دارد، هنوز ابعاد ناشناختة بسیاری در این شیوه از روایت میتوان یافت. همچنین نتیجه این بررسی، حکایت از آن دارد که گلشیری، انواع مختلفی از «ما روایت» را به کار گرفته و خلاقیت های ویژهای در این شیوة روایت گری داشته است.
مقایسه «هفت اختر» عبدی بیک شیرازی و «هفت پیکر» نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
19 - 28
حوزههای تخصصی:
عبدی بیک شیرازی، شاعر، حکیم و دبیر شاه طهماسب صفوی که در سیاق و ترسل با کفایتی تمام عهده دار منصب استیفا بود، از نظیره پردازانِ نظامی گنجوی به شمار می رود که در جواب «خمسه» او به سرودن سه خمسه پرداخته است. «هفت اختر» نیز یکی از مثنوی های اوست که در قفای «هفت پیکر» سروده شده است. این گفتار ضمن مقایسه و بررسی مشابهت ها و مباینت های این دو اثر، از حیث محتوا و ساختار، نشان می دهد که عبدی بیک با تبحّر بسیار خود در سرودن مثنوی، بیشتر از آن که یک مقلّد ناآگاه باشد، با درک آگاهانه از روح و درونمایه اشعار نظامی به خلق اثری منحصر به فرد پرداخته است. اگرچه باورپذیری داستان های «هفت پیکر» بیش از داستان های عبدی بیک است و توصیفات و صحنه پردازی های بسیار ماهرانه نظامی استحکام بیشتری به بافت داستان های او داده است، با وجود این، عبدی بیک نیز با کلامی فاخر و یکدست و با سرعتی بیش از نظامی در پیشبرد داستان های خود کوشیده و کلام نقادانه او که گاه به زیور طنز آراسته شده، دلنشین و خواندنی است.
تحلیل گونه های روایتی و ویژگی های راوی در مجموعة داستانی «قصّه های تازه از کتاب های کهن» مهدی آذر یزدی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله از میان عناصر داستان به بررسی راوی و ویژگی های آن در قصّه های تازه از کتاب های کهن اثر «مهدی آذریزدی» پرداخته می شود. ابتدا تعریفی از گونه های روایتی بر اساس نظریات «ژپ لینت ولت[1]» ارائه شده است. سپس گونه های روایتی دنیای داستان ناهمسان و انواع آن (متن نگار، کنشگر و بی طرف) و دنیای داستان همسان و انواع آن (متن نگار و کنشگر)، همچنین روایت گیر و انواع آن (روایت گیر برون داستانی و روایت گیر درون داستانی) در قصّه های این کتاب بررسی می شود.
آذر یزدی در روایت داستان های این کتاب به ترتیب از گونه روایتی نا همسان متن نگار، گونه روایتی نا همسان بی طرف، گونه روایتی نا همسان کنشگر و گونه روایتی همسان متن نگار بیشترین استفاده را کرده است. با توجه به اینکه گونه روایتی ناهمسان متن نگار در مجموعه یادشده، بیشترین کاربرد را داشته و نویسنده از ویژگی همه چیزدانی و مفسّری راوی در این گونه روایتی برای شناخت آسان شخصیّت ها و انتقال مفاهیم تربیتی و اخلاقی استفاده کرده است، می توان گفت آذریزدی هنگام آفرینش داستان ها به مخاطب کودک توجه ویژه ای داشته است.
فرجام شناسی براساس متن اوستایی هادخت نسک و متون فارسی میانه مینوی خرد و بندهش(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی عنصر داستانی گفت وگو در داستان سیاوش
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی که به عنوان یکی از بزرگ ترین حماسه های جهان در عرصه ی ادبیات مطرح است ،به درستی بیانگر تعریف حماسه است . داستانی-روایی بودن که از عناصر مهم تعریف حماسه است به درستی زمینه ارائه ی مفاهیم و اهداف فردوسی است. جایگاه تأثیرگذارعناصرداستان در داستان های شاهنامه بیانگر آگاهی فردوسی از چگونگی ارائه ی داستان های شاهنامه است . پیوند استوار و مؤثر عناصر داستان از ویژگی های برجسته ی داستانی در این اثر بی همتا ست.گفت وگوکه یکی از عناصر و عوامل داستانی در ادبیات داستانی معاصر است درشاهنامه نیز به گونه ای شایسته در تنه ی داستان ها قرارگرفته است . تک گویی درونی ، گفت وگوهای دوسویه،گفت وشنودهای یک سویه مکتوب، گفت و گوی تمثیلی- اسنادی، گفت وکنش ... از انواع گفت و گو در داستان سیاوش است . در این مقاله به عنصر گفت و گو و نقش آن در داستان سیاوش پرداخته شده است.
آفاق در شعر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
67 - 76
حوزههای تخصصی:
علاقه برخی شاعران و نویسندگان به استفاده از یک واژه خاص می تواند متضمن معنا و مفهومی پنهان باشد. نظامی گنجه ای در آثارش (خمسه)، به نسبت دیگر شاعران هم عصرش از واژه «آفاق» زیاد استفاده کرده است.(پنجاه بار) با توجه به اینکه نام همسر محبوب شاعر «آفاق قبچاقی» است که بعد از سرودن مخزن الاسرار با او ازدواج کرده و قبل از سرودن خسرو و شیرین درگذشته است، نویسندگان این مقاله بر این باورند که غم از دست دادن آفاق قبچاقی و علاقه مفرط نظامی به او سبب شده که شاعر به صورت ناخودآگاه ،واژه «آفاق» را بسیار به کار ببرد.حتّی زمانی که استفاده از یک مترادف دیگر مانند: عالم، مُلک، دنیا و ... امکان پذیر و حتی مناسب تر بوده است. در این نوشته با بررسی آماری کاربرد این واژه در آثار چند تن از شاعران هم عصر نظامی و همچنین بررسی کاربرد این واژه و بسامد آن در منظومه های نظامی مشخص شده است که هرچه از زمان مرگ آفاق گذشته است ، میزان استفاده از این واژه نیز کم تر شده است.در این نوشته برای بررسی آماری از نرم افزارهای دُرج و گنجور استفاده شده است .
طبقه بندی انواع خویشکاری تولد قهرمان در اسطوره ها، افسانه ها، داستان های عامیانه و قصه های پریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از داستان های اساطیری، روایت های عامیانه و قصه های پریان، تولد قهرمان ابعاد اسطوره ای و افسانه ای چشمگیری دارد. زمینه های تولد قهرمان و چگونگی آن ها بر زندگی پسین او اثر می گذارد و موجب شگفتی های بسیار در آینده اش می شود. در بیشتر داستان هایی که خویشکاری تولد در آن ها برجسته است، موانعی در تولد قهرمان پدید می آید که کهولت والدین یا ناتوانی آنان برای داشتن فرزند ازجملة آن هاست. نکتة درخور توجه در این دسته از داستان ها این است که کودک باوجود موانع بسیار به دنیا می آید و پس از زندگی مخاطره آمیز و شگفت انگیز به مقام قهرمانی می ر سد. این پژوهش به بررسی تولد قهرمان به عنوان یکی از بن مایه های رایج داستان های اسطوره ای و عامیانه می پردازد. هدف این مقاله، تحلیل روان شناختی تولد قهرمان و طبقه بندی انواع حکایت ها براساس نوع تولد وی در قصه هاست. شیوة تحقیق تحلیلی- توصیفی است. براساس نتیجة پژوهش، انواع خویشکاری تولد در این دسته ها جای می گیرد: تولد بدون منشأ پدر و مادر، تولد با یک منشأ (پدر یا مادر)، ازدواج پادشاه با دختری خاص (گاه پری) برای تولد قهرمان، تولد قهرمان در زمان کهولت پدر و شرط خوردن سیب برای باروری مادر.
بررسی تطبیقی معراجیه های خمسة نظامی با نگاه موردی به سه معراج نامة «کتاب المعراج، معراج النبی و الإسراء و المعراج»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی گنجوی، مثنویسرای بزرگ قرن ششم هجری قمری و یکی از بنیان گذاران ادبیات داستانی منظوم فارسی است. یکی از جذابیتهای مثنویهای نظامی وجود تحمیدیهها، مناجات و معراجیههایی است که در آغاز هر یک از منظومههایش دیده می شود که به دلیل زیبایی و تخیل زائدالوصف آن ها بسیار مورد توجه پیروان او بوده است. مقالة حاضر در پی بررسی تطبیقی معراجیههای خمسة نظامی و سه معراجنامة عربی پیش از او یعنی المعراج قشیری، معراجالنبی ابنعباس و الإسراء و المعراج ابن حجر عسقلانی و سیوطی است که بر این اساس شباهتها و تفاوتها را در ساختار و محتوای آن ها نشان داده است و بدین نتیجه دست یافته که با وجود وجوه افتراق متعدد، نظامی در سرودن معراجیههای خود تحت تأثیر بسیار معراجنامههای مذکور بوده است. برای رسیدن به این برآیند، ابیات معراجیههای نظامی با شواهدی که از معراجنامههای مذکور به دست آمده، در کنار هم قرار گرفته تا بدین گونه میزان شباهتها آشکارتر شود.
قصه های عامیانه و انواع ادبی (با تکیه بر فیروزشاه نامه بیغمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیروزشاه نامه، قصه ای است با حال و هوای ایران باستان که از قرن نهم قمری باقی مانده است. بن مایه این قصه عشق است و این عشق حوادث حماسی داستان را ایجاد می کند. ویژگی های عیّاری و قصه های پریان نیز طرح قصه را گسترش می دهد. اغلب محققان سعی کرده اند این قصه ها را در چارچوب انواع ادبی ارسطویی ببینند و آنها را ذیل یکی از انواع ادبی قرار دهند. در این مقاله، قصه فیروزشاه نامه، نخست از دیدگاه انواع ادبی و سپس از منظر بوطیقای داستان پردازی کهن فارسی نقد و بررسی می شود. با توجه به این دیدگاه ها، قصه های عامیانه ایرانی یک نوع مستقل ادبی است که از یک سنتِ کهنِ داستان پردازی مایه می گیرد. در این سنت ادبی، راوی، همواره وجه ها و مقوله های ادبی گوناگونی را در روایت به کار می برد.
نقد و تحلیل کتاب پیکرگردانی در اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نقد و تحلیل» آثاری که به نحوی با مباحث و سرفصل های دروس دانشگاهی تناظر و تناسب دارند، از مؤثرترین کوشش های علمی دانشگاهی می تواند به شمار آید و از مصادیق بارز اثربخشی نقد ادبی است که برای جامعه فعال علمی یک ضرورت محسوب می شود.
این «نقد و بررسی ها»، افزون بر آشکارکردن ظرفیت ها، نقاط قوت و کاستی های یک اثر و نشاط فضای علمی را به همراه خواهد داشت. موضوع این نوشتار نقد و تحلیل کتاب پیکرگردانی در اساطیر، تألیف منصور رستگار فسایی، چاپ دوم، 1388، از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.
جستار حاضر نخست، این کتاب را معرفی سپس، پاره ای از ظرفیت ها و نقاط قوت آن را تحلیل می کند. در بخش دوم، به بررسی و نقد کاستی های کتاب می پردازد و پیشنهادهایی را عرضه می دارد که با لحاظ داشتن آن ها ساختار و محتوای کتاب به کمال نزدیک تر می شود و رویکردها، استنباط ها، و مباحث آن از اتقان بیش تری برخوردار می شود.
ساختار امر قدسی در یسنه
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار ساختار رمزگذاری امر مقدس در یسنه ها مورد بررسی قرار گرفته و مفاهیم هم ریشة آن در منابع ودایی بررسی شده است. آن گاه به چگونگی آرایش و سازماندهی گرانی گاه های معناییِ نشانگرِ امر قدسی اشاره شده و نظامی پنج گانی پیشنهاد شده که از سویی با نیروهای تشکیل دهندة روان و روح انسان و از سوی دیگر با عناصر گیتیانة تشکیل دهندة گیتی پیوند برقرار می کنند و به این ترتیب گیتی و مینو و عالم اکبر و عالم اصغر را به هم متصل می سازند.
بر مبنای این پژوهش، دو لایة متفاوت از صورتبندی امر قدسی در یسنه قابل تشخیص است. در یک لایه، پنج نیروی گیتیانه و پنج عامل مینویی مشخص شده اند که با پنچ گاهِ شبان روز و پنج نیروی روانی انسان تناظر دارند. در لایه ای دیگر، این پیکربندی بر مبنای رمزگان نجومی و مفهومِ هفت اختر و هفت فلک به هفت نیرو دگردیسی یافته و به این ترتیب کل نظام نشانه های منسوب به ایزدان را پیچیده ساخته است. این دستگاه دو لایه ای، مفهومی نو از انسان را تعیین می کند و سوژه «من» را بر جایگاهی نو در کائنات می نشانند. خلاصة سخن آن که رمزگذاری امر قدسی در یسنه، از نظام سی و سه خدایی کهن هند و ایرانی شروع شده و به دو سیستم موازیِ پنج و هفت نیرویی منتهی شده است، و این همه بستری برای بازتعریف مفهوم من در بافت دینیِ یکتاپرستانه فراهم آورده اند.
О стыде и страхе в «Женитьбе» Н.В. Гоголя (شرم و ترس در نمایشنامه «عروسی»، اثر نیکالای واسیلویچ گوگول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نمایشنامه «عروسی» یکی از مشهورترین آثار نیکالای واسیلیویچ گوگول می پردازد. هدف از آن، تعریف نقش احساس ترس در این نمایشنامه کمدی است. نویسنده مقاله نتیجه می گیرد که یکی از اصلی ترین سرچشمه های این احساس، ذهنیت های کلیشه ای مرتبط با جنسیت است. تمامی قهرمانان زن نمایشنامه «عروسی»، و بیش از همه خودِ عروس، ترس را نشان می دهند. دودلی و ضعف ویژگی بارز و اصلی آگافیا تیخونووا است که به او امکان می دهد به یک زندگی متفاوت، یعنی زندگی مشترک پابگذارد. در همان حال، ترس غریزیِ دختری از طبقه کاسب، زیر شرم و حیای ظاهری و نمایشی پوشانده می شود؛ در حالی که ترس در وجود داماد با هنجارهای متداول رفتاری در تقابل قرار می گیرد و درک کاملاً متفاوتی از واقعیت را نشان می دهد. پرتگاه هستی باعث سلب آسایش قهرمان شده و کابوس ابهام و اجتناب ناپذیری انتخاب، او را عذاب می دهد. پریدن پادکالیوسین از پنجره نیز خصلت نمادین عمیقی دارد و می توان آن را تلاشی برای گریز از حد و مرز واقعیت های موجود و غلبه بر ترس ذاتی خود تعبیر کرد.
بررسی تمثیلی مانوی بر اساس الگوی اسطوره آفرینش به زبان پارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جُستار خواننده نخست با کلیاتی درباره مانویت و اسطوره آفرینش در کیش مانی آشنا می شود. آن گاه نگارنده، با تعریف نوع ادبی تمثیل و داستان تمثیلی، اسطوره آفرینش مانویت را به مثابه داستانی تمثیلی در نظر می گیرد و بر نقش تمثیل، در جایگاه یکی از ابزار های فن بلاغت در آسان فهم کردن اصول دینی، فلسفی و اخلاقی برای تودة مردم، تأکید می کند. با این مقدمات، تمثیلی مانوی به زبان پارسی میانه بر اساس الگوی اسطوره آفرینش مانی بررسی و تحلیل می شود. این داستان با بیانی نمادین به اسارت نخستین انسان در زندانِ ماده اشاره دارد. بررسی حاضر به یاری مقایسه شخصیت ها و عناصر سازنده اسطوره آفرینش مانی با این داستان تمثیلی صورت می گیرد.
تحلیل خویشکاری های ضد حماسی بهمن در بهمن نامه و مقایسة آن با خویشکاری های پهلوانان الگویی حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهمن نامه از منظومه های پهلوانی ای است که پس از شاهنامه و به سیاق اثر عظیم فردوسی سروده شد. این اثر ذکر پهلوانی های بهمن پسر اسفندیار و ثبات او در انتقام جویی از خاندان رستم، پس از مرگ او است؛ اما خویشکاری های بهمن در بسیاری موارد بیشتر از آنکه حماسی و پهلوانی باشد، به شکلی ضدحماسی جلوه گر شده و در مغایرت با پیش فرض های الگویی در رابطه با یک پهلوان حماسی است. رعایت نکردن چهارچوب ساختاری حماسه و بی مقدمه واردشدن بهمن به عنوان قهرمان به داستان، شکست های پی در پی بهمن، کمرنگ بودن فره ایزدی در او و کم فروغ بودن مشروعیتش به عنوان پادشاهی آرمانی، نبرد با یلان سیستانی و به آتش کشاندن سیستان به جای مبارزه با انیران و اهریمنان، نداشتن خویشکاری نبرد با زیانکاران، پشت سرگزاردن هفت خانی آرام و بدون مبارزه و شکست او در تنها نبردش با زیانکاری چون اژدها، از مهم ترین عواملی هستند که انتظار مخاطب حماسه را برای مواجه شدن با پهلوانی/ شاهی نمونه و آرمانی برآورده نساخته و عظمتی را که لازمة حماسه است، به او یادآور نمی شوند. به نظر می رسد قرار دادن رستم و خاندانش به عنوان هماوردان بهمن، نیز در شکل گیری چنین تناقضاتی نقش داشته و زیربنای ساختاری تفکر سراینده که ناخودآگاه رستم را ابرمرد دنیای حماسه می داند، بر فضای اثر غلبه کرده و پهلوانی را پرورانده که خویشکاری هایش در مقابل یلان سیستانی بسیار ضعیف و کم فروغ جلوه می کند.
مؤلفه های ادب غنایی در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
49 - 60
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخ جهانگشای جوینی اثر خامه توانای علاءالدین عطاملک جوینی یکی از ارزشمندترین کتاب هایی است که در حوزه تاریخ و زبان و ادبیات فارسی در دست داریم. کتاب وی علاوه بر این که از نظر تاریخی حائز اهمیّت فراوان و در بردارنده مطالب دقیق، و روشن کننده گوشه های تاریکِ وحشتناک ترین برهه تاریخ ایران است، از دید ادبی نیز درخور توجه و دارای ارج و ارزش فراوان است. در این مقاله کوشش شده است که نگاهی بر جنبه های غنایی این اثر افکنده شود و از توصیف و تشبیه و تمثیل گرفته تا مدح و ستایش و لعن و نفرین و فتح نامه و آرایه های مختلف ادبی و زیبایی های بیانی چون سجع و جناس و استعاره و تضمین و مطالب بزمی و عشق ورزانه نمونه هایی به دست داده شود.