فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۹۸-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
آیین ازدواج از نخستین مراحل تا پایان جشن عروسی مجموعه ای از مراحل و عناصر را در خویش دارد. این آیین در فرهنگ عامه کشور ما با وجود همانندی ها، تفاوت هایی نیز دارد. استان فارس به ویژه مناطق جنوبی آن، مجموعه ای متنوع از فرهنگ ها، آداب و رسوم را در خود دارد که با وجود اشتراک با دیگر نقاط کشور، تفاوت ها و زیبایی های ویژه ای نیز دارد. هدف این مقاله معرفی و تحلیل ویژگی های فرهنگی و بومی آیین ازدواج، بر مبنای مردم نگاری است که به روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و پرسش از بزرگ سالان و آگاهان بومی، به توصیف و تحلیل آیین ازدواج در علامرودشت (در جنوب استان فارس) پرداخته است. همچنین از زاویه «آیین های گذر» نیز برخی از مراحل تحلیل شده است. مراسم عروسی در علامرودشت از سنت هایی است که همچنان نشانه هایی از پای بندی به رسوم و میراث پیشین، در آن مشاهده می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فرایند ازدواج از انتخاب همسر تا پایان عروسی در این منطقه شامل مجموعه ای است که شادابی، همکاری گروهی، مشورت، احترام به بزرگ ترها، تأثیر مذهب و باورهای دینی، باورهای بومی، بازی های محلی، اشعار متنوع و موسیقی، همدلی، شور و شادی مهم ترین عناصر بومی و فرهنگی در مراحل مختلف آن است.
لعل سهرابکی گزارشی نویافته از نشان خاندان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
97 - 116
حوزههای تخصصی:
رشید تبریزی شاعر سده یازدهم، در مثنوی جواهرالاسرار که اثریست در موضوع گوهرشناسی ضمن معرفی انواع لعل از لعلی زرد و کم ارزش سخن گفته موسوم به «لعل سهرابکی». وی علت نام گذاری این گوهر را انتساب آن به بازوبند سهراب دانسته و معتقد است شومی و بدیمنی این گوهر باعث مرگ سهراب و شهرت این سنگ شده است. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است؛ تلاش شده ابتدا با بررسی متون معتبر به خصوصیات مهره ها و بازوبندها، بویژه مهره های نشان خاندان رستم بپردازیم. سپس خصایص لعل را در کتب جواهرنامه بررسی کرده و نظر رشید تبریزی در مورد لعل سهرابکی را مورد پژوهش قرار دهیم. بررسی ها نشان می دهد که محتملاً، بازوبند سهراب دارای لعل بوده، اما از رنگ و ارزش مادی آن جز روایت رشیدای تبریزی مطلبی نداریم. به نظر می رسد ماجرای پسرکشی توسط ابر پهلوان ایرانی هیچگاه در ذهن مردم ایران حل نشده بنابراین در باور رشیدای تبریزی یا یکی از منابع گوهرشناسی او و شاید باور عامه مردم سده های دهم و یازدهم ایران، تصوّر شومی لعل سهرابکی شکل گرفته است و تهمت بد شگونی به مهره بازو بند سهراب توجیهی گشته است عامه پسند برای تبرئه تهمتن.
خوانش تطبیقی کارکردهای زبانی در اشعار پایداری جابر الجابری و محمد کاظم کاظمی با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
37 - 74
حوزههای تخصصی:
عناصر سازه ای فرآیند کلامی در پیام، به عنوان نقش یا کارکردهای متفاوتی ظاهر می شوند که ماهیت و ساختار کلام را شکل می دهند. نظریه ارتباطی، یکی از منسجم ترین طرح های کنش کلامی است که توسط رومن یاکوبسن فرمالیست و نظریه پرداز روس مطرح شده است. الگوی ارتباطی یاکوبسن با شش عامل شکل دهنده در یک کنش ارتباطی آغاز می شود. وجود سه عامل اصلی فرستنده، گیرنده و پیام و سه عامل فرعی زمینه، رمز و تماس در شکل گیری فرآیند ارتباطی ضروری است. جابر محمّد عباس الجابری(مدین الموسوی) از شعرای برجسته مبارز عراقی است. محمّدکاظم کاظمی شاعر مهاجر افغانستانی است که نقش برجسته ای در رشد و بالندگی شعر مقاومت افغانستان داشته است. پژوهش حاضر بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی کارکردهای زبانی گفتمان پایداری جابر الجابری و محمّد کاظم کاظمی با تکیه بر الگوی ارتباطی رومان یاکوبسن بپردازد تا با توجه به مؤلفه های ارتباطی در نظریه مذکور بتواند به خوانشی نوین از شعر پایداری این دو شاعردست یابد. یافته های پژوهش بیانگر آنست که نحوه به کارگیری کارکردهای ششگانه زبانی در شعر جابری و کاظمی با توجه به بافت و پیام شعری شان با هم متفاوت است. جابری و کاظمی در انتقال پیام پایداری و مبارزه به ترتیب أهمیت از نقش زبانی ارجاعی، عاطفی، ترغیبی و همدلی بهره برده اند. کارکرد ارجاعی در شعر جابری و کارکرد عاطفی در شعر کاظمی، بارزترین کارکردهای زبانی بکار رفته در گفتمان پایداری این دو شاعر هستند.
واژه سازی در مجموعه های طنز: موردپژوهی مجموعه شب های برره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابزار صرفی در زبان یکی از ابزارهای مهم در آفرینش طنز کلامی است. در این راستا استفاده آگاهانه از فرایندهای ساخت واژه در کنار عوامل دیگر، جذابیت هنری آثار طنز را دوچندان می کند. پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای واژه سازی و واژه آفرینی در یک گونه زبانی ساختگی در مجموعه طنز شب های برره می پردازد. این مجموعه از نظر ابداعات و نوآوری های زبانی نسبت به سایر مجموعه های طنز در دو دهه اخیر بسیار شاخص است. عامل اصلی خنده و طنز در این مجموعه طنز کلامی است که واژه سازی در آن نقش مهمی ایفا می کند. برای انجام این پژوهش 355 داده از مشاهده 90 قسمت این مجموعه استخراج و در چارچوب بوی (2007) دسته بندی شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد که الگوهای واژه سازی و واژه آفرینی در این مجموعه از الگوهای جهانی پیروی کرده اند. سرواژه سازی و پسین سازی کم ترین میزان کاربرد (2/. درصد) و فرایند ابداع (28/20درصد) بیشترین میزان کاربرد را داشته اند و میزان کاربرد فرایندهای غیرصرفی (83/60 درصد) در این مجموعه از فرایندهای واژه سازی و واژه آفرینی بیشتر بود.
کارکردهای سنت گفت وگو در داستان شوهر آهوخانم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب عامه در جایگاه یکی از بخش های مهم فرهنگ عامه، علاوه بر جنبه های عمومی و هنری خود، نقش مؤثری در شکل گیری ادبیات جدی آن جامعه و بیش از هر عنصری، در اصالت آثار هنرمندان آن نقش دارد. ذهن هنرمند به عنوان فردی پرورش یافته در فرهنگ بومی یک اجتماع لبریز از وجوه مختلف ادب عامه است و به کارگیری و احضار آن ها در آثار هنری فردی، روحی تازه و عمیق و ژرف به اثر می بخشد. هرچند درمورد وجوه مختلف فرهنگ عامه و حتی ادب عامه در آثار مختلف بحث شده، اما کارکردها و جنبه های هنری آن کم تر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی (از نوع مطالعه موردی) انجام گرفته، بررسی وجوه زیباشناختی سنت های گفت و گوی عامه در داستان شوهر آهوخانم نوشته علی محمد افغانی است. وی توانسته جنبه های وسیع این نوعِ ادبیات ازجمله: کاربرد حکایات، ضرب المثل ها، کنایات، بوم سروده ها و واسونک های بومی را در ایجاد لحن مناسب، تصویرپردازی، فضاسازی، ایجاد رابطه بینامتنی و ساخت پشتوانه و بستر فرهنگی متناسب با موضوع به کار گیرد تا جایی که بخشی از وجوه اثرگذاری، ادبیت و ژرفای فرهنگی این داستان، برخاسته از کاربرد هنرمندانه ادب عامه به خصوص سنت های گفت وگو در آن است.
خوانش های اسطوره ای از «ماه» در شعر بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده هایی طبیعی مانند ماه که هم در بردارنده ذائقه شعری و هم دارای نشانه های اسطوره ایی هستند، می توانند در روند تصویرسازی اجتماعی سیاسی شاعران معاصر نقشی اساسی داشته باشند؛ لذا خوانش هدفمند این تصویرسازی های اسطوره ای، که بر اساس کهن الگویی هایی که در ناخودآگاه شاعر نقش بسته، ضرورتی انکارناپذیر است. از همین رو، تصویرسازی از ماه برای شاعران، روشنگر نوع تفکر آن ها و بیان عقایدشان است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی دلالت های تصویری از روایت اسطوره ای ماه در اشعار سیاب می پردازد. لفظ قمر 83 مرتبه، لفظ بدر3 مرتبه و لفظ هلال 5 مرتبه در این اشعار تکرار شده است. این تعدد تکرار، حکایت از اهمیت خوانش اسطوره ای ماه، نزد این شاعر معاصر است. اگر در مقام بیان گزیده ای از نتایج این پژوهش باشیم، می توانیم به تصویرسازی های اجتماعی سیاسی ماه که بازگو کننده جلوه اعتراض به نظام حاکم بر جامعه عراق است، اشاره کرد؛ این مهم در به کارگیری سیاب از اسطوره ماه و تحلیل کهن الگویی آنیموس (جلوه مردانه) و آنیما نمایان شده است. نمود بارز کهن الگویی آنیموس، خردورزی و راهنمایی و جلوه آنیمایی آن، نامیرایی و شور اشتیاق است.
روان اسطوره شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعه موردی؛ اسطوره سنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
135 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به روش توصیفی تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطوره سنجی نویسنده یا الگوی اسطوره ایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سه گانه اسطوره شناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهم ترین اثر هنرمند و تشخیص خرده اسطوره کانونی آثار وی به انجام رسید. روان سنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خرده اسطوره یافت شده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی حرفه ای هنرمند و تشخیص عقده شخصی نویسنده) و کنار هم گذاری مجموعه یافته ها، به کشف اسطوره شخصی و فراشخصی هنرمند نائل می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که خرده اسطوره کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقده شخصی وی نیز تثبیت شدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطوره شخصی او ایزدبانو آناهیتا است.
مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی در غزلیّات حافظ بر پایه روان شناسی مثبت نگر سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریّه بهزیستی سلیگمن ناظر بر هیجان مثبت، روابط مثبت، معنا، مجذوبیّت و دستاوردی برای رسیدن به شکوفایی است. شش فضیلت عدالت طلبی، نوع دوستی، تعالی، خرد، شجاعت و میانه روی و بیست وچهار توانمندی، زیربنای آن را تشکیل می دهند. هدف از پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی، مطالعه تطبیقی شاخصه های نظریه بهزیستی سلیگمن در غزلیّات حافظ می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف مشترک آثار ادبی و عرفانی با روان شناسی مثبت نگر، تحصیلِ رضایت از گذشته، امید به آینده و کسب شادی در زمان حال به منظور پرورش انسان توانمند در مسیر شکوفایی و زندگی هم معنا است. در این راستا معیار ذهنی حافظ نسبت به جهان و روزگار، پیامی جز شادی و درمانی جز عشق برای بشر نمی شناسد و همین امر پیام او را فرا زمانی و فرا مکانی کرده است. وی شادی و عشق را همواره نجات بخش بشر می داند که در روزگار بلا راهگشاست. از آنجایی که غزلیّات حافظ، عرصه نمودِ عناصر نظریه بهزیستی است که در این پژوهشِ میان رشته ای بدان پرداخته شده است، موجب توجه بر اندیشه های سازگاری حافظ و سلیگمن در مقوله شادی، شکوفایی و ضرورت هایِ تلاش انسان برای دستیابی به کمال، می شود.
سفر نامه های تمثیلی در ادبیات ایران و جهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
128 - 140
حوزههای تخصصی:
سفرنامه های تمثیلی عمدتا متاثرازمذاهب اسلامی هستند که نویسندگان بزرگ با الهام از آموزه های دینی و برپایه ی روایات مذهبی آن ها را تالیف می کنند. از آن جا که نسبت به آخرت در همه ی مذاهب اسلامی مشترکات فراوانی وجود دارد، این گونه سفرنامه ها نیز از جهات گوناگونی با هم مشترک هستند.نویسنده با محور قرار دادن سفرنامه های ((ارداویراف نامه)) ، ((سیرالعبادالی المعاد)) و ((کمدی الهی)) به تشریح نکات و رمز و رازهای هر کدام پرداخته است. در ضمن نویسنده کوشیده است تمثیل را از منظرهای گوناگون لغوی ،اصطلاحی ، قرآن و روایت، تاریخ و روان شناسی مورد بررسی قرار دهد. هدف از این مقاله این است که زوایای گوناگون یکی از عام ترین وموثرترین شیوه های بیان یعنی تمثیل بیان شود. اینکه این ابزارکارآمد می تواند در اهداف آموزشی- تربیتی موثر باشد؟ یکی از سوالات اساسی تحقیق است.این پژوهش به صورت کتابخانه ای وبر اساس روش تحلیلی- توصیفی است.
نقد و بررسی ساختار، زبان، بلاغت و محتوای گاگریوه های بختیاری (گونه ای از اشعار عامّه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاگریوه اصطلاحی است برای گونه ای از سوگ سروده های بختیاری . بختیاری ها به سوگ سروده های خود «گاگریوه»، «سرو» یا «دندال» می گویند. این اشعار مانند بسیاری از اشعار عامّه، ساده و بی تکلّف اند؛ سراینده مشخّصی ندارند و زنان اولین سرایندگان آن هایند. با اینکه این اشعار، در میان بختیاری ها از قدمت و محبوبیّت فراوانی برخوردارند، به صورت چندجانبه نقد و بررسی نشده اند. در این مقاله این اشعار با روش تحلیل محتوا، رویکرد توصیفی تحلیلی نقد و بررسی شده اند. داده ها به صورت میدانی در قالب پانزده نمونه (675 بیت)، از سه شهرستان اَردل، کوهرنگ و لردگان واقع در استان چهارمحال و بختیاری جمع آوری شده اند. در این مقاله به طور خلاصه مشخص شده است که گاگریوه های بختیاری نوعی شعر روایی توصیفی اند که گفت وگو وار از زبان خواننده به نیابت از خود، خانواده و متوفا بیان می شوند. از آنجا که اغلب آن ها به صورت دوبیت دوبیتی (دوگانی) تنظیم شده اند، می توان قالب آن ها را دوگانی نامید. وزن در آن ها هجایی است. از نظر صنایع ادبی، تشبیه، استعاره و کنایه بالاترین بسامد را دارند. در حجم نمونه (675 بیت) 68 تشبیه، 45 استعاره و 50 کنایه به دست آمد. در اغلب این آرایه های ادبی، سادگی و ملموس بودن آشکار است. این اشعار از نظر زبانی دربردارنده مجموعه بزرگی از واژگان، ترکیبات و اصطلاحات زبان لری بختیاری اند. از نظر محتوا، دارای محتوایی چندوجهی اند؛ در آن ها هم به دنیا توجه می شود و هم به آخرت. سن، جنس، شغل، موقعیت و چگونگی مرگ متوفا بخش دیگری از محتوای این اشعار را تشکیل می دهد. صبغه محلی در این اشعار قوی است و برخی از نگرش های مردم بختیاری را ازجمله ترسناک و مذموم بودن مرگ، باور به قیامت و چالش با آسمان و فلک در این اشعار می توان دید.
مواجهه نظام دانایی ایرانی یونانی در روایت های مده آ و سهراب با تکیه بر گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
155 - 185
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایش نامه مده آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
پیکرگردانی و بن مایه های اسطوره ای آن در افسانه های خراسان (با تکیه بر چهار جلد از مجموعه ده جلدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۵۰
۱۰۴-۶۳
حوزههای تخصصی:
پیکرگردانی یکی از مضامین پرکاربرد قصه های عامه است که به تغییر شکل ظاهری، اساس هستی و هویت قانونمند شخص یا چیزی با استفاده از نیرویی ماوراءالطبیعی دلالت دارد. اشکال گوناگون پیکرگردانی و دلالت های معنایی آن، در تفکر اسطوره ای بشر ریشه دارد. از این روی، در مقاله حاضر، برمبنای روش توصیفی تحلیلی و منابع اسطوره شناسی ابتدا پیکرگردانی های چهار جلد از مجموعه ده جلدی افسانه های خراسان استخراج و دسته بندی شده است. سپس ارتباط هر نوع از پیکرگردانی ها با بن مایه های اسطوره ای مورد واکاوی قرار گرفته است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که در 79 قصه بررسی شده، 165 مورد پیکرگردانی وجود داشت که کارکرد های اسطوره ای حیواناتی چون مار، شیر، کبوتر، خروس، آهو و غیره به شکلی نمادین در پیکرگردانی حیوانات سخنگو تجلی یافته است. همچنین، دگردیسی اشیا به انسان در قصه های عامه خراسان می تواند بازتابی از تفکر اسطوره ای جاندارپنداری یا آنیمیسم باشد. بن مایه اسطوره ای جاودانگی و گیاه تباری انسان در دگریسی انسان به گیاهانی چون هندوانه و نی، انار، نارنج و غیره انعکاس یافته است. دگردیسی دیو و پری به صورت انسان و موجودات دیگر حاکی از نفوذ باورهای اساطیری ایرانیان درمورد اهریمنی بودن آن هاست.
بررسی تطبیقی بازتاب جلوه های مقاومت در اشعار علی الجلاوی و حامد عسگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
75 - 110
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت، تلاش های یک نسل مبارز برای آزادی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از سلطه متجاوزان را برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. آثار شاعران متعهد همچون حامد عسکری از ایران و علی الجلاوی از بحرین میراثی ارزشمند در عرصه شعر مقاومت دو سرزمین است. مضامین و جلوه های ادبیات مقاومت، پیوندى مشترک میان این دو شاعر برقرار کرده است. با توجه به اینکه مقایسه بن مایه های پایداری در اشعار شاعران زبان فارسی و عربی زمینه ساز تبیین شباهت ها و تفاوت ها بین آن ها می شود؛ لذا پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، به واکاوی برجسته ترین مفاهیم و مضامین مشترک این دو شاعر در عرصه ادبیات پایداری بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که درون مایه شعری دو شاعر در زمینه ادبیات مقاومت با هم اشتراک داشته و هر دو در این حوزه به انعکاس مؤلفه هایی همچون وطن دوستی، توصیف جایگاه شهدا، دعوت به مقاومت و پایداری، نفرت از جنگ و ویرانی، اشاره به نهضت عاشورا و آرمان گرایی (امید به آینده با ظهور منجی) پرداخته اند.
ساختار و مضامین لیلو(لالایی) های بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۳۰-۹۷
حوزههای تخصصی:
لالایی ها نوعی از ترانه های مهم در ادبیات عامه هر قومی به شمار می آیند که سینه به سینه از نسل های گذشته به امروز رسیده اند. در بلوچی به این نوع ترانه ها «لیلو» یا «لولی» می گویند. در جستار پیش رو به بررسی لیلوها در زبان بلوچی پرداخته ایم و هدف از این تحقیق، معرفی این اشعار عامه و تحلیل آن ها از دو منظر ساختار و درون مایه است. نگارنده با گردآوری مهم ترین لالایی های رایج در بلوچستان، ضمن معرفی این گونه سروده ها، نخست به بررسی وزن، قالب، قافیه و ردیف و سپس به تحلیل مهم ترین مضامین و کارکردها و پیوند آن ها با زندگی اجتماعی، مفاهیم دینی، وضعیت زندگی و باورهای گویشوران بلوچی پرداخته است. قالب همه لیلوها، «بلوچیِ سنتی» است و از نظر وزن غالباً عروضی و در بحر قریب هستند. برخی از مضامین به کاررفته در آن ها عبارت اند از: بیان آرزوهای مادر برای فرزند، دعا برای بچه، آرام بخشی، کم کردن بی قراری های کودک، تشویق به شادی و نوازشگری کودک، جنگ در برابر دشمن، تشبیه کودک به قهرمانان قومی، بیان نوع خوراک کودک، داماد گرفتن با مهریه سنگین، مهمان نوازی و دعا برای مادران بی اولاد که بچه دار شوند. شیوه بررسی در این مقاله، مطالعات میدانی و روش توصیفی تحلیلی براساس شصت لالایی است. تاکنون درباره تحلیل ساختاری و محتوایی لالایی های بلوچی پژوهشی انجام نشده است. بنابراین انجام پژوهش برای شناخت این بخشِ ناشناخته از ادبیات عامه مردم بلوچستان ضروری به نظر می رسد.
بررسی و نقد جامعه اندرزگویان ایرانی (پیش از اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
57 - 101
حوزههای تخصصی:
وجود ادبیات اندرزی در فرهنگ ایرانی، ازجمله موضوعات ریشه دار و با پیشینه طولانی است؛ به طوری که در کهن ترین منابع و آثار برجای مانده از ایران باستانی نیز می توان مضامین و سخنان پندآموز را دید. با این حال و با وجود پژوهش های ارزشمندی که در سال های اخیر درباره آن صورت گرفته است، هنوز برخی موضوعات مرتبط با آن مغفول مانده و یا نیازمند نگاه و بررسی های عمیق تری است. یکی از این موضوعات، بررسی جامعه اندرزگویان در ادبیات پیش و پس از اسلام است که به شکل تأمل برانگیزی دچار تحول شده اند. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، بیش از هر موضوع دیگری درپی پاسخگویی به این پرسش است که در دوران پیش از اسلام در سرزمین ایران، وظیفه موعظه و ارشاد و نگارش رسالات تعلیمی، به چه افرادی تعلق داشته است؟؛ همچنین کیفیّت و عوامل اندرزگویی این افراد با استفاده از منابع و آثار برجای مانده بررسی خواهد شد. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که در ادبیات پیش از اسلام، در سرزمین ایران، تنها افراد و گروه های خاصّی به اندرزگویی پرداخته اند که بیشتر نیز وظیفه رهبری دینی و سیاسی جامعه را بر عهده داشته اند و این موضوع نیز خود نکات مثبت و منفی داشته است.
معنای زندگی از نگاه ناصرخسرو با تکیه بر ایماژهای هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
35 - 56
حوزههای تخصصی:
مسئله معنای زندگی ازجمله دغدغه های انسان معاصر است که بیشتر محل توجه فلاسفه و روان شناسان قرار گرفته است. مطالعه افکار حکیمان گذشته در این زمینه، پیام های مهمی را برای انسانِ معاصرِ گرفتارِ هیاهویِ هستی درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش، تحلیل معنای زندگی از منظر ناصرخسرو قُبادیانی است. نوع نگاه آدمی به هستی می تواند نگرش وی را به زندگی آشکار کند؛ به همین سبب ایماژهای هستی در قصاید وی، شمارش و تحلیل شد. این نوع بررسی نشان داد که اصلی ترین ایماژ ناصرخسرو از هستی مادر و زن است. زن یا مادر دارای دو خصلت ظرفیت یا پذیرش و باردهی یا بَردهی است. البته تصاویر دیگری در قصاید وی وجود دارد که به نوعی با این کلان ایماژ پیوند می یابند. این ایماژها هرچند دربردارنده نگاه منفی نسبت به هستی و دنیا هستند، تحلیل و مقایسه آنها با کلان تصویر هستی (مادر و زن) نشان داد که ناصرخسرو زندگی و هستی را ناپسند نمی داند؛ بلکه زیستن را امری ارزشمند تلقی می کند؛ زیرا تنها فرصتی است که در اختیار آدمی قرار گرفته است؛ اما این ارزش، ابزاری است، نه ذاتی؛ یعنی این زندگی ابزاری برای دست یافتن به زندگی دیگر است. از خلال این تصویر ِکلان، نقش یا کارکرد آدمی در هستی نیز تبیین می شود. نقش انسان در ارتباط با مادر، فرزند است و در ارتباط با زن می تواند شوهر باشد که در هر دو صورت، باید ضمن بهره مندی از مواهب هستی، مراقب دلبسته و شیفته نشدن بود. شیوه پژوهش در این اثر، تحلیل محتواست.
بررسی دو عنصر کیفی نمایش (کشمکش و صحنه) در داستان اسکندر در شاهنامه از حیث اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
13 - 39
حوزههای تخصصی:
داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی یکی از دراماتیک ترین داستان ها در مورد زندگی اسکندر است. این داستان از حیث دو عنصر کیفی نمایش یعنی کشمکش ها و صحنه های دراماتیک بسیار حائز اهمیت است، به گونه ای که در بین عناصر کیفی این دو را باید استثنایی بی مانند به حساب آورد. بر این اساس در مقاله پیش رو هدف این است تا به روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از تقسیم بندی موجود در کتاب شناخت عوامل نمایش به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که کشمکش ها و صحنه های داستان اسکندر برای اقتباس چه ظرفیت ها و تنوعی دارند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کشمکش های این داستان بسیار متنوع یعنی براساس ماهیت عنصر مخالف از نوع کشمکش های جامعه ضد اجتماع، آدمی ضد آدمی، آدمی ضد طبیعت و آدمی ضد جامعه و آدمی ضد خود است و نیز براساس ماهیت کشمکش از نوع همراه با جهش و حرکت است. صحنه های رزم با ایرانی ها، ازدواج با روشنک، مرگ دارا و آیین تدفین او و ... نیز از صحنه های دراماتیک این روایت است که به دلیل برخورداری از ساختار نمایشی بسیار قابلیت این را دارد که فیلمنامه ای نیز با استفاده از این صحنه ها و کشمکش ها نوشته و فیلمی ساخته شود.
بررسی ساختار قدرت و مقاومت در رمان سووشون سیمین دانشور براساس نظریه قصه گویی، باورپذیری و آسیب پذیری آلن سینفیلد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
1 - 36
حوزههای تخصصی:
رمان سووشون اثر سیمین دانشور از مهم ترین آثار داستانی معاصر است و داستانی که در رمان به آن پرداخته می شود به دوره مهمی از تاریخ ایران یعنی جنگ جهانی دوم اشاره دارد. در این برهه از تاریخ، ایران به وسیله انگلیسی ها و روس ها اشغال می شود و به خاطر این اشغال، مردم زیادی از گرسنگی و بیماری از بین می روند. این مطالعه از مفهوم قصه گویی، باورپذیری و آسیب پذیری ایدئولوژی که به وسیله آلن سینفیلد، نظریه پرداز مطالعات فرهنگی، مطرح شده سود می برد که به بحث مبارزه و پایداری در برابر نظام قدرت و سلطه می پردازد؛ همچنین به وضعیت استثنائی و انسان مقدس که به وسیله آگامبن مطرح شده نیز برای تبیین شرایط ایران در آن دوره اشاره شده است. پس، اشغالگران برای اینکه حضور خود را توجیه کنند باید داستان و قصه مناسبی در این باب طرح کنند که آنقدر منطقی باشد که عموم مردم آن را قبول کنند و باور داشته باشند. انگلیسی ها از اسطوره های ایرانی استفاده می کنند و با تفکر استعماری خود ادغام می کنند تا حضور خود در ایران را برای مبارزه با هیتلر و فاشیسم به مردم بباورانند؛ اما آسیب پذیری این طرح نظام قدرت و ایدئولوژی در استفاده از همان اسطوره های ایرانی است و زری، شخصیت اصلی داستان، مرگ شوهرش یوسف را تبدیل به مراسم و آیین سیاوشان و سوگ سیاوش می کند و بدین ترتیب مردم را برای مبارزه با استعمار همراه می کند.
تحلیل تطبیقی کنش های سه گانه شخصیت های اساطیری در ساختار روایی «اودیسه هومر» و «داراب نامه طرسوسی» بر مبنای نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
167 - 197
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند با تکیه بر نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل، کنش های شخصیت های اساطیری اودیسه هومر و داراب نامه طرسوسی را با یکدیگر انطباق دهد و به این پرسش پاسخ دهد که کنش های شخصیت های اساطیری در « داراب نامه » و « اودیسه » تا چه میزان با نظریه کنش های سه گانه دومزیل انطباق دارند و موارد تشابه و تفاوت آن ها کدام است؟ یافته ها حاکی از آن است که شخصیت های اصلی این دو اثر؛ یعنی «داراب» و «اسکندر» را می توان با «اولیس» در یک طبقه بندی قرار داد. بررسی کنش های «داراب» و «اولیس» نشان می دهد که هر دو در جایگاه پادشاهی، مؤید ویژگی های هر سه کنش هستند؛ با این تفاوت که اولیس زاده خدایان (زئوس) است و داراب در مقام پادشاهی دارای فّره ایزدی است. هوشمندی و حیله گری از بارزترین صفات اولیس است درحالیکه داراب با صفت قدرتمندی شناخته می شود. اسکندر مقام پادشاهی را برای فتوحات دینی رها کرد، اما اولیس به سبب عدم قربانی برای خدایان مجازات شد. سایر شخصیت ها از جمله «طمروسیه» و «بوران دخت» با «پنلوپ» نیز با تفاوت های جزیی مظهر «پاکدامنی» هستند. تأکید بر وفاداری به پیمان ازدواج در اودیسه گفتمان غالب است، اما در داراب نامه فتوحات دینی برای اسکندر بر سایر وجوه گفتمانی غلبه دارد.
اسطوره «قدر و منزلت سرآغاز» در اندیشه سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نقد اسطوره ایِ ادبیات معاصر، به جریانِ قابل توجهی برمی خوریم که نویسندگان و شاعرانِ پیرو آن، شیفته برگشت به زندگی انسان هایی شدند که پیش از تاریخ و تمدن می زیستند . آن ها معتقدند هنگامی که بشر از وضعیتِ «پیشا اجتماعی» خویش فاصله گرفت، به بی اخلاقی دچار گردید و از زمانی که به سوی تمدن حرکت کرد، نوعی عشق به خویشتن را به وجود آورد، که بسیار تصنعی و بیشتر بر پایه فخرفروشی و حسادت بود. در همین راستا، الگوی «برگشت به سرآغاز» به وجود آمد، که پیروانِ آن گرایش زیادی به برگشت به دنیای نخستین داشتند. این الگو با عبارت های «بازگشت به ریشه» و «روییدن بر ریشه» نیز تعبیر می شود. سهراب سپهری که در میان شاعران معاصر، یکه تاز این قلمرو است مخاطب را به بازگشت به سرشت نخستین و راستین در آثار خود، فرامی خواند. درواقع، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، در پی آن است که به بررسی الگوی «برگشت به سرآغاز» در نقد ادبیات معاصر بپردازد، الگویی که از اهمیت بسزایی برخوردار است و نویسندگان، عارفان و شاعران جهان بسیار از این بن مایه بهره گرفته اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سهراب سپهری به دنبال رؤیای سرآغاز و خاطره های ازلی بوده و تلاش کرده بر فراز شرایط انسانِ معاصرِ «به فساد گراییده»، قرار بگیرد و تا جایی که ممکن است، حالت انسانِ بدوی را تجربه کند؛ انسانی که «در متن عناصر می خوابید» و «با فلسفه های لاجوردی اش خوش بود.»