فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
63 - 72
حوزههای تخصصی:
نوستالژی یا غم غربت، همان حس دل تنگی و اندوه انسان ها نسبت به گذشته و آن چیزهایی است که در زمان حاضر آنها را در دسترس خود نمی بینند. تغییر و تحوّل اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و عاطفی این حس غریب غربت را در انسان ها بر می انگیزد. نگرش بدبینانه و پوچ انگارانه به جهان هستی و به طور کلّی اندوه مرگ و فناپذیری انسان یکی از انواع نوستالژی است که از آن به نوستالژی فلسفی تعبیر می شود. با این حس نوستالژی فلسفی، انسان از گردش دنیا دل خوشی نداشته و حیات را پوچ و بی اساس می بیند و پیوسته مرگ در نظرش نوعی تباهی به حساب می آید. این نوع نگرش تقریباً در اشعار برخی از شعرای فارسی به خصوص در رباعیّات خیام بیشتر دیده می شود. اندوه بودن یا نبودن؛ مرگ و زوال و پوچ انگاشتن جهان هستی از مؤلّفه های نوستالژیک فلسفی در شعر خیام به شمار می رود. در این مقاله با پژوهش در رباعیات خیام، غم مرگ و فناپذیری و نگرش بدبینانه به هستی در رباعیات او واکاوی شده است.
خاستگاه تصاویر اجتماعی – سیاسی در شعر صائب تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
21 - 30
حوزههای تخصصی:
تصاویر شعری در زمینه عناصر اجتماعی – سیاسی از جمله تصاویری است که در دوره های مختلف رنگ و جلوه-ای متفاوت داشته است. مقاله حاضر از جایگاه تصاویر اجتماعی –سیاسی که بسامد بالایی در شعر صائب دارد، سخن می گوید؛ تصاویری که حاصل خیال دورپرداز صائب، حول عنصری واحد است که از این طریق تجربه های ذهنی و حسی خویش را به تصویر می کشد. شاعر در دوره ای از ادب فارسی قرار دارد که برای دست یافتن به معنی و مضمون های بدیع و بیگانه به ناچار نیازمند داشتن گستره وسیعی از واژگان است؛ بنابراین هر عنصر و واقعه ای را دست مایه کار و هنر خویش قرار می دهد. از آنجایی که ارتباط مستقیمی با حکومت و دربار داشته، تأثیری پذیری او از شرایط حاکم دور از انتظار نخواهد بود؛ او از نزدیک به طور ملموس و عینی با امور و وقایع اجتماعی – سیاسی در ارتباط است، او این تجربه های حسی را با تجربه های ذهنی خویش می آمیزد و تداعی های دور و نزدیک را شکل می-دهد. و به این ترتیب مسئله تأثیر و تأثر پذیری از جامعه و شرایط حاکم بر آن، در شعر او امری کاملاً طبیعی خواهد بود.
نوع شناسی تطبیقی حماسه در ادبیات فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه یکی از انواع ادبی است که اعمال پهلوانی و حوادث خارق العاده را به زبان فاخر روایت می کند. افلاطون و ارسطو از اولین کسانی بودند که به بحث و پژوهش درباره انواع ادبی پرداخته اند. این تحقیق برآن است تا حماسه های ایران را با ویژگی هایی که برای حماسه های جهان ذکر کرده اند، تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که میان حماسه های ایران و جهان به جز چند اختلاف جزئی، تفاوت ی اساسی وجود ندارد. این پژوهش با رویکرد تاریخی- توصیفی تلاش نموده تا حماسه را در زبان فارسی و عربی بررسی کند، سپس آن ها را با هم مقایسه نماید. در حوزه ادبیات تطبیقی باید به این نکته اشاره کنیم که پژوهشگران انواع ادبی، معتقدند اعراب به دلیل خصوصیات فرهنگی، منطقه ای، قومی و زبانی، توانایی سرودن حماسه ای نظیر شاهنامه و ایلیاد را نداشته اند. آنها آثار حماسی دیگر ملل را با نام «ملحمه» می شناسند و واژه «حماسه» در ادبیات عرب، ژانر و نوع ادبی به شمار نمی رود و در فخر و مباهات، رجز خوانی و برشمردن ویژگی های قبیله، خلاصه می شود. اما این بدان معنا نیست که ادب عربی از این گونه ی ادبی کاملاً تهی است و اعراب در ادوار مختلف تاریخی نسبت به آن بیگانه بوده اند. علاوه بر وجود اشعار حماسی و شاعران حماسه سرا در عصور مختلف ادبی، در دوره مملوکی افزون بر حماسه های تاریخی، شاهد شکوفایی حماسه های دینی هستیم که در ادبیات فارسی از نظر طول قصیده و تنوّع مضامین، اثری از آنها یافت نمی شود.
بازشناسی مفهوم خودسازی در اساطیر هندی، اسطوره ی آفرینش و مهابهارات
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است نشان دهد که در اسطوره و بویژه اساطیر هندی (آفرینش و مهابهارات) حماسه را دو رویه است. یکی حماسه به معنای شناخته شده آن که داستان دلاوری و تکاوری پهلوان یا مردانی بزرگ در نبرد با هر آن کس است که حرمت حریم سرزمین یا مردمان یا هستی کسی یا چیزی ارزشمند را درهم شکسته باشد؛ که در این رویه، حماسه بسامدی از رخ نمودن آداب جنگاوری و بی باکی است. دیگری آنکه حماسه چندان اوج و عمق می گیرد که از رویه ظاهر جنگی خویش می گذرد و به ژرفای جوانمردی دست می یابد. در این حالت دیگر حماسه یک داستان رزم نیست؛ بلکه برنامه ای هدفمند و الگویی توانمند برای بازسازی درونی کسانی است که در خود، تعلقی به پرورش اخلاق انسانی در چهارچوب حماسه می بینند. در این معنا تلاش قهرمان حماسه تنها جهاد اصغر نیست؛ که جنگ در بیرون است. بلکه پهلوان داستان می کوشد تا به پیروی از الگوهای دینی که نمایه های جاویدان هستی هستند، به جهاد اکبر که جنگ در درون است، دست یازد؛ که کوششی است برای دگرگون کردن ((نبرد تن با تن)) به ((نبرد تن با من)). می توان روزی را به دیده آورد که دست کم در هنگامه ای کوتاه، نبرد تن با تن رخ ندهد؛ اما نمی توان هیچ گاه تصور کرد که نبرد تن با من روی ندهد. اساطیر هندی مورد بررسی داستان همین نبرد است. رزمی که انسان برای همیشه هستی گیتیانه خویش با آن درگیر است. این از بزرگ ترین دلایل ماندگاری اسطوره های دینی است.
بررسی ساختاری- معنایی ژانر تعلیمی و نمونه های آن با تکیه بر مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادب پارسی به مبحث انواع ادبی توجه چندانی نشده است. نوع یا گونه تعلیمی که از گونه های پذیرفته شده میان ادیبان و منتقدان ادبی زبان فارسی است نیز از این قاعده مستثنا نیست. در بیشتر کتاب هایی که در زمینه انواع نگاشته شده است، از گونه تعلیمی سخن به میان آمده است اما به نظر می رسد که تعاریف و دسته بندی ها به بازنگری نیاز داشته باشد. در این مقاله با بررسی ساختاری- معنایی، به تبیین این گونه و نمونه های آن با تکیه بر متونی که در نوع خود برجسته است، پرداخته می شود و دسته بندی منطقی و کاملی از نمونه های این گونه ادبی ارائه می شود. مشکل تداخل و آمیزش گونه ها چالشی بر سر راه بحث انواع است اما به ناچار نویسندگان این مقاله نخست گونه ها و نمونه های آن را تبیین و تحدید کرده اند و برای هر یک از نمونه های گونه تعلیمی چهارچوب های مشخص محتوایی- ساختاری تعیین کرده اند؛ سپس ویژگی های هر یک از سه بعد زبانی، بلاغی و اندیشه ای و نمونه هایی از شعر و نثر ذکر کرده اند. همچنین با آوردن حکایتی از مثنوی به عنوان نمونه، نشان داده اند که همه نمونه های تعلیمی در لایه های مختلف حکایات مثنوی وجود دارد و این دلیل دیگری بر خاص بودن این اثر جاودانه است.
سهراب و رستم ماثیو آرنولد: پیوندی میان شاهنامه و ایلیاد.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان گفت که سهراب و رستم ماثیو آرنولد، در کلیّات متأثر از شاهنامه و در نحوه بیان، توصیفات، تشبیهات، سنن ادبی و حماسی، کاملاً تحت تأثیر ایلیاد است. آرنولد بسیاری از قسمت های اساسی داستان را از قبیل گم شدن رخش، عاشق شدن تهمینه، اسارت هجیر، درگیری رستم با کاوس، خواستن نوشدارو و... را حذف و بعضی از موارد را مانند نحوه کشته شدن سهراب، آگاهی رستم از جنسیت فرزند و... تغییر داده است و اگرچه در اکثر مواقع به پی رنگ و کلیّت داستان لطمه زده، در مواردی نیز کاستی های «رستم و سهراب» فردوسی را برطرف کرده است، با توجه به این که در دو داستان، بنا بر وجود حداکثر شباهت هاست، در این مقاله فقط به بعضی از اختلافات اشاره شده و بیشتر از هرچیز، به تأثرات ماثیو آرنولد از ایلیاد خواهیم پرداخت که از دید منتقدان پنهان مانده است.
تحلیل و بررسی رمان«از به» رضا امیرخانی بر اساس الگوی کنشگرای گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان «از به» رضا امیرخانی سرگذشت شخصیت های یک روایت است که به شکل 47 نامه از طرف عدّه ای از شخصیت های داستان به گروهی دیگر از شخصیت ها فرستاده می شود. این رمان به دلیل ساختار منحصربه فرد خود از منظر شکل گیری روایت و شخصیت پردازی، اثری درخور توجّه و قابل تأمّل است. رضا امیرخانی این رمان را در سال 1380 با موضوع دفاع مقدّس خلق کرده است. الگوی کنشگرای گرماس به عنوان محمل تحلیل این روایت می تواند با نگرشی جامع و کامل، نقش هر یک از شخصیت های رمان را در الگویی دقیق پیرامون سه محور «میل» «انتقال» و «قدرت» به نمایش بگذارد.
نتایج به دست آمده از این تحقیق، انطباق الگوی کنشگرای گرماس را در تبیین و تحلیل شخصیت های این رمان نشان می دهد. در محور میل؛ کنشگر اصلی «مرتضی مشکات» و اهداف او «شوق پرواز» و «فرزندخواندگی فرانک ناصری» است. در محور انتقال با فرستنده هایی مرتبط به هدف اصلی و هدف فرعی از نوع، شوق پرواز(مرتضی مشکات)، طیبه همسر مرتضی، سرگرد خلبان رحیم میریان و فرانک ناصری مواجه هستیم.گیرنده یا ذینفع های روایت به ترتیب؛ طیبه همسر مرتضی، سرگرد خلبان رحیم میریان، فرانک ناصری، مرتضی مشکات، عموی فرانک، سیروس؛ پسرعموی فرانک می باشند و در محور قدرت؛ یاریگران این روایت، سرگرد خلبان رحیم میریان، طیبه همسر مرتضی، فرانک ناصری، عموی فرانک، پیرزن و سر سرگرد خلبان آرش تیموری می باشند و بازدارندگان، فرماندهی نیروی هوایی و سرگرد خلبان آرش تیموری هستند.
مقاله به زبان روسی: زمان و مکان ادبی در نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتون چخوف و دگرگونی آن ها در نمایشنامه «مرغ دریایی» باریس آکونین ( Художественное время и пространство в пьесе А.П. Чехова «Чайка» и их трансформация в пьесе Б. Акунина Чайка )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی ویژگی های زمانی – مکانی نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتون چخوف و دگرگونی آن ها در متن نویسنده معاصر، باریس آکونین- که ادامه نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتون چخوف را در بستر پست مدرن به رشته تحریر در آورده- می پردازد. در مقاله به این مسئله اشاره می شود که نوع انعکاس ویژه زمان و مکان در اثر، توسط نویسنده در واقع کلید درک دنیای مصور اوست؛ به این دلیل، تغییر سیستم رمزگذاری متن چخوف توسط آکونین، بار معنایی مضاعفی دارد که تعیین آن، از نقطه نظر تفسیر متن چخوف به زبان عصر جدید اهمیت بسیار دارد. بدین ترتیب، مقایسه دو نمایشنامه، که در چارچوب سنت هنر رئالیست (آنتون چخوف) و ادبیات پست مدرن (باریس آکونین) نوشته شده اند، امکان تعیین ویژگی های مکالمه فرهنگ های گوناگون را در گستره تاریخ رشد و پیشرفت ادبیات فراهم می سازد. در مقاله حاضر، ویژگی های زمانی – مکانی مشترک میان دو نمایشنامه، که بیانگر تسلسل در نمایشنامه نویسی هستند، و ویژگی های زمانی – مکانی متمایز و منحصر به فرد، که نمایانگر نوآوری در ایجاد محور موضوعی اثر نمایشی هستند، تعیین شده اند.
اخلاق و مولّفه های سنّتی و معاصر آن در شعر نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمتر اتّفاقی مانند مشروطه توانسته است بنیان های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این سرزمین را دست خوش دگرگونی و تحوّل کند. این تحوّل بیش از هر چیز دیگری حاصل تأثیر ارتباط با غرب است؛ غربی که پس از قرون وسطی و مرکز قرار دادن «انسان» و دغدغه های او به عنوان مهم ترین مسأله پیش رو، پس از تجربه رنسانس و انقلاب صنعتی، به مدرنیته رسید. در فرایند تأثیر مدرنیته غرب بر ایران، شعر و ادب فارسی نیز برکنار نبود و نگرش های جدیدی را درباره ویژگی های اثر ادبی به وجود آورد؛ ویژگی هایی که با ظهور نیما به پختگی مطلوب خود دست یافت. در این تغییر نگرش، یکی از مقوله هایی که از حیث رویکرد مولفّه های جدیدی را به خود دید، «اخلاق» است. اخلاق در این دوره، در کنار مضامین سنّتی خود، مولّفه های جدیدی را که حاصل تجربه مدرنیته و به موازات آن تغییر ساختارهای اجتماعی و روابط بین فردی است، تجربه کرد؛ مولّفه هایی مانند وطن پرستی، انسان دوستی، آزادی و ... . این مقاله سعی دارد در کنار پرداختن به مضامین سنّتی اخلاق در شعر نیما، به بررسی مولّفه های تازه ای که نتیجه این دگرگونی فکری و ادبی است، در شعر او به عنوان مطرح ترین نظریه پرداز این تغییر و تحوّل بپردازد.
بررسی بوطیقای شعر تعلیمی در اشعار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناصرخسرو از برجسته ترین شاعران شعر تعلیمی است که در اشعارش علاوه بر مضامین اخلاقی به اوصاف شعر و شاعر و مخاطب شعر پرداخته است و به نوعی صاحب نقد و فن شعر یا بوطیقاست. از ویژگی های برجسته بوطیقای او آن است که شعر را با حکمت و اندیشه های تعلیمی گره می زند و برای شاعر، شعر و مخاطب اوصافی را برمی شمارد که هر کدام به نوعی از منظومه فکری تعل یمی وی س رچشمه گرف ته است. با بررسی اشعار ناصرخسرو در می یابیم که شعرش با حکمت، خرد و مفاهیم تعلیمی گره خورده، در اشعارش به ترسیم و تعلیم این بوطیقا و فن شعر پرداخته است؛ یعنی هم خود شاعر در اشعارش به چنین دیدگاه و بوطیقایی معتقد است و هم برای خواننده این دیدگاه تعلیمی را توصیه می کند. نکاتی مانند رابطه کلام، خرد و اندیشه، کلام و حقیقت گویی، عجین بودن شعر با شریعت و حکمت، پرداختن به شعر زاهدانه، منسوب بودن شعر به جان و عالم غیب، لزوم مطابقت کلام با عمل، شاعر و سخن متعهدانه، شاعر و شعر دینی، انتقاد از شاعران درباری و شاعر و تازگی و نیکویی سخن از آن جمله است. او همچنین به دسته بندی و تف کیک مخ اطبان و خوانندگان می پردازد و برای خواننده آگاه، هشیار و اهل اندیشه جایگاه خاصی قائل است. این مقاله با در نظر گرفتن همه قصیده های ناصرخسرو انجام شده است.
چهره شناسی رستم یک دست و هم گرایی و ستیزه گری او با رستم زال در شاهنامه کردی (گورانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهره شناسی پهلوانان و قهرمانان در داستان های حماسی و بررسی کارهای آن ها، ما را بیشتر به شناخت باورها، اعتقادات و اتفاقات تاریخی گذشته نزدیک می کند. همچنین، بررسی سرنوشت و منش بعضی از این پهلوانان حماسی می تواند آبشخور بسیاری از اسطوره ها و حماسه ها را به ما بشناساند. رستم یک دست در بین پهلوانان و قهرمانان داستان های شاهنامه کُردی، جایگاه خاصّی را داراست، او موجودی نیمه انسان و نیمه دیو است که رفتار و کردارش در طول داستان ها، تحت تأثیر وجود دوسرشتی اش قرار دارد. دوگانگی سرشتی در این شخصیت، باعث رفتارهای ناهمگون و متضاد در کردار و رفتار او می گردد و دو نیروی خیر و شر، در درون او مدام در جدالی پایان ناپذیرند. این چهرة حماسی در شاهنامة کردی، رابطه تنگاتنگی با چهره های برجستة منظومه های حماسی فارسی دارد که خود قابل توجه و تأمل است. در این مقاله سعی شده است شخصیت و کردارهای رستم یک دست که چهره ای ناشناخته در پهنه حماسه ملی است، معرفی و بررسی و تحلیل شود.
کارکرد توصیف در چند داستان کوتاه معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره در آثار ادبی، توصیف و روایت به شکلی غیرقابل تمایز در هم تنیده اند. همسو با پژوهش های روایت شناسانه در دهه های اخیر، نظریه های متعددی نیز به ارائه ی الگوهایی از کارکردهای مختلف توصیف در آثار متفاوت پرداخته و به هر یک از انواع ادبی، شکل خاصی از توصیف را نسبت داده اند. در این میان، توصیف در آثار رئالیستی و ناتورالیستی از جایگاه ویژه ای برخوردار و نقش آن در پرداخت رویدادها و شخصیت ها انکارناپذیر است. جستار پیش رو، با هدف تعمیم نظریه های مربوط به توصیف بر چندین داستان رئالیستی و ناتورالیستیِ معاصر فارسی، سعی دارد پس از مطالعه تاریخچه و جایگاه توصیف در رمان، نقش آن را در تعیین چارچوب مکانی-زمانی، رسالت آموزشی و به طور کلی زیبایی شناختیِ چند داستان کوتاه ایرانی تبیین نماید. در این راستا، داستان-هایی از جمال زاده، هدایت، علوی، آل احمد و چوبک را برگزیدیم و کارکردهای گوناگون توصیف را در آن بررسی کردیم: نتایج این تحقیق نشان می دهد که در آثار نویسندگان مذکور، توصیف نه تنها عنصری خنثی و توقفگاه در روند روایت نبوده بلکه از طریق شگردهای استتار آن در روایت، امکان پیشبرد داستان نیز فراهم شده است. علاوه بر تبیین رفتار و کنش شخصیت ها، توصیف در داستان-های مورد مطالعه گاه به آماده سازیِ چارچوب مکانی-زمانیِ داستان می انجامد و گاهی نیز به شکل مجموعه ای از بینش های لغت نامه ای درمی آید و کارکردی آموزشی می یابد.
اشارات اسلامی و سامی در روایات باستانی/ شاهنامه
حوزههای تخصصی:
بخشی از ادبیات فارسی را روایاتی شکل داده که درون مایه آنها متعلّق به ایران باستان است؛ امّا این داستان ها از اشارات و عناصرِ اعتقادیِ اسلامی و ی ا سامی ب رکنار نمانده و حتّی ب ه شاهنامه ک ه حماسه ملّی ایرانیان انگاشته می شود راه یافته است؛ چنان که در آن، اندیشه های گنوسی وار متعلّق به عرفای صدر مسیحیّت در رفتار کسانی چون ایرج و کیخسرو همچون شریر دانستنِ جهان و تنِ آدمی دیده می شود. شاید این باورها از مسیحیّت وارد مانویّت شده و از آن جا به شاهنامه راه یافته باشد. هم چنین از زبان شخصیّت های ای رانیِ زردشتی، سخنانی با درون م ایه ق رآنی، چون بی نیازیِ یزدان از فرزند یا باور به فرشته ای اسلامی مانند عزرائیلِ «ج ان ست ان» دیده می شود؛ در حالی که بنا بر دیدگاه های دینی کهنِ ایرانی، اورمزد دارای فرزندانی چون آذر و سپندارمذ است و دی وی به ن ام استویهاد جان مردمان را می ستاند. پ ژوهشِ پیشِ رو چنین تأثیر پذیری را از باور و اندیشه های غیر ایرانی، در شاهنامه بررسی کرده است.
بررسی عناصر موسیقایی در شعر سیدعلی صالحی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
73 - 82
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که شعر را از دیگر گفته ها متمایز می سازد، موسیقی آن است. در طول تاریخ زندگی انسان، هر چیزی که صدای ریتمیک و موسیقایی داشته، توجه او را به خود جلب کرده است. شعر هم یکی از چیزهایی است که همیشه مورد توجه انسان بوده است، دلیل آن هم موسیقایی بودن شعر است. این ویژگی شعر است که باعث تأثیرگذاری و ماندگاری آن در ذهن و خیال خواننده می شود. به طوری که تمامی کتب آسمانی ادیان مختلف هم به صورت نوشته هایی موزون و آهنگین بوده اند تا در پیروان این ادیان بیشترین تأثیر را داشته باشند. اما آن عناصری که برجنبه موسیقایی شعرهای مختلف می افزاید، متنوع و گوناگون هستند. موسیقی شعر کلاسیک فارسی ناشی ازعوامل مختلفی همچون: وزن، قافیه، ردیف و ... می باشد. شعر کلاسیک را چون بیشتر به صورت آواز می خوانده اند، موسیقایی تر به نظر می رسد، در واقع شاعر مجبور بود که به هر نحو ممکن بر موسیقایی بودن آن بیفزاید تا قابل خوانده شدن به صورت آواز در دربارها یا در جمع مردم باشد. اما عوامل ایجاد کننده موسیقی در شعر نو به دلیل تحولاتی که در ساختار و محتوای شعر به وجود آمد، با عوامل موسیقی ساز در شعر کلاسیک، تفاوت هایی دارد، که در این مجال قصد بررسی این عوامل را داریم. سیدعلی صالحی، یکی از شاعران نو پرداز معاصراست که شعرش را می توان جزو شعر گفتار به حساب آورد. شعر او از لحاظ موسیقایی در نوع خود منحصر به فرد است. در این مقاله سعی بر آن است تا عواملی را که باعث ایجاد موسیقی در شعر صالحی می شود، مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
ضحّاک در کوره سراسکند نگاهی به روایت داستان ضحّاک ماردوش در منطقة هشت رود و تأثیر آن در نام گذاری مناطق جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامهفردوسی از همان سال هایی که این اثر آفریده شد، معتبرترین سند هویّت و خصلت های قومی و عامل تقویّت روحی مردم ایران شناخته شده است. این منظومه از آغاز سرایش، در گروه ها و طبقات مختلف مردم ما اثر عمیق و جاویدان نهاده و بسی داستان ها و باورها را پدید آورده است. اغلب داستان های آن، روایت های شفاهی گوناگون در میان عامّة مردم این سرزمین داشته است و آنان با قومیّت ها و گویش های مختلف و با روایت های متعدّد و گوناگون، دل بستگی ویژه خود را به این اثر ارزش مند نشان داده اند. داستان ضحّاکِ ماردوش یکی از این داستان هاییست که روایت هایی متعدّد و متفاوت در میان عامّة مردم دارد. نگارندگان مقاله حاضر برآنند در این جستار، روایتی از داستان ضحّاک را در شهرستان هشت رود، تحلیل و بررسی کنند [1].
ابلیس و شیطان در اندیشه و آثار سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
19 - 30
حوزههای تخصصی:
ابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانش های قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزه ی دین و عرفان، پرداختن به ابلیس و مضامین داستانی مربوط به آن یکی از موارد پربسامد در نزد شاعران عارف یا عرفان گرای سبک عراقی است که در کلیات سعدی نیز به فراوانی کاربرد یافته است. با توجه به ویژگی های خاص عرفان در شعر و اندیشه ی سعدی که تا حدودی شخصی است در این مقاله نشان داده ایم که سعدی از سه منظر ایرانی، عرفانی و دینی به موضوع ابلیس نگریسته اما در این حوزه، نگاه او بیشتر متأثر از دیدگاه ایرانی است.
نام دهی در شخصیّت پردازی: فتنه یا آزاده؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردوسی و نظامی هر دو داستان بهرام گور و کنیزش را در شکارگاه روایت کرده اند. در این پژوهش به چگونگی فرآیند اسم گذاریِ «متفاوتِ» یک «شخصیّتِ واحد» در این دو روایت پرداخته می شود. بررسی شخصیّت پردازی با تمرکز بر مقولة «فرآیند نام دهیِ شخصیّت ها» نکته ایست که در پژوهش ها کم تر بدان توجّه شده است و نگارنده در این مقاله بر آن تمرکز می کند. نام کنیزکِ بهرام در روایتِ فردوسی «آزاده» و در روایت نظامی «فتنه» است. پرسشِ اصلی نگارنده در این پژوهش عبارت است از این که در این داستان شخصیّت پردازی از طریق نام های تمثیلی (نمادین) چگونه تقویّت می شود؟ برای تحلیل این امر، بررسی چگونگیِ شخصیّت پردازی و کانون سازی ضروریست. طبق نتیجة بدست آمده، نام گذاری ها با «ژانرهایِ» این روایت ها کاملاً متناسب و هماهنگ است. به عبارت دیگر، تفاوت میان دیدگاه و انگیزه های فردوسی و نظامی که به خلق ژانرهای متفاوت نیز می انجامد، سبب روایت گری و بالتّبع نام گذاری هایِ متفاوت دو شاعر در داستانی یگانه شده است.