فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۵٬۶۹۹ مورد.
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
195 - 215
حوزههای تخصصی:
عصر جدید، دوران گذار از روایت ها و برداشت های رئالیستی از جهان است. گذار از این سطح بیش از هرچیز به معنای انتقاد از عقلانیتی است که در تحقق شعارها و آرمان های خود شکست خورده بود؛ بر این اساس، چندان دور از انتظار نبود که ضدروایت های بسیاری در برابر روایت های رئالیستی قرار گیرند. در این میان ادبیات و مشخصاً رمان، میدانی بود برای تقابل با عقلانیت جدید و پیامدها و نتایج آن و در مرحله بعد واژگونی یا دست کم تضعیف ساختارهای تاریخیِ به اشتباه طبیعی انگاشته شده. در مقاله حاضر ضمن پرداختن به رئالیسم جادویی در ادبیات به مثابه ابزاری برای پایداری و مقاومت در برابر تهاجم غرب استعمارگر، ادبیات داستانی معاصر فارسی از این منظر خاص واکاویده شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، یک تحقیق بنیادی است که با رویکرد کیفی انجام می شود. جامعه آماری تحقیق، رمان هایی است که در حوزه رئالیسم جادویی در ادبیات معاصر فارسی نوشته شده است؛ نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. نتایج برآمده از تحلیل شاخص ترین متون ادبیات داستانی معطوف به رئالیسم جادویی، نشان می دهد این آثار در چند محور از جمله تاکید بر فرهنگی های بومی و سنّت های محلی، به مثابه نوعی مقاومت فرهنگی در برابر سلطه استعمارگران و مشخصاً سیاست های ناظر بر تعلیق فرهنگ های محلی به نفع فرهنگ جهانی، برجسته سازی نابرابری های اقتصادی به مثابه اعتراض به نظام های اقتصادی تولید کننده، نابرابری و بهره کشی های ظالمانه در جهان دو قطبی، نقد مادی گرایی از مسیر برساختن عناصر جادویی در برابر عقلانیت مادی محور و در نهایت بازنمایی منفی غرب در صورت های نمادین و استعاری، در برابر سلطه استعمار ایستادگی و پایداری کرده اند.
تمثل در غزلیات شمس با تکیه بر 200 غزل نخست(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگان برای بیان غیرمستقیم مفاهیم از شگردهای مختلفی استفاده می کنند. یکی از این روش ها تمثیل است. مولوی از برجسته ترین قله های ادبیات عرفانی، در آثار خود از تمثیل به بهترین شکل برای بیان اندیشه های عرفانی، شرح و تفسیر آیات و احادیث و توضیح و تبیین اصطلاحات و اندیشه های عرفانی استفاده کرده است. غزلیات مولوی با اینکه مثل سایر آثارش جنبه تعلیمی ندارد؛ اما متأثر از شیوه بیان او در استفاده از تمثیل است. در این پژوهش برآنیم تا با بررسی 200 غزل آغازین دیوان غزلیات مولوی به این پرسش پاسخ دهیم که آیا مولوی در غزلیات خود از تمثیل استفاده کرده است؟ هدف پژوهش این است که میزان و نحوه استفاده مولوی از انواع تمثیل در غزلیات را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است و با ابزار کتابخانه ای و فیش برداری از منابع و اسناد مکتوب انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مولوی در غزلیات نیز از تمثیل برای بیان اندیشه های خود استفاده کرده است. تمثیل های به کار گرفته شده در غزلیات، هم شامل تمثیل های فشرده و کوتاه است و هم تمثیل های روایی. موضوع تمثیل ها نیز تعلیم مسائل حکمی، اخلاقی و عرفانی است و در آنها انسان را به ترک آلایش های جسمانی و توجه به احوال نفسانی فرامی خواند.
تحلیل مؤلفه های ادبیات مقاومت در آثار شاعران و نویسندگان سوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
43 - 71
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت که ریشه در جهان عرب هم دارد ، امروز به یکی از تأثیرگذارترین گونه های ادبی تبدیل شده است، ترسیم مبارزات و رشادت های یک ملت در برابر بی عدالتی ها و ستم بیدادگران، یکی از درون مایه های شعر و نثر عربی از گذشته تاکنون است که در دوره های مختلف حیات شعر و نثر عربی، جلوه و نمود خاصی به خود گرفته است. در دوره معاصر که اغلب کشورهای عربی به نوعی زیر کنترل شدید استعمار و استعمارگران به سر می بردند، یکی از دغدغه های اصلی برخی شاعران و نویسندگان، مبارزه با این بیدادگری ها و ترسیم مبارزات و رشادت های مردم است؛ ازین رو، آن ها با قلم خویش به مبارزه برخاستند و اشعار و نوشته های خود را در خدمت مبارزات ملت خویش قراردادند.این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه تحلیلی، اصول و مبانی نظری ادبیات مقاومت را در آثار شاعران و نویسندگان سوری بررسی می کند.از مهم ترین کسانی که در زمینه ادبیات مقاومت و پایداری در کشور سوریه قلم فرسایی کرده اند؛ می توان به غسان کنفانی، نزارقبانی، غاده السمان، محمد ماغوط، آدونیس، بدیع صقور، سلیم برکات و... اشاره کرد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان و شاعران ادبیات مقاومت سوری، رنج ها و آلام دوران کودکی و بزرگ سالی در آوارگی و اخراج از وطن، آمال و آرزوهای بر بادرفته، خفقان و استبداد، وطن دوستی، فلسطین، قدس، تعهد ملّی و محبت کشورهای عربی و مسأله فلسطین، نیروهای امنیتی و بازجویی را در آثار خود به تصویر کشیده اند و نبرد و پایداری را تنها راه حل مسئله سوریه می دانند و آزادی و آزادگی را بهترین موهبت برای همه افراد بشر در همه اعصار و قرون برمی شمارند.
تحلیل گفتمان وطن در شعر علی محمود طه و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
179 - 196
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمان با ارزیابی سطوح گوناگون متن، امکان دستیابی به برداشتی جدید و عمیق از متن فراهم شده و تعاملات زبان با ساختارهای فکری- اجتماعی کشف می گردد. پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، نظام گفتمانی دو تن از شاعران مشهور عرصه وطن سرایی در ادبیات عربی و فارسی را مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرار دهد. علی محمود طه (1949-1901م) شاعر معاصر مصر و عارف قزوینی (1933-1882م) شاعر معاصر ایران، دو شاعر هم عصر عرب و ایرانی هستند که در بیان و طرح اندیشه های ملی و مضامین مرتبط با وطن از جایگاهی درخور توجه برخوردارند. پرسش اصلی پژوهش این است که میزان کارآیی تحلیل گفتمان مدار در شعر پایداری علی محمود طه و عارف قزوینی تا چه حد است؟ یافته های پژوهش نشان از آن دارد که در اشعار هر دو شاعر از واژگان و بندهای خاصی در جهت برجسته سازی هویت ملی استفاده شده است که همه این ها در راستای تأکید بر وطن دوستی، دلتنگی برای وطن و حمیت ملی قرار دارد. این نتیجه نشان دهنده نزدیکی اندیشگانی دو شاعر و جهت گیری مشابه آن ها نسبت به کارایی وطن گرایی به عنوان ابزاری ارزشمند در راستای ایستادگی و مقاومت است.
ساختار های تمثیلی و انواع آن در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با عنوان ساختار های تمثیلی در کلیله و دمنه ، به تبیین این موضوع با محوریت نقش سازنده ی تشبیه در ساختار روایی حکایتهای تمثیلی و متن کلیله و دمنه پرداخته می شود . استفاده از تمثیل ، به عنوان ویژگی سبکی این کتاب شمرده میشود. محقق با بررسی متن کتاب کلیله و دمنه انواع تمثیل و ساخت های گوناگون آن ،که در خدمت تمثیل بوده اند را برشمرده است . این تحقیق با هدف برجسته سازی و مشخص کردن کاربرد تمثیل در کتاب کلیله و دمنه انجام شد و اهمیت آن در این است که تمثیل جایگاه ویژه ای در متن کتاب کلیله و دمنه دارد که در مقایسه با سایر صور خیال و عناصر ادبی کمتر مورد توجه بوده است . تصویر سازی و ایجاد هنر های زبانی که به خلق جملات بی مانند و ایجاد روابط خاص میان واژه ها می انجامد از این ویژگی هاست . در این پژوهش محقق دریافت ساخت های گوناگون از تمثیل و حکایت تمثیلی در این متن به چشم می خورد . چهار نوع ساختار تمثیلی درکتاب کلیه و دمنه می توان یافت. پس از بررسی و فیش برداری از منابع دست اول و کد گذاری فیش ها پژوهشگر به تحلیل داده ها اقدام خواهد کرد . این پژوهش به شیوه ی توصیفی و تحلیلی انجام شده است .
تحلیل نگرش زندگی به مثابه فرصت از منظر عطّار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
102 - 122
حوزههای تخصصی:
آدمی به اختیار خود پا به هستی نگذاشته تا به اراده خود نیز از اینجا رخت بربندد. با اندکی تسامح، تنها اختیاری که در اختیار وی قرار داده شده، فاصله تولد تا مرگ است که از آن به زندگی/عمر تعبیر می گردد. البته برخی این اختیار را در اثر عواملی نادیده می انگارند و برخی نیز که عمدتاً بینش الهی دارند این مجال را «فرصتی» می دانند که باید به درستی درک شود؛ زیرا با اتکا به این رویکرد هم زندگی این جهانی را می توان سامان داد هم زندگی آن جهانی را. اینان معتقدند این زندگی، اندک است و زودگذر، و زندگی دیگر بسیار است و دائمی؛ پس باید بهترین بهره را از آن یافت. این شیوه از زیستن، دارای مؤلفه هایی چون زیستِ آگاهانه، زیست اینجایی، اندیشه آنجایی، بهره مندی از زندگی به قدر ضرورت و کفایت، عدم وابستگی و دلبستگی، اراده معطوف به غیر/خویش و هزینه کردِ زندگی در امور شایسته می باشد. آدمی با تکیه بر این مؤلفه ها، زندگی کیفی را تجربه خواهد کرد. اساس این نوع زندگی بر «کیفیت» و «چگونگی» است. به این معنا که طول عمر آدمی مهم نیست، بلکه نوع زیست او اهمیت دارد. آنچه باعث می شود تا نوع انسان ها از این نگاه به زندگی غافل شوند، دو عاملِ تربیت نکردن نفس و عدم توجه به مقوله مرگ است. از این منظر تاکنون به آثار عطار توجه نشده. روش تحقیق، کتابخانه ای و تحلیل محتواست.
الگوهای فرهنگی نام گذاری افراد در بین اقوام مغول بر اساس متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام مغول با پیروی از الگوی فرهنگی خود نام های متنوعی را برای افراد برمی گزیدند. با هجوم و فرمانروایی بلندمدت مغولان، در ایران، نام های مغولی در متون فارسی آن دوره و حتی پس از آن منعکس شده است. در مواردی ادیبان و تاریخ نگاران ایرانی، معانی نام ها و دلیل نام گذاری های متنوع را ضبط کرده و به داستان ها و روایت های مربوط به آن ها پرداخته اند. از آنجا که پژوهش دقیق و جامعی درباره الگوی نام گذاری مغول و بازتاب آن در متون ادبی و تاریخی، مشاهده نشده است پژوهش در این مورد، اهمیت و ضرورت دارد.
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی اجرا و داده های آن، بر مبنای متون ادبی و با استناد به متون تاریخی، به شیوه کتابخانه ای، گردآوری شده ، نام ها و الگوهای نام گذاری افراد در متون، شناسایی و بررسی شده است. در این متون، الگوهای نام گذاری متفاوتی با توجه به طبیعت، وضعیت جسمانی، رویدادها و ... وجود دارد و نام گذاری با رسومی نیز همراه بوده و نام ها در مواردی بنا به دلایلی تغییر کرده اند.
بررسی و تحلیل باورهای عامه در اشعار واعظ قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
183 - 233
حوزههای تخصصی:
بخش عظیمی از فرهنگ و ادبیات شفاهی هر ملتی ادبیات عامه است. این نوع ادبی شامل عادات، سنن، افسانه ها، باورها، آیین ها، آداب و رسوم و ضرب المثل های ملت هاست. باورهای عامه در هر سرزمینی بیانگر اعتلای فرهنگ و فرهیختگی آن جامعه است که در طول سالیان متمادی، به عنوان بن مایه های مهم و اساسی در اختیار و استخدام شعرا و نویسندگان در کل جهان، به خصوص شعرا و نویسندگان فارسی زبان درآمده است. ملا محمد رفیع قزوینی، متخلص به واعظ، از دانشمندان، خطبا، نویسندگان و شعرای بنام و صاحب سبک عصر صفوی در قرن یازدهم هجری است که با بهره گیری از زبان جدید و با ترجیح تخت و مکتب کوچه و بازار بر تخت و مکتب سلاطین صفوی و به تبعیت از پیشینیان و هم اندیشه با شعرای هم عصر خویش، باورها و عقاید عامه را به اشکال مختلف در اشعارش به تصویر کشیده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اکثر باورها و عقاید عامه در کل غزلیات، ابیات پراکنده و رباعیات شاعر استخراج شده و با آوردن شواهد مثالی از متون نظم و نثر پیشین و شعرای هم سبک شاعر، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه پژوهش اینکه در اشعار واعظ، به خصوص غزلیات، با تأسی از شعرای سبک هندی، به خصوص صائب تبریزی، باورهای عامه در کنار معانی و مضامین شعری دیگر، به دلیل ارتباط افقی ابیات غزل و بهره گیری از پدیده هنری و ادبی اسلوب معادله از بسامد بسیار بالایی برخوردار است.
پیشینه مکتوب مثل ها در زبان تبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۳ شماره ۶۰
235 - 276
حوزههای تخصصی:
مثل های مکتوب تبری اغلب به صورت مفرد در کتاب های تاریخ محلی ثبت شده اند و همگی به وقایع و حوادث تاریخی و حواشی جنگ و نبردهای تبرستان یا مازندران اشاره دارند. این موارد در تقسیم بندی مثل ها در دسته امثال با ریشه های تاریخی قرار می گیرند. زمان، مکان و اشخاص در این کهنه مثل ها معلوم و معیّن هستند. با اینکه این مثل ها در زمان خود و حتی تا سده های بعد نیز در میان مردم منطقه رایج بودند، اما هیچ کدام به شیوه نوشته شده به زمان معاصر نرسیدند و فقط در همان کتاب های تاریخی به ذکر مثل بودنشان اشاره شده است. درخصوص مثل های مکتوب تبری/ مازندرانی پیشینه مناسبی تاکنون نوشته نشده است. این موضوع در مدخل دانشنامه ها و مقدمه کتاب ها و مقاله های منتشرشده نیز مشهود است. اغلب کتاب های معاصر هم که به مثل های مازندرانی پرداخته اند از سر ذوق و میهن دوستی نوشته شده اند؛ بنابراین علی رغم اهمیت این گونه آثار منتشرشده این کاستی در همه آن ها مشاهده می شود. با توجه به شناخت نسبی از اهم آثار منتشرشده تاریخی و معاصر اکنون این گفتار سرآغازی بر رفع این کاستی است. روش پژوهش با توجه به ماهیت تاریخی مقاله به صورت توصیفی و روش گرد آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.
نگارها و انگاره ها در شعر معاصر فارسی، نقد و تحلیل ساختاری تمثیل در ایماژهای شعر نادر نادرپور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ایماژ (تصویر ذهنی) و تمثیل از اصطلاحات مهم در بلاغت هستند. نادر نادرپور، شاعر تصویرگرا برای تصویرسازی شگردهای گوناگون دارد. کاربرد تمثیل در ایماژهای شعر او از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ امّا تاکنون پژوهش فراگیر و اثر مستقلی در این زمینه پدید نیامده است و اهمیت دارد؛ سروده های او از این دیدگاه بررسی شود. هدف از این پژوهش، نقد و تحلیل ساختاری تمثیل در ایماژهای شعر نادرپور است که با روش کتابخانه ای و فیش برداری با شیوه توصیفی _ تحلیلی به ارزیابی تمثیل ها در آفرینش تصویرها می-پردازد. نویسنده برای آگاهی و شناخت بهتر پیرامون موضوع اصلی این پژوهش از کتاب ها و مقالات دست اول نیز بهره برده است. تمثیل های کوتاه که در سروده های نادرپور مورد توجّه قرار گرفته است؛ تشبیه تمثیلی و تمثیل هایی است که با سمبل، اسطوره، چشمزد (تلمیح)، کهن الگو (آرکی تایپ) و باورهای مردمی شکل می گیرند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد؛ این شاعر هنرمندانه و با نوآوری از شکل های تمثیل کوتاه و گسترده در تصویرسازی بهره می گیرد. جلوه های تمثیل کوتاه در تصویرسازی از تمثیل گسترده بیشتر است. تمثیل ها دستاویزی برای نمایش تصویرهای خیالی نادرپور هستند که به شکل هیأتی زیبا در شعر نمایان می-شوند و سخن شاعر را می آرایند. این دستاورد در مجموعه های پایانی بسیار چشمگیر است.
«تمثیل های وحدت وجود» در آثار اسیری لاهیجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
از مهمترین اندیشه های عرفانی که در میان عرفا از دیرباز رایج بوده و به شکلهای مختلف به بیان آن پرداخته اند، مبحث وحدت وجود است. این اندیشه از آغاز در کلام عرفا وجود داشته است و رگههایی از این نوع تفکر را در متون نظم و نثر عرفانی می توان مشاهده کرد. در آثار ابن عربی این مبحث تبدیل به نظریه ای میشود تحت عنوان «وحدت وجود». این مبحث با اصطلاحاتی مانند «وحدت»، «کثرت»، «وحدت در کثرت»، «کثرت در وحدت»، «وحدت شهود»، در آثار عرفانی بعد از ابن عربی به طور گسترده ای مطرح شده-است. عرفا و شاعران پیرو اندیشه های ابن عربی، بعد از او کوشیده اند این مسأله را در آثار خود شرح دهند و برای توضیح این مبحث به تمثیل روی آورده اند. اسیری لاهیجی یکی از شارحان اندیشه های ابن عربی است. وحدت وجود یکی از مهمترین مضامین آثار اوست. وی برای توضیح اندیشه های وحدت وجودی خود از تمثیلهای مختلفی استفاده کرده است. در این پژوهش برآنیم با روش توصیفی-تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تحلیل تمثیلهای وحدت وجود در آثار اسیری لاهیجی بپردازیم. هدف از پژوهش آن است که به این پرسش پاسخ بدهیم که وحدت وجود در اندیشه اسیری چگونه بیان شده است و برای بیان این اندیشه از چه تمثیلهایی استفاده میکند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که اسیری از تمثیل هایی مانند تصویر و آینه، عدد واحد و سایر اعداد، دریا و جلوهای گوناگون آن و چندین تمثیل دیگر برای بیان این اندیشه استفاده کرده است.
تجربه زیسته مهاجران قوم لَک از روابط و پیوندهای خویشاوندی و قومی (مطالعه موردی: مهاجران کوهدشتی ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پیوندها و روابط خویشاوندی و قومی مهاجران لَک ساکن محله نظام آباد شهر تهران با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. داده ها با روش مصاحبه عمیق با 21 شرکت کننده جمع آوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند که نُه مقوله فرعی و یک مقوله مرکزی به دست آمد. مقولات فرعی شامل غلبه ازدواج درون گروهی (درون قومی)، اختلاف نسلی، احساس تعلق اجتماعی و مکانی، استمرار مناسبات با زادگاه، استمرار روابط با هم محله ای ها، ساده کردن ارتباطات، محدود شدن تعاملات، پای بندی به رسوم قومیِ محلی و حفظ هم بستگی و مقوله مرکزیِ «کوشش برای حفظ پیوندهای محله ای و زادگاهی» بود. مهاجران به ویژه نسل اول، بر نگهداشت و تداوم تعاملات و ارتباطات خود با لک های ساکن محله نظام آباد و با خویشاوندان ساکن شهرستان کوهدشت تمایل و تأکید داشتند و به شیوه های مختلفی احساس تعلق خود را به زادگاه نشان می دادند. با توجه به تفاوت ملموس در تجربه جامعه پذیریِ نسل اول و نسل های بعدی مهاجران، ممکن است منابع هویت بخشِ سنتی به تدریج مورد بازاندیشی قرار بگیرند و به دنبال آن پیوندها و روابط آنان با هم و با زادگاه دگرگون شود و چه بسا نوع و شیوه عمل نسل های بعدی، بیشتر در راستای همگونی با فرهنگ جامعه میزبان باشد و تعلق و پای بندی آنان به مؤلفه های فرهنگِ زادگاه قومی شکل نمادین به خود بگیرد.
بررسی جایگاه و چگونگی روایت کیستی ایران در حماسه یادگار زریران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
229 - 250
حوزههای تخصصی:
با این که یادگار زریران را کهن ترین داستان و نمایش نامه حماسی ایران می شمارند و ابعاد حماسی و بن مایه های دینی، آن را از سیاست ناگسستنی می نماید، امّا این داستان از منظر مفاهیم حوزه هویّت، تمدّن و سیاست بررسی نشده است و فهم نسبت آن با مقولات این حوزه نیازمند تأمّلی خاص است. تلاش برای فهم ماهیّت و جایگاه این اثر از چشم انداز سیاسی و تمدّنی هدف پژوهش حاضر به شمار می رود. با طرح این سؤال که جایگاه و ماهیّت یادگار زریران از منظر سیاسی کدام است؟ و با نظر به داستانی بودن این متن، کوشیدیم آن را در چارچوب آرای هانا آرنت درباره داستان سرایی قرار داده و به شناختی بهتر از چیستی و جایگاه این متن در منظومه فکر و سیاست تمدّن ایرانی برسیم.بررسی ما نشان می دهد یادگار زریران متضمّن عناصر داستان در اندیشه آرنت است که از دید او بهترین راه به نشان دادن کیستی (هویّت) و از این روی اثری سراسر هویّتی و سیاسی است. یادگار زریران کوششی است برای بیان بخشی از تاریخ دینی-حماسی ایران، مبانی فکر سیاسی و عناصر فرهنگ و تمدّن ایرانی به مثابه پدیده ای منحصر به فرد و هویّتی در قالبی داستانی با قابلیّت به ظهور رساندن، به تصویر کشیدن و تداوم بخشیدن به روح و هویّت ملّی.
رندی و قلندری در اشعار عبدالباقی مجددی (باقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
161 - 178
حوزههای تخصصی:
قلندریه به عنوان شاخه ای از ملامتیه، سعی در تخریب هنجارهای متداول جامعه و رد مظاهر دینداری داشت تا صورتی از عبادات خالصانه و بدور از ریا و عوام فریبی را به نمایش بگذارد. قلندران با پشت پا زدن به ارزش ها و اصول اخلاقی همچنین سنت های متداول روزگار ،خود را از هر گونه قید و بندی آزاد و رها می ساختند. آن چه در افکار قلندریه نمود بارزی دارد ، زیر پا نهادن تابوهای اجتماعی است که حاصل آن در شعر فارسی، بازتاب یافته است. این پژوهش به بررسی مضامین قلندرانه و رندانه در اشعار عبدالباقی مجددی(باقی) می پردازد. عبدالباقی مجددی یکی از شاعران صوفی افغانستان است که در اشعار وی مضامین قلندری و رندی به وضوح دیده می شود .از جمله مضامین قلندری در غزلیات باقی می توان باده نوشی، می خواری ، می پرستی، تعریض و کنایه به زاهدان ریایی، شیخ و صوفیان مصلحت جو، رد مظاهر شریعت و دینداری، ترجیح دیر و میخانه بر خانقاه، مدرسه و مسجد را نام برد. رند در اشعار باقی با ویژگی هایی چون رندِ الست، رندِ باده نوش، رندِ بدنام، رندِ بی تکلف، رندِ بی دستار، رندِ زاهد ستیز، رندِ صوفی ستیز، رندِ عاشق، رندِ قدح نوش، رندِ شاهد باز، رندِ مست و رندِ می پرست ظاهر می شود.
بررسی تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس ملااحمد نراقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعرانی وجود دارند که علاوه بر بکارگیری تمثیل و انواع شناخته شده ی آن، از گونه ی دیگر تمثیل با عنوان تمثیل اقناعی استفاده می کنند تا مخاطب را نسبت به حرفی که می زنند اقناع و راضی کنند. آشنایی بیشتر با تمثیل اقناعی به عنوان روشی جهت پرورش معانی، این ضرورت را ایجاد کرد که پژوهش حاضر با هدف بررسی تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس ملا احمد نراقی به نگارش در آید. در این نوع تمثیل که بسیار کوتاه و در حد چند بیت می باشد اغلب شاعر در پی خرسند نمودن مخاطبانش، مثالی روشن و آشکار و گاهی در میانه ی حکایت و داستان های خود بیان می کند. این نوع تمثیل بیشتر به عنوان زیر مجموعه ی استدلال و از راه های پرورش معانی محسوب می شود. از آنجایی که تاکنون پژوهشی در این خصوص به نگارش درنیامده و کاری کاملاً نو است نگارنده در پی آن شد تا پژوهش حاضر را با روش توصیفی- تحلیلی و همچون دیگر کارهای پژوهشی رشته علوم انسانی به صورت کتابخانه ای انجام دهد و از ابزارهایی همچون فیش و نمونه برداری از کتب و مقالات معتبر استفاده کند.. در این پژوهش، شواهد و مصادیقی از تمثیل های اقناعی در مثنوی طاقدیس استخراج و تحلیل و بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داده که نراقی با هدف راضی کردن مخاطبان، تمثیل های اقناعی خود را که از عناصر سازنده ایی همچون پدیده های طبیعت، کارهای روزمره، حیوانات و ... که همگی محسوس و ملموس هستند بکار برده است.
هستی شناسی واجد شیرازی با تأکید بر سه مفهوم مرگ اندیشی، تقدیرگرایی و پوچ گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
141 - 170
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی، اصطلاحی است که برای شناخت وجود از آن استفاده می کنند. این مفهوم که یکی از مباحث مهم فلسفی است، به شعر نیز راه یافته است؛ چراکه شعر همواره بستری مناسب و مستعد برای فهم آسان تر مسائل فلسفی بوده است. شعر والاترین هنری است که می تواند بیانگر نوع نگاه و جهان بینی شاعران نسبت به زندگی و مسائل مطرح شده در آن باشد؛ به همین دلیل برای کشف افق هستی شناسانه هر شاعر باید به شعر او رجوع کرد. در این مطالعه با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سؤال اساسی هستیم که مفاهیمی مانند «مرگ اندیشی»، «تقدیرگرایی» و «پوچ گرایی» در آسمان اندیشه و هستی شناسی واجد شیرازی، شاعر قرن چهارده خورشیدی چه بازتابی دارند. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین ادعا کرد که واجد، شاعری مرگ اندیش است و مرگ اندیشی را به مخاطبان خود توصیه می کند. او نگاه متناقضی نسبت به مرگ دارد و مرگ را از دو وجهِ خوشایند و ناخوشایند آن مورد توجه قرار داده است. همچنین بر اساس یافته های حاضر، واجد شاعری تقدیرگراست که با وجود اشاره های اندکی که به قدرت اختیار و اراده بشر داشته است، چیرگی و تسلط تفکر جبرگرا در کل اشعارش نمایان است. به دلیل اندیشه های توحیدی و دین گرایانه، واجد نمی تواند به صورت کامل در زمره پوچ گرایان قرار بگیرد؛ اما وجود عواملی چون ناشناختگی راز هستی و شک و تردیدهای فلسفی و دینی، او را به اندیشه های پوچ گرایانه نزدیک کرده است.
ظرافت گزینش واژگان و ترکیبات غزلیات حافظ در نقد کردار زاهدان و صوفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
189 - 208
حوزههای تخصصی:
حرفه اصلی حافظ شاعری است، اما تعداد اشعار باقی مانده از وی چندان زیاد نیست. بیشتر وقت و مساعی حافظ صرف گزینش واژگان و ترکیبات، متناسب با کلیّت و بافت غزل شده است. یکی از مهم ترین عواملی که موجب شده درباره دیدگاه حافظ نسبت به صوفیه و مفاهیم و مصطلاحات خانقاهی در اشعار وی اختلاف نظر به وجودآید، عدم دقت در حُسن انتخاب و شیوه کاربرد این تعابیر است. در این پژوهش، براساس دیدگاه فرمالیست ها و ساخت گرایان به مواردی توجه کرده ایم که محققان و شارحان غزل حافظ، متعرض حُسن انتخاب تعابیر حافظ درباره نقد کردار زاهدان و صوفیان نشده اند یا اینکه سخن حافظ را درموردِ زاهد، صوفی و شیخ در وجه مثبت تلقی کرده اند و از طنز گزنده حافظ غافل شده اند. مسئله اصلی مقاله مبتنی بر لزوم دقت در شیوه انتخاب تعابیر و مفردات حافظ در حوزه زهد و عرفان است. نتیجه تحقیق نشان می دهد بسیاری از ظرافت های سخن حافظ ازجمله ایهام یا ترکیب عناصر صوفیانه با عناصر میخانه، برای ایجاد تأثیر بیشتر در طنز نسبت به صوفی، زاهد یا مدعیانی است که از امور معنوی سوء استفاده می کنند.
جلوه نمادین ظلم و خفقان در اشعار هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
141 - 166
حوزههای تخصصی:
مقوله ظلم ستیزی، یکی از اساسی ترین مولفه های ادبیات پایداری است که در شعر شاعران معاصر گاه با بیانی صریح و مستقیم و گاه با زبان رمز آلود و نمادین بازتاب یافته است. یکی از شاعران مشهور معاصر که همواره در اشعار خود به مفاهیم اجتماعی توجه ویژه داشته است، هوشنگ ابتهاج است. در این پژوهش چنان که قرار بود با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی و کتابخانه ای به بررسی موردی اشعار این شاعر معاصر پرداخته و نمادهایی را که او در راستای تبیین مفهوم ظلم و خفقان مورد استفاده قرار داده است، مشخص نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این موضوع بوده که ابتهاح علاوه بر جریان رمانتیسم اجتماعی، تحت تاثیر جریان سمبولیسم اجتماعی نیز قرار داشت و در اشعار خود، از نمادهای گوناگون برای پرداختن به مضامین اجتماعی و مقوله های پایداری، بهره مند بود. این شاعر معاصر از نمادهای مختلفی استفاده کرده است؛ اما رویکرد او در نمادگرایی درخصوص این مضمون، رویکردی ابداعی و شخصی نیست؛ بلکه او اغلب سعی بر هماهنگی در استفاده از نمادهای عمومی و طبیعی داشت که دیگر شاعران همعصرش نیز از آن ها بهره برده بودند. همچنین پرکاربردترین نماد ظلم در اشعار هوشنگ ابتهاج، نماد شب است که روی هم رفته ۴۲ بار در اشعار او تکرار شده است.
تحلیل برون همسری در سه منظومه فولکلوریک کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
147 - 191
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و جهان بینی، پایه های موجودیت و شناخت هر جامعه را شکل می دهند که البته این ها هم در اثر عواملی بیرونی چون کوچ جمعی، دین آوری، خشک سالی، جنگ و غیره دگردیسی می یابند. این دگردیسی ها گاهی در درازنای روزگاران به چنان فرجامی دچار می آیند که به فراموشی زیرساخت ها و علل اولیه شکل گیری آن فرهنگ هم منجر می شود. بستری که محمل بازنمود آن زیرساخت ها را در هر فرهنگی فراهم می آورد، روایت های فولکلوریک است که با تحلیل آن ها می توان سرچشمه هایی را بازیافت که در اسناد تاریخی کم تر نشانی از آن ها مانده است. بنا به شواهد تاریخی، فرهنگ مادربرتری در زاگرس پیش از حضور گسترده اقوام آریایی در نجد ایران، پدیده غالب اجتماعی بوده است. چنین پدیده هایی خرده فرهنگ ها و آداب اجتماعی خاصی را با خود می آورد که در سطوح مختلف اجتماعی و ادبی بازنمود می یابد. «برون همسری» از ویژگی های فرهنگ مادربرتری است که می توان نمود آن را در ادب شفاهی کردستان پی گرفت که این جستار با تحلیل محتوای سه روایت شفاهی و مشهور کردی («مم و زین»، «لاس و خزال» و «خَج و سیامند») آن را به شیوه تحلیلی توصیفی به انجام می رساند و نشان می دهد که عامل کنش و درگیری در آن ها حاصل برخورد دو فرهنگ برون همسری و درون همسری است.
جُستاری در مقایسه و تحلیل روایات حماسی و تاریخی دوره قاجار(با تأکید بر شهنشاهنامه عنوان نگار و ناسخ التّواریخ سپهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
83 - 104
حوزههای تخصصی:
احتمالی این شباهت ها و تفاوت ها، مورد مداقّه و بررسی قرار گیرد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد علّت در طول تاریخ، کشور ما همواره شاهد منازعات سیاسی و صحنه درگیری های نظامی فراوانی بوده است. این وقایع، علاوه بر تَبَعات و پیامد های خاصِّ اجتماعی، نظامی و سیاسی، زمینه خلق آثار حماسی زیادی را در ادبیّات غنی ما فراهم نموده است. دوره قاجار نیز از پُر بَسامدترین دوره های سیاسی، نظامی و اجتماعی بود که جِلوه های آن در تاریخ ادبیّات حماسی و روایی م ا به خوبی قابل مشاهده است. از جمله این آثار، کتاب شَهنشاه نامه، اثر منشی و ادیب بانفوذ دوران قاجار، میرزا تقی خان عنوان نگار می باشد. روایت حوادث این عصر از منظر ادیبی که خود و اجدادش از نزدیک شاهد آن بوده اند، دیدگاه تازه ای را به ما می بخشد که شایسته است مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد. نگارندگان در جُستار پیشِ رو، کوشیده اند ضمن بررسی وقایع تاریخیِ منظوم در اثر یادشده، روایت این وقایع را با کتاب ناسخ التواریخ اثر لسان الملک سپهر، مورّخ نامیِ عصر قاجار مقایسه نمایند، تا شباهت ها و تفاوت های این دو اثر از لحاظ روایت های تاریخی آشکار گردد؛ هم چنین چراییِ شباهت ها و تفاوت های روایات، در دو اثر عمدتاً به این موارد مربوط است: استفاده از منابع مشترک یا متفاوت، خطای انسانی، قهرمان پروری در حماسه ها، شرایط زمانی و مکانی متفاوت در دو روایت، اهداف متفاوت راویان. روش تحقیق این جُستار تحلیل و توصیف محتوای کیفی است و گردآوری اطّلاعات از طریق فیش برداری صورت گرفته است.