فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقاله: آیا این سفر لازم است؟ (استفاده ی موثر از «فلاش بک» در داستان)
منبع:
رودکی۱۳۸۷ شماره۲۲
حوزههای تخصصی:
هویّت و بازتاب آن در رُمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
ادبیات در جلوههای سهگانهاش یعنی شعر، نمایش و ادبیات داستانی، در هر دوره، به شیوههای خاص به «انسان» و «حضور او در جهان» نگریسته است، اما عمیقترین، فراگیرترین و انتقادیترین نگاه به انسان را به گونهای از ادبیات داستانی به نام «رمان» واگذار کرده است. درواقع، این ویژگیها، در پاسخ به یک نیاز تاریخی، زمینههای شکلگیری رمان را فراهم کرد و به آن امکان داد تا مناسبترین عرصة ادبی برای درک موجودیت و هویت انسان باشد. مقالة حاضر به استناد چنین دریافتی، این پیشنهاد را مطرح میکند که رمان میتواند بستری برای درک ابعاد هویت یک جامعه در دورهای مشخص باشد. از این جهت میکوشد با در نظر گرفتن ظرفیتهای رمان، نه فقط به عنوان گونهای ادبی، بلکه به عنوان پدیدهای فرهنگی که در گفتگوی مدام با عناصر متغیر یک منظومة فرهنگی، واقعیت رمان را شکل میدهد و اسباب پویایی آن میشود، نوعی روششناسی را برای شناخت جلوههای هویت از منظر رمان معرفی کند. در گام آخر، این روش پیشنهادی به صورت یک الگوی کاربردی در مورد یک رمان مشخص به کار گرفته میشود تا دستاوردهای آن در حوزة شناخت ابعاد هویت آشکار گردد.
اخلاق ایمان مدار (مطالعه تطبیقی فلسفه اخلاق از نظر مولانا و کیر کگور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق یکی از سه قسم حکمت عملی است. متکلمان اسلامی به اقتضای مباحثی چون عدل الهی، وعد و وعید، جبر و اختیار و... به نحوی درگیر این مساله شده اند و حتی وجه فارق دو نحله کلامی معتزلی و اشعری را می توان در این موضوع دانست. مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز به دلیل آن که یک سنی حنفی اشعری است؛ قاعدتا می بایست از دیدگاه متکلمان اشعری در این باب پیروی کند. در این مقاله با ذکر مواضعی از مثنوی معنوی که در آن از فعل اخلاقی سخن رفته است کوشیده ایم، اقوال مولانا را با ترازوی کلام اشعری بسنجیم. حاصل این که مولوی با بیانی شاعرانه و از موضع یک صوفی، فلسفه اخلاق اشعری را با قرائتی عرفانی در مثنوی می پرورد. نظرگاه مولانا در باب اخلاق، بی شباهت به اندیشه های عارفانه کیرکگور فیلسوف دانمارکی قرن نوزدهم، نیست. او با قایل شدن ساحت های سه گانه حسی، اخلاقی و دینی برای حیات بشری، برای افعال بظاهر نامعقول آدمی توجیات خاصی ارایه می کند که حکایت از برتری نهادن ایمان بر عقل دارد. تطبیق آرا او با مولانا از موضوعات این مقاله است.
مقایسه سبکی هجویات در دو دیوان خاقانی و متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هجو از فروع ادب غنایی به شمار می رود و مانند هرگونه ادبی دیگر دارای ویژگی های سبکی خاصی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند (پارسا 57:1385). بررسی ویژگی های سبکی هریک از این گونه ها می تواند در تبیین ارزش ادبی و فهم ساختار آن مؤثر باشد. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی و با هدف بررسی وجوه اشتراک و افتراق سبکی هجویات خاقانی و متنبی صورت گرفته است. روش پژوهش کتابخانه ای است و داده ها با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش، دو دیوان خاقانی و متنبی است. انتظار می رود نتیجه تحقیق بتواند به فهم بهتر هجو و سبک شناسی آن کمک کند و زمینه مطالعه و شناخت بهتر را در حوزه ادبیات تطبیقی ـ به ویژه هجو ـ فراهم آورد.
مفاهیم شعر تازی در سایه غزلیات حافظ (عنوان عربی: مفاهیم القصائد العربیة فی ظل غزلیات حافظ الشیرازی)
حوزههای تخصصی:
معمولا تحلیل گران ادبیات تطبیقی دادوستدهای ادبی را در پژوهشهای سنجشی کاملا لمس می کنند، و به طور کلی، این پژوهشگران، ارتباط با زبانهای گوناگون و متون زبان مبدا را ترجیح می دهند و در نتیجه گیریهای ترجمه شده با دیده تمسک و تردید مینگرند.در این میان، شاهد آن بوده ایم که شعرای پارسی سرای غالبا با متاثر شدن از زبانی دیگر، اندیشه های خود را در آن قالب و سبک می سرایند؛ و از آنجاکه زبان مورد توجه آن زمان، عربی بوده، شعرا با وزنها و بحور آن آشنا شدند و قصاید و غزلهای زیبایی سرودند و این مایه مباهات ادب پارسی است که بدانیم حافظ و سعدی از این قاعده مستثنا نبوده و از همین سبک ملمات تا تکبیتی با یک مطلع اقتباس و تضمین کرده اند و با بهره گیری از نماد مذهبی و اسلامی و مفاهیم اخلاقی، ابیاتی خاص سرودند که نمونه هایی از آنها را به بررسی می گذاریم.چکیده عربی: یدرک باحثو الأدب المقارن الأخذ والعطاء فی الدراسات المقارنة بکل وضوح ویفضل هؤلاء الباحثون فی تعاملهم مع مختلف اللغات وشتی النصوص، لغة المبدأ فی الغالب کما ینظرون إلی النتاجات المترجمة بنظرة التحقیق والتردید.والشعراء الفرس کانوا فی الغالب یتأثرون بلغة أخری لینشدوا أشعارهم بأسالیب تلک اللغة وأشکالها ولاشک أن اللغة العربیة کانت اللغة السائدة فی عصر حافظ الشیرازی. حیث إن شعراء هذا العصر بعد تعرفهم علی الأوزان والبحور أنشدوا بعض القصائد والغزلیات الرائعة الجمیلة ویتباهی الأدب الفارسی بوجود شاعرین کبیرین هما سعدی وحافظ إذ أنشدا الملمعات إلی جانب اقتباسهما وتضمینهما للتراث العربی لیصبا ذاک فی أبیات جمیلة بالعربیة. فتمسک حافظ الشیرازی ببعض الرموز الدینیة والإسلامیة والمفاهیم الأخلاقیة لینشد أبیاتا فریدة حاولنا دراسة نماذج منها فی هذه العجالة.
تاثیرپذیریهای سهروردی از حدیقه سنایی در آفرینش داستانهای رمزی و تفاوت مصداق پیر در نظرگاه این دو در ماجرای «دیدار با پیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی میزان تاثیر اشعار حدیقه سنایی بر داستانهای رمز سهروردی است. در این مطالعه و بررسی نشان داده می شود که چگونه اندیشه های فیلسوفانه و تصویرهای شاعرانه سنایی در این کتاب، موجب می شود سهروردی در نگارش رساله های رمزی خود چون آواز پرجبرئیل، عقل سرخ، رساله مونس العشاق از آنها سود ببرد و از ابیات حدیقه در میان داستانهایش استفاده کند.
بحث دیگر این مقاله در تفاوت دیدگاه این دو در مصداق پیر است. بخش مرکزی رساله های رمزی را ماجرای دیدار با پیر در بر می گیرد. در نظام فلسفی سهروردی، پیر، نمایش عقل فعال در حکمت مشا و جبرئیل در نظرگاه دینی است. در طبقه بندی سنایی از عالم، مطابق نظر نوافلاطونیان این نفس کلی است که با سالک دیدار می کند و راهنمای او می شود. در واقع، سنایی در حدیقه و سیرالعباد، نفس کلی را به عنوان واسطه فیض رسانی عقل کل به عالم ماده معرفی کرده است در حالی که سهروردی از نظر حکمای مشا در این مورد سود می جوید.
شیوه مطالعه در این تحقیق، مقایسه تطبیقی است که بین ابیات حدیقه سنایی با داستانهای رمزی سهروردی چون عقل سرخ، آواز پرجبرئیل، مونس العشاق صورت می گیرد.
کوه: دیو در بند، یا متفکر خردمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
«شب پره» و «سیولیشه» - دو نماد برای یک موقعیت تاویل دو شعر نمادین از نیما یوشیج
حوزههای تخصصی:
"در تاویل شعرهای نمادین نیما یوشیج، با این پیش فرض روبرو هستیم که تعدادی از این شعرها دارای درونمایه اجتماعی - سیاسی است که شاعر به دلایلی نمی توانسته یا نمی خواسته آنها را به طور روشن و صریح بیان کند و برای ابلاغ آنها به نمادهای شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعی دارد با استفاده از شیوه های تاویل شلایرماخر و همفکرانش، به معنا و پیام مورد نظر مولف هنگام سرودن شعر، نزدیک شود. برای این منظور، از طریق مطالعات مستمر و دقیق در زندگی، آثار، افکار و اوضاع اجتماعی - سیاسی روزگار نیما و نیز راهنمایی خود متن، به عنوان یک اثر زبانی، مدعی است که توانسته است تا حدودی به این منظور دست یابد.
در مقاله حاضر، علاوه بر تاویل دو شعر«شب پره ساحل نزدیک» و «سیولیشه»، به لحاظ نزدیکی فضای حاکم بر دو شعر، که از تلنگر زدن کسی به شیشه پنجره اتاق شاعر سخن می گویند، و نیز از نحوه سخن گفتن و برخورد شاعر با هر دو مورد، نگارنده به این نتیجه رسیده است که نمادهای «شب پره ساحل نزدیک» و «سیولیشه»، هر دو به موقعیتی یکسان یا مشابه که در آن شخصی با گرایش های کمونیستی، به امید رخنه کردن در خانه نیما، به شیشه اتاق وی می کوبد، اشاره دارند.
این رویکرد به شعرهای نمادین نیما، به هیچ وجه به معنی انکار رویکرد مخاطب محور به متون ادبی نیست؛ و نگارنده حتی در مورد شعرهای نمادین دارای پیام های اجتماعی - سیاسی، تاویل های متفاوت را از دیدگاههای مختلف ممکن می داند.
"
تاثیر ادبیات ایران بر شکل گیری نقش ها در مجالس حماسی تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجالس حماسی تعزیه مشهورترین و پرطرفدارترین مجالس تعزیه هستند که تاثیرات فراوانی را از قصه ها و منظومه های حماسی ایران برخود پذیرفته اند و همین اتفاق یکی از مهم ترین دلایل استقبال عامه مردم از آن هاست مقاله حاضر به چگونگی و میزان این تاثیرات در شخصیت پردازی مجالس حماسی تعزیه می پردازد. این مجالس آکنده از نقش هایی هستند که یادآور بسیاری از قهرمانان و ضد قهرمانان و شخصیت های به یادماندنی ادبیات حماسی ایران زمین می باشد، پهلوانان، پادشاهان، زنان و مردانی که گویا در مجالس حماسی تعزیه تنها تغییراتی بسیار جزیی در ظاهر خود بهوجود آورده اند.
ادبیات شفاهی و هسا شعر
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
جشنواره بالی برای پرواز
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
قالب های کوتاه شعری
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
افراسیاب مظهر خشم و شهوت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، اثری حماسی و حکمی، و متعلق به زمانی است که در کانون پربارترین زمانهای تلاقی فرهنگهای شرق و غرب در ایران قرار دارد. در این کتاب، حکمت و اساطیر و حماسه و تاریخ چنان در هم تنیده شده که اثری جاودانی و تحسین برانگیز به وجود آمده است. حکمت فردوسی را هم از مضمونهای داستانهای شاهنامه می توان استنباط کرد و هم از آنجا که به صورت پندهای حکیمانه آشکار در پایان داستانها تجلی می کند. برخی از این داستانها به جنگهای افراسیاب مربوط است. افراسیاب در شاهنامه از دیدگاه حکمت، نماینده دو نیروی بالقوه شرانگیز مفطور در سرشت انسان، خشم و شهوت است.
سیمای افراسیاب در آثار اساطیری و تاریخی مقرون به شر و بدی است. خواه به همین دلیل و خواه به دلیل اینکه فردوسی در گزارش شخصیت او در نمایش بدیها و شرانگیزیها مبالغه کرده باشد، نتیجه این است که او در شاهنامه شرانگیزترین شخصیت انیرانی است که گسترده ترین جنگ را علیه ایرن به راه می اندازد. در این نوشته برای نشان دادن اینکه او نماینده دو نیروی خشم و شهوت است، سیمای او چنانکه در متون تاریخی و اساطیری انعکاس یافته با آنچه در شاهنامه آمده، مقایسه، و پندارها و گفتارها و کردارهای او، که همه در دشمنی با ایران و آمیخته با شر و فساد است در شاهنامه بررسی شده است.
فراسوی مرزها: آرزوی بازگشت در شعر امروز فلسطین
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی اساطیر ملل مختلف (ایران، چین، ژاپن، یونان، روم، هند، بین النهرین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تخیل آدمی برای جبران ضعف و کمبود خویش بسیاری از حقایق و ارزشها را در قالب اسطوره بیان کرده و جنبه های نمادین اساطیر باعث شده که اسطوره ها کماکان حالت افسانه به خود بگیرند. هدف اصلی در این مقاله، مقایسه برخی ویژگی های اسطوره ای سرزمین های ایران، هند، چین، ژاپن، یونان، روم، بین النهرین و بیان جنبه های تفاوت و تشابه آنهاست.در این گفتار چند ویژگی مهم اساطیری از جمله افسانه آفرینش، مبحث خدایان، اعداد، پهلوانان، حیوانات، گیاهان، عناصر طبیعت و داستان های دینی و مذهبی به عنوان فهرست اصلی کار درنظر گرفته شده و باورها و رسوم کشورهای فوق به طور جداگانه بررسی گردیده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده که سرزمینها و ملتها در سده های نخستین و پیشین و در اسطوره ها و افسانه های خود بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و تفاوتها فقط در موارد بسیار جزیی آن هم در حوزه های فرهنگی، مذهبی به چشم می خورد.