فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۶۱ تا ۲٬۸۸۰ مورد از کل ۵٬۶۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
نوآوری های هنری در عاشقانه های بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکید مقاله پیش رو بر تفاوت شیوه شاعران ایرانی دوره صفویه و شعرای هندی دوره گورکانی در سده یازدهم هجری است که از آن با نام های سبک اصفهانی و سبک هندی یاد می شود. نگارنده بر این باور است که تفاوت اصلی، در میزان روی کرد شاعران این روزگاران به شعر شاعران و مضمون های مرسوم ادبی (motiv) در سبک عراقی رایج در ایران است. بیدل دهلوی تماس با سبک عراقی را در همان حد وزن و قافیه و بی یادکرد مکرر از نام شاعر پیش از خود نگه می دارد و با «رستاخیز ادبی»، سبک ادبی خاص خود را بنیان می نهد. در ادامه مقاله، تفاوت مضمون های رایج در سبک عراقی و شعر بیدل در جدولی مقابل هم آمده و نمونه های شعری آن نیز گفته شده است
گفتار در روش
همگونی و ناهمگونی فخر به فضایل اخلاقی در دیوان ابی الطیب المتنبی و افضل الدین خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی از شاخه های نوظهور پژوهشهای ادبی است که همگونیها و ناهنگونیهای افکار اهل قلم و صاحبنظران ملل مختلف در آن نقد و بررسی می شود. فخر یا خودستایی، این زاده احساسات مشترک انسانی از جمله مواردی است که در ادبیات تطبیقی قابل بررسی، و در ادبیات فارسی و عربی به لحاظ پیوندهای مشترک تاریخی و فرهنگی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. متنبی (303-354 هـ. ق) و خاقانی (520-595 هـ. ق) فخر را به گونه ای هنرمندانه در اشعار خویش به کار برده اند. در این مقاله ادبیات تطبیقی، چیستی فخر، انگیزه های سرایش فخریه و موارد اشتراک و اختلاف مشرب دو شاعر در فخر به فضایل اخلاقی، بررسی و تجزیه و تحلیل شده و ارزشهای حاکم بر فرهنگ ایرانی و عربی که در ظهور اشعار اخلاقی فخرآمیز موثر بوده، مورد توجه قرار گرفته است.
بازتاب ایمان و کفر در آثار سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از بحث های کلامی از قبیل: «جبر و اختیار»، «قدم یا حدوث قرآن» و «ایمان»، از بحث های اولیه فرقه های مختلف اسلامی محسوب می شوند. بحث «ایمان» اولین بار توسط فرقه سیاسی «خوارج» مطرح گردید. آنان خلفای «بنیامیه» را به سبب ارتکاب گناهان، به خصوص کبیره، به خروج ازدایره ایمان متهم کردند و کافر دانستند؛ اما اهم فرقه های اسلامی نظیر: «اشاعره»، «شیعه» و «مرجئه»، مرتکبان کبیره را «فاسق» شمردند، نه «کافر». «سنایی» نیز به عنوان حکیم و متکلمی مؤمن، به مبحث مهم کلامی «ایمان» و «کفر» همچون بحث های دیگر کلامی از قبیل: توحید، جبر و اختیار، قدم قرآن و... توجه کافی دارد و محتاج بحث و بررسی دقیق می باشد. وی در بخش کلامی، رکن اصلی ایمان را «تصدیق قلبی» می داند و به دو رکن دیگر آن، یعنی، «عمل به اعضا» و «اقرار به زبان»، به دیده فرعی می نگرد. طبق دیدگاه وی مسلمان، با برطرف نمودن موانع تحقق ایمان، به ایمان مورد نظر قرآن و سنت نائل می شود و این ایمان سبب ایمنی اخروی و دنیوی مؤمن می گردد. در بخش عرفانی «ایمان» و «کفر»، شباهت هایی بین دیدگاه های وی بادیدگاه های عرفایی چون: «عین القضاه»، «حسین بن منصورحلاج» و «امام محمدغزالی» دیده می شود. در این بحث، سنایی بر این باور است: از آن جا که مقصد نهایی کفر و ایمان، جانان است، تفاوتی بین آن دو نیست. بخش پایانی نیز به اهم فضایل اخلاقی که ساختار معنایی ایمان را استقامت می بخشند، اختصاص یافته است.
تحلیل ساختاری طرح داستان ورقه و گلشاه عیوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورقه و گلشاه، داستانی زیبا، دل انگیز و جذاب است که عیوقی آن را به نظم در آورده. تجزیه و تحلیل اجزا و عناصر سازنده متن یک داستان، زمینه شناخت بیشتر آن را فراهم می آورد و نقاط قوت و ضعف آن را باز می نمایاند. بنابراین در مقاله حاضر طرح این داستان، به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده آن، از دیدگاه ساختارگرایی بررسی شده است. در این داستان ورقه، قهرمان اصلی، در پی دستیابی به هدفی خاص، یعنی ازدواج با گلشاه است. در راه رسیدن به هدف با مقاومت نیروهای مخالف رو به رو می شود و در نتیجه وضع متعادل زندگی او و قبیله اش به هم می ریزد. ولی قهرمان با کمک نیروهای یاری گرش موفق می شود بر حریفان غلبه کند، به هدف برسد و وضع متعادل و سامان یافته ای را که محصول حوادث داستان است، به زندگی خود و قبیله اش بازگرداند. حوادثی که در داستان رخ می دهد باعث شکل گرفتن چهار سلسله (پی رفت) در طرح آن می شود. در این مقاله چنان که ذکر شد، طرح این داستان و اجزای تشکیل دهنده آن از دیدگاه چند تن از ساخت گرایان بررسی و تحلیل شده است.
بررسی سبکی رمان سال های ابری اثر علی اشرف درویشیان
حوزههای تخصصی:
ادبیات داستانیبخشیمهم از آثار ادبیاست که در کشور ما تا کنون کمتر بررسیشده است. از میان این آثار، داستان هاییبرجسته هست که رنگ و بویبومیو محلیدارد. یکیاز این آثار، رمان بلند سال هایابریاثر علیاشرف درویشیان است. در این مقاله جنبه هایسبکیاین اثر به لحاظ واژگان و سطح نحویزبان و هم چنین سطح ادبیتحلیل شده است. مهم ترین عناصرسبکیزبانیسال هایابریدر سطح واژگان، استفاده از لغت هایبومیکرمان شاهی، و در سطح نحوی،کاربرد جمله هایکوتاه و بسامد بالایفرایند مادیافعال است. این ویژگیها مبین توصیف دقیق حادثه ها در صحنه هایداستان است. نویسنده از کنایات، ضرب المثل ها و تشبیهات زیبا، بویژه جان دارپنداری، بیش از سایر عناصر خیال انگیز و ادبیبهره برده است.
نگاهی کوتاه به قصه و قصه های عامیانه
منبع:
رودکی۱۳۸۷ شماره۲۲
حوزههای تخصصی:
سروش : رب النوع شاعری در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اساطیری ملل مختلف، یکی از گونه های تخصصی خویشکاری اسطوره ها، در مورد اسطوره ای است که به عنوان «رب النوع شعر و هنر» شناخته می شود و در فرهنگهای مختلف، نمودهایی برای آن یافت می شود. این اسطوره، واسطه ای میان انسان و خدا (یا خدایان) است و شعر را به طور ناخودآگاه به شاعر تلقین می کند (الهام). در این جستار، با کمک شواهدی از متون پهلوی و شاهنامه، سعی شده درباره این خویشکاری در فرهنگ ایران باستان بررسی شود؛ ضمن اثبات نقش الهام برای ایزد سروش و نریوسنگ، این نتیجه نیز حاصل شده است که خویشکاری الهام هنری را که خاصیت رب النوع شعر و هنر است، تنها باید به ایزد سروش نسبت داد.
ادبیات شفاهی و هسا شعر
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
افراسیاب مظهر خشم و شهوت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه، اثری حماسی و حکمی، و متعلق به زمانی است که در کانون پربارترین زمانهای تلاقی فرهنگهای شرق و غرب در ایران قرار دارد. در این کتاب، حکمت و اساطیر و حماسه و تاریخ چنان در هم تنیده شده که اثری جاودانی و تحسین برانگیز به وجود آمده است. حکمت فردوسی را هم از مضمونهای داستانهای شاهنامه می توان استنباط کرد و هم از آنجا که به صورت پندهای حکیمانه آشکار در پایان داستانها تجلی می کند. برخی از این داستانها به جنگهای افراسیاب مربوط است. افراسیاب در شاهنامه از دیدگاه حکمت، نماینده دو نیروی بالقوه شرانگیز مفطور در سرشت انسان، خشم و شهوت است.
سیمای افراسیاب در آثار اساطیری و تاریخی مقرون به شر و بدی است. خواه به همین دلیل و خواه به دلیل اینکه فردوسی در گزارش شخصیت او در نمایش بدیها و شرانگیزیها مبالغه کرده باشد، نتیجه این است که او در شاهنامه شرانگیزترین شخصیت انیرانی است که گسترده ترین جنگ را علیه ایرن به راه می اندازد. در این نوشته برای نشان دادن اینکه او نماینده دو نیروی خشم و شهوت است، سیمای او چنانکه در متون تاریخی و اساطیری انعکاس یافته با آنچه در شاهنامه آمده، مقایسه، و پندارها و گفتارها و کردارهای او، که همه در دشمنی با ایران و آمیخته با شر و فساد است در شاهنامه بررسی شده است.
جا به جاییهای عددی اسطوره آفرینش نمونه نخستین انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ذهن و زبان مردم و آثار ادبی و تاریخی، برخی اعداد هست که اهمیت خاصی دارند مثل سه، سی، شش، نه، دوازده، چهل، صد و هزار که آنها را اعداد کمال می خوانیم. همچنین گاهی هریک از این اعداد را یک شماره کم می کنند و عدد کوچکتر از اهمیت خاصی برخوردار می شود مثل پنج یا نود و نه یا یازده، گاهی نیز اعداد خاص را یک شماره افزون می سازند و شماره افزوده، اهمیت ویژه ای می یابد مثل هفت، سیزده، ده، هزار و یک. به نظر می رسد این موارد با توجه به تعریف و کارکردهای اسطوره، بنیاد اسطوره ای داشته باشند. نگارنده با توجه به اسطوره آفرینش نمونه نخستین انسان، معتقد است عدد کمال، شکل دیگری است از مرگ و پایان که موجب خلق و آفرینش مجدد است، تداوم زندگی و حیات را در کم گرفت و کاستن از شمار عدد کمال نشان می داده اند بدین مفهوم که هنوز چرخه به پایان نرسیده است اگر هم چرخه به پایان برسد دوباره چرخه ای نو آغاز می گردد. این مفهوم خلق دوباره را با افزودن یک شماره به عدد کمال نشان می دادند. مجموعه این تلاشها و حرمت و تقدسی که اعداد یافته اند صرفاً برای تبیین اسطوره ای نبوده است، بلکه مهمترین کارکردش براندازی زمان و غلبه بر آن بوده است.
جشنواره بالی برای پرواز
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزههای تخصصی:
ترس از زمان نزد شخصیت های روایتی محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تصاویر «زمان» در کتاب «جای خالی سلوچ» نزد محمود دولت آبادی می پردازیم. به این منظور، خواهیم دید که آیا در تخیل این شخصیت های روایتی و همین طور راوی روایت، ترس از «زمان» وجود دارد. آنگاه، در صورت حضور این ترس، نشان خواهیم داد که هراس از زمان در چه قالبی به بیان در می آید و چرا، بنابراین تمامی تلاش ما به منظور پاسخگویی به این سئوالات است. باید خاطر نشان کرد. این مطالعه به جنبه های فلسفی تفکر دولت آبادی نمی پردازد. برعکس، به ماده اولیه علاقه مند است یعنی به تصاویر تخیلی. تصاویری هنری که باید آن ها را نماد در نظر گرفت و نه همچون نشانه ای که فردینان دو سوسور از آن سخن گفته است. روش انتخابی برای خوانش یک متن، به تخیل شناسی از نگاه ژیلبر دوران برمی گردد؛ که با انتخاب این روش علمی هدف خود را هم نشان می دهیم: تلاش برای بومی سازی این نظریه تخیلی با کمک گرفتن از آثار ایرانی.
مفاهیم شعر تازی در سایه غزلیات حافظ (عنوان عربی: مفاهیم القصائد العربیة فی ظل غزلیات حافظ الشیرازی)
حوزههای تخصصی:
معمولا تحلیل گران ادبیات تطبیقی دادوستدهای ادبی را در پژوهشهای سنجشی کاملا لمس می کنند، و به طور کلی، این پژوهشگران، ارتباط با زبانهای گوناگون و متون زبان مبدا را ترجیح می دهند و در نتیجه گیریهای ترجمه شده با دیده تمسک و تردید مینگرند.در این میان، شاهد آن بوده ایم که شعرای پارسی سرای غالبا با متاثر شدن از زبانی دیگر، اندیشه های خود را در آن قالب و سبک می سرایند؛ و از آنجاکه زبان مورد توجه آن زمان، عربی بوده، شعرا با وزنها و بحور آن آشنا شدند و قصاید و غزلهای زیبایی سرودند و این مایه مباهات ادب پارسی است که بدانیم حافظ و سعدی از این قاعده مستثنا نبوده و از همین سبک ملمات تا تکبیتی با یک مطلع اقتباس و تضمین کرده اند و با بهره گیری از نماد مذهبی و اسلامی و مفاهیم اخلاقی، ابیاتی خاص سرودند که نمونه هایی از آنها را به بررسی می گذاریم.چکیده عربی: یدرک باحثو الأدب المقارن الأخذ والعطاء فی الدراسات المقارنة بکل وضوح ویفضل هؤلاء الباحثون فی تعاملهم مع مختلف اللغات وشتی النصوص، لغة المبدأ فی الغالب کما ینظرون إلی النتاجات المترجمة بنظرة التحقیق والتردید.والشعراء الفرس کانوا فی الغالب یتأثرون بلغة أخری لینشدوا أشعارهم بأسالیب تلک اللغة وأشکالها ولاشک أن اللغة العربیة کانت اللغة السائدة فی عصر حافظ الشیرازی. حیث إن شعراء هذا العصر بعد تعرفهم علی الأوزان والبحور أنشدوا بعض القصائد والغزلیات الرائعة الجمیلة ویتباهی الأدب الفارسی بوجود شاعرین کبیرین هما سعدی وحافظ إذ أنشدا الملمعات إلی جانب اقتباسهما وتضمینهما للتراث العربی لیصبا ذاک فی أبیات جمیلة بالعربیة. فتمسک حافظ الشیرازی ببعض الرموز الدینیة والإسلامیة والمفاهیم الأخلاقیة لینشد أبیاتا فریدة حاولنا دراسة نماذج منها فی هذه العجالة.
آیا بهمن نامه حماسه ملی است؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقایسه تطبیقی اساطیر ملل مختلف (ایران، چین، ژاپن، یونان، روم، هند، بین النهرین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تخیل آدمی برای جبران ضعف و کمبود خویش بسیاری از حقایق و ارزشها را در قالب اسطوره بیان کرده و جنبه های نمادین اساطیر باعث شده که اسطوره ها کماکان حالت افسانه به خود بگیرند. هدف اصلی در این مقاله، مقایسه برخی ویژگی های اسطوره ای سرزمین های ایران، هند، چین، ژاپن، یونان، روم، بین النهرین و بیان جنبه های تفاوت و تشابه آنهاست.در این گفتار چند ویژگی مهم اساطیری از جمله افسانه آفرینش، مبحث خدایان، اعداد، پهلوانان، حیوانات، گیاهان، عناصر طبیعت و داستان های دینی و مذهبی به عنوان فهرست اصلی کار درنظر گرفته شده و باورها و رسوم کشورهای فوق به طور جداگانه بررسی گردیده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده که سرزمینها و ملتها در سده های نخستین و پیشین و در اسطوره ها و افسانه های خود بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و تفاوتها فقط در موارد بسیار جزیی آن هم در حوزه های فرهنگی، مذهبی به چشم می خورد.
«شب پره» و «سیولیشه» - دو نماد برای یک موقعیت تاویل دو شعر نمادین از نیما یوشیج
حوزههای تخصصی:
"در تاویل شعرهای نمادین نیما یوشیج، با این پیش فرض روبرو هستیم که تعدادی از این شعرها دارای درونمایه اجتماعی - سیاسی است که شاعر به دلایلی نمی توانسته یا نمی خواسته آنها را به طور روشن و صریح بیان کند و برای ابلاغ آنها به نمادهای شاعرانه متوسل شده است. نگارنده سعی دارد با استفاده از شیوه های تاویل شلایرماخر و همفکرانش، به معنا و پیام مورد نظر مولف هنگام سرودن شعر، نزدیک شود. برای این منظور، از طریق مطالعات مستمر و دقیق در زندگی، آثار، افکار و اوضاع اجتماعی - سیاسی روزگار نیما و نیز راهنمایی خود متن، به عنوان یک اثر زبانی، مدعی است که توانسته است تا حدودی به این منظور دست یابد.
در مقاله حاضر، علاوه بر تاویل دو شعر«شب پره ساحل نزدیک» و «سیولیشه»، به لحاظ نزدیکی فضای حاکم بر دو شعر، که از تلنگر زدن کسی به شیشه پنجره اتاق شاعر سخن می گویند، و نیز از نحوه سخن گفتن و برخورد شاعر با هر دو مورد، نگارنده به این نتیجه رسیده است که نمادهای «شب پره ساحل نزدیک» و «سیولیشه»، هر دو به موقعیتی یکسان یا مشابه که در آن شخصی با گرایش های کمونیستی، به امید رخنه کردن در خانه نیما، به شیشه اتاق وی می کوبد، اشاره دارند.
این رویکرد به شعرهای نمادین نیما، به هیچ وجه به معنی انکار رویکرد مخاطب محور به متون ادبی نیست؛ و نگارنده حتی در مورد شعرهای نمادین دارای پیام های اجتماعی - سیاسی، تاویل های متفاوت را از دیدگاههای مختلف ممکن می داند.
"