فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۲۸۱ تا ۹٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Previous studies have focused mostly on the syntactic features of the linking particle (Ezafe) in simple noun phrases with little attention paid to its semantic representations and functions specifically within the context of deverbal noun phrases. The present study aims to analyze semantic functions of the linking particle as it appears between a deverbal noun and its various modifiers, and compare them with their corresponding elements in sentences in a Distributed Morphology framework (DM) in Hawrami. This study shows this ancient linker's trace in most Kurdish dialects exhibits agentive semantic functions in addition to expressing possession and modification. Furthermore, the subject of unaccusative verbs at the sentential level is realized as the patient/possessor or as the theme/possessor of their corresponding deverbal noun phrases. However, the subject of unergative verbs assumes the agentive/possessor role in their corresponding noun phrases. Moreover, the object of transitive and ditransitive verbs is represented as a patient or theme, and also as a possessed entity before the subject is realized as the possessor in the corresponding deverbal noun phrases. Results indicate that the representation of both sentences and their corresponding deverbal noun phrases within DM framework provides stronger support for a syntactic movement account of deverbal noun phrases, their semantic functions, and properties in Hawrami.
جایگاه زنان در ادبیات شفاهی قشقایی: تحلیلی از منظر گفتمان شناسی انتقادی
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
122 - 160
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه زنان در ادبیات شفاهی قوم قشقایی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی می پردازد. داده های مورد بررسی مجموعه ای از دوبیتی ها، ضرب المثل ها، اصطلاحات و داستان های فولکوریک قشقایی است که از کتاب های مردانی رحیمی (1391و1378)، کیانی (1371) و همچنین گردآوری های نگارندگان به دست آمده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا می توان با بررسی متون و استخراج روابط مبتنی بر ایدئولوژی، روابط قدرت، عرف و سنت های قومی قبیله ای به جایگاه زنان در ایل قشقایی پی برد؟ داده های تحقیق بر اساس الگوی فرکلاف در سه سطح توصیف (واژگان و دستور)، تفسیر (قدرت، ایدئولوژی، بینامتنیت) و تبیین (کارکردگرایی اجتماعی) بررسی شده اند. در بخش توصیف، داده ها براساس ارزش های تجربی، بیانی و رابطه ای و نحوه ی بازنمود گفتمان در ساخت های زبانی، بررسی و سپس در بخش تفسیر و تبیین داده ها، بافت موقعیتی تولید متون مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی داده ها مشخص شد در اغلب متون بررسی شده زنان دارای ارزش و منزلتی پایین تر از مردان هستند ولی این ارزش گذاری در برخی از متون و در برخی از موقعیت ها تغییر کرده و شاهد ارزش گذاری مثبت نسبت به زنان نیز می باشیم. به طور کلی زنان در ادبیات شفاهی قوم قشقایی تنها در جایگاه و نقش مادر دارای ارزش مثبت می باشند و در دیگر نقش ها ارزش گذاری چندان مثبتی ندارند و در اغلب موارد، نسبت به مردان نقش برابری ندارند.
همانگویی در زبان فارسی: رویکردی صرفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی مفهومی همانگویی در زبان فارسی و مقایسه آن با طبقه بندی ساختواژی ژیمانک (2015) می پردازد. بر مبنای این طبقه بندی، رابطه مفهومی همانگویی در وهله اول در دو گروه ترکیب و اشتقاق قابل بررسی است که در گروه ترکیب، ترکیب ِ بدل و در گروه اشتقاق، اتصال وندهای هم معنا با پایه، اتصال وندهای غیرتغییردهنده ی معنای پایه، اتصال وندهای هم-نقش بر یک پایه واحد و تکرار وند از زیرمجموعه های این طبقه به شمار می روند. مطالعه حاضر با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری داده هایی که هر یک بیانگر نوعی حشو، تکرار یا همانگویی است انجام و با هر طبقه مقایسه شد. داده ها از منابع سمعی-بصری از جمله رادیو و تلویزیون، منابع الکترونیکی و گفتار روزمره ی گویشوران فارسی زبان تهیه و سپس منطبق با الگوی پیشنهادی ژیمانک فهرست شد. نتیجه حاصل از این بررسی نشان داد واژه های مرکب و اشتقاقی رایج در زبان فارسی که بیانگر حشو یا همانگویی است با آنچه ژیمانک مطرح کرده انطباق دارد و الگویی نیست که برای آن واژه ای در زبان فارسی موجود نباشد. ضمن اینکه داده های زبان فارسی را واژه های رسمی و غیررسمی و محاوره ای و در برخی موارد، واژه ای متعلق به یک لهجه خاص تشکیل می دهد.
شبکه معنایی حروف اضافه رویداد حرکتی «رفتن» در قرآن کریم: مطالعه موردی حرف «إلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
89 - 117
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکه معنایی حروف اضافه بر اساس نظریه رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که پرکاربردترین حرف اضافه به کاررفته با مفهوم رفتن، حرف «إلی» است؛ گرچه این حرف در معنای پیش نمون، مفهوم انتهاء، غایت و مقصد را بازنمود کرده است، اما کاربرد آن در آیات محدود به این معنا نبوده و مفاهیم جدیدی چون جهت (درون، بیرون، بالا) و حالات مختلف (روانی، جسمانی) به وسیله این حرف اضافه، رمزگذاری شده است. از جمله نتایج این پژوهش، بازنمایی شبکه معنایی حرف اضافه «إلی» است که سبب شده است دانش موجود از این مفهوم در قرآن کریم ارتقاء یابد.
بررسی دو عبارت کنایه آمیز در ایلامیِ هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تماس بین دو قوم پارسیان و ایلامیان که از سده های نهم و هشتم پیش از میلاد با یکدیگر هم منزل شده بودند فقط به حوزه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محدود نشده بلکه به دایره واژگان و زبان نیز مربوط می شود و در اثر برخورد و تماس زبان های این دو قوم با یکدیگر یعنی پارسی باستان و ایلامی (ایلامی هخامنشی)، قرض گیری واژگانی، که امری اجتناب ناپذیر در هر نوع از تماس زبانی است، صورت گرفت و واژگان زیادی از هر دو زبان به زبان دیگری راه یافتند. در این بین عبارات کنایه آمیزی در نسخه ایلامی کتیبه های هخامنشی یافت می شود که اگرچه منشأ آنها روشن نیست، اما با برخی عبارات کنایه آمیز در فارسی میانه، فارسی دری و فارسی نو قابل مقایسه هستند. در این جستار دو نمونه از عبارات کنایه آمیز ایلامی هخامنشی مورد بررسی قرار گرفته و نمود آنها در زبان های ایرانی مشخص گردیده است.
کاربرد ضمیر فاعلی در گونه فارسی گفتاری و نوشتاری معیار؛ مقایسه ای پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارسی، زبانی ضمیرانداز است و حذف ضمیر در نقش فاعل را مجاز می شمارد. در این پژوهش کاربرد ضمیر فاعلی در دو گونه فارسی گفتاری و نوشتاری معیار با هم مقایسه شده است. داده های گفتار طبیعی فارسی از پیکره گفتاری هم بام، مصاحبه های تاریخ شفاهی (هاروارد و آرته باکس) و مذاکرات مجلس شورای اسلامی (دوره هشتم)، و داده های نوشتاری از پیکره وابستگی نحوی برگرفته شده است. با استفاده از روش های پیکره بنیاد، کاربرد ضمیر فاعلی در گفتار و نوشتار فارسی بررسی شد و نتایج به دست آمده از مقایسه آن ها نشان داد که به طورکلی میزان کاربرد ضمیر در این دو گونه اختلاف درخور توجهی با هم ندارد؛ اما در جمله های فاعل آغازیِ گونه گفتاری بیش از نیمی از ضمایر در نقش فاعل آمده که در گونه نوشتاری این تعداد برابر با یک سوم کل ضمیرها است. این امر نشان دهنده آن است که گویشور هنگام صحبت کردن در اکثر موارد از ضمیر فاعلی برای تأکید استفاده می کند. همچنین ضمیرهای اوّل شخص در هر دو گونه بیشتر از سایر ضمیرها به کار برده شده است که رابطه مستقیم بین میزان ظهور ضمیر فاعلی و مؤکدبودن آن را تأیید می کند.
The Persian light verb dādan ‘to give’: Causation and more(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper aims to investigate the light verb constructions (LVCs) formed with the light verb dādan ‘to give’ in Persian by employing the principles of cognitive lexical semantics. It examines the semantic relationships between the heavy verb dādan and its uses as LVCs. The analysis of attested examples reveals that the use of dādan as a light verb (LV) is a function of the semantic structure of its simple verb counterpart. This suggests that its lightness status is highly systematic and can be explained in terms of cognitively driven motivations. In addition, a significant number of the LVCs express certain causation meanings, suggesting that Persian speakers tend to use the LV dādan to convey causative notions as newly emerged LVCs. This stance will constitute our line of argument to analyze the data in this study. By presenting a cognitive configuration of LVCs in Persian, the current paper can pave the way for a fine-grained theorization of typological aspects of LVCs in some other languages.
فرایند حذف همخوان /ʁ/ در زبان ترکی آذربایجانی بر پایه نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر فرایند آوایی حذف همخوان / ʁ / در گویش تبریزی رایج در مناطق مرکزی تبریز، در محیط های واجی مختلف و در چارچوب نظریه بهینگی رویکرد موازی بررسی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر فهم این نکته است که این همخوان در کدام شرایط واجی حذف می شود. تعیین محدودیت های حاکم بر فرایند حذف از رهگذر بررسی تعامل بین محدودیت های نقض پذیر جهانی و رتبه بندی آن ها از دیگر اهداف نگارندگان این مقاله است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و میدانی انجام می شود. بررسی و تحلیل داده هایی که براساس جایگاه حذف همخوان / ʁ / طبقه بندی شده اند، بیانگر آن است که همخوان / ʁ / در مرز بین دو هجا – در جایگاه پایانه هجای اول و در جایگاه آغازه هجای دوم- همواره حذف می شود. البته لازم به ذکر است که این همخوان در آغازه واژه تظاهر ندارد و از پایانه واژه نیز حذف نمی شود. در هر دو جایگاه فوق، محدودیت های نشانداری MAX-ʁ≠ و *ʁ فعال هستند و در رتبه بالاتری نسبت به محدودیت پایایی MAX-IOقرار دارند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که در هر دو جایگاه، متعاقب فرایند حذف همخوان / ʁ /کشش جبرانی، حذف و تغییر در ساختار هجا روی می دهد. همچنین براساس یافته ها، محدودیت های معرفی شده با رتبه بندی ثابت به راحتی از عهده تبیین حذف این همخوان در هر دو جایگاه مذکور و عدم حذف آن از جایگاه پایان واژه برمی آیند.
گفتمان کاوی آیات 83 تا 98 سوره کهف با استناد بر تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
119 - 140
حوزههای تخصصی:
سؤالی که از دیرباز تا کنون مورّخان و عالمان دینی نتوانستند درباره مصداق آن به پاسخ قانع کننده ای برسند، ماجرای ذوالقرنین است که هم در تورات، انجیل، و هم در قرآن از آن سخن به میان آمده است. برخی او را پادشاه یمنی، بعضی اسکندر مقدونی و بسیاری معتقدند او کوروش، پادشاه ایرانی است. نام «ذوالقرنین» سه بار در هجدهمین سوره قرآن (کهف، آیات 83 تا 98) آورده شده است که همواره ماجرا و هویت ایشان محل سؤال است. این مقاله با هدف شناسایی «ذوالقرنین» کوشید با روش توصیفی تحلیلی و با استناد بر رویکرد سه سطحی انتقادی فرکلاف (توصیف، تفسیر و تبیین)، به تحلیل و تبیین سازه های گفتمانیِ آیات فوق الذکر (واژه ها و جملات) بپردازد. رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف بر لزوم توجه به حفظ و رعایت تمام جوانب زبانی، بافتی و گفتمانی تأکید دارد. پژوهش حاضر در فرایند تحلیل انتقادی گفتمان آیات مربوط به سرگذشت ذوالقرنین به این نتیجه دست یافت که ذوالقرنین پادشاه یمنی، اسکندر مقدونی و کوروش پادشاه ایرانی که همگی کشورگشا بوده اند، نیست. ذوالقرنین، پیامبری است از جانب خداوند متعال با رسالتی برای اصلاحگری و یاری رساندن به بندگان خدا که در عصر آهن قبل از تولد حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد (ص) می زیسته است.
بررسی ساخت های همپایه تقابلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
323 - 354
حوزههای تخصصی:
این مقاله برآن است تا امکانات زبان فارسی برای بیان ساخت های همپایه تقابلی را مورد بررسی قرار دهد. زبان فارسی علاوه بر استفاده از همجواری، از همپایه سازها نیز برای نشان دادن همپایگی تقابلی استفاده می کند که عواملی همچون مقوله دستوری، کاربردشناسی و معنایی در انتخاب نوع همپایه سازها مؤثر هستند. عموماً وقتی که تأکیدی بر روی همپایه ساز تقابلی نیست یا نوع ارتباط بین دو پایه از طریق مراجعه به بافت قابل تأویل است از همجواری استفاده می شود. در صورت استفاده از همپایه ساز، زبان فارسی از سه نوع آن بهره می برد که عبارتند از: بسیط، مرکب و گسسته (دوتایی). هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن همپایه سازهای تقابلی فارسی، تعیین جایگاه آنها و بررسی حساسیت همپایه سازهای تقابلی فارسی به مقوله پایه ها است. داده های این پژوهش مشتمل بر ۹۰ جمله است که از گویشوران بومی یا موتور جستجوگر گوگل جمع آوری شده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: اکثر همپایه سازهای تقابلی زبان فارسی به مقوله پایه ها حساس هستند و بیشتر آن ها با بندها به کار می روند. در بین این همپایه سازها تعدادی می توانند علاوه بر بیان همپایگی تقابلی، دیگر انواع همپایگی را نیز بیان کنند. دیگر نکته قابل توجه درباره همپایگی در زبان فارسی استفاده این زبان از «و»، «که» و «هم» به صورت هم زمان به عنوان همپایه سازهای عطفی، تقابلی، علّی و انفصالی است. به لحاظ جایگاه همپایه سازها زبان فارسی جزو معدود زبان هایی است که همپایه ساز می تواند در اول یا آخر بند به کار رود [co- A][B]) و [A][B-co]).
نقش قدرت جایگاهی در بروز فرایند همگونی در زبان فارسی بر مبنای رویکرد سیبویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همگونی یکی از فرایندهای رایج در زبان های دنیاست. همگونی اصطلاحی است که اغلب به عنوان فرایند جایگزینی یک صدا یا تغییر برخی از ویژگی های صدا، تحتِ تأثیر صدای همجوار با آن به کار می رود. پژوهش پیشِ رو نقش قدرت جایگاهی در بروز فرایندهای همگونی و تعیین جهت روی دادن آن ها به صورت پس رو یا پیش رو در زبان فارسی را بررسی می کند. داده ها از پیکره «واژگان زایای زبان فارسی» شامل حدود ۵۵ هزار مدخل گردآوری شده و برمبنای رویکرد سیبویه (قرن 2 ه. ق.) به نقش «قدرت جایگاهی» در بروز فرایندهای همگونی تحلیل شده اند. در مشخّصه های جایگاه تولید، روش تولید و واک، 33 مورد فرایند همگونی شناسایی و بررسی شده اند. برخی از یافته های پژوهش عبارت اند از: (1) حدود 94 درصد انواع فرایندهای همگونی در زبان فارسی به صورت پس رو و تنها ۶ درصد به صورت پیشرو صورت گرفته اند. (2) حدود 58 درصد از فرایندهای همگونی در مشخّصه روش تولید روی داده اند. (3) عامل «قدرت جایگاهی» در تعیین جهت فرایندهای همگونی نقش تعیین کننده دارد.
بازنمایی مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان خارجی: تحلیلی بر پایۀ رویکرد مفهوم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازنمایی مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان خارجی بر پایه مراحل سه گانه (کاربردشناختی، واژگانی و ساخت واژی) رویکرد مفهوم محور می پردازد. پیکره این پژوهش 50 متن نگارش فارسی آموزان خارجی از کشورهای (چین روسیه عراق ازبکستان سوریه) در سطوح زبانی مقدماتی، میانی و پیشرفته است. فارسی آموزان یک ترم تحصیلی در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دانشگاه علامه طباطبائی در نیمسال اول 98-99 به یادگیری زبان فارسی پرداختند. هدف از این پژوهش دستیابی به پاسخ این پرسش است که آیا کاربرد مفهوم آیندگی در نوشته های فارسی آموزان مبتنی بر مراحل رویکرد مفهوم محور بازنمایی یافته است یا خیر. بررسی و تحلیل نوشته های فارسی آموزان نشان داد که مفهوم آیندگی مطابق مراحل سه گانه رویکرد مفهوم محور در نوشتار فارسی آموزان سطوح مقدماتی تا پیشرفته بازنمایی یافته است. نتایج نشان داد که فارسی آموزان، در مرحله اول (کاربردشناختی) با مفهوم آیندگی آشنایی دارند و از دانش زبان اول خود برای درک و شناخت این مفهوم بهره می گیرند. آنها در سطوح زبانی بالاتر با یادگیری بیشتر زبان فارسی، علاوه بر داشتن مرحله واژگانی به مرحله ساخت واژی نیز می رسند و در بیان مفهوم آیندگی از صورت های متعددی نیز استفاده می کنند.
معرّفی آموزش های مبتنی بر چینش ذهنی و چینش مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 95
حوزههای تخصصی:
با توجّه به پیشرفت سریع فنّاوری در حوزه های شناختی، رباتیک و هوش مصنوعی و تشدید نیازهای معیشتی و رفاهی انسان، همچنین در سایه فراوانی و دسترسی سهل مطالب آموزشی در فضای مجازی، به نظر می رسد آموزش کلاسیک و سنّتی دیگر پاسخگوی نیازهای واقعی جامعه نیست و آموزش غیررسمی با تأکید بر فن و مهارت و خودکارسازی یادگیری، بر آموزش رسمی غلبه پیدا کرده است. در این راستا، در نوشتار حاضر و برگرفته از نظرات برخی متخصصان آموزش، تلاش بر این است دو نوع از آموزش معرّفی و بررسی شود: الف: آموزش مبتنی بر چینش ذهنی (شامل دو نوع آموزش انباشت ذهنی و آموزشِ پرورش ذهنی) و ب: آموزش مبتنی بر چینش مغزی (شامل دو نوع آموزش مغزورزی و آموزش مغززایی). آموزش نوع نخست به اندیشیدن و اندیشه ها و آموزش نوع دوم به دانش و مهارت مرتبط است. درواقع، با وجود نظام های آموزشی هوشمند و فضای آنلاین حرکتی از سمت رویکردهای نرم، ذهنی، ارزشی و انسانی به سمت رویکردهای سخت، مغزی، معیشتی و ماشینی در حال رخ دادن است که باید در شرایط کنونی آموزش مورد توجّه متخصصان آموزشی، مدرّسان و مؤلفان کتاب های درسی قرار گیرد.
A Study of Quality and Quantity of Nominal Groups in the Vision and Interchange Series(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Materials evaluation plays an important role in language teaching as it helps practitioners to develop an awareness of the coverage and quality of the existing materials and as such, guides most instruction and revision decisions. Therefore, we sought to evaluate three English Vision textbooks exclusively written for Iranian secondary high school students through a comparison to the identical Interchange book series, the fifth edition. Following a model of nominal groups outlined here, the evaluation targeted the quantity and quality of the groups appearing in the two series as they are assumed to be an important part of authentic language. For the quantitative part, the results indicated a significantly higher use of nominal groups in the Interchange series. Similarly, in the qualitative analyses, we found higher quality nominal groups appearing in the Interchange books. The findings revealed inadequate inclusion of nominal groups' potentially useful structures in the Vision textbooks, supposed to help teachers to raise an awareness so as to come up with appropriate instructional policies, and the textbook developers to consider the findings when any revision is due.
بررسی تحوّلات صنعت جناس اشتقاق در متون ایرانی میانه غربی مانوی و سابقه آن در ادبیات هندوایرانی و ایرانی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از صنایع ادبی بکار رفته در متون ودایی، متون ایرانی باستان و متون ایرانی میانه غربی صنعت جناس اشتقاق است. جناس اشتقاق آوردن دو یا چند کلمه هم ریشه است. جناس شبه اشتقاق آوردن دو یا چند کلمه است که به دلیل داشتن حروف مشترک هم ریشه به نظر می رسند، در حالی که هم ریشه نیستند. نمونه های جناس اشتقاق در متون ایرانی باستان و میانه، از جهت شیوه ساخت قابل دسته بندی است. بکار بردن یک واژه واحد با دو پیشوند گوناگون، بکار بردن یک واژه واحد یکبار با پیشوند و یکبار بدون پیشوند، بکار بردن دو واژه هم ریشه با دو پیشوند گوناگون، بکار بردن دو واژه هم ریشه یکبار با پیشوند و یکبار بدون پیشوند و نیز بکار بردن واژه هایی دوجزئی به همراه واژه ای که با یکی از آن دو جز هم ریشه است، از این شمارند. موارد دیگری از جناس اشتقاق هم در این متون به کار رفته اند. جناس شبه اشتقاق نیز در این متون بکار رفته است. در مواردی که در این متون جناس شبه اشتقاق بکار رفته، ممکن است نویسنده یا شاعر تصور کرده باشد که واژه هایی که بکار برده واقعا هم ریشه هستند و به زعم خود جناس اشتقاق بکار برده باشد. صنعت جناس اشتقاق و جناس شبه اشتقاق در ادبیّات ایرانی دوران باستان و میانه و نو (فارسی دری) استمرار و توالی داشته است.
ملاک های برچسب گذاری استعاره: گامی به سوی ساخت پیکره ی استعاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
263 - 293
حوزههای تخصصی:
فهم معنای زبانِ انسان برای ماشین همواره با چالش هایی رو به رو است. استعاره نیز یکی از موضوع های دشوار در پردازش معنایی است. درک استعاره در ارتقا و توسعه فعالیت های حوزه پردازش زبان طبیعی اهمیت فراوانی دارد. مقاله حاضر به معرفی روشی برای شناسایی استعاره ها در زبان فارسی می پردازد. هدف این مقاله، پیشنهادِ شیوه نامه ای است که به کمک آن بتوان پیکره ای برای استعاره های فارسی تدوین کرد. برای انجام چنین کاری نیاز است که ملاک هایی برای شناسایی و برچسب گذاری استعاره معرفی شود. روال شناسایی استعاره ی دانشگاه آزاد آمستردام (ام.آی.پی.وی.یو) می تواند انواع استعاره را شناسایی کند و در ساخت پیکره استعاره نیز از آن می توان بهره برد. مبنای مقاله حاضر نیز همین روال شناسایی است. بهره گیری از این روال از دو جهت مفید است: نخست، به کمک این روال می توان پیکره ای از استعاره های فارسی تهیه کرد، دوم، به پژوهشگران حوزه استعاره، به ویژه زبان شناسان پیکره ای، کمک می کند که با روایی و پایایی مطلوبی استعاره های فارسی را تحلیل کنند. لازم به گفتن است که برای آزمودن کارآیی روال پیشنهادی، پیکره ای از داده های فارسی (متون خبری و دانشگاهی) گردآوری و توسط سه کارشناس برچسب گذاری شده و یافته های مطلوبی (ضریب کاپای ۰.۹۶۴) به دست آمده است که در پژوهشی جداگانه به آن خواهیم پرداخت.
Grammatical Transfer Between Languages and its Effect on Translation Competence Revisited: The Case of French Grammatical Categories of Auxiliaires and Présent Parfait
منبع:
Research in English Education Volume ۸, Issue ۴ (۲۰۲۳)
100-111
حوزههای تخصصی:
One of the main difficulties facing English as a Foreign Language learners in general and translation students in particular is their lack of mastery of the complexities of grammar in the target language they are learning. This study was an attempt to investigate the influence of categories of auxiliaries (auxiliaires) and present perfect (présent parfait) on Iranian sophomore translator trainees’ ability to use them in English. A total of 60 Iranian male and female sophomore EFL language learners participated in the study. They were chosen out of 90 participants through a piloted version of the Nelson-Danny Test as the homogeneity test. The selected participants were divided into two groups: an experimental group and a control group, with 30 students in each class. In the present study, the participants were subjected to a pretest, treatment, and posttest. Independent samples t-tests were used to analyze the data. The findings revealed that knowledge of French grammar, especially the présent parfait, significantly affected Iranian EFL learners' grammatical knowledge of the same notions in English. The findings could be employed by English teachers, EFL learners, and materials developers in the field of ELT in the Iranian context.
The Relationship among Language Teacher Immunity, Reflective Teaching, and Work Motivation in EFL Context(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۱۲, No. ۱, June ۲۰۲۳
145 - 172
حوزههای تخصصی:
Teachers have the power to change their students' lives for the better, therefore teachers should be armed with some skills to be effective. Reflective teaching as one of these skills empowers teachers to observe and evaluate themselves. Although research on reflective teaching has a long tradition, little is known about whether it could be a significant predictor of language teacher immunity and work motivation as two important factors determining the success or failure of teachers, particularly in English as a Foreign Language (EFL) context. Thus, the present study aimed at examining the possible association among reflective teaching, language teacher immunity, and work motivation through path analysis. To this end, English Language Teacher Reflective Inventory (ELTRI), Language Teacher Immunity Instrument (LTII), and Multidimensional Work Motivation Scale (MWMS) were administered to 320 Iranian EFL teachers. Data analysis revealed that teachers with higher reflective teaching practices are more immunized and motivated. Moreover, the significant role of language teacher immunity on work motivation was discovered. The implications of the present study may shed new light on the significance of incorporating reflective approach into teacher development programs as a core subject.
خوانش نمودی محمول های حصولی و غایتمند در حضور عبارت تداومی؛ رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله نمود یکی از مهم ترین ویژگی های ساختاری و معنایی فعل هاست. بحث عبارت تداومی و تأثیر آن بر خوانش نمودی انواع افعال نیز ازجمله مباحث مهم در بررسی نمود واژگانی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر این است که به بررسی خوانش نمودی محمول های حصولی و غایتمند، که هردو از نوع نهایت پذیرند، در حضور عبارت تداومی در زبان فارسی بپردازد تا مشخص شود که افزودن یک عبارت تداومی به جمله حاوی محمول حصولی یا غایتمند چه تأثیری بر خوانش نمودی آن خواهد داشت. نتایج این تحلیل که براساس رویکرد مک دونالد (2008) و در چارچوب برنامه کمینه گرا انجام شده است نشان داد که افزودن عبارت تداومی به محمول های حصولی تکرارشدنی و چرخه ای به خوانش «پایان زمان» منجر می شود، اما در کنار محمول های حصولی تکرارنشدنی اضمحلالی خوانش نهایت ناپذیر تک رویدادی به دست می دهد. بررسی تأثیر حضور عبارت تداومی بر خوانش نمودی محمول های غایتمند نیز نشان داد که خوانش نمودیِ این محمول ها هم مانند محمول های حصولی در حضور عبارت تداومی نه تنها به نوع مفعول (از لحاظ کمیت دار بودن یا نبودن) بستگی دارد، بلکه به ماهیت خود رویداد نیز بستگی دارد که آیا تکرارپذیر است یا تکرارناپذیر.
Effects of Exemplar-Based, Rule-Based, and Analogy-Based Written Corrective Feedback on Iranian Intermediate EFL Learners’ Writing
حوزههای تخصصی:
Rested in analogical theories of learning and syntactic configuration in discourse, this study attempted to explore the efficiency of rule-based, exemplar-based, and analogy-based corrective feedback in the writings of Iranian EFL learners regarding the third- person singular’ s. To this aim, three intact classes, each containing 25 students, were assigned to analogy-based, rule-based and exemplar-based groups at random in which the teacher accentuated the learners’ errors by different feedback types. Post-tests (immediate and delayed) were used to test the learners’ acquisition of the target grammar under question and the efficacy of corrective feedback varying in mode. The results of the study indicated significant delayed gains for analogy-based corrective feedback. No evident gain was found for exemplar-based or rule-based types. Descriptive statistics demonstrate diverse patterns over progressive testing times, where, unlike the other two corrective feedback types, the analogy-based group displayed the worst performance on the immediate post-test but nonetheless exhibited advances and progress on the delayed post-test.