مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
مفهوم سازی استعاری
حوزه های تخصصی:
تفاوت ها و شباهت های مفهوم سازی غم در زبان خودکار و زبان شعر: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق مفهوم سازی استعاره های «غم» در زبان خودکار و زبان شعر معاصر پرداخته اند و درباره شباهت ها و تفاوت های این دو گونه زبانی بحث کرده اند. برای وصول به این هدف، استعاره های عاطفی غم در دو پیکره جداگانه با عناوین پایگاه دادگان زبان فارسی (شامل کاربرد بی نشان و عادی زبان) و پیکره زبان فارسی (شامل متون شعر معاصر) با استفاده از واژه های کلیدی حوزه مقصد را استخراج کرده اند. سپس نام نگاشت های عام و خاص استعاره های غم در هر دو گونه زبان خودکار و زبان شعر به صورت جداگانه به دست آمد و با توجه به نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (1980) تبیین شد. در پژوهش حاضر مشاهده شد که نام نگاشت های عام استعاره های شعری با استعاره های زبان خودکار شباهت بسیاری دارند و شاعران همان استعاره های قراردادی را به شیوه ای خلاقانه به کار می گیرند و با سازوکارهای شناختی گوناگون ازجمله بسط، گسترش، پرسش، ترکیب، دلالت های چندگانه، جان بخشی به پدیده های طبیعی و ... استعاره های ادبی می سازند. پژوهش حاضر همانند افرادی چون لیکاف و ترنر (1989)، نظریه استعاره مفهومی را تأیید می کند و نشان می دهد تفاوت معنی داری میان استعاره های ادبی و قراردادی موجود در زبان خودکار و زبان شعر از نظر مفهوم سازی غم وجود ندارد.
بررسی ظرفیت های مفهوم سازی استعاری در فهم و انتقال آموزه های دینی با تأکید بر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۲۷۰
19-31
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه، کتابی است که بسیاری از آموزه های اسلامی را با زبانی صادق و هنرمندانه به مخاطبان انتقال می دهد. بررسی زبان شناختی این کتاب نشان می دهد که استفاده از جملات استعاری در بهترین و رساترین قالب، از ویژگی های بارز احادیث علوی است. با این نگاه، پرسش اساسی آن است که مفهوم سازی استعاری از چه ماهیت و ظرفیت هایی برخوردار است که در نهج البلاغه به مثابه الگویی کارآمد در فهم و انتقال آموزه های دینی به مخاطبان، به هدف ایجاد تحول در اندیشه و رفتار بشر به کار گرفته شده است؟ پژوهش حاضر، با روش اسنادی و رویکرد توصیفی تحلیلی، تبیین ماهیت و بررسی ظرفیت ها و قابلیت های مفهوم سازی استعاری را با ذکر نمونه هایی از نهج البلاغه در این راستا پی گرفته است. نتیجه آنکه مفهوم سازی استعاری، نوعی پدیده فکری و شناختی است که به دلیل برخورداری از ظرفیت هایی همچون معناآفرینی و نظریه سازی، اقناع مخاطب، رفتارسازی، و نمایش گفتمان فکری، اجتماعی و سیاسی فرد و جامعه، و نظایر آن، قابلیت یافته است تا نهج البلاغه با بهره مندی از آن، در قامت یک رسانه دینیِ فاخر و قدرتمند در ارائه مفاهیم و معارف اسلامی به مخاطبان، ظاهر شود.
انگاره استعاری زمان در زبان فارسی: مطالعه ای پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «زمان» یکی از مهم ترین و اساسی ترین مفاهیم در ذهن و زندگی انسان است که طبق یافته های زبان شناسان شناختی، در زبان ها و فرهنگ های مختلف غالباً به صورت استعاری درک و بیان می شود. پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی زمان در زبان فارسی می پردازد و هدف آن ارائه انگاره ای نظام مند از انواع استعاره های مفهومی است که سخنگویان زبان فارسی برای درک و بیان مفهوم زمان به کار می گیرند. این مطالعه براساس نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999، لیکاف، 1993) و نظریه طرحواره های تصوری (جانسون، 1987) انجام می گیرد و داده های آن عمدتاً از پیکره همشهری (نسخه دوم) استخراج شده اند که با داده های حاصل از جستجوی اینترنتی در جستجوگر گوگل تکمیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی مفهوم زمان براساس سه طرحواره تصوری حرکت، ظرف و شیء و از طریق استعاره های مفهومی «زمان، مکان است»، زمان شیء (متحرک یا ثابت) است»، «زمان انسان است» و «زمان ظرف است» درک و بیان می شود.
استعاره های جنگ بر بستر فرهنگ (مطالعه موردی کتاب «وقتی مهتاب گم شد»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبانشناخت سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
171-199
حوزه های تخصصی:
بسترِ فرهنگی استعاره ها یکی از موضوعات مهم در مطالعات استعاری در چند دهه گذشته بوده و همواره در کانون توجه پژوهشگران حوزه استعاره قرار داشته است. در پژوهش حاضر که هدف آن بررسی رابطه میان استعاره و فرهنگ است، نحوه مفهوم سازی استعاری مسائل و موضوعات مرتبط با جنگ در کتاب «وقتی مهتاب گم شد» (حسام، 1394) با توجه به بافت فرهنگی جامعه مورد مطالعه قرار گرفته است. تحلیل استعاره های به کاررفته برای بیان مفاهیمی مانند جنگ، جبهه، شهادت و نیروهای خودی و دشمن در چارچوب نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999؛ لیکاف، 1993) نشان می دهد که نویسنده از استعاره های مفهومی متعددی برای بیان این مفاهیم استفاده کرده که اغلب آن دارای شالوده فرهنگی و متأثر از نگرش ها و باورهای اسلامی نویسنده هستند. از جمله این استعاره ها می توان به «شهادت، سفر/پرواز/مسیر است»، «شهادت، امتحان است»، «شهادت، مزد است» «جبهه، کربلا است» و «جبهه بهشت/جهنم است» اشاره کرد. این یافته ها همسو با دیدگاه زبان شناسان شناختی نشان می دهد که استعاره ها علاوه بر مبنای جسمانی، مبنای فرهنگی نیز دارند و یکی از راه های شناخت یک فرهنگ، شناخت استعاره های فرهنگی آن است.
مفهوم سازیِ استعاری «مرگ» در ادبیات دفاع مقدس (مطالعه موردی: کتاب «من زنده ام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
121 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف این جستار بررسی چگونگی مفهوم سازی استعاری «مرگ» در داستان «من زنده ام» اثر معصومه آباد (1393) است تا بتوان دریافت که یک دختر نوجوان که چهار سال در اسارت رژیم بعثی عراق بوده است، چه دریافتی از پدیده مرگ داشته و آن را چگونه بازنمایی کرده است. این تحلیل در چارچوب نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980، 1999؛ لیکاف، 1993) انجام شدهه است. نتایج آن نشان می دهد که نویسنده از حوزه های مفهومی متعدد و گوناگونی شامل مدرسه، مبارزه، سرگرمی، سفر، بیماری، پدیده های طبیعی، نوشیدنی، پاداش، کلید و هم چنین از سازوکارهای شناختی انسان پنداری، حیوان پنداری و شی ءانگاری که همگی بر استعاره مبتنی است برای بیان مفهوم مرگ استفاده کرده است.
مفهوم سازی استعاری حجاب در گفتمان رسانه ای داخل کشور؛ رویکردی شناختی و تحلیل گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد استعاره های مفهومی رایج در گفتمان حجاب را با رویکرد زبان شناسی شناختی و براساس دو نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980) و تحلیل انتقادی استعاره (چارتریس-بلک، 2004) تحلیل کند. در این پژوهش توصیفی-تحلیلی، داده ها متشکل از عبارات استعاری مرتبط با موضوع حجاب است که از متون رسانه ای داخل کشور شامل خبرگزاری های فارس، مشرق نیوز، مهر، تسنیم، باشگاه خبرنگاران جوان و نیز پایگاه اینترنتی خبرآنلاین استخراج شده اند. استخراج داده ها به کمک روش جستجوی کلیدواژه و در یک دوره زمانی یک ساله از ابتدای تیرماه 1401 تا انتهای خردادماه 1402 صورت گرفته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که حوزه مفهومی جنگ مهم ترین حوزه مبدأ برای مفهوم سازی حجاب است که استعاره های مفهومی متعددی از قبیل «حجاب، جبهه است»، «حجاب، سلاح است» و «حجاب، سنگر است» را شامل می شود که آن ها را می توان ذیل کلید مفهومی «مقوله حجاب، میدان جنگ است» قرار داد. علاوه بر جنگ، حوزه های دیگری مانند محافظت، ساختمان و بازار نیز برای مفهوم سازی حجاب به کار رفته اند. در طرف مقابل، مفهوم بی حجابی نیز با استعاره هایی از حوزه جنگ، بیماری، گیاهان، آتش و بازار بیان شده اند. کارکرد استدلالی و عاطفی این استعاره ها تولیدکنندگان گفتمان حجاب را قادر می سازد تا نگرش ها و باورهای ایدئولوژیکی خود را به صورتی مؤثر منتقل و ترویج کنند.