فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۴۱ تا ۸٬۸۶۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
271 - 299
حوزههای تخصصی:
زبان های ترکی آذری و فارسی از دیرباز واژه های بسیاری را داد و ستد کرده اند. در این میان، فراوانی وام واژه های فارسی در زبان آذری بسیار بوده و حوزه معنایی آن ها دگرگون شده است. در مقاله حاضر برآنیم تا نخست، دگرگونی های حوزه معنایی واژه های قرضی فارسی در زبان آذری معاصر و سپس، سهم دگرگونی های معنایی واژه ها دو سوی ارس را بررسی کنیم. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و بر مبنای انتخاب تصادفی و تکرارپذیری واژه ها انجام پذیرفته که بر پایه مطالعه کتاب ها، مقاله ها، روزنامه ها و مشاهده رسانه های دیداری جمهوری آذربایجان به کار گرفته شده است. در این راستا، گفتار مردم آذربایجان ایران نیز ملاک عمل قرار گرفته است. بر این اساس، یافته هایی به دست آمد که نشان می دهند از میان 22 واژه انتخابی، بیشتر واژه ها (12 مورد) دچار تخصیص معنایی شده و در زبان آذری معاصر مفهوم تازه یافته اند؛ برخی دیگر از آن ها (4 مورد) دایره معنایی گسترده ای نسبت به اصل فارسی خود دارند؛ برخی دیگر از واژه های دخیل (6 مورد)، از قاعده جایگزینی واژه ها پیروی کرده اند. در این حوزه های معنایی، شرایط جغرافیای سیاسی مؤثّر بوده و کاربرد واژه های دخیل در دو سوی ارس متفاوت از یک دیگر شده است. رویِ هم رفته، سهم دخل و تصرّف معنایی و بهره برداری از واژه های قرضی فارسی در زبان معاصر جمهوری آذربایجان به دلیل پویایی زبان در پهنه های ملی و بین المللی، بیشتر است.
بررسی چندمعنایی افعال کنشی «خواردن»، «شوردن» و «نیشتن» در گویش کردی کلهری بر اساس معنی شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی از آشناترین مفاهیمی است که در مطالعات معنی شناسی به آن پرداخته می شود و آن را شرایطی معرفی می کنند که یک واحد زبانی از چند معنی برخوردار شود. پژوهش پیش رو به مطالعه چندمعنایی افعال «خواردن» /xwârdǝn/ «شوردن» /šurdǝn/ «نیشتن» /ništǝn/ به عنوان افعال کنشی در گویش کردی کلهری با رویکرد معنا شناسی شناختی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای-میدانی صورت می گیرد. پیکره زبانی مورد استفاده در این پژوهش شامل جملات رایج، ضرب المثل ها و آثار شاعران کردی کلهری است. با بررسی داده ها بر مبنای مفاهیم معنی شناسی شناختی، برای فعل «خواردن» 34 معنا، برای فعل «شوردن» هشت معنا و برای فعل «نیشتن» 13 معنا شناسایی شد. روابط معنایی در ساختار این افعال مورد بررسی قرار گرفت و باهم آیی افعال کنشی با اعضای بدن در هر سه فعل کنشی کردی کلهری دیده شد. باهم آیی این افعال با اجزای ضروری اعم از (اعضای بدن یا کلمات خاص گویش کردی کلهری) در انتقال معنای افعال تاثیر بسزایی دارد. باهم آیی افعال کنشی مورد نظر با عضو «سر» معنای مشترکی ندارند؛ به بیانی دیگر واژه سر در باهم آیی «خواردن» معنایی متفاوت از باهم آیی سر با «شوردن» دارد. بر این اساس باهم آیی فعل کنشی نیز در معنای عضو بدن تاثیر دارد که به همراه آن به کار می رود. باهم آیی عضو «دست» در «نیشتن» و «شوردن» نیز معانی متفاوتی دارد. در میان این سه فعل، «خواردن» بیش ترین تعداد معانی و بیش ترین کاربرد اصطلاحی را دارد. از لحاظ باهم آیی با اعضای بدن فعل «نیشتن» بیش ترین تعداد، پس از آن فعل «شوردن» و «خواردن» کم ترین تعداد را به خود اختصاص داده است.
مقایسه مشخصه های اجتماعی-معنایی در گفتمان سازمان های مردم نهاد (سمن ها) و مؤسسات خیریه بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، لاکلا و موف
منبع:
پازند سال ۱۴بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۲ و ۵۳
37 - 56
حوزههای تخصصی:
طبق نظریه پساساختگرایی لاکلا و موف (1985)، همه پدیده های اجتماعی تحت تاثیر فرآیندهای گفتمانی شکل می گیرند و اجتماع، عرصه مبارزه برای تعریف و تثبیت معنا است. آنان معتقدند گفتمان ها همواره با استفاده از سازوکارهای معنایی از طریق روش های مختلفی همچون مطبوعات، برای تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی با هم در حال رقابت اند و این منازعات معنایی تابع تحولات اجتماعی است. در این پژوهش با تلفیق نظریه لاکلا و موف و نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (1995) که زبان را به عنوان کنش اجتماعی با کاربرد متفاوت معرفی می کند، قصد بر این است تا مشخصه های اجتماعی- معنایی در گفتمان سمن ها (به عنوان گروه اولِ تحقیق حاضر) و مؤسسات خیریه (به عنوان گروهِ دوم) و نیز چگونگى شکل گیرى و تعامل بین آنها و بازنمایى منازعات معنایى این دو گفتمان در محافل اجتماعی به ویژه مطبوعات در حوزه کودکان کار و خیابان بررسی شود. همچنین، در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه فرکلاف، مفصل بندی گفتمان و استفاده از دو سازوکار مهم برجسته سازی و حاشیه رانی و فرایندهای دیگر تحلیل انتقادی مانند مجهول سازی و اسم سازی که از ابزارهای برجسته سازی اند، ارتباط بین دیدگاه های فکری، سیاسی و اجتماعی فعالان دو گروه نام برده مشخص و تبیین می شود. داده های تحقیق حاضر شامل متون منتخبی از رسانه ها و مطبوعاتی است که به صورت موردی از خیریه ها و سمن های فعال در زمینه کودکان کار و خیابان در دهه هشتاد و نود شمسی انتخاب شده است. بررسی و تحلیل متون انتخابی پیرامون تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاه های ایدئولوژیکی نهادهای مربوطه به مفصل بندی گفتمان برای تعیین محل نزاع معنایی آنها توصیف و تبیین گردیده است.
رده شناسی ترتیب واژه ها در زبان آمیخته ترکی -فارسی گونه بافتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ترتیب واژه در ساخت های نحوی زبانِ آمیخته ترکی فارسی گونه بافتی با استفاده از 24 مؤلفه هم بستگی درایر (1992; 2009 & 2013) بررسی شد تا مشخص شود این زبان در مقایسه با گروه زبان های اروپا آسیا و جهان با چه رده زبانی مطابقت دارد. همچنین، کارایی نظریه های هسته وابسته، سوی انشعاب و اصل توازن فرامقوله ای در تبیین رفتار رده شناختی این گونه زبانی مطالعه شد. یافته ها نشان داد که زبانِ آمیخته ترکی فارسی در مقایسه با زبان های اروپا آسیا دارای شانزده مؤلفه از مؤلفه های زبان های فعل پایانی قوی (فعل پس از مفعول) و پانزده مؤلفه از مؤلفه های فعل میانی قوی (فعل پیش از مفعول) است. همچنین، این زبان در مقایسه با زبان های جهان برخوردار از پانزده مؤلفه از مؤلفه های گروه زبان های فعل پایانی قوی و چهارده مؤلفه از مؤلفه های گروه زبان های فعل میانی قوی است. این یافته ها تأییدی است بر اینکه این گونه زبانی در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و جهان، با گروه زبان های فعل پایانی قوی مطابقت دارد. دارا بودن مؤلفه های زبان های فعل میانی قوی در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و جهان نیز مؤید آن است که این گونه زبانی در حال حرکت به سوی زبان های فعل میانی قوی است و به لحاظ رده شناسی زبانی، یکدست هسته پایانی و یا هسته میانی نیست، بلکه زبانی آمیخته است و این آمیختگی به سبب محیط اجتماعی است که دوزبانگی گسترده در آن رایج است. افزون بر این، نمونه های این گونه زبانی نشان داد که نظریه های هسته وابسته، سوی انشعاب و اصل توازن فرامقوله ای تبیین کننده رفتار رده شناختی زبان آمیخته ترکی فارسی نیست.
بررسی ساخت چپ نشانی واژه بستی در زبان فارسی از دیدگاه برنامۀ کمینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
39 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به چگونگی اشتقاق ساخت چپ نشانی واژه بستی زبان فارسی در چارچوب برنامه زایشی کمینه گرا می پردازد. در ساخت چپ نشانی واژه بستی بخش دوم یک ترکیب اضافی و یا متمم حرف اضافه برای خوانش های کاربردی ویژه، به جای قرار گرفتن در جایگاه اصلی خود، در آغاز بند قرار می گیرد و جایگاه اصلی آن را در جمله الزاماً یک ضمیر واژه بستی پُر می کند. در بررسی این ساخت در زبان های مختلف، پژوهشگران همواره می کوشند به این پرسش پاسخ دهند که آیا در این ساخت، سازه آغازین از ابتدا در جایگاه نهایی خود تولید شده است یا این جایگاه حاصل حرکت است. پژوهش حاضر با تکیه بر آرای لی (Lee, 2016) نشان می دهد که جایگاه آغازین ساخت چپ نشانی واژه بستی در زبان فارسی محصول حرکت غیر موضوع سازه چپ نشان است و دلیل اجبار استفاده از واژه بست در این ساخت بر مبنای دیدگاه اسکوبار (Escobar, 1997) عبور سازه چپ نشان از یک جایگاه موضوع در مسیر حرکت غیر موضوع خود به آغاز بند است. بر مبنای این تحلیل، واژه بست موجود در این ساخت در نتیجه بازبینی موضعی مشخصه فای سازه آغازین توسط هسته مطابقه به ساخت افزوده می شود.
باهم آیی و ابهام واژگانی و مشکلات (نارسایی های) مربوط به معادل گزینی (سازی) آن ها در متون بانکی با استفاده از نظریۀ معنا شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و همچنین استفاده از دیدگاه زبان شناختی معناشناسی ساختارگرا سعی در بررسی موضوع باهم آیی و ابهام واژگانی در متون بانکی مربوط به اعتبار اسنادی از بانکداری بین الملل (مقررات و دستورالعمل ها) و مشکلات و نارسایی های مرتبط با معادل گزینی (سازی) فارسی آن ها با انتخاب پنج کتاب ترجمه شده مقابله ای دارد. یافته های پژوهش نشان می دهند که باهم آیی های موجود در بخش تخصصی این متون ویژگی هایی چون بافتی (واژگان و دستوری)، ساده، قابل انتظار، بی فاصله، پربسامد، واژه محوری، موقعیتی، معنایی و همنشین بودن را دارند که مترجمان این باهم آیی ها را گاه با چندین و گاه تنها با یک معادل ثابت به زبان فارسی برگردان نموده اند که گزینش و یا ساخت معادل ثابت برای این باهم آیی ها از برای یکسان سازی و ایجاد زبان خاص فنی فارسی در زمینه ی اعتبار اسنادی از بانکداری بین الملل بسیار مناسب به نظر می رسد. درخصوص ویژگی های مربوط به چندمعنایی (ابهام) های واژگانی موجود در این متون نیز این نتیجه حاصل گردید که در بخش تخصصی متون بانکی برگزیده واژه های بسیاری وجود دارند که اغلب به دلیل کاربرد ویژه و با به-کارگیری جدید آن ها در حرفه ی بانکداری همراه با ایجاد معنای جدید به وجود آمده اند و دلالت چندگانه معنایی دارند. اما این دلالت های چندگانه باتوجه به بافت زبانی (روابط دستوری و معنایی یک واژه با دیگر واژه های قبل و بعد خود) و باهم آیی های خاصی که واژه چندمعنا همراه با آن ها به کار می رود همچون واحدی تک معنا و بدون ایجاد ابهام عمل می کنند.
بررسی تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی دورۀ دوم ابتدایی بر اساس دانش واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
341 - 372
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی دوره دوم ابتدایی بر اساس طبقه بندی واژگانی مطالعه شده اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام یافته است. ابتدا، تمرین های واژه آموزی کتاب ها در زیرمقوله های مختلفِ طبقه بندی دانش واژگانی قرار داده شد تا فراوانی و میانگین درصد آنها مشخص گردد. سپس، برای تحلیل داده ها از نرم افزار اِس. پی. اِس. اِس استفاده شد. نتایج تحلیل آمار توصیفی نشان می دهد که در هر سه کتاب نگارش فارسی، تمرین های مرتبط با بعد صورت نوشتاری از فراوانی حداکثری برخوردار هستند، درحالی که ابعاد دیگر دانش واژگانی، نظیر همایی واژه ها، دارای فراوانی حداقلی هستند. همچنین، اختصاص ۸۰ درصد از تمرین های صریح واژه آموزی به فعالیت های واژگانی دریافتی در مقایسه با تنها ۲۰ درصد تمرین های تولیدی، نامتوازن بودن طراحی تمرین ها در کتاب های نگارش فارسی را نشان می دهد؛ درصورتی که این کتاب ها برای آموزش مهارت نوشتن تدوین شده ا ند که یک مهارت تولیدی است. طبق نتایج آمار استنباطی، بین ابعاد مختلف دانش واژگانی تمرین های واژه آموزی کتاب های نگارش فارسی در سه پایه تحصیلی دوره دوم ابتدایی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ درصورتی که تفاوت بین نوع تمرین های این کتاب ها به لحاظ آماری معنادار است. پیشنهاد می شود تمرین های واژه آموزی کتاب های درسی پیکره بنیاد باشند. همچنین، ابعاد مختلف دانش واژگانی در تمرین های متنوع دریافتی و تولیدی کتاب ها نمود پیدا کنند تا دانش آموزان به دفعات متعدد در معرض یک واژه قرار گیرند، زیرا تکرار واژه، عامل مهمی در یادسپاری واژه های زبان است. یافته ها و نتایج پژوهش حاضر، افزون بر کارآمدبودن در طراحی و تدوین کتاب های درسی، در حوزه تدریس نیز می توانند برای معلمان مفید باشند.
نگرش دبیران زبان انگلیسی در مدارس دولتی به صلاحیت حرفه ای: بررسی نقش جنسیت و سابقه تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
109 - 128
حوزههای تخصصی:
با اینکه در گذشته مطالعاتی درباره صلاحیت حرفهای معلمان انجام شده است، اما نگرش دبیران زبان انگلیسی در مدارس دولتی ایران به صلاحیت حرفه ای با توجه به نقش جنسیت و سابقه تدریس مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین، مطالعه حاضر قصد دارد صلاحیت حرفه ای دبیران زبان انگلیسی در مدارس دولتی را از دیدگاه آنها بررسیمی کند. همچنین، نقش جنسیت و سابقه تدریس بعنوان دو عامل موثر بر صلاحیت حرفه ای دبیران زبان انگلیسی در مدارس دولتی نیز مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور، 338 دبیر راهنمایی و دبیرستان زبان انگلیسی از مدارس دولتی شهرستان های خرم آباد و بروجرد با استفاده از روش نمونه گیری سهولتی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه صلاحیت حرفه ای دبیران زبان انگلیسی که توسط خدامرادی و مقصودی (2020) تهیه شده بود، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده از طریق محاسبه درصد برای هر کدام از آیتم های پرسشنامه، آزمون فرید من، آزمون تی مستقل، و آزمون واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که از نظر شرکت کنندگان مولفه های دانش، مهارت و نگرش نقش مهمی در تعیین صلاحیت حرفه ای آنها دارند. همچنین، نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین صلاحیت حرفه ای دبیران زبان انگلیسی مرد و زن وجود ندارد. بعلاوه، یافته ها نشان داد که دبیرانی که سابقه تدریس بیشتری دارند از صلاحیت حرفه ای بالاتری نسبت به دبیرانی که سابقه تدریس کمتری دارند برخوردار نیستند. با توجه به نتایج بدست آمده، کارکردهای مهمی برای مدیران آموزش، اساتید تربیت معلم و دبیران زبان انگلیسی ارائه شد.
کنکاش شناختی و پیکرهای چندمعنایی فعل حسی »بوییدن« در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چند معنایی از جمله مسائلی است که، برحسب سنت مطالعات زبان شناختی،در بخش معنایی دستور و به عنوان موضوعی در بررسی هایمعنی شناختی قابل طرح است. در شرایطی که یک واحد زبانی چند معنی پیدا میکند، از حوزههای مهم بررسی چندمعنایی در رویکرد شناختی، مطالعه افعال حسی است که مربوط به عملکرد حواس پنجگانهاند. پژوهش حاضر بارویکرد معناشناسی شناختی با روش توصیفی – تحلیلی، تحلیلی بر چندمعنایی فعل »بوییدن« به عنوان یکی از افعال حسی در زبان فارسی بر مبنای دادههای پیکرهای و سایت گنجوربراساس الگوی لیکاف )1987 )ارائه میدهد. در این مرحله )202)جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسط یافته دسته بندی شدند. از انجا که افعال حسی حاصل تجارب فیزیکی و اجتماعی است، پایهای میشود برای درک ما از مفاهیم انتزاعی. به همین جهت ما شاهد مفاهیم گسترده فعل »بوییدن« هستیم و این شبکه معنایی میتواند در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان کاربرد داشته باشد.
بررسی تصریح و پنهان سازی ایدئولوژی در روایت های رئالیسم سوسیالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
125 - 160
حوزههای تخصصی:
در متون مختلف، متغیّرهای واژگانی و بلاغی نقش برجسته ای در جهت دارکردن محتوا، و انتقال صریح یا پوشیده ی ایدئولوژی دارند. در پژوهش حاضر، به منظور ارزیابی میزان صراحت یا پوشیده گویی نویسندگان، کارکرد چهار متغیّر سبکی و گفتمان مدار «دشنام و دشواژگان»، »واژگان متعلق به گفتمان های خاص»، «نمادپردازی و تداعی معانی» و «تمثیل روایی» در تعدادی از روایت های رئالیسم سوسیالیستی فارسی، که در فاصله ی سال های 1320 – 1332 نوشته شده اند، در چارچوب سبک شناسی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اگرچه همه ی نویسندگان آثار مورد نظر در پی انعکاس روح حاکم بر زمانه و مشروعیت بخشیدن به ستیز علیه سلطه بوده اند، اما در انتقال این ایدئولوژی به مخاطب به دو شیوه ی متفاوت عمل کرده اند؛ نویسندگان حزبی که در ارتباط مستقیم با حزب توده بوده و آثار روایی خود را به سفارش این حزب تولید کرده اند، تمایل چندانی به استفاده از شگردهای پنهان سازی ایدئولوژی از جمله نمادپردازی و تداعی معانی و همچنین تمثیل نداشته ، بیشتر با استفاده از منغیر سبکی کاربرد واژگان متعلق به گفتمان های خاص، به انتقال عریان ایدئولوژی مورد نظر پرداخته اند؛ این در حالی است که نویسندگان انتقادی و مستقل از حزب توده، با استفاده از شگردهای بلاغی نمادپردازی و تداعی معانی و نیز تمثیل، سعی در عمق بخشیدن به متن، پنهان سازی ایدئولوژی و القای ضمنی آن به مخاطب داشته، مخاطب را در نه در رویارویی با قدرت ساختاری و سرکوبگر حاکم بر جامعه، بلکه در تقابل با ارزش های حاکم و سلطه ی هژمونیک آن ها قرار داده اند.
The Impact of Synchronous Online Teaching on Iraqi EFL Learners’ Oral Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Today, technological applications provide language learners with many possibilities to improve their learning. Online learning environments create opportunities for more flexibility, interaction, and collaboration in a way different from face-to-face learning environments. This study attempted to investigate the effects of synchronous distance education on the oral comprehension of Iraqi English language learners. The participants were 19 Iraqi English as a foreign language (EFL) learners in a language institute in Karbala, Iraq. All learners were following the same language course at the B1 level. These learners were randomly divided into three groups: the face-to-face control group, the experimental group taught via the Adobe Connect platform, and the experimental group taught via the Skype application. The data were collected through pre- and post-oral proficiency tests. The findings showed significant differences in the improvement of oral comprehension among the three groups. Experimental groups scored significantly higher than the control group. Moreover, the results indicated that the Adobe Connect-based instruction had a better effect on the learners’ oral comprehension in comparison to the Skype-based instruction. Concerning the performance of males and females in the experimental groups, the findings showed a significant difference between females and males in the Adobe Connect condition, with females showing more improvement. However, no significant difference was observed between males and females in the Skype group. The study stresses the mediation of virtual classrooms in enhancing EFL learners’ learning achievements. Relevant pedagogical implications for classroom practice in EFL education are presented and discussed and some suggestions are made for future research
Explicit vs. Implicit Corrective Feedback and Grammar Accuracy in Flipped and Non-Flipped Classes(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۵, No.۳۱, Fall & Winter ۲۰۲۲
45 - 70
حوزههای تخصصی:
This study investigated the effects of corrective feedback (CF) and the Flipped Teaching Model (FTM) on English language learners’ overall and categorical grammar accuracy. The study was conducted at Payame-Nour University (PNU) of Mahabad, Iran. A total of 80 Iranian EFL learners participated in the study. The participants were randomly assigned into two flipped and two non-flipped groups of 20: one in each pair of groups receiving explicit and the other implicit CF. Data were collected across two time periods (pre-intervention and post-intervention). Two measures of Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA) were conducted. The results revealed no significant differences in the effect of CF type in the flipped classes, and both led to the learners’ higher level of overall grammar accuracy. However, the explicit group outperformed the implicit one in the non-flipped classes. Explicit feedback in flipped and non-flipped classes led to the learners’ outperformance in acquiring specific grammatical structures, such as adjective/reduced adjective clauses, but not in others, like comparative/superlative adjectives, gerund/infinitive, word forms, word order, and apposition. These findings have implications for language educators seeking to enhance learners’ grammatical accuracy in both flipped and non-flipped classrooms, particularly in relation to the use of explicit feedback for certain types of grammatical structures.
Examining the Roles of Sapioemotionality-Angloemotionality and Sensory Motivation in English Language Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Emphasizing the significance of students' attitudes and emotions in the learning process, this study utilized Structural Equation Modeling (SEM) to investigate the roles of sapio-emotionality, angloemotionality, and sensory motivation in learners' academic accomplishments. The key aim was to devise a scale for measuring students' anglo-emotionality (a blend of native speakers' characteristics and emotionality) using SEM, while also scrutinizing the relationships between sapio-emotionality (intelligence entwined with emotionality), angloemotionality, and sensory motivation. Data was collected from 292 EFL students (156 males and 136 females) across both social and non-social sciences fields who filled in three questionnaires, namely sapio-emotionality, anglo-emotionality, and sensory motivation scales. The SEM analysis indicated that the anglo-emotionality scale has robust psychometric properties. Furthermore, it facilitated the revelation that sapio-emotionality is positively correlated with sensory motivation. However, no significant statistical correlations were discerned between anglo-emotionality and sensory motivation via SEM. Intriguingly, when mediated by angloemotionality, SEM revealed that sapio-emotionality cannot predict sensory motivation and English Language Acquisition (ELA). Also, none of the dependent variables emerged as predictors of ELA. The study concludes with a discussion of the results and their implications for future research, underscoring the utility of SEM in elucidating these intricate relationships.
Relationship between Emotional Intelligence and Translation Competence in Iranian Translation Studies Students: Modeling and non-modeling Approaches(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۱, Issue ۴۵, Summer ۲۰۲۳
99 - 117
حوزههای تخصصی:
The study scrutinized the probable significant relationship between Emotional Intelligence (EI) and Translation Competence (TC) in the Iranian students of Translation Studies. The first stage of the study followed a conventional statistical approach, in which the significant relationship between the variables as well as the predicting role of emotional intelligence for translation competence of the participants was examined through Pearson correlation and linear regression analyses. Two questionnaires of emotional competence, derived from Bar-On (1997), and translation competence, derived from Alavi and Ghaemi (2013), were utilized in the study. The findings of the initial phase revealed the significant relationship between the participants’ emotional intelligence and translation competence. In the second stage, modeling approach was employed to probe the relation between emotional intelligence and translation competence through structural equation modeling, using LISREL. The results demonstrated a significant relationship between EI and TC, justifying the results of the first non-modeling stage. The findings are of significance as the association between translation competence and emotional intelligence has been scarcely explored. Moreover, the relation between two variables was deeply explored through using non-modeling as well as modeling approach, adding the novelty of research. The results reflected that emotional intelligence plays a significant role in predicting the language learners’ translation competence. The results have some implications for language teaching. Language teachers can promote language learners’ emotional intelligence to reach successful learning outcomes. Through using useful techniques such as discussion, group-work activities, answering questionnaires, the learners' emotional intelligence can be significantly improved, leading to effective translation achievement.
Investigating High and Low Achieving Talented Students’ Strategy Use, Perceptions, and Challenges of Reading Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۵ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۷۷)
۱۷۱-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was twofold: to determine pre-university talented students’ perceptions, strategy use, and challenges of reading comprehension section of the university entrance exam and to investigate the difference between low and high-achieving talented readers in strategy use and attitudes to reading. The participants were 121 EFL students at pre-university centers for talented students in Borujen, Iran. The instruments were three questionnaires on reading strategy, reading attitude, and reading difficulty followed by five open-ended questions. The results revealed that talented students used metacognitive strategies more than affective and cognitive strategies; most talented readers had positive attitude to reading; and their most frequent challenges were insufficient vocabulary knowledge, inability to adapt their speed to allotted time, decentralization, and ineffective study. The results of backward stepwise binary logistic regression also indicated that high and low achieving talented readers were different in retrieval and anxiety-coping strategy use and reading self-efficacy. The findings have implications for teachers of talented students to consider their diversities and orient their teaching toward individual characteristics through providing instructional varieties.
Consecutive Interpretation Training: Challenges and Solutions
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۱, April ۲۰۲۰
85 - 102
حوزههای تخصصی:
Consecutive interpreting (CI) requires a lot of parallel cognitive and affective processes, which are challenging for the interpreter who has to deal with them concurrently . This study focuses on the problems trainee interpreters encountered intheir CI sessions. An analysis of the strategies they used to weigh whether they have been successful in completing their task is also given. The sample of the study consists of 50 senior students of Translation enrolled in CI course (English-Arabic) in the Fall Semester 2018/2019 at the Translation Department at Yarmouk University, Jordan. The Source Text (ST), which was divided into one-minute period for each time, was given to students for interpretation and then the Target Text (TT) was recorded. Most of the challenges encountered by trainee-interpreters were linguistic problems, memory problems, note-taking and reproducing the ST into the TL. It is imperative therefore that interpreter training should be as effective as possible and interpreters shoulddevelop a series of skills and strategies such as chunking and joining, shadowing, anticipating, listening and recalling and paraphrasing that can be used to solve the problems encountered.
بررسی ویژگی های غزل پست مدرن و پیشینه ی پست مدرنیسم
منبع:
رخسار زبان سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
27-43
حوزههای تخصصی:
مخچه و مطابقه دستوری در دوزبانه ها: شواهدی از قضاوت دستوری بودگی با استفاده از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
309 - 342
حوزههای تخصصی:
مخچه با تمام نواحی کلیدی شبکه کنترل زبان در ارتباط است. در حال حاضر، نقش مخچه به عنوان بخشی از شبکه های مسئول پردازش ویژگی های دستوری تشخیص داده شده است. مطالعات بالینی و تصویربرداری نیز مشارکت مخچه را در پردازش دستور تأیید کرده اند. پژوهش حاضر در صدد است تا فعالیت مخچه را در پردازش همزمان زبان اول و دوم در افراد دوزبانه متوازن بررسی کند. به این منظور، 36 دوزبانه ترکی فارسی (21 زن) انتخاب شدند که زبان دوم شان را به طور رسمی از سن 7 سالگی آموخته بودند. بر اساس شاخص تسلط دوزبان، در شرکت کنندگان هیچ تفاوتی بین سطوح بالای بسندگی به زبان اول (ترکی) و زبان دوم (فارسی) مشاهده نشد. شرکت کنندگان یک آزمون قضاوت دستوری بودگی شنیداری با الگوی زبان گردانی جایگزین را اجرا کردند و تصاویر fMRI با استفاده از یک پروتکل استاندارد اخذ می شد. با دو رویکرد کل مغز و ناحیه موردنظر fMRI وابسته به رویداد در حین پردازش نحوی بررسی شد. به دنبال شناسایی فعالیت دوجانبه مخچه در رویکرد کل مغز، درصد تغییر سیگنال به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده در ناحیه مخچه مطابق با اطلس هاروارد آکسفورد در FSL استخراج و تجزیه و تحلیل آماری آن با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج حاضر نشان از برتری نیمکره راست در پردازش زبان دوزبانه ها داشت که این مسأله مؤید آن است که مخچه راست در کنترل زبان دخالت بیشتری دارد. افزون بر این، دوزبانه ها فعالیت بیشتری را برای زبان اول در مقایسه با زبان دوم در ناحیه مخچه نشان دادند که این نتیجه بر تأثیرات تسلط زبان معکوس در دوزبانه های ترکی فارسی صحه می گذارد.
A Comparative Analysis of the Main Elements of Sentences Semantically and Syntactically in Persian and Arabic(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۴, No. ۲, ۲۰۲۲
153 - 168
حوزههای تخصصی:
The present study compares the elements and main elements of the sentence (subject, predicate, and linking verbs) in Persian and Arabic languages to prove the hypothesis of many rhetorical similarities in the science of semantics of these two languages. Using a descriptive-analytical method, the researcher directly goes to the contents and expresses them, then concludes by analyzing these direct data. The main goal of the research is to answer the question of what is the main structure of the sentences and the position of the subject, and the predicate from the point of view of the semantics of Persian and Arabic languages. Further, it proved the hypothesis of the plurality of rhetorical commonalities. In general, what can be stated as the final and summary result of all the discussions in this paper is the correctness of the hypothesis of a large number of rhetorical correspondences in the discussed subject in Persian and Arabic languages; however, sometimes, differences are observed in the topics or existing materials. Also, in this research, the writer discusses issues such as article and indefinite article, addition, and omission, position and different forms of subject and predicate in Persian and Arabic languages, along with their commonalities and differences.
تحلیلی بین زبانی از ساختار ارتقایی خودایستا در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود ساخت ارتقایی در بیشتر زبان هایی که گروه متمم نمای ناخودایستا برمی گزینند به اثبات رسیده است، چراکه اعتقاد بر این است که در بند ناخودایستا به سبب ناقص بودن هسته زمانی جمله پیرو، این هسته قادر به بازبینی حالت فاعلی نیست و فاعل جمله پیرو برای بازبینی مشخصه حالت خود مجبور به حرکت به جایگاه فاعلی بند بالاتر است. براساس این دیدگاه ارتقا از درون بند خودایستا به دلیل امکان پذیر بودن بازبینی حالت مجاز نیست. در پژوهش حاضر با به کارگیری داده های زبان های مختلف نشان داده می شود برخلاف این تصور، ارتقای فاعل به فاعل در برخی زبان ها از درون بند خودایستا نیز امکان پذیر است. البته ساخت های ارتقایی در زبان های دارای متمم خودایستا نیز کاملاً یکسان نیستند و با هم تفاوت هایی آشکار دارند. در پژوهش حاضر چهار نوع مختلف ساخت ارتقایی خودایستا اعم از فراارتقا، فوق ارتقا، بیش ارتقا و ارتقای کپی در زبان های مختلف و فرضیه های متفاوت درباره آن ها مورد مطالعه قرار می گیرد و درنهایت سعی می شود با توجه به شواهد موجود مبنی بر وجود ساخت ارتقایی در زبان فارسی، جایگاه زبان فارسی در این تحلیل بین زبانی از ساخت ارتقایی مشخص شود.