فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۴۱ تا ۷٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی چگونگی بیان اهمیت در ارائه های رشته های علوم اجتماعی، علوم انسانی، علوم پزشکی و علوم فیزیکی است. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش ترکیبی است از یک روش پیکره-محور و تجزیه وتحلیل کلام. در ضمن، نشانگرهای اهمیت مطلب این مطالعه از 160 سخنرانی انگلیسی پیکره بیس استخراج شده اند. بررسی رونوشت این ارائه ها نشان داد، اول و مهم تر از همه رشته دانشگاهی برای بیان اهمیت مسئله نیست. به عبارت دیگر، سخنرانی های علمی رشته های مختلف دانشگاهی ازلحاظ بیان اهمیت تفاوت چشمگیری ندارند. دوم، مشاهده کردیم، صرف نظر از رشته، اهمیت مطلب را می توان با استفاده از یکی از پنج روش ارتباط دادن به امتحان، پوشش مفصل موضوع، ارزیابی نگرشی مطلب ازنظر اهمیت یا ارتباط، مرزبندی بین نکات و مطالب جانبی و ایجاد تعامل با مخاطب نشان داد. علاوه بر این، مشخص شد اساتید رشته های زندگی و علوم پزشکی بیشتر از استادان دیگر رشته ها تمایل دارند دانشجو را در کلام درگیر کنند. در کل، نتایج این مطالعه نشان داد اساتید دانشگاه از رشته های مختلف در بیان اهمیت مطلب به صورت تعاملی عمل می کنند.
A Stylistic Approach to Translation: Figurative language devices in the Persian renderings of Alcott's Little Women(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۵, Issue ۱۹, Autumn ۲۰۱۷
37 - 50
حوزههای تخصصی:
The present study aimed firstly at investigating the impact of translators' style on figurative language translation from English into Persian. Secondly, it intended to find which strategies were most frequently adopted by Persian translators to translate figures of speech into Persian. Lastly, the study sought to check the extent of transference of figurative features of literary texts in English-Persian renderings. To achieve these purposes, the English novel, Little Women by Alcott (1880) and its three Persian translations by Raiszadeh (1997), Akhavan (1996), and Morvarid (2000) were used as the materials of the study. The original novel, along with its three selected translations, were first studied carefully by the researchers and about fifty percent of the novel was chosen to be analyzed in terms of figures of speech, which are part of stylistic features of any literary text. Then, the figures of speech in the stated sample, besides the Persian equivalents of each of them used by the three translators, were identified. Finally, a hybrid model incorporating 5 strategies retrieved from Newmrak's (1988) and Baker's (1992) models of translating figurative language was utilized to examine the identified tropes and determine the type and number of strategies employed by any individual translator. The obtained results revealed that figurative language devices were translated from the source into the target language through a variety of strategies, which can be indicative of the translator’s stylistic tendencies.
یلمزلف در گرو تاریخ در مصاحبه با کریستین پوئش و سمیر بدیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لویی یلمزلف چهره ای برجسته در تاریخ زبان شناسی است. یلمزلف در مقام یک زبان شناس با آثار و نظریه اش (که معمولاً با عنوان «گلوسم شناسی» از آن یاد می شود) به طور چشم گیری به ضرورت ایجاد یک «نظریه زبانی» پاسخ داده است. با این حال، پژوهش های او به فراسوی مرزهای زبان شناسی رایج گسترده شده است: وی با تکیه بر زبان، یک معرفت شناسی نشانه شناختی درون ماندگار را ابداع کرد که از طرفی، یک علم صوری کل گرا و عمومی را نوید می داد و از طرف دیگر، می توانست دانش شناسی ای را به منزله نسخه ای بدیل در برابر دیگر دیدگاه های فلسفی در اختیار ما بگذارد. در زبان شناسی، دکترین او نتوانست ورای حلقه کپنهاگ به موفقیتی مناسب دست یابد و بیشتر زبان شناسان نظریه وی را به دلیل پیچیده بودن و شکل و شمایل ریاضی وارش نپذیرفتند؛ اما در بیرون از زبان شناسی، ایده های او تا حدی در شاخه علمی جدیدی با عنوان «نشانه شناسی» (بالاخص در فرانسه) پیگیری شد. به طور کلی، یلمزلف جایگاه متناقض نمایی در تاریخ نظریه های زبانی دارد: او بنیان گذاری رهاشده است. چگونه می توانیم این وضعیت را توضیح دهیم؟ منشأ و منابع رویکرد یلمزلف کجاست؟ چگونه می توان خصیصه های ویژه رویکرد او را در قیاس با سایر رویکردهای زبان شناختی توصیف کرد؟ میراث او چیست؟ امروز تا چه میزان می توان در دکترین او مشارکت داشته باشیم؟ جدیدترین کارها در زمینه یلمزلف پژوهی چیست؟ ما تلاش کردیم تا در گفت وگو با سمیر بدیر و کریستین پوئش به این پرسش ها پاسخ دهیم.
Impact of Recasts and Prompts on the Learning of English Third Person Singular Marker by Persian
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱, Issue ۲, Summer ۲۰۱۳
35 - 48
حوزههای تخصصی:
Based on the controversial beliefs among L2 teachers about effective corrective feedback (CF) strategies, recast and prompts as 2 kinds of CF have drawn the attention of L2 researchers(e.g., Braidi, 2002; Iwashita, 2003; Loewen & Philp, 2006; Panova & Lyster, 2002; Sheen, 2004). Despite these numbers of studies, debate continues to exist about their usefulness as a CF technique. Whereas recasts provide a correct reformulation of L2 learners’ nontarget utterance, the other alternative type of feedback in L2 classroom settings is referred to as prompts (Lyster, 2004) because they provide signals that prompt L2 learners to self-repair rather than provide them with a correct reformulation of their nontarget utterance. Hence, the focus of this study was to examine the effect of recasts in comparison to prompts on the learning of English third person singular marker “s” by Iranian preintermediate L2 learners. Two CF techniques of recasts and prompts were utilized in 2 experimental groups in response to their errors in using the correct form of the verb for third person singular subject. In the third group as the control group, No-CF was provided by the L2 teacher. The results revealed that the Prompts Group had outperformed the Recast Group and No-CF Group. Thus, it could be concluded that prompts as a CF strategy led to more gains than CF that provided the L2 learners with the correct form (recast) than No-CF.
A Cross-Cultural Study of Compliment Responses: A Pragmatic Analysis of a Persian and English Speech Act(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study sought to cast light on differences in strategies of compliment responses used across Persian and American English. For this purpose, 110 participants, under three groups of Persian native speakers, American native speakers, and Persian learners of English, answered a Discourse Completion Test (DCT), followed by a semi-structured interview with the Persian learners of English to cross-check the findings of the DCTs. The collected responses from the DCTs were coded at macro and micro-levels. Moreover, a macro-level of Persian cultural schemas was used for the Persian groups. The chi-square test revealed the independent performance of the three groups. Judged by the written DCTs while performing in English, the learners’ responses displayed cases of utilizing the native Persian cultural schemas. More specifically, the English learner respondents employed different instances of ta’arof and shekaste-nafsi . Confirmed by the interview, such failures resulted from insufficient exposure to the American English culture and more importantly from their lack of instruction and awareness of cross-cultural pragmatic differences.
رابطه صورت و معنا در انواع مختلف واژه و بررسی احتمال حدس معنای واژگان مرکب و اشتقاقی در فرایند ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینمقاله برآنست تااحتمال حدس معنای واژگان وعدم ارجاع پی در پی به فرهنگ لغاترادرفرایندترجمه بررسی کندوبهامکان آموزش اینشیوه بهمترجمان بپردازد.سؤالی کهاین تحقیق درپی یافتنپاسخی برایآنست این می باشد که آیادرترجمه،می توان تفاوتی درترجمهانواع مختلف واژه،اعم ازبسیطومرکبواشتقاقی قائل شد،به گونه ای که باعدم رجوع پی در پی به فرهنگ لغات،ترجمه متون باسرعت بیشتری انجام شودوبه فراینددرک آسیب نرسد؟وآیامی توان باآموزش ساختارواژگان زبان به مترجم،به ترجمه وی سرعت بیشتر داده وکیفیت انتقال مفاهیم رابالاتر ببریم؟برای پاسخ گویی به این سؤال،چهار متن باموضوع سفرنامه انتخاب شدو700 واژه محتوایی ازهر متن استخراج گردید.سپس به بررسی انگیختگی(رابطه مستقیم بین صورتومعنا)درواژگان مرکبواشتقاقی این متون پرداخته شدوبابررسی های آماری این نتیجه به دست آمدتعدادواژگانی که ازترکیب معنای اجزای تشکیل دهنده واژه می توان به معنای کل واژه دست یافت وبه عبارتی واژگان انگیخته،هم درمیان واژگان مرکب وهم واژگان اشتقاقی،بیش ازواژگان نیمه انگیخته و ناانگیخته است.بنابراین دربرخی متون،مترجم بایافتن ودانستن معنای واژگان بسیط وساختارواژه،می تواندمعنای واژگان مرکب ویااشتقاقی راکه باآنها مواجه می شود،تاحدزیادی حدس بزندونیازبه صرف وقت برای یافتن معنای واژگان مرکبواشتقاقینیست.
کاربست معناشناسی تاریخی در تحلیل معنای شیطان و ابلیس در قرآن کریم و نقد آرای لغت شناسان کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو مفهوم شیطان/ابلیس از مهم ترین مفاهیم قرآنی به شمار می آیند و نقشی مهم در نظام هدایت/ اضلال ایفا می کنند؛ نظامی که می توان آن را هدف اصلی از ارسال پیامبران و نزول قرآن دانست. ارائه مفهومی ناصحیح یا غیردقیق می تواند درک ناصحیحی از عملکرد و نقش شیطان/ ابلیس در این نظام به دنبال داشته باشد. این پژوهش تلاش می کند با بهره گیری از ریشه شناسی به منزله شاخه ای از زبان شناسی تاریخی و توجه به بافت زبانی قرآن، تبیین دقیقی از این دو مفهوم ارائه و آراء لغت شناسان کلاسیک را بررسی کند. مشاهده شد واژه شیطان از میان دو مصدر پیشنهادی لغت شناسان به صورت شطن و شاط، از شطن به معنای دشمنی، رقابت و آشوب برگرفته از سحر مشتق شده است، ولی لغت شناسان با وجود تأکید بر شطن به منزله مصدر اشتقاق، بر معنای ریشه شط انحراف و کجی تأکید کرده و تمرکز معنی را بر وضعیت خود شیطان از نظر هدایت یافته یا گمراه بودن قرار داده اند. باهم آیی واژگانی در معانی دشمنی، اختلاف افکنی، ایجاد مانع و جادو با این واژه در قرآن نتایج مطالعات ریشه شناسی را تأیید می کند و نشان می دهد تمرکز معنا بر تأثیر شیطان بر هدایت یا گمراهی بشر است و نه وضعیت خود او. درمورد واژه ابلیس لغت شناسان دو نظریه اشتقاق از ماده بلس به معنای ناامیدی و وام واژگی در معنای مخلوط و مفتش را بیان کرده اند. بررسی ها وام واژگی را به شکلی متفاوت تأیید می کند؛ ابلیس نه مرتبط با معانی مخلوط و مفتش بلکه واژه ای یونانی در معنای اصلی دروغ گو و اسم خاص برای یکی از افراد شیطان است.
تأثیر تکنیک چهارمرحله ای کل واژه های تصویری بر شناخت زبانی کودکان دیرآموز از دیدگاه روان شناسی زبان؛ مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیرآموز دانش آموزی است که توانایی یادگیری مهارت های تحصیلی ضروری را دارد ، ولی میزان و عمق یادگیری وی نسبت به متوسط همسالانش کم تر است. دانش آموزان دیرآموز در یادگیری زبان و خواندن و نوشتن مشکلات زیادی دارند. هدف این تحقیق ارائه راهکاری جدید برمبنای نظریه های زبان شناسی و روان شناسی زبان برای افزایش رشد شناخت زبانی این کودکان است. به این منظور، سعی شد با استفاده از تکنیک کل واژه های تصویری با روشی ابداعی ، از تمام حواس کودک در یادگیری او استفاده شود. داده های این تحقیق به صورت میدانی و موردی از دختری سیزده ساله و دیرآموز ساکن مشهد جمع آوری شده است. برنامه پیشنهادی آموزشی در این تحقیق شامل چهار مرحله است. در مرحله اول با استفاده از فلش کارت های کل واژه های تصویری و با استفاده از حواس دیداری و شنیداری کودک، بر روی مهارت خواندن کار شد. در مرحله دوم، تأکید بر معنا و زنجیره معنایی کلمات بود. در مرحله سوم با داستان های کوتاهی سعی شد درک مطلب کودک تقویت شود. در مرحله چهارم که مرحله کاربردشناسی است، کودک توانایی ساخت جملات با معنی و داستان های کوتاه را به دست آورد. برای پیش آزمون و پس آزمون از آزمون رشد زبان ( TOLD ) استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد تکنیک کل واژه های تصویری بر روی رشد شناخت زبانی کودک دیرآموز مؤثر است و به جز تقلید جمله در تمام خرده آزمون های دیگر زبانی، کودک رشدی بین 18 تا 66 را نشان می دهد. این شیوه، به خصوص، گنجینه واژگان و درک مطلب او را افزایش داده است تا جایی که کودک می تواند داستان کوتاه معنی داری را بسازد.
استعاره در نگارش متون دانشگاهی: مطالعه ای براساس دیدگاه زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
166 - 179
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تعداد و انواع استعاره و همچنین شناسایی استعاره های کلیدی درمقالات نویسندگان غیر بومی زبان انگلیسی و مقایسه ی ان با مقالات سخن گویان بومی می پردازد. پیکره ی پژوهش حاضر شامل 50 مقاله ی پزشکی است. برای توصیف تعداد و انواع استعاره، بخشی از پیکره ی اصلی به عنوان نمونه با استفاده از روش استعاره یابی در متن بررسی شد . برای شناسایی استعاره های کلیدی از نرم افزار Wmatrix در کنار روش استعاره یابی در متن استفاده شد. بررسی داده ها نشان داد که در متون نویسندگان غیر بومی همانند متون نویسندگان بومی تعداد بالایی استعاره به ویژه استعاره ی غیر مستقیم وجود داشت. نتایج همچنین نشان داد که هر دو گروه عمدتا از استعاره های "زبان" بهره برده بودند اما در نگارش نویسندگان بومی استعاره ها ی کلیدی متنوع تری همچون استعاره ها ی "اشیا " و "قدرت ، نظم بخشی" مشاهده شد.
ملاحظات انتخاب صدا و صداپیشه در دوبله فارسی فیلم و سریال خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران، دوبله متداول ترین روش برای عرضه محصولات دیداری شنیداری خارجی به مخاطبان تلویزیون و سینماست. همچنین، سامانه های اینترنتی متعدد اشتراک و هم رسانی فیلم و سریال های خارجی با ارائه نسخه دوبله شده غیر رسمی این محصولات، مخاطبان بسیاری را با خود همراه ساخته اند. بنابراین، با توجه به خیل عظیم مخاطبان دوبله ضرورت پژوهش های بومی مرتبط با دوبله بیش از پیش برجسته می شود. هدف پژوهش اکتشافی حاضر بررسی ملاحظات و معیارهای انتخاب صدا و صداپیشه در دوبله فیلم و سریال های خارجی در ایران است. بر این اساس، نظرات هفت دوبلور و مدیر دوبلاژ حرفه ای، طی برگزاری چند مصاحبه حضوری با ایشان، به صورت کیفی جمع آوری و با استفاده از شیوه نظریه داده بنیاد تحلیل شد. درنهایت یافته ها به چهار دسته عمده انتخاب دوبلور براساس شخصیت پردازی کاراکتر، ویژگی های هنرپیشه، نوع نقش و صلاحدید مدیر دوبلاژ تقسیم شد. همچنین، راهکارهای عملی مدیران دوبلاژ در مواجه با لهجه شامل حذف لهجه، تغییر در دستور زبان، استفاده از واژگان متفاوت، زیرنویس و درنهایت استفاده از زبان ساختگی بود.
بررسی رابطه بین فرهنگ و ابعاد شناختی یادگیری گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا در راستای نیل به الگوی بافت محور آموزش و پرورش، به عنوان ضرورتی برای توسعه پایدار، نقش فرهنگ را در یکی از مهمترین روش های تدریس یعنی یادگیری گروهی بررسی و واکاوی کند. بدین منظور شرکت کنندگان در پژوهش که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند، به ترتیب به دو پرسشنامه پیرامون شاخص های فرهنگی و یادگیری گروهی پاسخ دادند. در این پژوهش برای پایایی از شاخص پایایی گویه راش، برای روایی از تحلیل عامل تأکیدی به همراه شاخص برازش راش، و برای تحلیل داده ها از رگرسیون چندگانه استفاده شد.. نتایج تحلیل از یک سو نشان داد که عدم تطابق فرهنگی می تواند ابعاد شناختی یادگیری گروهی را به طور معنی داری متاثر سازد و بدین جهت کارامدی یادگیری گروهی را تحت الشعاع خود قرار دهد. از سوی دیگر دریافتیم که این تأثیر چندان بزرگ نیست که به بهانه ای برای عدم استفاده از یادگیری گروهی تبدیل شود. این یافته ها بر لزوم توجه به آموزش بافت محور معلمان برای اجرای کارامد یادگیری گروهی صحه می گذارند.
واکه های ساده لری مینجایی: یک بررسی صوت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
351 - 381
حوزههای تخصصی:
مینجایی نام عمومی گویش هایی از زبان لری است که به صورت پراکنده با نام های لری خرم آبادی، بالاگریوه ای، سیلاخوری، بروجردی، ملایری و غیره شناخته می شوند. هدف این مقاله تعیین مقدار پارامترهای صوت شناختی همچون بسامد سازه های اول و دوم واکه های ساده، تاثیر جنسیت و نوع هجا بر این پارامترها و در نهایت ارائه نمودار فضای واکه ای گویش خرم آبادی و بالاگریوه ای است. در کل 1217 نمونه آواییِ گردآوری شده از 18 گویشور زن و مرد حاوی واکه های ساده (i، ɪ، ʏ، e، ø، a، ə، u، o، ɑ)، با استفاده از نرم افزار PRAAT مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج آن، با استفاده از نرم افزار SPSS در دو بخش آمار توصیفی و تحلیلی گزارش شد. با توجه به مقدار به دست آمده از بسامد سازه اول، واکه های /a/ و /i/ به ترتیب بازترین و بسته ترین واکه اند. واکه /i/ بیش ترین بسامد سازه دوم را نشان داد و پیشین ترین واکه ساده لری مینجایی است. این در حالی است که واکه /ɑ/ در گویشوران مرد و واکه /o/ در گویشوران زن پسین ترین واکه اند. نوع هجا در میزان بسامد سازه های اول و دوم تاثیر دارد. بسامد سازه های اول و دوم در گویشوران مرد پایین تر از گویشوران زن است.
The Use of Audiovisual Translation Software in Second Language Teaching
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۳ No.۱ , January ۲۰۱۴
74 - 85
حوزههای تخصصی:
Increasingly, we can build new bridges between related fields of education. This makes it possible to use techniques that were originally designed for one specific area of teaching, in others. An example of this can be, on the one hand, the teaching of audiovisual translation and, secondly, the teaching of foreign languages. We can find instances of this possibility in recent and noteworthy works in which, for example, the application of subtitles to learn a foreign language is explored. Thus, along the same lines, the main objective of this article is the search for other possible avenues of connection between the two areas mentioned above, taking advantage of new technologies and of the tools with which they provide us. Our starting point will be audiovisual translation teaching and the use of software programs such as Windows Movie Maker and Subtitle Workshop, to later transfer them to the second language (in this case, English) classroom. In the first of these contexts, both software programs allow for, among many other possibilities and respectively, dubbing and subtitling simulations in class. On this occasion, our intention is to show the potential of the aforementioned software in the English language class, but not for interlinguistic purposes, as in the case of dubbing and subtitling into another language, but for intralinguistic ones, as in the case of postsynchronisation and of subtitling into the same language.
An Exploration of the Relationship between Listening Strategy Use and Listening Comprehension of Undergraduate EFL Students
حوزههای تخصصی:
Listening skill, which gains momentum with the increase of digitalized resources in the globalizing world, puts language learners who can make use of listening strategies one step ahead. This paper sought to investigate the listening strategy use of EFL undergraduate students in relation to their foreign language listening performance. 157 EFL students at a state university, who were aged between 18-23 participated in the study. This descriptive study employed a quantitative approach. Nakatani’s (2006) Oral Communication Strategy Inventory (OCSI) was used for data collection purposes. A listening test was also administrated to the participants in order to measure their listening comprehension. The statistical analyses revealed that the participants mostly employed negotiation for meaning strategy followed by scanning and getting the gist strategies. The results also indicated that only getting the gist strategy was a significant predictor of L2 listening performance. A statistically significant difference between high and low-achieving L2 listeners was also found on negotiation for meaning, getting the gist, scanning, and nonverbal strategies.
مقایسه بازتاب استعاری زمان در دو گفتمان متون مطبوعاتی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر، در چارچوب کلی معنا شناسی شناختی و با تأکید بر نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون (1980)، ضمن بهره گیری از روش نونز و سویتسر (2006) و منطق ریاضی، استعاره های حرکتی زمان در مقاله های سیاسی و اقتصادی روزنامه شرق مقایسه می شوند. اهداف پژوهش تعیین کارآیی نظریه یادشده، تعیین انواع استعاره های حرکتی زمان و الگوی غالب در این متون، چگونگی توزیع و ساز و کارهای بیانی آن هاست. جامعه آماری شامل همه مقاله های سیاسی و اقتصادی این روزنامه در سال (1396) و حجم نمونه شصت مقاله است. نتایج بیان گر کارآیی نظریه شناختی مورد بحث بود؛ افزون بر این، مشخّص شد که استعاره حرکت زمان با بیشترین بسامد (72%)، الگوی غالب است و استعاره های حرکت ناظر (18%) و حرکت بی ناظر (9%) دیگر الگوهای موجود هستند. نگارندگان استعاره حرکت زمان و ناظر را که از کمترین بسامد (1%) برخوردار بود، الگو تلقّی نکردند. بین توزیع انواع استعاره ها در هر یک از متون سیاسی و اقتصادی اختلاف معناداری دیده نشد؛ امّا در کل داده ها اختلاف معناداری بین استعاره حرکت زمان و استعاره های دیگر وجود داشت که می تواند نشانه ای از بنیادی تر و حیاتی تربودن زمان نسبت به مکان در مسائل اقتصادی و سیاسی باشد؛ اگرچه در بیشتر استعاره ها، مفاهیم زمانی با استفاده از مفاهیم مکانی بیان شده بودند.
تحلیل روابط ساختار بلاغی در پیام های بازرگانی و میزان تأثیرگذاری آن بر مخاطبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختار بلاغی رویکردی علمی است که در حوزه مطالعات زبان شناسی رایانشی مطرح شده است و ابزاری کارآمد برای توصیف متن در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. در این ساختار هر بخش از متن نسبت به دیگر بخش های متن نقشی بر عهده دارد. متداول-ترین رابطه متنی، رابطه هسته-وابسته است. در این رابطه بخشی از متن برای بخش دیگر نقش مکمل ایفا می کند. نظام روابط این بخش ها با خواندن متن و ترسیم نمودارهای درختی به تصویر کشیده می شود. در تحقیق حاضر نتایجِ به دست آمده حاکی از آن است که روابط پرکاربرد در ساختار متنِ پیام های بازرگانی مورد بررسی، رابطه هایی چون «بسطی»، «انگیزشی»، «ربطی»، «پس زمینه-ای»، «ممکن سازی»، «مشکل-راه حلی» و «شواهدی» است. طی بررسیِ به عمل آمده درصد فراوانی روابط «بسطی» و «انگیزشی» بیشترین نمود را در میان دیگر روابط دارا است و روابط بعدی، بسته به موضوع آگهی، متغیر بوده است. با شناخت روابط فوق در متن آگهی، می توان به کارکرد زبان بر مبنای نقش ترغیبی آن دست یافت؛ چراکه تمرکز پیام به سمت مخاطب است و به کارگیری چنین روابطی مخاطب را به خرید کالا و استفاده از خدمات ترغیب می کند. آمار و اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش به صورت داده های مقطعی و به وسیله تکمیل پرسش نامه و مصاحبه با تعداد 100 نفر دانشجو به شکل تصادفی به دست آمده و با در اختیار قراردادن تعدادی از 268 نمونه متن پیام های بازرگانی جمع آوری گردیده است؛ سپس 7 رابطه بلاغیِ مورد اشاره به روش OLS (حداقل مربعات معمولی) که روشی متداول برای برآوردهای خطی است، به منظور تخمین میزان تأثیرگذاری بر مخاطبان با به کارگیری نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تخمین روابط مذکور بر میزان تأثیرگذاری بر مخاطبان نشان می دهند روابط «بسطی» و «ممکن سازی» اثری منفی بر مخاطبان داشته و موجب کاهش تأثیرگذاری بر ایشان شده است. از طرفی در دیگر روابط، تأثیرات مثبتی در جذب مخاطبان مشاهده شده است.
پیام های سلامت در رسانه؛ مطالعه موردی کرونا
منبع:
پازند سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
105 - 118
حوزههای تخصصی:
آموزش و آگاهی بخشی عمومی یکی از کارکردهای مهم رسانه ها است. رسانه در تشویق به برخی رفتارها و عادت ها به ویژه در حوزه سلامت نقش مهمی دارد. ازاین رو، در حوزه سلامت و با تاکید بر «پیشگیری»، از انواع رسانه و مخصوصاً تلویزیون برای پخش پیام های سلامت بهره برده می شود. با توجه به تفاوت های فردی و اجتماعی، تاثیرپذیری از پیام ها در افراد متفاوت است و بر همین اساس باید در انتخاب محتوای پیام بسیار دقت شود. طراحی پیام های سلامت حوزه ای میان رشته ای است و از ارتباطات سلامت نشأت می گیرد. رایج ترین الگوهای پیام های سلامت الگوهای سلبی و ایجابی و پیام های یک یا دوطرفه است. دنیاگیری بیماری ویروسی کرونا، بار دیگر اهمیت تولید پیام های حوزه سلامت را برای ارتقا بهداشت عمومی نشان داد. این مقاله به روش تحلیلی – توصیفی پیام های سلامت در رسانه (اعم از تلویزیون و فضای مجازی) را از منظر زبان شناسی در مورد بیماری کرونا در ایران و چند کشور غربی بررسی کرده است. تحلیل پیام های سلامت داخلی نشان می دهد در طراحی پیام به ملاحظات زبان شناختی کمتر توجه شده است.
باز روایت از طریق ترجمه: مورد پژوهی کتاب اسلام در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
157 - 179
حوزههای تخصصی:
مطابق با نظریّه روایت بیکر، ابزارهای پیرامتنی مثل مقدّمه، پانویس ها و یادداشت های مترجم، نقش مهمی در تغییر دادن روایت های متن مبدأ ایفا می کنند. بر این اساس، مقاله حاضر با استفاده از نظریّه «روایت» و مفهوم «قاب بندی از طریق ابزارهای پیرامتنی»، بر ترجمه فارسی کتاب اسلام در ایران متمرکز می شود و مطالب پیرامتنی موجود در بخشی از آن را بررسی می کند تا مشخص شود ترجمه چگونه با استفاده از این ابزار رویدادهای شرح داده شده در متن اصلی را برای خواننده فارسی زبان بازروایت کرده است. برای این منظور، در بخش مورد نظر، متن نویسنده و پیرامتن های ترجمه به صورت مقایسه ای تحلیل شد تا روایت های متفاوت هر یک از آنها از موضوع های مناقشه آمیز و نحوه بازروایت این موضوع ها در ترجمه معلوم شود. در اینجا الگوهای جدید پیرنگ سازی علّی و درنهایت روایت های جدید ساخته شده در ترجمه مشخص شد. نتایج نشان داد که مطالب پیرامتنیِ ترجمه در مواجهه با دیدگاه های نویسنده به چهار شکل عمل کرده بودند: 1) زیر سؤال بردن دیدگاه نویسنده و به چالش کشیدن آن، 2) پذیرفتن حرف نویسنده اما ارائه توجیهی متفاوت برای آن، 3) تصحیح اشتباه نویسنده، 4) ارائه توضیحات بیشتر. بر این اساس، توضیحات افزوده شده به ترجمه، روایت متن مبدأ از برخی رویدادها و شخصیت های تاریخی را مردود می داند و به نظر می رسد که این رویدادها و شخصیت ها در نسخه فارسی از زاویه اسلام شیعی بازروایت شده و با روایت عمومی و پذیرفته شده تشیع تطبیق یافته اند.
محدودیت های حضور خیشومی [n] در پایانه ریشه فعل ساده پس از افزودن وند گذشته در زبان فارسی: نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی ریشه فعل های ساده زبان فارسی مختوم به خیشومی تیغه ای [n] است و پرداختن به اینکه با افزودن وند گذشته چه نوع محدودیت هایی بر خوشه پایانه هجای C 0 VC 1 C 2 اعمال می شود؛ به عبارت دیگر، در ریشه فعل های مختوم به خیشومی [n] با افزودن وند گذشته، چه محدودیت های واج آرایی بر خوشه پایانی صورت می پذیرد. به منظور پاسخ گویی به این پرسش، از میان 397 ریشه فعلی بدون تکرار و بدون پسوند سببی ساز، 22 ریشه فعل، اعم از یک، دو و سه هجایی، با ساخت هجای پایانی از نوع CVn+d بررسی شدند. محدودیت های به دست آمده عبارت اند از: 1. خوشه هایی که عضو اول آن خیشومی تیغه ای [n] باشد با هسته های دارای مشخصه [+افراشته] محدودیت تولید دارند؛ به عبارت دیگر، واکه های افراشته نمی توانند هسته هجایی واقع شوند که خوشه پایانه آن از [nd] تشکیل شده باشد؛ 2. خوشه هایی که عضو اول آن خیشومی لثوی [n] باشد با هسته های دارای مشخصه [-افراشته] محدودیت تولید ندارند؛ 3. قاعده «مانع» (blocking) از تولیدِ برون داد هایِ مشابه صورت هایِ موجود در زبان جلوگیری می کند. 4. اصل سلسله مراتب رسایی در همه صورت های فعلی ستاک گذشته رعایت شده است.
حذف همخوان های چاکنایی در نام ها در کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کردی کلهری و زبان فارسی در تلفّظ نام های دارای همخوان چاکنایی تفاوت هایی دارند. نوشتار پیش رو حذف همخوان های چاکنایی /h/ و /ʔ/ پس از واکه در کردی کلهری را به مثابه یکی از این تفاوت ها بررسی کرده است. . بدین منظور، داده های مرتبط از راه مصاحبه با ده گویشور کردی کلهری جمع آوری شد و نام هایی که نسبت به فارسی، صورت آوایی متفاوتی دارند، شناسایی شدند. پژوهش حاضر نشان می دهد که یکی از تفاوت های عمده در صورت آوایی نام ها در این دو زبان، خود را در توالی واکه و همخوان چاکنایی نشان می دهد. در این حالت، همخوان چاکنایی حذف شده و واکه پیش از آن، یا به یک همخوان یا به واکه دیگری می رسد. مطالعه حاضر تنها مواردی را بررسی کرده است که در آن ها، واکه پیش از همخوان قرار می گیرد. پس از رسیدن واکه به همخوان، ممکن است سه فرایند جایگزینی واکه کوتاه با واکه بلند، کشیدگی واکه کوتاه، یا هماهنگی واکه ای رخ دهد. جستار پیش رو این تغییرات را در چارچوب نظریه بهینگی بررسی کرده است. بررسی داده ها در چارچوب این نظریه از تسلّط محدودیت نشانداری *V/GLOT بر محدودیت پایایی IDENT(V) حکایت دارد. این تغییرات تا جایی امکان پذیر است که از سوی نظام واکه ای کردی کلهری پذیرفتنی باشد.