فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۴۱ تا ۷٬۴۶۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی جایگاه Ɂæra / / و چندمعنایی آن در کردی (گویش کلهری)، براساس انگارهه چندمعناییِ اصول مند (الگوی چما) (تایلر و ایوانز، 2001 و 2003؛ ایوانز و تایلرa، 2004؛ b، 2004؛ ایوانز، 2004، 2006) است که معیارهای اساسی و کاربردی برای شناخت معانی مجزا و معنای سرنمون حروف اضافه ارائه می دهد. با بهره گیری از این انگاره، ماهیت روش انجام این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی و نوع روش داده-بنیاد است. داده های انتخاب شده از مصاحبه با گویشوران کردیِ کلهری به دست آمده و صحت آنها نیز کاملاً مورد تأیید گویشوران بومی است که در این بررسی، به دلیل محدودیت حجم مقاله، به ذکر نمونه هایی از هر مفهوم بسنده کرده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که /Ɂæra/ به عنوان پرسش واژه در جایگاه ابتدای جمله یا در جای اصلی آن قبل از مقولهه فعل، «چرایی و علت» را مورد پرسش قرار می دهد و همچنین در جایگاه قبل از اسم یا گروه اسمی، به عنوان حرف اضافه شامل هشت معنای مجزا و دو خوشهه معنایی است که معنای سرنمون آن «برای» است. نگارنده برای واکاویِ معانیِ متمایزِ این حرف اضافه، آنها را جداگانه در یک شبکهه معنایی ترسیم کرده است.
Exploring the Relationship between Teachers’ Creativity, Classroom Management, Age and Gender
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۴, No. ۱, October ۲۰۱۹
67 - 88
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to study the relationship between teachers’ creativity, classroom management, age and gender. To achieve these goals, 70 Iranian EFL teachers participated in the study by filling out two questionnaires: Creativity Fostering Teacher Behavior Index developed by Soh (2000) ,and Behavior and Instructional Management Scale developed by Martin and Sass (2010). Analysis of the questionnaires revealed that there is a statistically positive significant relationship between teachers’ creativity and classroom management. In addition, the findings indicated that there is statistically significant difference across the three age groups regarding their attitudes towards creativity and classroom management. Likewise, it was revealed that there is significant difference between Iranian EFL male and female teachers concerning their attitudes towards creativity. However, the findings also indicated that there was not any statistically significant difference between Iranian EFL male and female teachers regarding their attitudes towards classroom management. The findings have implications for EFL teachers.
تحلیلی بر مبنای بهینگی درباره کوتاه شدگی واکه ای برای رفع التقای واکه در زبان کردی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر براساس واج شناسی بهینگی، به رفع التقای واکه در ارتباط با کوتاه شدگی واکه ای در زبان کردی و فارسی، پرداخته است. مجموعه فیلم ها، سریال ها و متون نوشتاری، پیکره پژوهش حاضر را تشکیل داده است، براساس تجزیه و تحلیل داده ها، نگارندگان نتیجه گرفته اند که دو زبان فارسی و کردی برای رفع التقای واکه در برخی محیط های آوایی، از غلت سازی به شیوه کوتاه شدگی واکه ای استفاده می کنند. در زبان فارسی برای رفع التقای واکه، دو واکه افراشته /i/ و /u/ براثر غلت سازی ازراه کوتاه شدگی واکه ای به ترتیب به یک واکه کوتاه و یک همخوان غلت /j/ و /w/ تبدیل می شوند. در زبان کردی میانی، فرایند غلت سازی در واکه های افراشته /i: ، u: / و نیمه افراشته /ē: ، ō: / رخ می دهد؛ همچنین، غلت سازی در زبان فارسی با تغییر کمّی در واکه کشیده /i:/ و تغییر کمّی و کیفی در واکه کشیده /u:/ همراه است. درمقابل، غلت سازی در زبان کردی میانی تنها با تغییر کمّی در واکه های کشیده همراه است. تحلیل بهینگی نیز مشخّص کرد که عامل اصلی در رفع التقای واکه در هردو زبان فارسی و کردی میانی، الزام به وجود آغازه در ساختار هجایی آن ها است. در بافت هایی که در آن ها غلت سازی ازراه کوتاه شدگی واکه ای رخ می دهد، محدودیت های فعّال مشترک در زبان فارسی و کردی میانی عبارت است از: .AGREE(place); ONSET; MAX; DEP; IDENT (µ
تأثیر تکنیک چهارمرحله ای کل واژه های تصویری بر شناخت زبانی کودکان دیرآموز از دیدگاه روان شناسی زبان؛ مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیرآموز دانش آموزی است که توانایی یادگیری مهارت های تحصیلی ضروری را دارد ، ولی میزان و عمق یادگیری وی نسبت به متوسط همسالانش کم تر است. دانش آموزان دیرآموز در یادگیری زبان و خواندن و نوشتن مشکلات زیادی دارند. هدف این تحقیق ارائه راهکاری جدید برمبنای نظریه های زبان شناسی و روان شناسی زبان برای افزایش رشد شناخت زبانی این کودکان است. به این منظور، سعی شد با استفاده از تکنیک کل واژه های تصویری با روشی ابداعی ، از تمام حواس کودک در یادگیری او استفاده شود. داده های این تحقیق به صورت میدانی و موردی از دختری سیزده ساله و دیرآموز ساکن مشهد جمع آوری شده است. برنامه پیشنهادی آموزشی در این تحقیق شامل چهار مرحله است. در مرحله اول با استفاده از فلش کارت های کل واژه های تصویری و با استفاده از حواس دیداری و شنیداری کودک، بر روی مهارت خواندن کار شد. در مرحله دوم، تأکید بر معنا و زنجیره معنایی کلمات بود. در مرحله سوم با داستان های کوتاهی سعی شد درک مطلب کودک تقویت شود. در مرحله چهارم که مرحله کاربردشناسی است، کودک توانایی ساخت جملات با معنی و داستان های کوتاه را به دست آورد. برای پیش آزمون و پس آزمون از آزمون رشد زبان ( TOLD ) استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد تکنیک کل واژه های تصویری بر روی رشد شناخت زبانی کودک دیرآموز مؤثر است و به جز تقلید جمله در تمام خرده آزمون های دیگر زبانی، کودک رشدی بین 18 تا 66 را نشان می دهد. این شیوه، به خصوص، گنجینه واژگان و درک مطلب او را افزایش داده است تا جایی که کودک می تواند داستان کوتاه معنی داری را بسازد.
Multiple Pathways to the Student’s Brain: An Appropriate Tool to Impact on EFL Learners’ Stress, Anxiety, Depression, and Perceived Supportive Learning Climate(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۶, Spring & Summer ۲۰۲۰
96 - 117
حوزههای تخصصی:
The impetus behind the current study was to get the best use of all possible pathways of the learner’s brain. Multiple-pathway model, one model of brain-based instruction, on which the current study was based, has synergic effect addressing sensory-motor, emotion, reward, attention, memory, language, frontal lobe (executive function), and social pathways of the learner’s brain altogether. To this aim, this quasi-experimental research, with pretest-intervention-posttest design, was carried out. The participants, who were selected through a convenient sampling method, included 30 BA University students studying TEFL at Islamic Azad University, Aliabad Katoul Branch, and 30 BA University students studying TEFL at Islamic Azad University, Gorgan Branch, were placed into two experimental and control groups, respectively. The instrumentation included DASS 21 and Learning Climate Questionnaires (LCQ) which were used as the pretest and posttest prior to and after the 10 session intervention of brain-based instruction for the experimental group. Descriptive and inferential analysis of collected data indicated the significant impact of the instruction on the participants’ stress, anxiety, depression, and perceived supportive learning climate in the experimental group.
Relationship among Self-perceived Oral Competence, Communication Apprehension, and Iranian EFL Learners’ Willingness to Communicate: Cooperative teaching in focus(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۶, Issue ۲۱, Spring ۲۰۱۸
75 - 96
حوزههای تخصصی:
Speaking is deemed by many scholars as a fundamental skill in second language (L2) learning. From the myriad of factors playing a role in willingness to communicate (WTC) in a foreign language, communication apprehension and self-perceived competence have attracted a good deal of interest in recent decades. Furthermore, it is generally agreed that cooperative teaching can enhance learners' linguistic and psychological variables. To unravel the aforementioned dilemmas, 60 male and female EFL learners within the age range of 19 to 25(i.e., 30 each) were selected out of 100 participants via double sampling from several English institutes in Bandar Abbas, Hormozgan province and were assigned equally to an experimental and a control group. Subsequently, the treatment started where the experimental group was taught based on cooperative teaching, while the control group received conventional treatment. Before and after the treatment, three questionnaires (WTC, communication apprehension and self-perceived competence) were given to all the participants in three different phases. After collecting the data, they were analyzed descriptively. Finally, Pearson product-moment correlation coefficient was run. The findings of the study highlighted that there is a negative correlation between communication apprehension and WTC as well as a positive correlation between self-perceived competence and WTC of Iranian EFL learners in post intervention. The findings further indicated that cooperative teaching can influence learners' WTC, self-perceived competence and communication apprehension.
رده شناسی آرایش سازه های متن سغدی بودایی «وسنتره جاتکه»؛ بر اساس مؤلفه های وابسته به اسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان سغدی از زبان های ایرانی میانه ی شرقی ست که به سه گروه مانوی، بودایی و مسیحی تقسیم می شود. در این پژوهش به بررسی آرایش سازه های متن سغدی بودایی «وِسَنترَه جاتَکَه» پرداخته شده است. تاکنون پژوهشی در باب رده شناسی زبان سغدی بودایی صورت نگرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و تحلیل ها از نوع کمی و کیفی است، گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای است. چارچوب تحلیل، مؤلفه های تحلیل آرایش سازه ی معرفی شده در دبیرمقدم (۱۳۹۲) و درایر (۱۹۹۲) است. از میان مجموع ۲۸ مؤلفه ی معرفی شده در این آثار، ۱۵مؤلفه ی وابسته به اسم بررسی شده اند. بر مبنای نظریه ی جهت انشعاب (BDT) برای زبان های گوناگون می توان دو وضعیت را متصور شد: راست انشعابی و چپ انشعابی. پس از بررسی۲۹۱۲ جفت عنصر وابسته به اسم موجود در متن، مشخص شد که زبان سغدی بودایی بر اساس فرضیه ی جهت انشعاب، گرایش به چپ انشعابی بودن دارد. به طوری که در ۵ مؤلفه راست انشعابی یا هسته آغاز است و در ۸ مؤلفه چپ انشعابی یا هسته پایان است.
از الزام تا نیاز ذاتی: «باید» در زبان های ایرانی غربی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی وجه نماییِ عناصرِ معادل «باید» در تعدادی از زبان های ایرانی غربی نو (شامل بلوچی، تاتی، سمنانی، فارسی، کردی، کهنگی، گراشی، گیلکی، لری، وفسی و هورامی)، ارائه نقشه معنایی و همچنین رده بندی این زبان ها بر مبنای یک واحد وجه نماست. بررسی ها نشان داد که برخی از این زبان ها (بلوچی گونه بم پشت و هورامی گونه هورامان تخت)، از عنصر قیدی، و حتی در یک مورد (کَهنگی)، از دو فعل کمکی مستقل برای بیان مفاهیم معادل «باید» بهره می برند. افزون بر این، رده بندی زبان ها با توجه به یک ویژگی معنایی، روی پیوستاری تنظیم می شود که در آن زبان ها به برخی از زبان های دیگر نزدیک تر و از برخی دیگر دورتر هستند و این خلاف رده بندی های متداول آن ها بر اساس مشخصه های نحوی ساخت واژی است که در آن ها زبانی یا عضو یک شاخه هست یا خیر. به علاوه، مشخص شد که تمامیِ عناصر موردبحث، در کنارنقش وجه نمای تصمیمی (از نوع الزام و امکان) و وجه نمای معرفتی (تنها از نوع امکان) مسئولیت انتقال مفاهیم مربوط به نیازِ مشارک ذاتی، الزام مشارک تحمیلی و الزام موقعیتی را (به منزله زیر مجموعه وجه نمایی پویا)، بر عهده دارند.
Native Language Interference in Writing: A case study of Thai EFL learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۵, Issue ۱۷, Spring ۲۰۱۷
25 - 36
حوزههای تخصصی:
AbstractThe interference of the native language in acquiring a foreign language is unavoidable. In an attempt to explore the phenomenon why this occurs, the study was conducted in English as a foreign language writing. The study also investigated how the native language interference occurred in the writing process. In fact, this qualitative study explored the reasons and the process of native language interference in writing performances of EFL learners. The data were collected from Thai undergraduate students through semi-structured interviews. Results obtained from the analysis of this study suggested that the reasons of native language interference in EFL writing were found in three main themes: learning strategies of language learners, inadequate knowledge of the target language, and attitude towards English. Furthermore, the interference of the native language appeared in the initial stage and repeatedly occurred throughout the entire writing process. Finally, the suggestions related to the teachers’ awareness of the problematic area, the use of English as the classroom language, and the use of monolingual dictionary are offered to the EFL writing instructors in order to help their EFL students to minimize the errors caused by the native language interference.
Problematizing Locally-Produced Instructional Materials: The Case of Vocabulary in Iranian Pre-University English Textbook
منبع:
International Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۲, Issue ۵, Spring ۲۰۱۴
55 - 71
حوزههای تخصصی:
This paper reports a study which investigated if there was a match between students’ English vocabulary size and the vocabulary load of a locally produced textbook. The analysis of the passages of the pre-university English textbook currently in use in Iran’s education system using RANGE program indicated that in order to comprehend the texts, students need to know not only words from 2000 high frequency word list, but also words from academic and low frequency lists. On the other hand, results of the 2000 vocabulary level test administered to 464 Iranian pre-university students, male and female, showed that students did not possess sufficient vocabulary knowledge in order to comprehend the texts and that their vocabulary knowledge was limited far below 2000 words. Other analyses of the textbook, including exercises and word glosses provided more evidence for the inadequacy of the textbook. The paper concludes that the pre-university textbook is flawed in terms of the required principles and standards in materials development which results in students’ frustration and disappointment in learning English. The findings of the study are discussed, which should be of much interest to local and international ELT stakeholders, especially textbook writers.
دستوری شدگی حرف تعریف نکره در فارسی باستان از منظر دستور ساخت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به شناسایی ساخت های دستوری بیانگر «مفهوم نکره» در زبان فارسی باستان می پردازیم. براساس داده های موجود از این دوره زبان فارسی، می توان بیان داشت قبل از فارسی باستان عنصر دستوری «حرف تعریف نکره» وجود نداشته و پیدایش «حرف تعریف نکره» از رهگذر دستوری شدگی عدد aiva «یک» به وسیله بازتحلیل این عنصر زبانی براساس روابط مجازی و سپس بسط استعاری به «حرف تعریف نکره» رخ داده است. این دستوری شدگی در ساخت مشخصی (تنها یک « X » وجود دارد، این « X » معرف انسان است) رخ داده که نتیجه آن تغییر حوزه مفهومی به بیان «مفهوم نکره» در فارسی باستان است، به منظور تبیین تکوین «حرف تعریف نکره»، الگوی دستور ساخت مدار برگزیده شده است. داده های این پژوهش، مستخرج از پیکره جمع آوری شده کنت ( 1953 ) است. بسامد وقوع «حرف تعریف نکره» در بین 4130 گروه اسمی موجود در پیکره 0.5 درصد است. این مقدار بسامد وقوع که چندان زیاد نیست، مبین جدید بودن مقوله «حرف تعریف نکره» یا به عبارتی مراحل اولیه دستوری شدگی این مقوله دستوری در فارسی باستان است.
بررسی ماهیت و میزان بازتاب ارزش های قصد شده در برنامه درسی ملی ایران در کتاب های زبان انگلیسی Vision(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر شاهد بازپیدایی و علاقه مجدد نظام های آموزش رسمی کشورها به آن چه از آن به آموزش ارزش ها تعبیر می-شود هستیم. بخشی از این علاقه از تاکید گفتمان های معاصر، به ویژه گفتمان توسعه پایدار، مینی بر ضرورت گنجاندن ارزش-های متعهدانه و پایبند بودن به آن ها در آموزش نشات می گیرد. در این راستا، پژوهش کیفی فعلی با استخراج ارزش های مورد-نظر سیاستگذارآموزشی در ایران، که در اسناد فرادستی هم چون سند برنامه درسی ملی تبلور یافته است، کوشیده تا نوع و میزان انعکاس این ارزش ها را در کتاب های نونگاشت زبان انگلیسی مدارس مقطع متوسطه دوم موسوم به مجموعه Vision بازنمایاند. بدین منظور، با اتخاذ روش تحلیل محتوا، متعاقب شناسایی و استخراج ارزش های قصد شده در برنامه درسی ملی ایران، کوشش شد با بررسی بندهای سرتاسر تمامی شش کتاب مجموعه فوق – شامل سه کتاب دانش آموز و سه کتاب کار– مشخص شود که آیا و یا تا چه اندازه و به چه شکل ارزش های یاد شده نمود دارند و میزان برجستگی این نمود به چه صورت است. از جمله نکات حایز اهمیت در پیوند با یافته ها می توان به بازتاب بالای مصادیق و نمود های، به ترتیب، ارزش های رشد فردی، ارزش های جامعه محور، ارزش های مربوط به سلامت، و ارزش های زیست محیطی و نیز برجستگی بیشتر آن ها در قالب بافت کلامی و نیز تصویری اشاره نمود. به همین منوال، ارزش هایی هم چون ارزش های کارمحور، مذهبی، وطن پرستانه، و هنری از نقطه نظر بازنمایی کم رنگ و کم رمق نمایانده شده اند. یافته های این پژوهش می تواند مورد استفاده ذی نفعان عمده آموزشی از جمله معلمان، نویسندگان مجموعه فوق، و سیاست گذاران آموزشی قرار گیرد.
تحلیل استعاره های بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
105 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل حوزه های مفهومی به کار رفته در استعاره های بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی مطرح شده توسط فوکونیه و ترنر (1998، 2002) می باشد. در این نظریه، برای توصیف و تحلیل استعاره ها از فضاهای ذهنی استفاده می شود که عبارتند از: دو فضای دروندادی، یک فضای عام و یک فضای آمیخته. در این پژوهش، فضاهای ذهنی هر استعاره در بوستان سعدی توصیف شده است تا مشخص شود در هر استعاره از چه حوزه های مفهومی در ساخت فضاهای ذهنی استفاده گردیده است. سپس، معنادار بودن و یا معنادار نبودن استفاده از این حوزه های مفهومی با استفاده از آزمون خی دو در نرم افزار اس. پی. اس. اس. اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد حوزه های مفهومی به کار رفته در استعاره های بوستان سعدی را می توان در 13 گروه دسته بندی نمود که عبارتند از: (1) جاندار پنداری، (2) سفر برای مفهوم زندگی، (3) استفاده از جهت ها برای هستارهای مثبت و منفی، (4) پدیده های طبیعی، (5) حیوانات، (6-) مزه ها، (7) کشاورزی، (8) اعضای بدن، (9) مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند، (10) اشیا، (11) افعال، (12) شخصیت های انسانی و (13) محل . هنگام ساخت استعاره ها، این حوزه های مفهومی در یک فضای دروندادی قرار گرفته و همراه با فضای دروندادی دیگری که هدف شاعر محسوب می شود، به فضای آمیخته فرافکنی شده و استعاره را می سازند. آنگونه که نتایج این پژوهش نشان می دهد؛ تمام استعاره های بوستان سعدی را می توان براساس حوزه های مفهومی که در ساخت فضاهای ذهنی مطرح شده در نظریه آمیزه مفهومی نقش دارند، مورد توصیف و تحلیل قرار داد.
راهبردهای کلامی در تعامل بازجویی (جستاری در گفتمان کاوی قضائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان در حین فرایند بازجویی و گفتمان موجود در آن مشخصه های خاصی دارد که می تواند محمل بسیاری از پژوهش ها و مطالعات زبانی باشد. از مهم ترین مسائلی که در فرایند مذکور می توان به آن اشاره کرد، چگونگی پیش برد ارتباط کلامی از سوی بازجو به منظور دست یابی به حقیقت از گفته های بازجوشونده است. در این راستا، فرد بازجو از راهبردهایی برای پیش برد گفتمان به شیوه موردنظر خود استفاده می کند. در پژوهش حاضر، شرکت کنندگان در تعامل بازجویی به دو دسته افراد متخصص و غیر متخصص تقسیم شدند و مراد از دسته نخست افرادی هستند که آشنایی کامل با قانون و زبان قانونی دارند و شامل پلیس، قاضی، وکیل و غیره می شوند و در مقابل، دسته دوم افرادی که با قانون آشنایی ندارند (یا دست کم آشنایی کمی دارند) و شامل متهم، شاکی، شاهد می شوند. در جستار حاضر، بر مبنای پیکره ای متشکل از ده پرونده قضائی و تحلیل تعامل گفتاری بین فرد متخصص (قاضی) و فرد غیر متخصص (متهم، شاکی) تلاش شد انواع راهبردهای مورد استفاده بازجو استخراج شود. راهبردهای مذکور شامل صورت بندی پرسش، استفاده از پرسش مکرر، بندهای نقل قول، تقابل، استفاده از عبارت «خب» به منزله نشانگر گفتمان ساز و قطع کلام هستند.
Distractor Analysis in Multiple-Choice Items Using the Rasch Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Multiple-choice (MC) item format is commonly used in educational assessments due to its economy and effectiveness across a variety of content domains. However, numerous studies have examined the quality of MC items in high-stakes and higher education assessments and found many flawed items, especially in terms of distractors. These faulty items lead to misleading insights about the performance of students and the final decisions. The analysis of distractors is typically conducted in educational assessments with multiple-choice items to ensure high quality items are used as the basis of inference. Item response theory (IRT) and Rasch models have received little attention for analyzing distractors. For that reason, the purpose of the present study was to apply the Rasch model, to a grammar test to analyze items’ distractors of the test. To achieve this, the current study investigated the quality of 10 instructor-written MC grammar items used in an undergraduate final exam, using the items responses of 310 English as a foreign language (EFL) students who had taken part in an advanced grammar course. The results showed the acceptable fit to the Rasch model and high reliability. Malfunctioning distractors were identified.
“I’m Afraid to Ask the Teacher a Question”: Young Learners’ Voices in the Primary Classroom
حوزههای تخصصی:
This study sets as its purpose to explore Young Learners’ (YLs) channels to voice their perspectives on English language classroom-based assessment, schooling, and school experiences. Qualitative research design was used to collect data through focus group interview from 42 participants drawn from English-medium primary schools. Their selection was by purposive sampling from 7 schools. Field notes were also employed to highlight salient points and corroborate participants’ opinions. Findings indicate that pupils are afraid of answering a question in class wrongly; their peers give them this fear of being laughed and mocked. There is lack of solidarity amongst the pupils. They wish for a variety of assessment methods and techniques but parents seem to maintain a strong position in the children’s lives so that they would not want to disappoint parents by not doing well in their assessments. Teachers’ feedback does not seem to be transparent, even though pupils did not mention this in the group interviews. Pupils have many beliefs when attributing success and failure and some of these beliefs are superstitious, and they go to school for instrumental as well as for reasons of knowledge acquisition.
کاربرد یادداشت های بازاندیشی در افزایش دانش معلمان زبان برای آموزش به کمک فناوری: مطالعه موردی یک دوره برخط آموزش معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
491 - 510
حوزههای تخصصی:
آموزش معلمان برای استفاده از فناوری در آموزش زبان یکی از ضرورت های حوزه آموزش است. با این وجود و برخلاف گسترش کاربرد انواع فناوری های دیجیتال و پلتفرم های برخط برای آموزش زبان، آموزش معلمان در این حوزه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش هایی که به طور ویژه به آموزش برخط معلمان و شیوه های ارتقای بهره وری چنین دوره هایی می پردازند بسیار نادرند. آموزش معلمان برای استفاده از فناوری در تدریس زبان بیشتر به معرفی انواع فناوری ها در دوره هایی مدرس-محور محدود شده است. اگرچه پرداختن به انواع فناوری ها می تواند دانش فنی شرکت کنندگان برای استفاده کلی از این ابزارها را افزایش دهد، چنین تمرکزی به افزایش دانش آموزشی شرکت کنندگان کمک چندانی نمی کند. این چالش ها ضرورت بهره گیری از شیوه های کاربردی تر برای افزایش دانش و آگاهی معلمان شرکت کننده در این دوره ها را پررنگ می نماید. برای تامین این هدف، پژوهش حاضر به بررسی کاربرد یادداشت های بازاندیشی برای افزایش و تقویت دانش آموزشی معلمان زبان جهت استفاده از فناوری در تدریس پرداخته است. محتوای 96 یادداشت بازاندیشی نوشته شده توسط 8 معلم شرکت کننده در یک دوره برخط 13 جلسه با استفاده از روش قیاس پیوسته مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها حاکی از اثربخشی این روش در افزایش دانش شرکت کنندگان پیرامون مفاهیم بنیادین، محدودیت ها، پتانسیل های انواع فناوری برای آموزش زبان و تحلیل کارایی روند یادگیری خود بود. تأمل تحلیلی بر موضوعات و مباحث ارائه شده در طول دوره آموزشی به معلمان کمک می کند با به کار گیری دانش به دورنی سازی آن کمک نموده و فرآیند یادگیری خود را تسهیل نمایند.
رابطه دستوری شدگی و بینافردیت در تعیین منشأ افعال کمکی وجه نما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو نقش مفاهیم دستوری شدگی و بینافردیت را در تعیین سرچشمه دسته ای افعال کمکی در زبان های ایرانی بررسی کرده است. عناصر مورد نظر براساس رویکرد ناتس (2005 و پس از آن) مسئول انتقال نقش های وجه نمای الزام تکلیفی، امکان معرفتی و الزام پویا هستند که در اینجا به منظور سهولت ارجاع، معادل بایستن درنظر گرفته شده اند. برمبنای رویکرد سنّتی دستوری شدگی این عناصر باید از افعال واژگانی مشتق شده باشند. درحالی که براساس نظریه بینافردیت افعالی با معنای ارادی، ریشه در مفاهیم وجه نما و مقوله های هم رده با آن دارند. هردو مفهوم دستوری شدگی سنّتی و این خوانش از بینافردیت یک سویه و در بسیاری از موارد تأییدکننده مسیر تاریخی شکل گیریِ افعال کمکیِ وجه نما هستند؛ امّا در گونه های کهنگی، وفسی، تاتی و سمنانی که افعال کمکی وجه نمای معادل بایستن هم ریشه با فعل ارادیِ معادل خواستن در این زبان ها هستند، اکتفا به دستوری شدگی منجر به نقض بینافردیت و بالعکس، دنبال کردن رویکرد بینافردیت، باعث تخطّی از مسیر دستوری شدگی سنّتی می شود. در پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود که این افعال کمکی هیچ یک ریشه در افعال ارادی در این زبان ها ندارند؛ بلکه درعوض، هردو گروه، به طور موازی از عنصر سومی در ایرانی باستان مشتق شده اند.
Investigating the Employment of Metacognitive Strategies in Listening Comprehension among Non-Iranian Language Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Applying metacognitive strategies leads to better listening comprehension and optimal use of learners’ other cognitive skills. The purpose of the present study is to investigate the metacognitive strategies that non-Iranian Persian learners employ to comprehend oral texts and whether gender and mother tongue have any effect on it. This research is a field study in which after calculating the item reliability of the questionnaire, data were collected quantitatively through Metacognitive Awareness Listening Questionnaire (MALQ) developed by Vandergrift, Mareschal, and Tafaghodtari (2006). One hundred nineteen adult Persian learners from eight countries participated in this study. Data analysis indicated that non-Iranian Persian learners use problem-solving, direct attention, planning-evaluation, personal knowledge, and mental translation strategies respectively. Furthermore, the findings showed that male Persian learners employ metacognitive strategies more than female learners, even though this difference was not very significant, and that mother tongue has no effect on the use of these strategies. Research findings will help Persian language teachers to take into consideration each group of learners’ preferences and extent of their use, as well as variables such as gender and nationality.
Hypocritical Language and the Empire’s Double Lies: Pragmatic Study of the Selected Novels of George Orwell(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۹, Issue ۳۹, Winter ۲۰۲۱
91 - 105
حوزههای تخصصی:
World literature is replete with many texts that depict the imperialists using hypocritical language as an oppressive device for intimidating their subjects. The oppressors pretended to be the civilizers by inculcating the idea of “Benevolent Colonization” into the minds of the oppressed. In this paper, the researchers investigate how situational and linguistic contexts affect the meanings of utterances in George Orwell’s selected novels. It is aimed to remove the gaps in the multicultural world by scrutinizing the power of language pragmatically. The methodology is qualitative based on Grice’s theory of implicature. The novels under investigation both violate and adhere to the four maxims of Grice’s theory of Conversational Implicature. The findings of the paper indicate that language can be used as a suppressive weapon for supporting imperialist objectives or hamper satisfactory human relations, and that positive gifts of imperialism come with the caveat that they are being achieved at the cost of exploiting the oppressed.