فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۸۱ تا ۵٬۰۰۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
Although filling the gap in reading comprehension gained momentum with the rise of the top-down approach, Vygotsky’ concept of scaffolding and the dual code theory provided a strong support for the use of paratext to enhance comprehension. Scaffolding is dependent on other-regulation, one type of which is object-regulation. From this vantage-point, various types of paratext can function as sources of object-regulation to scaffold the interaction between the reader and the text. Hence, the purpose of this study was to explore the effect of three types of paratext (the picture, preface, and title) on the reading comprehension and recall of less proficient and more proficient EFL learners. The control groups in the two proficiency levels read a text with no paratext, whereas participants in the experimental groups read the same text accompanied by the three types of scaffolding paratext. Both groups were also given a recall test which required the recall of propositions from the original texts. The results showed the beneficial effect of paratext on reading comprehension among the more proficient experimental group. As to reading recall, neither less proficient nor more proficient group succeeded in manifesting better recall than the control groups. These findings have two implications. First, there is proficiency “short-circuit” for the scaffolding effect of paratext on reading comprehension. Second, short-circuit has a task-bound nature. As the results of this study show, the proficiency ceiling needed to move beyond the short-circuit effect of comprehension is different from that of recall because recall is a comparatively more demanding task.
Investigating the Predominant Levels of Learning Objectives in General English Books (بررسی اهداف یادگیری در کتب زبان عمومی تالیف شده توسط نویسندگان انگلیسی زبان و فارسی زبان با کمک چارچوب اصلاح شده ی بلوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در نظر دارد مجموعه ا ی کتاب های زبان عمومی تالیف شده توسط نویسندگان انگلیسی زبان (4کتاب) و فارسی زبان (5 کتاب) را از حیث اهداف یادگیری در چارچوب اصلاح شده ی بلوم (2011) ارزیابی کند که دریابد کدام سطوح از چارچوب اصلاح شده ی بلوم در این کتابها بارزتر هستند . بدین منظور محتوای کتابها براساس طرح کدگذاری شده که توسط رزمجو و کاظم بور (2012) طراحی شده، کدگذاری شد. پایایی طرح کدگذاری شده نیز مورد آزمایش قرار گرفت. سپس اطلاعات موجود مورد ارزیابی قرار گرفت و فراوانی و درصد وقوع اهداف یادگیری متفاوت مورد محاسبه واقع شد. طبق یافته های این تحقیق, برجسته ترین سطوح یادگیری در کتابهای تالیف شده توسط نویسندگان انگلیسی زبان و فارسی زبان، سطوح پایینی مهارتهای اندیشیدن یا همان سه سطح پایینی در چارچوب اصلاح شده ی بلوم می باشند. با این وجود، سطوح بالایی مهارتهای اندیشیدن یا همان سه سطح بالایی در چارچوب اصلاح شده ی بلوم در کتاب های تالیف شده توسط نویسندگان انگلیسی زبان بیشتر دیده میشود . به طور کلی از تحقیق حاضر برمی آید که کتاب های تالیف شده توسط نویسندگان فارسی زبان نمی تواند زبان آموزان را به تفکر انتقادی وادارد. در پایان پیشنهاداتی چند به معلمان و همچنین طراحان کتاب ارایه شده است.
تحلیل گفتمان انتقادی مکتوبات حلّاج بر مبنای الگوی لاکلائو و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تفاوت دو گفتمان شریعت محور و طریقت محور در روزگار حلاج، پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل گفتمان انتقادی ناظر بر مکتوبات فارسی و عربی حلاج بر مبنای الگوی لاکلائو و موف بپردازد. هدف اصلی این پژوهش معرفی گفتمان حلاج به عنوان نمایندة یک گفتمان برخاسته از قشر اجتماعی عرفاست. پژوهش بر پایة این پرسش شکل گرفته که چه گفتمان هایی در پسِ آثار حلاج نهفته است و نزاع این گفتمان ها بر سر تعریف چه دال هایی است؟ بررسی ها نشان می دهد که در مقابل گفتمان شریعت محور آن دوره، گفتمان طریقت محور حلاج درصدد برمی آید تا با انتساب مدلول هایی تازه به دال شناور «انسان» و «شیطان»، به ساخت شکنی از سلطة آن ها و درنتیجه کل گفتمان مزبور بپردازد. حلاج برای نشان دادن اتحاد انسان با خداوند، با بیان عبارت معروف «أنا الحق» به ساخت شکنی دال مرکزی گفتمانِ شریعت محور نیز پرداخت و در نظام معنایی خود این مدلول را جایگزین «أنا العبد» گفتمان متشرعان کرد. او از طریق ساخت شکنی احکام شریعت اسلام و افشای اسرار الهی سعی کرد گفتمان شریعت محور را به حاشیه براند و گفتمان خود را در مقامی بالاتر بنشاند و برجسته کند.
بررسی و تحلیل قاعده افزایی در شعر عرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
29 - 58
حوزههای تخصصی:
فرایند قاعده افزایی، مشتمل است بر توازن در وسیع ترین مفهوم خود. این توازن، به وسیله «تکرار کلامی» به دست می آید. در این شگرد، قواعدی به قواعد زبان معیار افزوده می شود که سبب برجسته سازی در متن ادبی می شود. قاعده افزایی، منجر به ایجاد موسیقی در زبان شعر می گردد. بهره گیری از قاعده افزایی، نمایانگر تواناییِ شاعر در استفاده از گنجایش های زبانی است که برای ناآشناساختن و برجستگی زبان به کار گرفته می شود. از این رو، صورت گرایان روس، آن را عاملِ شکل گیری اثر ادبی دانسته اند. در این پژوهش، پس از بحث درباره قاعده افزایی، شگردهای آن در شعر مصطفی وهبی التل (Wahabi al-Tal, 1973) معروف به «عرار» بررسی می شود تا مشخص گردد که این شگرد ادبی تا چه اندازه توانسته است سبب برجسته سازی در شعر او شود. یکی از ویژگی های برجسته شعر وی، قاعده افزایی است. بر اساس این ویژگی، شاعر با به کارگیری مطلوب توازن آوایی و واژگانی در پیوند با قاعده افزایی به عادت زدایی دست می زند تا سبب برجسته سازی و آهنگین تر شدن کلام خود شود. این پژوهش، با روش توصیفی– تحلیلی به واکاوی برجسته سازی و قاعده افزایی در سطح های آوایی و واژگانی می پردازد و در پی آن است تا زیبایی شعر عرار را برای مخاطب نمایان سازد.
بررسی آکوستیکی قلب نحوی مفعول صریح در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب نحوی، سازه ای را از جایگاه بی نشان خود جابه جا کرده، بدون آنکه باعث نادستوری شدن جمله شود، بار اطلاعی جمله را دست خوش تغییر می کند. در این فرایند، الگوی آهنگی جمله نیز برای تعیین ساخت اطلاعی آن تغییر می کند. دراین مقاله، به بررسی و مقایسة ساخت اطلاعی و الگوی آهنگی جملات مقلوب در زبان فارسی می پردازیم. نتایج نشان می دهد که قلب نحوی در زبان فارسی از لحاظ اطلاعی، کهنه- شنونده و کهنه- بافت بنیاد است. ضمن اینکه بررسی الگوی آهنگی سازه های مقلوب نشان می دهد که در مورد تمام گروه های اسمی غیر مشخص، گروه اسمی مقلوب دارای الگوی آهنگی L+H* بوده، بنابراین دارای تأکید تقابلی می باشد. در مورد گروه های اسمی مشخص، این الگوی آهنگیL+H* در برخی موارد وجود داشته و در برخی موارد دیده نمی شود؛ بنابراین بر اساس پیش بینی عرضه شده، نوع تأکید در این شرایط وابسته به بافت است
Iranian Students’ Attitudes towards Utilizing Smart Boards in EFL Classrooms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed at gaining insights into students’ attitudes in the learning English using the Smart Board or Interactive White Board (IWB) technology in EFL classrooms. The main goal of this paper is to evaluate students’ attitudes towards the use of Smart Board as an instructional tool on student motivation, participation, interaction and retention for learning English in Iranian schools. To achieve this aim, an observation was carried out during lessons in the classroom by the researcher. A questionnaire consisting of 20 questions was also developed by the researcher based on an extensive literature review as well as related instructional theories. The researcher also conducted an interview to find the effect of Smart Boards on student motivation, participation, interaction and retention of information in English classrooms. Analysis of these three instruments yielded patterns of responses concerning how Smart Board or IWB technology can motivate the students and increase their participation in classroom. The results of this study also indicate that students interact more in classrooms where technology is used effectively. Finally, it was found that Smart Boards enhance students' retention of information and learning process in EFL classrooms. The findings of the study will carry important implications for students, language instructors, and administrators as well.
بازنگری در تصریف زمان گذشته در زبان فارسی بر پایه نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صرف توزیعی انگاره ای دستوری است که در دهه 90 میلادی به کوشش هله و مرنتز ( 1993 ، 1994 ) در بستر نظریه اصول و پارامترها بالیدن گرفته است. این نظریه که مجموعه فرض هایی در باب تعامل بخش های مختلف دستور و ازجمله صرف و نحو و واج شناسی فراهم می آورد، تصریح می کند که ساختار واژه ها نیز مانند گروه و جمله در نحو تولید می شود. بر پایه این رهیافتِ پادواژه گرا، در مقاله حاضر می کوشیم تا ویژگی های هسته های نقش نما مانند زمان و مطابقه را که جایگاه اتصال عناصر فعلی زبان فارسی هستند، بررسی کنیم و نشان دهیم که چگونه این عناصر وندهای زمان و شخص و شمار را جذب می کنند. برای این منظور، پس از معرفی اجمالی پیشینه پژوهش در باب وندهای گذشته زبان فارسی و تک واژگونگی ریشه های فعلی، به بررسی مبانی صرف توزیعی و به ویژه تمایزهای آن با کمینه گرایی واژه گرا می پردازیم. در ادامه، بر مبنای فرضیه حرکت فعل در محمول های بسیط و مرکب زبان فارسی، نشان می دهیم که فعل های واژگانی و دستوریِ درون گروه فعلی کوچک از طریق فرایند پسانحوی ادغام صرفی به هسته زمان حرکت می کنند تا از این رهگذر، وندهای زمان و مطابقه را جذب کنند. سرانجام، استدلال می کنیم که خلاف توصیف های سنتی، تنها وند گذشته در فارسی تناوب واجی و خودکار « د/ ت» است. طبق این تحلیل، عنصری به نام ستاک حال یا گذشته در زبان فارسی وجود ندارد؛ بلکه ریشه ای مانند « √ بین» دارای دو واژگونه «بین» و «دی » است که جایگاه تظاهر هر یک کاملاً تابع محیط واجی (و نه ساخت واژی) است؛ بدین صورت که واژگونه دوم در مجاورت هر وندی که با واج / d / آغاز شود، می آید (مانند: می دیدیم، دیدن، دیدار) و واژگونه نخست در هر جایگاه دیگری درج می شود (مانند: می بینیم، بینا، بینش).
میزان کارآمدی رهیافت های لفور در ترجمه شعر بین زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه شعر یکی از دشوارترین و پیچیده ترین انواع ترجمه است. آندره لفور ازجمله پژوهشگرانی است که برای ترجمه شعر الگویی ارائه داده است که دربرگیرنده هفت رهیافت است: 1. واجی یا آوایی، 2. تحت اللفظی، 3. موزون، 4. شعر به نثر، 5. مقفا، 6. شعر سپید، و 7. تعبیر. این رهیافت ها با نظر به ترجمه در زبان های غربی، به ویژه انگلیسی، مطرح شده است. نگارندگان این مقاله بر آن ند تا با معرفی این رهیافت ها و پیاده سازی آن بر روی ترجمه رباعی های خیام به فارسی و ترجمه شعر «عن انسان» محمود درویش از عربی به فارسی، میزان کارآمدی آن را در دو زبان عربی و فارسی بسنجند. اصلی ترین دستاوردهای این پژوهش به سبب واژه هایی با ریشه یکسان، واژگان و عروض مشابه، رهیافت واجی، تحت اللفظی، موزون، منثور، مقفا و تعبیر تا حد زیادی قابل تطبیق است؛ اما به سبب تفاوت فرم های شعری ای که زمینه رهیافت های لفور است با فرم شعرهای فارسی و عربی، رهیافت های لفور در جاهایی همخوان با شعر فارسی و عربی نیست؛ چنانچه در شعر فارسی در کنار قافیه گاهی ردیف هم می آید و رهیافت ششم به سبب نبود شعر سپید در زبان فارسی و عربی منتفی است.
توسیع معنایی در زبان فارسی؛ مطالعه موردی افعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۵۳)
233-256
حوزههای تخصصی:
توسیع معنایی، از جمله فرایندهای مهم تغییر معنی به شمار می آید که از دیرباز از سوی متخصصان و به ویژه معنی شناسان تاریخی فقه اللغوی مطالعه می شد. در جریان این فرایند که در گذر زمان رخ می دهد، واژه ای بر حسب مشابهت مفهومش با مفهومی جدید و بر اساس اصل صرفه زبانی، برای اشاره به واحد جدیدی در زبان به کار می رود. به این ترتیب، افزون بر مفهوم اولیه اش در مفهوم تازه ای نیز کاربرد می یابد. همین عامل «مشابهت» سبب شده است تا در بسیاری از موارد، توسیع معنایی با استعاره اشتباه گرفته شود و مجموعه ای از واژه هایی که دارای توسیع معنایی هستند، استعاره محسوب شوند. در نوشته حاضر، نگارنده ضمن معرفی توسیع معنایی، به بررسی تمایز این فرایند با استعاره می پردازد و به ویژه با تأکید بر افعال زبان فارسی می کوشد نشان دهد که بسیاری از ساخت هایی که استعاره در نظر گرفته می شوند، در واقع، توسیع معنایی یافته اند و در اثر این فرایند، دارای چند معنایی شده اند.
English Through Fun(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر تدریس مستقیم شماری از پسوندهای اشتقاقی به فارسی آموزان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تدریس زبان دوم، آموزش واژه ها با روش های مختلف نقش مهمی درارتقای دانش واژگانی زبان آموزان دارد. در این مطالعه، بر آموزش واژه های مشتق تمرکز شده است که به دو روش مستقیم و غیرمستقیم تدریس می گردد. در آموزش مستقیم به طور خاص از راهکار تجزیه واژه و آموزش نقش و معنای پسوندها استفاده شده و در آموزش غیرمستقیم، متن هایی در اختیار زبان آزموزان قرار گرفته که حاوی واژه های مشتق است. در این پژوهش، 40 نفر از فارسی آموزان مؤسسه دهخدا در سطح میانی یک، در قالب دو گروه کنترل و آزمایش، بررسی شده اند. آن ها در یک آزمون یکسان که دو بار به عنوان پیش آزمون و پس آزمون انجام شد، شرکت کردند. تحلیل داده ها از طریق آزمون تی مستقل نشان داد که این دو گروه در پس آزمون با یکدیگر تفاوت معناداری دارند؛ به این معنا که گروه آزمایش که پسوندها را به طور جداگانه همراه با نقش دستوری و معنای آن ها آموزش دیده بود، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشت که تنها متن هایی حاوی واژه های مشتق در اختیار داشت. البته در تحلیلی دیگر مشخص شد که هر دو گروه پس از برخورد با واژه های مشتق، چه از طریق آموزش مستقیم و چه از طریق برخورد با متن های بیشتر، پیشرفت معناداری در یادگیری واژه های مشتق داشته اند. بنابراین می توان گفت تمرکز بر تدریس واژه های مشتق هم از طریق رویکرد غیرمستقیم و هم از طریق رویکرد مستقیم به آموزش «وندها»، می تواند دانش واژگانی زبان آموزان را افزایش دهد؛ اما روش مستقیم تأثیر چشم گیرتری دارد
زباهنگ ناسزا در فارسی و معادل های ترجمه شده انگلیسی براساس الگوی هایمز؛ مطالعهموردی پیکره زبانی رمان دایی جان ناپلئون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
31 - 59
حوزههای تخصصی:
این پژوهش مقوله ناسزا را بر مبنای داده های پیکره ای در زبان های فارسی و انگلیسی بررسی می کند. در اینجا از مفهوم زباهنگ برای اشاره به رابطه دو سویه زبان و فرهنگ استفاده می شود. بررسی ناسزا می تواند به روشن تر شدن رابطه میان زبان و فرهنگ کمک کند، خاصه اینکه در دو زبان بررسی شود. به منظور انجام چنین تحقیقی از داده های زبانی رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد و ترجمه انگلیسی آن اثر دیک دیویس استفاده شده است. دلیل انتخاب ترجمه انگلیسی نیز این است که رفع و پرداختن به یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان زبان بررسی تفاوت های فرهنگی جوامع است که ترجمه از یک زبان به زبان دیگر امکان این بررسی را فراهم می آورد؛ چراکه مترجم تا اشراف به مفاهیم فرهنگی در پس ناسزاها نداشته باشد به خوبی از عهده ترجمه بر نمی آید و بررسی تطبیقی دو نمونه زبانی نشان می دهد که چه تفاوت هایی در این زمینه قابل مشاهده است. در این پژوهش کمی و کیفی برای هر کدام از موارد، علاوه بر ارائه بسامد وقوع، تحلیلی فرهنگی به شیوه کیفی هم ارائه شده است. الگوی مورد نظر این پژوهش الگوی SPEAKING هایمز (1967) است که براساس آن انگیزه افراد برای ادای ناسزا با توجه به ملاحظات فرهنگی قابل توضیح است و تفاوت های زبانیِ ناشی از تفاوت های فرهنگی را تبیین می کند. این الگو انتخاب شده است تا به محقق این امکان را بدهد تا کارکردهای ناسزا را در زبان فارسی ارائه کند. این پژوهش می تواند به راهکارهایی برای ارائه معادل های ترجمه ای بهتر و دقیق تر از متون معاصر فارسی به زبان انگلیسی منجر شود. تحلیل داده های این پیکره نشان می دهد ناسزاها در برخی حوزه های مفهومی (حیوانات، ظواهر و اعضای بدن، صفات انسانی و ویژگی های شخصیتی، فهم و شعور و جنبه های عقلانی، آبرو و شرم و حیا، ناموس، اصل و نسب و پدر و مادر) شکل می گیرند و توهین های جنسی که پاکدامنی فرد یا کسانش را هدف می گیرد به دلایل فرهنگیِ قابل توضیح، پرکاربردترند. یافته های تحقیق نشان می دهند که هدف از زباهنگ ناسزا بیان تحقیر، بیان ترحم به گونه ای منفی، طعنه، پرخاش، عصبانیت و حتی آرزو و تمنای منفی است که با نفرین هم ارتباط دارد.
مفعول غیرمستقیم در زبان فارسی و روش های بیان آن در زبان روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
111 - 140
حوزههای تخصصی:
مفعول غیرمستقیم یکی از متمم های فعل است. در زبان فارسی مفعول غیرمستقیم، الزاماًیک گروه حرف اضافه ای است و رابطه میان فعل و متمم آن یعنی حاکمیت تنها به وسیله حرف اضافه برقرار می شود. در زبان روسی مفعول غیرمستقیم، الزاماً، گروه حرف اضافه ای نیست و حاکمیت بر آن به دو روش برقرار می شود: 1 حاکمیت توسّط حرف اضافه و حالت دستوری؛ 2 حاکمیت تنها توسّط حالت دستوری. در پژوهش حاضر 10 نقش معنایی مفعول غیرمستقیم زبان فارسی تعیین شده است که عبارت اند از: پذیرنده، بهره ور، زیان دیده، محرک، نتیجه، منبع، موضوع، هدف، وسیله و مشارک / مخاطب. هرکدام از مفعول های غیرمستقیم که دارای یکی از این نقش های معنایی است، متناسب با معنی فعل خود می تواند به وسیله یک یا تعدادی از روش های زیر به زبان روسی بیان شود: 1. حالت مفعولی بدون حرف اضافه که در این صورت مفعول غیرمستقیم زبان فارسی به زبان روسی در نقش مفعول مستقیم قرار می گیرد و فعل آن در زمره فعل گذرا به شمار می آید؛ 2. حالت مفعولی با حرف اضافه «на»، «в» و «про»؛ 3. حالت «به ای» بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «к» و «по»؛ 4. حالت اضافی بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «от» و «у»؛ 5. حالت وسیله ای بدون حرف اضافه و یا با حرف های اضافه «за» و «с»؛ 6. حالت حرف اضافه ای با حرف اضافه «о».
بررسی موفقیت آموزشی معلمان زبان خارجی: نقش هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معلمان می توانند فرآیند پیچیده یادگیری را در آموزش بطور اعم و در آموزش زبان خارجی بطور اخص تحت تاثیر قرار دهند. به تبع آن، درک عواملی که موفقیت آموزشی معلمان زبان خارجی را تحت تاثیر قرار می دهد به آموزش موثر معلمان کمک شایان می نماید. هدف این تحقیق بررسی نقش هوش معنوی در موفقیت آموزشی معلمان می باشد. در این راستا، این تحقیق رابطه بین هوش معنوی و موفقیت آموزشی معلمان را از منظر زبان آموزان بررسی کرد. همچنین، حدی که هوش معنوی معلمان زبان خارجی می تواند به موفقیت آموزشی آنها کمک نماید، مورد کنکاش قرار گرفت. به همین منظور، با روش کمی-کیفی، داده های کمی از پرسشنامه هایی که به 130 معلم زبان انگلیسی و 780 زبان آموز زبان انگلیسی داده شد، جمع آوری گردید. همچنین از داده های مصاحبه با 45 معلم زبان انگلیسی و مشاهدات کلاسی و تجزیه و تحلیل برنامه درسی برای سه سویه سازی داده ها استفاده گردید. نتایج ضریب همبستگی حاکی از وجود رابطه مثبت معناداری بین هوش معنوی معلمان و موفقیت آموزشی آنها داشت. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از تاثیر معنادار و نسبتاً بالای سه مولفه هوش معنوی (خود درکی متعالی، تجربه معنوی و شکیبایی) در موفقیت معلمان بود. تحلیل متعاقب کیفی نشان داد که معلمان با هوش معنوی بالاتر مسوولیت پذیرتر، با شهامت تر، خلاق تر، با اعتماد به نفس تر و آگاه تر و در رابطه بین- فردی موفق تر و کم اضطراب تر در کسب اهداف آموزشی خود بودند. نتایج تحقیق حاکی از این است که هوش معنوی بالا به معلمان در افزایش موفقیت آموزشی آنها و به تبع آن به موفقیت زبان آموزان کمک می نماید.
Exploring Dialogism and Multivocality in L2 Classroom-Discourse Architecture in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Critical pedagogy (CP), as a poststructuralist educational movement, challenges the asymmetrical, power-over nature of classroom discourse and seeks to accommodate multivocality in the classroom and in the society. This study probed the discourse architecture of EFL classrooms in Iran. Specifically, it aimed to explore to what extent Iranian EFL classrooms have stepped away from the teacher-dominant initiation-response-follow-up (IRF) discourse structure and welcomed CP-oriented dialogism and multivocality. To this end, a number of EFL classrooms in Isfahan and Shahrekord (Iran) were observed, and the running classroom discourse was audio-recorded, transcribed, and analyzed. The results showed that discourse-construction opportunities were distributed unevenly in favor of teachers regarded as the sole authority in the classroom. Student-regulated symmetrical talks were seldom evidenced in the classrooms. The findings further demonstrated that the power-over IRF discourse architecture, despite its communicative inadequacies, still seems to be dominant in EFL classrooms in Iran. Finally, it is suggested that L2 practitioners should move towards transforming the status quo, include more elements of CP into L2 classrooms, and invest in dialogism and multivocality as essential mechanisms to de-silence the students.