فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۸۱ تا ۳٬۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت نقش زبان در شکل دهی و تغییر باورهای مذهبی و فرهنگی مردم جامعه، پژوهش حاضر در صدد است تا به بررسی موشکافانة واژة ارزشی «حاجی» و واژه های وابسته به آن بپردازد. بدین منظور حدود 300 بافتی که در آنها گفتمان مرتبط با این لقب به کار رفته است، در محیط های طبیعی ضبط گردید و آن گاه مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از مدل هایمز (1967)، لقب های «حاجی» و «حاج/حاجیه خانم» مورد واکاوی قرار گرفته و سپس کاربرد های مختلف آنها از دو بُعد مذهبی-غیرمذهبی و روان شناسی-اجتماعی بررسی شد. در پایان، واژه های هم نشین با این لقب ها مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان می دهد این لقب ها که در گذشته واژه های ارزشی محسوب می شده اند، دچار نوعی دگردیسی شده و امروزه گاه به ضدارزش تبدیل گردیده اند. در پایان، دلایلی که به نظر می رسد منجر به این افت و بسط معنایی شده -از قبیل رسانه، جامعه و دیدگاه های متفاوت مردم- مورد بحث قرار می گیرد.
A Sentence -Based Generation Effect in Bilingual Recognition and Recall(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
شگرد ساده سازی وتابوهای فرهنگی در برگردان های مرعشی پور از رمان های راه و کوچه مدق نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساده سازی (Simplification) از همگانی های ترجمه است که در آن مترجم با بهره مندی از شگردهای ویژه، زبان ترجمه را ساده و روان می کند. از نظر بیکر، این ویژگی گرایش به ساده کردن مسائل برای خواننده و نیز گرایش به انتخاب یک تفسیر و پیشگیری از دیگر تفاسیر است. در این حالت، مترجم سطح وضوح را با از بین بردن ابهام ها بالاتر می برد. در این مقاله، با توجّه به تعریف بیکر از همگانی ها، به ویژه ساده سازی، و با روش توصیفی تحلیلی انواع ساده سازی در ترجمة محمّدرضا مرعشی پور از دو رمان نجیب محفوظ «الطّریق» و «زقاق المدق» واکاوی می شود. البتّه مسئلة اصلی این پژوهش، نقش ساده سازی در انتقال تابوهای فرهنگی است که با در نظر گرفتن تفاوت هنجارهای فرهنگی زبان مقصد نسبت به زبان مبدأ دردسر کمی نیست. یافته های پژوهش نشان می دهد که حذف ساختارهای پیچیده و جایگزینی آن با ساختارهای ساده تر، ساده سازی ساختار حال، کاهش معنای واژگان مشکل یا حذف برخی واژگان، به ویژه حذف یا کاهش تابوهای فرهنگی که بارزترین آن، توصیف صحنه های جنسی است، ویژگی بارز سبک فردی مرعشی پور به شمار می رود. اگرچه متن ترجمه در مقایسه با متن مبدأ، از نظر واژگان، دستور و سبک ساده تر شده است، امّا حذف تابوهای فرهنگی متن مبدأ، اشتباه های مترجم و ساده سازی های گوناگون زمینه ای می سازد که نه چندان کم، مقصود نویسنده از دست برود.
برخی از فرآیندهای واجی در گویش گیلکی رودسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به توصیف و تحلیل برخی از مهمترین فرایندهای واجی گویش گیلکی در شهرستان رودسر می پردازد. بدین منظور از ده گویشور بومی این گویش مصاحبه به عمل آمد. نیز از شمّ زبانی یکی از نگارندگان به عنوان گویشور بومی و برخی از منابع مکتوب برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. همگونی (همگونی همخوان ها، هماهنگی واکه ها)، حذف (حذف همخوان پایانی، حذف همخوان میانی)، تبدیل خوشه های [-nn] به صورت [-nd-]، تضعیف، قلب، کشش جبرانی، تبدیل همخوان r به همخوان l و تبدیل واکه A به واکه o از فرایندهایی هستند که در این مقاله با شواهد کافی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. از بین فرایندهای بررسی شده، این نتیجه به دست آمد که قواعد همگونی، حذف و تضعیف از پربسامدترین فرایندها و تبدیل خوشه های [-nn] به صورت[-nd-] از کم بسامدترین آنها در این گویش به شمار می رود.
خوانش معنایی پاره ای از نشانه های غیرکلامی در ارتباطِ رو در روی دانشجویان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی خوانش معناییِ پاره ای از نشانه های غیی در ارتباط رودرروی دانشجویی و ارائه طرحیی از این خوانش با درنظرگرفتنِ دو متغیر جنسیت و موقعیت اجتماعیِ مخاطب می پردازد.داده های پژوهش به روشِ مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه تصویری جمع آوری شده است. بررسی داده های جمع آوری شده نشان می دهد که متغیر جنسیت در کاربرد رفتارِ چشمی، حالات چهره، فاصله میان سخنگویان در هنگام ارتباط، نشانه های زمانی، نشانه های صوتی فرازبانی، نحوه لمس کردن، و حرکات بدنی و متغیر موقعیت اجتماعیِ مخاطب در کاربرد حالاتِ چهره، فاصله میان سخنگویان در هنگام ارتباط، نشانه های زمانی، نحوه لمس کردن و نشانه های صوتیِ فرازبانی تأثیر دارد. علاوه بر این، نتایج به دست آمده از این بررسی بیان های غیرکلامی بیش از تأثیر متغیر موقعیتِ اجتماعیِ مخاطب است
بررسی و مقایسه ی ساختار افعال زمان گذشته در دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان
حوزههای تخصصی:
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقه ورنوس فادران شهرستان خمینی شهر، واقع در استان اصفهان، تکلم می شده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویش ها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابل توجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوس فادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دسته بندی درونی گویش های ایران مرکزی و گروه بندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان اشاره شده است. ازآنجاکه هیچ گونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبان شناختی این دو گویش یافت نشده، در تحقیق حاضر، ساختار افعال زمان گذشتة دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان به منظور یافتن وجوه اشتراک و تمایز آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این تحقیق بیانگر شباهت بسیار زیاد دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان در سطوح مختلف آوایی، واجی و صرفی است. همچنین، ساخت افعال لازم و متعدی در دو گویش، تابع قواعد خاص و متفاوتی است که می تواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این گویش ها باشد. درمجموع، شباهت قابل ملاحظه ساخت افعال در زمان گذشته در دو گویش به حدی است که فرضیة ریشة تاریخی مشترک آن ها را مورد تأیید قرار می دهد.
بررسی چندمعنایی فعل «خوردن»؛ نمونه ای از عدم کارایی رده شناسی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی پدیده ای زبانی است که نه تنها در سنت مطالعة معنی همواره مطرح بوده بلکه در پژوهش های رده شناختی واژگانی نیز مورد توجه قرار گرفته است. بررسی چندمعنایی فعل «خوردن» در رده شناسی واژگانی، که زیرشاخة رده شناسی معنایی به حساب می آید، در زبان های متعددی صورت گرفته است. در نوشتة حاضر، ضمن معرفی پژوهش های انجام شده در برخی از زبان های آسیایی، به بررسی این پدیده در مورد فعل «خوردن» در زبان فارسی می پردازیم. مقایسة داده های این زبان ها با نمونه های متعدد از زبان فارسی نشان می دهد که «خوردن» در زبان فارسی از چندمعنایی قابل ملاحظه ای نسبت به سایر زبان ها برخوردار است و یکی از پرکاربردترین افعال چندمعنی در زبان فارسی به حساب می آید. پژوهش حاضر نشان می دهد که در چارچوب رویکرد رده شناسی واژگانی نمی توان تبیین مطلوبی از چندمعنایی فعل «خوردن» در زبان فارسی به دست داد، آن هم به این دلیل که تبیین دقیق معنی دار بودن واژه ها هیچ گاه در قالب واژه های منفرد و بیرون از بافت امکان پذیر نیست. با توجه به این که تمام واژه ها از چندمعنایی نامتناهی برخوردارند و این بافت وقوع واژه است که در یک زبان و از زبانی به زبان دیگر تفاوت دارد و سبب بروز چندمعنایی می شود، رده شناسی واژگانی در تبیین چندمعنایی ناکارامد می نماید.
فصل 3 از کتاب فنون تعاملی در آموزش زبان خارجی (معما)
حوزههای تخصصی:
نظام واژه سازی در چارچوب نظریه نام نگری اشتکاور با نگاهی به زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به معرفی نظام واژه سازی در چارچوب نظریه نام نگری اشتکاور می پردازد. نظریه نام نگری اشتکاور نظریه ای شناخت محور است که نیازهای نام گذاری جوامع زبانی را مدنظر قرار می دهد و بر نقش فعال و ظرفیت شناختی مبدع یا واژه ساز در خلق واژه تأکید می کند. هدف از نگارش این مقاله، توصیف نظام واژه سازی در چارچوب نظریه نام نگری اشتکاور است، ضمن آن که تلاش خواهد شد با اراﺋه نمونه هایی از واحدهای واژگانی زبان فارسی، مبانی این نظریه تبیین و ارزیابی شود. تحلیل داده ها نشان داد که با توجه به طرح واره نظریه نام نگری و وجود هفت سطح یعنی جامعه زبانی، واقعیت فرازبانی، سطح مفهومی، سطح معنایی، سطح نام نگری، سطح نام گیری و سطح واجی و همچنین با وجود پنج نوع واژه سازی مفروض در این نظریه می توان نظام های واژه سازی را توصیف و تبیین کرد.
بررسی تبدیل واکه // به واکه [a] یا [o]در لهجه فردوس در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دقیق انواع داده ها در لهجه شهر فردوس نشان داد که واکه پسین/A/ در هجای اول واژه های دوهجایی و هجای دوم واژه های سه هجایی طی فرایند «پیشین شدگی» به واکه [- پسین] و کشیده [a] تبدیل می شود. ولی این فرایند در هجای آخر واژه ها رخ نمی دهد. عامل این تبدیل محدودیت نشان داری *[A] و علت عدم رخداد آن در هجای آخرِ واژه ها تسلط محدودیت پایاییِ ضد این تبدیل بر محدودیت نشان داری *[A] است. همچنین، مشخص شد که واکه /A/ در بافت پیش از همخوان خیشومی /m/ به واکه [o] تبدیل می شود. از سویی دیگر، واکه /A/ در بافت پیش از همخوان خیشومی/n/، در هجای ماقبل آخرِ واژه های چندهجایی به واکه [a] و در واژه های تک هجایی و هجای آخر واژه های چندهجایی به واکه [o] تبدیل می شود. افزون بر این، همخوان /n/ در واژه های تک هجایی و هجای آخر واژه های چندهجایی حذف می شود. محدودیت نشان داری *[A]N عامل تبدیل واکه /A/ به واکه [o] در بافت پیش از همخوان های /m/و/n/ است. این محدودیت توالیِ واکه [A] و همخوان خیشومی را مجاز نمی شمارد. هدف این مقاله تحلیل و تبیین دلایل رخداد و دلایل عدم رخداد تبدیل واکه // به واکه [a] یا [o]در بافت های گوناگون در لهجه فردوس در چارچوب نظریه بهینگی (پرینس و اسمولنسکی، 2004/1993) از طریق دست یابی به رتبه بندهای دربرگیرنده از محدودیت های مختلف است.
درباره واژگان ورزش نوین در زبان فارسی (با یاد دکتر حسین بنایی)
حوزههای تخصصی:
دیر کرد قله هجا در ساخت نوایی واژه بست های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های آوایی و الگوی تکیه زیروبمی در گروه واژه بست و کلمه واجی نشان میدهد که گروه واژه بست با کلمه واجی متفاوت است. الگوی تکیه زیروبمیH* بر روی هجای آخر کلمه واجی و در گروه واژه بست، بر روی هجای قبل از واژه بست قرار می گیرد؛ بنابراین، از نظر نوایی واژه بست مستقل از کلمه واجی است؛ همچنین هیچ نشانه ای از نواخت کناری خیزانH- بعد از گروه های تکیه ای غیرپایانی یا غیر هسته دیده نمی شود؛ بلکه نواخت کناری از نوعL- است و افزایش میزانF0 بر روی واژه بست، پدیده دیر کردقله هجا نام دارد
مقایسه راهبرد ها در حفظ دو روش cafe'' cre''me و nouvel Espaces(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل رابطه میان تغییر منحنی های زیروبمی گفتار و بیان احساس در زبان فارسی با تکیه بر مدل پیوستگی خیزان - افتان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل اکوستیکی مشخصه های نوایی گفتار و کشف میزان همبستگی آنها با سه احساس اصلی (خشم، غم و شادی) در مقایسه با حالت خنثی و نیز توزیع الگوهای زیر و بمی در آغاز و پایان پاره گفت ها در زبان فارسی می پردازد. در این جستار با استناد به مدل پیوستگی خیزان – افتان(RFC) به تحلیل و اندازه گیری پارامترهای اکوستیکی پرداخته و در ادامه با تحلیل آماری و با استفاده از آزمون رگرسیون خطی میزان و درجه همبستگی میان متغیرها مشخص می شود. نتایج تحقیق بیانگر همبستگی بین مشخصه های نوایی زیرو بمی، دیرش واکه و بیان احساسهای یادشده در زبان فارسی بوده است. به گونه ای که بین احساس غم و حالت خنثی از یک سو و احساس شادی و خشم از سوی دیگر ارتباط اکوستیکی بیشتری دیده می شود.
بررسی محتوایی واژه های «تفکر» و «شعور» در فواصل آیات قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هدف بعضی از آیات در بیان نشانه ها، «تفکر» درجهت کشف مقاصد نهایی خلقت است. «شعور» نیز از مباحث مهم قرآنی بوده که آیاتی را در قرآن کریم به خود اختصاص داده است. خداوند متعال بارها در قرآن انسان را به «تفکر»، «تذکر» و «تعقل» دعوت کرده است. افزون براین، حتی در آیاتی «عدم تفکرواندیشیدن» را توبیخ و ملامت کرده است؛ لذا در این پژوهش به بررسی محتوایی آیاتی پرداخته ایم که در فواصل آیات از ریشه ی «فکر» و «شعر» استفاده شده است. این پژوهش به دو فصل تقسیم می شود که فصل اول آن راجع به «تفکر» و فصل دوم آن درباره ی «شعور» است. هرفصل شامل دو بخش است که در آن ها ابتدا واژه ها را ازلحاظ لغوی و سپس ازدیدگاه تفسیری بررسی کرده ایم. دردیدگاه تفسیری به تحلیل انفرادی آیه ها به طور جداگانه و نیز به تحلیل محتوایی آیه هایی که انسان را به «تفکر» سوق داده اند و همچنین آیه هایی که از «عدم شعور و درک صحیح» صحبت کرده اند، پرداخته ایم.
ترجمه ادبی به عنوان نوشتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات به عنوان جزئی از یک نظام کلان به نام فرهنگ، درگیر انتظام های گوناگون است و درنظام زبان شکل می گیرد، در نظام ادبیات تعین می یابد، و در نظام اجتماعی- فرهنگی هویت پیدا می کند . تعامل این نظامها متن ادبی را وارد فرایندی از تقید- آزادی می کند و باعث می شود که ادبیات در عین پذیرش نوعی انتظام، میل به فرا رفتن ازآن را داشته باشد، و از این رو موجودیتی سیال و متغیر بیابد.
مقاله به زبان عربی: بعد کاربردی زبان معاصر و اصول برنامه ریزی کتب درسی (البعد التداولی للمعاصر من اللغة، و مناهج تصمیم الکتاب المدرسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب درسی ارزش و اهمیت بسزایی نزد پیشینیان داشته است, چرا که هدف و ثمره تعلیم و تعلّم است و هر فردی با تکیه بر آن می تواند با دستیابی به فرهنگ آن به درجه اصالت برسد, سپس دانش و آگاهی و بهره برداری از آن در تعامل فرد با جامعه از نظر فکری, تداوم, بینش و شکل گیری و تکوین نمایان خواهد شد؛ بدین معنی که معیارهای نظم اجتماعی و ارزش های رفتاری و تمدنی پایدار و نوین آن, دانش و آگاهی را در شخصیت دانش آموختگان برمی انگیزد و آن را آشکار می سازد. بر این اساس باید یک کتاب درسی از فرهنگ زبانی معاصر و رایج کتاب برخوردار باشد؛ فرهنگی که از نظر نگارنده مقاله در امور ذیل خلاصه می شود:
1. بحث و گفت وگو و مناظره و سؤال و جواب.
2. خواندن قصه و رمان و بازی کردن نقش شخصیات و تقلید آن.
3. گزارش ها و خطبه ها و ضرب المثل ها و سخنرانی ها.
4. راهنمایی کردن و آموزش دادن.
5. مصاحبه های شخصی و مدیریت نشست ها و گردهمایی ها و مشارکت و همکاری در آن.
6. توصیف اشیاء با دقت واقع بینانه و اقامه برهان و دفاع از آراء و نظرات و درخواست دلیل و برهان و تفسیر و مباحثه و تحلیل و بررسی و تفحص و شرح و تعلیق.
از نظر نگارنده این پژوهش این جوانب باید در زبان و سبک کتاب درسی نمایانده شود, تا با تکیه بر وسائل کاربردی نمایش زبان و حد و مرزهای آن, که اثر تکوینی غیر مستقیمی بر جای می گذارد, باعث پیشرفت عوامل زبان معاصر از نظر طرح و برنامه ریزی و تعریف و سازگاری با واقعیات شود. و علاوه بر موضوع علمی, شیوه تقدیم و سبک بررسی مضمون و ارائه محتوا و خصوصیت نظام های زبانی فراهم آمده و اساس تربیتی, به عنوان مدخل های اجرائی و منطقی محصول فرهنگی زبانی به شمار می رود. به عنوان نمونه, تکرار و پیامدهای شگفت آن بعد از آموزش, و آثار روانی و ایدئولوژیکی آن در مباحث کتاب درسی باعث شکل گیری جهان بینی دانش آموختگان می شود, به ویژه از جهت محتوا و تکنیک زبان, تا بدین ترتیب نسلی را پرورش دهد که پیوند آن با واقعیات ناگسستنی است.