فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در مطالعات ارتباط زبان اول و دوم نقش جنسیت کمتر مورد تحقیق و پژوهش قرار گرفته است. هدف این مطالعه توصیفی-پیماشی این بود تا همبستگی بین خواندن در زبان اول و دوم را در میان دانشجویان دختر و پسر مورد آزمایش قراد دهد. به این منظور به 225 (103 دانشجوی پسر و 122 دانشجوی دختر) دانشجو از رشته های غیر زبان انگلیسی که درس زبان عمومی داشتند پرسشنامه راهبردهای خواندن در زبان اول٬ تست توانش عمومی زبان انگلیسی نلسون و تست خواندن و درک مطلب در انگلیسی داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها ارتباط متوسط بین این سه متغیر در میان پسرها و نیز دخترها را نشان داد. ولی یافته ها نشان داد که دانشجویان دختر در این سه متغیر میانگین بالاتری داشته اند٬ آگاهی از راهبردهای خواندن نقش بیشتری در خواندن به زبان دوم در میان دانشجویان دختر داشت ٬ و مجموع دو متغیر آگاهی از راهبردهای خواندن و توانش عمومی زبان انگلیسی نقش بیشتری در خواندن به زبان دوم در میان دانشجویان دختر داشت. در مجموع این تحقیق نتایج متفاوتی را برای همبستگی بین زبان ها در میان دانشجویان پسر و دختر نشان داده است به گونه ای که یافته ها مبین همبستگی قویتر بین دو زبان را در میان دانشجویان دختر نسبت به دانشجویان پسر نشان داده است. از آنجا که در مطالعات بین زبانی تاثیر زبان اول بر زبان دوم نشان داده شده است توصیه می شود که مدرسان زبان دوم نقش جنسیت را در ارتباط خواندن در زبان اول و دوم در نظر بگیرند.
نقش هوش چندگانه در هویت فرهنگی و پیشرفت زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسلط بر یک زبان خارجی مستلزم آشنایی با فرهنگ گویشوران آن زبان است.هدف از این مطالعه، بررسی رابطه هویت فرهنگی زبان دوم و پیشرفت زبانی، ارتباط هویت فرهنگی و هوش چندگانه، و رابطه هوش چندگانه و پیشرفت زبانی زبان آموزان ایرانی است.این مطالعه همچنین به دنبال این است که کدام نوع هوش می تواند هویت فرهنگی و پیشرفت زبانی را پیش بینی کند.در ابتدا برای انتخاب یک نمونه همگن از زبان آموزان آزمون تافل گرفته شد و 180 نفر انتخاب شدند.سپس آنها به پرسشنامه های هویت فرهنگی و هوش چندگانه پاسخ دادند.تحلیلهای آماری نشان داد که بین هویت فرهنگی و پیشرفت زبانی رابطه متوسط و معنادار، بین هویت فرهنگی و هوش چندگانه رابطه ای مثبت و معنادار، و بین پیشرفت تحصیلی و هوش چندگانه زبان آموزان رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد.همچنین هویت فرهنگی زبان آموزان از طریق هوش بین فردی آنها و پیشرفت زبانی توسط هوش زبانی قابل پیش بینی هستند.با آگاهی از این نتایج، معلمان زبان میتوانند خود را برای مقابله با چالش های احتمالی آماده کنند.
گویش سنجی رایانشیِ تنوعاتِ زبان گونه هایِ تالشی در کرانه جنوب باختری دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
155 - 189
حوزههای تخصصی:
گویش سنجی گرایشی نوین و برآمده از گویش شناسی کلاسیک است که در آن تفاوت ها و تمایزات میان گویش های مختلف در ناحیه ای به صورت آماری محاسبه شده و با استفاده از نقشه ها و اطلس های گویشی بازنمایی می شود. در پژوهش حاضر محققان کوشیده اند بر اساس روش تحلیل انبوه داده های گویشی و با بهره گیری از بسته نرم افزاری گویش سنجی و نقشه نگاری RuG/L04 ، چشم اندازی از تنوعات آوایی و واژگانی مناطق تالش زبانِ استان گیلان به همراه دستگاه آوایی گونه های زبانی رایج، ارائه دهد. جامعه آماری این پژوهش ساکنین آبادی های پنج شهرستان تالش زبان استان گیلان، یعنی شهرستان های تالش، رضوانشهر، ماسال، فومن و شفت بوده است. از هر شهرستان 10 روستای بالای 100 خانوار که زبان محلی آن ها تالشی است، انتخاب شده اند. گویشوران افراد ذکور این روستاها بودند که در سه رده سنی نوجوانان، میانسالان و سالمندان قرار داشته اند. روش جمع آوری داده ها، استفاده از پرسش نامه زبانی لایپزیک و سُوادِش مشتمل بر 65 واژه و 7 جمله بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گویشوران زبان تالشی در تلفظ برخی واژه های حوزه های دادگانِ پژوهش، شباهت آوایی و واژگانی دارند و در برخی حوزه های دیگر تفاوت هایی دارند. همچنین سن گویشوران در استفاده از واژه های اصیل زبان محلی خود تأثیر دارد و در سنین پایین، گرایش به فارسی معیار بیشتر است. به طورکلی، سه گویش برای زبان تالشی متصور است که هر گویش دارای گونه های زبانی متعددی است که از تنوع آوایی و واژگانی برخوردارند.
نگاهی تاریخی به ساخت تکرار و افزوده های میانی و تبیین آن در چارچوب نظریه صرف ساخت محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه های زیادی در زبان فارسی هستند که حاصل فرایند تکرار کامل و افزوده میانی و دارای ساخت ناپایگانی هستند، به این معنی که عمل تکرار پایه و کاربرد افزوده میانی به صورت مرحله به مرحله صورت نمی گیرد، بلکه واژه جدید حاصل عملکرد همزمان این دو فرایند است. این ساخت ناپایگانی در چارچوب نظری صرف ساخت محور قابل تبیین خواهد بود. صرف ساخت محور رویکردی شناختی و ساخت بنیاد به واژه سازی دارد که الگوهای واژه سازی را به صورت طرح واره های انتزاعی به صورت جفت هایی از صورت و معنا می داند. طبق این چارچوب نظری، این ساخت ناپایگانی حاصل فرایند یکی سازی طرحواره ذهنی تکرار و طرحواره کاربرد افزوده میانی است. برای نشان دادن زمان طرحوارگی این ساخت در ذهن فارسی زبانان، نگاهی تاریخی به سیر تکامل آن از فارسی باستان تا فارسی امروز داشته ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که شروع این ساخت در دوره فارسی میانه بوده که افزوده میانی تنها با حرف اضافه «به» برای رساندن معانی توالی و افزایش کمیت کاربرد داشته است، اما در دوران های بعدی فارسی به قیاس با این ساخت ناپایگانی و براساس طرحواره های ذهنی این ساخت، از دیگر حروف اضافه نیز به عنوان افزوده میانی استفاده شده است.
چندمعنایی واژه های پیچیده مختوم به «نامه» در چارچوب صرف ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی واژه های پیچیده مختوم به «نامه»، از جمله موضوعاتی بوده که کمتر مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. در این جستار، به منظور بررسی نقش واژه سازی «نامه» در این گروه از واژه های پیچیده زبان فارسی، به تحلیل چندمعنایی این جزء واژگانی در چارچوب صرف ساختی (بوی، 2010) پرداخته شده است. برای نیل به این هدف، 102 واژه ساخته شده با «نامه» از فرهنگ فارسی زانسو (کشانی، 1372)، فرهنگ بزرگ سخن (انوری ،1381) و فرهنگ دهخدا (1377) گردآوری شدند که با استفاده از امکانات صرف ساختی مبنی بر وجود طرح واره ساختی ناظر و انشعاب زیرطرح واره ها بر اساس دخالت سازوکارهای سطح مفهومی، در 12 دسته مختلف قرار گرفتند. یافته های این پژوهش نشان داد که طرح واره های تصویری، مجاز و استعاره سه سازوکار اصلی عامل چندمعناشدن سازه مشترک «نامه» در واژه های مورد بررسی بوده است. به علاوه، امکانات صرف ساختی از جمله وجود معنای مقید در قالب اصطلاح ساختی، واژگان سلسله مراتبی و وراثت پیش فرض نشان داد که بر ساخت واژه های پیچیده مختوم به «نامه»، طرح واره ای ساختی موسوم به اصطلاح ساختی ناظر است که «نامه» را در وضعیت بینابین ترکیب و اشتقاق قرار می دهد و آن را به عنوان «شبه وندی» در مسیر دستوری شدگی قرار می دهد.
The Effect of Prior Knowledge on the Contribution of Working Memory to L2 Reading Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Working memory is believed to interact with a second language (L2) learning at the cognitive level. The present study sought to explore the impact of L2 readers’ prior knowledge on the contribution of working memory to reading comprehension. Eighty Iranian English learners were divided into two groups of high and low by their scores on L2 knowledge and the topic knowledge tests. Their working memory spans, and reading comprehension abilities were measured via a working memory test and a reading comprehension test respectively. The results indicated that working memory significantly predicted L2 reading comprehension only when the readers had sufficient topic knowledge. The results also show that the learners’ comprehension was mostly determined by their L2 linguistic knowledge, even when they had considerable working memory capacity. The findings imply that readers’ prior knowledge could moderate the contribution of working memory in L2 reading comprehension. A certain level of knowledge in the target language and on the topic is required for L2 readers to help working memory work more efficiently.
بررسی کارایی تدریس لغت، دستور و مهارت خواندن در دوره های آنلاین زبان با اهداف آکادمیک در دانشگاه ها در زمان همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۲, ِDecember ۲۰۲۰
219 - 244
حوزههای تخصصی:
بیماری همه گیر COVID-19 همه دانشگاه ها را واداشت تا تمام برنامه های خود را بصورت آنلاین ارائه دهند. اما همه مدرسان برای چنین تحول ناگهانی ای آماده نبودند. آموزش آنلاین می تواند برای مربیان و موسسات بسیار چالش برانگیز باشد چراکه دارای ظرافت های مختلفی است که آن را از برنامه های حضوری کاملا متفاوت می سازد. با توجه به شرایط حاضر همه گیری، نیاز فوری به مطالعات در خصوص بررسی اثربخشی چنین برنامه هایی در مقایسه با دوره های مشابه حضوری به شدت حس میشود. در نتیجه ، مطالعه حاضر تلاشی بود برای مقایسه اثربخشی یک دوره EAP آنلاین با دوره مشابه حضوری از نظر سه مولفه لغات ، دستور زبان و درک مطلب. شصت و هشت دانش آموز در دو گروه آنلاین و حضوری با طرح پیش آزمون-پس آزمون در این مطالعه شرکت کردند. در حالی که در شروع مطالعه دو گروه تفاوت معناداری نداشتند ، نتایج آزمون SPANOVA تفاوت معناداری را در مورد مولفه دستور زبان و نه دو مولفه دیگر نشان داد. گروه حضوری از عملکرد بهتری در یادگیری دستور زبان برخوردار بود. مصاحبه های انجام شده نشان داد که فراگیران در کلاسهای آنلاین معمولاً تعامل کمی با معلمان و همکلاسی های خود دارند و معلمان نمی توانند در طول کلاس، فراگیران را درگیر و فعال نگه دارند. همه اینها نشان می دهد که یک برنامه آنلاین، ترجمه یک برنامه درسی حضوری به یک قالب آنلاین نیست و از پیچیدگی های بی شماری برخوردار است که باید مورد توجه همه دست اندرکاران قرار گیرد.
The Interface among Interpersonal and Intrapersonal Intelligences, Language Teaching Anxiety, and Classroom Management Beliefs: The Case of EAP Instructors(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
192 - 209
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to investigate the relationship among English for academic purposes instructors’ interpersonal and intrapersonal intelligence types, language teaching anxiety, and classroom management beliefs taking a correlational research design. To this end, a convenient sample of 98 EAP instructors were asked to complete the excerpted sections of McKenzie’s Multiple Intelligences Questionnaire, Teacher Anxiety Scale, and Behavior and Instructional Management Scale. The results of Pearson product-moment tests revealed a significant negative relationship between interpersonal intelligence and classroom management beliefs while no significant link was observed between intrapersonal intelligence and classroom management beliefs. The same results were obtained for the possible relationship between these two intelligence types and language teaching anxiety. Furthermore, a significant negative relationship was found between EAP instructors’ language teaching anxiety and classroom management beliefs. The multiple regression analysis also showed that interpersonal intelligence could strongly predict EAP instructors’ classroom management beliefs. Furthermore, the two independent samples t-tests demonstrated that language and content instructors differed with regard to their language teaching anxiety and classroom management beliefs in EAP classes. The results were discussed in light of previously existing literature and some pedagogical implications were presented for EAP teacher training courses.
On the Efficacy of a Communicative Framework in Teaching English Phonological Features Absent in Persian to Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although Persian and English share many common phonemes, there are some phonological features that are present in English but absent in Persian which tend to lead to mispronunciation on the part of Persian learners of English, mostly through negative transfer. The present research assesses the efficacy of a communicative framework in improving Iranian adult EFL learners’ pronunciation of five English phonemes absent in the phonological system of Persian. Thirty EFL learners, divided into experimental and control groups, participated in the training course which lasted 22 sessions (330 minutes). The experimental group was instructed using the communicative framework for teaching pronunciation while the control group received traditional methods of pronunciation teaching. The pronunciation quality of these sounds were then assessed by four native and four non-native English teachers as well as by the PRAAT speech analysis software in the case of the vowels. Although no significant difference was detected between the experimental and control groups with regard to posttest results, a positive trend was observed in favor of the experimental group regarding specific features (e.g., formant frequencies, duration, center of gravity) of the problematic sounds.
Critical Thinking in Language Planning for Local Languages Maintenance: Evidence from Banjarese, Indonesia(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The fact that many indigenous languages in Indonesia have been dying out as a result of the ineffective way of language planning. This study aims to construct critical thinking indicators and to describe the strategies used for enhancing critical thinking in language planning (LP) concerning local language maintenance, particularly Banjarese language. The qualitative method was employed in which all data were elaborated in a descriptive manner by employing an interview and documentation to collect the data. The former was performed by interviewing the two older native Banjarese persons: The one is a researcher focusing on native languages as well as on Banjarese maintenance; and the other is the main official person in charge of history and tradition maintenance of the Education and Culture Service of South Kalimantan. The latter was done by taking articles concerning Banjarese maintenance and its teaching, and policy documents issued by the government. The data were analyzed through content analysis. The result shows that there is no curriculum design to maintain Banjarese at schools. The local government’s support in maintaining Banjarese does neither run well nor seems to be serious. The existence of local government regulation No. 7/2009 about the local language maintenance does not continue to practical procedures on how local language should be designed and taught at schools. Therefore, the issues of Banjarese should be the main indicator to map needs analysis in local language maintenance and strategies for language planning dealing with the classroom as the way of teaching Banjarese
استعاره های مفهومی زمان در زبان فارسی: رویکردی شناختی-پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره نوعی نگاشت منظّم بین دو حوزه مفهومی است. در استعاره حوزه ای تجربی که حوزه مبدأ خوانده می شود، بر حوزه دیگری که حوزه مقصداست، نگاشت می شود. مفاهیم انتزاعی مانند زمان، به وسیله استعاره مفهومی در ذهن بشر درک و مفهوم سازی می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی استعاره های مفهومی حوزه زمان در زبان فارسی است. روش این مطالعه، تحلیل پیکره ای و شامل متون نوشتاری زبان فارسی معاصر از پایگاه داده های زبان فارسی است. نمونه این پیکره، شامل (36) متن از نویسندگان معاصر همچون آل احمد (1333 و 1343)، ابراهیمی (1345 و 1382)، بهرنگی (1342)، پارسی پور (1369)، پیرزاد (1379)، جعفری (1386)، جمالزاده (1343)، چوبک (1328)، حجازی (1308)، دانشور (1348)، دولت آبادی (1367)، ریاحی (1385)، گلستان (1353)، فلاح (1394)، مستور (1397)، نفیسی (1330) و هدایت (1332 و 1315) است. پس از تحلیل پیکره، (605) عبارت استعاری زمان در (11) نگاشت استخراج شد. نتایج نشان داد که پرکاربردترین حوزه های مبدأ برای درک و بیان استعاری زمان براساس این پیکره، شیء، ماده، مسیر، مکان و ظرف هستند؛ بنابراین، از بررسی میزان بسامد بالای حوزه های مبدأ شیء و ماده می توان نتیجه گرفت که این نوع مفهوم سازی از زمان، نشان گر ویژگی های درون فرهنگی است که بر نگرش نویسندگان معاصر زبان فارسی اثر گذاشته است. .
بررسی پیدایش فعل وجهی «رسیدن» در فارسی از منظر دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
7 - 44
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوری شدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینه تحقیقات انجام شده در حوزه وجهیت، به ویژه دستوری شدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزه وجهیت و دستوری شدگی پرداخته اند و سپس، با ارائه شواهد متعدد از دوره های مختلف زبان فارسی، تحولات درزمانی رخ داده را در گذر از فارسی باستان به فارسی میانه، فارسی دری و فارسی امروز تحلیل کرده اند. مطالعه شواهد نشان می دهد که در فارسی دری، «رسیدن» در بافت هایی خاص، پس از بسط استعاری و با پیشرفت در مسیر دستوری شدگی، در صیغه سوم شخص مفرد مضارع، به عنوان ابزاری برای بازنمایی وجهیت های پویا، سزاواری یا اجازه ای مورد استفاده قرار می گیرد. از طرف دیگر، اگرچه در فارسیِ امروز این کاربرد به تدریج از میان رفته است، اما فعل «رسیدن»، از طریق دیگری، برای بازنمایی وجهیت پویا به کار می رود.
بررسی نقش بازخورد تصحیحی در ارتقاء توانش منظورشناختی: مطالعه فارسی آموزان سطح متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
297 - 322
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت فراگیری ابعاد منظورشناختی زبان دوم و لزوم ارتقاء توانش منظورشناختی در میان فارسی آموزان و با درنظرگرفتن این مهم که تاکنون پژوهش منسجم و اصیلی در خصوص تأثیر بازخورد تصحیحی بر تولید کنش های گفتاری توسط فارسی آموزان انجام نگرفته است، هدف این پژوهش، مطالعه تأثیر دو نوع بازخورد تصحیحی (بازگویی و فرازبانی) بر تولید کنش های گفتاری درخواست کردن و امتناع کردن توسط فارسی آموزان سطح متوسط است. به این منظور، 76 فارسی آموز از چهار کشور و با سطح زبانی متوسط به صورت تصادفی انتخاب شده ان در چهار گروه، به مدت شش ماه آموزش دیدند: گروه تکلیف محور همراه با بازخورد بازگویی، گروه تکلیف- محور همراه با بازخورد فرازبانی، گروه سنتی همراه با بازخورد بازگویی و گروه سنتی همراه با بازخورد فرازبانی. ابزار مورد استفاده در این پژوهش نسخه فارسی شده آزمون تکمیل گفتمان نوشتاری (WDTC) برگرفته از تاج الدین، کشاورز و زندمقدم (2012) است که پایایی و روایی آن مجددا بررسی شده و سپس، به صورت پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است. تدریس به هر گروه به مدت 6 هفته (هفته ای 2 ساعت، جمعاً 12 ساعت) به طول انجامیده است. نتایج نشان داد که اولاً رویکرد تکلیف- محور نسبت به روش سنتی در ارتقاء توانش منظورشناختی فارسی آموزان مؤثرتر است و می تواند رشد بسیار بالایی را منجر شود؛ ثانیا، بازخورد فرازبانی در قالب رویکرد تکلیف - محور نسبت به بازخورد بازگویی نتایج مؤثرتری درمیان فارسی آموزان داشته است..
Consecutive Interpretation Training: Challenges and Solutions
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۱, April ۲۰۲۰
85 - 102
حوزههای تخصصی:
Consecutive interpreting (CI) requires a lot of parallel cognitive and affective processes, which are challenging for the interpreter who has to deal with them concurrently . This study focuses on the problems trainee interpreters encountered intheir CI sessions. An analysis of the strategies they used to weigh whether they have been successful in completing their task is also given. The sample of the study consists of 50 senior students of Translation enrolled in CI course (English-Arabic) in the Fall Semester 2018/2019 at the Translation Department at Yarmouk University, Jordan. The Source Text (ST), which was divided into one-minute period for each time, was given to students for interpretation and then the Target Text (TT) was recorded. Most of the challenges encountered by trainee-interpreters were linguistic problems, memory problems, note-taking and reproducing the ST into the TL. It is imperative therefore that interpreter training should be as effective as possible and interpreters shoulddevelop a series of skills and strategies such as chunking and joining, shadowing, anticipating, listening and recalling and paraphrasing that can be used to solve the problems encountered.
The Ethics of Volunteerism in Translation: Translators without Borders and the Platform Economy
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۳, September ۲۰۲۰
1 - 30
حوزههای تخصصی:
Volunteerism is widespread in the translation sector, but the practices associated with it and its ethical import have so far received very little critical attention. This article critiques one of the most high profile beneficiaries of volunteer translation, Translators without Borders, which presents itself as a charity but operates as a corporate concern, with a leadership composed primarily of major industry players. TWB adopts an asset-centred, platform-based, top-down model that offers massive scaling possibilities and reflects a corporate vision of the translation community. It provides a clear example of the wider shift from artisanal to industrial to platform economy as it plays out in the translation field. To demonstrate the potential for volunteer translation to be situated within a more solidary and equitable context and provide an example of one possible alternative to the platform-based paradigm, we discuss the practices of another humanitarian NGO, Solidarités International, which runs a paid internship programme and adopts a small-scale, peer-based, horizontal model with a strong focus on early-career translators. We ask who ultimately benefits from the exploitation of free labour and focus on identifying practices that enhance or jeopardize the professionalization and stature of the translators involved. We further discuss how the linguistic assets produced by volunteer translators can generate saleable intellectual property and how this can lead to conflicts of interest and support patterns of inequality in the wider social context.
پارس به چه معنی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار این مقاله بررسی معنی واژه پارس است. در برخی از لغت نامه ها علاوه بر اینکه پارس در مفهوم قوم پارسیان، و محل استقرار آنها بیان شده است، به معنی «پارس کردن» نیز آمده است. از اینرو این مقاله به دنبال آن است که مدارک و شواهد را بررسی کند تا به استناد منابع در دسترس، معنی واقعی این واژه مشخص شود. نتیجه بررسی هیچ منبع و مدرک مستندی را که نمایانگر مفهوم این واژه باشد در اختیارمان قرار نداده است. اما پارس در منابع متعددی به معنی قوم و قبیله پارسیان، استان فارس و سرزمین ایران آمده است. پارس نام قوم پارسیان (هخامنشیان) است که در کتیبه های هخامنشی در مفهوم «قبیله پارسی» به کار رفته است. این نام ابتدا به محل شکل گیری حکومت پارسیان، که حدود استان فارس فعلی است، اطلاق می شد و با قدرت گرفتن هخامنشیان و توسعه قلمرو آنان، به کل سرزمین ایران و قوم ایرانی داده شد. واژه «پارس» در گذر زمان جای خود را به تلفظ عربی این کلمه یعنی«فارس» داده است. معانی دیگری که به قرینه می توان برای واژه پارس بیان کرد از این قبیل اند: محل استقرار، جنگجو، پهلوان و گرز افکن.
بررسی فرایندهای واجی حذف و درج در گویش شهرستان رابُر بر مبنای نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش فرایندهای حذف و درج در گویش شهرستان رابُر را بر مبنای نظریه بهینگی و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی و تحلیل می کند. برای بررسی امکان تحلیل این فرایندها بر مبنای نظریه بهینگی در گویش رابُر، حذف همخوان پایانی، حذف همخوان میانی، حذف همخوان های چاکنایی و درج واکه در ابتدای خوشه همخوانی و درج همخوان میانی (میانجی) با این نظریه محک زده می شود. داده های این تحقیق از زبان طبیعی و روزمره مردم، کتاب های گویش و شم زبانی نگارنده گردآوری شده اند. بررسی و تحلیل داده ها نشان می دهد که در بعضی موارد در این گویش برخلاف فارسی معیار، برای جلوگیری از التقای مصوت ها به جای درج همخوان از فرایند حذف (مصوت) استفاده می شود؛ به همین دلیل بسامد فرایند حذف در این گویش بیش از درج است. در خصوص حذف همخوان چاکنایی در موضع پایانه هجا، تغییر کیفیت واکه اصلی در گویش رابُری عمومیت ندارد. همچنین، همخوان میانجی در فرایند درج نیز در مقوله فعل یکی از همخوان های رایج در زبان فارسی معیار نیست. گزینه بهینه در فرایندهای حذف و درجِ بررسی شده در این گویش در راستای نظریه بهینگی است.
معرفی مقالات واژه گزینی و اصطلاح شناسی (1314-1323)
حوزههای تخصصی:
توسیع معنایی در زبان فارسی؛ مطالعه موردی افعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره دهم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۵۳)
233-256
حوزههای تخصصی:
توسیع معنایی، از جمله فرایندهای مهم تغییر معنی به شمار می آید که از دیرباز از سوی متخصصان و به ویژه معنی شناسان تاریخی فقه اللغوی مطالعه می شد. در جریان این فرایند که در گذر زمان رخ می دهد، واژه ای بر حسب مشابهت مفهومش با مفهومی جدید و بر اساس اصل صرفه زبانی، برای اشاره به واحد جدیدی در زبان به کار می رود. به این ترتیب، افزون بر مفهوم اولیه اش در مفهوم تازه ای نیز کاربرد می یابد. همین عامل «مشابهت» سبب شده است تا در بسیاری از موارد، توسیع معنایی با استعاره اشتباه گرفته شود و مجموعه ای از واژه هایی که دارای توسیع معنایی هستند، استعاره محسوب شوند. در نوشته حاضر، نگارنده ضمن معرفی توسیع معنایی، به بررسی تمایز این فرایند با استعاره می پردازد و به ویژه با تأکید بر افعال زبان فارسی می کوشد نشان دهد که بسیاری از ساخت هایی که استعاره در نظر گرفته می شوند، در واقع، توسیع معنایی یافته اند و در اثر این فرایند، دارای چند معنایی شده اند.
تفاوت های سبکی غزل حافظ و سلمان ساوجی از نظر کاربست فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی های ادبی و هنری غزل حافظ بر همگان مبرهن است؛ امّا این زیبایی ها زمانی بیشتر آشکار می شود که با غزل های دیگر شاعران و بویژه غزل هایی که مورد توجّه وی بوده و در استقبال از آن اشعار، غزل هایی هم زمینه سروده؛ بررسی مقایسه ای گردد. چنین بررسی هایی تا حدّی می تواند این امر را محرز کند که چرا غزل دوستان از خوانش غزل حافظ در مقایسه با غزل هایی با همان زمینه؛ حظّی وافرتر و متفاوت تر دریافت می کنند. زبان شناسی نقش گرای هلیدی که در تحلیل متون ادبی کارآمد نشان داده شده؛ در پاسخ به این پرسش می تواند کمک نماید. در این رویکرد، فرانقش تجربی که به بازنمایی تجربه های انسان از جهان بیرون و درون می پردازد؛ بیانگر محتوای گزاره ای بند است که به وسیله فعل اصلی بیان می شود و به آن فرایند می گویند. در جستار پیشِ رو، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و آماری، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که غزل حافظ و سلمان از نظر کاربست انواع فرایندها چه تفاوت هایی با هم دارند و این تفاوت ها چه تأثیراتی بر سبک غزل این دو شاعر و به تبع آن التذاذ ادبی شعر آنان دارد. نتایج این پژوهش حاکی از این است اگرچه هر دوی این آثار در یک ژانر مشترک (غزل) نوشته شده اند و دارای زمینه تقریباً مشابهی هستند؛ امّا گزینش های فعلی انگیخته از زبان آنان متفاوت است. حافظ به بهره گیری از فرایندهای «ذهنیِ آرزویی و عاطفی»، و فرایندهای «مادّیِ تبدیلی» توجّه بیشتری نشان داده و تمایز سبکیِ غزلیّات هم زمینه او نسبت به غزل های سلمان در رنگ و بوی عاطفی و همچنین پویایی غزل وی نهفته است