فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اختصارسازی از فرایندهای مهم واژه سازی است که در آن یک یا چند نویسه جا نشین چند واژه یا یک عبارت طولانی می شود.به طورکلی به لحاظ شیوه تلفظ دو نوع اختصار وجود دارد؛ اختصارهای الفبایی که نویسه های آن تک تک تلفظ می شود، و سرنام ها که حروف آن به صورت یک واژه ادا می شود. هدف این پژوهش معرفی و تحلیل چگونگی تشکیل سرنام های دوسطحی است که ساز و کار ویژه و نوینی از واژه سازی در زبان فارسی ایجاد کرده و کاربردش در سازمان ها و نهاد های اجتماعی باب شده و رو به افزایش است. این سرنام ها افزون بر اختصار بودن واژه اند و گویای هدف و پیام آن سازمان ها. از این رو، این نوع اختصار، معنی را در دو سطح بیان می کند؛ به عنوان یک سرنام و به عنوان یک واژه موجود و معمولی زبان. هدف این پژوهش این است که نشان دهد فرایند تشکیل سرنام های دوسطحی که موجب یکسان شدن صورت نوشتاری و تلفظ یک واژه موجود و یک سرنام می گردد نوعی افزایش معنایی به صورت «چندمعنایی» است.
چارچوبی نظری برای نقد ترجمه
حوزههای تخصصی:
"آنچه امروز نقد ترجمه نام گرفته، در واقع سنجش کیفیت ترجمه بوده و اساس آن بررسی مقابله ای است، به این صورت که بخش های متناظر دو متن مقصد و مبدا با هم مقایسه می شود و ترجمه هر بخش در چارچوب مفهوم ""معادل"" که خود مفهومی غیردقیق و تابع قضاوت شخصی است، با عنوانهایی چون ""غلط"" و ""درست"" سنجیده می شود. این رویکرد تقلیل گرا و جز نگر برای نقد ترجمه کافی نیست اگر چه ممکن است برای آموزش ترجمه یا حوزه هایی نظیر آن مفید باشد. نقد ترجمه، چون نقد ادبی، نیاز به چارچوبی نظری دارد که فراتر از بررسی مقابله ای باشد.
مقاله حاضر بر آن است تا نشان دهد، تحلیل انتقادی گفتمان چارچوب نظری مناسبی است که می تواند دیدگاههای لازم برای نقد ترجمه را در خود جای دهد. به این ترتیب نقد ترجمه به جای جستجوی غلط و درست باید بررسی کند انتخابهای مترجم (انتخابهای واژگانی، دستوری، ...) چه دلالتی دارند، کدام چارچوب ایدئولوژیکی را منعکس می کنند، و هویت های فرهنگی را چگونه به تصویر می کشند. نقد ترجمه می تواند در چارچوب تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه را از دیدگاههای مختلف نقد کند؛ مثلا از دیدگاه استعمارگرایی، پسااستعماری، فمینیسم، مناسبات قدرت، و جز آن. بنابراین نقد ترجمه در واقع نقد ایدئولوژی هاست و به زبان تازه ای نیاز دارد که با زبان مقابله تفاوت دارد"
خطا یک عامل پویا در روند زبان آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
"هنگامی که در مورد یاددهی و یادگیری زبان های خارجی صحبت می شود فکر جستجوی راه حلی برای پشت سر گذاشتن مشکلات این فرایند به ذهن هر معلم و زبان آموزی خطور می کند. مساله خطا در حوزه یاددهی و یادگیری فقط به عصری که ما در آن زندگی می کنیم منحصر نمی شود. شناسایی خطا و تصحیح آن به کمک خود زبان آموز می تواند ما را به سوی خودآموزی هدایت کند.
هدف تحقیق حاضر توصیه به تمرکز آموزشی بر روی خطا است که می تواند همزمان هم به معلم و هم به زبان آموز کمک کند تا بدانند در چه مرحله ای از فرایند یاددهی و یادگیری قرار گرفته اند. این تحقیق خطا را ابزاری برای به کار گرفتن آموخته های زبانشناختی در موقعیت های واقعی مکالمه تلقی می کند. بعلاوه در این تحقیق، به منظور استفاده از تمرین های خوداصلاحی، یک کار میدانی هم انجام شده است که نتایج حاصله از تجربه معلم در سه کلاس زبان فرانسه در ایران به صورت مشاهده ذکر شده اند. تصحیح خطا به شیوه تحقیق حاضر در قبولاندن مسوولیت یادگیری زبان به زبان آموز به نتایج با ارزشی دست پیدا کرده است.
هدف اصلی این تحقیق معرفی خطا به عنوان ابزاری در اختیار معلمینی است که می خواهند به یاددهی یاددگیری زبان فرانسه پویایی ببخشند.
"
ویژگیهای یادگیری زبان خارجی توسط فراگیران بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روش های جدید تدریس، به نظر متخصصین آموزش زبان، فراگیر در مرکز توجه فرایند آموزش و یادگیر قراردارد. در هر رشته آموزشی، مدرسین باید توجه خاصی به ویژگی های فرگیران مبذول نمایند. بطور کلی اگر بخواهیم فراگیران را به گروه های مختلف تقسیم کنیم، یک گروه از فراگیران زبان های خارجی بزرگسالان هستند چه در آموزش رسمی در چهار چوب دانشگاه و چه در آموزش غیر رسمی در آموزشکده های زبان. فراگیران بزرگسال را از جنبه های قانونی، اجتماعی و روان شناختی می توان تعریف کرد. مفهوم روان شناختی بیشتر مورد توجه ماست و بطور مستقیم به آموزش زبان های خارجی مربوط می شود. لازم به ذکر نیست که خصوصیات بزرگسالانی که زبان خارجی فرا می گیرند از خصوصیات سایر بزرگسالان در دیگر موقعیت های یادگیر کاملاً متفاوت نیست. اگر موفق به شناخت ویژگی های فراگیران بزرگسال شویم، قادر به درک فرایند یادگیری شان نیز خواهیم شد. به این ترتیب نخست تلاش خواهیم کرد تعریف های گوناگون بزرگسال را ارائه کنیم و سپس ویژگی های یادگیری آنها را بررسی نماییم.
ویژگیهای ساختاری و روایتی حکایتهای مشایخ در مثنویهای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حُکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینیِ یک عارفِ معتقد به مبانیِ نظری و عملیِ سلوک عرفانِ عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجسته عرفانِ تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعفِ کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگیهای ساختاری و رواییِ داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.
نقش نمود فعل در ترجمه ساختارهای بیان نهی و تحذیر از زبان روسی به فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان روسی برای بیان نهی، تحذیر، منع و ... ساختارهای مختلفی به کار می رود که هریک ویژگی های معنایی ظریف و متفاوت دارند. کاربرد نمود فعل (مطلق و استمراری) نیز در هریک از این ساختار ها تابع قواعد دستوری خاصی است که عدم رعایت آن ها به اشتباهات دستوری یا معنایی خواهد انجامید. از آنجا که مقوله نمود فعل، به آن شکل که در زبان روسی وجود دارد، در زبان فارسی دیده نمی شود، کاربرد آن همواره برای زبان آموزان ایرانی با دشواری همراه است. هدف از نگارش مقاله حاضر است که با طبقه بندی ساختارهای بیان نهی و تحذیر و بررسی نمود فعل در هریک از آن ها تفاوت های معنایی این ساختار ها روشن شود و بر این اساس بهترین روش برای معادل یابی نحوی و ترجمه هر ساختار ارائه شود، به ویژه آنکه در هر دو زبان روسی و فارسی، برخی از این ساختار ها از لحاظ فرم و ظاهر، نهی به شمار نمی آیند و معنای نهی و تحذیر را از طریق دیگر ساختارهای نحوی به شنونده منتقل می کنند.
رابطه قوم مداری زبانی و جمع گرایی با کاربرد زبان فارسی در محیط های آموزشی یک منطقه ترک زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان عوامل متعددی که ممکن ست با کاربرد یک زبان دوم مرتبط باشند، بررسی رابطه دو عامل اجتماعی فرهنگی قوم مداری زبانی و جمع گرایی با کاربرد زبان فارسی در میان دانش آموزان ترک زبان منطقه مغان، موضوع این پژوهش است. جامعه آماری این تحقیق تمام دانش آموزان شاغل به تحصیل در منطقه مغان اعم از شهری و روستایی و دختر و پسر هستند که در سال تحصیلی 83-82 به تحصیل مشغول بوده اند. انتخاب یکصد و بیست نفر آزمودنی این تحقیق به صورت نیمه تصادفی صورت گرفته است و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است و اطلاعات بدست آمده از طریق آن، توصیف و تحلیل شده اند. این تحقیق نشان داد که جامعه دانش آموزان منطقه، اساسا جامعه ای جمع گراست و این خصوصیت یکی از موانع کاربرد زبان فارسی به شمار می رود. از سوی دیگر، علاقه به قومیت و زبان مادری یکی از ویژگی های دانش آموزان منطقه است. اما این ویژگی بر خلاف تصور، رابط مثبتی با میزان کاربرد زبان فارسی به عنوان زبان دوم دارد.
ریشه شناسی واژة قرآنی «علم» در زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه قرآنی علم در معنای دانستن یکی از معانی محوری در زبان قرآن کریم و محور حوزه معنایی ادراک و دانایی است و ازاین رو درک طرز ساخت تاریخی آن نه تنها به لحاظ واژه شناسی قرآن بلکه به لحاظ درک انسان شناختی از فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. این جستار با بهره گیری از روش تطبیقی- تحلیلی، معانی متعدد ماده علم را در زبان عربی و سایر هم خانواده های سامی آن نظیر سبئی، حبشی، عبری، آرامی، سریانی، اوگاریتی و اکدی مورد مطالعه قرار داده و با تاریخ گذاری این معانی و بررسی روابط معنایی محتمل، رابطه معنای قرآنی علم (دانایی) را با معانی دیگر مورد پژوهش قرار می دهد. در طی تحقیق مشخص شد که اولاً معنای پنهان کردن که در زبان های زیرشاخه شمالی مرکزی حضور پررنگ دارد در تضاد با معنای نشان دادن است که در زیرشاخه های جنوبی نمود یافته و بدین ترتیب این زوج متقابل قدمتی به اندازه زبان سامی باستان دارند. ثانیاً دو معنای نشانه و دانایی با توجه به زیرمجموعه هایی مثل نشان دادن از یک سو و یاددادن و متوجه شدن از سوی دیگر معناهای نزدیک به هم محسوب می شوند و با توجه به قدمت بیشتر معنای نشانه، معنای دانایی حاصل از آن است. ثالثاً حضور معناهای نوشتن، مهر زدن و امضاء کردن در زیرشاخه جنوبی حاشیه ای؛ معنای پیکرتراشی در زبان اکدی؛ معنای دیدن و نگاه کردن در زبان آفروآسیایی و همچنین نوع مصادیقی که در عربی برای مفهوم نشانه ذیل ماده علم ذکر شده است
بررسی تطبیقی واژه آمین در دو زبان عربی و عبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه «آمین» از جمله واژگانی است که از زبان عبری به زبان عربی وارد شده است و در هر دو زبان کاربرد دینی دارد. علیرغم استعمال فراوان این کلمه، مسائلی درباره استعمال و معنی این واژه مطرح است که حل آنها به درک دقیق مفهوم و موارد کاربرد آن کمک می کند. در مقاله ای که پیش رو دارید، نگارندگان کوشیده اند با استناد به لغت نامه های معتبر، و با استشهاد به موارد استعمال «آمین» در کتب مقدس و متون دینی، و با توجه به رابطه اثرگذاری و اثرپذیری بین دو زبان عبری و عربی، سیر تطور این واژه از عبری به عربی را بررسی کرده و به مقایسه تطبیقی این واژه در دو زبان مذکور بپردازند تا از این رهگذر بتوانند تصویر روشنی از معنا و مفهوم آن ارائه دهند
تأثیر آموزش از طریق روش تدریس ژانر- مدار بر عملکرد دانشجویان در نامهنگاری انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد روش نوظهور ژانر- مدار در آموزش نگارش زبان دوم و تاثیر احتمالی کاربرد این روش بر عملکرد فراگیران زبان در نگارش به طور کامل در تحقیقات اخیر آموزش زبان بررسی نشده است. در پژوهش حاضر تاثیر آموزش نامه نگاری از طریق روش ژانر– مدار بر جنبه های کمی و کیفی نامهنگاری گروهی از دانشجویان رشته زبان انگلیسی به شیوه شبه تجربی بررسی شد. 140 دانشجوی رشته زبان انگلیسی شامل 26 مرد و 114 زن از دانشگاههای اصفهان و کاشان در دو گروه آزمایشی و گروه شاهد در ایــن تحقیق شرکت کردند. گروه آزمایشی (70 نفر) از طریق شیوه ژانر- مدار نحوه نوشتن تقاضا نامههای شغلی به زبان انگلیسی را آموختند ولی گروه شاهد از این آموزش بیبهره بودند. پس از پایان آزمایش شاخصهای کمی و کیفی نگارش کلیه دانشجویان شرکت کننده مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که تدریس از طریق روش ژانر– مدار تاثیر مثبت و به سزایی بر کیفیت نگارش دارد ولی از لحاظ کمیت نگارش تفاوت معنی داری بین گروه آزمایشی و گروه شاهد مشاهده نشد. بر اساس یافته های این تحقیق نقاط ضعف و قوت شیوه ژانر– مدار در آموزش نگارش بررسی شده است.
بررسی قصهء عاشق غریب و جایگاه آن در نثر لرمانتف
حوزههای تخصصی:
مقاله اشاره به منشا و چکونگى پیدایش موضوع قصهء شرقى عاشق غریب دارد. قصهء عاشق غریب لرمانتف در سال 1837 نوشته شد، سالى که نثر اولیه لرمانتف یعنى (و ا دیم و شاهزاده لیگوفسکایا) را از قهرما ن عصر ما جدا نمود. در این زمان تحولى در افکار هنرى لرمانتف صورت گرفت که بى تاثیر بر نثر دورهء دوم نویسنده نبود. اگر موضوع اصلى برخوردهاى عشقى نثر اولیهء او خیانت عشقى است، ولى هر برخورد عشقى در قهرمان عصرما نمونه اى از عشق "غیرایدآل " است. این نمونه ها نظم قانونمندى را در آثار نویسنده به وجود آورده است. عاشق غریب بى شک نقش "راهنماى والایى " براى نثر لرمانتف دارد.
تاثیر جنسیت بر نحوه بیان تقاضا (پژوهشی در حوزه جامعهشناسی زبان)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر جنسیت به عنوان عاملی اجتماعی بر نوع مستقیم یا غیر مستقیم بودن نحوه بیان تقاضای مردان و زنان است. برای بحث درباره نقش جنسیت برروی نوع کاربرد گفتارهای امری مثل تقاضا، دستور و امر، اطلاعات لازم از 80 دانشجوی دانشگاه شیراز جمعآوری گردید. بدین منظور پرسشنامهای شامل 6 سؤال تهیه شد که هر یک از سؤالها موقعیت متفاوتی را تبیین میکردند. نیمی از اشخاصی که به پرسشنامه پاسخ دادند دانشجویان دختر و نیمی دیگر پسر بودند. اطلاعات به دست آمده در طول تحقیق، با انجام چند فرایند آماری (آزمون t و آزمون کای 2) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد زنان به نحوه بیان درخواستهایشان، به ویژه در موقعیتهای رسمی و اجتماعی، بیش از مردان توجه نشان میدهند. با توجه به نتایج این بررسیها میتوان گفت زنان در این نوع رفتار کلامی، رسمیتر و محافظه کارانه تر از مردان عمل میکنند و این مسأله را میتوان تا حدی با رعایت ادب اجتماعی آنان در گفتار مرتبط دانست.
نگاهی به فرایند تبدیل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر به مطالعه فرایند تبدیل در زبان فارسی در چارچوب کی فر(2005) می پردازد. هدف از این پژوهش توصیف انواع فرایند تبدیل در زبان فارسی است. بدین منظور ابتدا فهرستی از واژه هایی که به بیش از یک مقوله تحوی تعلق دارند از فرهنگ لغت صدری افشار و همکاران (1381) استخراج شده و بر اساس نوع مقوله نحوی شان گروه بندی می شوند. پس از قرار دادن واژه ها در 6 گروه، هر گروه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد تا مشخص شود آیا حضور این واژه ها در بیش از یک مقوله نحوی حاصل فرایند تبدیل است یا خیر؟ برای این منظور از معیارهای سه گانه کی فر(2005) با نام های طبقه، واژگانی شدگی، و جهت استفاده می کنیم. بررسی شش گروه واژه های استخراج شده نشان می دهد که در زبان فارسی می توان به وجود سه نوع تبدیل قائل شد: 1) تبدیل صفت به اسم 2) تبدیل صفت به قید 3) تبدیل فعل به اسم. واژه های کلیدی: فرایند تبدیل، طبقه، واژگانی شدگی، جهت
کمیت نمایی نشانة جمع «– ها» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی آراء دستورنویسان و زبان شناسان در مورد تکواژ جمع «– ها»، زمان واژه های جمع زبان فارسی را به دو گروه تقسیم می کنیم. در ادامه، ضمن تمرکز بر زمان واژه های دارای نشانة جمع «– ها»، ابتدا با استفاده از تعامل میان این گروه از زمان واژه ها، از یک سو با سورها، و از سوی دیگر با عبارات استفهامی، نشان خواهیم داد که نشانة جمع «– ها» به زمان واژة میزبان خود ویژگی گروه های سور را می بخشد. سپس ساختاری را برای گروه های سور در زبان فارسی پیشنهاد می کنیم که در آن هستة اسمی زمان واژه که دارای مشخصة قوی [+ سور] است، باید در حرکت چرخه ای خود ضمن عبور از هستة گروه شمار به هستة گروه سور متصل شود و این مشخصة قوی خود را در نحو آشکار بازبینی کند. این توصیف جدید از نشانة جمع «-ها» در چارچوب نظریة کمینه گرا و باتوجه به اصول دستور جهانی ارائه می شود.
سفنجقانیه ، واژه ای در لسان العرب و بررسی ویژگی های زبانشناختی ، ادبی و تاریخی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان زبانهایی که در حوزه واژگانی بر زبان عربی تاثیرگذاشته و واژه های فراوانی از آن به عربی وارد شده زبان فارسی بیش از همه قابل اعتناست و از این رهگذر، عناصر مربوط به فرهنگ و تمدن ایرانی هم فراوان به زبان و فرهنگ عربی راه یافته است. قاموس لسان العرب ابن منظور بسیاری از این عناصر را در خود جا داده است. ازمیان واژه های معربی که در لسان العرب به کار رفته واژه کمیاب «سفنجقانیه» با پیشینه دراز تاریخی اش توجه ما را به خود جلب کرد. در این مقاله با تکیه بر شکل معرب واژه سپنجگانی (= سفنجقانیه) و جستجو در متون تاریخی و ادبی، ضمن ارائه شواهد قاموسی و مراجعه به منابع تاریخی، به پیشینیه این واژه و تحولات معنایی آن پرداخته ایم. این پژوهش گوشه ای از فرهنگ و زبان دیرین ایران را روشن کرده است.