فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۰۱ تا ۱٬۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۳۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو نمود استمراری در گویش لری بالاگریوه را برپایه رویکرد دستور شناختی (لانگاکر، 1982؛ 2001) بررسی کرده است. در گویش لری بالاگریوه، زمان حال استمراری با استفاده از تکواژ hɑ که برگرفته از فعل hɑse «خواستن» است، ساخته می شود و برای ساخت گذشته استمراری از تکواژ he استفاده می شود. به این ترتیب، دلایل محدود شدن کاربرد فعل کمکی hɑse برای ساخت حال استمراری مورد بررسی قرار می گیرد. برای انجام این پژوهش، (820) جمله نمونه از روستاهای اطراف خرم آباد جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها از روشی توصیفی -تحلیلی برپایه دستور شناختی استفاده شده است. داده ها نشان داده اند که هر تکواژ کاربرد متفاوتی دارد، زیرا تکواژ hɑ بر وقوع رویداد یا عملی در زمان حال دلالت دارد، در حالی که he برای بیان استمرار یا تکرار عمل به کار می رود؛ افزون بر این، هر دو تکواژ برای تولید فرایند های ناقص از محمول های کامل استفاده می شوند؛ همچنین، نفی ناپذیری، استمرارپذیری محمول ایستا به صورت حال کامل و کاربرد هم زمان هر دو تکواژ در برخی از صورت های زمان حال ازجمله ویژگی های منحصربه فرد ساختار استمراری در گویش لری بالاگریوه است.
Retaining Linguistic Hybridity: A Multiple Case Study of Non-Standard Language Transfer Through Literary Translation Process(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Translated texts have an in-between existence commonly referred to as hybridity; they belong to both source and target cultures, which indicates that hybridity is an inherent characteristic of translation. However, it is not only translated texts that contain hybridity, original texts do too, especially in the case of linguistic hybridity that is caused by non-standard language. All forms of non-standard language have their own sociolinguistic implications; their mere presence in a literary production conveys certain messages, which makes this presence a prominent one. It is equally important to find out what becomes of such language in the process of translation. Therefore, the current qualitative research picked four literary novels that featured at least one-character parading non-standard speech patterns, along with two Persian translations for each novel so that translators' styles could be compared. The target texts were inspected to observe cases of either neutralization or reproduction of non-standard language. The findings proved that most translators gravitate towards normalization, meaning that their readers would not be able to perceive the existence of different speech patterns in the story. Nevertheless, by employing diverse structures and terms, two translators managed to demonstrate that linguistic hybridity existed in their texts. Considering how dissimilar English and Persian dialects are, having transferred non-standard language through the translation process is an impressive accomplishment.
Translation of Culture-Specific Items: A Case Study of Les Miserables’ Persian Musical Performance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The novel Les Miserables (Hugo, 1985) is one of the most universally translated works, and there are a number of adaptions in several languages. One recent adaption is the Persian musical play performed in Iran. In this performance, culture-specific items (CSIs) were translated differently since visual and aural elements were added to the stage. The present study aims to investigate translation strategies used in the above adaptation to indicate what translation solutions are possible when the medium changes. After watching the ninety-minute recorded play in VOD format, culture-specific items were selected purposively corresponding to those in the novel. Subsequently, they were analyzed based on Newmark's model (1988). The findings showed that the most frequent translation strategies applied were adaptation, followed by communicative translation, and literal translation. Compared with the original performance, some scenes were deleted from the recorded play. Hence, there was no exact one-to-one correspondence with the original text of the book. While instances of censorship contributed to some of these omissions, probably one reason for the issue is the publishing regulations administered in Iran for VOD formats of the plays. These results suggest that while target language-oriented strategies dominated the entire translation approach, the translator of the play tried to familiarize the audience with French culture through literal translations and with the help of visual and aural aids. Since the audience were presented with pictures and songs, it was easier for them to locate themselves in the era of the French Revolution and French customs.
The Impact of Collaborative In-service Training on EFL Teachers’ Language Assessment Literacy, Perceptions and Practices(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This mixed-methods study sought to examine any significant impact of Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers' collaboration in rating speaking tests and brainstorming theoretical concepts of language assessment (LA) on their literacy, perceptions, and practices of speaking assessment. Forty-one Iranian EFL teachers selected through purposeful sampling were asked to fill out a questionnaire, including 20 components of LA, so as to measure their knowledge and perceptions of LA components. Then, 21 of the teachers volunteered to score the video-projected speaking performance of 12 international students in the Key English Test (KET) using KET speaking rating scales. Having received six in-service speaking assessment training sessions based on their collaboration, the 21 participating teachers completed the same questionnaire and scored the same videos again. An ANCOVA was used to compare the quantitative data from the questionnaire and teachers’ scoring of KET speaking tests before and after the treatment and also to investigate any significant differences between the novice and experienced Iranian EFL teachers in terms of their knowledge and perception of LA, and the assessment of KET speaking tests. Moreover, the 21 volunteered teachers were interviewed to further discover their perceptions about the in-service speaking assessment training course they attended. The findings revealed that the collaboration of the Iranian EFL teachers in rating speaking tests and brainstorming theoretical concepts of LA significantly impacted their knowledge, perceptions, and practices of LA. However, the effects were unequal and different for novice and experienced EFL teachers.
طبقه بندی معنایی افعال سادۀ دارای متمّم حرف اضافۀ «به» ای: یک بررسی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از حروف اضافه پرکاربرد زبان فارسی می توان به حرف های «از، به، در، برای و با» اشاره کرد. این حروف اضافه در جستجوهای پیکره ای و بررسی داده های زبانی از پربسامدترین تولیدات زبانی هستند و همین بسامد بالا می تواند مؤیّد نقش مهمّ این واحدهای زبانی باشد. گروه های حرف اضافه ای در جمله یا در نقش افزوده ظاهر می شوند یا نقش متمّمی ایفا می کنند. هدف پژوهش حاضر که بر نقش متمّمی حرف اضافه «به» متمرکز است، دسته بندی معنایی فعل های ساده با ظرفیت مفعول حرف اضافه «به»ای است. در این مسیر از رویکرد لوین در دسته بندی افعال زبان انگلیسی بهره گرفته می شود. لوین بر این باور است که شباهت رفتار نحوی و ظرفیت های نحوی افعال می تواند منجر به شباهت های معنایی شود. در نوشتار پیش رو حدود (200) فعل ساده زبان فارسی که در ظرفیت آن ها مفعول حرف اضافه «به» ای وجود دارد، از فرهنگ ظرفیت نحوی افعال زبان فارسی انتخاب و استخراج شد و سپس تلاش شد تا با الهام از رویکرد لوین، دسته بندی معنایی روی این گروه از افعال صورت پذیرد. بررسی و دسته بندی داده ها نشان داد می توان این افعال را در هفت طبقه معنایی گروه بندی کرد. بدیهی است که دستیابی به این طبقات معنایی در فعّالیت های مختلفی ازجمله یادگیری زبان و تدریس فعل به عنوان هسته اصلی جمله بسیار کارآمد است.
تاملی در هنجارگریزی به عنوان شگردی در مضمون سازی در منظومه مجنون و لیلی از امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
159 - 181
حوزههای تخصصی:
شاعران با کاربست شیوه های گوناگون زبانی، برای تصاویر ثابت و تکراری، نوآوری می آفرینند و کلام خود را از زبان روزمرّه و عادّی فاصله می دهند. این موضوع باعث اقناع حسّ زیبایی شناسی مخاطب و سهولت در فرآیند انتقال مفاهیم واحد به مخاطبان می شود. در نقد فرمالیستی، هنجارگریزی زبانی و معنایی از جمله روش-های اصلی اهل ادب برای دور کردن کلام از ابتذال و عادت های زبانی معمول و شگردی در راستای مضمون سازی است. امیرخسرو دهلوی در آثار خویش به ویژه مجنون و لیلی با هنجارگریزی های هدفمند و آگاهانه مانع ابتذال کلامی شده و شعری نوآورانه و دارای مضامین جدید آفریده است. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به روش توصیفی-تحلیلی، اصلی ترین شگردهای تمایزگذار امیرخسرو برای گریز از قواعد و مناسبات متعارف زبان روزمرّه در منظومه مجنون و لیلی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نمودهای اصلی هنجارگریزی در این اثر عبارتند از: «تشبیه»، «استعاره»، «تشخیص» و «کنایه». شاعر به کمک تشبیه، با ایجاد بی ثباتی آگاهانه در معنای دال ها بر پویایی نشانه های زبانی در اشعار خویش افزوده و خطّ مشی ادبی مستقلّ خود را نسبت به نظامی گنجوی ترسیم کرده است. همچنین، به واسطه کاربست استعاره و تشخیص، مدلول های ارجاعی و صریح واژه ها بی اعتبار شده و مدلول های ادبی جدیدی جایگزین گردیده است. افزون بر این، امیرخسرو در غالب موارد از کنایه های زودیاب بهره برده است که این امر در کاهش خلاقیت ادبی و نقش مخاطب در خوانش متن و جایگاه او در فرآیند کشف روابط هنجارگریز اثرگذار بوده است.
سوژه بی آشیانه ویژگی سبکی شعر سیاسی- انتقادی معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت گونه ها و زیرگونه های شعر فارسی مسئله ای اساسی است؛ پژوهش حاضر با هدف کمک به گونه شناسی شعر معاصر فارسی، «سوژه بی آشیانه» را به عنوان خصیصه سبکی بخشی از شعر نو و سپید که شعر سیاسی- انتقادی نامیده می-شود، معرفی می کند و بر همین مبنا به مطالعه و گونه شناسی شعر سیاسی- انتقادی چهار شاعر برجسته معاصر- نیما یوشیج، اخوان ثالث، شاملو و شفیعی کدکنی- می پردازد. با طرح این پرسش ها که طردشدگی در قالب چه ابژه های هراس آوری در شعر واقعیت پیدا کرده و سوژه طردشده از طریق چه گفتمان هایی به طرد و رد قدرت به عنوان امر آلوده پرداخته است و در نهایت چگونه در درون شبکه پیچیده قدرت اتخاذ جایگاه نموده و نقطه های مقاومت ایجاد کرده است. با مطالعه شعر معاصر برمبنای نظری مذکور، نتایج پژوهش چهار زیرگونه شعری را نشان می دهد: زیرگونه شعر سیاسی- انتقادی نیما یوشیج امیدوارانه، سازش پذیر و مصالحه جو است. شعر مهدی اخوان ثالث مقاومتی ضروری، تنها و سازش ناپذیر را نشان می دهد که طرد هویتی در گفتمان سیاسی آن آشکار است؛ از این رو شعر اخوان را در زیرگونه مبارزه و خشم طبقه بندی می کنیم. در شعر شاملو، سوژه در جدال دائم بین مرگ و زندگی به سر می برد و مرگ وجه غالب شعر سیاسی- انتقادی او است، سوژه برای نجات از نابودی به دامن معشوق پناه می برد و دو گفتمان عشق و مبارزه درهم می آمیزد؛ از این رو عنوان شعر انتقادی- تغزلی را برای آن مناسب می دانیم و سرانجام در شعر انتقادی شفیعی کدکنی مویه و درد از دست دادن شکوه و شکوت دیرین برجسته است، لذا شعر انتقادی او را شکوه های دردآمیز می نامیم.
بررسی قطب بندی نظام گفتمانی در ترکیب بند محتشم کاشانی بر اساس نظریه ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
155 - 179
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان شعر این امکان را به خواننده می دهد تا نسبت به جهان بینی شاعر، عقاید، باورها و انگاره های ذهنی او آگاهی پیدا کند. این مسأله در ارتباط با شعر شیعه و شعر عاشورایی که غالبا برپایه برجسته سازی قطب مثبت «خود» و حاشیه رانی قطب منفی «دیگری» بنا شده است، نمودی دوچندان دارد. ترکیب بند محتشم کاشانی ازجمله شاهکارهای ادبیات فارسی است که نظام دوقطبی برجسته سازی و حاشیه رانی، نقش اساسی در شکل بندی گفتمان آن دارد. از آن جاکه این اثر در واکُنش به ظلمی که در واقعه عاشورا به امام حسین (ع) و اطرافیانش روا شد، شکل گرفت؛ لذا متن آن تبدیل به شبکه زبانی ای می شود که به خاطر بُعد تأویلی نشانه ها و آگاهی محتشم نسبت به قدرت زبان و سطوح گفتمانی، هویت «خود» برجسته سازی می شود و هویت «دیگری» به حاشیه رانده می شود. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به نظریه تحلیل گفتمان انتقادیِ ون دایک، نظام گفتمانی ترکیب بند محتشم بررسی شود. بُرش افقی گفتمانِ ترکیب بند نشان می دهد حاشیه رانی هویت دیگری، قطب برجسته ترکیب بند است (%61) که با بُرش های عمودی ای که شامل سطوح معنی، ساختار گزاره ای، دستور زبان و استدلال است، این حاشیه رانی تقویت می شود.
ترتیب سازه ای بند فارسی با تکیه بر دستور نقشگرا-گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به دنبال معرفی روشی جدید برای توجیه ترتیب سازه ای عناصر بند در زبان فارسی هستیم. به این منظور دستور نقش گراگفتمانی (2008) به عنوان جدیدترین دستور نقش گراچارچوب اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد. این دستور برخلاف اصول رده شناختی گرین برگ (1963) از روشی پویا برای تعیین ترتیب سازه ای استفاده می کند. روشترتیب قرارگیری سازه ها در این دستور به گونه ایست که هیچ جایگاهی از قبل برای عنصر خاصی از زبان تعیین شده نیست بلکه جایگاه هر عنصر براساس لایه ای که در آن تولیدمی شود، نقش کاربردی و معنایی آن (بافت زبانی)و با توجه به سایر عناصر بالادستی آن در سلسله مراتب لایه های دو سطح بینافردی و بازنمودی تعیینمی گردد. علاوه بر این، در این دستور قواعدی برای تعیین ترتیب سازه ها معرفی شده است که نه تنها به تعیین ترتیب عناصر بند کمک می کند بلکه برای تعیین عناصر تشکیل دهنده گروه و واژه نیز کاربرد دارد؛ با این وجود هدف پژوهش حاضر تنها تعیین ترتیب سازه های فارسی در سطح بند است. دستور نقش گرا گفتمانی چهار جایگاه مطلق آغازی، دومین، میانی و پایانی و تعدادی جایگاه نسبی را برای سازه-های تشکیل دهنده بند در نظر می گیرد؛ طبق روش بالا به پایین این دستور، هر زمان یکی از این چهار جایگاه مطلق اشغال شود جایگاه های نسبی آن می توانند پذیرای عنصر دیگری شوند. با درنظر گرفتن چهار جایگاه در این دستور شرایطی ایجاد می شود که در ازای هر روساخت دستوری طبق اصول رده شناختی گرین برگ، 14 ترتیب سازه ای محتمل وجود خواهد داشت. به عبارتی، در مقابل 6 ترتیب سازه ای گرین برگ یعنی SOV,SVO,OVS,OSV,VOS,VSO، در این دستور 84 احتمال وجود دارد. نتایج پژوهش حاکی از کارایی اصول این دستور برای تعیین ترتیب سازه ای بند فارسی به عنوان زبانی با ترتیب سازه ای آزاد است. از طرف دیگر، با توجه به آنکه در این دستور اعتقادی به وجود حرکت سازه ای نیست می توان -با استدلال های نقشی- آزادی سازه های بند فارسی را (به عنوان نتیجه نیت کاربردی گوینده) به صورت پایه زایشی توجیه کرد. به همین منظور، در بخش آخر این پژوهش یکی از انواع قلب نحوی نیز ( قلب تحوی کوتاه برد چپ گرای فارسی) به عنوان فرایندی پربسامد براساس این دستور و برمبنای ملاحظات کاربردی (نه نحوی) مورد برسی قرار می گیرد.
وجهیت احتمالی/ تداولی در زبان ترکی آذربایجانی با رویکرد نظام دستور نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به مقوله وجهیت در دستور زبان ترکی آذربایجانی باعث آمیختگی آن با مفهوم وجه و ایجاد ابهام، کثرت و گاه تناقض در تقسیم بندی وجه شده است. هدف این جستار، مطالعه زبان ترکی بر اساس رویکردی است که بتواند تمایزی شفاف بین این دو مقوله ایجاد کند. روش تحقیق، بررسی وجهیت احتمالی/ تداولی در ترکی با توسل به بند های ترکی با معادل های انگلیسی و فارسی آن ها و با پیروی از الگوی ساختار وجه در رویکرد دستور نقشی بوده و این نتایج به دست آمد: حالت های احتمال و تداول در سه درجه و سطح متفاوت در زبان ترکی مشخص شد. برخلاف زبان انگلیسی، در برخی موارد در ترکی آذربایجانی، پیوند هایی که سطح یقین بالا و متوسط را از هم متمایز کند وجود نداشته، بلکه برای دو حالت مذکور از پیوند یکسانی استفاده می شود. همچنین تمایز معنایی زمان داری های مختلف برای بیان درجه امکان در انگلیسی، در زبان ترکی بدلیل استفاده از یک پیوند امکان پذیر نیست. حضور افزوده های وجهی در بند ها سبب ارتقای سطح یقین در این زبان شده و ابهام در تمایز بین درجات زمانداری ها در زبان ترکی را رفع می کند. مفهوم زمان در زمانداری های وجهی در زبان ترکی، برخلاف انگلیسی، به واسطه پیوند-ıd و عدم حضور آن یعنی تکواژ صفر نمود پیدا می کنند که به ترتیب بیان گر زمان گذشته و حال می باشند.
Technology in Teaching Translation: Problems and Challenges of Current State of Teaching Translation in Post-graduate Studies(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۰, Issue ۴۲, Autumn ۲۰۲۲
105 - 118
حوزههای تخصصی:
This study sought to investigate the problems and challenges of the current state of teaching translation in post-graduate studies. In so doing, it used a content analysis design within a qualitative method. The participants consisted of 20 (10 males and ten females) translation teachers who were selected through purposive sampling. To collect the required data, a semi-structured interview was used in the form of individual and focus group interviews. To analyze interview data, the content of transcribed interviews was qualitatively analyzed by the researcher to identify the common themes and categories in them, based on an exploratory theme-based approach. The results of the thematic analysis of interview data led to the identification of some problems and challenges including students’ lack of willingness to learn translation, the emphasis on practical elements in teaching translation, lack of an effective teaching translation program, students’ demotivation, and so on. Moreover, a program consisting of five steps was suggested for using technology in teaching translation in post-graduate studies in Iran. The findings have some implications for translation teachers and students, and authorities.
تأثیر واکداری بر طول گیرش، طول واک و طول واکه در همخوان های انسدادی و سایشی زبان ترکی گونه تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واک داری یکی از مشخصه های صوت شناختی مهم در تمایز همخوان ها در بسیاری از زبان ها به شمار می آید. در این پژوهش به مطالعه صوت شناختی همخوان های سایشی و انسدادی زبان ترکی تبریزی پرداخته شد. بدین منظور پارامترهای زمان بنیان ازقبیل طول گیرش، طول واک در منطقه گرفتگی و طول واکه قبل از همخوان های انسدادی و سایشی زبان ترکی آذری در جایگاه بین دو واکه ( VCV ) سنجیده شد. در پژوهش حاضر تلاش شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه تمایز واک داری همخوان های انسدادی و سایشی زبان ترکی بر پارامترهای زمانی تأثیر می گذارد. چهارده گویشور ترک زبان تبریزی دوازده کلمه منتخب از واژه های رایج در زبان ترکی آذری را به صورت تک کلمه سه بار تکرار کردند. نتایج تحقیق نشان می دهد که هر سه پارامتر زمانی به عنوان سرنخ های بالقوه در ایجاد تمایز همخوان های سایشی واک دار و بی واک این زبان محسوب می شوند. نتایج مرتبط با همخوان های انسدادی نیز حاکی از آن است که تنها دو پارامتر طول واکه و طول واک را می توان در تمایز واک داری همخوان های انسدادی زبان ترکی درنظر گرفت. نتایج حاصل برای طول بست این همخوان ها ثابت کرد که اختلاف معناداری بین طول بست انسدادی های واک دار و بی واک وجود ندارد و این پارامتر را نمی توان یک سرنخ تمایزدهنده واک داری در انسدادی های زبان ترکی آذری برشمرد.
آفرینش ادبی و زبان شناسی شناختی: تحلیل ساختار معنایی اشعار علیرضا روشن برپایه نظریه هم آمیزی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است تا برپایه نظریه هم آمیزی مفهومی که از سوی فوکونیه و ترنر مطرح شده است به بررسی اشعار سپید علیرضا روشن بپردازد و با استفاده از ابزارهایی مفهومی که نظریه مزبور فراهم می آورد ساختار معنایی آن ها را مورد کندوکاو قرار دهد و بر همین اساس اشعار وی را به دسته های سبک شناسانه چندی تقسیم کند. در پژوهش حاضر، روشی کیفی و توصیفی تحلیلی مورداستفاده قرار گرفته است، بدین ترتیب که ابتدا به نحوی موشکافانه ساختار معنایی چهار مورد از اشعار نوعیِ علیرضا روشن را قالب مفاهیم نظریه هم آمیزی مفهومی، مفاهیمی چون شبکه های ادغامی، آمیزه های مفهومی، پیوندهای حیاتی و مانند این ها، بررسی می کنیم، و سپس نتایج حاصل را به گونه ای آماری به مابقی اشعار در دو مجموعه معروف تر او تعمیم می بخشیم. از این رهگذر، برپایه ابزارهای مفهومی یادشده، اشعار علیرضا روشن به لحاظ ساختار معنایی به نحوی دقیق و روشن ذیل چهار دسته طبقه بندی می شوند، دسته هایی سبک شناسانه که ویژگی های کلیِ ساختار معنایی هر یک از آن ها به وضوح در قالب نظریه هم آمیزی مفهومی صورت بندی می شوند. حاصل کار روشن می کند که با کاربست نظریه های جدید زبان شناسی درمورد مطالعه علمی آثار ادبی می توان بر دقت و نظام مندی تحلیل ها افزود، و بررسی های ادبی را یک گام به سمت علمی تر شدن پیش برد.
«یکی مهربان بودم اندر سرای» مهربانِ بی ریش فردوسی مرد یا زن؟ (خوانشی جنسیتی از دیباچه بیژن و منیژه در الشاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده مقاله پیش رو رهیافت «چرخش فرهنگی» را در مطالعات ترجمه به کار می بندد تا دریابد چرا قوم الدین بُنداری، در سده هفتم هجری، هنگام برگردان مصراع «یکی مهربان بودم اندر سرای» برابرنهادِ واژه «مهربان» را «الغلام» برمی گزیند. از آنجا که متن شاهنامه عاری از نشانه ای است که جنسیت «مهربان» را روشن سازد پس مذکر پنداشتنِ «مهربان» دلیلی فرامتنی دارد. واکاوی الگوی میل و کردوکار جنسی در عصر مترجم، و نیز پیش و پس از آن، نشان می دهد که کنش مند/سوژه مذکر در کردار جنسیِ خود، همزمان به دو کنش پذیر/ابژه نظر داشته است: کنش پذیر (نا)مذکر و کنش پذیر مؤنث. به دیگر بیان برخلاف الگوی میل جنسی معاصر که بر دگرجنس خواهی و دوگانه مذکر مؤنث استوار است در آن دوره، افزون بر دوگانه یادشده، حضور دوگانه مذکر (نا)مذکر نیز در کردار جنسی هویداست. کاوش در منابع نوشتاری و نانوشتاری، همچون نگاره های برجامانده از پیشینیان، آشکار می سازد که ابژه (نا)مذکر امرد، مخنث، مأبون و خصی/ خواجه را دربر می گیرد که از این میان بنداری به سبب کنش هایی که در متن شاهنامه به «مهربان» نسبت داده شده، الغلام/امرد را همچون معادلی برای «مهربان» برمی گزیند. بدین ترتیب این گزینش نه در هم ارزی دو واژه در زبان های مبدأ و مقصد که در الگوی میل جنسیِ جامعه مقصد ریشه دارد.
تیرگی واج شناختی در فارسی کرمانشاهی: بررسی نمونه ای براساس «نظریه بهینگی -زنجیره های گزینه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی فرایند ساخت وجه استمراری/ اخباری در گویش فارسی کرمانشاهی، افزودن پیشوند فعلی /mi-/ به ستاک فعلی دارای آوای گرد، سبب گرد شدن واکه پیشوند می شود. این نوع همگونی در مواردی که واکه یا همخوان گرد در ستاک فعلی نباشد، رخ نمی دهد. بااین حال، در فارسی کرمانشاهی صورت فعلی [mo.xɑm] وجود دارد، که در آن واکه پیشوند ظاهراً بدون وجود هیچ انگیزه ای گرد شده است. این وضعیت گونه ای از تیرگی واج شناختی است. در این پژوهش به بررسی نقش این پدیده در تغییر بازنمایی آوایی و واجی پیشوند استمراری در گویش فارسی کرمانشاهی برمبنای نظریه بهینگی زنجیره های گزینه ای ( McCarthy, 2007 ) که نسخه ای از نظریه بهینگی متوالی است، پرداخته ایم. داده های این تحقیق از طریق گفت وگو با گویشوران گویش فارسی کرمانشاهی، در دو رده سنی بالای پنجاه سال و زیر بیست سال و با اتکا به شم زبانی پژوهشگران بومی، گرد آوری شده است. نتایج حاصل از این پژوهش گویای آنند که علت بروز تیرگی در واکه پیشوندِ وجه استمراری در گویش فارسی کرمانشاهی از آن نوع است که در واج شناسی اشتقاقی، تحت عنوان تعامل «عکسِ زمینه برچینی» مطرح است و نظریه بهینگی متوالی در تبیین این تغییر، عملکردی موفق تر از نظریه بهینگی موازی داشته است.
Gender-Specific Charactonyms in Persian Translation of John Bunyan’s The Pilgrim's Progress, Part 2
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۷, No. ۳, Summer ۲۰۲۲
91 - 106
حوزههای تخصصی:
The present research aimed to investigate gender-specific charactonyms in the Persian Translation of John Bunyan’s (1684) The Pilgrim's Progress, Part 2. It also aimed to reveal whether the TL preferred equivalents for the SL gender-specific charactonyms could convey the meanings and the characteristics of the names in the Persian translation. The material was borrowed from the book Seir-o Solouk-i Za’ir, Bakhshe Dovom (‘سیر و سلوک زائر، بخش دوّم’) translated by Golnaz Hamedi in 2002 (1381), and also its French and Arabic translations. Thus, SL gender-specific charactonyms were compared with TL equivalents in Evelyn Hatch’s (1992) macro-level analysis. According to Hatch (1992), characters, as one of the main elements of a story, play a significant role and affect the macrostructure of the story. The results showed that the Persian equivalents used by Hamedi (2002) ranged from transparent to problematic ones. Hamedi (2002) less preserved the meanings of the names and sometimes replaced the female charactonyms with already-used male charactonyms that affected the novel due to the change of the characteristics and additional information the charactonyms bear in their inner forms.
GTALL: A GNMT Model for the Future of Foreign Language Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The world of foreign language education has been immensely influenced by the glory of emergent machine translation (MT) technologies including Google Translate (GT) (Knowles, 2022). Considering that end users' perceptions reflect GT practicality, ample research has been conducted regarding language learners’ perceptions on GT use. Yet, investigating Iranian student teachers' perceptions on the use of GT as an ICALL tool for language learning in higher education has been underestimated. To bridge this gap, semi-structured interviews with twelve student teachers, who were selected through purposive convenience sampling, were conducted employing qualitative constructivist grounded theory methodology. Data were analyzed based on the grounded theory data coding principles (open, axial, and selective) using the MAXQDA 2020 software. A model of GT use in language learning, entitled ‘Google Translate-Assisted Language Learning (GTALL) was proposed. The three main categories (i.e. GT familiarity and use, Perceptions, and legitimacy) along with 35 sub-categories at two levels supported our core category ‘implementation of GT in language learning’. The results demonstrated considerable pedagogical implications for educational stakeholders. For administrators, to appreciate contemporary pedagogical transformations to fulfill new generation’s needs. For professors, to improve digital literacy, welcome emergent technologies, and bring them into their learners’ service for greater educational achievements, and for language learners, to develop technological skills that guarantee wise and efficient human-machine interactions.
انتقال معانی حرف جر «باء» به حرف اضافه «به»، مطالعه موردی: سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
211 - 244
حوزههای تخصصی:
تحلیل معانی و ترجمه حرف جر «باء» در سوره آل عمران دو اصل بنیادی را درباره زبان ها مشخص ساخت: نخست اینکه، ترجمه می کنیم، اما زبان های مبدأ و مقصد را کاملاً درک نمی کنیم (اصل ارتباطی) و دوم اینکه، زبان ها در فرایند ترجمه با یکدیگر برخورد می کنند (اصل زبانی). به دو اصل ارتباطی و زبانی باید یک اصل سوم، یعنی ترجمه های ناهمگون، را افزود. برای مثال، زبان فارسی در برابر 16 معنای حرف جر «باء»، مگر تفدیه (و در این پژوهش، هشت معنای جدید بر آن 16 مورد افزوده شد)، 26 معنا را در حرف اضافه «به» تدارک دیده است، بنابراین ضرورت دارد که مترجمان قرآن (از جمله مترجمان مورد استناد در این پژوهش، یعنی آیتی، صفوی، مجتبوی و مکارم) در وهله اول با زبان فارسی و در وهله دوم با زبان عربی آشنا باشند. بدون تردید، شناخت زبان مادری به معنای شناخت بالقوه زبان های دیگر است. نتایج پژوهش نشان داد که ترجمه درون زبانی حروف جر سوره آل عمران به اندازه ترجمه بین زبانی آنها اهمیت دارد، زیرا این حروف با قرار گرفتن در بافت ویژه قرآن، مستعد خلق معانی متنوع و عامل مؤثر در پدید آمدن ترجمه های ناهمگون هستند. این نکته در کنار هم سطح نبودن دانش زبانی و فرازبانی مترجمان باعث شده تا ترجمه های قرآن با کیفیت های متفاوت عرضه شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و نیز آماری تحلیلی است. انجام این پژوهش ضرورت دارد، زیرا معانی حروف جر/ اضافه تأثیر قابل ملاحظه ای بر کیفیت ترجمه های عربی به فارسی و به عکس دارند.
تحلیل انتقادی دال مرکزی و برهم کُنِش دال های شناور در گفتمان رمان «سال های ابری» بر اساس رویکرد لاکلائو و مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
141-167
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نگرش ساختارگرایانه، مفصل بندی دال های شناور، حولِ دال مرکزیِ گفتمان رمان «سال های ابری» را با استفاده از نظریه های ارنستو لاکلائو و تئون ون دایک مورد سنجش قرار دهد. در این راستا، هدف اصلی مقاله آن است تا نشان دهد که چگونه نویسنده با جهت دهی به دال های گفتمان و استفاده از راهبردهای زبانی، تصویری گزینشی و انتخاب شده از جامعه عصر پهلوی، بازنمایی کرده است. این رمان از علی اشرف درویشیان، مجموعه ای معنادار از علائم و نشانه های زبانی و فرا زبانی است. با توجه به این موضوع، نگارندگان به منظور تبیین گفتمان اثر، به تشریح اجزای متشکله آن و توضیح رابطه دال های شناور با دال مرکزی پرداخته؛ سپس زمینه های تبدیل «نابرابری اجتماعی» به دال مرکزی و به تبع آن رشدِ گفتمان سوسیالیسم را مورد بررسی قرار داده اند. پرسش اصلیِ پژوهش حاضر آن است که دال های شناور گفتمان با هدف تثبیت و معنابخشی به دال مرکزی، به چه نحو پیرامون آن شکل گرفته اند؟ نگارندگان با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، رمان مورد بحث را در سه سطح مورد بررسی قرار داده اند. در ابتدا مؤلفه های گفتمان محور متن شناسایی شد. سپس با توجه به مؤلفه های یافته شده، ارتباط دال هایِ شناور با دال مرکزی گفتمان مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله آخر، پس از انجام تحلیل های کیفی، با استفاده از تحلیلِ کمّی، درصد فراوانی دال های شناور و راهبردهای تحلیل ایدئولوژیکی، به صورت جدول و نمودار ارائه گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این اثر، نابرابری اجتماعی به عنوان دال مرکزی در شکل بخشیِ عناصر گفتمانی آن مطرح است. همچنین، دال های شناور که فضای گفتمان رمان، آکنده از آن هاست، در قالب مفاهیمی چون «مساوات اجتماعی»، «نفی استثمار»، «نفی استبداد»، و «آزادی» طوری مفصل بندی شده اند که همگی در خدمت دال مرکزی قرار دارند. در پیوند با نظریه تئون ون دایک، راهبرهای قطب بندی، کنایه، دلالت ضمنی، استعاره، وجهیت، مقایسه، توصیف کنشگر، دراماتیزه کردن، توضیح، تکرار، و فاصله گذاری، مهمترین مقوله های تحلیل ایدئولوژیکی در این گفتمان هستند.
واکاوی ردپای تفکر عامیانه در شعر سیمین بهبهانی با نگاهی بر مسئله خلاقیت استعاری و آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش ضمن کاربست ابزارهای گسترش، پیچیده سازی، پرسش و ترکیب در چارچوب نظریه استعاره مفهومی جهت تحلیل خلاقیت مبتنی بر تفکر عامیانه در شعر سیمین بهبهانی، به بررسی ویژگی های کیفی نظریه آمیختگی مفهومی به عنوان دیدگاهی مکمل برای تبیین جامع تر موضوع پرداخته است. نتایج حاصله نشان می دهند که شاعر ضمن کاربرد جداگانه ابزارها در مواردی نیز از کاربرد توأمان بهره گرفته است. به طور کلی تحلیل این نمونه ها در چارچوب نظریه آمیختگی مفهومی نمایانگر این است که گاهی شاعر شبکه های آمیخته ای مبتنی بر دو رونداد را به صورت جداگانه در متن حاضر می کند که اگرچه در برخى جنبه ها اطلاعات مشابهى را به دست مى دهند، اما بعضاً مى توانند حاوی برخى اطلاعات متضاد نیز باشند. از سوی دیگر گاهی شاهد بازتاب یک یا چند فضاى آمیخته برآمده از شبکه هایی در پس زمینه به داخل شبکه دیگری هستیم که هر دو درونداد آن نقش فضاهاى پیش زمینه را ایفا مى کنند. همچنین می توان شرایطی را در نظر گرفت که شبکه آمیخته ای مبتنى بر سه درونداد وجود داشته باشد. نظریه آمیختگی مفهومی می تواند بر اساس تبیین های مرتبط با برداشت هاى پویا و منظرى از اندیشه عامیانه و همچنین چگونگی انسجام مفاهیم در ذهن و بافت بلافصل زبانی به واکاوی جامع چگونگی درهم تنیدگی مفاهیم مختلف در شعر بپردازد.