فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۷۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
جهت گیری استراتژیک و موفقیت شرکت های صادراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند جهانیسازی و شکل گیری فضاهای رقابتی جدید منجر شده است که صادرات نه تنها برای اقتصاد ملی امری ضروری باشد، بلکه برای بقا و رشد بسیاری از شرکت¬ها نیز امری حیاتی تلقی شود. نوع جهت¬گیری استراتژیک شرکت به عنوان یکی از مهم ترین عوامل اثر گذار بر موفقیت صادرات مشهود است. یکی از چارچوب¬های جهت گیری استراتژیک، فعال بودن در مقابل انفعالی بودن است. فعال بودن با درک مدیریتی مبنی بر این که سازمان میتواند از طریق تحلیل نظام مند فرصت¬ها و تهدیدها، مقصدش را تحت تأثیر قرار دهد، تعریف میشود و در مقابل انفعالی بودن بیانگر سطوح پایین تحلیل تقاضا و تحقیق بازار در سازمان است. انتظار میرود که شرکت های صادراتی با جهت گیری استراتژیک فعال، موفقیت بیشتری را در امر صادرات تجربه کنند و همچنین داشتن جهت گیری استراتژیک انفعالی موفقیت صادرات شرکت را مخدوش کند. بر این اساس مدل مفهومی تحقیق تبیین شد و 4 فرضیه مبتنی بر آن شکل گرفت. از طریق اطلاعات جمع آوریشده به وسیلة پرسشنامه ای 34 نمونه ای از جامعة شرکت¬های صادراتی واقع در شهر مشهد و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون، نتایجی حاصل شد که نشان میدهد جهت گیری استراتژیک فعال بر موفقیت صادرات و انتظار موفقیت آتی صادرات تأثیر مثبت دارد. از طرف دیگر، تأثیر منفی جهت¬گیری استراتژیک انفعالی بر موفقیت صادرات و انتظار موفقیت آتی صادرات رد شد.
طراحی الگوی فرایندی تدوین راهبردی پابرجا در شرایط عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله طراحی الگوی فرایندی تدوین راهبرد پابرجا با استفاده از نظریه شبکه و تکنیک الگوسازی
ساختاری تفسیری است. الگوی پابرجا، نوع خاصی از راهبرد است که در برابر حالات مختلف محیطی همچنان
مقبول و معنادار است و هر کدام از حالات ناپایدار محیطی که رخ دهد، این راهبرد پایدار است. این الگو ترکیبی از
نُه تکنیک دیگر است. تکنیکهای نُه گانه عبارت اند از تصمیمگیری پابرجا، تحلیل ذینفعان و برنامهریزی
راهبردی ذینفع محور، برنامهریزی برپایه مفروضات، تحلیل حالات و اثرات خطا، تحلیل درخت خطا، تحلیل مسایل
بالقوه، تحلیل اثرات جانبی راه حل، برنامهریزی حساس به عدم قطعیت، برنامهریزی بر مبنای سناریو. علیرغم
نقاط قوت قابل توجه در هر کدام از فنون شناسایی شده، هیچ کدام از فنون کامل و جامع نیستند و این فنون می-
توانند به وسیله دیگر فنون تکمیل شوند. برای دستیابی به راهبرد پابرجا این فنون به صورتی نظام مند با یکدیگر
ترکیب شدهاند. ترکیب این فنون توسط الگوسازی ساختاری تفسیری صورت گرفته است. روش نمونه گیری،
هدفمندِ غیرتصادفی است. انتخاب نمونه آماری از میان خبرگان و متخصصین به گونهای صورت گرفته است که
صلاحیت آنان بر اساس هفت شاخص و جامعیت دیدگاههای مختلف از طریق پنج شاخص احراز شود. نتیجه
پژوهش به صورت الگوی فرایندی تجویزی تنظیم و ترسیم شده است. این الگوی فرایندی، مسیر دستیابی به
راهبرد پابرجا را به صورت گامبهگام نشان میدهد. این الگو شامل پانزده فرایندفرعی است که توالی )تقدم و تاخر(
آنها و همچنین ورودی، خروجی و بازخوردهای هر کدام از فرایندهای فرعی در این الگو مشخص شدهاند.
تدوین اهداف راهبردی و ارائه مدلی برای دستیابی به آنها با رویکرد ارزیابی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، برگرفته از پژوهشی است که برای یافتن اهداف راهبردی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و سپس تهیه مدلی برای دستیابی به این اهداف، بر مبنای رویکرد ارزیابی متوازن انجام شده است. با توجه به اینکه راهبرد مدونی در بانک مذکور وجود نداشت، با بررسی مأموریت، اهداف و وظایف بانک، برنامه چهارم، پیش نویس برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، پیش نویس برنامه پنجم بانک که با همکاری مدیران و کارشناسان بانک تهیه شده بود و نیز با مروری بر ادبیات پژوهش و مصاحبه با کارشناسان بانک و تهیه پرسشنامه و توزیع بین نه نفر از مدیران ارشد بانک و دو مرتبه رفت و برگشت، اهداف راهبردی بانک مشخص گردید. با بررسی ادبیات پژوهش، سنجه های پیشنهادی مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و رشد و بالندگی تهیه گردید و با روش پیمایش، آرای مدیران و کارشناسان بانک مورد بررسی قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سنجه های نهایی تعیین گردید. جامعه آماری این پژوهش، 750 نفر از مدیران و کارشناسان بانک بودند که با نمونه گیری تصادفی طبقه بندی، از بین آنها 102 نفر انتخاب گردید. بر اساس نتایج پژوهش، نقشه راهبرد بانک به دست آمد که اهداف راهبردی و سنجه های مالی، مشتری، فرایندهای داخلی و رشد و بالندگی را شامل می شود
افسانه خط مشی صنعتی ژاپن
حوزههای تخصصی:
مدیریت ادغا مها به کمک کارت امتیاز متوازن
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری توان رقابتی پتروشیمی متانول با استفاده از سیستم فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مشکلات مهم صنعت عدم رقابت پذیری است. یکی از ارکان این مشکل، نبود رویکرد مشخص رقابت پذیری است. این پژوهش در حوزه ی متانل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران انجام شده است. برای اندازه گیری توان رقابتی حوزه ی متانل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، ابتدا مدلی مفهومی توسعه داده شده است که سه حوزه ی اصلی دارد. سپس با استفاده از تکنیک های تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاریافته این مدل با چندبار اصلاح و تعدیل به تایید رسید. سپس با استفاده از مدل سازی شبکه های بیزین، دوباره مورد بررسی قرار گرفته و تایید شد. سپس براساس دانش ایجاد شده توسط دو تکنیک فوق، یک سیستم فازی طراحی شد. در ادامه داده های مربوط به حوزه ی متانل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران (شرکت فناوران و زاگرس) گردآوری شده و توسط سیستم فازی تحلیل شده است. طبق نتایج از این کار پژوهشی، مشخص شد، توان رقابتی شرکت صنایع پتروشیمی ایران وابسته به منابع است. به عبارت دیگر رویکرد این شرکت رویکرد مبتنی بر منابع ورودی بنگاه است.
ارائه مدلی برای افزایش عملکرد از طریق هماهنگ سازی استراتژی های تغییرسازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر، دریافت بررسی رابطه هماهنگی گونه های پذیرش استراتژی های تغییر سازمانی(گونه های ساختار، تکنولوژی، فرهنگ، نیروی انسانی، اهداف) بر افزایش عملکرد است.
روش: جامعه پژوهشی حاضر شامل شرکت های هواپیمایی خارجی فعال در ایران است و کل شرکت های مذکور در طول سال های 79-1384 به عنوان نمونه های تحقیق مورد آزمون قرار گرفتند.
در اجرای این تحقیق از روش ترکیبی با رویکرد کیفی و کمی استفاده شد.روش کیفی استفاده شده در این تحقیق، مطالعه موردی بود و به منظور اجرای آن از مشاهده، مصاحبه و بررسی متون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روش کمی مورد استفاده در این تحقیق، میدانی و همبستگی بود. به منظور جمع آوری اطلاعات در این روش از دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
یافته ها: با استفاده از روش کیفی و روش کمی مشخص شد که به موازات افزایش عملکرد شرکت های هواپیمایی، گونه های استراتژی های تغییر سازمانی تغییر پیدا می کنند. در ضمن با افزایش میزان هماهنگی گونه های استراتژی های تغییر سازمانی، میزان عملکرد (کارایی و اثربخشی) آن ها نیز بالا می رود.
نتیجه گیری: سازمان های درون یک صنعت می توانند به گروه های عملکردی مختلف تقسیم شوند ( به عنوان نمونه عملکرد بالا، عملکرد متوسط، عملکرد پایین).
افزایش عملکرد از طریق هماهنگ سازی گونه های استراتژیهای تغییر به دو طریق انجام پذیر است: الف-افزایش عملکرد بین گروهی: به موازات افزایش هماهنگی بین گونه های استراتژی های تغییر، سازمانها می توانند صرف نظر از این که در چه گروهی هستند (عملکرد بالا ،عملکرد متوسط،عملکرد پایین)، به صورت فزاینده عملکرد خود را افزایش دهند؛ ب- افزایش عملکرد درون گروهی: به موازات افزایش هماهنگی بین گونه های استراتژی های تغییر یک سازمان درون یک گروه خاص ( به عنوان نمونه ،گروه سازمان های با عملکرد پایین) می توان انتظار افزایش عملکرد آن سازمان خاص را درون گروه خود داشت.
راهبرد دلفینی
حوزههای تخصصی:
ارتباط تفکر راهبردی و عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی ارتباط بین تفکر راهبردی و عملکرد به عنوان شاخص موفقیت در شرکت ها و همچنین به تاثیر تعدیل کنندگی متغیر یادگیری سازمانی بر ارتباط بین تفکر راهبردی و عملکرد می پردازد بدین منظور ابتدا مدل جامعی برای تفکر راهبردی مبتنی بر ادبیات موضوع استنتاج و طراحی می گردد و سپس با استفاده از روش تحقیق پیمایشی/تحلیلی در معرض آزمون قرار می گیرد. جامعه آماری تحقیق، شرکت های پذیرفته شده در بورس هستند که در شهر مشهد مستقرند. به دلیل تعداد اندک شرکت هااز سرشماری استفاده شد. پرسشنامه محقق ساخته تفکر راهبردی بین مدیران ارشد و پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی بین مدیران میانی توزیع شد. داده های ناشی از بازده دارائیها به عنوان عملکرد شرکتها، از صورتهای مالی موجود در بورس استخراج شد. نتایج نشان داد، بین تفکر راهبردی و عملکرد در شرکت های مورد بررسی ارتباط مستقیم وجود دارد اما یادگیری سازمانی رابطه بین تفکر راهبردی و عملکرد را تعدیل نمیکند.