فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
178 - 197
حوزههای تخصصی:
معانی مختلفی از واژه خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرائی می توان تصوراتی همچون تئیسم، پانتئیسم، پاننتئیسم و دئیسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از خدا در فلسفه خود ارائه کرده است؟ با توجه به بررسی رسائلی که بیشترین ماده الهیاتی را واجدند، می توان گفت افلاطون تلقی واحدی را مدّ نظر نداشته است. در رساله جمهوری با توجه به ذکر ویژگی هایی همچون بسیط بودن، متعالی بودن برای خدا، می توان گفت که تلقی وی به تئیسم نزدیک است. در رساله فایدون از آن جا که افلاطون هیچ نقشی به خدایان نمی دهد، می توان با توجه به این رویکرد، افلاطونِ بدون خدا را معرفی نمود. در رساله تیمائوس با دو کاندید صانع و روح جهان مواجه ایم. برخی صانع را اسطوره ای و روح جهان را خدای افلاطون درنظر می گیرند که با توجه به این تبیین می توان گفت افلاطون منشأ الهام پاننتئیست ها شده است. از طرف دیگر برخی روح جهان را اسطوره ای و صانع را خدای افلاطون معرفی می کنند که به تصور تئیسم نزدیک است. در رساله قوانین با توجه به اینکه افلاطون اوصافی همچون مطلق های سه گانه، منشأ تکالیف اخلاقی و... برای خدا ذکر می نماید می توان تصور وی را به تئیسم نزدیک دانست. از طرف دیگر «محرک اولای متحرک» تصوری پاننتئیستی از خدا ارائه می دهد. همچنین در رسائل متعدد وی می توان شواهدی به نفع خدای ناشناختنی الهیات سلبی ارائه نمود. بنابراین می توان تصورات متعددی از خدا در نزد افلاطون سراغ گرفت.
پلورالیسم دینی
نظریه مطابقت صدق راسل؛ به موازات تحولات وی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش کرده ایم نظریه مطابقت راسل را با توجه به تحولات فیلسوف در طول حیات فکری اش، در آثار فراوان او مورد پژوهش قرار داده، تحلیل و در مواردی نقد کنیم. تغییر در نظریه صدق او، به دنبال تغییراتی است که در نظریه باور وی رخ داده است. زمانی که او باور را گرایشی ذهنی می دانست که معطوف به قضایا است، بر آن بود که صدق و کذب، صفات تعریف ناپذیر قضایا است. اما زمانی که به این اندیشه دست یافت که باور نسبتی است بین ذهن و چندین شیء و متعلق، روایت دیگری از مطابقت را اختیار کرد. بعدها، زمانی که او قضایا را به محتوای باورها برگرداند، سرانجام بر آن شد که نظریه مطابقت را به دقیق ترین معنای کلمه حفظ کند. در پی آن، نظریه دیگری اختیار کرد که بر طبق آن، قضیه موجبه از نوع مشاهدتی، در صورتی صادق است که با قرار دادن معنای هر یک از واژه ها به جای آن، به یک امر واقعی بینجامد.
در این پژوهش نشان داده ایم که این فیلسوف، با همه فراز و نشیب ها، در دوره های تطور اندیشه فلسفی اش، همواره به نظریه مطابقت پای بند و وفادار بوده است و در هر دوره، روایتی از آن نظریه را هماهنگ با منظومه فکری اش در آن دوره، به دست داده است.
نسبیت گرایی اخلاقی : نماها و مبناها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث پیرامون نسبیت گرایی و مطلق گرایی اخلاقی یکی از مهمترین و دیرپاترین عناوین تاملات فلسفی در اخلاق بوده است. البته نتایج این بحث به اخلاق منحصر نمی شود. موضعی که هر شخص درمورد نسبیت یا عدم نسبیت ارزش ها و معیارهای عمده اخلاقی اتخاذ می کند، بر دیدگاهها، مواضع و موقعیت قانونی و اجتماعی وی تاثیر می گذارد. در این مقاله، پس از ایضاح مفاهیم مرتبط، به بازشناسی هر یک از انواع نسبیت گرایی اخلاقی می پردازیم، و در انتها، دلایل عمده ارائه شده برای هر یک را مطرح ساخته و مورد ارزیابی قرار می دهیم.
معرفی کتاب: درآمدی جدید به معرفت شناسی نوین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۴ شماره ۲۱ و ۲۲
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد دوگانه انگاری دکارتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
وجه شیء(وجه محمول) و وجه گزاره (وجه سور) در منطق اسلامی (De re and De dicto Modality in Islamic Traditional Logic)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب های منطق سنتی ما قید ضرورت و امکان گاهی پیش از جمله، گاهی پیش از محمول و گاهی پس از جمله میآید و در نتیجه نمیتوان از ظاهر جمله تشخیص داد که عملگر وجه، جمله را مقید میکند یا محمول را و به اصطلاح وجه سور (de dicto) است یا وجه حمل (de re). در این مقاله با بررسی نقیض و عکس جمله های موجه و نیز محل آنها در مقدمه های قیاس کوشش میکنیم پاسخی برای این پرسش مهم پیدا کنیم.
ژاک دریدا و سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو در تلاش است تا با بررسی سه دوره گفتمانی مدرنیته در مغرب زمین روند رو به انحطاط نظریه پردازی را روشن نماید. در این ارتباط، به موج گفتمانی عقلانیت خواهی غرب اشاره خواهد شد، عقلانیتی که ادعا داشت که چراغی از روشنایی فروزان خواهد ساخت که دایره هستی برای همیشه از تاریکی و تاریک اندیشی رهایی یابد. سر برکشیدن گفتمان ارزش گرای مارکسیستی در موج دوم مدرنیته از یک سو ظرفیتی فکری در برابر یکه تازی های عقلانیت شناختی بود و از سوی دیگر با گستره گفتمانی خود حاشیه سازی موج اول را در سر می پروراند. حقیقتاً گفتمان موج دوم ارزش گرا به حساب می آمد، گفتمانی که موجب شد تا با ارائه دستگاه های فکری و متنوع خود سطح نظریه پردازی های لیبرال نیز نسبت به گذشته کلاسیک خود ارتقاء یابد. تقابل های دو موج مدرنیته بخصوص آبشخور واحد آن دو از روش شناسی اثباتی مورد توجه جدی است.
تا آنجا که بحث به روش شناسی واحد دو موج لیبرال و ارزش گرایی مارکسیستی مربوط می شود،روش شناسی پسا تجدد بر نقد بنیادین روش اثباتی برکشیده شده است. ورود به موج سوم مدرنیته آن هم از گذر فلسفه دریدایی روشنگر این حقیقت است که علی رغم اینکه دریدا کلان روایت متافیزیک حضور غرب را شالوده شکنی کرده است لیکن پیامدهای نظری فلسفة او راه را برای روایت های متنوع می گشاید که به شکل خاصی امکان فعل اخلاقی را در روزگار پسامدرن منتفی می نماید. او با گره زدن فلسفه، زبان شناسی و تا حدودی روان شناسی فضای فکری جهان را برای مطالعات بین رشته ای همانند تجزیه و تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل روانی گشوده است. فهم این دستاوردهای بشری از دو جهت اهمیت دارند: اول اینکه این مطالعات یک دوره کامل اندیشه و فلسفه سیاسی غرب است و دوم اینکه افول اندیشة سیاسی غرب به وضوح خود را در پردازش های نظری متفکران موج سوم نشان می دهد. در جمع، پرداختن به سیر نزولی فلسفه سیاسی غرب باید بتواند بسترها را برای پیگیری روندهای بومی فلسفه اسلامی باز نماید. از یک نقطه نظر عمده این مهم می تواند از دریچة فهم بحران در ساحت اخلاقی تمدن غرب انجام شود.
تراکتاتوس؛ آغاز رویکرد درمانی ویتگنشتاین به فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین اندیشمندی است که از سویی فلسفه را مولِّد آشفتگی ذهنی می داند و از سوی دیگر فیلسوف را در مقام یک درمانگر می خواهد. این نگرش دوسویه نسبت به فلسفه، از تراکتاتوس آغاز می شود و سپس با قول به تنوع شیوه های درمان به دوره ی دوم حیات فکری وی تسرّی پیدا می کند. اخیراً، اغلب مفسران پوزیتیویستی ویتگنشتاین از خاستگاه های رویکرد درمانگری ویتگنشتاین در تراکتاتوس غفلت ورزیده و صرفاً این رویکرد را در دوره ی دوم اندیشه ی او به ویژه به رساله ی پژوهش های فلسفی محدود ساخته اند. در این مقاله، درصدد رفع این ابهام و نشان دادن ریشه های رویکرد درمانگرای ویتگنشتاین در رساله ی تراکتاتوس برآمده ایم. از آن جایی که ذکر «نشانه» یا نشانه های بیماری ناشی از تفکر فلسفی و مرحله ی «تشخیص» آن، به عنوان مقدمات «درمان» لحاظ می شوند، ابتدا «نشانه»، «تشخیص» و سرانجام رویکرد «درمانی» ویتگنشتاین نسبت به فلسفه در تراکتاتوس را با تأکید بر ارزش درمانی وضوح مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس به برخی از دلایلی که سبب غفلت از رویکرد درمانی تراکتاتوس شده است، به طور گزیده اشاره خواهیم کرد. بدین ترتیب نشان خواهیم داد که او از آغاز تفکر فلسفی خویش به این رویکرد باور داشته و در پژوهش های فلسفی صرفاً آن را به زبان روزمره بیان کرده است. در این مقاله همچنین پرده از محدودیت رویکرد درمانگرای ویتگنشتاین به فلسفه برخواهیم داشت.
چیستی تعبیر «فلسفه استعلایی» کانت و شمول آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
145 - 169
حوزههای تخصصی:
تعبیر «فلسفه استعلایی» یکی از مهمترین و پرمحتواترین تعابیری است که کانت در توصیف فلسفه خود به کار برده است. مقاله حاضر، با اتخاذ روشی توصیفی- تحلیلی کوشیده است این تعبیر را، فارغ از شهرت و فراگیری آن، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد و بدین طریق مضمون و محتوا و نیز دامنه شمول آن را مشخص نماید. از بررسی و تحلیل تعاریف و توصیفات کانت از «فلسفه استعلایی» و تدقیق در عناصر و مقوّمات اصلی آن تعاریف و نیز توجه به پیوستگی میان آن عناصر به دست می آید که اولاً فلسفه استعلایی متضمن نقد اساسی بر عقل محض در دو وجه نظری و عملی آن است. یعنی فلسفه استعلایی، بر خلاف آنچه در بادی امر به نظر می رسد، هم معطوف به مباحث نظری یا فلسفه نظری کانت مانند معرفت شناسی، مابعدالطبیعه و ... است و هم ناظر بر مباحث عملی یا فلسفه عملی کانت از قبیل دین، اخلاق، حقوق و نظایر آن. ثانیاً مبنای شمول این فلسفه بر دو حوزه نظری و عملی، وجود زمینه مشترک میان آن دو یعنی وجود عناصر پیشین به ویژه احکام تألیفی پیشین در آنهاست. ثالثاً مشتمل بر تشکیل نظامی معمارانه مبتنی بر ایده ای خاص و بر حسب مفاهیم و اصول پیشین است.
انسجام اخلاقی و موازنه متأملانه گسترده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، شاهد سطحی از انسجام اخلاقی با عنوان «موازنه متأملانه گسترده» هستیم که از درجه اعتماد بالاتری نسبت به سطح محدود انسجام اخلاقی برخوردار است؛ زیرا برای توجیه یک باور اخلاقی، علاوه بر انسجام آن با باورهای اخلاقی دیگر، ضروری است آن باور اخلاقی با باورهای غیراخلاقی مناسب و مرتبط از قبیل باورهای روان شناختی، زیست شناختی، جامعه شناختی و انسان شناختی نیز منسجم باشد. آنچه اهمیت دارد این است که چنین سطحی از انسجام نیز با چالش هایی مواجه بوده و نسبت به نظریه رقیب، یعنی مبناگرایی اخلاقی موفق نیست. این نوشتار می کوشد پس از تبیین سطح گسترده انسجام اخلاقی، یعنی موازنه متأملانه گسترده، این رویکرد کلی را نقد کند. درنهایت روشن خواهد شد که اگر تصور شود یک باور اخلاقی در موازنه متأملانه گسترده، موجه است، اما این باور تنها به طور مسامحه ای موجه است؛ یعنی تا این اندازه موجه است که فاعل دلیلی معرفتی برای پذیرش یا ردّ آن گزاره ندارد و لذا نمی توان آن را به طور معرفتی موجه دانست.
مراتب تجلی روح در تاریخ (درآمدی بر دایره المعارف علوم فلسفی هگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر حاضر بر آن است که مراتب تجلّی روح در تاریخ، بسط آگاهی و تحقق آزادی را در نظام فلسفی هگل، به منزلة جامعترین نظام فلسفی، تبیین و تصویر نماید. امّا ارائة این تبیین و ترسیم آن تصویر، چنانچه بخواهد مقرون به صحت و بازنمای دقت نظام هگلی باشد، ناگزیر است که دایرةالمعارف علوم فلسفی هگل را مواقف این تجلّی و مدارج آن ترقی در نظر گیرد و بدان طریق، سیر تکاملی روح را در گامهای بلند این کتاب به نظاره بنشیند. در این اثر، «آگاهی» یا «روح» در آغاز، چونان امری ذهنی و درونذات در طلب مطلق و در قالب منطق به سیر در مقولات اندیشه میپردازد. اما به دلیل محدودیتهای عالم اثبات و میل به عالم ثبوت، در کتاب «طبیعت»، این آگاهی به سمت امر برونذات و «اشیا»ی موجود در جهان خارج سوق مییابد و سرانجام در «فلسفة روح» است که روح به حظ نفس و وحدت محض میان ذهن و عین، یا اندیشه و هستی که اوج آگاهی و کمال آزادی است، دست مییابد.
نقد و بررسی مفهوم پردازی ارزش از منظر پراگماتیسم دیویی و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش شناسی، یکی از مباحث محوری فلسفه و به تبع آن، فلسفه تعلیم و تربیت می باشد. اصولاً شناخت ارزش ها، مبنایی برای فلسفه اخلاق و تربیت اخلاقی به شمار می آید. هریک از مکاتب فلسفی تعلیم و تربیت، تبیین خاص خود را از چیستی ارزش ها و معیارهای آن ارائه کرده اند. همین امر موجب شده که الگوها و نظریه های متنوعی در حیطه تربیت اخلاقی شکل بگیرد. بر این اساس، هدف این پژوهش نقد و بررسی مفهوم ارزش از منظر پراگماتیسم دیویی و دلالت های آن در حیطه تربیت اخلاقی می باشد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات فلسفی است که با رویکرد توصیفی تفسیری صورت می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که از منظر دیویی، بنیاد ارزش ها در فعالیت های فردی و اجتماعی نهفته است؛ یعنی دامنه ارزش ها تا حدی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم، اثری عملی در جریان زندگی فردی و اجتماعی داشته باشند. و با ردّ ذاتی بودن ارزش ها به نسبیت گرایی در این مورد دامن زده می شود.
عصمت امام از نگاه خرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر، دلایل عقلی لزوم عصمت امام تبیین و تحلیل شده است. چکیده این دلایل به قرار زیر است. اساسی ترین ملاک نیازمندی مؤمنان به امام، معصوم نبودن آنان است. هرگاه این ملاک در امام نیز نباشد، به امام دیگری نیاز خواهد بود و لازمه آن تسلسل محال است. شریعت اسلام، پس از پیامبر، باید برای مکلفان حفظ و تبیین شود. این آرمان، بدون عصمت امام به دست نخواهد آمد. در شریعت اسلامی، اطاعت از امام، همچون اطاعت از پیامبر ، بدون هیچ قید و شرطی واجب شده است. وجوب اطاعت از چنین فردی در گرو معصوم بودن او است. تحقق کامل هدفهای امامت، در گرو آن است که امام مورد اطمینان کامل و همه جانبه مردم باشد. چنین اطمینانی، بدون عصمت به دست نخواهد آمد. از دیدگاه اسلام، امام جایگاه علمی و معنوی ویژهای دارد که از افراد عادی بالاتر است. اگر معصوم نباشد، چه بسا مرتکب گناه شود و در نتیجه، مقام او از افراد عادی نیز فروتر شود.
تبیین فضیلت از دیدگاه مکین تایر
حوزههای تخصصی: