فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۸۸۱ تا ۸٬۹۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
دخالت کوانتومی خداوند
منبع:
راهبرد ۱۳۸۴ شماره ۳۶
تفکر معنوی و سوبژکتیویسم متافیزیکی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
51 - 81
حوزههای تخصصی:
نیچه تاریخ متافیزیک غرب را به منزله «تاریخ بسط نیهیلیسم» می پنداشت و معتقد بود متافیزیک غربی در بسط تاریخی خودش به «نیهیلیسم» و «بی معنایی» منتهی شده است. هایدگر نیز با پذیرش این تفسیر، تاریخ متافیزیک غرب را « تاریخ بسط سوبژکتیویسم» می دانست. سوبژکتیویسمی که به تعبیر هایدگر به «غفلت از وجود» منتهی شده است. در تفکر هایدگر، «سوبژکتیویسم» و «غفلت از وجود»، دو مفهومی هستند که می توانند مساوق تلقی شوند. این مقاله در صدد است تا بر اساس تفسیر نیچه از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط نیهیلیسم و تفسیر هایدگر از تاریخ متافیزیک به منزله تاریخ بسط سوبژکتیویسم نشان دهد که امکان یا عدم امکان تفکر معنوی درباره جهان -که وجود، مرکز بنیادین و معنابخش آن است- مبتنی بر امکان یا عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم متافیزیکی است.
تراژدی و ارزش اخلاقی
همیشه همان (درباره آراء و شخصیت دکتر فردید)
حوزههای تخصصی:
دین تبتی روی خط آهن چین
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی برهان اختفای الهی جان شلنبرگ، بر مبنای تناهی صفات فعلی و حکمت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صفات محدود و مقید فعلیِ خداوند ، تجلّی و بُروز صفات مطلقِ ذاتی او در مقام فعل هستند ، اما محدودیت آنها به جهت اِعمال توأمان آنها در کنار یکدیگر و در ارتباط با مخلوقات است. در میان صفات فعلی ، صفتِ «حکمت» - تجلّی صفت ذاتی علم - حاکم بر دیگر صفات بوده و تقیّد بخشِ آنهاست. جان شلنبرگ، در «برهان اختفای الهی» از تمایز میان این دو دسته صفات غفلت کرده و همین امر سبب شده تا اولاً با اتخاذ رویکردی تشبیهی ، عشق الهی را صورت مطلق شده ی عشق انسانی قلمداد کند. ثانیاً ، با خلط میان صوَر مختلفِ عشق، یعنی آگاپه و اروس، درک نادرستی از عشق الهی و میزانِ اطلاق آنها داشته باشد و ثالثاً، به رغم صحت تأکید شلنبرگ بر تمایز میان برهان اختفا و برهان شر ، استفاده ی او از اختفا - به عنوان مورد نقضی بر عشقِ نامتناهیِ الهی - به نوعی، بازگشت به برهان شر را به ذهن مخاطب متبادر می کند و برداشت و بهره گیری ای نادرست است. بر مبنای صفت فعلی حکمت، می توان نشان داد که اختفای الهی - بر خلاف مدعای شلنبرگ - نه تنها نقضی بر عشق الهی نیست ، بلکه مظهری از عشق حکیمانه ی خداوند به انسان هاست که در این نوشتار به برخی از این حکمت ها اشاره خواهد شد.
افسانه ماهیت استدلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده سؤالات ذیل مورد بحث و تأمل قرار گیرد: آیا استدلال های اقامه شده و اقامه نشده دارای ماهیتی، جوهری، و یا ذاتی فراتاریخی و جهانشمول هستند و بر سر آن هم اجماع تام و تمامی همواره وجود داشته و خواهد داشت؟ چرا بسیاری از استدلال های تاریخ فلسفه که زمانی متقاعدکننده بودند قدرت خود را از دست داده اند؟ هنگامی که ما می گوییم «من با این استدلال شما قانع(یا متقاعد) شدم» آیا مراد این است که استدلال شما یعنی دلایلی که شما اقامه کرده اید دارای ممیزاتی است که هر کس در هر عصری و با هر فرهنگی آنها را بشنود یا بخواند قانع(یا متقاعد) می شود؟ آیا ما باید از قانع کنندگی(یا ترغیب کنندگی) استدلال ها و میزان آن پرسش کنیم؟ چرا در طول تاریخ طولانی نظریه سازی ها و اخذ مواضع فلسفی، و در طول تاریخ نه چندان طولانی علوم اجتماعی، هیچموضوعی را نمی توان یافت که برای آن استدلال(هایی) شده باشد و آن استدلال(ها) تماممخاطبان خود را قانع و یا حتی ترغیب کرده باشد؟ چرا تقریباً به تعداد فیلسوفانی که دربارة مثال استدلال تأمل و نظریه سازی کرده اند با مثال های متنوع و متفاوت از استدلال مواجه می شویم؟ آیا استدلال ها برای نیل به مهم ترین و جالب ترین معرفت ها ضروری اند؟
دین باستانی کرد
حوزههای تخصصی:
بررسی نظریة لیمن دربارة فلسفة سیاسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله نخستین نوشتاری است که به بررسی نظریة الیور لیمن دربارة فلسفة سیاسی اسلامی می پردازد. دغدغة اصلی لیمن، نقد تفاسیر و رهیافت های موجود دربارة مطالعه فلسفة سیاسی اسلامی است. وی فلسفة سیاسی اسلامی را متأثر از مکتب نوافلاطونی و نوارسطویی می داند. بر این اساس، صفت «اسلامی» در این فلسفه را نه به معنای محتوایی، بلکه به معنای تمدنی می پذیرد. اما نظریة لیمن در هر دو وجه انتقادی و ایجابی ناموفق است. وی در وجه انتقادی، برداشت درستی از تفاسیر و رهیافت های موجود ندارد و در وجه ایجابی نیز به فهم مناسبی از رابطة میان وحی و عقل یا دین و فلسفه دست نیافته است.
بررسی تفسیر هیدگر در باب جایگاه و مرتبة تفکر یونانیان در فلسفة هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش شده است تا به تبیین درس گفتار هیدگر تحت عنوان «هگل و یونانیان» در بررسی مقام و منزلت فلسفه یونانیان در تفکر هگل پرداخته شود. در این بحث ضمن ارائه شرح مبسوطی از آرای هیدگر در این درس گفتار، به مسائلی نظیر بحث فلسفه تاریخ، معنای حقیقت، بازتاب فلسفه یونانیان در فلسفه هگل و دلایل هیدگر درباره عدم درک درست مفهوم حقیقت به مثابه آلثیا نزد هگل پرداخته شده و سپس نمونه ای از نقدهای شارحان درباره بحث های هیدگر آورده شده است. در نظر هیدگر، معنای حقیقت در تفکر هگل همانا یقین مطلقِ خودآگاهی نزد سوژة مطلق است؛ درحالی که نزد هیدگر تنها مفهوم حقیقت به مثابه آلثیا شایسته ترین موضوع برای تفکر است و پشتوانه معنای حقیقت به مثابه صدق و یقین است. در پایان نتیجه گیری شده است که برخی از آرای هیدگر درباره هگل قابل خدشه است و در نظام های فلسفی هر دوی آن ها، یعنی در نظام دیالکتیکی هگل و در بحث زمان و زمانمندی در فلسفه هیدگر دلالت هایی قابل توجه در باب پرسش از آزادی انسانی نهفته است.
معمای تناسخ و راه حل آن در نظریه استکمال نفس محمد بن زکریای رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد بن زکریای رازی - فیلسوف دگر اندیش قرن سوم هجری - همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. رازی نظریه ای در باب استکمال نفس دارد که او را به قائل شدن به «تناسخ» وادار کرده است ، اما دیدگاه تناسخِ رازی به تعارض دو گزاره می انجامد: 1) عقلانیت مختص انسان است؛ 2) نفسِ انسان وارد بدن حیوان شده و در نهایت ، به بدن انسان باز می گردد. این تعارض دو سؤال را در پی دارد: چگونه نفس در بدن انسان ، دارای عقل و در بدن حیوان ، فاقد عقل است؟ اگر نفسِ حیواناتْ فاقدِ عقل است ، چگونه پس از مرگ بقا می یابد؟ برای حل این معما ، ترزا آنه دروارت به سلسله مراتب عقلانیتْ در میان حیوانات قائل شده و پیتر آدامسون، ضمن نقد دیدگاه دروارت، انتساب تناسخ به رازی را مردود دانسته است. نگارندگان با گزارش و تحلیل انتقادی هر دو دیدگاه و با استفاده از تحلیل توصیفی و انتقادی راه حل خود مبنی بر عدم اشتراط عقلانیت در بقای نفس را ارائه کرده و عقلانیت را حالتی غیر ذاتی برای نفس دانسته اند که تنها در بدن انسان تحصیل می شود. گرچه دیدگاه تناسخ با اشکالات فراوان مواجه است ، اما این بررسی می تواند زمینه را برای پژوهش های بعدی درباره بازنگری در ماهیت نفس هموار کند.
منشا تمام علوم
حوزههای تخصصی:
بسوی خدا-4
حوزههای تخصصی:
پوزیتیویسم و روی گردانی بعضی از فیزیک دانان برجسته قرن بیستم از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینش اکثر دانشمندان نیمة اول قرن بیستم بر مدار تجربه گرایی بود. آن ها برای تجربه ها و پدیده های مشاهده پذیر اهمیت بسیاری قائل بودند و تنها معیار معتبر برای آنها مشاهده پذیری کمیات بود. اگر چه این نگاه موجب پیشرفت هایی در قرن بیستم شد، اما اشکالات و ایرادات آن باعث شد که برخی از طرفداران این مکتب نیز به نقد آن بپردازند و از آن روی گردان شوند. در این مقاله دیدگاه های بعضی از فیزیکدانان برجستة معاصر، که خود روزی از طرفداران این مکتب بودند و سپس از آن روی گردان شدند، بررسی میشود. همچنین نظرات برخی از فیزیک دانان بزرگی را که در همان ایام پرشور رشد این مکتب، نکات مهم نقدآمیزی را در ارتباط با آن گوشزد نمودند، متذکر شده ایم،و دلایل تغییر نگاه فیزیکدانان موافق پوزیتیویسم را بر اساس معیارهای متقن منطقی و استدلال های فلسفی بیان کرده ایم. در انتها به نظرات بعضی از فیزیکدانان برجسته اخیر که با پوزیتیویسم مخالفت کرده اند و یا به خاطر پرهیز از خداباوری سراغ پوزیتیویسم رفته اند، می پردازیم.
قضیه خارجیه در منطق حذف این همانى و منطق مرتبه دوم هنکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارنده پیش از این در دو مقاله به تحلیل قضایاى حقیقیه و خارجیه به کمک منطق جدید پرداخته بود که یکى منطق موجّهات جدید را براى صورت بندى قضایاى حقیقیه، و دیگرى محمول تعریف ناشده وجود را براى فرمول بندى قضایاى خارجیه به کار گرفته است. مقاله دوم، تعریف هایى از وجود در منطق این همانى و منطق مرتبه دوم ارائه کرده است، امّا نتوانسته از این تعریف ها در تحلیل قضایاى خارجیه کمک بگیرد.
در این مقاله، با نشان دادن ضعف هاى بنیادین منطق این همانى و منطق مرتبه دوم در تحلیل قضایاى خارجیه و با نشان دادن تعارض اصل این همانى با قاعده فرعیه، منطقى ضعیف تر از منطق این همانى به نام «منطق حذف این همانى» را طراحى کرده ایم که به خوبى توان بیان قضایاى خارجیه را دارد. همچنین، منطق ضعیف ترى نسبت به منطق مرتبه دوم استاندارد را، که به نام «منطق مرتبه دوم هنکین» شناخته مى شود، به خدمت گرفته و نشان داده ایم که این منطق، برخلاف منطق مرتبه دومِ استاندارد، مى تواند قضایاى خارجیه را به خوبى صورت بندى کند. در ضمن، نشان داده ایم که منطق هنکین با مفاهیم ماهوى و معقولات اولى، و منطق استاندارد با مفاهیم انتزاعى و معقولات ثانیه تناسب دارد.
ارزش معرفت شناختى علم حضورى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قلمرو معرفت شناسى، حقیقت داشتن و مطابقت با واقع را ملاک ارزش معرفت شناختى معرفى مىکنند. گرچه دیدگاه هاى دیگرى نیز در این باره مطرح اند، آنچه بین فیلسوفان مسلمان به منزله ملاک پذیرفته شده، همین است. دقت در این معنا نشان مى دهد این ملاک را تنها درباره علوم حصولى مى توان به کار گرفت. از سوى دیگر، علم در معرفت شناسى اسلامى به معناى عامى به کار مى رود؛ به گونه اى که علم حضورى را نیز دربر مى گیرد. پرسشى که پدید مى آید این است: آیا علم حضورى نیز ارزش معرفت شناختى دارد، یا خیر؟ اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد، چگونه مى توان ملاک مزبور را بر علم حضورى تطبیق کرد؟ در این مقاله کوشیده ایم با ارائه معنایى جدید از ارزش معرفت شناختى، علم حضورى را نیز در دایره ارزش گذارى هاى معرفت شناختى وارد کنیم. بر پایه این معنا واقع نمایى به طور عام و خودنمایى به طور خاص، ملاک ارزش معرفت شناختى معرفى شده و علم حضورى به دلیل خودنما بودن، از نظر معرفتى ارزشمند تلقّى شده است. بر پایه این معنا، لوازمى جدید براى ارزش معرفتى مطرح مى شود که در متن مقاله بدانها مى پردازیم.