فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۰۱ تا ۶٬۴۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
نقد دینی- فلسفی بر مؤلفه شادی در معنویت های نوظهور
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیمی که توسط جریانی معنوی با عنوان لامائیسم و توسط دالایی لاما مطرح شده، مفهوم شادی و شادمانه زیستن ا ست. دالایی لاما، همانند برخی دیگر از جریان های نوظهور معنوی، هدف زندگی را شادزیستن معرفی می کند. مقالة حاضر، ضمن بررسی واژه هایی نظیر فرح، سرور و نشاط از نظر قرآن و صحیفة سجادیه، به این نتیجه منتهی می شود که اسلام و پیشوایان آن طرفدار اندوه و مخالف شادی نیستند. شادی یکی از ویژگی های طبیعی انسان است که خدادادی می باشد و در قرآن، روایات و صحیفة سجادیه نیز ویژگی هایی برای شادی بیان شده است. نکتة مهم اینکه در اسلام، فقط جهت خاصّی برای شادی و شادمانه زیستن در نظر گرفته شده است.
بررسی انتقادی دیدگاه فرگه در باب وجود محمولی در پرتو حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرگه با تشبیه گزاره های وجودی به گزاره های عددی به این نتیجه می رسد که وجود محمولی درجة دوم و صرفاً قابل حمل بر مفاهیم است، نه اشیاء. استدلال وی، با ابتنای بر ثبوت شیء لشیء بودن گزاره های وجودی، این است که اگر وجود بر اشخاص به منزلة یک محمول و ویژگی درجة اول حمل شود، گزاره های وجودی موجبه، همان گو و سالبة آن ها خودشکن خواهد شد. بر این اساس، وی گزاره هایی همچون «سقراط وجود دارد» را درست ساخت نمی داند و در تلاش برای ارائة شکل صحیح آن، به صورت نمادین، وجود را به جایگاه سور منتقل می کند. با معیار قرار دادن دیدگاه ملاصدرا روشن می شود که برخلاف گمان فرگه، اولاً اصل در گزاره های وجودی، شخصیه بودن است و ثانیاً مفاد گزاره های وجودی، ثبوت الشیء است نه ثبوت شیء لشیء و ثالثاً، اینکه از پیش فرض های قول به این همان بودن این گزاره ها اصالت وجود است که فرگه منکر آن است.
بازگشت خدای بانو
حوزههای تخصصی:
سپیده دمان امر واقعی
زیبایی شناسی تطبیقی
نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رؤیت پذیری» به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی تحلیل های فوکو جایگاه ویژه ای در اندیشه وی دارد. تأکید او بر رؤیت پذیری به عنوان یکی از عوامل اصلی در شکل گیری علوم، و همچنین یکی از تکنولوژی های قدرت، نشان دهنده این اهمیت است. استناد بر توصیفات تجسمی در تحلیل های فوکو سبب شده است که بسیاری از مفسران وی را فیلسوفی دیداری بدانند، ولی از دیگر سو، افشاگری او درباره جایگاه نگاه در اعمال قدرت، برخی دیگر را بر آن داشته است که وی را مخالف بینایی محوری بینگارند و استدلال کنند که فوکو از نگاه علیه نگاه استفاده کرده است. این مقاله، ضمن معرفی جایگاه نگاه و رؤیت پذیری در آثار فوکو، سعی دارد تصویر دقیقی از نسبت رؤیت پذیری با قدرت در اندیشه وی ارائه دهد. بدین منظور، علاوه بر توصیف مفاهیم رویت پذیری و قدرت نزد فوکو، به تحلیل مقولات مرتبط با این مفاهیم در آثار دیرینه شناسانه و تبارشناسانه وی می پردازیم. ما نشان خواهیم داد که قدرت، از یک سو، پدیدآورنده رؤیت پذیری هاست و از دیگر سو، رؤیت پذیری ها هستند که به نوبه خود امکان شناخت قدرت، اعمال آن و حتی مداخله در آن را فراهم می آورند. قدرت، چه در جوامع سلطنتی و چه در جوامع مدرن از رؤیت پذیری بهره برده است؛ گاهی با نمایش شکوه خود، گاهی با پنهان شدن و گاهی با نظارت. فوکو با تأکید بر رؤیت پذیری های ادوار مختلف و نسبت آن ها با قدرت، قصد دارد نشان دهد که همه راه های رؤیت پذیری در آن واحد ممکن نیست و در آنچه می توانیم ببینیم محدودیت هایی وجود دارد.
بررسی رویکرد روشی دکتر علی شریعتی در اصول بنیادین دین
حوزههای تخصصی:
یک دین زمانی می تواند بستر زیستی مؤمنانه را فراهم کند که ایمان به پایه های نخستین آن حاصل اقناع معرفتی و طمأنینه عقلی باشد و آن دین راهی برای رسیدن به این مطلوب گشوده باشد. در دین اسلام «تقلیدی نبودن» و «تحقیقی بودن» اصول بنیادین مطالبه مشترک رویکرد «درون دینی» و «برون دینی» است. این امر از منظر درون دینی به دلایل مختلف نکته ای حائز اهمیت و از ضروریات سنت اسلامی است. از زاویه برون دینی نیز اینکه دینی امکان مطالعه معرفت شناسانه را به منظور مقایسه دعاوی اش در مقابل سایر ادیان فراهم کند و حریف به میدان بطلبد، جذابیت معرفتی دارد و راه اثبات حقانیت عقلانی اش را می گشاید. حال این اصول تحقیقی و غیرتقلیدی می تواند معرکه آراء باشد. در شمایی کلی آراء روشی در حوزه دین در دو ساحت «اثبات» و «تبیین» قابل پیگیری است. دو ساحتی که تجلیات مختلفی در روش های گوناگون دارند. فیلسوفان باهدف اثبات به این جریان پیوستند و عده ای نیز چون جامعه شناسان به تبیین این اصول پرداختند. دکتر علی شریعتی در جایگاه جامعه شناسی دین دار از میانه راه همراه جریان گشته و عمدتاً در صدد تبیین این اصول برآمده اند. در این پژوهش نحوه مواجهه او با اصول دین در قالب روش های مصداق یافته در ذیل دو مقام اثبات و تبیین مورد بررسی قرارگرفته است.
حجیت معرفت شناختی تجربة دینی نزاع آنتونی کنی و جف جوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتونی کنی، بر آن است که تجربه های دینی حجیت معرفت شناختی ندارند. استدلال او، بر تحلیل ماهیت تجربة دینی مبتنی است. از نظر او، تجربة دینی یا ادراک حسی است یا ادراک غیر حسی. با توجه به این که نمی توان تجربة دینی را ادراک حسی دانست، لاجرم باید ادراک غیر حسی باشد؛ اما ادراک غیر حسی دانستن تجربة دینی، مستلزم آن است که نحوه ای از وحی باشد و لازمة وحی دانستن تجربة دینی، فرض وجود خدا پیش از تحقق تجربة دینی است. از نظر جف جوردن، استدلال کنی راه به جایی نمی برد؛ زیرا، مهم ترین مقدمات استدلال کنی عبارت اند از مقدمة (2) (تجربه های دینی ادراک حسی نیستند) و مقدمة (4) (اگر تجربه های دینی ادراک غیر حسی باشند، در این صورت به تنهایی نمی توانند باور به خدا را توجیه کنند). جوردن با تحلیل مقدمة (2) آن را کاذب می داند. از سوی دیگر، از نظر او، مقدمة (4) فقط در صورتی صادق است که دیدگاه گزاره ای دربارة وحی صادق و دیدگاه غیر گزاره ای کاذب باشد؛ اما هیچ دلیل قانع کننده ای بر صادق دانستن دیدگاه گزاره ای و کاذب دانستن دیدگاه غیر گزار ه ای دربارة وحی وجود ندارد. و با پذیرش دیدگاه غیر گزاره ای، مقدمة (4) صادق نخواهد بود. ما در این مقالة به بررسی نزاع این دو و داوری در این باره پرداخته ایم. جوردن دربارة مقدمة (2) درنهایت معتقد می شود که می توان تجربه های دینی حسی داشت؛ اما نگارنده، ادلة او در این باره را بررسی و رد کرده ام. دربارة مقدمة (4) نیز استدلال جوردن را ناقص و ناکافی دانسته آن را رد کرده ام
طبیعت
منبع:
وحید خرداد ۱۳۴۳ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
تهذیب نفس: تبیین و نقد تأثیر آن بر معرفت در حکمت متعالیه
حوزههای تخصصی:
بررسى مسئله «تزکیه نفس» و رابطه آن با معرفت، از لحاظ هستى شناختى و معرفت شناختى، امرى است که از جهات متعددى شایان توجه بوده و در بستر فلسفه اسلامى به طور نظام مند و آکادمیک مورد توجه و بررسى قرار نگرفته است. نوشتار حاضر با تکیه بر مبانى حکمت متعالیه، ابتدا به توضیح و تبیین اصول فلسفى مربوط به این مسئله پرداخته و سپس به ارائه نظریه ملّاصدرا درباره تأثیر و نقش تهذیب اخلاق و تزکیه نفس در کسب، حفظ و نتیجه بخش بودنِ معرفت پرداخته و در پایان، برخى از نقدها و اشکالات مرتبط با این مسئله را ذکر کرده است.
رئالیسم،سنت و سنت گرایی
پارادوکس کرول از منظر ویتگنشتاین، ابن سینا، و خواجه نصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطو
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
پارادوکس کَرول بنیادی ترین مفهوم منطق، یعنی مفهوم استنتاج را به چالش می کشد و چنین می نمایاند که در هیچ استنتاجی نمی توان از مقدّمات به نتیجه رسید. مقاله ی پیش رو این پارادوکس را بر سه اندیشمند بزرگ، ویتگنشتاین، ابن سینا، و خواجه نصیر، عرضه می کند و می کوشد تا راه حلّی را از سخنان آنان فرا چنگ آورد. ویتگنشتاین از یک وضع مقدّم «بیان ناپذیر» ولی «نشان دادنی» در همه ی استنتاج ها سخن می گوید که سرانجام به تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» می انجامد. ابن سینا نیز اصول منطقی را «مکیال» می داند نه «مادّه»، که این دقیقاً همان تفکیک یادشده است. و خواجه نصیر از نیازمندی هر قیاس اقترانی به یک وضع مقدّمِ «معاون» و «مقارن» سخن می راند که بیان دیگری از «وضع مقدّم بیان ناپذیرِ نشان دادنیِ» ویتگنشتاین است که باز به تفکیک یادشده منتهی می شود. و تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» و نارواییِ تبدیل اوّلی به دومی کلید حلّ پارادوکس کرول است. این دقیقاً همان تفکیک یادشده است. و خواجه نصیر از نیازمندی هر قیاس اقترانی به یک وضع مقدّمِ «معاون» و «مقارن» سخن می راند که بیان دیگری از «وضع مقدّم بیان ناپذیرِ نشان دادنیِ» ویتگنشتاین است که باز به تفکیک یادشده منتهی می شود. و تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» و نارواییِ تبدیل اوّلی به دومی کلید حلّ پارادوکس کرول است.