فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۰۱ تا ۳٬۹۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
«جبر فلسفی» بیانگر جبرگرایی در سایه مسائل فلسفی همچون «تسلسل اراده ها»، «قاعده ضرورت سابق» و «تعلق اراده الهی به افعال ارادی انسان» است. محقق اصفهانی با ژرف نگری به تحلیل و ارزیابی این مسائل پرداخته و سازگاری این مسائل فلسفی با اختیار فاعل را اثبات کرده است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که در اندیشه وی، معیار اختیاری بودن فعل، مسبوقیت آن به اراده است نه مسبوقیت اراده به اراده دیگر، تا تسلسل اراده ها لازم آید. قاعده ضرورت سابق نیز نه تنها با اختیار فاعل ناسازگار نیست، بلکه مؤید و مؤکد اختیار اوست. اراده الهی نیز به افعال ارادی انسان، مقید به اراده وی تعلق می گیرد. در نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به دسته بندی، تنظیم، تبیین و ارزیابی دیدگاه محقق اصفهانی در مسئله جبر فلسفی پرداخته شده است.
نقش معاجم موضوعی فلسفی در پژوهش و بستر سازی برای تولید علم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جستجو در متون فلسفی می تواند به دو صورت جستجوی لفظی و مفهومی انجام پذیرد، اما جستجوی لفظی به تنهایی نمی-تواند خواسته محققین را برآورده کند، و حتما نیاز است امکاناتی برای جستجوی مفهومی در متون فراهم شود، بر این اساس یکی از ابزارهای دستیابی به این مهم ابزار معاجم موضوعی است، تا بتواند ما را تا حد زیادی به نتایج جستجوی مد نظر پژوهشگران را نزدیک کند. در این نوشتار سعی می شود چگونگی تحلیل محتوای متون فلسفی بصورت موضوع، نمایه، کلیدواژه و سیستم های جانبی(مشترکات، مترادفات، مرتبطات و ....) در معاجم موضوعی و اهمیت فوق العاده ی آنها در راستای آسان سازی و دقت هر چه تمامتر در تحقیق و پژوهش در قالب جستجوی مفهومی برای پژوهشگران و محققان علوم فلسفی و حکمت و تولید علم از این طریق، بحث شود.
انسانیت زدایی از خدا و جهان در فلسفه جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از فلسفه جدید، تلقی غالب در اندیشه بشری نسبت دادن ویژگی های انسانی هم به خدا و هم به جهان بود. بر این اساس، می توان تشبیه یا انسان وارانگاری هم درباره خدا و هم درباره جهان را ویژگی غالب تا پیش از دوران جدید دانست. این ویژگی ها عمدتاً شامل مواردی چون داشتن ادراک و اراده بود. در دوره مدرن و با تحولات فکری و فلسفی بشر جدید، تدریجا ویژگی انسانی از خدا و جهان نفی و سلب و تنها به انسان منحصر دانسته شد. در تلقی جدید، هم خدا عمدتاً خدای الهیات سلبی است و هم جهان تابع نیروهای مکانیکی و بنابراین فاقد نفس و به تبع آن ادراک و اراده است. بر این اساس به نظر می رسد مجاز باشیم تا از عنوان «انسانیت زدایی» از خدا و جهان در اندیشه انسان جدید سخن بگوییم. این تلقی جدید، در درک انسان از خودش، خدا و جهان و نسبت این سه، آثار مهمی بر جای گذاشته است.
نقد و بررسی آراء آلن وود در خصوص چالش صورت گرایی در اخلاق کانتی از منظر رابرت پیپین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
217 - 243
حوزههای تخصصی:
در این مقاله می کوشیم به نقد و بررسی آراء آلن وود به منظور حل معضل صورت گرایی در اخلاق کانت بپردازیم. وود از جمله مفسران کانت است که سال ها با معضل صورت گرایی دست به گریبان بوده است. او زمانی این اشکال را تا حدودی به اخلاق کانت وارد می دانست و در دوره ای می کوشید در قامت مدافع، پاسخی درخور برای حل این چالش ارائه کند. در بخش مقدمه از مسیر تشریح مبانی نظری لازم برای ورود به مسئله، اهمیت این چالش برای داوری در خصوص نظام اخلاقی کانت را روشن می کنیم و نشان می دهیم که معضل صورت گرایی چرا و چگونه پدید آمد. در بخش دوم به نحوه مواجهه وود با این معضل می پردازیم و موضع نهایی او را در مقام مدافع به سنجش خواهیم گذاشت. در ادامه به نقدهایی می پردازیم که پاسخ وود قادر به پاسخگویی به آن ها نیست؛ نقدهایی که از سوی رابرت پیپین و از رویکردی هگلی به این پاسخ ها طرح شده است. در بخش نتیجه گیری نشان می دهیم که چرا نسبت دادن نظریه ارزش به کانت در حل معضل صورت گرایی ناکام می ماند. علاوه بر این، به امکان پاسخ گویی به نقدهای پیپین از طریق خوانشی متفاوت به اختصار می پردازیم. خوانشی که مدعی است با محوریت بخشیدن به فلسفه تاریخ و فلسفه دین کانت، می توان مضامین لازم برای پر کردن قانون اخلاق تهی و سوژه صرفاً معقول اخلاق کانت را فراهم آورد. مضامینی که با پیوند دوباره سوژه اخلاقی به جهان بیرون و هویت انضمامی او، در حل چالش صورت گرایی راهگشا خواهند بود.
سمبولیسم از منظر سنت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
183 - 208
حوزههای تخصصی:
سنت گرایی، اعتقاد به حقیقتی ازلی و ابدی است که از امر مطلق و لایتناهی سرچشمه می گیرد و در قالب سنت برای انسان نمودار می گردد. اصطلاح سمبول و مشتقات آن از واژگان کلیدی سنت گرایان است. بیان فلسفی سمبولیسم را می توان در نظریه مثل افلاطون مشاهده کرد. در فلسفه افلاطون، اساس سمبولیسم، به «علت نمونه ای» برمی گردد. علت نمونه ای ایده یا صورت مثالی شیء است که آفرینش بر طبق آن نمونه صورت می پذیرد. بنابر این، هر سمبولی نماینده یک حقیقت اعلی است. مبنای حقیقی سمبولیسم آن است که همه موجودات، در مراتب گوناگون هستی، با یکدیگر پیوند دارند و در یک هماهنگی کلی در تناظر با یکدیگر قرار می گیرند. از این رو، سمبولیسم دارای اصلی فوق انسانی است و امری قراردادی و دلخواهانه نیست و حقیقت شیء، به نحوی در سمبول حضور دارد. سمبولیسم زبان متافیزیک است و شناخت معنی سمبولیکی نیاز به حکمت دارد.
زیبایی و ارتباط آن با صورت در نظام فلسفی آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
در توماس زیبایی امری متافیزیکی است و با وجود پیوند دارد، از اینرو می توان وجود را ریشه و اصل زیباییِ اشیاء تلقی کرد. صورت نیز مفهومی کلیدی در زیبایی شناسیِ تومایی و اساسِ زیباییِ امور است. هر چیزی که وی راجع به زیبایی می گوید، بیانگر ابتنای آن بر صورت است. در نظام تومایی صورت شیء، با فعلی ت آن شیء مرتبط است. صورت، معیارِ درونیِ زیبایی شیء است. همچنین سه معیارِ عینیِ زیبایی که توماس ذکر می کند، هر یک، صراحتا یا به طور تلویحی، به مفهوم صورت اشاره می کند. از طرف دی گر، توماس زیبایی را با شناخت مرتبط دانسته و ادراک امر زیبا را ادراکی شناخت ی قلمداد می کند. فعلِ «دیدن» یا فعل «ادراک کردن» فعلی است که فاعل شناسا در طی آن یک واقعیت صوری را درک می کند. پس از نظر توماس، عمل ذهن شناساننده، شکل دهنده زیبایی است و صورت حلقه اتصالِ ذهنِ شناسنده زیبایی و شیء زیبا و به عنوان واسطه ای است که ذهن، ش یء را از طری ق آن می شناسد. پس می توان صورت را واسطه عین و ذهن تلقی کرد؛ زیرا صورت، هم جنبه معقول شیء زیبا است و هم اصل ساختاری شیء انضمامی است و با مؤلفه های عینی زیبایی در ارتباط است.
معرفت شناسی مفاهیم فلسفی در اندیشه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی معقولات ثانی از گذشته دور در میان فیلسوفان مطرح بوده است. معرفت شناسی مفاهیم فلسفی به بررسی نحوه انتزاع این مفاهیم می پردازد و در نوشتار حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، معرفت شناسی مفاهیم فلسفی در اندیشه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح واکاوی شده است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که علامه طباطبائی نخستین فیلسوفی است که نحوه انتزاع مفاهیم فلسفی از جمله مفهوم وجود و عدم را مطرح ساخته است. به باور وی، مفاهیم فلسفی با بهره گیری از علم حضوری انتزاع می شوند. آیت الله مصباح برخلاف علامه طباطبائی، علم حضوری و تجربه درونی را برای انتزاع هریک از نخستین مفاهیم فلسفی کافی نمی داند، بلکه معتقد است که علاوه بر آن باید با هم مقایسه شوند و رابطه خاصی میان آنها در نظر گرفته شود. به باور آیت الله مصباح، روش علامه طباطبائی در انتزاع مفاهیم فلسفی از عمومیت برخوردار نیست.
نقد و بررسی نسبت علم الهی با اختیار انسان در الهیات گشوده بر مبنای فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداباوری گشوده، رویکردی نوین در عرصه الهیات و فلسفه دین به شمار می رود که با نظرات و دیدگاه های خود نظرات اندیشمندان معاصر را به خود جلب کرده است. ادعای اصلی حامیان این رویکرد این است که بسیاری از آموزه های رایج کلام مسیحی در باب ذات و صفات خداوند مطابق با کتاب مقدس نیستند و از همین رو ناسازگاری هایی را با علم جدید در اندیشه های دینی به وجود آورده است. یکی از این ناسازگاری ها، در مسئله تعارض میان علم پیشین الهی و اختیار انسان نمود پیدا می کند. خداباوران گشوده ضمن بازتعریف برخی صفات خداوند ازجمله علم مطلق خداوند، سعی در حل این تعارض سنتی و جنجالی کرده اند. آن ها همچنین برای حل این مسئله، رابطه خداوند با جهان را نیز به گونه ای جدید تفسیر کرده اند. در این مقاله تلاش می شود تا روش حل تعارض میان علم پیشین خداوند و اختیار انسان توسط الهی دانان گشوده با تکیه بر فلسفه صدرایی مورد واکاوی و نقد قرار گیرد.
دکترین «توحید اجتماعی» اندیشه ای بنیادین، در تکامل هندسه توحیدی و تعالی معنوی موحِّدان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷
117 - 140
حوزههای تخصصی:
خلأ دین ورزی موحِّدان و فقدان حضور همه جانبه دین در عرصه اجتماعی از حیات، مسئله ای است که از دیرباز ذهن بسیاری از نخبگان فکری و دل سوزان اجتماعی مسلمان را به خود مشغول کرده، و هر کدام سعی نموده اند، با ارائه نظریه ای نوین، به گونه ای چرائی این مسئله را مورد کندوکاو فکری قرار دهند. با این وجود به نظر می رسد یکی از اندیشه هایی که می تواند به این مشکلات پایان داده، موجبات تکامل معرفتی موحِّدان و تعالی معنوی آنان در ساحت اجتماعی از حیات را فراهم نماید، اندیشه بنیادین توحیداجتماعی به معنای یگانه پرستی در عرصه حیات و زیست اجتماعی است. براین اساس در این پژوهش تلاش نموده ایم با روشی تحلیلی، نخست با ایضاح مفهومی حیات اجتماعی، یگانه پرستی در مجموع ارتباطات اجتماعی و ایجاد و عضویت در نهادهای اجتماعی را به عنوان دو مؤلفه اساسی توحید اجتماعی شمارش نماییم؛ و در ادامه با توسعه مفهومی توحید عبادی، اطاعت از قوانین فقهی حقوقی و اخلاقی خداوند و نیز اخلاص در عمل و انجام تمامی افعال و رفتارها برای رضای او جل جلاله در ساحت اجتماعی از حیات را، ذیل مفهوم توحید اجتماعی مطرح نموده، آن را به عنوان نصابی جدید در هندسه معرفتی توحیدی، و بستری برای تعالی معنوی موحِّدان معرفی نماییم.
سیر تطور اندیشه جان رالز و زمینه های شکل گیری نظریه عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت از مفاهیم بنیادینی است که نحله های فکری مختلف به آن توجه ویژه کرده اند. جان رالز فیلسوف برجسته اخلاق و سیاست در حوزه اندیشه سیاسی مغرب زمین در زمره اندیشمندانی است که تلاش داشت تا پیرامون عدالت اندیشه ورزی کند. رویدادهای سیاسی واجتماعی در ایالات متحده آمریکا،درعرصه جهان ونیزجنگ باویتنام، رالزرابا این پرسش روبروساخت که چه عواملی کشوری چون آمریکا را به سیستمی ناعادلانه وتجاوزکارانه در جهان کشانده است.این دل مشغولی ها،اراده اورا به سوی تدوین یک نظریه تاثیرگذار دراندیشه سیاسی استوارکرد. جان مایه اندیشه رالز درنظریه عدالت، دارای چهار عنصر کلیدی:شهودگرایی اخلاقی، آزمایش ذهنی، وضعیت اصلی و آزادی است. کتاب نظریه عدالت او انعکاس دیدگاه او در باره عدالت به مثابه انصاف و عدالت سیاسی است که در آن از عدالت به مثابه انصاف، آزادی قانونی، مفهوم عدالت عدالت توزیعی بحث شده است. عدالت رالز ریشه در سنت کانتی دارد. لذا در آن بر مفهوم اخلاقی عدالت تأکید می کند و سرانجام تحت انتقاداتی در چرخشی، به عدالت سیاسی می رسد. سوال اصلی در این پژوهش آن است که چه عواملی در شکل گیری نظریه عدالت جان رالز، نقش موثر داشته اند؟ و فرضیه اینست که در شکل گیری عدالت توزیعی او، نظام فلسفی،فلسفه اخلاق،نظریه قرارداد اجتماعی کانت و فلسفه حق هگل، در شکل گیری نظریه عدالت سیاسی او، نقدهای تأثیرگذار از سوی، رادیکال های سیاسی و جامعه گرایان نقش داشته اند.
معنای فرهنگ (Kultur و Bildung) در فلسفه نقادی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت کانت از فرهنگ، عمدتاً به آثار متاخر او در حوزه تاریخ، انسان شناسی و غایت شناسی محدود شده است. همچنین به دلیل استعمال مبهم و نامنظم اصطلاحات Kultur و Bildung (و آمیختن آنها با مفاهیمی همچون Zivilisation و Erziehung) در نیمه دوم قرن هجدهم، در فضای فکری آلمان، عمدتاً فهم معنای فرهنگ بسیار مبهم و مناقشه برانگیز است. لذا مقاله حاضر، نه تنها محدوده بحث خود را به دوره نقادی کانت و سه نقد اصلی او محدود کرده است و نیز نه تنها به تفکیک نشان داده است که استعمال اصطلاحات Kultur و Bildung نزد کانت در این آثار چگونه و به چه معنا صورت پذیرفته است، بلکه همچنین همواره به مبانی نظری و متافیزیکی این کاربردها نظر داشته است. در یک کلام، مقاله حاضر می کوشد تا با دسته بندیِ موضوعی و تحلیلیِ کاردبردهای مختلف فرهنگ در سه نقد اصلی کانت، معنا و دلالت های مفهومی این اصطلاحات را روشن سازد و در نهایت به این پرسش اصلی پاسخ دهد که مفهوم «فرهنگ» در فلسفه نقادی کانت به چه معناست؟
آیا قضایای ناتمامیت گودل را می توان در مکانیک کوانتومی به کاربرد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکانیک کوانتومی نظریه ای است که ساختار فکری بشر را دگرگون کرد. اما با وجود موفقیت ها ی زیاد آن از زمان اینشتین تاکنون عده ای در مورد کامل بودن آن دارای شک ، تردید و شبهه هستند. یکی از راه هایی که عده ای کامل بودن این نظریه را مورد تردید قرار می دهند قضایای ناتمامیت گودل است. کورت گودل در دوران دکترا و اندکی پس از تحقیق در مورد برنامه های تمامیت و سازگاری هیلبرت در سیستم های صوری، به اثبات دو قضیه مهم در منطق و ریاضی پرداخت که تمامیت هرگونه نظریه اصل موضوعی را در حساب نفی می کنند. تعمیم پذیری این قضایا به نظریات علوم طبیعی و فیزیک یکی از موضوع ها ی مورد بحث است. در این مقاله پس از بیان و شرح مسئله ، امکان به کار بردن قضیه ها ی گودل در مورد مکانیک کوانتومی مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
ذهنی (پیشینی) بودن تجرد و مادیت در فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و دو پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
311 - 330
حوزههای تخصصی:
مسئله مجرد و مادی و معیار تمایز این دو از نگاه معاصرین در حوزه فلسفه ملاصدرا، بصورت امری تشکیکی و طیف گونه مطرح می شود و لذا مرز عینی و مشخصی به جز قابل اشاره حسی بودن یا نبودن بعنوان ملاک تمایز مجرد و مادی تعیین نمی گردد. این مقاله نشان داده است در فلسفه ملاصدرا تجرد و مادیت وابسته به مراتب وجودی موجودات است. و بر همین اساس نشان داده که هر موجودی متصف به مجرد بودن و مادی بودن، بصورت توأمان می شود. پس مرز خارجی ای میان تجرد و مادیت تحقق ندارد. پس عامل اتصاف موجودات به ایندو ذهن و نوع نگاه و اعتبار کردن آن می باشد و لذا تجرد و مادیت وابسته به ذهن هستند و از تقسیمات پیشینی ذهن در نگاه به واقعیت (وجود) می باشند. و لذا تقسیم موجودات به مجرد و مادی براساس مبانی حکمت متعالیه تقسیمی سوبژکتیو است و این نوع نگاه به مسئله تجرد و مادیت، بحث های بنیادین دیگر مانند ربط حادث به قدیم و رابطه نفس و بدن و بقای نفس و معاد را نیز تحت تأثیر مستقیم خویش قرار می دهد
بررسی مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از مفهوم خدا با بررسی صفات خدا و نسبت آن با ذات و وجود خداوند به دست می آید. هریک از فلاسفه پیش از افلوطین، بنا بر مبانی خود این مسئله را بررسی کرده اند. پرسش ما این است که مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا چگونه تبیین می شوند؟ چقدر با هم هم پوشانی دارند؟ و چه تفاوتی دارند؟ آیا می توان آن دو را یکی دانست و یک تبیین برای هردو ارائه داد؟ مفهوم خدا در انئادها و اثولوجیا یکی نیست؛ گاه با هم در یک راستا هستند و گاه در تضاد و تقابلند. کتاب اثولوجیا در مسئله «خدا» رویکردی ارسطویی دارد و از وجود، علیت و فعل محض سخن می گوید اما در انئادها، خدا «واحد» و «فراوجود» است. ذکر تمثیل های خورشید، آتش و نور در انئادها بیشتر یادآور افلاطون و متأثر از اوست. در این مقاله باید ابتدا بدانیم مراد از «وجود» در انئادها و اثولوجیا چیست؟ سپس، شاخصه های دیگر خداوند در انئادها و اثولوجیا را بررسی می کنیم تا به فهمی مناسب از مسئله خدا و همچنین، مفهوم خدا در اندیشه افلوطین برسیم.
«پدر ناکارآمد» بررسی علل گرایش به الحاد از دیدگاه جان. جی. پاسکویینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
مطالعات میان رشته ای و افزایش سطح تعامل میان رشته های مختلف علوم انسانی در بررسی ها و مطالعات اخیر جایگاه ویژه ای یافته است. علل گرایش به الحاد نیز موضوعی است که امکان دارد از زوایای مختلف روانشناسانه، جامعه شناسانه و دین شناسانه بررسی شود. در این مقاله چرایی و چگونگی تأثیرگذاری علل غیرفلسفی مانند آسیب های عاطفی، روانی، تربیتی و فضای فکری و فرهنگی جامعه (که اغلب توسط روشنفکران رهبری می شود) بررسی خواهد شد تا مشخص شود که مداخله عوامل غیرفلسفی تا چه اندازه در برگزیدن جهان بینی الحادی مؤثر است. پاسکویینی با استفاده از نظریه «پدر ناکارآمد» پروفسور ویتز، نقش عوامل روانشناسانه و اجتماعی را در گرایش به الحاد بررسی کرده است.
تبیین نقشِ نیّت در ارزش اخلاقی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - می پردازد . بر این اساس ، چند فرض در رابطه با نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - مطرح می شود . این فروض به این صورت ، تحلیل می شوند که آیا نیّت از منظر ملاصدرا ، در ارزش دهی به فعل اخلاقی نقش دارد؟ بر فرض که ملاصدرا این نقش را پذیرفته باشد ، آیا این نقش را می توان به فاعل اخلاقی هم تعمیم داد؟ آیا دیدگاه او نقش یک جانبه وبه عبارتی یک سویه نیّت در ارزش دهی به فعل و فاعل اخلاقی است؟ یا این که می توان بر اساس مبانی فلسفی و عبارات ملاصدرا ، تبیین های متفاوت و در عین حال ، متقابلی از ارزش دهی در نسبت فعل ، فاعل و نیّت اخلاقی مطرح کرد؟ نگارنده ، در مقام پاسخ به این پرسش ها ، ابتدا به تحلیل چیستیِ نیّت و ارزش از منظر ملاصدرا می پردازد . سپس به تحلیل نقش نیّت در چهار مرحله ، بر اساس عبارات صدرالمتألهین شیرازی ، پرداخته می شود . نهایتاً، نظر مختار ، تأثیر متقابل و مستمرِّ نیت ، فعل و فاعل اخلاقی در ارزش دهی به یکدیگر در سطوح متفاوت است .
بررسی تطبیقی دیدگاه های هیوم، لوئیس، و مکی در باب علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیت یکی از مسائل مهم فلسفی است که تحلیل های هیوم آن را با چالش ها و معضلات زیادی روبرو ساخته و تئورسین های بسیاری را به نظریه پردازی در این خصوص واداشته است. از جمله این نظریه پردازان می توان به تلاش های دو فیلسوف تحلیلی، یعنی لوئیس و جی. ال. مکی در این خصوص اشاره کرد که هر دوی آن ها اساس و بنیاد نظریه خود را بر پایه نقد و اصلاح نظریه هیوم بنا نموده اند. نویسنده در این مقاله با یک بررسی تطبیقی، به تبیین منطقی رویکردهای مزبور می پردازد و "ابهام در مدلول علت" را به عنوان یکی از مهم ترین عوامل نارسایی و نقصان در رویکردهای مزبور معرفی می کند. از نگاه او، اگر چه به گفته لوئیس رویکرد هیوم تنها متضمن علت های کافی است و به همین سبب جامع نیست. رویکرد خود لوئیس نیز تنها متضمن علت های لازم است. بنابراین در مظان همین اتهام قرار خواهد داشت. سرانجام نویسنده با تبیین دیدگاه پیچیده جی.ال. مکی، آن را به عنوان دیدگاه مطلوب تر می پذیرد و بر این نکته نیز تأکید می کند که توسل تبیین گرایان یک رویداد خاص به شرطی های خلاف واقع در وصول به شرط های لازم آن، در اغلب موارد اجتناب ناپذیر است، لیکن در چنین مواردی ضروری است که مدلول علت کاملاً مشخص گردد.
امکانِ گشتِ سقراط در السیره الفلسفیه محمد بن زکریای رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
لئو اشتراوس در پایان کتاب سقراط و آریستوفانس السیره الفلسفیه محمد بن زکریای رازی را «روشن ترین و اندیشمندانه ترین» شرحِ امکانِ گشتِ سقراط از بی توجهی به امور اخلاقی و سیاسی در دوران جوانی به توجه بدان امور در دوران پختگی قلمداد می کند. ما در این مقاله خواهیم کوشید با بازخوانیِ متن السیره الفلسفیه رازی این مدعای شاذ و جالب توجه اشتراوس را تبیین کنیم. السیره الفلسفیه رازی روشن ترین شرح این امکان را به دست می دهد زیرا آیرونیِ سقراط را به منزله «تقیه» صورتبندی می کند: «گشت سقراط» در وهله نخست مستلزمِ کتمانِ تمایز میانِ شیوه زندگانیِ نظرورزانه و سیاسی است. آنچه السیره الفلسفیه رازی را به عنوان «اندیشمندانه ترین» شرح این امکان برجسته می کند کوشش رازی برای افزودنِ متممی به «تقیه» سقراط است: قانونگذاریِ عقلانی برای غلبه بر بنیانِ الهیاتی سیاسیِ نظام سیاسی. از این جهت رازی همان رهیافتی را پی می گیرد که بیگانه آتنی در قوانین افلاطون پی گرفت. بدین ترتیب رازی برای مواجهه با چالشِ الهیاتی سیاسی زمانه اش علیه فلسفه، افق فلسفه سیاسی افلاطونی را می گشاید افقی که پس از جرح و تعدیل هایی ضروری چارچوب دفاع از فلسفه و شیوه زندگانیِ فلسفی به نزد فیلسوفان مسلمان قرار گرفت.
خاستگاه ضرورت فلسفی از دیدگاه علامه طباطبائی و تفاوت آن با صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
85 - 108
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که هم صدرالمتألهین و هم علامه به ضرورت فلسفی در خارج قایل هستند و فلسفه خویش را با ضرورت آغاز می کنند. اساساً ضرورت، اصل و مبنای جمیع موجودات و حقایق در عالم خارج است بلکه عین خارجیّت اشیاء است. موجودی که سهمی از ضرورت ندارد سهمی از خارجیّت و واقعیّت نیز ندارد. اما اختلاف صدرالمتألهین و علامه بدین جا بر می گردد که منشأ این ضرورت چیست و از کجا نشأت گرفته است؟ هر کدام از این دو فیلسوف ضرورت را از یک شیئی انتزاع می کنند. صدرالمتألهین ملاک ضرورت را از وجود و علامه از اصل واقعیت اشیاء می گیرد. به عبارت دیگر مبنای ضرورت فلسفی اشیاء نزد صدرالمتألهین وجود و نزد علامه اصل واقعیّت است. صدرالمتألهین فلسفه را با وجود شروع می کند و علامه با اصل واقعیّت اشیاء آغاز می کند. در این مقاله نخست پیرامون این موضوع می پردازیم که فرق منشأ انتزاع ضرورت فلسفی نزد صدرالمتالهین و علامه از کجا نشأت گرفته و سپس چه ثمرات و آثار عینی و فلسفی بر این دو نظر مترتّب می شود و هدف ما در این مقاله آن است که اختلافات میان این دو نظر را به تفصیل و جزئیات مطرح کنیم.
زیبایی و نسبت آن با خیر در نظام فلسفی توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
117-138
حوزههای تخصصی:
در نظام فکری توماس زیبایی امری متافیزیکی است. اتخاذ چنین رویکردی نسبت به زیبایی، لزوماً آن را با دیگر مفاهیم فلسفی ارزشی مرتبط می سازد. می توان گفت که در بستر تفکر یونانی و قرون وسطایی که غالباً تفکری مابعدالطبیعی است، فهم زیبایی جدای از خیر امری تقریباً غیرممکن است. دلیل این امر را شاید بتوان اینگونه تبیین کرد: زیبایی و خیر در این بستر فلسفی، عمدتاً به عنوان صفات عینی موجودات تلقی می شوند. توماس نیز در این بستر تاریخی - فکری قرار دارد؛ به همین دلیل او نیز به عنوان فیلسوفی مابعدالطبیعی همچون پیشینیان خویش رویکرد مشابهی را نسبت به زیبایی اتخاذ کرد و این مفهوم را با وجود پیوند داد. از این رو می توان زیبایی را صفتی فرامقوله ای تلقی کرد که لزوماً با خیر در ارتباط است؛ زیرا صفات فرامقوله ای نه تنها با وجود، بلکه با یکدیگر نیز مرتبط هستند. زیبایی در فلسفه توماس، در عین حال که امری عینی است، با ادراک و با نفس شناسنده نیز مرتبط است و این ارتباط به نوبه خود، آن را با قوه دیگر نفس، یعنی با قوه شوقیه نیز مرتبط می سازد. در پی این ارتباط است که قوه شوقیه نفس به واسطه قوه تعقل زیبایی را تصاحب کرده و اتحادی عینی و واقعی با آن می یابد و در نتیجه به کمال و فعلیّت نهایی خویش می رسد.