مطالب مرتبط با کلیدواژه

وعاء دهر


۱.

ایرادهای وعاء دهر میرداماد از منظر ملاصدرا و جایگاه آن نزد حکیم سبزواری

کلیدواژه‌ها: وعاء دهر حکمت یمانیه میرداماد معاد جسمانی صدور کثرات حکیم سبزواری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴ تعداد دانلود : ۳۳۰
میرداماد با کامل ندانستن نظام های فلسفی پیش از خود (سینوی و اشراقی)، نظامی نوین به نام حکمت یمانیه را تأسیس کرده است و به تصریح خود میرداماد، از ارکان مهم این نظام، وعاء دهر است. وی از این نظریه در مباحث جهان شناسی و خداشناسی، مانند چگونگی پیدایش جهان، موجودات زمانمند، مکانمند و نیز تبیین چگونگی علم تفصیلی پیشین واجب الوجود به موجودات استفاده می کند. با وجود اهمیتی که میرداماد برای وعاء دهر قائل است، پس از وی، حتی ملاصدرا، شاگرد بی واسطه ی میرداماد، نیز به این نظریه بی اعتنایی کرده است. در نوشتار حاضر با روش بررسی و تحلیل آثار میرداماد و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا، به تبیین چرایی مطرح شدن وعاء دهر در آرای میرداماد پرداخته ایم و سپس ایرادهای ملاصدرا به آن را تشریح کرده ایم تا در خلال مقایسه ی میان آرای این دو اندیشمند، ایرادهای این نظریه و نیز علت روی گردانی ملاصدرا از وعاء دهر آشکارتر شود. در پایان نیز به بیان تلاش های حاج ملاهادی سبزواری برای آشتی دادن وعاء دهر میرداماد با مبانی حکمت متعالیه پرداخته ایم.
۲.

بررسی تطبیقی زمان نزد میرداماد و ویلیام کریگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میرداماد ویلیام کریگ زمان حرکت نسبیت زمانی وعاء دهر سرمد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۲۳۳
این مقاله بر آن است که ماهیت زمان را در آرای میرداماد و ویلیام کریگ فیلسوف معاصر مسیحی مورد مداقه قرار دهد تا همسویی ها و هم داستانی این دو متفکر را در مسئله زمان بیابد و نوآوری های هریک را بازخوانی کند. نظریه های گوناگون متفکران در باب زمان، در حل مباحث دیگر کلامی و فلسفی؛ چون ربط حادث به قدیم، ازلیت خداوند، حدوث و قدم عالم و غیره بوده است. میرداماد به منظور تبیین نحوه ارتباط خداوند با موجودات، نظریه حدوث دهری را مطرح ساخت و زمان را مسبوق به عدم غیرزمانی (دهری) دانست. وی زمان و امور زمانی را علاوه بر ساحت زمان، در ساحت دهر به نحو جمع الجمعی موجود تلقی نمود؛ دیدگاهی که به نظر می رسد با زمان متافیزیکی که از سوی کریگ مطرح شده همسوست. کریگ به رغم اعتقاد به مقارنت زمان با وجود، به بدایت و تناهی گذشته معتقد است و زمان فیزیکی را تبلوری از زمان متافیزیکی می داند.